همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 70 (به ترتیب امتیاز)

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمد رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2463 روز

    سلام استاد گرامی و دوستان عزیز

    ب نظرمن اول باید خودمون اون تغییر رو توی خودمون ب وجود بیاریم و نتیجه کارامون رو ببینیم اگه واقعا خوب بود و کسی خواست میتونیم بهش بگیم.هر چند خوده طرف وقتی تغییر رو توی ما ببینه ب طرف ما کشیده میشه

    ولی خو اگه هنوز تغییری توی وجود خودت نباشه و فقد مطالب رو توی ذهنت انبار کردی و ب دیگران منتقل میکنی اون وقت دیگران تمرکزشونو روی ما میزارن تا یه جایی خطایی انجام بدیم و بهمون بگن تو مث حرفات نیستی و بقیه ماجرا…

    ب نظرم وقتی تمرکزت رو روی تغییر ادما میذاری یعنی اینکه داری شرک می ورزی.

    انسان آزاد،همون خدایی ک مارو هدایت کرده هر کسی رو هم بخاد هدایت میکنه.ما فقد یه وسیله هستیم ،این جهان مثه یه آزمایشگاه هستش

    خیلی دوستون دارم ? ممنون از همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3421 روز

    با سلام و درود فراوان خدمت همه دوستان

    درسته ما نمیتونیم کسی رو خوشبخت یا بدبخت کنیم کسی رو هدایت یا گمراه کنیم هر کسی خودش تصمیم میگیره زندگیشو چطوری بسازه و ما اگر قصد هدایت و هل دادن کسی به سمت جلو رو داریم فقط داریم انرژی الکی مصرف میکنیم و خودمون از مسیر پیشرفت عقب میفتیم.

    این انرژی رو برای بذاریم برای تغییر و رشد خودمون و هرکس مشتاق بود بدونه چطوری موفق شدیم و به خواسته هامون رسیدیم اون موقع میتونیم کمک کنیم و راهو نشون بدیم.

    مثلا داداش خود من یا اینکه معاف از خدمته چندساله بهش میگیم بره و معافیشو بگیره بره درسشو ادامه بده و شغل مورد علاقه شو ادامه بده چندین ساله از بس گفتیم ورفتیم کارای اداریشم انجام دادیم خسته شدیم و دیگه رها کردیم . وقتی کسی خودش نخواد نمیشه به زور تشویق و تهدیدو هیچی کمکش کرد.حتی اگه پلیس+10 بیاد تو خونمون داداشم کارای معافیشو انجام نمیداد.تا اینکه خودش به این نتیجه رسید که باید بره دنبالش و انجامش بده.فقط و فقط خودمون میتونیم زندگی خودمون رو بسازیم و نه هیچ کس دیگه ای.

    ما قانون رو بلدیم و همونجوری عمل میکنیم تا به خواسته هامون برسیم و نگران هیچ چیز نیستیم.جدیدا دارم روی جهیزیه ی گرون قیمتم کار میکنم. و همیشه تصویر سازی میکنیم و روی پدرم حساب باز نمیکنم روی خدا حساب باز میکنم.

    به امیدموفقیت تک تکمون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    راضیه زکی پور گفته:
    مدت عضویت: 2515 روز

    با سلام و دعای خیر برای استاد عزیزم و همه دوستان صمیمی

    من الان این فایل پر محتوا و فوق العاده رو دریافت کردم

    و چند وقت بود همین سوال ذهنم رو درگیر کرده بود که حالا که خدایی باین عظمت و مهربان داریم پس وظیفه ما نسبت بدیگران چیه

    خدایا شکرت که جوابمو گرفتم و خیلی ساده استاد با توضیحات شما پی بردم باین موضوع که با تغییر خودم و اینکه خدا از رگ گردن بما نزدیکتر است اگر از صمیم قلب باورش کنیم و بهش ایمان و اعتماد کنیم دیگه توقع کمک از دیگری را نخواهیم داشت چون همون یک خدا برای همه مون کافیه و تنها اورا می‌خوانم

    پروردگارا عاشقتم و اینو مدیون استاد سیدحسین عباس منش و سایت بی ریا و فوق العاده اش هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Sayed hosein گفته:
    مدت عضویت: 3162 روز

    با نام و یاد خدا

    سلام به همراهان قدرتمندم

    چگونه می توان به دیگران کمک کرد ؟

    اصلا تعریف ما از کمک کردن چیه ؟ به فرض ما یه روزی تصمیم می گیریم که بریم داخل شهر و به مردم کمک کنیم خب ما الان درست در محل تعیین شده هستیم آیا میشه که به زور ماشینها یا مردم را نگه داریم و بهشون بگیم آقا یا خانم کجا می خوای بری من یه خیر خواه هستم می خوام تا بهت آدرس بدم آیا همچین چیزی امکان داره طرف بهمون حتی مشکوک بشه که حتما یه کاری داره !!!!

    ولی اگر کسی خودش ماشینشو نگه داره و بگه آقا مثلا آدرس هتل رستوران یا فلان بازار را می خوام چی ؟ اون موقع ما می تونیم کمک کنیم یا نه

    چند مدت پیش یکی از پسر عموهام که سرباز نیروی انتظامیه و حدود 450 کیلومتر از شهر خودمون دوره و توی خدمت مریض شده بود و در بیمارستان بستری و عمل جراحی شده بود زنگ زد گفت که داداش عمل کردم و خیلی هم ناراحتم می تونی بیای دنبالم گفتم باشه و با برادرم رفتیم دنبالش به اون شهر رسیدیم و آدرس پرسیدیم چون دو تا بیمارستان به این اسم بود ولی یکیشون مال ارتش بود ولی ما نمی دونستیم که پسر عموم در بیمارستان ارتشه به همین خاطر آدرس را اشتباه رفته بودیم نزدیک همون بیمارستان از یه نفر آدرس پرسیدیم اومد جلو گفت از پلاک ماشینتون مال اینجا نیست حتما غریبه اید اومد و باهامون سوار ماشین شد گفت که باهتون میام تا پیداش کنید گفتم خدایا شکرت این یکی از دستهای خودت است . خلاصه رفتیم بیمارستان دیدیم که پسره اونجا نبود و مشخص شد که اون یکی بیمارستان که حداقل 20 دقیقه راه بود اون آقایه گفت گاز بده بریم گفتم مگر شما هم میاید باهامون گفت اره میام گفتم نمیشه مزاحمت نمیشیم خودمون می ریم گفت نه امکان نداره شما غریبه اید پیداش نمی کنید خود به خود بهش مشکوک بودم رسیدیم بیمارستان و از اونجا دیگه رفت البته توی راه می گفت که مردم بی کارن و نمی دونم از این حرفا منفی که حسم خیلی بهش بد بود ولی بالاخره رفت و من هم ماشین را درست جلوی دژبانی بیمارستان نگه داشته بودم و داخل بیمارستان استراحت می کردم که به هیچ وجه خوابم نمی برد با خودم می گفتم که حتما برمی گرده این خدایا چکاره بودو از شدت نگرانی اومدم تا صبح در این سرمای زمستان توی ماشین خوابیدم

    نیت و نظر بنده خدا خوبی بود ولی من از این همه خوبی نگران بودم .

    یه جمله ای هست که میگه : ” خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند ” من هم واقعا به نیت اون آگاه نبودم و شیطان هم به هیچ وجه دست از نجواهای منفی و نگران کننده اش دست بر نمی داشت .

    استاد خیلی عالی بود و به موقع در کل باید عرض کنم که من در طول این چند روزه مرتب روی پروسه تغییر باورهایم کار کردم ولی در این چند روزه خیلی خوب و عالی پیشرفت کردم و روز به روز حسم عالی و عالیتر میشه و همینکه متعهد شدم که شبها کامنت بذارم تاثیرش عالی بوده و از اتفاقات خوب امروزم این بود که من اولین روز شروع مغازه داری را با انگیزه و باوری متفاوت از سابق شروع کردم و بازار هم خیلی عالی بود و از لحاظ روحی تسلیم مطلق خداوند هستم و به قول استاد خودم هستم و نگران مشتری و بازار نیست و در تقسیم کار فروش را به عهده خداوند گذاشتم و وظیفه من تنها پاسخگویی و تحویل جنش به مشتریه بقیه کارها را خداوند برایم انجام می دهد به خاطر این من حسم عالیه .

    اگر دنبال مدرکی هستید که عشق باعث تداوم دنیاست همین جا توی سایت tasvirkhani.com می تونید ببینیش .

    موسی تسلیم خدا شد و از یه قاتل فراری به پیامبری رسید

    یوسف گرفتار در چاه و بند زندان با تسلیم شدن و همراه شدن با اصل خود عزیز مصر شد

    دوره ای جدید از زندگی ام را با همراه شدن با اصل خود و تسلیم شدن در برابر خداوند آغاز کرده ام و با توکل و امید به خدا مثل روز برام روشنه که به توحید و یکتا پرستی به آرامش روابط قشنگ روحیه خوب سعادت استقلال مالی شادی سلامتی در زمان خودش که همین نزدیکیهاست می رسم به قول خودتان که زندگی ای طبیعی است که از ثروت و سلامتی و شادی و یکتا پرستی و آرامش و پر از چیزهای خوب باشد .

    زندگی ای طبیعی را برای همگان آرزومندم .

    ???????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا براتی گفته:
    مدت عضویت: 2582 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت شما دوستان خوبم و استاد عزیز و خلاقم و خانم شایسته ی عزیز و همه چی تموم و خانم فرهادی عزیز و مهربون و همه ی کسانی که کمک میکنند تا این مطالب و فایلها به راحتی به دست ما برسه.

    خداوندا سپاسگذارم برای این برنامه .

    سفرنامه13که نگاهم را عوض کرد و به من یاد داد که تمرکزم رو از دیگران بردارم و وقت و انرژیم و صرف تغییر دیگران هدر ندم چون فایده ای نداره و هر کس مسوول رفتار وشرایط زندگی خودش هست.

    من حتی در برابر تغییر فرزندی که خودم به دنیا اوردم و شیر بهش دادم عاجزم .چون اون فرکانس خودش رو داره ،چه برسه به همسر و خواهر و برادر و دوست و…

    وبا تمرکز روی خودم میتونم بهتر پیشرفت کنم و زندگیم و خلق کنم وبتونم الگوی خوبی باشم وقتی نتیجه گرفتم.

    شاد و سلامت و پر انرژی باشید با تشکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    بهار فعلی گفته:
    مدت عضویت: 2708 روز

    سلاام وصدسلاااااممم به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیزم با این سفر عالی که استارت زدن وخداروشکر که ی وقتی پیش اومد روی این سفرنامه ها بیشتر تمرکز کنم وبتووونم نظرم رو به اشتراک بذارم خدایا شکرت?

    هرکس هرجایی هست اونجا جای درستشه جهان عااااادله وهمه به یک اندازه به نعمت وفراوانی دسترسی داریم استاد این مثال رستوران عالیه واقعا دست مریزاد خیلی تو ذهنم هست واحساس خوبی باش بدست میارم.

    ما نمیتونم کسیو تغییر بدیم ما قدرت اینو نداریم تا کسی خودش نخواد تغییرکنه کسی دیگه نمیتونه کمکش کنه

    استاد مدتهاس وقتی ادم نیازمندی تو خیابون میبینم ویاهرچیزی که قبلا خیلی دلسوزی میکردم وحتی گریه هم میکردم ولی الان به خودم همون موقع میگم من نمیدونم این بنده خدا چه فرکانسی فرستاده جهان عادله جهان اشتباه نمیکنه حتی در رابطه با پدر مادرم.

    ارزوم اینه خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه واین قانون زیبا رو همه با تک تک سلولهاشون درک کنن و سرنوشت خودشون رو رقم بزنن اونطوری که میخوان…ونیاز به کمک کسی هیچ وقت نباشه .

    خدایا شکرت من این قانون رو فهمیدم وسعیم براینه با موفقیت خودم به دیگران کمک کنم

    خدایا شکرت بخاطر این مسیر این هدایت زیبا ازت خیلی سپاسگذارم?

    مرسی استاد جان ممنون ازتون خانم شایسته مهربوووون مرسی از دوستایه عزیزبخاطر این کامنتایه پرمهرشون خیلی دوستون دارم درپناه حق باشید??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    امین آقا گفته:
    مدت عضویت: 2762 روز

    سلام خدمت همه

    تازه بعد از ی سال دارم میفهم کمک کردن به بقیا واقعا ممکن نیست

    دیگه خسته شدم از بس خواستم با ثابت کردن خودم و سایت و استاد و روشهای توجه و تمرکز، یقیه رو به راه بیارمو زنوگیشونو خودشون عوض کنن

    واقعا خسته شدم از بس گفتم و عمل نکردن

    دیگه به هیچکس هیچ حرفی در مورد این قوانین نمیزم

    دیگه هرچی سید بگه با هزار درصد توجه گوش میکنم و سعی میکنم عمل کنم

    دیگه فهیمدم باید از چه راهی چطوری برم

    دیگه حسرت ثروت و موفقیت بقیه رو نمیتورم و برای فقر بقیه دلسوزی نمیکنم

    انشاالله خدا کمک میکنه و تو این راه تابنگتد قدمم میکنه چون خودم اینو از تا دل میخام

    راستی استاد اینم بگم تازگیا فهمیدم اینکه میگین هرچه ثروتمند تر بشی پیش خدا عزیزتر میشی یعنی چه

    به وضوح دارم درک میکنم که دارم یه مدار میرم بالاتر

    اینو از عوض شدن حالم و ادما و شرایط و میزان توکلم میفهمم

    خداروشکر به خاطر خودش

    به خاطر قوانینش

    به خاطر خودم

    با خاطر این استاد

    به خاطر خانم شایسته

    با خاطر تموم کامنتا و نویسندهاشون که کمکم کردن

    یه خاط ثروتم کا روز به روز دارا زیاد میشه گرچه خیلی خیلی کمه ولی آینده مثل روز برام روشنه

    خدایا فقط شکرت

    فقط شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3541 روز

    سلام

    روز سیزدهم از سفرنامه

    چگونه به دیگران کمک کنیم،؟

    از زمانی که خوده من قوانین رو شناختمبارها به طرق مختلف خواستم جای خدا عمل کنم و دیگران رو هدایت کنم.و این بنظرم خودش باز رگه هایی از شرک رو داره که ما به خداوند ایمان نداریم که خودش و جهانش انقدر عادل هست که اگر کسی تو مدار و شرایطش باشه و بخواد که قوانین رو درک کنه هدایت میشه و به خان نعمت خداوند دسترسی داره و این سفره ای هست که پهنه و هر کسی میتونه ازش برداره تا بی نهایت‌.

    و از وقتی این فایل استاد رو دیدم علاوه بررتلاش نکردن برای هدایت کسی خیلی سعی میکنم حتی نصیحت هم نکنم.

    چون ما با کمک کردن به دیگران به اونها آسیب میزنیم و اجازه نمیدیم سیر تکامل خودشون رو پیش برن و تو این تضادها رشد کنن و باید خیالمون راحت باشه کسی که دنبال تغییر باشه خداوند هدایتش میکنه خدا رهاش نمیکنه و اونو به هزاران مسیر برای رشد و پیشرفت هدایت میکنه.

    واقعا فقط باید تسلیم باشیم…

    یعنی اگه این مفهوم تسلیم بودن رو تو تمام جنبه های زندگی درک کنیم خیلی خیلی شرایط تغییر میکنه و خیلی از درون رشد میکنیم و حس میکنم رسیدن به باوره تسلیم بودن یکی از اصلی ترین اهرم های توحیده که وقتی حتی نزدیک به این نقطه میشیم کلا همه چیز رو جور دیگه ای درک میکنیم و میتونیم همه اتفاقات رو با قانون وفق بدیم و بهترین نوع عملکرد رو داشتع باشیم.

    تسلیم بودن ….یعنی اجازه دادن به خداوند که پاسخ دهد…

    چقدر این جمله استاد رو دوست دارم.

    صبر….یکی از ارکان تسلیمه که در مورد این فایل و کمک نکردن به دیگران هم صدق میکنه.

    صبر کنیم و فقط روی خودمون کار کنیم.جهان کاره خودش رو خوب بلده .

    باید به خداوند اعتماد کنیم .

    تک تک ما به خداوند نزدیکیم و همه به یک اندازه به تمام نعمت های جهان هستی دسترسی داریم.فقط کافیه بخواییم و دستمون رو دراز کنیم .

    یا بریم تو اون کوچه ای که دارند نذری پخش میکنن.

    خدایا شکرت

    ????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3857 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    30 بهمن 1397

    ردپای روز سیزدهم سَفرِ پُر خیر و برکتم

    سلامی گرم و تازه

    سلامی به تازگی بارانی که باریده

    سلامی به نرمی بالشت پُر از پَرِ دوست داشتنیم ?

    اون روزی که این فایل اومد روی سایت.

    اون روزها که 5، 6 ماه از تعهد قلبی و زبانیم به خودم گذشته بود، خیلی سعی میکردم که تا قبلش البته، ” دیگران” را کمک کنم.

    “دیگران” را از این قوانین ثابت الهی آگاه کنم

    “دیگران” دستشون را بگیرم و به سمت موفقیت و ثروت ببرم

    ” دیگران” را بخندونم شاد کنم برقصونم

    در حالی که،

    هنوز خودم به موفقیت آن چنانی نرسیدم

    هنوز خودم به موفقیت مالی نرسیدم به استقلال مالی

    هنوز خودم نتونستم حال خودم را برای چند ساعت مستمر خوب نگه دارم

    هنوز نتونستم خودم این آگاهی را جزییی از وجود مقدسم کنم و به وقتش عمل کنم بهشون چون فکر میکنم فقط بلدم بیام با بقیه به اشتراک بذارم.

    چون خودم هنوززز به ثروت نرسیدم هنوز خودم را دقیقا نشناختم خود شناسی که به خدا شناسی منجر میشه پس خدای خودم را هم هنوز نشناختم

    هنوز خودم را نتونستم یک جای بهتر ببینم، تجسم کنم، سناریو بنویسم ..

    چطور میتونم به همون ” دیگران ” کمک کنم؟!!! در حالی که مهم ترین “فرد” زندگیم را فراموش کردم؟؟!!!

    مگر نباید ثروتمند باشم لبریزز باشم از عشق و مهربانی و اونوقت بتونم عشق بورزم مهربانی کنم ببخشم از ثروتم؟!

    هرگز! هرگز! هرگز!

    این فایل اون روزهایی که از شهرم به تهران بزرگ هجرت کرده بودم،

    واقعا لازمش داشتم واقعا منو از خواب غفلت بیدار کرد، واقعا به این آگاهی ناب نیاز داشتم و خدارووشکرر که در بهترین زمان و مکان متوجه شدم.

    و از همان روزی که این آگاهی را متوجه شدم، درکش کردم، توانستم هم بهش عمل کنم به خوبی و من دیگه هرگز به فکر کمک به دیگران نبودم.

    چرا که درک کردم، “درک”

    همه ی انسانا ها به یک اندازه به تنها منبع ثروت، آرامش، خوشبختی، طول عمر و عزت و احترام، سلامتی و همه ی صفات نیکو دسترسی دارند در هر جایی و زمانی و مکانی و هر شرایطی.

    مگر خداوند بارها به ما نگفته، مگر نه ای بنده ی خوبم ای اشرف مخلوقات “من از رگ گردن هم به تو نزدیک ترم؟!”

    به محض اینکه واقعااا هر کس بخواد که تغییر کنه، کافیه بخواد

    یادمون نره که خداوند بارها در کتاب مقدس “قرآن” عرض کردند:

    “ما حال هیچ قومی را تغییر نمیدیم مگر اینکه خودشون بخواهند. ”

    و خداوند انقدررر بزرگگگ و مهربان و هدایتگر هست انقدرر عاشقمون هست انقدررر بیشتر از خودمون ما را دوست داره انقدر بیشنر از ما میخواد که ثروتمند باشیم

    مایی که وقتی “انسان” را آفرید به خودش “احسن الخالقین ” گفت

    فرشتگان سر به سجده در آمدند، در مقابل چه کسی ؟ ” انسان” ، اشرف مخلوقات

    پس همینطوره، ما عزیزیم، ما محترمیم، ما ارزشمندیم، ما لیاقت تجربه بهترین ها را داریم همیشه و هر جایی، تجربه ی یک عشق واقعی به خودت با خدای خودت تجربه ی یک رابطه ی عاشقانه وار با همسر زیبایت، با دوستانت با خانواده ات و تمام موجودات، طبیعت ، حیوانات و …

    چون همه چیز از انرژی و هر چیزی که روی زمینه و یا تو آسمون هاست یک روزی انرژی بوده، انرژی ای که نه به وجود میاد و نه از بین میره و فقط از حالتی به حالتی دیگه تبدیل میشه.

    پس هر چیزی که مبینیم انرژیِ.

    و ما همواره میتونیم انرژی مثبت باشیم و میتونیم انرژی مثبت هر چیزی را به خودمون جذب کنیم و هر جایی که بریم حالمون و احساسمون را خوب نگه داریم.

    خدای شکرت به خاطر فهم و درک والایی که از قانون پیدا کردم و و واقعا جزییی از وجود مقدس من شده.

    جزیی که همیشه با کمال میل بهش عمل میکنم.

    خداروشکررر که درک کردم، نیازی به گفتن قوانین به کسایی که هیچ درکی از قانون ندارند و یا در فرکانسش نیستند بگم، که با گفتنش قطعا میتونه ایمان من را ضعیف تر کنه چه بسا که اینکار را نخواهم کرد.

    و خدایا شکرت به خاطر همه چیز

    به خاطر وجود استاد عزیزم، تمام اعضای سایت که جانانه برای پیشرفت خودشون برای شادی خودشون حرکت میکنن با ایمان با اراده ی پولادین و همین شادتتر کردن خودشون باعث گسترش دنیای زیبا و شگفت انگیز و پر از فراوانی و ثروت میشه

    و با گسترش دنیا، خدواند مهربان

    خدایی که تنها پروردگار جهان و جهانیان است

    پرودگاری که تنها مالک و فرمانروای مقتدر جهان

    اوست تنها لایق پرستش و عبادت

    اوست تنها منبع تمام صفات نیکوو

    و من هر چه را که بخواهم از کوچکترین چیز، حتی یک لیوان آب را یاد گرفته ام که از او بخواهم.

    اوست تنها یارو و یاور همیشگی من

    پروردگار مهربان و متعالم،

    ای بخشنده ترین

    ای گستراننده ترین

    و ای داناترین و

    ثروتمندترین

    راستگوترین

    ستوده ترین

    پاینده ترین

    هستی بخش تمام موجودات

    بی نیازترین

    یکتاترین

    اول و آخرین

    نیکوترین

    نور و راهنمای بشر

    تنها از تو میخواهم و سپاس گزارم که مرا در هر لحظه به راه راست به راه راستی که به آن ها نعمت، ثروت خوشبختی، آرامش و عزت و احترام میدهی، هدایت میکنی و نه ره گمراهان.

    سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نیلوفر فولادی گفته:
    مدت عضویت: 3327 روز

    به نام خداوندمهربانم

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته نازنین

    سلام به همه اعضای خانواده دوست داشتنی وبی نظیرم?

    سیزدهمین روزسفر:

    شمابایدبه این حالت “تسلیم بودن” درمورد تغییردیگران برسید تابتونید اززندگیتون لذت ببرید، تابتونیدخوشبختی رو تجربه کنید.

    سوال: ماچطور بایدبه دیگران کمک کنیم؟

    جواب: با کمک کردن به خودتون، با پیشرفت خودتون، باموفقیت خودتون، وبا “الگوسازی ازخودتون” می تونیدبه دیگران کمک کنید.

    تک تک ما، به یک اندازه، به خداوند نزدیک هستیم.

    چه مفاهیم نابی داره این فایل…که بایدهزاران هزاربار گوش بدیم وبرای خودمون تکرارش کنیم تا فروبره توضمیرناخودآگاهمون…وجزئی از وجودمون بشه، جزئی ازطرزتفکرمون بشه، جزئی ازشخصیت ومنش ورفتار و واکنش هامون بشه!

    واقعا چقدر همه ما ازاین قضیه ضربه خوردیم.من فکرنمی کنم تاحالاکسی بوده باشه که حداقل یک بار ویا تویه مورداین اتفاق رو تجربه نکرده باشه. مخصوصا مایی که تواین مسیریادگیری ودرک آگاهی ها هستیم، هممون بدون استثناء اوایل راه با کلی شور واشتیاق وذوق وهیجان خواستیم که دیگرانو، مخصوصا اعضای خانواده ودوستان وافرادنزدیک به خودمونو ازین آگاهیا باخبرکنیم. درحالی که خودمون هنوز هیچ نتیجه ی خاصی نگرفته بودیم?…وخب نتیجشم که همون طورکه هممون می دونیم چیزی جز بحث و کنایه ومسخره و…درنهایت احساس منفی و دورشدن ازمسیر نبوده!

    گاهی اوقات هم که به خاطر احساس ترحم ودلسوزی برای دیگران، وقتی می دیدیم دارن مسیرنادرست واشتباهی میرن، خواستیم بهشون کمک کنیم ونه تنهاکمکی نشده بلکه همه چی خرابتر شده وخودمونم ازمسیر خارج شدیم.( که اونم من فکرمی کنم خیلی اوقات بخاطر عزت نفس پایین خودمونه که احساس می کنیم نمیشه به تنهایی خوشبخت وموفق باشیم درحالی که اطرافیان مادارن تو بدبختی دست وپا میزنن! ویه جورایی احساس لیاقت نمی کنیم)

    خدای من چقدر خود من اون اوایل این چیزارو تجربه میکردم…ولی خداروشکر آروم آروم تونستم اعتمادبه نفس واحساس لیاقتموبالاببرم…خودمو تواین شرایط بیشتر کنترل کنم واحساس دلسوزی نداشته باشم. همه چیزو به خدا بسپرم وسعی کنم فقط روی خودم وباورام کارکنم.

    هنوز خیلی جای کاردارم…خیلی خیلی زیاد….وبه قول استاد این تمرین هاروبایدتا آخرعمر انجام بدیم.

    ولی خداروشکرمی کنم که الان مدتهاست این مسئله برای من پیش نیومده واون مواردکم هم خیلی جزئی وکمرنگ، ومن خیلی سریعترتونستم ” بیدار” بشم وبه خودم بیام وخودمو ازاون وضعیت خارج کنم.

    اصلاانگار جهان خودش کمک می کنه تاتو کمترتویه همچین شرایطی قراربگیری. واقعاجهان بهمون کمک می کنه وقتی پایداری نشون بدیم ومن باتمام وجودم این کمک واین تغییرو احساس می کنم.?

    خانم شایسته عزیزم، چقدرممنونم ازتون که این سفرنامه رو طراحی کردید. حقیقتاوقتی فایل هارو دوباره گوش میدیم وقراره که بنویسیم وبه تفکر وادار میشیم، ناخوداگاه یه فلاش بک به گذشته میزنیم…وتازه می فهمیم چقدر تغییرکردیم!!…این باعث میشه اشتیاق وشور وهیجان دوباره ای دروجودما بیداربشه….واین بار با اعتمادبه نفس وقدرت بیشتری حرکت توی این مسیر وکارکردن روی باورهامونو ادامه بدیم.?

    بیییی نهایت سپاسگزارخداوندمهربانم هستم که به من لیاقت وشایستگی بودن وحرکت توی این مسیرالهی روداد….که هرلحظه داره منو هدایت می کنه وتوی این مسیر منو حمایت می کنه…

    وازاستادمهربانم، خانم شایسته عزیزم وهمه دوستان واعضای خانواده بی نظیرم توی این سایت که دستان زیبای خداوندهستید برای کمک ویاری من، خیلی خیلی سپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربان باشیم هممون….آمین?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: