همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2203 روز

    به نام خدا

    چهاردهمین روز سفر و «چگونه به دیگران کمک کنیم؟»

    در واقع باید بگویم من هم مثل همه ی ما ، زمانی ، شاید همین الان هم ، در دام کمک به دیگران و تسریع روند تکاملی شان گرفتار شده ام. اما می دانم که از زمانی با این قانون آشنا گشته ام : « که ما فقط مسئولیت صد در صد زندگی خود را به عهده داریم و نمی توانیم نه در جهت خیر و نه در جهت شر در زندگی دیگران نقشی داشته باشیم.» خوب توانسته ام به قول استاد این باور تضعیف کننده را شناسایی کنم و هربار بهتر از قبل عمل کنم و خدا را شکر می کنم.

    خدا را شکر.

    باید بگویم که وقتی به زمان هایی فکر می کنم که گرفتار باور «خدمت به دیگران»و لطف در جهت تغییر و رشد شان می شوم ، متوجه می شوم که لحظه ای که نگاه ام متوجه دیگران و رفتارشان و جایگاه شان می شود و در دام نقد و بررسی و کمک می افتم در همان لحظه توجه ام را از خود و داشته ها و خواسته های ام برمی دارم و به اندازه ی مدتی که در آن باور محدود کننده می مانم از خوودم غافل می شوم.

    من این را با تمام وجود حس کرده ام . و هرچه بیشتر به صحبت های استاد و مریم جان فکر کردم بیشتر حسی که تجربه کرده ام تایید شد.

    و اما به نظر من این باور «کمک به دیگران و باور به اینکه من می توانم در زندگی دیگران نقشی اساسی و کلیدی بازی کنم » دو رو دارد : منی که این باور را در ذهن دارم که می توانم به دیگران و روند رشد و تکامل و بهبود خود و زندگی شان کمک کنم ، روی دیگر این باور را نیز با خد حمل می کنم که من می توانم با رفتار و عملکرد م در عقب-رفت و اشتباه و ضعف دیگران هم نقشی داشته باشم و هرچه روی اول باور کمک به دیگران ممکن است سرخوشی و رضایت سودمند بودن را رقم بزند ، روی دوم این باور می تواند حس گناه و سرزنش را در انسان ایجاد کند . و گاهی انسان برای فرار از نتیجه ای کاملا آزاردهنده ی روی دوم اش به روی اول آن متمایل می شود و سعی می کند با خود را غرق کردن در کمک به دیگران آن دیکگری را تجربه نکند ، غافل از اینکه این هر دو از یک سرچشمه نشأت می گیرند و باید به صورت ریشه ای این باور را درست نمود. و باید بگویم من هر دو روی این باور را در زندگی ام تجربه کرده ام.

    اما باور درست :« من فقط مسؤل صفر تا صد زندگی خود هستم و دیگران (هرچه که هست) همین الان در هر جایی که هستند بهترین جایی است که باید باشند چون در جهان سیستمی در حال دریافت پاسخ فرکانس های خود هستند » وااای که چه بی اندازه آرام بخش است و قدرتمند کننده و باید بگویم « رها کننده » . انگار از زیر بار ِ به قدمت قرن ها رها می شوی که تو باید کمک کنی و تلاش کنی تا جهان و جهانیان بهتر از اینی که هستند بشود و در واقع رسالت تو این است. و این بار با پوشش زیبا و جذاب و مثبت و فریبنده ، قرن ها ، ما را از تمرکز بر خود و ساختن و بهبود زندگی شخص خود دور ساخت ، غافل از اینکه وقتی من و زندگی ام ساخته شویم و رشد کنیم و زیباتر و کامل تر گردیم ، به عنوان بخشی از جهان ، جهان نیز گسترده تر و زیباتر و کامل تر می شود و رسالت واقعی هر «من» این است و بس که خوب زندگی کند و با خوب زندگی کردن خود کمک کند تا جهان نیز جای بهتری برای زندگی کردن بشود.

    پذیرش این باور ، هرچند در ابتدا مقاومت های بسیاری را در درون مان رقم می زند ، اما در نهایت لذت و رهایی وصف ناشدنی ای دارد. «من فقط مسؤل خود ، زندگی خود ، خواسته های خود ، رویاهای خود ، تکامل خود و…هستم و بس.» و این باور زیبا هم دو رو دارد ، روی دوم آن این است :« هرکس و هر چیز ، در هرجایی که هست بهترین و مناسب ترین جایگاه را دارد تجربه می کند ،

    اگر پیله است ، پیله بودن برای او مقدمه ای برای پرواز رنگین است ،

    اگر تخم مرغ است ، بهترین جا را دارد تجربه می کند تا به اندازه ی کافی برای دنیای بزرگ تر قوی و آماده شود ،

    اگر فقیر هست ، بهترین مرحله را دارد سپری می کند چرا که نتیجه ی فرکانسی خودش فقر را رقم زده و او باید رنج این باور را تجربه کند تا آگاه شود که فقر و ثروت در دستان خود اوست و اوست که می تواند با تغییر فرکانس و باورهای خود چیز متفاوتی را از جهان تجربه کند.

    و اگر درد و بیماری است ، آن درد و بیماری آماده اند تا به او هشدار دهند که مسیر درست و اصلی را بیابد و به سمت شفای خود حرکت نماید.

    چه جهان بی نظیر و چه سیستم کاملی!

    من عاشق این جهان و ربّ این جهان ام !

    مگر کامل تر و بهتر از این هم می شود؟

    تو با رشد و توانمندی و ثروت و موفقیت خود بهترین کمک را به دیگران می توانی بکنی ،چرا که مسیر درست را یافته ای و حال با آموزش ش به آن ها که عطش ِ رسیدن به سرمنزل آرامش و آسایش را دارند می توانی یاری برسانی تا آن ها نیز آنچه تو در حال تجربه کردن اش هستی را تجربه کنند (جایگاهی که در حال حاضر استاد در حال تجربه اش است و امید که ما نیز در این جایگاه بودن را تجربه کنیم ) و این گونه است که جهان گسترده تر و گسترده تر می شود.

    خدایا شکرت برای این آفرینش بی نظیر !

    خدایا شکرت!

    دوستت داریم.

    سپاسگزارم

    دوستتان دارم.

    2 آذر 1398

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    " لیلا شیرزاد " گفته:
    مدت عضویت: 2284 روز

    چه آگاهی های نابی !!!

    استاد صادقانه بگم اگر شما خودتون به این حد از موفقیت در تمام جوانب زندگی نرسیده بودین ، من نه تنها زحمت نت برداری از این فایل رو به خودم نمیدادم که حتی تا آخر گوش نمیکردم بهش

    چه برسه که بخوام بهش عمل کنم

    واقعا درسته که بهترین راه کمک به دیگران اینه که ما خودمون اونقدر خوشبخت و موفق بشیم که الگو بشیم براشون

    من از عمل به قانون نتایج خیلی خوبی گرفتم

    اما یک پاشته آشیل قوی دارم که هنوزم که هنوزه کاملا نتونستم حلش کنم

    من قبلترها که عضو گروههای جذب بودم ، از اونجا که معمولا ادمین بودم

    هر فایلی که میشنیدم ، هر مطلبی که مطالعه میکردم ، هر چی یاد میگرفتم ، برای آموزش به دیگران بود

    من یاد میگرفتم که به دیگران یاد بدم …

    و این نشات میگرفت از دو عامل :

    1- اینکه باور نداشتم که همه ما به یه اندازه به نعمات دسترسی داریم

    2- کمبود عزت نفس و گرفتن تحسین و تایید دیگران

    و اینکه دیگران قبول کنن که من خیلی بیشتر اونها میدونم

    من میخواستم هرطور شده دیگران رو آگاه کنم

    هم از وجود قانون و این مسیر راحتی که میشه با اون به خواسته ها رسید

    و هم از اطلاعات و آگاهی های تحسین برانگیز خودم !!!

    و اتفاقی که میفتاد این بود که

    99 درصد مواقع این حجم از آگاهی ، باعث حیرت دیگران میشد و تایید وتحسین فراوانی رو برام در پی داشت

    اما

    اما

    اما

    اون همه سعی من برای آگاه کردن دیگران ، منو انداخته بود تو دردسر

    چون کلللی وقت صرف میکردم تا به دیگران توضیح بدم

    اصل قانون چیه و چطور میشه خیلی راحت به خواسته ها رسید

    اما باز می دیدم فرداش ، بچه ها مطالب چرت و پرت ارسال کردن تو گروه که نشون میداد اصلا تفکرشون تغییری نکرده

    باز سوالایی میپرسیدن که قشنگ مشخص بود که تو در و دیوارن

    این منو واقعا رنج میداد

    میگفتم : آقااا من این همهههه توضیح دادم ، وقت گذاشتم

    یعنی یه بچه پنج ساله اگه بود متوجه میشد

    اینا متوجه نشدن

    نهایتا یک روز تصمیم گرفتم تمااام گروه هامو پاک کنم

    و خودم باشم و خودم

    تنها روی خودم کار کنم …

    اما غافل بودم از اینکه آشغالا رو زیر مبل پنهان کردم

    بجای حل مساله ، بجای اینکه بیام روی این پاشنه آشیلم کار کنم ، فقط صورت سوال رو پاک کردم

    بعد از حذف گروه هام

    رفته رفته ، تمرکزم رفت روی همسرم

    همششش در صدد این بودم که به اون بگم که چی به چیه ؟؟؟

    اونم که گریزون ، خخخخ

    بارها کارمون به بحث میکشید

    که مثلا به همسرم بگم آقا تلویزیون نبین ، اخبار نگاه نکن ، در مورد فلان مساله منفی با دوستات صحبت نکن ووو …

    این علاقه من به آموزش

    باعث شده بود که اگه فایل گوش میدم تو خونه

    طوری صداشو زیاد کنم که همسرمم بشنوه

    بلکه متحول بشه !!!

    اگه کامنت خوبی تو سایت میخوندم

    اونو واسه همسرمم میخوندم

    و همسرم یه سری تکون میداد و تایید میکرد ،

    اما هیچ تغییری تو هیچ زمینه ای نداشت و همچنان به رفتارهای گذشته اش ادامه میداد

    باورهای مثبت رو نوشتم زدم به دیوار نشیمن ، سه تا دفتر شکرگزاری آماده کردم ، خودم ، همسرم و دختر 9ساله ام ،

    همسرم هر شب میگفت که باشه مینویسم ولی نمی نوشت ،

    اما دخترم که تمرکزی روش نداشتم ، منو الگو قرار داده بود و خیلی با کیفیت تر از خودم ستاره قطبی انجام میداد و شکرگزاریش رو می نوشت و تمرکز بر نکات مثبت داشت

    و واقعا به قانون عمل میکرد

    رسما چسبیده بودم به اینکه همسرمو بیارم توی مسیر

    و به عرش اعلی برسونمش

    شرررک !!!

    خودمو در حد خداااا برده بودم بالا

    خودمو مسئول تغییر سرنوشت ایشون کرده بودم

    نمیخواستم ایشون اونطور که دوست داره زندگی کنه

    میخواستم آگاهی هایی رو به زور بهش بخورونم که در مدارش نبود

    اصلا این اصرار من ، باعث شده بود که ایشون زَده بشه

    یعنی اون پاشنه آشیل اولم رو حل نکردم و آشغالا رو زدم زیر مبل

    کم کم

    شررررک اومد سراغم !!!

    و یه بدبختی دیگه ای که سراغ آدم میاد اینه که :

    تا کوچکترین اشتباهی میکنی ، طرفت میگه : دیدددی !!! خودت به حرفای خودت عمل نمیکنی

    یعنی آدم همش زیر ذربینه

    و این آرامش رو از آدم میگیره

    خلاصه یک شب که خیلی فشار بهم اومد

    تصمیم گرفتم همسرمو تنها بذارم به حال خودش

    دقیق یادم نیست

    اما فکر میکنم ، کمتر از یک هفته بعد

    یک روز همسرم ازم خواست فلش رو پر کنم از فایلهای استاد که تو ماشین گوش بده

    اخبار و تلویزیون و روزنامه و … کلا قطع شد

    همسرم نتایج خوبی از قانون گرفته و میگیره

    الان خیلی اوقات بجای تلویزیون ،

    می شینیم خونوادگی فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت و لایوهای استاد رو میبینم

    درسی که گرفتم این بود که تلاش برای تغییر دیگران پشتش شرررک خوابیده

    اینکه بخوام واسه بقیه خدایی کنم

    سعی در تغییر افراد ، نه تنها هیچ نتیجه ای نخواهد داشت که تمرکزم رو از روی خودم و هدفم برمیداره و باعث سقوط خودم میشه

    بهترین راه کمک به دیگران ، اینه که سرم تو کارِ خودم باشه

    تمرکزم فقط روی خودم و اهدافم باشه ، تا با موفقیتم بتونم الگوی انگیزه بخشی برای بقیه باشم …

    یاد گرفتم که هروقت به هرررر چی چسبیدم ، اون هدف ازم فرار کرده

    و هر وقت رهاش کردم و توکل کردم ، شده هلو برو تو گلو … راحت انجام شده

    اینکه اگر اطرافیانمون تغییر نکردن و همون برخوردها و رفتارهای گذشته رو داریم دریافت میکنیم ازشون

    دلیلش فقط اینه که ما خودمون به اندازه کافی تغییر نکردیم

    وگرنه وقتی تو واقعا تغییر میکنی

    یعنی واقعا شخصیتت عوض بشه ، نه اینکه ادا در بیاری

    جهان ، افراد ، اتفاقات و شرایط مطابق با تغییر تو تغییر میکنه …

    استاد واقعا ازتون ممنونم

    یکی از بزرگترین نعمتهای زندگی من هستین …

    ثروت و سلامت و عزت ، روزی تون …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    زهرا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4018 روز

    خدایا شکرت بخاطر همین لحظه

    با سلام به همسفرهای عزیزم به لطف خدا سیزدهمین روز سفرم را آغاز میکنم زمانی که تازه با سایت و استاد آشنا شدم یادم هست که دوست داشتم همه را با خبر کنم و یکسری از فایلها را در گوشی سیو میکردم و به افراد میدادم تا گوش کنند غافل از اینکه اون لذتی که من میبردم آنها نمیبردند و بعد از این همه ذوق و شوق که آنها هم احساسشان عالی میشود گفتند نمیتوانیم با صدای استادت ارتباط بگیریم و من هم بیشتر توضیح میدادم و میگفتم کجاشو متوجه نشدید براتون توضیح میدم یادمه به یکی از اقواممون که در ارتباط با نامزدش مشکل داشت گفته بودم که نباید وابسته باشی بهش بعدها طرف به من گفت بخاطر این حرفت یک هفته افسرده شده بودم و من باز هم توضیح میدادم تا اینکه فهمیدم فقط مسئول زندگی خودم هستم و الان آنقدر راحتم که با لذت تمام فایلها با هنزفری گوش میدم تا کسی متوجه صدای استاد هم نشه و خیالم هم راحته و اجازه میدم که دیگران هر طور که دوست دارند زندگی کنند خدایا شکرت بخاطر این آگاهی بزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2945 روز

    به نام آنکه دوستم دارد و دوست داشتنش تنها دلیل زندگی کردن من است ، به نام خدایی که اینجا فهمیدم چقدر مهربان است ، به نام خدایی که روزبروز بیشتر میشناسمش

    و

    سلام به استاد خودم ، استاد جهان ، استاد دلهای عاشق ، استاد ذهن های هدفمند ، استاد امروز منتظرتون بودم و میدونستم فایل جدید می گذارید برای همین تا بیدار شدم سراغ کانال تلگرام رفتم ، استاد حرفهاتون از جنس طلای نابه ، یاد فایل به کبوترها غذا ندهیم افتادم ، خوشحالم که حرفهای شما را با دل و جان میپذیرم و از همان اول آشنایی با شما نه تنها مقاومتی در برابر این حرفها نداشتم بلکه تشنه شنیدنشان بودم و هرچه می شنوم حریص تر میشوم ، قوانین چقدر عالی عمل میکنند ، در ریز و درشت زندگی ام مشغول به کار هستند و من جواب میگیرم هر لحظه جواب میگیرم ، در این دوماه درآمدم خوب شده و جریان پول را در زندگیم میبینم اما امروز برای مسافرتی در ماه آینده برنامه ریزی کردم که باید چند میلیون پول برایش کنار بگذارم و برای چند لحظه غمگین شدم که ناخودآگاه سراغ کانال خانواده صمیمی عباس منش رفتم و شروع به خواندن سرگذشت کسی که بعد از فروش محصولش ، قیمت آن را به شش برابر افزایش داد و هیچکس محصولش را نخرید ، کردم و پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش را خوندم که در مورد عدم طی تکامل صحبت کرده بود ، به خودم آمدم با اینکه فکر میکردم درک عمیقی از این قانون دارم اما فهمیدم که دارم عجله میکنم و به خودم گفتم صبر کن ، بایست و از روند رو به رشدت لذت ببر ، هرگز چیزی را قبل از موعد نخواه و آرام شدم و گوش کردن به این فایل اخیر که هدیه ای دانستمش در لحظه هایی که زندگی در حال عادی شدن بود ، جانی دوباره گرفتم

    استاد هرگز فکر نکنید حرف هایتان تکراریست چون برای ما تکراری نیستند و اصلا تکرار یعنی چه ؟!!در جایی که من بخودم می آیم و میفهمم الف الفبا را فراموش کرده ام و باید به عقب برگردم پس تکراری نیست ، عشق است و شکوه پروردگار ، که میداند بندگانش در کجای درس هایشان هنوز مشکل دارد و شما را وادار به گفتن میکند که بگویید و دلها و ذهن های ما را روشن کنید

    استاد از اینکه امروز فهمیدم انرژی ام را باید صرف خودم کنم و این وظیفه دیگران است که در من جستجو کنند و علت موفقیت هایم را جویا شوند و دست بر زانوی خودشان بگذارند و بلند شوند و من هیچ دِینی به کسی ندارم خوشحالم ، اگر خودشان بخواهند یقینا جهان به سوی افراد موفق هدایتشان میکند پس نیازی به دلسوزی و ترحم من نیست ، استاد چقدر این زندگی زیباست و ما سختش میکنیم ، چقدر قوانین برای ما راحتی میخواهند و ما خود را در شرایط اضطرار قرار میدهیم

    استاد از اینکه شما را دارم به خودم می بالم و بخاطر توجهی که به این خانواده بزرگ دارید سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    اسماعیل شاکری گفته:
    مدت عضویت: 2891 روز

    سلام بر شما عزیزان دلم

    استاد عزیزم به نکته بسیار بسیار مهمی اشاره کردید و چه قدر من از این باور ضربه هااااا خوردم چه قدر وقت گذاشتم برای دیگران و با جون دل براشون توضیحات دادم کمک های مالی کردم پول قرض دادم و چه قدر ضربه خوردم و بزگتریم ضربه من این بود که زمانی که به لطف خدا وارد یک جریان عظیم آگاهی شدم خیلی ذوق داشتم که به بقیه هم بگم که بیاین و از این اگاهی ها استفاده کنید خیلی قشنگ تر میشه زندگی کرد و خیلی تلاش کردم ویه مدت طولانی گذشت و یه روز با خودم خلوت کردم و به خودم گفتم تو که این همه فایل گوش میدی تو که این همه به بقیه میگی بیاین این طوری زندگی کنید و خیلی راحت تر میششه زندگی کرد چرا خودت پیشرفتی نکردی چرا یکم جلو افتادی ولی دیگه خبری نیست چرا پیشرفت مالی نداشتی بعد به این نتیجه رسیدم که اقا من این اگاهی ها رو دارم یکم انجام میدم بعد تمرکزم به حای اینکه روی خودم باشه روی تغییر دادن بقیه هست به جای اینکه اون وقت وانرژی و تمرکز رو بگذارم روی خودم روی باور هام کار کنم و خودم پیشرفت کنم همه اش دارم زور میزنم بقیه رو تغییر بدم همه دارم تلاش میکنم و برای بقیه توضیح میدم وو نتیجه این شد که نه تنها خودم پیشرفت نکردم اونهایی هم که براشون وقت میگذاشتم دقیقا حرف استاد رو زدن تو که هی میگی میشه خیلی راحت تر پول ساخت میشه خیلی راحت تر ثروتمند شد خودت چرا هیچ کاری نکردی و حتی حرف هام هم براشون هیچ اثری نداشت و حتی مسخره هم میکردن چون من وقتم و تمرکزم و انرزیم رو برای تغییر باور ها و پیرفت خودم استفاده نمیکردم در اصل من خودم در جا میزدم و میخواستم بقیه رو آگاه کنم و از خودم غافل شدم

    و نتیجه این شده بود که یه پروسه زمانی دو سه ساله من به خودم ظلم کردم و خودم رو از نعمت هایی که توی این سه هال میتونستم دریافت کنم محروم کرده بودم تا به دیگران بگم که بیاین بهتر زندگی کنید

    و یه روز که در حال پیاده روی بودم یه الهاماتی بهم شد توی این زمینه که خیلی جالب بود که اقا تو داری تو کار خدا فوضولی میکنی و اون شخص باید انقدر بره جلو انقدر به این و اون رو بزنه انقدر شختی بکشه تا سرش به سنگ بخوره و ببینه که هیچ کسی اطرافش نیست ببینه که همه چیز ترکیده تا با تمام وجود از خدا بخواد تا زندگیش تغییر کنه و خدا هدایتش کنه و در اصل این طوری خدا روپیدا میکنه .یه ه جورایی روند تکاملیش رو بایید طی بکنه ماکه از دورن ادم ها خبر نداریم که . فقط خدا میدونه شاید انقدر باید بره جلو و فشار بهش بیاد تا یه دفعه در اثر اون تکامل اون فشار ها اون مشکلات مالی متحول بشه و از خدا بخواد

    و هر چی من زور بزنم فقط دارم به خودم و اون ظلم میکنم

    دیگه سعی کردم رها کنم و بیشتر تمرکزم روی خودم هست و زمانی که تمرکز میکنم روی خودم موفقیت ها پشت سر هم میاد اتفاق های عالی

    اما این باور لعنتی ریشه ای هست و هنوز هم بعضی وقت ها سر و کله اش پیدا میشه وبیاد مدام با خودم تکرار کنم که فوضولی تو کار خدا نکن از روی صندلی خدا پاشو بگذار خدا کار خودش رو بکنه من نمیتونم کسی رو تغییر بدم اون نتیجه فرکانس های خودش رو میگیره دلسوزی جذب نا خواسته هاست من به اون نمیتونم کمک کنم و فقط به خودم ظلم میکنم

    و با ترکار و به یاد اوردن این آگاهی ها باید به مسیر درست و تمرکز روی خودم باز گردم و نجوا ها رو خاموش کنم

    یاد حرف حضرت علی افتادم

    اگر میخوای به فقرا کمک کنی لطفا جز فقرا نباش

    جدی هم عجب حرف قشنگی هست ما فقط میتونیم به خودمون کمک کنیم و بس

    خدا جونم یارمان بده تا بیشتر تمرکزمان روی خودمان باشه و از هدر رفتن انرژیمان جلو گیری کنیم و خیلی بیشتر نجوا ها رو کنترل کنیم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      سحر عامری گفته:
      مدت عضویت: 3111 روز

      سلام عالی بودمن هم این اشتباه رابا رها انجام دادم وهنوزهم سعی دارم شوهرم راتغییر دهم وجواب شوهرم هم همین است که خودت بااین حرفا چرا پیشرفت مالی نکردی چرا ثروتمند نشدی امروز هم برنامه ام این بود که بازهم بیشتر تلاش کنم خدایا شکرت که مرا راهنمایی کردی شوهرم آدمی مریض افسرده وبی پوله ولی من خداراشکر که سلامت آرام هستم نمیگم خیلی پولدارهستم ولی به اندازه ای که خداراباور دآرم خداروزی رسان است بی نیازم خدایاشکرت که تنهام نمیذاری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فائزه مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1845 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    امروز سیزدهمین روز سفرنامه

    من در گذشته خیلی درگیر این بودم که زندگیت اطرافیانم ،کسانی که دوستشون دارم تغییر بدم…. راهنمایی کنم، باهاشون صحبت کنم و آنها را از شرایطی که دارند خلاص کنم.

    غافل از اینکه صحبت کردن راجع به مشکلات اونها… بیشتر را دارم دعوت می کنم مشکلاتشون رو به زندگی خودم .

    خودمو درگیرش می کنم اعصابم خورد می کنم حالمو بد می کنم.

    پسر عموی دارم که خیلی دوسش دارم متاسفانه درگیر بیماری اعتیاد است خیلی از من کوچیکتره خیلی دوسش دارم و دوست ندارم که درگیر چنین مشکلاتی باشد باهاش صحبت می کردم بهش مشورت می دادم ولی میدیدم هیچ تغییری نمیکنه.

    الان با صحبت های استاد فهمیدم که هر کسی خودش میتونه… زندگیش رو تغییر بده هیچکس نمیتونه به کسی دیگه کمک کنه در جهت خیر نه در جهت شر

    ما خودمون مسئول زندگی خودمون هستیم.

    بعد از خیلی صحبت کردن و مشاوره دادن دیدم نتیجه ای نداره هیچ تغییری نمیکنه بیخیال شدم بی خیال شدم و به حال خودش گذاشتم دیگه زیاد ارتباطی نداشتم.

    مدت‌ها بعد در زندگی شخصی خودم درگیر این بودم که اخلاقیات و خصوصیات همسرم را تغییر بدم می‌خواستم او شبیه اون چیزی که خودم دوست دارم بکنم.

    غافل از اینکه اون شاید دوست داره خودشون اینجوری زندگی کنه …

    به قول استاد هر کسی مسئول زندگی خودشو گفته بودند که هر کسی آزاد هرجوری دلش میخواد زندگی کنه ما نمیتونیم زندگی کسی رو تغییر بده بعد از مدتها سالها جنگیدن در به خاطر تغییر دادن همسرم بی خیال شدم بی خیال شدم و واگذار کردم به خودش که هر کاری دوست داری بکن …

    ولی شروع کردم روی ساختن خودم تمرین روی خودم روی باورهای خودم مشغول خودم شدم بچه شدم و بیخیال همسرم شدم به خاطر اینکه تغییرش بدم و دیدم که اصلاً خود به خود مشکلی که داشت خداراشکر حل شده خدا را صد هزار مرتبه شکر….

    فهمیدم و بهم ثابت شد که این گفته استاد درسته که هرکس مسئول زندگی خودشه اون طرف خودش باید بخواد تا مشکلش حل بشه تا نقصش برطرف بشه و اینکه من اگه رو خودم کار کنم اطرافیانم تغییر می کند و این دیدم بهم ثابت شد فهمیدم که کمک کردن و خیرخواهی برای دیگران زیاد از حد هیچ فایده ای نداره و بیشتر ما مشکل را به زندگیمون دعوت می‌کنیم بیشتر درگیر زندگی ما میشه پس بهترین کار و نکنیم

    باز هم این فایلی بود که من توی زندگیم تجربه کرده بودم خدا را شکر که فایل ها همه در جواب اون سوال هایی که توی ذهنمه و من منتظر بودم که راهنمایی شو بشنوم.

    نعمت ها فراوانی ها ثروت ها و همه چیزهای خوب و زیبایی ها خدا برای ما قرار داده روی زمین به نسبت مساوی برای همه انسان‌ها برای همه موجودات قرار داده ولی اینکه یکی بیشتر ازش استفاده کنه که کمتر از استفاده کنید بستگی به خود شخص داره بستگی به باورها،بستگی به اعتقاداتش داره ….

    بارها و بارها دیدم یکی که ثروتمند وضع مالیش بهتره مثلاً اطرافیان میگن که پس این حتماً دزدی کرده و کار خلافی کرده قبلا اینو می شنیدم شاید باورش کرده بودم شاید اصلاً مخالف این حرف نبودم ولی الان فهمیدم که شاید اون فرد باورش طوری بوده که ثروت و فراوانی بیشتری را جذب کرد از به خودش کرده است دلیل این نیست که یکی که وضعش خوبه ممکنه دزد باشه ممکنه کار غیرقانونی بکنه….

    فراوانی و نعمت روی زمین برای همه وجود دارد و همه باید ازش استفاده کنند یکی میخواد خیلی بیشتر استفاده کنه بیشتر برایش تلاش میکنه با براش و قوی تر میکنه و آنها را به سمت خودش جذب میکنه یکی میخواد با افکار پوسیده و قدیمیش بمونه توی فرق دست و پا بزنه دیگه بستگی به خود شخص دارد .

    خدا اینقدر مهربونه انقدر بزرگه که ذره ای میون موجوداتش میان انسان ها فرق نگذاشته و فراوانی هاشو برای همه قرار داده و فقط از ما خواسته که بریم به دستش بیاریم ،بخواهیمشون ،فقط باور کنیم که این نعمت ها برای ما هم وجود داره بریم جلو تلاش کنیم و به دست بیاریم…

    از وقتی دیگه تلاشی نمیکنم برای حل کردن مشکلات اطرافیانم حالم خیلی بهتره آرامشم بیشتره و فقط از خدا براشون طلب آرامش می کنم ،فقط از خدا می خوام مشکلشون حل بشه ،و خودم رو درگیر مشکلاتشون نمی کنم و مطمئنم که اگه من تو مسیر درستی باشم خدا انسان های بد اطراف منرو از زندگیم حذف می کنه به این ایمان دارم و به مسیر ادامه میدم رو باورهام کار می کنم خدا را صد هزار مرتبه شکر.

    باتشکر از استاد عزیز و مریم شایسته مهربان🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    در مسیر دارما گفته:
    مدت عضویت: 3818 روز

    سلام و درود

    خدارو شکر میکنم که در روز سیزدهم سفرنامه 40 روزه هستم و یک فایل ارزشمند دیگر رو مرور کردم و سپاس از همه دست اندکاران این سفر.

    واقعا این فایل ها رو هر سری که آدم می بینه بهتر درک میکنه قوانین جهان رو و خیلی راحت میتونه زندگی کنه و لذت بیشتری از این جهان ببره

    خیلی برام جالب بود که این حرف رو اینقدر شنیده بودم که من کسی رو نمی تونم تغییر بدم و ناخودآگاه در دل رفتارم این کار بود و خیلی از کارها در جهت تغییر دیگران بوده نه تغییر خودم.

    وقتی که یک مسئله ای رو آدم متوجه میشه و خیلی از تضادهاش رو با اون مسئله حل میکنه دوست داره سریع بره به عزیزاش بگه و اونا هم سریع ازین استفاده کنند و تضادشون رو باهاش حل کنند خیلی از موقع ها جوری تعریف می کنیم که حتما طرف رو قانع کنیم این کارو انجام بده و هر وقت این کار رو کردم جالب بوده که دیگه تضاد های شبیه قبلی با اون راه حل اوکی نشدن

    فهمیدم خیلی از چیزها رو باید در درونم نگه دارم و مدام ازشون استفاده کنم و نتیجه بگیرم و نتایج و موفقیت های من آینه من باشه و من الگو بشم برای اینکه دیگران هم زندگی خوب داشته باشند

    یه جمله قشنگی یه جا از یه نفر شنیدم که میگفت لازم نیست دیگران برات دست بزنند موفقیت خودش برات دست میزنه و تو فقط به فکر موفقیت خودت باش و این خودخواهی رو من از امروز برای خودم انجام میدم و دست از تغییر و کمک کردن به عزیزانم برای تغییر زندگی شون بر میدارم

    خدایا شکرت روز به روز بهتر میشم در همه جنبه ها دارم بهتر میشم

    هر روز تعهدم به خودم بیشتر میشه و بیشتر رو خودم کار میکنم خدایا شکرت که هر روز سحرخیزتر و منظم تر میشم و بهتر میتونم به همه کارهام برسم و راحت تر پول میسازم و راحت تر از زندگی م لذت میبرم و خودبخود به همه چی می رسم و فاصله ام با خدا نزدیک و نزدیکتر میشه

    خدایا شکرت که هر روز آماده دریافت الهامات هستم و با تمام توان و بدون ترس آماده عملی کردن ایده ها و الهامات هستم خدایا بی نهایت ازت سپاسگذارم و دلم میخواد از همه نعمت ها و ثروت هایی که میتونم ازشوون لذت ببرم استفاده کنم

    عاشقتم ردپا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      گندم گفته:
      مدت عضویت: 1884 روز

      سلام و درود

      متشکرم دوست عزیز بابت کامنت خوبتون.

      انرژی درونتون از کلماتی که تایپ کردیدکاملا مشخصه.

      برای شما و برای همه دوستان عزیز صمیمانه آرزوی شادی، سلامتی، ثروت و نعمت های روز افزون دارم

      موفقیت هاتون روز افزون و پایدار

      سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    وریا گنجی گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    سلام دوستان

    روز سیزدهم سفرنامه

    خدایی را سپاس که منشا تمام آگاهی ها و خیر و نیکی هاست

    مثل همیشه ازین فایل هم آگاهی های ناب الهی را دریافت کردم و همونطور که استاد عباسمنش گفتن : وقتی درونم بهم میگه میام جلو دوربین و برام مهم نیست که هر روز فایل بزارم بلکه زمانی فایل میذارم که خداوندگار انرژی منبع بهم الهام میکنه….

    و این اتفاق هم برای من میافته نه تنها برای من ، مطمینم برای همه ی کسانی که در طریقت حق و آگاهی هستن این مساله موضوعیت داره

    اوایل وقتی یه فایلی رو گوش میدادم فرقی هم نمیکرد رایگان یا محصولات باشه

    خیلی تعجب میکردم و میگفتم وای خدای من دقیقا پاسخ سوالامو توی این فایل دادی

    اما این اتفاق اینقدر برام افتاده و همیشه و همیشه هررررر فایلی رو نگاه میکنم پاسخ سوالات زمانه ام رو دریافت میکنم که دیگه برام بدیهی شده و فقط خدا رو شکر میکنم و احساسم هی بهتر و بهتر میشه

    بریم سراغ موضوع این فایل و زندگی من

    من از وقتی با قوانین آشنا شدم و فهمیدم که تمام آنچه که در زندگی اتفاق میافته توسط خودمون خلق میشه و میتونیم کنترل صد در صد بر زندگی خودمون داشته باشیم ، شب و روز در تنهایی هام با خدا ، با خودم حرف میزنم و هر آرزویی هر چقدر بزرگ دیگه منو متعجب نمیکنه ، هرررررر آرزویی که میکنم میدونم که میتونم بهش برسم ، فقط برنامه ام رو مرور میکنم ببینم چه اولویت هایی دارم ، این رویای جدید رو در کجای اولویت هام بزارم

    بارها و بارها سعی کردم افراد نزدیکم رو به این مسیر هدایت کنم ، مثل خواهرم ، برادرم ، و یکی دو تا از دوستانم ، اما هر بار که تلاش میکردم اتفاقات تکراری برام میافتاد و تا چند روز احساسم بد میشد ، وقتی که احساسم بد میشد یکی دو روز قبلم رو مرور میکردم ، ببینم چه کارهایی کردم ، چه ورودی هایی داشتم ، با کیا معاشرت کردم ، و نکته ی خیلی جالب داستان بد شدن احساس من این بودش یه جایی با یکی در مورد قوانین صحبت کردم که توی مدار نبوده ، و بدون اینکه فرد درخواست کنه ازم ، من پیشقدم شده بودم و براش از قوانین حرف زده بودم

    با دیدن این فایل بیشتر مطمین شدم ، بیشتر تسلیم شدم که من نمیتونم تغییری در زندگی هیییییچ کس بجز خودم ایجاد کنم ، و ازین به بعد هم بیشتر حواسم به این قانون هست و بیشتر سعی میکنم که احساسی برخورد نکنم ، و سرم بیشتر توی کار خودم باشه….

    ایمان دارم هر چقدر بیشتر روی خودم کار کنم بیشتر تغییر میکنم و شرایطم عالی تر میشه

    ایام به کام دوستان…

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    سعيده فاضلى گفته:
    مدت عضویت: 1842 روز

    به نام خداى عزیز ورئوف من خدایى که با وجود عشقى که به خلقتش وبندگانش دارد سنت خود را هیچگاه تغییر نداده وانتظارى از هیچ مخلوقى ندارد وتنها اجابت مى کند هر آنچه از خوبى است وبدى است خداى من تو را سپاس که اینگونه پادشاهى وفرمان روایى مى کنى که هر کسى از دست خود یا نان مى خورد یا جو یا علف تو را نسبتى دروغ مى دادم که تو مأمور تمام اتفاقات زندگیم هستى خداوندا تو را سپاس که آگاهى را در زندگیم جارى ساختى تا خود باشم وبراى خود باشم وبراى خود زندگى کنم پروردگارا شکر مى گویم تو را که هدایتم کردى به سمت سعادت ورهایى وآزادى وعشق

    سلام استاد نازنینم سلام همسفران عزیز گروه اندیشمند وبانوى نازنینم شایسته ❤️

    حقا! راه هدایت گر چه دشوار مى نمود ولى چه نهایت وغایت خوشى دارد خدایا شکرت صد هزار مرتبه که در مقام تو نمى گنجد هر چقدر شکرت را بجا بیاورم ولى باز مى گویم که تو را شایسته ى سپاس وپرستش مى دانم وایمان دازم به راهى که دارم طى مى کنم وسفرى که آغاز کرده ام پایان شگفت انگیزى را برایم به ارمغان مى آورد پس باز حمد وثناى تورا مى گویم وخوشحالم که مرا با کسى آشنا کرده اى که سینه سوخته است و پر از حرف دل وایمان به ربوبیت تو ویگانگى تو را درس ومشق خود کرده است و همین را با عشق به من یاد مى دهد

    استاد عزیزم من سفر چهاردهم را مدتى قبل از این تاریخ گوش دادم وگوش سپردم به نکته هاى ظریفى که در آن گفته بودید اما از آنجایى که باید درست روى باورهاى غلطم کار کنم درنگ کردم چون من این حالت را در خود زیاد داشتم واین روزها اتفاقاً خواسته یا ناخواسته در این زنجیر وقفل باورها قرار گرفتم در گیر شدم از گذشته ى خود هم که تجربه هاى ناخوشایندى دارم که حتى سبب شد دیگران دشمن من شوند!!!البته براى آنها طلب خیر وبرکت کردم وبه خدایشان سپردم اما چند روز پیش به دیدار دوستى رفتم که فوق العاده آدم درستکار ومهربانى است وخصوصیات اخلاقى بسیار عالى دارد اما او هم مثل من و مثل خیلى ها گرفتار عقاید ویا مشکلاتى است که از حلشن عاجز شده !هر چند زمانى که با او حرف زدم به او گفتم هیچ کس جز تو نمى تواند به تو کمک کند او در رابطه ى زناشویى خود بسیار تحقیر مى شود والبته تحمل مى کند وهمین طور بغض را خفه مى کند واین مسئله سالهاست در زندگى او مثل کرمى وجودش را خودره است و اعصاب او را ضعیف کرده قبل از اینکه با شماى نازنین آشنا شوم به او راهکار مى دادم ولى گویا فایده اى نداشت وقتى دریافتم که دنیاى شما نیازها ى شما را اول باید رفع کند وجهان به آنچه تو ازتعاش آن را مى فرستى پاسخ مى دهد خواه مثبت خواه منفى خواه دانسته خواه ناآگاه فهمیدم باید آن روز درباره شما با دوستم حرف بزنم البته نه یهو ایشان علاقه زیادى به قرآن دارد و من سعى کردم به او ازکلام خدا بگویم

    وآرام آرام به او هدایت الهى را نشان دهم او از آرامش من شگفت زده شده بود من به او گفتم اگر تو را دوست نداشتم نمى گویم باید خودت به خودت کمک کنى گفت چگونه من دیگر به سراغ قرآن هم نمى روم از بس که او همه چیز من را تحقیر مى کند خداى من استاد واقعاً سخته مگر مى شود جهان کسى را تغییر دهى که فکرش این است که باید بخاطر بچه هایش به نظر خودش صبر کند باور کنید ترسیده بودم از اینکه بخواهم راهى نشان دهم چه باید مى کردم او یکى از بهترین دوستان من است نا گاه بحث اعراض در ذهنم مثل یک چراغ روشن شد در حالیکه اشک هایش را پاک مى کردم گفتم اعراض کن گفت اعراض یعنى دورى کنم اگر مرا هم کتک زده باشد باید کنارش بخوایم مى گوید قهرى وجود ندارد خب من گفتم نه در ذهت از او اعراض کن مى دانم سخت است ولى مى شود کم کم نتیجه مى گیرى تو تغییر کن در ذهنت وبعد رفتارت خلاصه خیلى باهم حرف زدیم من نمى خواستم اینگونه باشم که از سر دلسوزى کارى کرده باشم وتلاش کردم بدون حس دلسوزى وفداکارى راهى را جلوى چشم دوستم بگذارم او به من گفته بود که نمى خواهد از همسرش طلاق بگیرد پس بهتر بود من سکوت مى کردم گذاشتم حرفهایش را بگوید من در سکوت خودم از خدا طلب کمک کردم و گفتم خداى مهربانم این چه وضعیتى است تو بگو آیا باید درباره ى آگاهیهایم با دوستم حرف بزنم گفت اشاره اى کوتاه من گفتم اعراض گفت ولى او ممکن است مرا مورد ضرب وشتم قرار دهد خدا گفت ترس از غیر خدا کفر است یهو یادم افتاد به فایل چه کسى مالک توست من از حرفهاى شما کلماتى را در شرح وضعیتش گفتم هنوز هم مردد بودم که آیا دوست خوب خودم را که به شدت آسیب روحى وروانى دیده بود خصوصاً این اواخر را به سایت دعوت کنم یا نه یک دفعه گفتم دیگه درباره ى شوهرت حرف نزن بگو چى مى خواى گفت من میخواهم زندگى خوبى داشته باشم گفتم درباره ى شوهرت باکسى حرف نزن نگو اینه اینطور چرا درباره خصوصیات مثبتش حرف نمى زنى حالا دیگه جاریش هم نشسته بود گفتم درد دل نکن بیخیال بشین خواسته ات رو به خدا بگو گوش نشو واسه شنیدن وزبونت رو کنترل کن صبح که بیدار میشى بجاى اینکه به ساعت ٢ظهر فکر کنى به خواسته هات فکر کن درباره اشون با خدا حرف بزن تو الان یه آدم مرده هستى من چکار مى تونم بکنم براى یه آدم مرده ؟خودم را جلو چشمانش آوردم ویادآورى کردم برایش تجربه ام را خیلى کوتاه انگار کمى آرام شد گفتم ببین عزیزم من نمى تونم کمکت کنم من اگه ببینم آمادگیشو دارى برات یه فایل مى فرستم اگه دیدى حالت بهتر شد نشانه اى دیدى اصلاً متوجه شدى خودت کى هستى ودیگران چى هستن اونوقت من بهت کمک مى کنم وانتخابش هم با خودته در غیر این صورت عزیزم فقط میتونم از خدا برات طلب هدایت کنم وآرامش آن روز من چون سفر کوتاهى داشتم باید به جاى دیگر هم مى رفتم آخر شب بود دنبال یکى از فایلهاى اعتماد به نفس مى گشتم که تو ى خود سایت چشمم به دیدگاه قرآن درباره ظلم افتاد اونقدر واسم بزرگ شد تیترش که گفتم همینه اینو مى فرستم مطمئن بودم بحث قرآن دوستم را هدایت خواهد کردچون ازعلاقه ى او خبر داشتم البته مدتها پیش او مى خواست که من وارد خفظ قرآن شوم ومن به او گفتم مى خواهم اول خود قرآن را درک کنم وحرف خدا را بفهمم و بحثى از تجربه هاى سخت زندگى شما که باعث هدایت شما در مسیر شکوفایى شد . توجه به نشانه ها وکنتررل ذهن از نخستین درسهایى بود که من از شما آموختم … و همین باعث شد من حرفهاى دوستم را درباره ى زندگیش بعد از چند ثانیه فراموش کنم وتمرکزم را روى نکات مثبت بگذارم و همین باعث شد شوهرش آن روز بدنبال ما بیاید وحتى من را به مقصد برساند …

    روز بعد دوستم بهم زنگ زد صداش خیلى خوب بود نفسش آروم بود حدس زدم حالش خوبه البته من شب قبل زا خواب خدا رو شکر کردم براى اینکه هدایتم کرد تا بتونم در حد خودم گشایشى براى دوستم داشته باشم استاد جان او از فایل شما بلافاصله دگرگون شده بود گفت هاله اى از نور رو اطراف خودش احساس کرده یک انرژى ونور همان خدا خدایى که در همه چیز متجلى مى شود وآن شب آنقدر آرام خوابیده بود که هیچگاه اینقدر سبک بال نخوابیده!!😊خب به نظر شما نباید خوشحال وامیدوارتر بشم نباید سپاسگزارى کنم؟! حس قشنگى رو تجربه کردم این دفعه جاریش منو دعوت کرد !چون او هم متوجه شد حرفهاى منفى را قیچى کند وقتى رسیدم دوستم آغوششو باز کرد وگفت سعیده خدا ازت راضى باشه بهم گفت حتى دیشب گفتم کاش پاهامو ماساژ بده یک دفعه دیدم دستى داره پاهاى منو ماساژ میده با خودم گفتم پس وقتى حال خودت خوب باشه همه چیز خوبه همون شبش کنجکاو شده بود و رفته بود توى پیج اینستاى شما❤️و همینطور لذت برده بود از صحبتهاى شما با تعجب بهم گفت حافظ قرآن ؟گفتم چیزى در این باره از خودش نگفته فقط خیلى مطالعه کرده قرآن رو گفت همینطور که آیه ها رو میگفت من مى رفتم سراغ کتاب قرآن دقیقاً آیه هایى بود که من حفظ کرده بودم!! بهش گفتم خدا رو شکر حالا چطورى گفت عالیم خب پس به این نتیجه رسیدم که دوستم آمادگى داره که بیاد تو ى سایت خب من که باور نکردم اما براى شما دیگه حل مسئله است اینقدر راحت !کسانى در مسیر شما قرار مى گیرن که وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا مى کرد یا همون این جهان کوه است وفعل ما ندا …

    همان روز عضو سایت شما شد به او گفتم چه خوشبخت هستى که تمام فایلهاى رایگان بروز رسانى شدند یعنى بهتر از این نمیشه که آگاهى هاى ارزشمندى رو خواهى فهمید من به شهر خودم برگشتم با کلى شکلات وویفر شکلاتى که دوستم واسه حال خوبش واسم خریده بود وبهم هدیه داد وکلى دعاهاى خوب وقشنگ

    استاد عزیزم استاد جانم استاد گرامى من دیشب دوستم بهم مسج داد بهم گفت کلى چیز از خدا امروز خواستم که همشونو امروز بهم داد

    اى جان اى جان!! من خداى مقتدر واندیشمند من خداى خوبیها خداى تواب من خداى اجابت کننده ى من خداى دهنده ى من الحمدالله رب العالمین …این که هیچ کس نمى تواند کسى را تغییر دهد ولو تمام قدرت را داشته باشد چون خداوند سرمایه اى بنام تغییر را در اختیار بنده اش قرار داده تا خود خالق زندگى خود باشد را اکنون به خوبى وروشنى مى فهمم بنابراین اینهه تقلا کافى است این همه ناتوانى وناله بس است همه ى مازبه یک اندازه از نعمتهاى خدا بهر مندیم این بستگى به ظرف ما دارد

    سپاسگزارم از شما عاشقانه از گروه بى نظیر شما ودوستانم وبانوى من شایسته جان که چقدر خوشحال شدم از دیدمش چقدر تحسینت میکنم بانو ❤️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      وحیده خواجه زاده گفته:
      مدت عضویت: 2331 روز

      سلام دوست عزیز

      از خدای یکتا برای شما و دوستتون بهترین ها را ارزو می کنم. انشالله همیشه در آرامش ذهنی و روحی باشید. با خواندن دلنوشته های شما اشک از چشمانم جاری شد و با تمام وجود خوشحال شدم که دوستتان به ارامش رسیده است.

      خدای من از تو بی نهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سعيده فاضلى گفته:
        مدت عضویت: 1842 روز

        به یکتای وصل دهنده قلبها خدایا من سپاسگزارم برای داشتن چنین دوستان نازنین که منو به وجد میارن وقتی اینجا وقت ارزشمند خودشون میزارن پای نوشته هام 🌹😍

        دوست اندیشمند ‌بزرگوار من ممنونم که اینجا هستی ‌ممنونم از دعای خوبت ‌من هم برای شما آرزوی زیباترین آرامش وعمیق ترین عشق رو از خداوند وهابم طلب می‌کنم انشاءالله همه ما در مسیر رشد وآگاهی قرار بگیریم وبهترین واصیل ترین نتایج رو بدست بیاریم❤️🌹اشک شما رو با عشق خدا میپذیرم و میدونم بزودی اشک‌های خاطره انگیزه براتون اتفاق میفته که همین جا خبرشو بهم میدیدنازنین😍

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    هما خاکپور گفته:
    مدت عضویت: 2290 روز

    خانم ـشایسته عزیز و استاد عزیزم سلام ?? میدونستم بلاخره جواب میده اگر چه سخت بود اما گذشت و خدای عزیزم عاشقتم درسته تمرکز کردن روی خواسته هات و زیبای ها و معجزه سپاسگزاری و فقط معجزه سپاسگزای جواب میده فقط باید خودت باشی و باورهای خودت رو بهتر و بهتر کنی خدای عزیزم اون ادم خودش بهمـ زنگ زد و گفت هیچ مشکلی با ایده منـ نداره هیچ مشکلی خدایا ادم ها باهام عالی تر برخورد میکنن ادمی که هیچ کس نمیتونه باهاش جور بشه الان رفته برای من غذا درست کرده این محشر نیست من میفهمم اینو محشر نیست معجزه نیست من میدونم این ها فقط به خاطر خودم هست وگر نه چرا وقتی توی خیابون بودم فردی داخل مغازه باهام برخورد خوبی نداشت اما من فقط لبخند زدم و عجیب تو ی همون مغازه کسی که کنارش بود کار منو راه انداخت این همون معجزه روی خودت کار کردن هست مگه نه اره وقتی با من برخورد عالی نمیشد و من خودم ـمیدونستن فقط به خاطر خودم هست بابا من حسش میکردم وقتی حالم بد بود انگار کل این جهان مردم رو ی کره زمین حالشون بده اما من به خودم قول دادم که خوب باشم عالی باشم لبخند بزنم شاد باشم یک کلام قول دادم خودم باشم هر کسی خواست خواست نخواست هم مشکلی ندارم چونـ حالم با خودم عالیه این حس محشره ای هست وقتی اون خبر رو شنیدم فقط سپساگزاری میکردم برامـ اتفاق عالی بود خوب فقط این که این تمرکز روی خواسته ها این تمرکز روی زیبای حال خوب نگاه کردن به موضوعات از نظر قوانین خداوند جواب میده پس فقط من برای رسیدن به خواسته های دیگه ام فقط باید توی مسیر خداوند بمونم من نمیدونم ـتوی اینده چه اتافاقی میفته اما اینو میدونم که من به تمان خواسته هام میرسم چون خداوند کنارم هست اتفاقات کوچیک داره میفته پس بزرگ تر هم میشه برای خداوند کاری نداره من همیشه با خودم میگم خداوندی که به اسناد عباس منش داده به من هم میده فرقی نداره پس ادامه میدم خدایا عاشقتم و بعد اینکه از وقتی دارم روی خودم کار میکنم اصلا فکر نکردم بخوام بقیه رو خوشبخت کنم البته میگفتم فلان کار رو میکنم تا وضعیت خانوادم بهتر بشه اما الان همون هم نمیگم من فقط از خداوند میخوام به رویاها و خواسته هامـ برسم اسناد عزیزم خداوند فقط منتظر ایمان من هست شجاعت من جسور بودن من اینکه بهش بگمـ پشتم بهش گرمه و جلو برم و خداوند جواب میده نمیدونم وقتی کمی حالم بد میشد فایل رویهایت را باور داشته باش رو نمیدیدم و ایمانم رو با توکل به خدا بهش نشونـ نمیدادم بازم اتفاقات این جور ی برامـ میفتاد فقط باید ادامه بدم درسته من ادامه میدم راستی امروز یکی باز از یک انسان بهم بد گفت منـمیخواستم فرار کنم اما یکم دیدم نسبت بهش میخواست عوض میشه میخواست اما من سریع گفتم من خودم دارم زندگیمو میسازم با افکارم پس ولش کن و بعد گفتم تمام انسان ها دستان خداوند هستند که به من کمک میکنن حتی خودشون هم نمیدونن اینکه تمام انسان ها تکه ای از وجود خداوند هستند و قابل احترام دارم روی این طرز تفکر کار میکنم که همه انسان ها خوب وعا لی هستند و برای کمک به من خلق شده اند کنار ادم های که این جور ی فکر نمیکنن یکم سخته اما نتایج اون ها واقعا خوب و عالی نیست این هم نشون دهنده باور هاش ون هست و من مصمم تر میشم تا باز هم بگم انسان ها خوب و عالی هستند

    استاد عزیزم دوستتون دارم وقتی میبینم دید گاه هم لایک میخوره ذوق میکنم میخوام بال در بیارم خوب این ها همش برام نشونه هست که اتفاقات خوب میفتن تو ادامه بده دختر استاد عزیزم دوستتدارم ? امیدوارم وقتی دختر موفقی شدم بتونم جلوی اون خونه قشنگ که دل منو برده و توی رویاهام میدیمش ولی میخوام داشته باشمش ببینمتون و از نتایجم بگم با کمک خدای عزیزم خدای مهربونم و خدای که فقط میخواد نعمت رو به صورت پول ادم های خوب روابط و سلامتی و همه جیز های خوب رو وارد زندگیم بکنه استاد عزیزم من ایمان دارم که شرایط بهتر و بهتر میشه چون خدا رو دارم پس ادامه میدم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: