همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 33
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
سفرنامه روز سیزدهم
همه ما به یکاندازه به نعمت های خداوند دسترسی داریم،اگر کسی در موقعیت مناسبی از دیدگاه ما نیست بپذیریم که در جای درست خود قرار دارد و نخواهیم تغییرش بدهیم.
تنها کاری که ما برای دیگران می توانیم بکنیم این است که روی خودمان کار کنیم تا رشد معنوی و مادی پیدا کنیم.
اگر این کار را درست و خالصانه انجام دهیم افرادی که در مدار آگاهی هستند خود به خود به ما می پیوندند و ما خود به خود از لذت اثرگذاری مثبت بر زندگی دیگران بهره مند می شویم.
سخت است اما باور کنیم هدف ما از آمدن به این دنیا پذیرایی شدن با نعمت های خداوند است و زندگی دیگران به عهده و گردن ما نیست.
بپذیریم اساس زندگی آزادی،هدف آن لذت بردن و نتیجه آن رشد و گسترش و توسعه است.
اگر اساس را درست برقرار کنیم و به هدف خودمان را برسانیم خود به خود به نتیجه می رسیم یعنی در حرکت جهان به سمت رشد و گسترش و توسعه که شامل حال عزیزان و اطرافیانمان هم می شود،سهیم خواهیم بود.
پس اول خودمان اول روحمان اول پاکی مان اول ایمانمان اول لذتمان،اول آزادی خودمان و بعد دیگران نه یک نفر و دو نفر و صد نفر بلکه اینجا ما روی کل کائنات یعنی یک مقیاس باورنکردنی اثر خواهیم داشت.
شرط اول ماندن در این مسیر بهره گیری از صبر و سکوت و قضاوت نکردن است.
از همه دوستانی که می نویسند و ما را بهره مند می کنند صمیمانه تشکر می کنم.
استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی که جایشان محفوظ!
خدمت تمامی دوستان عزیزم و استاد گرانقدر سلام عرض می کنم
استاد مهربانم بسیار سپاسگزارم از فایل های بسیار زیبایی که در اختیار ما قرار می دید و به جرأت میتونم بگم اگر کسی همین فایل های رایگان را هر روز و به مدت یکماه بدون وقفه نگاه کنه و از اعماق وجود بخواد که تغییر کنه کاملن متوجه تغییر نگاه و تغییر باور و تغییر فرکانسش خواهد شد. همونطور که برای من اتفاق افتاد و خداوند مهربان عالم رو بخاطر این اتفاق شکر می کنم و از استاد عزیزم سپاسگزارم.
در رابطه با این فایل مطلبی به ذهنم رسید که خواستم اون رو با بقیه ی دوستان همسفرم به اشتراک بذارم
فرض رو بر این بگیریم که ما قبل از آزمون در دانشگاه خیلی خوب مطالعه کردیم و مطالب رو به خوبی یاد گرفتیم و الان سر جلسه ی امتحان هستیم. بر روی صندلی کناری ما شخصی است که به هیچ وجه مطالعه نکرده و اوقات خودش رو بیهوده سپری کرده و البته ما از این موضوع آگاه نیستیم. اون شخص شروع می کند به گریه و زاری تا دل من را به رحم بیاورد تا من جواب سؤالات را به او بگویم. من اگر انسان ناآگاهی باشم دلم به رحم می آید و به او تقلب می رسانم همانند اون خانم دکتری که استاد مثال زدند. در همین حین که من دارم به اون شخص تقلب میرسونم مراقب من را می بیند و مرا از جلسه بیرون می کند و من به همین ترتیب از نعمت محروم می شوم. در صورتی که اگر فکر میکردم میدیدم لزومی نداشت من به آن شخص تقلب برسانم. در زندگی ما پر است از این تفکر اشتباه…
به عقیده ی بنده ما بازیگران فیلم جهان هستی به کارگردانی پروردگار مهربان عالم هستیم. او فیلم نامه ی بازی را به دست همه ی ما داده است. وظیفه ی ما خواندن فیلم نامه و بازی کردن آن به بهترین شکل هستیم. حالا افرادی هستند که در این بین دائم در حال غر زدن و شکایت کردن از لوکیشن و آب و هوا و غذا و شرایط هستند و عده ای هم بدون توجه به این شرایط با تمام وجودشان فقط و فقط روی فیلم نامه ای که خالق به دست آنها داده است تمرکز دارند تا بهترین خودشان را در آن نقش بازی کنند و عده ای هم خب، بازی می کنند ولی بازی شان چنگی به دل نمیزند. فیلم اکران می شود و در نهایت افرادی که بهترین بازی را کرده اند مورد تشویق قرار می گیرند و اسکار دریافت می کنند در نقش های مختلف. یکی در بازیگری و دیگری در نورپردازی و…
با تمام توان پیش به سوی گرفتن اسکار فیلم زندگی به کارگردانی الله
سلام
💥 سیزدهمین روز تحول من
و خدایق که در این نزدیکی است و صدایم را میشنود و من در شرک دست و پا میزنم.
جای اینکه از او مدد جویم، روی به دیگران بردم و زندانی زندان شرک خود شدم.
انجا که بر او توکل جستم دستم بگرفت و ازادم نمود از خودم و لذت بردم از ازادیم و انجا که اورا فراموش کردم رووووووی بر من کرد و با صدای بنده اش به من گفت (( اینقدر اونجا بمون تا بمیری)) و بله همین شد پدرم درومد بدبخت شدم، ندار شدم، تمسخر شدم، ترسو شدم، ووووو چون خدایق که داشت هدایتم میکرد رو از یاد بردم و دست کمک بردم سوی بنده اش و دوباره برگشتم توی همون فضای مسموم و نتیجشم احساس خفگی و زندانی شدنه…
چرا؟ چون نخواستم تکاملم رو طی کنم.
چون بازم اجازه دادم خواسته های دیگران خواسته های من شه.
عمرم رفت، سرمایم رفت، انرژیم رفت و هیچ واقعا هیچ.
من که اون موقع که ازاد بودم داشتم لذت میبردم چرا برگشتم خودم رو زندانی کردم تو قفس؟؟
لذت واقعی..
لذت کودکانه…
پر اشتیاق بودم، پر شور و هیجان بودم. خالص خالص شده بودم.موج عشق و شور و لذت تمام وجودم رو گرفته بود. موج عشق خدایی .. چرا برگشتم خودم رو بدبخت و بیچاره کزدم و اجازه ندادم اروم اروم تکاملم اونجا طی شه؟؟
الان چنان زندانی شدم که هر چقدر تقلا میزنم نمیتونم ازاد شم. زندانی عوامل بیرونی. زندانی یاس. زندانی شرک.
سلام و درود
خدارو شکر میکنم که در روز سیزدهم سفرنامه 40 روزه هستم و یک فایل ارزشمند دیگر رو مرور کردم و سپاس از همه دست اندکاران این سفر.
واقعا این فایل ها رو هر سری که آدم می بینه بهتر درک میکنه قوانین جهان رو و خیلی راحت میتونه زندگی کنه و لذت بیشتری از این جهان ببره
خیلی برام جالب بود که این حرف رو اینقدر شنیده بودم که من کسی رو نمی تونم تغییر بدم و ناخودآگاه در دل رفتارم این کار بود و خیلی از کارها در جهت تغییر دیگران بوده نه تغییر خودم.
وقتی که یک مسئله ای رو آدم متوجه میشه و خیلی از تضادهاش رو با اون مسئله حل میکنه دوست داره سریع بره به عزیزاش بگه و اونا هم سریع ازین استفاده کنند و تضادشون رو باهاش حل کنند خیلی از موقع ها جوری تعریف می کنیم که حتما طرف رو قانع کنیم این کارو انجام بده و هر وقت این کار رو کردم جالب بوده که دیگه تضاد های شبیه قبلی با اون راه حل اوکی نشدن
فهمیدم خیلی از چیزها رو باید در درونم نگه دارم و مدام ازشون استفاده کنم و نتیجه بگیرم و نتایج و موفقیت های من آینه من باشه و من الگو بشم برای اینکه دیگران هم زندگی خوب داشته باشند
یه جمله قشنگی یه جا از یه نفر شنیدم که میگفت لازم نیست دیگران برات دست بزنند موفقیت خودش برات دست میزنه و تو فقط به فکر موفقیت خودت باش و این خودخواهی رو من از امروز برای خودم انجام میدم و دست از تغییر و کمک کردن به عزیزانم برای تغییر زندگی شون بر میدارم
خدایا شکرت روز به روز بهتر میشم در همه جنبه ها دارم بهتر میشم
هر روز تعهدم به خودم بیشتر میشه و بیشتر رو خودم کار میکنم خدایا شکرت که هر روز سحرخیزتر و منظم تر میشم و بهتر میتونم به همه کارهام برسم و راحت تر پول میسازم و راحت تر از زندگی م لذت میبرم و خودبخود به همه چی می رسم و فاصله ام با خدا نزدیک و نزدیکتر میشه
خدایا شکرت که هر روز آماده دریافت الهامات هستم و با تمام توان و بدون ترس آماده عملی کردن ایده ها و الهامات هستم خدایا بی نهایت ازت سپاسگذارم و دلم میخواد از همه نعمت ها و ثروت هایی که میتونم ازشوون لذت ببرم استفاده کنم
عاشقتم ردپا
سلام و درود
متشکرم دوست عزیز بابت کامنت خوبتون.
انرژی درونتون از کلماتی که تایپ کردیدکاملا مشخصه.
برای شما و برای همه دوستان عزیز صمیمانه آرزوی شادی، سلامتی، ثروت و نعمت های روز افزون دارم
موفقیت هاتون روز افزون و پایدار
سربلند باشید
به نام الله
به نام زیبای من به نام او که می خواهم برای خودم به شکل دیگری بسازم اما هنوز تکمیل نشده
سلام به همه اهالی سایت
خیلی وقت بود نیومده بودم تو سایت اخه اگاهی های دیگه دارم و به هم وارد میشه با اونا بودم ولی همیشه سایت و عباس منش تو ذهنم هستن حداقل روزی یه فایل و گوش میدم .دیروز به قسمت نشانه من رفتم توضیحات شروع قدم اول اومد خوشم نیومد گفتم نه این مال من نیست داشتم میگشتم نمیدونم چه جوری شد از این فایل سر دراوردم البته این فایل و هم قبلا شنیده بودم خلاصه ولی وقتی شنیدم خیلی بهم حال داد اصلا گفتم همینه باید اینو میشنیدم
امروز دوباره یاد این فایل افتادم گفتم بیام کامت ها رو بخونم و ودیدم به به چه گنجی به به
حالا بگم که چه چیزی از خودم کشف کردم و چقدر این جهان قلنون منده چقدر اگر باورکنممممممممممم اگرررررر
من به واسطه اینکه دوسال بکوب دارم روی خودم کار میکنم و البته با توجه به این اگاهی ناب که خیلی خوب تو من ته نشین شده غالبا به کسی کاری ندارم و به کسی نصیحتی ندارم مخصوصا کسای که اصلا تو مدار نیستن ولی متوجه شدم که هر چه شما روی خودت که کار میکنی و دقیق تر و ریز تر میشی جهان هم همین طوری با تو بازی میکنی ریز تر و دقیق تر
من که میگفتم به کسی کاری ندارم و حرفی نمیزنم متوجه شدم خیلی ریز و به طور مارمولک وار دارم به دیگران اگاهی ها رو میرسونم و به طبع هم دیگران گارد میگرفتم واینو نه از رفتارشون بلکه از درونی تربن ارتعاششون حس میکردم فقط حس
حالا بگم چه جوری اینو پیدا کردم
عرض به حضورتون بنده کرونا گرفتم
حالا من کسی هستم که اصلادر مورد این بیماری زیبا نه شنیدم نه خوندم تمام ورودی همو بستممم کامل بستم
وخدارو شکر با اینکه جواب تست مثبت بوده به فضل الله مهربان من هیچ مشکلی ندارم و کاملا حالم عالیهههه هر چند یه دختر ۱/۷ماهه دارم که هر لحظه به من میچسبه ولی میدونم که نه اون نه من نداریم همشو سپردم به خودش گفتم ما زیر پرچم تو هستیم و تمامم
حالا من متوجه شدم با این فایل که اقا من بسیار ریز داشتم این اگاهی ها رو به دیگران هی گوشزد میکردم که نه بابا کرونایی نیست نترسید به خدا بچسبید …… به صورت ناخوداگاه داشتم بهشون اینا رو میگفتم والبته اونا هم طبق معمول حرف خودشون میزدن
و الان متوجه شدمممم اقا دهانت را ببند ببند ببند
به کسی کاری نداشته باش
همه به یک اندازه به خدا دسترسی دارن
قادر مطلق خودش میدونه چه کنه
تو نمی خواد کسی رو هدایت کنی
نکن نکن نکن
همون خدای که تو داری دیگران هم دارند
و همه یک هستم
و همه خدا هستیم
مرسییییی از خودم الله و همه شما زیبارویان هستی
دوستتون دارمممممم هزارتاااا
سلام
روز سیزدهم سفرنامه
من قبلا خیلی سعی میکنم دیگران رو تغییر بدم مثل یکی از دوستام که همیشه هر چی رو که بلد بودم بهش می گفتم و بعد میدیدم که هیچ تغییری نکرده ناراحت میشدم ولی باز هم ادامه میدادم هنوز این قانون رو نمیدونستم بعد که با اومدن به این مسیر زیبا متوجه شدم که افراد باید خودشون بخواهند که تغییر کنند وبه عجزشون برسن تا در مسیر تغییر قرار بگیرن و ما هیچ کاری برای دیگران نمیتونیم انجام بدیم بجز برای خودمون دست از این کار البته تا حدود هشتاد درصد برداشتم .امیدوارم که به صد برسه .
خدایا شکرت به خاطر این مسیر زیبا .
استاد واقعا ازتون متشکرم .
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان گلم💛💚💛💚💛💚
روز سیزدهم سفرنامه….
من اولین بار نیست که این موضوع رو میشنوم ولی متاسفانه همیشه فراموش میکنم . و نتیجش هم دریافت میکنم و ضربه هایی که میخورم
نمیدونم چرا این میل تغییر دادن دیگران اینقدر شدیده در ما
در صورتیکه وقتی یه بار یه کاری انجام میدیم و میبینیم که نه تنها نتیجه ای نداره بلکه اثر منفی هم به دنبال داره پس چرا دوباره باید انجامش بدیم
واقعا تا حالا چند نفر ادمهای اطراف رو تونستیم تغییر بدیم افکارشون رو زندگیشون رو
اگه فقط یک درصد از گفته های استاد رو بهش عمل میکردیم در زندگی، اونوقت زندگیمون 180درجه با الانمون فرق میکرد.
من بارها و بارها خواستم که خانوادمو تغییر بدم.. اطرافیانم رو…همسرمو تغییر بدم ولی هیچ نتیجه ای نداشته چون زمانی که من دارم انرژی میذارم برا تغییر بقیه از خودم غافل شدم و تمام انرژیمو وقف اونا کردم
آدما باید اشتباه کنن باید سرشون به سنگ بخوره باااااید راه اشتباه رو برررن حتما وگرنه چطور میتونن بفهمن که راهشون اشتباه بوده.
تا اون راه اشتباه رو نرن چطور میتونن بفهمن
و من بارها و بارها خواستم بهشون بگم که راهتون اشتباهه که اینجوری فکر نکن اینجوری حرف نزن این مسیر کاملا اشتباهه….و باعث شده چقدر از هدفم دور بشم و چقد انرژی از دست دادم و چندین روز و حتی چندین هفته به شدت حس و حالم بد بوده و از هدفم دور و دورتر شدم
واقعا تمام صحبتای استاد رو 100درصد قبول دارم چون کاملا و عمیقا تجربه کردم و باور دارم
خداروشکر میکنم که امروز هم این صحبتا برام یادآوری شد..
واقعا با تک تک جملات استاد چقد آرامش میگیرم آرامش محض
که همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم😍😍
که کسی که توی مدار موفقیت و خوشبختی نیست کلللل دنیا هم بخوان نمیتونن تغییرش بدن و برعکس
استاد میگن ما زمانی از زندگیمون لذت میبریم که بپذیریم نمیتونیم سرنوشت کسی رو تغییر بدیم
چقدر مثال سلف سرویس فوق العاده هست چقد قابل فهم و عالیه. همه ما به یک اندازه به نعمت و لذت و شادی و ثروت و آرامش و خوشبختی دسترسی داریم فقط کافیه دست دراز کنیم و اون نعمت رو برداریم 😍😍
که اگه ما برای بقیه دست دراز کنیم و نعمت رو برداریم بهشون ضربه زدیم.
واقعا کی میخوایم این چیزا رو متوجه بشیم…
که درد و رنج و بدبختی نیازه برای انسان نیاااازه….
و نکته طلایی اینکه ما کی و چطور میتونیم به دیگران کمک کنیم؟
با موفقیت و پیشرفت خودمون با الگو ساختن خودمون
کی میتونیم به باور افراد کمک کنیم؟ وقتی که خودمون به ایمان و باور رسیده باشیم
استاد میگن اگه ما عظمت و مهربانی خدا رو درک کنیم خیلی زیبا میتونیم زندگی کنیم و خیلی طبیعی
طبیعی یعنی چی؟ یعنی زندگی پر از نعمت و ثروت و پر از روابط قشنگ و پر از عشق و شادی و خوشبختی و هر چیزی غیر از اینا غیر طبیعی هست
از مشکلات زندگی ننالیم چون مشکلات میان تا به ما بفهمونن که قوانین چیه
و اگه ما باهوش باشیم به مشکلات هم به چشم نعمت نگاه میکنیم چون ما رو زودتر متوجه قوانین میکنن
هر چند که عده ای خیلی زود متوجه میشن و عده ای خیلی دیر
پس اگه خیلی مشتاقیم که به دیگران کمک کنیم برا درک قوانین باااید خودمون مصداق کسی باشیم که به خوشبختی و نعمت و شادی رسیده اون وقت خود فرد میاد و از ما میپرسه و خودش عطش تغییر داره نه اینکه ما بخوایم به زور تغییرش بدیم
و چقدر با جملات آخر عششششق کردم 😍😍
خدایا عاااشقتم.. استاد عزیزم عااشقتم….که اینقدر زیبا گفتین
که ما بییببی اندازه به خدا نزدیکیم بی اندازه و دسترسی داریم به نعمت ها
و اگه باور کنیم و تسلیم باشیم و توکل و ایمان داشته باشیم دریافت میکنیم اینقدرررر راحت دریافت میکنیم که عادیه
انگار نه انگار که معجزه ای رخ داده😍😍
خدایا بینهایت سپاسگزارم که هر روز و هر لحظه داری ما رو هدایت میکنی…
💜💙💜💙💜💙💜💙
به نام خداى عزیز ورئوف من خدایى که با وجود عشقى که به خلقتش وبندگانش دارد سنت خود را هیچگاه تغییر نداده وانتظارى از هیچ مخلوقى ندارد وتنها اجابت مى کند هر آنچه از خوبى است وبدى است خداى من تو را سپاس که اینگونه پادشاهى وفرمان روایى مى کنى که هر کسى از دست خود یا نان مى خورد یا جو یا علف تو را نسبتى دروغ مى دادم که تو مأمور تمام اتفاقات زندگیم هستى خداوندا تو را سپاس که آگاهى را در زندگیم جارى ساختى تا خود باشم وبراى خود باشم وبراى خود زندگى کنم پروردگارا شکر مى گویم تو را که هدایتم کردى به سمت سعادت ورهایى وآزادى وعشق
سلام استاد نازنینم سلام همسفران عزیز گروه اندیشمند وبانوى نازنینم شایسته ❤️
حقا! راه هدایت گر چه دشوار مى نمود ولى چه نهایت وغایت خوشى دارد خدایا شکرت صد هزار مرتبه که در مقام تو نمى گنجد هر چقدر شکرت را بجا بیاورم ولى باز مى گویم که تو را شایسته ى سپاس وپرستش مى دانم وایمان دازم به راهى که دارم طى مى کنم وسفرى که آغاز کرده ام پایان شگفت انگیزى را برایم به ارمغان مى آورد پس باز حمد وثناى تورا مى گویم وخوشحالم که مرا با کسى آشنا کرده اى که سینه سوخته است و پر از حرف دل وایمان به ربوبیت تو ویگانگى تو را درس ومشق خود کرده است و همین را با عشق به من یاد مى دهد
استاد عزیزم من سفر چهاردهم را مدتى قبل از این تاریخ گوش دادم وگوش سپردم به نکته هاى ظریفى که در آن گفته بودید اما از آنجایى که باید درست روى باورهاى غلطم کار کنم درنگ کردم چون من این حالت را در خود زیاد داشتم واین روزها اتفاقاً خواسته یا ناخواسته در این زنجیر وقفل باورها قرار گرفتم در گیر شدم از گذشته ى خود هم که تجربه هاى ناخوشایندى دارم که حتى سبب شد دیگران دشمن من شوند!!!البته براى آنها طلب خیر وبرکت کردم وبه خدایشان سپردم اما چند روز پیش به دیدار دوستى رفتم که فوق العاده آدم درستکار ومهربانى است وخصوصیات اخلاقى بسیار عالى دارد اما او هم مثل من و مثل خیلى ها گرفتار عقاید ویا مشکلاتى است که از حلشن عاجز شده !هر چند زمانى که با او حرف زدم به او گفتم هیچ کس جز تو نمى تواند به تو کمک کند او در رابطه ى زناشویى خود بسیار تحقیر مى شود والبته تحمل مى کند وهمین طور بغض را خفه مى کند واین مسئله سالهاست در زندگى او مثل کرمى وجودش را خودره است و اعصاب او را ضعیف کرده قبل از اینکه با شماى نازنین آشنا شوم به او راهکار مى دادم ولى گویا فایده اى نداشت وقتى دریافتم که دنیاى شما نیازها ى شما را اول باید رفع کند وجهان به آنچه تو ازتعاش آن را مى فرستى پاسخ مى دهد خواه مثبت خواه منفى خواه دانسته خواه ناآگاه فهمیدم باید آن روز درباره شما با دوستم حرف بزنم البته نه یهو ایشان علاقه زیادى به قرآن دارد و من سعى کردم به او ازکلام خدا بگویم
وآرام آرام به او هدایت الهى را نشان دهم او از آرامش من شگفت زده شده بود من به او گفتم اگر تو را دوست نداشتم نمى گویم باید خودت به خودت کمک کنى گفت چگونه من دیگر به سراغ قرآن هم نمى روم از بس که او همه چیز من را تحقیر مى کند خداى من استاد واقعاً سخته مگر مى شود جهان کسى را تغییر دهى که فکرش این است که باید بخاطر بچه هایش به نظر خودش صبر کند باور کنید ترسیده بودم از اینکه بخواهم راهى نشان دهم چه باید مى کردم او یکى از بهترین دوستان من است نا گاه بحث اعراض در ذهنم مثل یک چراغ روشن شد در حالیکه اشک هایش را پاک مى کردم گفتم اعراض کن گفت اعراض یعنى دورى کنم اگر مرا هم کتک زده باشد باید کنارش بخوایم مى گوید قهرى وجود ندارد خب من گفتم نه در ذهت از او اعراض کن مى دانم سخت است ولى مى شود کم کم نتیجه مى گیرى تو تغییر کن در ذهنت وبعد رفتارت خلاصه خیلى باهم حرف زدیم من نمى خواستم اینگونه باشم که از سر دلسوزى کارى کرده باشم وتلاش کردم بدون حس دلسوزى وفداکارى راهى را جلوى چشم دوستم بگذارم او به من گفته بود که نمى خواهد از همسرش طلاق بگیرد پس بهتر بود من سکوت مى کردم گذاشتم حرفهایش را بگوید من در سکوت خودم از خدا طلب کمک کردم و گفتم خداى مهربانم این چه وضعیتى است تو بگو آیا باید درباره ى آگاهیهایم با دوستم حرف بزنم گفت اشاره اى کوتاه من گفتم اعراض گفت ولى او ممکن است مرا مورد ضرب وشتم قرار دهد خدا گفت ترس از غیر خدا کفر است یهو یادم افتاد به فایل چه کسى مالک توست من از حرفهاى شما کلماتى را در شرح وضعیتش گفتم هنوز هم مردد بودم که آیا دوست خوب خودم را که به شدت آسیب روحى وروانى دیده بود خصوصاً این اواخر را به سایت دعوت کنم یا نه یک دفعه گفتم دیگه درباره ى شوهرت حرف نزن بگو چى مى خواى گفت من میخواهم زندگى خوبى داشته باشم گفتم درباره ى شوهرت باکسى حرف نزن نگو اینه اینطور چرا درباره خصوصیات مثبتش حرف نمى زنى حالا دیگه جاریش هم نشسته بود گفتم درد دل نکن بیخیال بشین خواسته ات رو به خدا بگو گوش نشو واسه شنیدن وزبونت رو کنترل کن صبح که بیدار میشى بجاى اینکه به ساعت ٢ظهر فکر کنى به خواسته هات فکر کن درباره اشون با خدا حرف بزن تو الان یه آدم مرده هستى من چکار مى تونم بکنم براى یه آدم مرده ؟خودم را جلو چشمانش آوردم ویادآورى کردم برایش تجربه ام را خیلى کوتاه انگار کمى آرام شد گفتم ببین عزیزم من نمى تونم کمکت کنم من اگه ببینم آمادگیشو دارى برات یه فایل مى فرستم اگه دیدى حالت بهتر شد نشانه اى دیدى اصلاً متوجه شدى خودت کى هستى ودیگران چى هستن اونوقت من بهت کمک مى کنم وانتخابش هم با خودته در غیر این صورت عزیزم فقط میتونم از خدا برات طلب هدایت کنم وآرامش آن روز من چون سفر کوتاهى داشتم باید به جاى دیگر هم مى رفتم آخر شب بود دنبال یکى از فایلهاى اعتماد به نفس مى گشتم که تو ى خود سایت چشمم به دیدگاه قرآن درباره ظلم افتاد اونقدر واسم بزرگ شد تیترش که گفتم همینه اینو مى فرستم مطمئن بودم بحث قرآن دوستم را هدایت خواهد کردچون ازعلاقه ى او خبر داشتم البته مدتها پیش او مى خواست که من وارد خفظ قرآن شوم ومن به او گفتم مى خواهم اول خود قرآن را درک کنم وحرف خدا را بفهمم و بحثى از تجربه هاى سخت زندگى شما که باعث هدایت شما در مسیر شکوفایى شد . توجه به نشانه ها وکنتررل ذهن از نخستین درسهایى بود که من از شما آموختم … و همین باعث شد من حرفهاى دوستم را درباره ى زندگیش بعد از چند ثانیه فراموش کنم وتمرکزم را روى نکات مثبت بگذارم و همین باعث شد شوهرش آن روز بدنبال ما بیاید وحتى من را به مقصد برساند …
روز بعد دوستم بهم زنگ زد صداش خیلى خوب بود نفسش آروم بود حدس زدم حالش خوبه البته من شب قبل زا خواب خدا رو شکر کردم براى اینکه هدایتم کرد تا بتونم در حد خودم گشایشى براى دوستم داشته باشم استاد جان او از فایل شما بلافاصله دگرگون شده بود گفت هاله اى از نور رو اطراف خودش احساس کرده یک انرژى ونور همان خدا خدایى که در همه چیز متجلى مى شود وآن شب آنقدر آرام خوابیده بود که هیچگاه اینقدر سبک بال نخوابیده!!😊خب به نظر شما نباید خوشحال وامیدوارتر بشم نباید سپاسگزارى کنم؟! حس قشنگى رو تجربه کردم این دفعه جاریش منو دعوت کرد !چون او هم متوجه شد حرفهاى منفى را قیچى کند وقتى رسیدم دوستم آغوششو باز کرد وگفت سعیده خدا ازت راضى باشه بهم گفت حتى دیشب گفتم کاش پاهامو ماساژ بده یک دفعه دیدم دستى داره پاهاى منو ماساژ میده با خودم گفتم پس وقتى حال خودت خوب باشه همه چیز خوبه همون شبش کنجکاو شده بود و رفته بود توى پیج اینستاى شما❤️و همینطور لذت برده بود از صحبتهاى شما با تعجب بهم گفت حافظ قرآن ؟گفتم چیزى در این باره از خودش نگفته فقط خیلى مطالعه کرده قرآن رو گفت همینطور که آیه ها رو میگفت من مى رفتم سراغ کتاب قرآن دقیقاً آیه هایى بود که من حفظ کرده بودم!! بهش گفتم خدا رو شکر حالا چطورى گفت عالیم خب پس به این نتیجه رسیدم که دوستم آمادگى داره که بیاد تو ى سایت خب من که باور نکردم اما براى شما دیگه حل مسئله است اینقدر راحت !کسانى در مسیر شما قرار مى گیرن که وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا مى کرد یا همون این جهان کوه است وفعل ما ندا …
همان روز عضو سایت شما شد به او گفتم چه خوشبخت هستى که تمام فایلهاى رایگان بروز رسانى شدند یعنى بهتر از این نمیشه که آگاهى هاى ارزشمندى رو خواهى فهمید من به شهر خودم برگشتم با کلى شکلات وویفر شکلاتى که دوستم واسه حال خوبش واسم خریده بود وبهم هدیه داد وکلى دعاهاى خوب وقشنگ
استاد عزیزم استاد جانم استاد گرامى من دیشب دوستم بهم مسج داد بهم گفت کلى چیز از خدا امروز خواستم که همشونو امروز بهم داد
اى جان اى جان!! من خداى مقتدر واندیشمند من خداى خوبیها خداى تواب من خداى اجابت کننده ى من خداى دهنده ى من الحمدالله رب العالمین …این که هیچ کس نمى تواند کسى را تغییر دهد ولو تمام قدرت را داشته باشد چون خداوند سرمایه اى بنام تغییر را در اختیار بنده اش قرار داده تا خود خالق زندگى خود باشد را اکنون به خوبى وروشنى مى فهمم بنابراین اینهه تقلا کافى است این همه ناتوانى وناله بس است همه ى مازبه یک اندازه از نعمتهاى خدا بهر مندیم این بستگى به ظرف ما دارد
سپاسگزارم از شما عاشقانه از گروه بى نظیر شما ودوستانم وبانوى من شایسته جان که چقدر خوشحال شدم از دیدمش چقدر تحسینت میکنم بانو ❤️🌹
سلام دوست عزیز
از خدای یکتا برای شما و دوستتون بهترین ها را ارزو می کنم. انشالله همیشه در آرامش ذهنی و روحی باشید. با خواندن دلنوشته های شما اشک از چشمانم جاری شد و با تمام وجود خوشحال شدم که دوستتان به ارامش رسیده است.
خدای من از تو بی نهایت سپاسگزارم
به یکتای وصل دهنده قلبها خدایا من سپاسگزارم برای داشتن چنین دوستان نازنین که منو به وجد میارن وقتی اینجا وقت ارزشمند خودشون میزارن پای نوشته هام 🌹😍
دوست اندیشمند بزرگوار من ممنونم که اینجا هستی ممنونم از دعای خوبت من هم برای شما آرزوی زیباترین آرامش وعمیق ترین عشق رو از خداوند وهابم طلب میکنم انشاءالله همه ما در مسیر رشد وآگاهی قرار بگیریم وبهترین واصیل ترین نتایج رو بدست بیاریم❤️🌹اشک شما رو با عشق خدا میپذیرم و میدونم بزودی اشکهای خاطره انگیزه براتون اتفاق میفته که همین جا خبرشو بهم میدیدنازنین😍
به نام خداوند هدایتگر
روز سیزدهم سفرنامه
سلام
من یک بار این موضوع رو تجربه کردم و بعد از اون سعی کردم برای همیشه دیگه این کار رو انجام ندم
من از نتایجی که داشتم میگرفتم خیلی ذوق زده بودم و دوست داشتم کسایی که مشکلی دارن رو هم به این مسیر هدایت کنم و یکبار یکی از دوستانم رو خواستم راهنمایی کنم اما چون تو این مدار نبود،این کمکی که من مخیواستم بگم در نهایت مثل مثال همسایه استاد تبدیل به یه اتفاق بد شد.من و این دوستمون که دو سه سال هم با هم دوست بودیم از هم جدا شدیم (نه بخاطر فایل ها،بلکه شرایط طوری پیش آمد که جدا شدیم) و این بخاطر همون موضوع بود که من خواستم به زور کسی که تو این مدار نیست رو وارد این مدار کنم
بعضی وقتا باز یه نجواهایی تو ذهنم میاد و میخوام این کار رو باز بکنم ولی سریع خودم رو کنترل میکنم که این آدم اگه تو این فرکانس باشه،اگر راهنمایی بخواد،خداوند هدایتش خواهد کرد و من نمیتونم جلوش رو بگیرم
از خداوند مهربان بابت اینکه این اگاهی های فوق العاده رو از زبان استاد عباسمنش عزیز برامون جاری ساخت سپاسگزارم و این یک قانون مهمه که اگه رعایت بشه در طول زندگی همواره به ما کمک خواهد کرد تا رشد پیدا کنیم.
سپاسگزارم
به نام خدایی که روزی رسان منه(فقط)
سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان ثروتمندم.
بنده قبل از آشنایی با قانون خیلی می خواستم بعضی از رفتارهای همسرم رو باب میلم کنم و بعد از آشناییم با قانون همون اوایل که هنوز نتیجه دستم نبود برای تغییر همسرم تلاش کردم و نتیجه نگرفتم و بعداً که درکم از قانون بیشتر شد فهمیدم که ایراد از رفتار و باورهای خودمه و از وقتی که شروع به کارکردن روی خودم کردم آرامش پیدا کردم و بعضی رفتارهام رو تغییر دادم و به دانسته هام عمل کردم و نزدیکانم نتیجه را دیدند و علت تغییراتم را جویا شدند و وارد این راه توحیدی شدند.
پس من جز خودم قدرت تغییر هیچکس رو ندارم حتی عزیزانم.
در پناه خداوند منان شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
یاحق