همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 49 (به ترتیب امتیاز)

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین حافظ گفته:
    مدت عضویت: 653 روز

    درود به استاد عزیز

    دقیقا من امشب با همسرم داشتیم راجع به اینکه چقدر و چجور باید به دیگران کمک کردصحبت میکردیم

    و دقیقا من خودم دوسال از وقتمو گذاشتم برای کسانی که حتی جز نخبگان درس خوانده دانشگاههای مختلف کشور بودند و تقریبا عین فرمایش شما تا 99 درصد فایده نداشت و اونها به مسیری که میخواستن رفتن و فقط خستگیش به تن من موند دقیقا درسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ابراهیم عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3631 روز

    سلام استاد عزیزم و البته عزیز تر از جانم

    تا فهمیدم که فایل رو سایت گذاشتی خیلی خوشحال شدم چون چند وقت بود که نبودی و دلم برات تنگ شده بود

    با خودم گفتم که استاد، فقط باش ،

    حالا هرموقع دلت (یا به قول شما احساست) خواست فایل بزار

    فقط هر از گاهی بیا تا ببینیمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمد مروجی گفته:
    مدت عضویت: 3984 روز

    سلام و درود بر استاد عزیز

    اتفاقا بنده برام چند وقت پیش یه موردی پیش اومده بود که خیلی ذهنمو درگیر کرد، سوالمو از بخش عقل کل پرسیدم ..حالا یا من منظورمو خوب نرسونده بودم یا بچه ها منظور منو درست متوجه نشده بودن، بهرحال قانع نشده بودم

    تا اینکه امروز کاملا مطلب برام جا افتاد

    بازم ممنون استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    خوشبخت روزگار گفته:
    مدت عضویت: 3232 روز

    سلام استاد گرامی

    سلام به تمام دوستان

    استاد این فایل شما هم دقیقا مثل تمام فایل های دیگه شما سرشار از تجربیا ،باور ها و آگاهی های بسیار ناب بود،خداوند را سپاسگزارم که به وسیله شما مارو هدایت میکنه و از شما هم سپاسگزارم که زمان و انرژی میزارید و برای ما فایل ضبط میکنید برای شما و تمام همکارانتون و تمام اعضای این سایت ثروت سعادت آگاهی عشق در تمام لحظات زندگی خواستارم.واقعا گوش دادن به ادم به درونش بسیار عالیه و من گام های خوبی رو در این زمینه بر داشتم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 2001 روز

    ۱۳ روز از سفرنامه پربرکت من

    همیشه دوست داشتم به دیگران کمک کنم و مواقعی که کمک میکردم چه پولی چه غیرپولی به واسطه باورها و آموزش های غلطی که از کودکی به من گفته بدون از خدا و زمین و زمان شاکی بودم که من کمک کردم پس چرا کارم درست نمیشه و امروز با این فایل زیبا فهمیدم که ای دل غافل کمک کردن خودش یه مفهومی داره و من باید اون مفهوم رو درک میکردم و جالبتر اینکه استاد همزمان با دیدن من از این فایل فایل اصل بقای اصلح رو گذاشتند خدایا شکرت بخاطر این همه هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حمید ریگی گفته:
    مدت عضویت: 2402 روز

    سلام

    روز سیزدهم

    خدایا شکرت بابت درک آگاهی

    خدایا شکرت که منو هدایت کردی

    خداروشکر میکنم بخاطر اینکه متفاوت زندگی میکنم نسبت به خیلی ها توی جامعه و به سبک شخصی خودم زندگی میکنم

    استاد با دیدن این فایل من یاد خودم‌ می آفتم که چقدر تغییر کردم توی این مسائل که من تقریبا خیلی خوب بودم

    توی دلسوزی و کمک کردن به دیگران من واقعا توی این مسئله خوبم و همیشه خانواده من بهم میگن تو چرا دلت تنگ نمیشه برامون و خیلی سنگ دل شدی و از این حرف ها……. ولی خوب من خودم میدونستم که دارم چکار میکنم و از قانون خبر داشتم که نیازی نیست دلسوزی کنی برای کسی اول روی خودت کار بکن اول خودتو بساز و همیشه آلویت خودم رو میذارم هر وقت میخوام دلسوزی کنم اول به خودم نگاه میکنم و بعد میگم خدا خودش هست و خدا کار خودشو خوب بلده و به قول شما هر کسی هر جایی هست جای درستش هست

    استاد من قبلا طوری بودم که پول اگر توی حسابم میبود با خودم فکر میکردم که الان کی لازم داره بهش قرض بدم و با این کار خودم رو‌ ادم خوبه میدیدم که افتخار میکردم که من چقدر دل بزرگی دارم که متاسفانه همه چیز رو به ما برعکس یاد داده بودن و من ام واقعا غافل بودم چون خودم آدمی هستم که دنبال حقیقت هستم

    و بخاطر همین داستان من خیلی از خدا سپاسگزارم که منو به حقیقت رسوند و دوست دارم تا آخر عمرم توی این مسیر باشم و‌ رشد خودم رو ببینم و از رشد خودم لذت ببرم و هم توی این دنیا و هم‌ اون دنیا سعادتمند زندگی کنم

    دیگه هر چی فک میکنم چیزی نمیاد که بنویسم و نوشتن من فقط بخاطر این بود که به خودم قول داده بودم که از خودم ردپا بذارم و مریم جان ام گفته بودن که تعهد بدین که ردپا بذارید و در نهایت عاشق تون هستم 🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زهرا چراغی گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و دوستان

    خیلی از ماها توی زندگیمون این تجربه‌ی رو داشتیم که می‌خواستیم بقیه رو تغییر بدیم و نه تنها اون افراد هیچ تغییری نکردن حتی گاهی اوقات باعث سوءتفاهم و یا مشکلات دیگه برای خودمون میشد و خودم چندبار این موضوع رو تجربه کردم و اوایل آشنایی با سایت هم به چندتا از دوستام درمورد این موضوع گفتم و براشون بی‌اهمیت بود و بعد از اون هیچ وقت دراین مورد با کسی صحبت نکردم.

    واقعا گاهی اوقات افراد باید توی زندگیشون به تضادها برخورد بکنن تا تغییر کنند اگه بخوایم کمکشون کنیم بیشتر داریم اونارو از هدف دور میکنیم.

    فهمیدن این قانون که همه‌ی ما به یک اندازه به خداوند و نعمت ها دسترسی داریم و نمی‌تونیم سرنوشت کسی رو تغییر بدیم باعث میشه که خودمون هم از مسیر دور نشیم.

    ما به دیگران کمک میکنیم اما زمانی که خودشون بخوان تغییر کنند و دنبال جواب باشن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 1843 روز

    سلام به استادم مریم جان و دوستان نهایت عزیزم امروز روز سیزدهم سفر نامه من است.

    این هم خییلیی فایل فوق العاده عالی بود که خیییلی بر میخوره به باور های من. من هم مثل خانم همسایه آی شما میخواستم خیلی از دوستان و اقارب خود را تغییر دهم به آن ها انگیزه میدادم و در مار هایشان تشویق میکردم خلاصه به نحوه میخواستم آن ها را تغییر دهم و با وجود که استاد عزیزم چندین بار در فایل های مختلف به این موضوع تاکید کرده بود اما من باز هم این کار را می‌کردم. تا همین چند روز پیش. و من هم میخواهم که داستان یکی از دوست بسیار نزدیک ام را تعریف کنم. این دوست عزیزم حدود 12سال میشه با من دوست است و در این سال های اخیر. دوستی نان خییلیی زیاد شده بود و هر دو مان فایل شما را تعقیب میکردم اما این دوست عزیزم با وجود گوش گرفتن به فایل های شما هیچ عملی به آن نمیکرد و وختی من آنرا میدیدم همیشه به او از قانون صحبت میکردم و میخواستم به نحوه باور های او را تغییر دهم اما هیچ فایده آی نداشت جز اینکه وخت ام را تلف کردم و من آنقدر او گفتم و گفتم تا اینکه خودم خسته شدم و یاد حرف استاد که در فایل راجع به سقوط افغانستان ساخته بودم افتادم که در آن میگفت ما از تغییر دیگران ناتوانیم ما فقط زندهگی خود را خلق کرده و تغییر داده می‌توانیم بعد از روز من آن دوست ام را ترک کردم و رابطه بین مان کاملا کمرنگ شده بود و همین چند روز پیش دوباره رفتم آن دوستم را دیدم متأسفانه نه اینکه خوب نشده بود کاملا دلفون هم شده بود و همان لحظه به خودم گفتم نباید دیگر با این جور افراد هم کلام شوم و این جمله استاد را باید با طلا نوشت که ما از تغییر دیگران نا توانیم

    و سپاسگزار خداوندم که در این مسیر فوق العاده عالی قرار گرفتم

    در پناه الله یکتا شاد سالم و ثروتمند باشید 💚💚🥰🥰🥰💚☝️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    به نام خدای مهربان .

    سفرنامه قسمت _13

    این فایل منو متوجه یکی از اشتباهاتم کرد که لگد ها ازش خوردم ولی نفهمیدم چرا .

    من همیشه این خوی کمک کردن درونم بوده همیشه با خودم میگفتم چرا بعضیا دارا هستن بعضیا ندار .

    و همیشه با این دیدگاه هرچی داشتم و نداشتم میبخشیدم یا هر فقیری که توی خیابون می‌دیدم دلم براش میسوخت و میگفتم من منجی این شخصم و باید کمکش کنم .

    .

    میدونید با زدن این مثال سلف سرویس بهتر متوجه شدم . که همه به یک اندازه به خدا و نعمت ها دسترسی داریم .

    این چند وقت که دارم روی ترس هام کار میکنم از درخواست کردن . هر موردی که به طور بخوره درخواست میدادم حتی مادرم مثلا روش نمیشد درخواست کنه از کسی .

    من با چنان غروری میگفتم من انجام میدم برات درخواست میکنم از اون آدم.

    کسی روش نمیشد بره در خونه همسایه مون چیزی درخواست کنه من میگفتم من میرم کاری نداره که .

    اما من هم به خودم بد کردم هم به اون آدما چون من نگذاشتم اونا پا روی ترسشون بزارن من نگذاشتم درس این تضاد که باهاش بر خوردن رو یاد بگیرن .

    سپاس گزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    مرضیه حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1096 روز

    سلام استاد عزیز و همراهان گرامی

    چقدر من از این قضیه کمک کردن لطمه دیدم وهمیشه آخر قصه من آدم بده بودم حتی در خانواده خودم همیشه فکر میکردم که چقدر خوبه کمک کنم با عشق و امید حتی از خودم میزدم کمک میکردم ولی همیشه دلم میشکست و خداروشکر یه روز تصمیم گرفتم دیگه این کارو انجام ندم حداقل دیگه بعدش اشکم درنمیاد استاد خیلی خوب توضیح دادن و من کامل پذیرفتم و دیگه خلاف قانون حرکت نمیکنم امیدوارم زندگیمو از غیر طبیعی بودن به روال طبیعی برگردونم خدایا سپاسگزارم بابت سایت استاد عباسمنش و شما دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: