همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 92
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بزرگ!
سلام به استاد عزیز و همسفرانم درین مسیر درست!
روز سیزدهم روز شماره تحول زندگی من!
سپاس واران از استاد عزیزم بابت این آگاهی های ناب!
نمیدانم چطور از خدایم سپاس گذار باشم که من را به مسیردرست هدایت کرد
واستاد عزیزم را سر راه من قرار داد تاچراغ راهنمایم باشد و با این آموزش های ناب مسیرم را روشن کند.
تشکر میکنم بابت ضبط این فایل استاد عزیز
خدا میداند که من چقدر لذت میبرم از آموز های شما و چقدر زندگیم تغیر کرده.
کمک به دیگران یکی از پاشنه آشیل های من بود که از بچه گی این خصلت را داشتم.
چون یک بار اشتباهی دارم که اگر به دیگران کمک کنیم خدا بیشتر دوست مان داره و در آخرت برای ما پاداش خواهد داد.
و من همیشه بیشتر از خودم به فکر دیگران بودم
و این باعث میشد من زندگی لذت بخشی نداشته باشم.
اگر خودم موفقیتی کسب میکردم ناراحت دیگران بودم که چرا آنها موفق نیستن
تمام تلاشم را میکردم تا یک کاری حتی کوچیک به بقیه انجام بدم تا باعث رشد شان باشم مخصوصا فامیل خودم.
ولی الان بهتر شدم وهنوز خیلی کار دارم تا درین مورد تغیر کنم.
من مدت 6 ماه میشه که وارد این سایت الهی شدم
وخدا خودش میدونم که من چقدر تغیر کردم در زمینه های مختلف و چقدر احساس خوبی دارم چقدر آرامش دارم چقدر روابطم بهتر شده و هزاران اتفاق خوب برایم افتاده.
و مهم تر از همه من درین 6 ماه از لحاظ مالی شد خیلی خوبی داشتم.
هر جمله استاد عزیز را باید با آب طلا نویشت
و آویزه ای گوش مان کرد!
خدارا سپاس گذارم که استاد را سر راه من قرار داد.
من با استفاده از آموزش های استاد زندگیم زیر و رو شده خدارا هزار بار شکر.
من اصلا آدم 6 ماه قبل نیستم
من 6 ماه قبل غرق در احساس بد و افسرده گی و بدهی بودم
ولی الان کسب و کار خودم را راه انداختم و ان شالله تا یه مدت دیگه میام کلی کامنت درمورد موفقیت هام میزارم.
در پناه خدا باشید!
سلام به همسفران عزیزم
روزسیزدهم سفرنامه
اوایل که بااستاداشناشده بودم خیلی دوست داشتم خانوادم خواهرام برادرمم بیادتوهمین مسیر براشون فایل میفرستادم متن های انگیزه ای واموزش هایی ازقوانین میگفتم اینجور فکرکن هرفیلمی رونبین هرکامنتی که ناراحت کنندس نخون چون اونا درمدارش نبودند حالشون ازاین حرفابهم میخورد
بهم میگفتند اینقد مارو نصحیت کن اونجورکه تودوست داری فکرکنیم وعمل کنیم
چون اوایل راه بودم نتیجه زیادی همنگرفته بودم
یه روز یکی ازخواهرام باحالت مسخره کننده ای بهم گفت توکه اینقدمارا نصحیت میکنی این کارو کنم این کارو نکنم بگوخودت چه نتیجه ای گرفته ای اومدم بهش توضیح بدم که قانون اینطوره من اوایل راهم همه چی باوره نمیشه یه شبه به موفقیت رسید
اون حرفای خودشو میزد بعدش یه دعوای شدیدی بینمون شد از اونروز بعدهمشونو رهاکردم نخواستم که دیگه بیاین تواین مسیر خیلی هم مسخرم کردن همشون
الان دیگه خودشون اومدن توهمین مسیر ودارن بیشترازمن عمل میکنن
_
کارگاه خیاطی که میرفتم صاحبکارم بهم میگفت توروسرپرست کارگاه میکنم هرچیزی روکه بهت میدم بدوز یادبگیر چون من احساس لیاقت نداشتم فراری بودم ازسرپرست بودن ویادگیری
هرچی صاحبکارم منوبه جلوهل میدادمن قبول نمیکردم اخرش رهام کردم من چون اعتمادبه نفس نداشتم واحساس بی لیاقتی داشتم فرصتی که داشتم رواز دست دادم
به نام خالق زیبایی ها
“روز سیزدهم سفرنامه”
خیلی زمان برد تا یاد بگیرم توی دام نصیحت و راهنمایی دیگران نیوفتم هنوزم گاهی اوقات بالا میاد ذهن که بخواد راه نشون بده اما الان میفهمم که این واقعا کار عبث و بیهوده ای ما با راه نشون دادن داریم تو کار خدا و تکامل اون شخص دخالت میکنیم و انرژی خودمون رو هدر میدیم
یکی از نشتی های خیلی بزرگه من اوایل که با قوانین آشنا شده بودم خیلی سعی میکردم بقیه م بیاین به این مسیر زور میزدم یه جورایی و حال خودم بد میشد چقد من فایلای استاد رو فرستادم واسه دوستم برام مهم بود دوسش داشتم میخواستم بفهمه که این مشکلاتی که تجربه میکنه
به خاطر خودشه و باید روی خودش کار کنه و هربار هم طوری برخورد میکرد که نمیفهمم و فقط ادعا میکنم ول کن این حرفارو و اصلا حس من بد میشد و نمیفهمیدم که ول کن این وظیفه تو نیست هرکس باید مسیر خودش رو بره حالا این مسیر اگه لازمه درد بکشه باید بکشه تا به تکامل برسه هرکس در فرکانسش باشه میشنوه میبینه هدایت میشه نیازی به هدایتگر بیرونی نداره دیگه گفتم بسه زندگی بقیه به من هیچ ارتباطی نداره انرژی م گذاشتم روی خودم و کلا اون دوستم از مدار فرکانسی من خارج شد و ارتباطمون قطع شد با وجود اینکه خیلی صمیمی بودیم
این قانونه جهانه انسان های هم فرکانس کنار هم قرار میگیرن و اگر کسی همفرکانست نباشه
مهم نیست چقد صمیمی بودین چقد نزدیک بودین جهان به راحتی فاصله میندازه
حتی بعضی از اساتید که میگن شیر کنین آگاهی رو بقیه هم ببینن میگم اصلا کار درستی نیست من
دیکه اینکارو نمیکنم هرکس در فرکانسش باشه
از راههای مختلف خداوند بلده اون رو هدایت کنه
من دیگه دخالت نمیکنم چوبشم خردم هروقت
اینکار رو کردم اون آدم وقتی زمانش نرسیده تو فقط خودت رو خالی میکنی انرژیت رو هدر میدی
پیشرفتی هم نمیکنی
ما عاجزیم از تغییر دیگران
فقط توانایی تغییر زندگی خودمون رو داریم
و پذیرفتن همین قانون چقدر میتونه باعث پیشرفته ما بشه
سپاسگزارم بابت فایل عالی که گذاشتین
واقعا مثال جالبی زدین سلف سرویسه این جهان نعمت ها و فراوانی هست باید قدم رنجه کنی
بلند شی همت کنی قوانین رو اجرا کنی تا دسترسی داشته باشی به این خوان نعمت که طبیعت اینه که ثروتمند باشیم خوشبخت باشیم سالم باشیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
اگر در مدار درستی قرار داشته باشیم همواره با افراد هم مدار بر خورد خواهیم کرد و جهان همیشه با عدالت کامل کبوتر با کبوتر باز با باز را رعایت می کند. هیچ گاه به حال دیگران دلسوزی نکرده و نخواهیم جایگاه ان ها را تغییر دهیم که شرک محسوب می شود. ما قدرت تاثیر گذاشتن بر زندگی دیگران چه مثبت یا منفی را نداشته و تنها می توانیم در زندگی خود تاثیر بگذاریم. کمک کردن به افراد علاوه بر اینکه هیچ کمکی به انها نمی کند توقعشان را بیشتر کرده و باعث می شود ارتباط ما نیز با انها قطع شود و در پایان نیز چیزی جز بی احترامی و توهین برای ما نخواهد داشت. کسی که در مدار موفقیت نباشد نمی توانیم به اجبار او را موفق کرده باید بپذیریم که ما عاجز و ناتوان در مقابل تغییر سرنوشت دیگران هستیم. باید به تسلیم بودن رسیده تا خوشبختی واقعی را تجربه کنیم.
ما نمی توانیم زندگی کسی را تغییر دهیم و اگر شخصی بخواهد پیشرفت کند باز هم ما نمی توانیم جلوی او را بگیریم. قوانین را به درستی درک کنیم تا تمام سوالات جواب داده شود. همه ی ما به یک اندازه به خداوند و نعمت های او دسترسی داریم. جهان مانند سلف سرویسی است که همه به یک اندازه به مواد غذایی دسترس داشته و اگر افرادی که به خودشان ظلم می کنند نخواهند از این همه نعمت استفاده کنند خودشان مقصر هستند. هر کسی با برخورد با تضاد ها به موفقیت بیشتری دست خواهد یافت. زمانی که خودمان موفق ثروتمند و .. باشیم می توانیم به دیگران نیز از مازاد خود کمک کرده یا به عنوان الگویی می شویم که انها از ما الگوبرداری کرده و موفق خواهند شد. کمک کردن هیچ سودی به حال دیگران نداشته و ما تنها با کمک کردن به دیگران به خودمان کمک کرده ایم
اگر خداوند را به درستی درک کنیم و به قوانین او عمل کنیم طبیعی زندگی خواهیم کرد. اجازه دهیم دیگران خودشان پیشرفت کنند. ما بی اندازه به خداوند نزدیک و به او دسترسی داریم. اگر ایمان و توکل به خداوند داشته باشیم به همه چیز به راحتی دست خواهیم یافت. هر کسی به میزان عطشی که برای دریافت درخواست خود دارد به مسیر درست هدایت خواهد شد.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خدای یکتا
سلام به روی ماه استاد جان و مریم بانو و همسفران دوست داشتنی
روزشمار سیزدهم
خیلی جالب دیروز یکی از همکارام یه مشکل جسمی داره وسالهاست داره تلاش میکنه حلش کنه دیروز توی صحبتهامون من بهش پیشنهاد دادم بیاد یه سر بزنه به سایت استاد واگر مایل بود دوره سلامتی استاد بخره و بنظر میاد نباید اینکار میکردم و باید اجازه بدم درسش از این تضاد بگیره
من حدود یکسال بصورت جدی توی سایت هستم کسی که من آشنا کرد با استاد خواهرم بود البته خودش دنبال کننده استاد نبود بخاطر یه تضاد ازش کمک خواستم و ایشون گفت شنیدم از این استاد و فلان و من اومدم و حدود دوسال طول کشید که به طور جدی فایلها و دوره هارو دنبال کردم.خواهرم هم استادهای زیادی داشته یبار بدون اینکه ازم چیزی بخواد یه فایل که در مورد سلامتی بود براش فرستادم و توی جواب اون فایل خیلی رک نوشت چیزی که ورزش و …توش نباشه قبولش ندارم منم گفتم ای بابا من چکارش دارم این چیزی که خودش بهش معتقده تا اینکه گذشت و بهش گفتم یه دوره خریدم ازاستاد اینبار خودش ازم خواست که آکاهی هارو باهاش به اشتراک بزارم و مصمم تر از قبل دنبال تغییر
توی این مسیر همسرم مثل یو یو گاهی هست گاهی نیست ولی من اصلا نمیگم بیا گوش بده و فلان و غیره
امیدوارم همه ادم ها به راحتی و بدون توپ و تشر به مدارهای بالاتر هدایت بشه
عاشقتونم
سلام استاد عزیزم و مریم جونم ایدوارم همیشه شاد و خوشحال باشید
استاد عزیزم من از اون موقع ک تقریبا یه ساله با شما شروع کردم دیگ کم کم تکاملی از این فرکانس ک بخوام با حرف هام کسی رو راهنمایی کنم اومدم بیرون از فرکانسش
یه همکار داشتم محل کارم ک اختلاف شدیدی با همسرش داشت و همیشه با من در مورد مشکلاتش صحبت میکرد
گاهی فک میکردم داره یه تیکه از فیلم خشن رو برام تعریف میکنه
و همیشه صحبت میکردم ک بابا برو طلاق بگیر مگ مجبوری
خلاصه هر بار سر صحبت باز میشد و من شروع میکردم باهاش صحبت کردن
اصلا احساس خفگی بهم دست میداد از این احساس مقاومت
ولی بعدش دیگ کم کم تمرکزم رو از روش برداشتم
و کم کم اون از محل کار من رفت
و شاید چند ماهی یه بار ببینمش و اوضاعش بدتر وبدتر شده ولی جدانشده هنوز
و اینم از این
خیلی جالبه استاد این حرف های الان شما رو الان ب راحتی می پذیرم
ولی اون اوایل ادم دیگه ای بود
مقاومت داشتم خیلی زیاد
استاد عاشقتم ک با حرف هاتون من داره زندگیم عوض میشع
چرا داره عوض میشه
چون من اماده تغییرم
در صورتی ک من همین فایل هارو اوایل ک با شما اشنا شده بودم اصلا از این گوش میشنیدم و از اون گوش بیرون میکردم
چراااا
چون توی مدار شنیدن و فهم این اگاهی ها نبودم
مطمئنم اگ سال بعد دوباره همین فیل رو گوش کنم فهمم و برداشتم متفاوت تر میشه
چون من مدار درک اگاهی هام بالاتر رفته
البته در صورتی این اتفاق میفته ک من در مدار بمونم استمرار داشتع باشم و از مسیر کار کردن روی خودم خارج نشم
عاشقتونم استااددددد
ب نام خدا
فصل اول روز سیزدهم
این دوره رایگان نیست
بسیار بسیار ارزشمنده.به شرطی که هرروز یه فایل گوش بدم…و برای خودم به قول استاد تمرین طراحی کنم. . .
دوستان این جمله طلاییه :(کسی که آماده تغییر نیست هیچکس نمیتواند اورا تغییر دهد)
تمرین من برای این فایل:
از این به بعد به هیچ عنوان در مورد این مسائل با خانواده ام صحبت نمیکنم. .
اونا اگه در این مدار نباشند من هر چه قدر هم که بگم
بازم چیزی نمیفهمن.
فقط ازم انرژی میگیرن عمل هم نمیکنن.
من فقط زمانی میتونم بهشون کمک کنم که خودم نتیجه گرفته باشم.
سلام عزیزان
همه ما به یک اندازه به نعمت های الهی دسترسی داریم.
وقتی این فایلو گوش کردم با خودم گفتم که خیلی وقت ها توی ناخودآگاهم فکر میکنم افراد موفق انسان های متفاوتی هستند، باهوش ترند،قدرت های ذهنی بیشتری دارند و….
ولی تنها تفاوتی که با سایر انسانها دارند اینه که باور های مناسبی دارند(که اون باور ها رو هم از اول نداشتند، بلکه کم کم بدست آوردند)و کنترل ذهن بهتری دارند.
وقتی ب درونم نگاه میکنم میبینم شابد واقعا یه عده توانایی موفق شدن رو ندارن، و یکی که موفقه باید بیاد کمکشون کنه تا شکوفا بشن.
ولی اینها همه باورهای غلطی هستند که باید از بین برن.
خدایا هدایتم کن.
به نام لله یکتای من
سلام استاد نازنیم و مریم جاان مهربان و تماامی همسفرانم
تحول زندگی من روز سیزدهم
چه باور قشنگی که همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم اینکه خداوند توی قلب منه کنار منه با منه
استاد این قضیه که وقتی تازه ما یه سری از قوانین رو یاد میگیرم هی میخوایم به بقیه ام بگین یه چیزی اونم با تکامل رفع میشه فکر کنم از تک تک بچه های سایت بپرسی میگه اون اوایل میشدیم بلنگو حتی با کلی حرص و جوش به بقیه میگفتیم که کسی گوشش بدهکار نبود حتی احساس دیونه بودن به ما میدادن من خودمم تو این دام بودم که خدایا هزار مرتبه سپاسگذارم که این رو یه تعهد کردم هر جا بخام حرف بزنم همونجا به خودم میگم ساکت ساکت شو به تو ربطی نداره واقعاا خداوند چقدر عاشق ماست چقدر زیباست این جهان هر جوری نگاه کنی میبینی خیلی قوانین خداوند زیبا و هماهنگه
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم
استاد نازنیم سپاسگذارم
مریم جاان مهربان سپاسگذارم
سلام به همه
روز سیزدهم سفرنامه…
واقعا هرکس داره مسیر مختص به خودش رو میره و ما نمیتونیم به زور از مسیرش خارجش کنیم…تنها کمک اینه که خودمون در مسیر درستمون باشیم و دیگران خودشون متوجه خواهند شد و اگر قرار باشه ما کمکی بهشون کنیم خودشون از ما میپرسند…
مثلا قبلا خیلی دوست داشتم به نزدیکانم از آگاهیام بگم اما دیدم که نتیجه ای نداره و دست از این کار برداشتم و حالا وقتی آرامش و نتایجی که دارم رو میبینن خودشون مشتاقن که ازم بپرسن و من هم آگاهیام رو باهاشون قسمت میکنم ، البته فقط میگم و اصراری ندارم…
قبلا کلی با بقیه بحث میکردم که آگاهی هاشون رو بالا ببرم که نذارم توی ناآگاهی و جهل باشن اما الان قضاوتشون نمیکنم و اجازه میدم زمان بگذره و در زمان مناسب خودشون به یه سری آگاهیا برسن همونطور که برای خودم هم زمان برد و منم قبلادر ناآگاهی بودم…
یا اینکه قبلا وقتی دستفروشا و فال فروشا و بچه های کار رو میدیدم حتما میخواستم کمکشون کنم و دلم براشون میسوخت و اگر کمک نمیکردم حسم بد میشد،
اما الان میدونم و آگاهم که اون ها هم توی نظم جهان در جای درستی قرار دارن و با گرفتن درس هاشون حتما جایگاهشون تغییر میکنه و من وظیفه ندارم جایگاهشون رو تغییر بدم یا حسم رو بد کنم…
واقعا بعد از این که دست از کمک بیخود به دیگران برمیداریم ، حس رهایی خاصی رو تجربه میکنیم ، چرا که عذاب وجدان و احساس گناه زیادی از روی دوشمون برداشته میشه ، به احساس پذیرش میرسیم و با خودمون و دیگران و شیوه های جهان بیشتر به صلح میرسیم…
اتفاقا باعث میشه عشقمون به دیگران خالص تر باشه و بدون قضاوت…
ممنونم برای همه این آگاهی ها…