همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 26

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشید حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2327 روز

    بنام خدای مهربان فقط میخوام فریاد بزنم حیف باکامنت نمیشه از خداممنونم که منو به این سایت هدایت کرد ازاستاد عباسمنش ممنونم دوستان به خدازندگی من درتمام جنبه ها فقط توی 6ماه به صورت بنیادین تغییر کرده من فقط سعی کردم ازقوانین استفاده کنم واقعا صحبت های استاد وحی منزل هست. درپناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2475 روز

    سلام عرض میکنم به خادمین خوب خداوند که طریقه زندگی کردنشان ودیدگاهشان ارزشی درمانی دارد.

    من چندمین باره که بر خلافه عنواین فایلها چیزای میشنوم که فکرشو نمیکردم انقدر مهم باشن قبلا بخاطر پیش داوری هام از خیلی فایلا رد شده بودم جا داره از خانوم شایسته عزیز یبار دیگه هم تشکر کنم.

    کمک کردن بی مورد عین چیدن میوه کاله بی فایدس بهتره تا کسی کمک نخواسته باهاش کاری نداشته باشیم ولی طوری برخورد کنیم که دردسترس باشیم قابل اعتماد باشیم

    برا خدمت کردن آماده باشیم بخاطر این قانون که: (هرچی کمک کنی دیگران شاد تر باشن خوب تر زندگی کنن احساس بهتری داشته باشن خودت موفق تری)اگه با این نگاه به دیگران کمک کنیم و دنبال نتیجش نباشیم احساس مفید بودن داریم.

    میشیم دستای خداوند: ما کارای خداوندگونه انجام میدیم اونم به امور ما رسیدگی میکنه مثل استاد

    استاد میاد تجربه هاشودر اختیار ما میزاره دیگه کاری نداره بعد اینکه من میشنوم بهش فکر میکنم، انجامش میدم، تو زندگیم نتیجه داد؟ یا به طریقه قبلیم دارم زندگی میکنم اون کاره خودشو میکنه برکتشم تو زندگیش هست حالا هرکی استفاده کرد ناز شصتش هرکسم که تو مدارش نیست خدا به همراش .

    من تا خودمو دوست نداشته باشم چطور میتونم کس دیگه ای رو دوست داشته باشم اول باید از خودم شروع کنم آگاهانه به ذهن و روحم کمک کنم که هماهنگ باشن برم دنبال دیدن زیبایی ها تمرکزم رو خودم باشه و آماده باشم.

    آگاهی بسیار ارزشمندی که تو این فایل دریافتش کردم این بودکه(همه ما به یک اندازه به خداوند به منبع نعمت و رحمت دسترسی داریم)انگار باورش کردم

    من ازبچگیم هیچ وقت فکر نمیکردم که امام ها و پیغمبرا با بقیه فرق دارن اولین باری که این فکرمو از دهنه کس دیگه ایی شنیدم استاد بود بعدشم تو قرآن چندین بار خوندم که ما پیامبری از میان خودتان انتخاب کردیم اینا در کنار هم و اون لحن با آرامش استاد هنگام گفتن این آگاهی(همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم..)بهم حس آرامش و اطمینان داد.

    دوستتون دارم مواظب خوبی ها مهربونیاتون باشین?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سید مهدی مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 2021 روز

    باسلام به اعضای خانواده عباس منش.ایول استاد واقعا عالی بود کیف کردم.من تاالان فکرمیکردم بایدبرادرم خواهرم دوستامو…تعقیربدم درصورتیکه من شناختی روقوانین نداشتم وخودم بایدازقوانین اطاعت می کردم تاخودم تغییرمیکردم بعد ازاینکه من تغییرکردم به هرانچه که میخواستم میرسیدم بعد منتظرنظرهای اطرافیانم میشدم من هنوزراه زیادی دارم تا خودمواطلاح کنم وایمان داشته باشم و روی باورهای خودم کارکنم وانچه که عالی ترینه توزندگم رخ بده بعداز تغییرمن وپیشرفت من به قول استاد هرکسی که تشنه موفقیت وثروت باشدخودشون دنبال من میاد.پس بیایم ماهی گیری به هم دیگه یادبدیم نه ماهی رو بگیریم بدیم دست بقیه.دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    سلام

    باز هم ی آگاهی ناب دیگه

    خدایا ممنونم ازت

    من یاد گرفتم که با تغییر خودم می تونم به دیگران کمک کنم. من زمانی می تونم به همسرم کمک کنم که خودم تغییر کرده باشم. من چرا از رفتار های دیگران ناراحت میشم؟ چون فکر می کنم که رفتار دیگران می تونه زندگی منو تحت تاثیر قرار بده. نه کسی می تونه زندگی منو تغییر بده و نه من می تونم. ما هممون به یک اندازه به خداوند و نعمت هاش نزدیکیم. درد و رنج خوبه تا به من و دیگران کمک کنه که تغییر کنیم. تا خودمون رو از نو بسازیم. کمک کردن به دیگران باعث میشه که نه تنها خودم در احساس منفی بمونم بلکه به اون شخص هم کمک کردم که خودش و توانایی هاش رو نشناسه. کمک کردن به دیگران فقط باعث ایجاد توقع میشه و همیشه منتظر میمونه که دیگران کمکش کنند.

    من تجربه ای از کمک کردن به فرد معتادی داشتم نه تنها باعث نشدم که اون شخص ترک کنه ز بلکه رابطه اش با همسرش هم بهم ریخت و از دست من هم خیلی ناراحت شدن و من یاد گرفتم که تا کسی ازم نخواست کمک کنم بهش کمک نکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3209 روز

    سلام و درود بر استاد عزیزم و همسفران بی نظیرم

    نتایج ۱۳ امین روز سفرم

    یادم میاد روزایی رو که تازه با قوانین آشنا شده بودم و دلم میخواست به یه فرد بیماری که آشنای نزدیکمون بود کمک کنم تا بتونه به بیماریش غلبه کنه ، اینقدر ذوق داشتم تا حدی که میتونستم ببینمش که حالش خوب شده و به زندگی عادیش برگشته .

    این شور و شوق برای تغییر افراد تو وجودم بود تا اینکه به دلم افتاد که خونواده اش رو بررسی کنم و ببینم که اصلا اونا هم خواهان تغییر هستند یا نه ؟

    با یه شخصی از نزدیکانم که با هم خیلی عقاید مشترکی داریم در موردش مشورت کردم و نظر خواستم که این کار رو انجام بدم یا نه؟! به یاد دارم که به شدّت از انجام اینکار نفی شدم و حتی چقدر نصیحت و پند هم شنیدم که نباید اینکارو انجام بدم .!

    ولی من گوشم بدهکار این حرفا نبود ، باید سرم به سنگ میخورد تا می فهمیدم اینکارها بیهوده ست .

    این موضوع چند بار دیگه هم تکرار شد و من همچنان در تلاش برای تغییر شخصی در نزدیکی خودم بودم که کاملا در عدم هماهنگی با هم بودیم .

    به یاد دارم در پنجمین تلاشم برای تغییر این شخص از همه بریده و ملول شده بودم که به قرآن رجوع کردم ، آیه ای که به روم باز شد و منو مدتها متحیر کرده بود

    نحل:37

    إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَن یُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ

    هر قدر هم که تو حریص [=مشتاق و علاقمند] بر هدایت آنان باشی، [مادام که خودشان نخواسته باشند] خداوند گمراهان را [اجباراً به راه راست] رهبری نمی‌کند و برای آنان یاوری نخواهد بود.

    بعد دیدن این آیه مو به تنم سیخ شد از جوابی محکم و قاطعی که برای عملم گرفتم و بعد اون بود که به خودم اومدم و دیدم که چقدر بیهوده تلاش میکردم تا افراد رو شبیه خودم کنم تا من به آرامش برسم ، غافل از اینکه اونها تو یه فاز دیگه ای بودند و اصلا تو مخیلاتشون هم به تغییر فکر نمیکردند .

    هر چند که باورهام رو تو این زمینه بهتر کردم تا تونستم بپذیرم که من فقط میتونم خودم رو تغییر بدم .

    رفتارم برای تغییر دیگران نتیجه نداد ولی من نتایج خوبی گرفتم :

    اولین و بهترین نتیجه اش این بود که فهمیدم من فقط و فقط خالق زندگی خودم هستم .

    افراد رو تو هر جایگاهی که هستند بدون قضاوت بپذیرم .

    آرامش و حال خوبم فقط از درونم نشات میگیره و با تغییر زاویه دیدم بدست میاد و به هیچ عامل بیرونی ربط نداره .

    تا زمانی که من نخوام هیچ چیز و هیچ کس نمیتونه تو زندگی من دخیل باشه و فقط این من هستم که اجازه میدم افراد رو اتفاقات زندگیم تاثیرگذار باشند .

    وابستگیم تو روابط خیلی کمتر شد و دونستم نباید رو هیچ کس حساب باز کنم .

    دونستم که انسانیت و خدمت به خلق به معنی دلسوزی کردن و فدا کردن خودم نیست بلکه با حال خوبم میتونم به افراد کمک کنم تا اونها هم باور کنند که میشه با حال خوب زندگی رو اونطور که دوست داری رقم بزنی .

    ( هر بار که من حالم از درون خوبه و احساس شادی مضاعف میکنم به وضوح میبینم که چقدر روی اطرافیانم تاثیرگذارم و حتی باعث خندیدن و حال خوب اونها میشم و این چقدر خوشحالم میکنه.)

    مهمتر از همه اینکه اجازه میدی همه چیز در جایگاه درست خودش روند تکاملی رو طی کنه تا به شرایط بهتری هدایت بشی و الان میتونم فریاد بزنم هیچ چیز قشنگتر از این نیست که خودت رو به ید قدرتمند خودش بسپری تا خواسته هات خلق بشند و سینه سپر کنی و ادعای بندگیش رو سر بدی .

    هر روز این نتایج رو با خودم مرور میکنم تا آرامش و شادیم بیشتر بشه و جهان اطرافم رو جای بهتری برای زندگی کنم .

    خداوند همه ما رو به راه کسایی که بهشون نعمت ایمان ، صبر و شکیبایی ، عمل صالح ، سپاس گزاری، تقوا ، تواضع ووو … عطا کرده ، هدایت کنه و ما را در این مسیر مستحکم و با اراده قرار بده .

    در پناه ربّ خوبیها شاد و سلامت و سعادتمند باشیم . ?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد نازنینم سید حسین عباسمنش

    استاد از این فایلتان هم مثل دیگر فایلها لذت بردم عالی بود

    حرفایی ک راجع ب کمک ب دیگران مطرح شد بله خب منطقیه ک اینطور باشه،با اینکه الان در خودآگاه اینو میپذیرم اما دوباره ی حرفایی از درونم میشنوم

    استاد ی چند وقت پیش ک فایل گذاشتین و داشتین خلبانی میکردین من خیلی ب وجد اومده بودم ب مادرم ک فایل رو نشون دادم و خیلی راجع ب شما و دستاورداتون تو زندگی و اینکه از کجا ب کجا رسیدین با مامانم صحبت میکنم بعد دیدن اون فیلم گفتم مامان استاد عباسمنش الگومه و منم میخوام ی همچین دستاوردایی تو زندگی داشته باشم و ج مامانم این بود ک اون مرده و تو ی دختری و هیچ وقت خودتو با ی مرد مقایسه نکن و حرفش اینو رسوند ک من از خودم انتظار بی خودی دارم ک میخوام مثل ی مرد تو زندگی عمل کنم و نتیجه بگیرم

    حالا استاد شما ک میگین همه ب یک اندازه ب خدا دسترسی داریم ولی خب استاد تصور کنین تو ی شهرستان کوچیک و بسته ی دختر ۱۵ یا ۱۶ ساله شوهرش میدن و میره سر خونه زندگیش و زندگیشم وفق مرادش نیست (ک ی تعداد خیلی بالایی رو هم ب زور شوهر میدن در حالی ک دختر خودش میخواد درس بخونه ولی خانوادش نمیزارن و میگن پول اضافی نداریم واسه یکی دیگه منظور شوهر آینده،زن با سواد پرورش بدیم)حالا این دختر چطوری واقعا بخواد برای خودش زندگی خلق کنه در حالی ک مرد بالا سرشه شوهر بالا سرشه و باید حتی برای رفتن ب خونه پدرشم برای چند ساعت از شوهر اجازه بگیره از طرفی هم پدری داره ک شدیدا اصرار میکنه ک باید ب حرف شوهر گوش کنه چون اگه شوهرش ولش کنه حاضر نیست نون خورشو برگردونه(یعنی میشه همون دخترش)

    حالا استاد با این وضع این دختر بدبخت چطوری واسه خودش زندگی خلق کنه؟؟

    خدا دخترا رو توی شرایطی خلق کرده ک زیر دسته مرد باشه مگه اینکه نخواد ازدواج کنه ک اون موقع هم باید ی حامی تو زندگیش داشته باشه پدری برادری

    اینطور نیست ک سهم دختر و پسر از این خوان رحمت الهی یکی باشه همون طور ک آفرینششون فرق داره حتی این تفاوت رو خدا تو سهم ارث پدری هم گذاشته

    وقتی من این شیوه های زندگی رو میبینم ک تو روستاها هم خیلی زیاده خب سخت میشه باور این موضوع ک همه ب یک اندازه سهم داریم،

    خدا خودش مگه جای جای قرآن نگفته مرد از زن برتره و زن رو برای مرد خلق کرده،

    زن رو ی طوری نیازمند حامی آفریده

    ولی برای آقایون بله ی پسر ی مرد خیلی راحت میتونه زندگی خودش دقیقا اون طور ک بخواد خلق کنه فرقی هم نمیکنه ک تو شهر باشه یا روستا

    تشکر فراوان و ارادتمند استاد گلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    ILA گفته:
    مدت عضویت: 2097 روز

    واقعا ما نمیتونیم کسیو تغییر بدیم یا راهیو که داریم میریم حتی نشون کسی بدیم که شنونده نیست من هم زمانی که سپاس گذاریو شروع کردم همش به همسرم میگفتم بخونه و امتحان کنه ولی شنونده ایی نبود بعد هم که وارد خانواده عباس منش عزیز شدم هم همینطور واقعا دوست داشتم همسرم هم این آگاهی به دست بیاره و زندگیش قشنگتر بشه خلاصه نشد فقط از روی علاقه در دفتر سپاسگذاریم از خدای خودم سپاس گذاری میکردم که همسرم هم به این راه امده و از خدای خودم تشکر میکردم که خدا هدایتمون میکنه این و هم بگم که همسرم جز کتاب درسی هیچ کتابی و یا کلیپی در این موارد نگاه و نمیخونه یه روز که همسرم تو کارش گیری افتاد داشت با من حرف میزد که واقعا نمیدونم چیکار کنم ،نا خواسته کتابو برداشت و همینجور که داشت صحبت میکرد کتابو ورق زد و تو این شرایط که مشکل داشت جوابشو تو اولین جمله که نوشته شده بود ( انسان هایی که معجزه را باور ندارند هرگز آن را در زندگی شان نخواهند یافت ) و این شد که همسر من که اصلا کتاب نمیخوند الان از من داره جلوتر میزنه و سپاسگذارتر شده واقعا خانم شب خیز همینطوره ما فقط بندگی کنیم خدا بنده پروریو خوب بلده

    و همینطور آگاهی های استاد این هم به یک مشکل بر خورد و اولین کلیپ استادو دیشب شنید و شد جوابش و تضادها چقدر خوب هستن برای هدایت ما به هر شکلی خدایا شکرت که فقط خیر از خدایم میرسه عاشقتم ،ممنون از دوستانی که رد پا میذارن خیلییی کمک میکنه ممنون استاد عزییز پیروز و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    به نام خدا

    چهاردهمین روز سفر و «چگونه به دیگران کمک کنیم؟»

    در واقع باید بگویم من هم مثل همه ی ما ، زمانی ، شاید همین الان هم ، در دام کمک به دیگران و تسریع روند تکاملی شان گرفتار شده ام. اما می دانم که از زمانی با این قانون آشنا گشته ام : « که ما فقط مسئولیت صد در صد زندگی خود را به عهده داریم و نمی توانیم نه در جهت خیر و نه در جهت شر در زندگی دیگران نقشی داشته باشیم.» خوب توانسته ام به قول استاد این باور تضعیف کننده را شناسایی کنم و هربار بهتر از قبل عمل کنم و خدا را شکر می کنم.

    خدا را شکر.

    باید بگویم که وقتی به زمان هایی فکر می کنم که گرفتار باور «خدمت به دیگران»و لطف در جهت تغییر و رشد شان می شوم ، متوجه می شوم که لحظه ای که نگاه ام متوجه دیگران و رفتارشان و جایگاه شان می شود و در دام نقد و بررسی و کمک می افتم در همان لحظه توجه ام را از خود و داشته ها و خواسته های ام برمی دارم و به اندازه ی مدتی که در آن باور محدود کننده می مانم از خوودم غافل می شوم.

    من این را با تمام وجود حس کرده ام . و هرچه بیشتر به صحبت های استاد و مریم جان فکر کردم بیشتر حسی که تجربه کرده ام تایید شد.

    و اما به نظر من این باور «کمک به دیگران و باور به اینکه من می توانم در زندگی دیگران نقشی اساسی و کلیدی بازی کنم » دو رو دارد : منی که این باور را در ذهن دارم که می توانم به دیگران و روند رشد و تکامل و بهبود خود و زندگی شان کمک کنم ، روی دیگر این باور را نیز با خد حمل می کنم که من می توانم با رفتار و عملکرد م در عقب-رفت و اشتباه و ضعف دیگران هم نقشی داشته باشم و هرچه روی اول باور کمک به دیگران ممکن است سرخوشی و رضایت سودمند بودن را رقم بزند ، روی دوم این باور می تواند حس گناه و سرزنش را در انسان ایجاد کند . و گاهی انسان برای فرار از نتیجه ای کاملا آزاردهنده ی روی دوم اش به روی اول آن متمایل می شود و سعی می کند با خود را غرق کردن در کمک به دیگران آن دیکگری را تجربه نکند ، غافل از اینکه این هر دو از یک سرچشمه نشأت می گیرند و باید به صورت ریشه ای این باور را درست نمود. و باید بگویم من هر دو روی این باور را در زندگی ام تجربه کرده ام.

    اما باور درست :« من فقط مسؤل صفر تا صد زندگی خود هستم و دیگران (هرچه که هست) همین الان در هر جایی که هستند بهترین جایی است که باید باشند چون در جهان سیستمی در حال دریافت پاسخ فرکانس های خود هستند » وااای که چه بی اندازه آرام بخش است و قدرتمند کننده و باید بگویم « رها کننده » . انگار از زیر بار ِ به قدمت قرن ها رها می شوی که تو باید کمک کنی و تلاش کنی تا جهان و جهانیان بهتر از اینی که هستند بشود و در واقع رسالت تو این است. و این بار با پوشش زیبا و جذاب و مثبت و فریبنده ، قرن ها ، ما را از تمرکز بر خود و ساختن و بهبود زندگی شخص خود دور ساخت ، غافل از اینکه وقتی من و زندگی ام ساخته شویم و رشد کنیم و زیباتر و کامل تر گردیم ، به عنوان بخشی از جهان ، جهان نیز گسترده تر و زیباتر و کامل تر می شود و رسالت واقعی هر «من» این است و بس که خوب زندگی کند و با خوب زندگی کردن خود کمک کند تا جهان نیز جای بهتری برای زندگی کردن بشود.

    پذیرش این باور ، هرچند در ابتدا مقاومت های بسیاری را در درون مان رقم می زند ، اما در نهایت لذت و رهایی وصف ناشدنی ای دارد. «من فقط مسؤل خود ، زندگی خود ، خواسته های خود ، رویاهای خود ، تکامل خود و…هستم و بس.» و این باور زیبا هم دو رو دارد ، روی دوم آن این است :« هرکس و هر چیز ، در هرجایی که هست بهترین و مناسب ترین جایگاه را دارد تجربه می کند ،

    اگر پیله است ، پیله بودن برای او مقدمه ای برای پرواز رنگین است ،

    اگر تخم مرغ است ، بهترین جا را دارد تجربه می کند تا به اندازه ی کافی برای دنیای بزرگ تر قوی و آماده شود ،

    اگر فقیر هست ، بهترین مرحله را دارد سپری می کند چرا که نتیجه ی فرکانسی خودش فقر را رقم زده و او باید رنج این باور را تجربه کند تا آگاه شود که فقر و ثروت در دستان خود اوست و اوست که می تواند با تغییر فرکانس و باورهای خود چیز متفاوتی را از جهان تجربه کند.

    و اگر درد و بیماری است ، آن درد و بیماری آماده اند تا به او هشدار دهند که مسیر درست و اصلی را بیابد و به سمت شفای خود حرکت نماید.

    چه جهان بی نظیر و چه سیستم کاملی!

    من عاشق این جهان و ربّ این جهان ام !

    مگر کامل تر و بهتر از این هم می شود؟

    تو با رشد و توانمندی و ثروت و موفقیت خود بهترین کمک را به دیگران می توانی بکنی ،چرا که مسیر درست را یافته ای و حال با آموزش ش به آن ها که عطش ِ رسیدن به سرمنزل آرامش و آسایش را دارند می توانی یاری برسانی تا آن ها نیز آنچه تو در حال تجربه کردن اش هستی را تجربه کنند (جایگاهی که در حال حاضر استاد در حال تجربه اش است و امید که ما نیز در این جایگاه بودن را تجربه کنیم ) و این گونه است که جهان گسترده تر و گسترده تر می شود.

    خدایا شکرت برای این آفرینش بی نظیر !

    خدایا شکرت!

    دوستت داریم.

    سپاسگزارم

    دوستتان دارم.

    2 آذر 1398

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    سمیه لطفی گفته:
    مدت عضویت: 3092 روز

    سلام استاد و برادر بزرگوارم

    واقعا همه فایلهای که از شما دیدم همیشه برای بنده به موقع بوده مثلا همین فایل که به عنوان نشانه امروزم بعداز تصمیمی که دیروز گرفته بودم که از این قرار بود دیگه از این پس تا کامل تمام آموزش هایم رو عملا و هم به صورت کاملا انجام ندادم به هیچ کس یاد ندهم و تاکیدو اسرار به تغییرافکار اون فر د نداشته باشم

    و این رو نشانه ای از طرف خدا وند می دونم که کاملا تصمیم بجا و درستی گرفتم انشالله برای شما دوستان هم نشانه ها به همین واضحی باشه

    خشنودی شما خوبان عالم آرزوی بنده هست ????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حمید شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2509 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    دیروز یک لحظه اینترنت وصل شد

    یکم آذر هشتاد و نه امدم و شروع به نوشتن کردم و اخرش که رسید یهو دوباره اینترنت قطع شد و الان که دوباره وصل شد خبری از نوشته های دیروز نبود

    فقط سعی میکنم امروز از حالم بگم

    امروز بااینکه احتیاج شدید به پول داشتم

    به هم نریختم وتالان تمرکزم را گذاشتم روی فروانی وباورلیاقت و انرژی مثبتی میفرستم

    ورها کردم میدانم که همه چیز به من ربط داره

    به باورهای من و انرژی ساطع شده از قلبم

    و خداوند از هزاران دستش دری برای من باز خواهد کرد امروز روز چهارم شکر گزاری هستش این چندروز که اینترنت قطع بود دوباره شروع کردم به خواندن کتاب معجزه شکر گزاری که فرکانس ومدارک را کمی بهتر کنم .و همچنین کتاب رزونانس نوشته پیر فرانک .که قانون را به صورت علمی توضیح داده بود وبرای من جالب بود

    واز صحبت های استاد عزیز باز بهم یادآوری

    شد که…

    که من به هیچ عنوان نمیتوانم کس دیگری رو تغییر بدهم

    . فقط وفقط می توانم خودم رو تغییر بدهم

    .هرکس هرکجا هست دقیقا سر جای خودش هستش

    خدایا بابت این حال خوب .و این سایت .و استاد گرامی.ودوستان و همراهان عزیز

    در پناه خداوند بخشنده بی انتها شاد پیروز وپایدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: