سوال خیلی از افراد از ما این بوده است که:
چه راهکاری برای تجربه رابطه ای پر از آرامش و عشق وجود دارد؟
چه راهکاری برای فردی داری که از یک رابطه نامناسب رها اما باز هم درگیر رابطه نامناسب دیگری شده؟
چه کار کنم تا فردی که دوست دارم به خواستگاریام جواب دهد یا به خواستگاریام بیاید؟
چه راه کاری برای فردی داری که درگیر مشکلات ناشی از یک ازدواج نامناسب شده است؟
چه راهکاری برای فردی داری که اطرافیانش رفتار مناسبی با او ندارند؟
چه راهکاری برای فردی داری که همسرش در برابر بقیه خوش رفتار و سخاوتمند است اما نوبت به او که میشود، بد اخلاق و خسیس میشود؟
چه راهکاری برای فردی داری که هنوز هم موفق به برقراری رابطهای توام با عشق و مودت نشده است؟
آیا یک راهکار جامع، یک قانون مشخص و ساده که پاسخ گوی تمام اینها باشد و هر فردی بتواند اجرایش کند، وجود دارد؟!!
پاسخ قطعاً “بله” است.
زیرا جهان ما با قوانین مشخصی کار میکند که به سادگی میگوید: تمام تجارب زندگی ما، حاصل بازخوردهای جهان به فرکانسهایی است که در هر لحظه بوسیله کانون توجه مان، ارسال میکنیم. در جهانی چنین قانونمند، راه کار ساده این است: فقط خودت را با این قوانین هماهنگ کن. یعنی برای تجربه رابطهای توام با عشق، همین دو قدم ساده را بردار:
قدم اول:
درک کن، بپذیر و ایمان بیاور همه روابطی که تجربه کردهای، از همسری که با او زندگی میکنی، افرادی که با آنها وارد رابطه شدهای، افرادی که با آنها کار میکنی و نیز تک تک رفتارهایی که آنها با تو داشتهاند را خودت با فرکانسهایت به زندگیات دعوت کردهای!
قدم دوم:
اگر از روابط ات، به هر دلیلی راضی نیستی، یعنی فرکانس های نامناسبی به جهان ارسال کرده ای! بنابراین برای تغییر فرکانس هایت وقت بگذار و فرکانس های هماهنگ با روابط دلخواهت را ارسال کن.
“دوره عشق و مودت در روابط“، راه کار جامعی است، که من برای ارسال فرکانسهای مناسب و تجربه رابطهای کامل، پیشنهاد می کنم. در این دوره یاد می گیری برای تجربهی رابطه ای توام با عشق و مودت، حتی نیازی به توافق، تغییر یا راضی نگه داشتن شریک زندگی ات، یا فردی که رابطه ای عاشقانه با او می خواهی، نیست.
زیرا قوانین خداوند به وضوح این مژده را می دهد که همه ما قدرت کنترل ۱۰۰ درصدی روابطمان را داریم و نه تنها با فرکانسهایمان تعیین میکنیم چه افرادی وارد زندگیمان شوند، بلکه تعیین میکنیم آن افراد چه رفتاری با ما داشته باشند و چه ویژگیای از خود را در برابر ما بروز دهند:
سخاوتمند باشد یا خسیس، آرام، با احترام و خوش خلق باشد یا عصبی و تندخوی، وفادار باشند یا خیانکار، امین باشند یا دروغگو، …
در هر صورت کنترل ۱۰۰ درصد آنچه در روابط مان تجربه می کنیم، در اختیار فرکانسهای ماست.
بنابراین، راه کار اساسی، تغییر فرکانس های خودت است نه یافتن مقصری بیرون از تو و تلاش برای تغییر دادنش!
راه کار اساسی این است: به جای هر تصمیم یا اقدام فیزیکی برای اصلاح روابط ات، ۳ ماه از زندگیات را با “دوره عشق و مودت در روابط” بگذران و با کمک آگاهیها و انجام تمرینات تک تک جلسات این دوره، ۳ ماه برای شناخت و ارسال فرکانسهای هماهنگ با رابطه ای که می خواهی، وقت بگذار.
آنگاه جهان به محض دریافت فرکانسهای هماهنگ با رابطه ای عاشقانه، قطعاً و بدون استثناء شما را به سمت روابطی هدایت می کند یا فردی را وارد زندگی ات می کند یا رابطه کنونی ات را به شکلی بهبود می بخشد، که آرزویش را داری.
آنگاه روابط زیبایی که وارد زندگیات میشود، خانه امن و آرامی که در آن عشق را تجربه میکنی، رفتار شایسته و صمیمانهی همسر و افرادی که با آنها در ارتباط هستی و… به شما خواهد گفت که چقدر ارزشش را داشت تا برای ساختن آن فرکانس ها، وقت بگذاری.
هزاران نفر با کمک این دوره توانستهاند رابطهای توام با عشق و مودت را وارد زندگیشان کنند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD220MB18 دقیقه
- فایل صوتی اصل اساسی یک رابطه عاشقانه17MB18 دقیقه
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
دوباره سلام
سلام به استاد اصل شناس من
سلام به عشق ها و عاشق ها
اصل اساسی یک رابطه عاشقانه
^موضوع و سوالی که خیلی زیاد پرسیده میشه.بحث روابط هست.
روابط برای ما انسان ها مهمه.
ما انسان ها موضوعات اجتماعی هستیم.
ما رابطه های مختلفی رو در زدگی مون تجربه میکنیم مثل: رابطه ما با همسرمون، رابطه ما با دوست مون، رابطه ی ما با خانواده مون، رابطه ما در محل کار و همکاران،…
تقریبا این موضوع شایع هست که افراد روابط خوبی رو تجربه نمیکنن. خیلی روابط شون بالا و پایین داره. یا چند روز با هم خوبن چند روز با هم بد هستن.
خیلی از افراد رابطه شون یک موج سینوسی هست ک خیلی بالا و پایین داره.خیلی زود به تنش میرسن.
^ یک قانونی رو من سال هاست، دارم باهاش زندگی میکنم. و اون قانون به من کمک کرده که “هــر چـی رو در زنــدگیم بخـوام بتونم در زندگی ام ایجاد کنم و خلق کنم.” و اونم ایــنه کــه: مــا در دنیای فرکانسی زندگی میکنیم، که هر فرکانسی رو که به جهان هستی ارسال کنیم. جهان هستی شرایط، اتفاقات، افراد، برخوردها، رفتارها و در واقع بازخوردهایی رو به ما نشون میده کــه همگام باشه، که معادل باشه با فرکانسی که ما به جهان هستی ارسال کردیم این کلِ داستان زندگیه. اگر این قانون رو درک کنیم و بتونیم فرکانس های مناسب رو ارسال کنیم.
یک قســمت اینه که درک کنیم که خودمون با فرکانس های خودمون داریم اتفاقات رو ایجاد میکنیم.
یک قســـمت دیگه اینه که چطور فرکانس های مناسب رو ارسال کنیم.
^خیلی از ماها بصورت ناخودآگاه با توجه به باورهایی که داریم، داریم فرکانس هایی رو به جهان هستی ارسال میکنیم.
با چـــی فــرکانــس ها رو ارسال میکنیم؟! بـــا کانون تــوجــه مون.
توجه مون چــطور به وجود میاد؟!
با چیزهایی که میبینیم،
با چیزهایی که میشنویم،
با چیزهایی که در موردشون صحبت میکنیم،
با چیزهایی که “به یاد می آوریم از گذشته”،
با چیزهایی که تجسم میکنیم در مورد آینده، ایــنــا کانون تمرکز ما رو به وجود می آورند.
^ حالا اگر در روابط مشکل داری. یــعــنــی داری فرکانس نامناسب، فرکانس ناخواسته ایی رو به جهان هستی ارسال میکنی.که افرادی رو برای تو میاره یا برخوردی رو از فرد مورد نظرت ایجاد میکنه، که تو دوستش نداری و برخورد مناسبی از نظر تو نیست.
^ رابطه فوق العاده استاد جان رو تحسین میکنم بخاطر تمام ویژگی هاش مثل
عشقی که دریافت میکنید یا عشقی که انتقال میدین، رابطه جادویی و عاشقانه بین شما و مریم جان رو تحسین میکنم،رابطه ایی همراه با درک متقابل، رابطه ایی با فهم متقابل. رابطه ایی بدون هیچ وابستگی،رابطه ایی با عشق با شادی،با زیبایی در تمام جنبه ها در رابطه تون وجود داره تحسین میکنم. واقعا تحسین میکنم برای این رابطه با این حد از کیفیتی که دارین.
استاد سپاسگزارم از این که اینقدر عاشقانه و با قدرت دوست دارین ما هم این حد از کیفیت و جنس رابطه رو تجربه کنیم و من میخوام باز هم از این بهتر بشه روابطم و شما الگوی فوق العاده ایی هستین تا بتونم بازم بهترش کنم.
^اول این قانون رو باید بپذیریم کــه تمام رفتاری که با شما میشه، تمام برخورد هایی که با شما میشه(از طرف هر کسی…). “شما دارید این برخورد رو خلق میکنید. شما دارید این رفتار رو به وجود میارید.”
کـــه افراد با شما چطور برخورد کنن. کـــه افراد با شما چه واکنشی رو نشون بدن. این قانون اصلیه، این اصل خیلی مهم زندگیه که باید درکش کرد.
^خیلی از ماها بصورت ناخودآگاه میگیم مگر من تاثیری داشتم که فلانی با من فلان رفتار رو کرد! یا فلان خیانت رو کرد، فلان کار رو با من کرد. یا فلان توهین رو کرد. مگــه من تقصیر داشتم، مگه من کاری داشتم، یا مگه من عــمــل بدی رو انجام دادم،مگه من رفتار نامناسبی انجام دادم.میخوام بگم که بحث، بحثِ عمل و رفتار نیست. بحث فرکانس هایی هست که شما به جهان هستی ارسال میکنید. چطور اینو میتونیم ثابت کنیم؟!به راحتی. یک سوال: آیا همون فردی که با شما رفتار نامناسب داشته آیا با همه همین طوره؟!
این سوال و کنجکاوی باید یک سری چیزها رو به من یاد بده.
و یک سوال دیگه اینکه: آیا شما فردی هستید، که این رفتارهای مناسب از طرف افراد مختلف با شما میشه؟؟؟
چرا یک الگو داره در زندگی شما تکرار میشه؟!جواب اینه که ما داریم اتفاقات رو رقم میزنیم.بخاطر این که فرد دیگه ایی در زندگی ما نیست. مـا محـوریم، مــا اصلـیم.
^ما باید افکار مناسبی رو در خودمون ایجاد کنیم. که این کار، کاری زمان بر است.نه خیلی زیاد ولی واقعا انرژی میخواد.واقعا باید روی خودمون کار کنیم.
^نتیجه واقعا روی خودمون کار کردن و انرژی گذاشتن چیه؟
اینه که زندگی سراسر عشق رو تجربه میکنیم.
سراسر آزادی رو تجربه میکنیم.
سراسر آرامش رو تجربه میکنیم.
سراسر زیبایی و لذت رو تجربه میکنیم و مسلما ارزشش رو داره.
کی این شرایط رو تجربه میکنیم؟! از لحظه ایی که تصمیم میگیری روی باورهات کار کنی. از لحظه ایی که با تمام پوست و گوشت و استخونت باور میکنی که تمام رفتاری که باهات میشه رو خلق میکنی.
تــو هستی که داری افراد خاصی رو با فرکانس هات(به صورن ناآگاهانه) وارد زندگیت میکنی و دعوت میکنی به زندگیت. حالا که تو هستی که داری این کار ها رو میکنی توام هستی که میتونی شریط رو تغییر بدی.
اگر من باورم این باشه که عاملی غیر از من و بیرون از من داره این کارها رو انجام میده، من به این نتیجه میرسم که من نمیتونم شرایطــم رو تغییر بدم.چون عاملی بیرون از من داره کارها رو انجام میده.اما اگــر باورم این باشه که خودم هستم که دارم شرایط رو خلق میکنم،اون وقت خیلی راحت میتونم شرایط رو تغییر بدم. میگم خودم دارم این فرکانس های نامناسب رو ارسال میکنم و این نتایج نامناسب هم داره ایجاد میشه. حالا من میام روی خودم کار میکنم، روی باورهام کار میکنم فرکانس هام عوض میشه بعد نتایج هم عوض میشه.
^ هروقت هم ببینم نتایج داره خراب میشه، به این نتیجه میرسم که من هستم باید روی باورهام کار کنم.دوباره روی باورهام کار میکنم و نتایج رو اونجوری که میخوام رقم میزنم.
استاد جان تحسین تون میکنم که زندگی تون سراسر نشانه هایی از استفاده از قانونه.
^از وقتی تونستم باورهام رو بصورت بنیادین تغییر بدم و از قانون استفاده کنم نتایج برای من اینجوری شده.
وقتی متعهد باشم که ایرادهای خودمو پیدا کنم و متعهد باشم که اونا رو دانه دانه رفع کنم نتایج رخ میده نتایجی خوب و هربار بهتر و خوبتر…خدایا منو در این مسیر کمک کن من این روند هربار بهتر شدن رومیخوام.
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد گرانقدرم که چقدر دلم براتون تنگ شده. استاد خدایی فایل های قبل تغییر اندام تون و عمل به قانون سلامتی چقدر فرق داشتین. این اندام کجا و این اندام و جسم جدیدتون کجا. این ظاهرر و استایل اخیر تون کجا اون استایل و ظاهر قبل تون کجا. استاد اون احساس سلامتی و انرژی کجا و این احساس سلامتی و انرژی تون کجا و….
استاد جان چند روزه ردپاهام کمرنگ شده و اومدم دوباره پررنگ شون کنم تا هنوز محو نشده. البته من هستم ها فقط ردی ازم نیست. مشغول یک سری کارهای بودم و هستم که نتیجه هاش بیاد قطعا میام و اینجا یک ردپای خوشگل و پر رنگ میزارم. اما الان دلم خواست تا بنویسم. امروز چهارشنبه 22 اسفند 1403 و از نظر قمرری هم 1 رمضان. استاد جان روزه بودم و اصلا این روزه گرفتن برای من بچه بازی شده لولش کوچیکه برای بدن قوی و سالم من. منی که بدنم فست های بالای 24 ساعت رو هم تجربه کردم و میتونم بگم اکثر مواقع هم یک وعده ایی بودم.حالا جالبش صدای ترقه و بمب هایی که میاد هست. چون تهران در ازدحام شب چهارشنبه سوری قرار داره و چقدر جالب میشه دید یک رسم در عرض چندسال اینقدر تغییر کرده و اصل قضیه و هدف اصلی این رسم چهارشنبه سوری تغییر کرده. پس میخواد درک ما از غذا خوردن و تغذیه چقدر تغییر کرده باشه. چقدر درک ما از خدا و قوانین تغییر کرده. من امشب با توجه کردن به همین نکته بیشتر فهمیدم که چقدر ما انسان ها فراموش کاریم، چقدر مستعد این هستیم که اینقر غرق فرعیات بشیم که اصل رو گم کنیم و به همه چیز و همه کس بچسبیم به جز خدا.به جز اصل. به جز قوانین.
حالا میخوام یک اعترافی بکنم. من خودمو در موضوع روابط در حد قابل قبولی خوب میدونستم و گاهی هم عالی. چون رابطه ام با همسرم با دوستانم با افراد غریبه و آشنا خوب بوده. (البته به جز خواهرهای همسرم که اصلا حرفی رد و بدل نشده رابطه ایی وجود نداره که حالا بخوام بگم خوبه یا بد. اینقدر مدارم باهاشون دوره. اما تو این فایل یک تلنگر دوباره خوردم و به خودم گفتم اگر تمام روابط و اتفاقات زندگی رو خودم خلق کردم پس خواهرشوهرهامم خودم خلق کردم و …)
بعد گفتم به خودم اگر من تو هر موضوعی که قبلا فکر میکردم خوبم و نیاز به کار کردن ندارم، الان باید بگم اتفاقا خیلی باید کار کنم چون باورهای ریز و خوشگلی اون زیرها دارند که اصلا دیده نمیشن. نمیدونم چی اما قطعا یکسری باور ریز و محدود کننده در لایه ها و پس ذهنم هست که اصلا دیده نمیشن و نمیدونم و اصلا ازشون خبر ندارم، وگرنه باید همین اتفاقات و آدم ها هم نمیبودن.
من ارتباط هام همیشه میتونم بگم خوب بوده. الان هم ارتباط های خوبی رو در ماه ها و سالهای اخیر تجربه کردم و همینا شاید باعث میشه فکر کنم من توی روابط خیلی خوبم. من تو روابط فرکانس هام خوبه. نــه اصلا اینطور نیست. منی که ظاهرا همه چی خوبه اتفاقا بیشتر نیاز دارم روی این قسمتمم کار کنم تا لول ومدارم بره بالاتر. یک باورهای ریز و دیده نشدنی هست.اومدم بگم هر جایی که فکر کردم خوبم الان به این نتیجه رسیدم پای یک باور ریز در میان هست و باید بیشتر حواسم رو جمع کنم. باز هم از این بهتر، باز هم از این راحت تر، باز هم از این زیباتر و عاشقانه تر میتونه باشه. پس اگر باز هم بــهــتر میتونه باشه، پس نقطه ایی وجود نداره که بگم بســه و من خوبم. من باید هر بار روی هر جنبه از خودم کار کنم.و هربار عمیق تر و دقیق تر خودمو موشکافی کنم و برسم به اون باورهای ریز و کوچولویی که ظاهرا قشنگ هستن اما دارند خیلی ریز منو محدود میکنن.خیلی شیک و مجلسی خودشون رو در ظاهر یک لباس میش لابه لای چمن زار ذهنم حرکت میکنن اما باید من هوشیارتر بشم و تیز بین تر تا بتونم اونا رو پیدا کنم چون ظاهرا ظاهری خوب و خودی دارند.
==========================================================