همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 91
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام یگانه قدرت هستی
سلامی گرم خدمت استاد عزیزم،مریم جان و دوستان جانم
رد پای سیزدهم در سفرم به درون
همه ما به یک اندازه به نعمتها دسترسی داریم
کلید: تسلیم باشیم و بپذیریم که کوچکترین اثری در زندگی فردی نداریم چه مثبت و چه منفی.
هر چی در این سفر پیش میرم دارم درک میکنم که این مسیر به شدت جادویی است،،تمام فایلها اینقدر منظم و بر اساس تکامل در موضوعات پشت سر هم چیده شده اند که من شگفت زده می شم..به ظاهر اسم هر فایل یک چیزی است و وقتی پراکنده این فایلها رو گوش میدادم اینقدر احساس متصل بودن و مرتبت بودن بین آموزشها و فایلها رو درک نمیکردم..
به همین دلیل کاملا مشخص هست که هم استاد عزیزم هدایتی جلوی دوربین می نشینند و کلام الله را جاری میکنند و هم مریم جانم هدایتی این فایلها را دسته بندی کردند ، چون من هم که دارم گوش میکنم هدایت شدم به این سفر رویایی و دارم طی طریق میکنم..
خداجانم سپااااااااسگزارتم
اصلا اسم این فایل به ادم انگیزه و امید میدهد که باور کنم حتما واسه منم میشود.
من دوستدارم تجربه شخصی خودم را بگم :
سالیان سال هست که دارم کار میکنم و هر چه درآمدم هست رو خرج خانواده میکردم که شرایطشون تغییر کنه..می خواستم یک تنه اوضاع و احوالشان( مدارشان) را تغییر بدم و بالا ببرم..اونقدر در این نقشم فرو رفتم و آنقدر این فرکانس از خود گذشتن و به دیگری کمک کردن را ارسال کردم که حتی بعد از ازدواجم هم دارم همین کارو انجام میدم…یعنی شرایط طوری پیش رفت که من باید هر چه دارم رو بگذارم در طبق اخلاص و خودم تا حقوق بعدی با مقدار ناچیزی سپری کنم و کلی از خواسته هایم را ندید بگیرم…البته که همسرم هیچوقت همچین توقعی از من ندارند ولی من دارم پاسخ فرکانسهای خودم رو دریافت میکنم..ایشون نه،یکی دیگه!!! با شنیدن این فایل ارزشمند تازه این موضوع رو فهمیدم…که من اونقدر که در فرکانس پرداخت کردن هستم اصلا در فرکانس دریافت کردن نیستم..
چون کمک کردن و از خودگذشتگی را برای ما نوعی ارزش جلوه دادند..و این هم یکی از باورهای اشتباه و ترمزهای ذهنی من هست برای دریافت نعمت و ثروت..
در این تجربه کمک کردن به دیگران رو از زاویه ای دیدم که چه ضررهایی به ما وارد میکند،،هم مالی و هم عاطفی و هم چه باورهای غلطی که به این سبب در ناخودآگاه ما شکل میگیرند و جا خشک میکنند و به عنوان مثال من که همیشه شرایط مالی ام خیلی خوب بود اونقدر در این دور غلط کمک کردن به دیگران و ندید گرفتن خودم عمل کردم که جهان همین شرایط را در تجربه های مختلف برای من ایجاد میکند..
استاد عزیزم نمیدونید چقدرررررر سپاسگزارتون هستم که امروز من این ترمزم رو شناختم..فقط نمیدونم الان باید باور درست چی به جاش بگذارم که کمکم کنه…؟؟؟!!! ولی باور دارم خدایی که من رو به این ترمز هدایت کرد باور درست هم به من میگه..
اما یک مثال دیگه که بخوام بیارم از تلاش کردن برای تغییر دیگران :
یک همکاری داشتم که یک پسر داشت که این پسرش به گفته خودشون از نوجوانی انواع خلافهارو انجام میداده..حتی دزدی و مواد و ….حدود 20 سال میگذره که ایشون دارن با این پسرشون دست و پنجه نرم میکنند..چند بار زندان افتاده، همکارم رفته کلی پول داده و وثیقه گذاشته تا آزاد شده و وقتی هم آزاد میشه همه اش تو خونه داره مواد مصرف میکنه و جرو بحث و….تا اینکه دفعه آخری که آزاد بود رفت و کل خونه خاله اش را خالی کرد و رابطه ی فامیلی که از هم پاشید بماند ،مادرش بیمار شده،پدرش بیمار شده،آبروشون تو کل فامیل و آشنا رفته و….اما نکته اینجاست که بعد از این داستان این همکار ما بازم رفت و از زندان آزادش کرده و گذاشتش کمپ و کلیییی خرجش کرده اما بازم که چند هفته پیش اومده بیرون روز از نو روزی از نو….
من بهش گفتم که یکم رهاش کن بگذار سرش به سنگ بخوره( نمیشه قوانین رو واسشون گفت اینطوری می خواستم نظرم رو بگم) اما ایشون گفتن من هر چی دارم خرجش میکنم تا بالاخره خوب بشه..البته امیدوارم خوب بشه ولی ادمی که من تعریفش رو شنیدم اصلا انگار خوشش میاد هر چند وقت یکبار ی سرو صدایی بکنه و اینها هم کلی پول خرجش کنند و بهش برسن..
این مثالم برای تایید صحبتهای شماست که واقعا وقتی ما تسلیم نباشیم که با هر نسبت و در هر جایگاهی ما نمیتوانیم کسی رو تغییر بدیم چه از نظر مالی و چه سلامتی و…. به شدت هم به خودمون آسیب میزنیم و هم به اون شخص..چون شاید اگر رهاش کرده بودند شاااید اونم به فکر فرو می رفت و تصمیم جدی میگرفت برای تغییر ،شاید هم نه !!! در هر صورت ما به خاطر یک نفر زندگی خودمون و بقیه خانواده رو نابود نمیکردیم.( کاری که همکار من با بقیه اعضای خانواده اش انجام داده)
مثال رستوران شما به خاطر تصویری که در ذهنم ساخته میشه به شدت برای من قابل درک هست …
منم بر گرفته از مثال شما این تصویر اومد توی ذهنم
اگر باور کنیم که خداوند یک منبعی از انرژی است که همه ما رو در جنبه های مختلفمون شارژ میکنه( مالی،کاری،روابطی،سلامتی،معنوی) و همه ما به یک اندازه از این منبع فاصله داریم و سیمهای ما هم برای اتصال به منبع به یک اندازه است، فقط کافیه که باورش کنیم و سیممون را به این شارژر وصل کنیم اونوقته که زندگیمون به طور طبیعی پر میشه از شادی و رفاه،معنویات و عشق و سلامتی و…..
پس هر کس هر نتیجه ای در زندگی اش دارد از فراوانی نعمتهای الهی این پاداش ایمان اوست که در پی این ایمان حرکت کرده و عمل کرده و متصل شده و ما الان فقط میوه ها را می بینیم..در حالیکه این میوه های مرغوب نتیجه ی ریشه های محکم و سالم هستن..و کمک کردن ما به کسی که حال حرکت نداره چون ایمان نداره مثل اینه که من بیام از میوه های خودم بکنم و وصل کنم به درخت کسی که بیمار هست ،موریانه زده،،ریشه ها روی خاک هستن همه خشک و ضعیف و …..قطعا این میوه بعد از چند روز میگنده و خشک میشه و میفته،و من به خاطر عدم آگاهی از قوانین جهان دوباره همون کار رو تکرار کنم،دوباره و دوباره…..
چه اتفاقی میفته؟؟؟!!
نه میوه ای برای خودم میماند و نه اون درخت بارور میشود..
خدارا شکر میکنم که خیییلی بهتر شدم در اینکه برای هیچکس دلم نسوزه حتی نزدیکترینهایم که برایم بسیار عزیز هستن و باور دارم که زندگی هر کس نتیجه فرکانس خود اوست..و اگر او هم فرکانس تغییر رو ارسال کنه حتما از هزاران راه هدایت میشه و تغییر میکنه..همانطور که به من پاسخ داده شد ،دیگران هم اجابت می شوند به شرط آنکه اجابت کنند خدارا
من خاضعانه دستانم را بالا میبرم به نشانه تسلیم در برابر تمام قوانین هستی و با عشق می پذیرم که من هیییییییچ قدرتی در تغییر کسی ندارم نه به سمت مثبت و نه به سمت منفی..
تنها راه تغییر دادن دیگران و کمک به دیگران ،تغییر خودمون هست..وقتی نتایج درخشان بگیریم اونوقت کسی که میخواد تغییر کنه و بسیار مصمم هست پرسش میکنه و ما با اعتماد بنفس به خاطر نتایجی که به دست آورده ایم ،مسیری رو که طی کردیم براشون میگیم..و این میشه یاد دادن ماهیگیری به جای اینکه ماهی رو به دستشون بدیم..
واااای که هر چی از قوانین الهی آگاه میشم احساس آرامش و امنیت درونم غوغا میکنه و عدل و عشق الهی رو کاملا احساس میکنم.
استاد عزیزم بسیار سپاسگزار خداوند هستم برای وجود پر از عشق و برکت شما
مریم خوبم ممنونم برای مهیا کردن این سفر رویایی
درود بر همه همسفران عزیزم
دوستتون دارم
در پناه الله یکتا ، روز و روزگار بر شما خوش
به نام خداوند مهربان
با سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم
من کامران متعهد روز 13 سفرنامه
من کامران خالق زندگی خودم هستم و فقط روی خدا حساب میکنم
ما قادر به تغییر هیچکس رو نداریم
یک فردی بود معتاد بود از فامیل های ما پدر من دو هفته اوردشون خونمون که ترکش بده بعداز دو هفته متوجه شدیم این به بهونه بدن درد میرفته حموم تلاش میکرده و میکشیده
و الان میفهمم که تا کسی خودش نخواد تغییری پیدا نمیشه. و تازه اگر کسی هم بخواد تغییر کنه اونوقت خداوند هدایتش میکنه. همونطور هدایتش کرده برای کشیدن مواد
پس من کامران باید تلاش کنم برای بهتر شدن خودم. و هر روز بهتر از دیروز
خدایا تو ما رو خالق افریدی. مارو خالق زندگی خودمون کردی و ما درخواست میکنیم و خداوند فقط هدایت میکنه. فقط خداوند
وقتی من درک کنم که قادر به تغییر هیچکس حتی همسر خودم نیستم اونوقت ارامش پیدا میکنم
قطعا هممون دنبال اینیم که به اطرافیانمون بفهمونیم که این مسیری که تو داری میری اشتباه هست و مسیر من درست. زمانی میتونم ثابت کنم که خودم نتیجه دیده باشم
اصلا مهم نیست تا الان و الان در چه شرایطی هستم ولی فقط عهد کردم با خودم فقط روی خودم کار کنم. و فقط باخدا هماهنگ بشم و آرامش پیدا کنم
سپاسگزارم ازت استاد جان
به نام الله مهربانم…
ردپای من در روز سیزدهم…
سلام به عزیزانم…
اینکه درک کنیم ما توانایی تغییر زندگی دیگران رو نداریم چیزیه که بارها و بارها بهمون ثابت شده اما بازم فکر میکنیم اگه تلاشی برای تغییر شرایط دیگران نکنیم داریم کم لطفی میکنیم و این خودخواهیه…همین حس بدِ گناهِ خودخواهی، ما رو دور میکنه از خوبی رسوندن به خودمون چه برسه به دیگران…کسی که خودش نخواد هیچ جوره نمیتونه مدارش رو بالاتر ببره…ما باید بپذیریم نه میتونیم سرنوشت کسی رو به سمت خوبی و یا بدی ببریم… این یعنی تسلیم بودن و اتفاقا لطف کردن در حق اون فرد.. کرم درون پیله رو نمیشه به زور بیرون کشید و باعث نابودیش میشیم. اتلاف انرژی خودمون و حتی طرف مقابله…همه ما به یک اندازه به خداوند و نعمتهاش دسترسی داریم… همه ما به یک اندازه..به یه اندازه عزیزیم نزد خدا… به شرط اینکه خودمون خودمون رو محروم نکنیم به خودمون ظلم نکنیم… مسیر تکاملمون رو باید طی کنیم تا رشد کنیم… چطور به دیگران کمک کنیم؟ ما باید تلاش کنیم برای بهبود شرایط خودمون و الگوسازی از خودمون برای دیگران…
ما از بی نهایت راه دسترسی داریم به نعمتهای خداوند به شرط اینکه ایمان و توکل به الله یکتا داشته باشیم..
به نام فرمانروای مقتدر جهان
به نام خداوند مهربان ،هدایتگر ،رزاق ،وهاب و بخشنده
سلام استاد عزیز و خانم شایسته
سلام دوستان خوبم در سایت پر از آگاهی های ناب عباسمنش دات کام
روز سیزدهم
هر قدم سفرنامه با اینکه قبلا گوش دادم ولی یک درس بزرگ بهم میده
این قدم در مورد اینه که ما نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم یا با کمک کردن بخواهیم طرف از فرش به عرش برسه این غیرممکنه
من خودم بارها در مورد این مطالب با خیلی ها صحبت کردم البته قبل اینکه به طور جدی بخوام داخل سایت باشم
من یک شبی از رودبار تا رشت حدود 60کیلومتر برای خواهر خانومم حرف زدم بهش کلی توضیح دادم که اینجوری که تو فکر میکنی نیست بیا این کارو کن نتیجه میگیری و از این حرفا ،به رشت رسیدیم با یک جمله دهن من رو بست از اون روز تصمیم گرفتم راه خودمو برم ،به منو عزیزدلم گفت هر کسی خودش تصمیم میگیره که چطور زندگی کنه من این مسیرو دوست دارم .
به قول شما استاد ما حتی مسئول بچه و همسر و پدر و مادر خودمون هم نیستیم هر کسی راه خودشو ،خودش انتخاب میکنه کاملا درسته من با عزیزدلم کلی در مورد این مسائل سایت حرف میزدم قبول نمیکرد من به این نتیجه رسیدم که من راه خودمو میرم یا با من همراه میشه یا از مدار هم خارج میشیم بخدا دو سال هر روز بهش میگفتم به محض اینکه به این باور رسیدم که هر کسی مسئول خودشه و من نمیتونم کسی رو تغییر بدم یک روز که ظهر رسیدم خونه بهم گفت بیا دوره دوازده قدم رو بخریم من تعجب کردم هنگ بودم که یعنی من رها کردم و راه خودمو رفتم به این سرعت تغییرات شکل گرفت .
من نیم ساعت نشد دوره رو تو اتاق شخصی عزیزدلم خریداری کردم و مسیرمون کلی عوض شد .
انشالله که خدا بیشتر هدایتمون کنه که تو این مسیر زیبا قدم های پر باری برداریم .
خدایا شکرت برای هدایتم به سمت این همه آگاهی های ناب و عالی
خدایا شکرت برای این همه نعمت که در یک قدمی من هست
خدایا شکرت برای این مسیر زیبا و قشنگ
خدایا شکرت برای تک تک لحظه هایی که نفس میکشم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
یا حق
سلام درود به همه عزیزان
روز 13 ام روتین روزانه رو 15 ام
من این درس رو از یک فایل استاد یاد گرفتم
اسم فایل رو نمیدونم ولی استاد میگفت به گنجشک ها غذا ندیم
اون موقع فهمیدم که نباید به دیگران کمک کنیم حتی اگه خاطرشون رو بخوایم
اگه مشکل دارن راهنمایی بکنیم ولی حلش نکنیم
چون من 1 بار دوبار میتونم کمکش کنم ولی نمیتونم همیشه کمکش کنم و باید خودش یاد بگیره
و وقتی توی دوازده قدم استاد اومد گفت به دیگران کمک نکنید
چرا به این دلیل که ما دستمون کوتاهه از تغییر درون دیگران
و واقعا هم همین طوره و این اصل رو به خوبی یاد گرفتم وانجام میدم البته تا حدودی
اگه موقعی بوده که خواهرم میخواسته برنامه های جدید رو یاد بگیره که من یاد داشتم
بهش میگفتم از کجا یاد گرفتم و کمکش میکردم و میکنم ولی هیچ وقت مشکلش رو حل نکردم
تازگی بلوتوث سیستمش خراب شده بود و اول اومد جایی من ومنم گفتم نمیتونم
بعد از چند ساعت دیدم خوشحال اومده میگه درستش کردم
چون خودم از کسی برنامه هارو یاد نگرفتم به صورت حضوری و تلاش خودم بوده میدونم چه حس خوبی داره وچقد
اعتماد به نفست میره بالا کمک نکردم و همین طوری شد
قدیم ها عمه ام میگفت به یاسین یک چیزی بگو تا فایل های استاد رو گوش کنه
نمیدونم چرا اون موقع زیاد گوش نمیدادم ولی هیچ وقت بهش نگفتم
میگفتم نتایج رو و چیز های که استاد یاد داده ولی هیچ وقت به صورت واضح نگفتم یاسین بیا ویس گوش کن
الان هم قدم من هست و خیلی خیلی قوی و پر تلاش و زرنگه و این خصوصیت هاش رو دوست دارم
الان فایل هارو گوش میکنه بهم زنگ میزنه و چقد راضی هستم از این رابطه دوستانه سالم
و بوده مثلا خواهرم رو میخواستیم بیارمش توی سایت استاد
زور زدیم فایل براش میفرستادیم با اینکه همین اتاق بقل هست
تا موقعی که زود میزدیم وارد سایت نشد
و فایل هم اگه گوش میداد از روی ترس بود
و انجام نمیداد و بدتر شد
ولی بعد از مدتی دیدیم خودش وارد سایت شده
و فایل هارو خودش میخواد و نتایج اومد براش و به مادرم گفتم بیا زور نزنیم
چون اگه زور بزنیم دورتر میشه از چند ماهی میشه که دیگه زور زدن رو گذاشتیم کنار
و چقد نتایج عالیه
عاشقانه دوستون دارم تا درودی دیگر بدورد
سلام به همه دوستان عزیز
و سلام به استاد عزیزو خانم شایسته عزیز
ردپای من در قدم زیبای سیزدهم
من هم خواستم تجربه ام رو بگم در مورد این فایل و این قانون
اینکه ما واقعا هیچگونه نمی توانیم تاثیری روی زندگی دیگران داشته باشیم
یکی از مواردی که تو زندگی من عینا و به وضوح دیدم و هنوز هم هست
یکی از اطرافیان ما متاسفانه از سن خیلی کم
که جز فامیل ما شد معتاد شد
و هرروز بیشتر درگیر می شد من از نوجوانی این فرد رو می دیدم و می دیدم که اطرافیانش چقدر سعی دارند که او رو نجات دهند و اصلاحش کنند
از هر طریقی دست به کار شدن ولی جالب این بود که او همیشه میگفت من که اعتیاد ندارم
اصلا نمیشد و حتی همین الان هم که عمری ازش گذشته هنوز هم نمیشه بهش ثابت کنند که تو معتاد هستی
من دیدم که چه برنامه ها اجرا کردند چه کلاس های آموزشی فرستادند چه سختی ها به خاطر او کشیدند
فقط من میدیدم که روز به روز خانواده اش
همسرش و فرزندانش روز به روز ضعیف و ضعیفتر میشوند و غمگین تر و بی بضاعتر میشدند
من همیشه با خودم می گفتم پس چرا خدا کمک نمی کنه به این خانواد و دلم می سوخت و کل فامیل به این خانواد کمک میکردند تا اوضاعشان بهتر شود اما هیج فرقی نمی کردندروز به روز اوضاع اونها بدتر می شد
تا اینکه از چند ماه پیش همسر و بچه ها اون فرد
دیگه کار به کارش ندارند و اون رو رها کردند
و می گویند خودش می دوند بدن خودش است عمر خودش است ما دیگه کاری بهش نداریم خود داند ما تمام تلاشمون رو کردیم (متاسفانه دست و پا زدن بی خود به خاطر بلد نبودن قوانین جهان هستی ما ادم ها ایقدر اذیت میشویم )
و باور کنید تو همین چند ماه از لحاظ مالی خیلی بهتر شدند
زتدگیشون رنگ و بوی شادی و سلامتی و نشاط گرفته و پسر شون هم ماشین خریده و همگی با هم دارند زندگی می کننند
ولی با پدرشون دیگه کاری ندارند
حالا دارم می فهم که ببین قانون داره جواب می دهد اون چند سال که اونها درگیر تغییر اون بودند روز به روز داشتند در بدبختی و گرفتاری فرومیرفتند اما از وقتی رهایش کردند و دیگه خودشون رو مسول اون نمی دونند داره اوضاع تغییر میکنه
هر چند که اونها قانون رو نمی دونند اما قانون داره جواب میدهد
من حالا دارم این قانون رو بهتر درک می کنم
که ما مسوول هیج کس نیستیم
و این ضرب المثل رو بهتر درک می کنم که هر کسی رو تو گور خودش می گذارند یعنی چی
اره ما مسول هیج کس نیستیم و تمام سعی ام رو می کنم که این قانون رو هم اجرا کنم
خودم هم بارها در شغل قبلی ام سعی می کردم که افراد رو تغییر دهم طرز فکرشون رو و باورهاشون رو فقط خودم بیشتر درگیر می شدم و انرژی از دست میدادم و هیج اثری نداشت
تا طرف خودش نخواهد هیج اتفاقی نمی افتد
ممنون از استاد عزیز بابت این فایل فوق العاده عالی شون و بابت آموزش های نابشون
استاد عزیز ازت سپاسگزارم دوستتتتتتت دارم
سلام
خواسته م تجربمو بگم
از وقتی که خواستیم به دیگران کمک کنیم و محکم سیلی خوردیم
اوایل ازدواجمون زندگی خوبی داشتیم. همسرم اینترنتی درامد داشت سر کار نمیرفت از اینکه همیشه تو خونه بودیم و راحت پول در میاوردیم لذت میبردیم
یجایی گفت میخوام به خانواده م کمک کنم منم برای اینکه سو برداشت نشه مخالفتی نکردم
یه سرمایه ای داشتن همسرم گفت پولتونو بدید من باهاش کار کنم و در ازاش سود زیادی بهتون بدم
گذشت یه مدتی و اوضاع برعکس شد نه تنها سودی نداشتیم همیشه م ضرر میکردیم
کم کم برادرشوهرم وقتی دید اوضاع خوب نیست سرمایه شو خواست.
نه تنها پولشونو پس دادیم بلکه مجبور شدیم همه سرمایه ی خودمون هم بهشون بدیم و اوضاعمون به شدت بد شد
من که خیلی با قانون اشنا نبودم اما توی فضاهای فکری مثبت بودم به همسرم گفتم ایرادی نداره بیا همه چیزو فراموش کنیم و فکر کنیم دوباره میخوایم از صفر شروع کنیم
گذشت و یه مدت بعد دوباره همسرم تونست کار کنه و یه سرمایه ای برای خودش جمع کرده بود و باهاش کار میکرد
بهش گفتم یه مقدار از پولی که جمع کردی رو بیار توی زندگی خودت خرج کن، تو باید تکاملتو طی کنی
باید یه مرحله پولدار شدنو لمس کنی برات عادی بشه تا بتونی بری مراحل بعدی
گفت نه میخوام فلان مبلغ جمع بشه و بده به خانواده م
و بااااز هم اون پول خیییلی راحت و یک شبه از دست رفت و نه تنها نتونستیم بهشون کمکی بکنیم
بلکه مدام تو زندگیمون پسرفت کردیم و به جایی رسیدیم که همونایی که همسرم میخواست بهشون کمک کنه، داشتن کمک خرج به ما میدادند!!!
و به همین راحتی همه چیز از این رو به اون رو شد
و این جملات رو باید با طلاااا نوشت:
بااااید به حالت تسلیم بودن در مورد تغییر زندگی بقیه برسید تا بتونید از زندگی خودتون لذت ببرید
تمام انسان ها به یک اندازه به خداوند و نعمت ها دسترسی دارند
اگر افرادی خودشون رو محروم کردند، خودشون باید بیدار بشن، دست دراز کنند و نعمت ها رو بردارند
»»» اگر بیدار نشدند، اگر شماااا دست دراز کنی و بخوای از نعمت ها به اونها بدی، بر خلاف قانون حرکت کردی
»»»» نه تنها به خودت ضربه زدی، بلکه به اونها هم ضربه زدی !!!
چطوری به دیگران کمک کنیم؟؟
»»» با کمک کردن به خودمون، با پیشرفت خودمون ، و با الگوسازی از خودمون
به امید درک بیشتر قوانین جهان هستی
به نام خدای من
ردپای من در قدم زیبای سیزدهم
با سلام به استاد مهربان و خانم شایسته عزیز و همه هم مدارهای خوبم
اول از همه درباره ی چیزی بگم که زیاد البته به موضوع ربط نداره ولی خیلی خدا را شاکرم که عدد سیزده نه تنها دیگر برایم نحس نیست بلکه یک عدد خوش یمن است و از قدرت آن استفاده هم میکنم و این نشانه ی تغییرات در من است ، سپاس خدارا.
در مورد موضوع فایل و امروز که سخت ترین کار برای انجام دادن من بوده و هست و باورهای اشتباهی دارم که باید آنها را اصلاح و تغییر بدهم ، شاید چون به افرادی که با آنها زندگی میکنم و اوقات زیادی با آنها بودم و خیلی خود را مدیون آنها می دانم به خاطر کارهایی که برایم انجام داده اند ارتباط دارد ، اما اگربه عدل خدا و قدرت پردازش او اعتماد داشته باشیم هر کسی در جای درست خود قرار دارد و در تغییر دیگران ناتوانیم هر چند به خاطر روابطمان نگرانی ها و دلواپسیهایی وجود دارد که اگر به خدا توکل داشته باشیم و بدانیم اگر هم مشکلاتی دارند نتیجه فرکانس خودشان است و برای تغییر خودشان باید این احساسات را که ریشه در فرهنگ یا وجدان یا هر چه بنامیم و اشتباهاتی است که با فکر کردن به اصل آنها پی میبریم و باید کنار گذاشته شوند.
کمی که به گذشته نگاه میکنم میبینم چه افراد زیادی درزندگی من بوده اند و من کاری نتوانسته ام برای آنها انجام دهم و آنها راه خودشان را رفته اند و بالاخره به آنچه می خواستند دست پیدا کردند چه درست یا غلط از نظر من و من هیچ کاره در زندگی آنها بودم و فقط توانایی تغییر زندگی خود را دارم البته چون خوشحالی من در گرو خوشی افراد نزدیکم بوده است از خدا خواسته ام تا من را در مناسبترین زمان و مکان و بهترین نعمتهای خود قرار دهد و لذت زندگی کردن و نعمتهای خدا را با همدیگر بچشیم و البته هدف لذت بردن من بوده و تجربه نعمتهای خدا .
از خدا هدایت بیشتر و تجربه نعمتها و نزدیکی بیشتر به او را می خواهم و نشان دادن بهترین و زیباترین نگرش در راه راست و از او سپاسگزارم بابت همه لحظات و افرادی چون استاد عباسمنش و خانم شایسته و خانواده ی عزیزم ، خدایا شکرت.
بعد از ارسال دیدگاه هنوز فکرم درگیره
کمک به دیگران شاید بهانه ای است که در شلوغی و بی نظمی های فکر و اندیشه نماد جذابی پیدا میکنه
چون هدفی
برای خود تعریف نکرده ایم
هدف
تعهد و انرژی و حرکت میخواد
حتی اگر طرف مقابل اذعان میکنه
بابا من کمک ترا نمیخوام
حال میریم در پوزیشن جدید بازی ذهن
منت گذاشتن
و بعد از دریافت اینکه طرف مقابل اصلا نیازی به این کمک نداشته
این طرف مقابل بیشتر در بچه هامون تجربه میشه
به زور غذایی می دهیم که نمیخواد
و وقتی با تمام قدرت اعراض میکنه
ما می مونیم و راهی که بنظر اشتباه اومدیم ولی باورش برامون سخته چون فقط همین یک راه را از محیط و ادمهای اطرافمون یاد گرفته بودیم.
و ما متاسفیم که چرا مهر و محبت مرا درک و دریافت نمیکند.
و چقدر طی این مسیر برای اکثر ما آشناست.
و باز یاد موسی و سپرده شدنش به رود نیل افتادم
حتما ما باید فرزندانمان را
یا آنهایی را که فکر میکنیم باید کمکی کنیم و مسیر زندگی شون را عوض کنیم
حتما حتما باید
از بند وابستگی
از مهر و عاطفه بیمارگونه ای که به اسم مراقب بودن یا کمک کردن هم خودمان را تباه میکنیم هم طرف مقابل را
باید از این بند رها شویم
تا اجازه رشد دهیم
هم به خود
هم به آنانی که با پیدا کردن خود و خدایشان راه آزادی را هم خود می پیمایند هم برای دیگران گشایش هستند.
و در این مسیر
سرمایه گذاری روی خودمون
شناسایی باورهای محدود کننده ای که مثل غل و زنجیر مانع حرکت میشوند
باعث خلق نتایجی می شوند که صدبار بهتر و موثرتر از کمک های ما می باشد
استاد
دم شما گرم
بقول شاعر
دمت گرم و سرت خوش باد
به هر کلام و هر مثال و هر رویدادی ما را متوجه نکته اصلی داستان می کنید که بتوانیم از میان این رودخروشان به سلامت گذر کنیم همچون شما هم خود راه رهایی را بیابیم هم به دیگران این راه رهایی را نشان دهیم.
سپاسگزار خداوند هستم
و
سپاسگزار شما
تک تک ما به خداوند وصلیم
خودخواهانه به خود بیاندیشیم
در جهت خلق خواسته های خود حرکت کنیم
یاد داستان موسی افتادم آنجا که امر شد
عصایت را بینداز
عصا نماد تکیه کردن، وقتی حکم به انداختن اش می شود یعنی به خود باور و ایمان داشته باش
به راهی که به آن فراخوانده شده ای
وقتی عصا را می اندازی و به خود باور و ایمان داری نه تنها راه را بر خود می گشایی بلکه ناجی قومی می شوی که در ظلم گرفتارند.
چون درگیر کمک به همدیگر هستند ضعیف و بی ایمان هستند نمیتوانند از دایره ظلم رهایی یابند هرچند دست به آسمان در طلب کمک باشند و وقتی کمک مقدر می شود از طریق موسی که در شیرخوارگی به رود نیل سپرده شده از بند وابستگی و مهر مادری و فرزندی رها شد اماده می شود برای اینکه ایمانش بارور شود.
آنجا که فکر میکنیم من از خداوند برترم
خدا بنده اش را فراموش کرده من باید کمک کنم و یا…………………………
به یاد بیاوریم تک تک آنهایی که فکر میکنیم به کمک ما نیازمند هستند به خداوند وصل هستند.
بی ایمانی به این قانون و به این هشدار الهی نمادی از شرک هست
اینکه خداوند بنده اش را فراموش کرده و من باید به این بنده کمک کنم از سلاح های پرقدرت ذهن (شیطان) که در قالب قداکاری و کمک به دیگران ما را از خدا منفک و در شرک و کفر بیشتری غرق میکند.
استاد ممنون
مریم جان ممنون
برای دومین بار داشتم گوش میدادم. به این قسمت از صحبت های استاد رسیدم که مقاومت هست برای اینکه چرا به دیگران کمک نکنیم.
هجوم کلمات امانم را برد لیوان آب دستم بود گذاشتم و با نگارش کلمات همراه شدم
خداوند عزیزم ممنون
من و همسرم سالهای سال درگیر کمک به خانواده هایمان بودیم
با افتخار
از نتیجه هیچ نمی گویم
چون قانون را استاد به زبانی فصیح و روشن بارها و بارها تکرار میکند.
خداروشکر میکنم که فهمیدیم شاید بظاهر دیر و تاوان سنگینی برایش پرداختیم.
فکر کن در کشتی تایتانیک بودیم با این تفکر الان روی تخته پارهای شکسته کشتی روی امواج خروشان ذکر یارب داریم
باز یاد یونس افتادم درخواست بخشش کنیم تا خداوند ایمانمان را قوی تر کند.
همجون مریم اگر ایمان قوی داشته باشیم رزق و روزی را تجربه خواهیم کرد که باورش را برای دیگران ساده خواهیم کرد
اکر موفق به انسداد ورودی های شرک به هر شکل و روی باشیم
امید میرود،
به تمامیت ایمانمان،
نعمات الهی را تجربه کنیم و نتایح تجربه مان گویای کمک مان باشد.
همجون تمام کسانی که با ایمان قوی راهگشا بوده هستند و خواهند بود.