همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 89 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ،
روز ۱۳ سفر هستم .
شکر خدا که هستم و این عشق الهی رو تجربه میکنم .
واقعا هر چیزی در جهان سر جاش هست . من در روزهای سختی هستم و تحت فشار هستم ، اگر این سفر و این فایلها نبود شاید خودم رو میباختم . اینو جدی میگم . من واقعا از خدای خودم ممنونم که منو هدایت کرد . من همیشه ازش کمک خواستم و همیشه باهاش بودم و هستم ، باهاش بودم ک در این مدار قرار گرفتم ، مدار هدایت . که با تفسیر سوره ی حمد آغاز شد ،
شکر میکنم ک هدایتم کرد . واقعا این جلسات عالی شما ، این حرکت زیبای خانم شایسته ک این سفر رو طراحی کرد و از خودم متشکرم که متعهد هستم با وجود چالشهایی ک دارم اما هر جلسه رو با دقت گوش میکنم در مهمترین کار هر روزم قرار میدم این کار رو و مینویسم هر جلسه رو و یک دفتر خیلی زیبا تهیه کردم و جلسات رو پاک نویس میکنم و همین کارها منو بسیار کمک میکنه و رها میکنه از فشار ها . من از جلسه ی ۱۱ (قانون جذب در قرآن) بسیار کمک گرفتم و هدایت شدم مخصوصا اونجاش ک در مورد مادر حضرت موسی سخن گفته شد و یا سختی های حضرت مریم . وقتی دیدم خدا حتی در اون موقعیت هم میگه غمگین نشو پس به خودم حق نمیدم ک در غم بمانم .
این فایل جلسه ی ۱۳ هم که زیبا بود و آخرش خیلی حس قشنگی بهم داد اونجاش ک گفتید همه ی ما بینهایت به خدا نزدیک هستیم ،
چرا من در زیر این فایل ک برای روز ۱۳ هست از روز ۱۱ گفتم علتش اینه ک دیشب یک اتفاقی افتاد واسم واقعا داشتم خودمو میباختم با اینکه بسیار رو خودم کار کردم ، ولی چالش بزرگی بود ک غمگین نشوم ، اما با تمام وجود خودم رو غرق کردم در حرفای شما ، سایت شما قسمت نشانه ی امروز و دیدن پست مربوط و خواندن کامنتها و بعد از ساعتی ک مشغول بودم به خودم اومدم دیدم حالم خیلی بهتر شد ولی خب هنوز چون توی خود چالش بودم حس غم داشت بر من غلبه میکرد تا امروز ک داشتم جلسه ی ۱۱ رو پاک نویس میکردم ک هر آیه رو ک تفسیر رو مینوشتم واقعا آرامش ام بیشتر و بیشتر شد تا اینکه حالم واقعا خوب شد بسیار شاد شدم شکر خدا ،
از خداوند خودم ممنونم ک منو هدایت میکنه و بهش ایمان دارم و برای همین حالم خوبه ،
خداروشکر میکنم برای نعماتهای فراوانی ک به ما داده است ،
خداروشکر میکنم ک کنارم هست و به من بینهایت نزدیکه ،
سلام به استاد عزیز و مریم مهربون و همه دوستان
همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم.
میخواهم در مور د موضوعی که دیگه تکراراش خیلی طولانی شده و خیلی دارم اذیت میشم بنویسم.
دیروز با تضادی که پیش اومد زدم از خونه بیرون و تصمیم به انجام کاری گرفته بودم که در مسیر از خداوند خواستم که راه رو بهم نشون بده و گفتم خدایا خودت میدونی من دیگه نمیدونم چکار کنم و یک نشونه ای و چیزی بهم نشون بده که اینکار رو انجام بدم یا نه.
خدای مهربانم ، وقتی سرم رو برگردوندم تابلوی stop رو دیدم. باورم نمیشد داشتم دیوانه میشدم و کمی دوباره رفتم و فکر کردم این یعنی چه؟ یعنی کارم غلطه و نباید انجامش بدم. برگشتم خونه و حالم رو خوب کردم و به چیزهایی که حس و حالم رو خوب میکرد توجه کردم.
امروز صبح زود برای طلوع خورشید بیدار شدم و بعد از طلوع کامل خورشید یک حسی بهم گفت که برو قرآن رو بردار و بخون. دیروز یکی از دوستان در یکی از کامنتها در باره سوره بقره از آیه ١-٢٨ گفته بودند و خیلی به دلم نشسته بود و گفتم خوب میرم میخونم ببینم چی میگه. با حس خوب و با دقت خوندمش که در مورد ایمان به خداوند و باور به او بود. خیلی رو من تاثیر گذاشت تک تک کلمات رو با دقت خوندم و فکر کردم.
بعد صبحانه به انجام کارم رفتم بیرون و وقتی برگشتم دوباره همون موضوع بود و بحث و نگرانی.
تا اینکه با خدای خودم حرف زدم و گفتم تو به من بگو مشکل کار کجاست و این را هم مطمئن بودم که همه اینها از خودم و باورهای خودم هست.
یکهو انگار کسی تکانم داد گفت برو سایت عباسمنش.اومدم و نمیدونستم کجا و چه فایلی رو ببینم که باز دوباره یکی بهم گفت امروز روز سیزیدهم روز شمار زندگی من است. برو اونجا.
وقتی فایل رو باز کردم و جمله اول رو دیدم انگار تمام بدنم برای لحظه ای وایستاد.
دقیقا مشکل من همینی بود که اینجا میگفت. من فکر میکردم که همه چیز رو میدونم و من عاقلتر از همه هستم و من باید مشکلی که برای همسرم بوجود اومده من راهنمایی اش کنم و راه و از چاه نشونش بدم. در صورتی که من فقط انرژی بیهوده استفاده میکردم و او اصلا به هیچکدوم از حرفها ی من توجه ای نمی کرد و هر کاری رو که دوست داشت انجامش میداد.
تازه فهمیدم علامت stop دیروز چه معنی ای داشت. یعنی تو نمی تونی کسی رو تغییر بدی بدون اینکه خودش بخواد.
جالب اینجاست که من قبلا هم این فایل رو دیدم و کامل گوش کردم ولی انگار “یک گوش در و یک گوش دروازه”•
نه انجامش دادم ونه تاثیری روی من داشت. ولی امروز هم شنیدم و هم بهش فکر کردم و هم نوشتم و هم به خودم قول دادم که دیگر به هیچ عنوان نه دیگه نگران کسی باشم و نه کسی رو نصیحت کنم و نه راه راهنما برای کسی باشم. مگر اینکه خودش بخواد.
همانطوری که من برای بار اول ان فایل روی من هیچ تاثیری نداشت ،
بس حرفهای من ، دلسوزیهای من، راهنماییهای من هم هیچ تاثیری در زندگی کسی نخواهد داشت مگر اینکه اول از اینکه خودم به ان درجه از علم و یقین رسیده باشم و دوم اینکه خود شخص هم بخواهد.
پس اصلا احتیاجی به این نیست که زمان و انرژی مان را برای تغییر دیگران صرف کنیم.اینکار جز اینکه از انرژی خودمان بکاهد و از راه و مسیر درست دورمان کند نتیجه ای دیگر نخواهد داشت.
من با نوشته این مطلب فقط فقط خواستم که به خودم یاداوری کنم که من فقط مسئول خودم و ساختن باورهای درست و ادامه راه خودم هستم و باید مسئولیت کارهای خودم رو بطور ١٠٠٪ پذیرا باشم و برای راه حل آن چاره ای بیندیشم.
اجازه بدیم دیگران راه خودشون رو پیدا کنند. همه ما احتیاج داریم برای رسیدن به هر چیزی به تکامل برسیم.
“اگر ما قوانین جهان هستی رو خوب درک کنیم و به عظمت و بخشندگی خداوند را خوب درک کنیم ، خیلی شاد،طبیعی، زندگی میکنیم. یعنی یک زندگی سالم، شاد، پر از زیبایی آرامش، پر از روابط خوب، پر از عشق و خوشبختی، یکتا پرستی، نعمت و ثروت زندگی میکنیم.”
از خدای مهربانم میخواهم که در این راه، راهنما یم باشد و کمکم کند تا بتوانم هر روز بهتر از دیروز باشم.🙏
شاد، سلامت و در پناه خدا🙏
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم مهربان ِ سایت
روز سیزدهم از سفر من
استاد عزیز هر روز مسیر روز شمار ما .ما رو به جاهای عالی تری هدایت میکنه .
منم دقیقا تجربه ای از این موضوع داشتم .من میخواستم اون اوایل همسرم رو به این مسیر بیارم و مقاومتهای ایشون باعث شد که من قانون رو کم کم و از طریق فایلهای شما بفهمم.
اما الان که کاری به ایشون ندارم .خودش نگاهش به جهان عوض شده و درهایی برای اومدن پول به زندگی ما با تغییر نگاه اون و من به داده
و من تازه بعد از ۳۷ سال از زندگی تازه با ورود به سایت شما و تهیه قدم ها .میفهمم که لذت بردن از زندگی یعنی چی .
خدا بهتون طول عمر طولانی و عزت بیشتری عطا کنه .
ممنون از خانم شایسته عزیز در دسته بندی عالیه این فایل ها .
سلام به استاد یزرگوار و همهی دوستان عزیزم
روز سیزدهم از روزشمار تغییرات مفید من
اتفاقا دیروز با خواهرم صحبت میکردیم راجب یکی از برادرانم و همه ش به من میگفت باید ی کاری برای این بکنیم و من رو متقاعد کرده بود که اینکار رو بکنم. ولی الان متوجه شدم واقعا اگر خودش نخواد نمیشه کسی رو عوض کرد. خودش باید این مراحل رو طی کنه و به نتیجه برسه .
من تنها زمانی می تونم بهش کمک کنم که خودم الگو باشم . الگو در تمام زمینه هایی زندگی. بسیار ممنونم بایت فایل قشنگ و زیباتون.
سلام عزیزان
سلام استاد عزیز و خانم شایسته نازنین
دور و بر من خیلی آدم وجود داشت که نیاز به تغییر رفتار و عادات داشتند و هنوز هم هستند
همیشه دوست داشتم باهاشون حرف بزنم، دعوا کنم،تهدید و یا حتی باهاشون قهر کردم که مثلا اون کارو کنار بذارن اما همه این راه ها بیهوده و بی نتیجه بود
تا این که ازدواج کردم شوهرم معتاد به گوشی و تلویزیون ه وقتی میگم معتاد یعنی واقعا اعتیاد داره حتی از وقت زن و بچه و زندگی و همه چی میگذره که فلان فیلم چرت ببینه یا توی اینستا دنبالِ کلیپ های چرت تر از چرت ه،
بارها و بارها نشستم باهاش حرف زدم، گریه کردم، التماس کردم و….. اما دریغ از یه جو تغییر
اینجاست که هیچ کس حتی مادرت، پدرت و حتی همسرت تا خودش نخواد حرف های تو هیچ تاثیری روشون نداره
والان به نتیجه رسیدم از تغییر دیگران عاجزم
و همه جوره دارم روی خودم کار میکنم که شاید پیشرفت م نقطه امیدی باشه و لااقل بچه م بتونه چیزهای خوب ازم یاد بگیره
به امید روزی که بتونم
یا حق 🙋♀️
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام
روز شمار تحول زندگی من روز سیزدهم
من هم یه زمانی فکر و حواسم به دنبال این بود که من باید بقیه رو به موفقیت برسونم و یا اینکه من موظفم فلان کارو برای اون شخص انجام بدم
و همیشه یه حسی داشتم و خودم رو مسئول تغییر دیگران می دونستم و هر چقدر تلاش می کردم نمی تونستم کسی رو به اندازه یه سر سوزن تغییر بدم ولی با خودم می گفتم شاید اونجور که باید تلاش نکردم و باید دفعه بعد با تمام وجود اینکار رو بکنم و هر موقعه هم به کسی کمک می کردم که تغییر کنه نتیجه عکس می داد و من نمی تونستم تغییر خاصی در اون ایجاد کنم و این برام عذاب اور بود و در چندین مورد هم مثل این خانم اخر کار بدهکار می شدم چون من فکر می کردم که من فلان نعمت رو دارم یا تو فلان کار حرفه ایی شدم و الان باید اون کار رو به بقیه به نحو احسن یاد بدم و در این مورد خودم رو مسئول می دونستم و فکر می کردم من از لحاظ مالی سطح بالا تری از اون هستم و به این فکر نمی کردم که همه ی ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم
و اصلا نباید من به زور بخوام یه نفر رو تغییر بدم
تو یک مورد دیگه در مورد همین قانون جذب و فرکانس بود که من می خواستم مادرم رو تغییر بدم و با خودم هم جهت کنم بعضی موقع ها که حرفی می زدم مادرم بهم می گفت که تو که هنوز به پول و ثروت نرسیدی پس چرا داری حرف مفت می زنی تو که فلان درامد رو نداری و یاد مثال استاد افتادم که فرد فقیری بیاد و از فضل و بخشش خدا به مردم بگه که خدا خیلی بخشنده و مهربان و مردم بهش می گن تو ادعا می کنی خدا بخشنده هست چرا خودت هیچ ثروتی نداری و فقیری و به خودم اومدم گفتم راست میگن من هنوز قدم اول رو برداشتم و هنوز کلی راه مونده تا برم من نباید تا قبل اینکه نتیجه گرفتم دیگه بخوام کسی رو تغییر بدم چون هنوز از نظر ظاهری به چیزی نرسیدم ولی از لحاظ باطنی بینهایت ارامش دارم و خیالم راحته و دلم قرصه که خدارو دارم و در هر لحظه دارم از زندگی لذت می برم و مردم معمولا نتایج ظاهری رو ببینن بیشتر اعتماد می کنن و اون موقع هست که خودشون ازم سوال می کنن که تو چه جوری به اینجا رسیدی و من اون موقع می تونم بهشون کمک کنم
من به این نتیجه رسیدم بر خلاف گذشته من مسئول سرنوشت هیچ کس نیستم و باید خود طرف بخواد تغییر کنه و من هیچ مسئولیتی ندارم و باید خیالم راحت باشه و با خیال راحت به زندگیم برسم ولی گذشته اگر به کسی در تغییر کردنش کمک نمی کردم عذاب وجدان می گرفتم و خودم رو مسئول می دونستم
ولی الان صد در صد مطمئن شدم که من مسئول تغییر کسی نیستم و( همه ی ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم) و از این بابت خیالم راحت شد والان با خیال راحت و اسوده تمرکزم رو می زارم روی کار و هدف خودم و به چیزی دیگه فکر نمی کنم
ممنون استاد جان که تک تک فایل هاتون به اندازه سال ها به ما تجربه و درس می دن و ذهن ما رو باز می کنه برای زندگی بهتر و عالی تر 🙏🏻🙏🏻🙏🏻❤❤
به نام خداوند بخشنده مهربان 🌹
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیز وهمه دوستان 🙏
بخدا که این فایل جواب سوال من بود انگار خدا داشت بامن صحبت میکرد من خیلی میخواستم که اطرافیانم رو تغییر بدم اما هرچی
میگم انگار خوابن من میدونستم که نمی تونم زندگی کسی رو تغییر بدم اما منم خواب بودم اما این فایل استاد منو از خواب بیدار کرد.
من نمی توانم زندگی کسی رو تغییر بدم به قول استاد اونایی که خوابن باید دردو غم گشنگی ودرو دیوار بخورند تا بیدار شون.
ماهرچی بیشتر زور بزنیم تا به دیگران کمک کنیم خودمون مدارمون پایین میاد واوناهم تغییر نمی کنن.
همه ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم
همه ما به یک اندازه به نعمت های خداوند دسترسی داریم.
این حرف استاد به دلم نشست با کمک کردن به خودمون باپیشرفت خودمون باموفقیت خودمون وبا الگو سازی از خودمون می توانیم به دیگران کمک کنیم.
ما فقط میتوانیم زندگی خودمونو تغییر بدهیم
واین خیلی حس خوبی به آدم میده که فقط برای زندگی خودت تلاش کن
آدمارو باید رها بزاریم هر کس به موقعش میفهمد که باید تغییر کند باید درو دیوار بخورد.
عاشقانه عاشقتونم ❤️
درپناه الله شاد و سلامت باشید 🌹🙏
سلام به استاد عزیزم
چندروزی بود میخواستم ثبت نام لاتاری انجام بدم اما نمیدونم چرا نمیشد دیروز یهویی یه حسیبهم گفت که برم وقتی واسه ثبت نام رفتم وشرایطش رو پرسیدم اون آقایی که کارها رو انجام میداد کلی اطلاعات داشت که سالانه چقدر از ایران میرن آمریکا واز شرایط عالیش واسم گفت یعنی من اصلا باور نمیکردم که اینقدر آدم از ایران سالانه میرن من فکر میکردم یه تعداد خیلی کمی میرن وواقعا باور فراوانی رو بیشتر باور کردم.
این چندوقت صبح تا شب مطالب شما رو گوش میدم و مینویسم من مطمئنم که نتیجه میده دیشب وقتی که می خوابیدم به خدای خودم گفتم خدایا تو موسی رو بین اون همه آدم نجات دادی و بهش کمک کردی منم نجات بده تو اگه بخواهی هرکاری میتونی انجام بدی پس کمکم کن من مطمئنم هیچ برگی بدون اذن تو نمی ریزد الهی به امید تو
بازم خیلی ممنونم از استاد عزیزم
سلام به استاد و دوستانم
اگر کسی نخواد حرکت کنه کل دنیا هم بسیج بشن نمی توانند سرنوشت اونو تغییر بدهند واقعا گل گفتین
و اینکه توی یه فایل دیگه هم گفتین تنها حمایتی که ما میتونیم از فرزندمون بکنیم اینه که ازش حمایت نکنیم اینم واقعا درسته
من چندین ساله که دارم پسرم رو کنترل میکنم که درس بخونه و کلاسهای متفاوت گذاشتمش از موسیقی و نقاشی گرفته تا زبان و ورزش ولی توی هیچکدوم پیشرفت نکرد و من همش با فشار و زور می خواستم وادارش کنم که اینا رو یاد بگیره و غافل از این بودم که من نمی تونم بهش کمکی کنم تا خودش نخواد و درسهاشم با زور معلم خصوصی پاس میکرد ومن نمی دونستم چرا با تمام توجهی که من بهش دارم و امکانات رو هم براش فراهم کردم بازم اون بی توجه به همه چیز هست و هیچ تلاشی برای بهتر شدن نمی کنه ولی الان متوجه شدم که اگر خودش نخواد من کاری نمی تونم براش بکنم الان فهمیدم که فقط باید بهش عشق بدم و تشویقش کنم و اگر براش مشکلی پیش میاد حتما به نفعشه تا بتونه بزرگتر بشه باید خودم رو کنار بکشم و اجازه بدم خدا خودش هدایتش کنه و این کار من نیست
و اگر می خوام تاثیر گذار باشم برای فرزندم باید خودم الگو باشم و پیشرفت کنم و به اهدافم برسم و حرفی برای گفتن داشته باشم
استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
با سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستانی که مثل خودم به این فایل هدایت شدند زمانی که این فایل رو گوش میدادم دقیقا مثال عملی از این موضوع رو در زندگی خودم احساس کردم و با خودم گفتم که اون رو در قسمت نظرات بنویسم
من یک پسر عمو دارم که سه سال از من کوچیکتر هست ولی خب از لحاظ رفتار واخلاق سالها با هم فاصله داریم و اصلا در مدار مشابهی نیستیم یکروز پدر ایشون با خانواده ما تماس گرفت و گفت که میخواد بفرستش پیش ما برای این که میخواست با تغییر محل زندگی پسرش زندگیش رو عوض کنه در حالی که خود پسرش هنوز تو دنیای بچگیش بود و اصلا مسعولیتی برای زندگیش نداشت و از ما خواست که کاری واسش پیدا کنیم خب ما هم قبول کردیمو اوردیمش تو خونمون و مثل فرزند خانواده باهاش رفتار میکردیم و پدر مادرم همونطور که با من رفتار میکردن با اونم رفتار میکردن و من میدیدم که زمانایی که سر کارر هست همش سرش تو گوشی و اصلا به فکر کار نیست خب من دخالت نمیکردم تو کاراش و میخواستم خودش به نتیجه برسه که رفتارشو عوض کنه همینجور ادامه داد تا این که یه روز سر یه موضوعی باهاش بحث کردم و شروع کرد هرچی از دهنش دراومد به منو خانواده گفت و همون شب برگشت شهر خودشون و تازه رفت یه خانوادش گفت که اونجا با من مثل زندانی برخورد میکردن و من همون موقع این درسو گرفتم که تا کسی خودش نخواد که تغییر کنه اگه تو بهشتم ببریش حس زندانی داره و به هیچ عنوان نمیتونیم کسی رو خوشبخت کنیم
ممنونم از استاد عزیزم که انقدر زیبا این قوانین رو به ما اموزش میدهند