اصل اساسی یک رابطه عاشقانه

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

سوال خیلی از افراد از ما این بوده است که:

چه راهکاری برای تجربه رابطه ای پر از آرامش و عشق وجود دارد؟

چه راهکاری برای فردی داری که از یک رابطه نامناسب رها اما باز هم درگیر رابطه نامناسب دیگری شده؟

چه کار کنم تا فردی که دوست دارم به خواستگاری‌ام جواب دهد یا به خواستگاری‌ام بیاید؟

چه راه کاری برای فردی داری که درگیر مشکلات ناشی از یک ازدواج نامناسب شده است؟

چه راهکاری برای فردی داری که اطرافیانش رفتار مناسبی با او ندارند؟

چه راهکاری برای فردی داری که همسرش در برابر بقیه خوش رفتار و سخاوتمند است اما نوبت به او که می‌شود، بد اخلاق و خسیس می‌شود؟

چه راهکاری برای فردی داری که هنوز هم موفق به برقراری رابطه‌ای توام با عشق و مودت نشده است؟

آیا یک راهکار جامع، یک قانون مشخص و ساده که پاسخ گوی تمام اینها باشد و هر فردی بتواند اجرایش کند، وجود دارد؟!!

 

پاسخ  قطعاً “بله” است.

زیرا جهان ما با قوانین مشخصی کار می‌کند که به سادگی می‌گوید: تمام تجارب زندگی ما، حاصل بازخوردهای جهان به فرکانس‌هایی است که در هر لحظه بوسیله کانون توجه مان، ارسال می‌کنیم. در جهانی چنین قانونمند، راه کار ساده این است:  فقط خودت را با این قوانین هماهنگ کن. یعنی برای تجربه رابطه‌ای توام با عشق،  همین دو قدم ساده را بردار:

قدم اول:

درک کن، بپذیر و ایمان بیاور همه روابطی که تجربه کرده‌ای، از همسری که با او زندگی می‌کنی، افرادی که با آنها وارد رابطه شده‌ای، افرادی که با آنها کار می‌کنی و نیز تک تک رفتارهایی که آنها با تو داشته‌اند را خودت با فرکانس‌هایت به زندگی‌ات دعوت کرده‌ای!

قدم دوم:

اگر از روابط ات، به هر دلیلی راضی نیستی، یعنی فرکانس های نامناسبی به جهان ارسال کرده ای! بنابراین برای تغییر فرکانس هایت وقت بگذار و فرکانس های هماهنگ با روابط دلخواهت را ارسال کن.

دوره عشق و مودت در روابط، راه کار جامعی است، که من برای ارسال فرکانس‌های مناسب و تجربه رابطه‌ای کامل، پیشنهاد می کنم. در این دوره یاد می گیری برای تجربه‌ی رابطه ای توام با عشق و مودت، حتی نیازی به توافق، تغییر یا راضی نگه داشتن شریک زندگی ات، یا فردی که رابطه ای عاشقانه با او می خواهی، نیست.

زیرا قوانین خداوند به وضوح این مژده را می دهد که  همه ما قدرت کنترل ۱۰۰ درصدی روابطمان را داریم و نه تنها با فرکانس‌هایمان تعیین می‌کنیم چه افرادی وارد زندگی‌مان شوند، بلکه تعیین می‌کنیم آن افراد چه رفتاری با ما داشته باشند و  چه ویژگی‌ای از خود  را در برابر ما بروز دهند:

سخاوتمند باشد یا خسیس، آرام، با احترام و خوش خلق باشد یا عصبی و تندخوی، وفادار باشند یا خیانکار، امین باشند یا دروغگو، …

در هر صورت کنترل ۱۰۰ درصد آنچه در روابط مان تجربه می کنیم، در اختیار فرکانس‌های ماست.

بنابراین، راه کار اساسی، تغییر فرکانس های خودت است نه یافتن مقصری بیرون از تو و تلاش برای تغییر دادنش!

راه کار اساسی این است: به جای هر تصمیم یا اقدام فیزیکی برای اصلاح روابط ات، ۳ ماه از زندگی‌ات را با “دوره عشق و مودت در روابط” بگذران و با کمک آگاهی‌ها و انجام تمرینات تک تک جلسات این دوره، ۳ ماه برای شناخت و ارسال فرکانس‌های هماهنگ با رابطه ای که می خواهی، وقت بگذار.

آنگاه جهان به محض دریافت فرکانس‌های هماهنگ با رابطه ای عاشقانه، قطعاً و بدون استثناء شما را به سمت روابطی هدایت می کند یا فردی را وارد زندگی ات می کند یا رابطه کنونی ات را به شکلی بهبود می بخشد، که آرزویش را داری.

آنگاه روابط زیبایی که وارد زندگی‌ات می‌شود، خانه امن و آرامی که در آن عشق را تجربه می‌کنی، رفتار شایسته و صمیمانه‌ی همسر و افرادی که با آنها در ارتباط هستی و… به شما خواهد گفت که چقدر ارزشش را داشت تا برای ساختن آن فرکانس ها، وقت بگذاری.

هزاران نفر با کمک این دوره توانسته‌اند رابطه‌ای توام با عشق و مودت را وارد زندگی‌شان کنند.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    220MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی اصل اساسی یک رابطه عاشقانه
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

572 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا کریمی» در این صفحه: 4
  1. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    روز شمار 137

    سلام استاد من بازهم این فایل رو دیدم و فکر کردم و اون قسمت آخر ک گفتین باید خودمون رو لایق بدونیم مثل یک قلاب ب ذهنم گیر کرد و افکار و واگویه های خودم رو تایپ کردم و حالم خیلی خوبه خداروشکر.

    من لایق بهترین رابطه ها هستم

    من لایق بهترین دوستان هستم

    هر کسی ک با من مواجه میشه به من احترام میزاره

    من میتونم به راحتی حسم رو بیان کم

    من فقط با کسانی وقت میگذرونم که شایسته باشند که انرژی مثبت داشته باشند

    درد سر و مشکلات هیچکس بمن مربوط نمیشه پس من باکسی درد ودل نمیکنم

    مشکلات و تضاد های زندگی من فقط برای من به کسی مربوط نمیشه پس در موردش به کسی توضیح نمیدم

    ظاهر من هر طوری که هست برای من زیباترین و دوست‌داشتنی ترین و من هیچوقت از ظاهرم ک نقاشی خداست ایراد نمیگیرم

    من خیلی به خودم بها میدم و احترام میذارم چون انسان لایقی هستم بنابر این هیچوقت از گل به خودم نازک تر نمیگم .

    همه منو بخاطر شخصیت استوار و خداگونه ام تحسین می‌کنند

    من بهترین الگو برای فرزندم هستم چون قشنگ زندگی میکنم و از خودم و زندگیم لذت میبرم

    من هیچوقت به خودم اجازه غصه خوردن نمیدم چون نمیخوام ازین فرصتی ک خدا بهم داده سواستفاده کنم .

    من همیشه کنجکاوی خودم رو نسبت به مسائل اصلی زندگی تحسین و تاکید می‌کنم و به سمت پاسخ میرم

    من هیچوقت خطاب به خودم برچسب نمیزنم چون من پویا و زنده هستم و اگر عادت نا مناسبی دارم تلاش ذهنی میکنم تا تغیرش بدم

    من هر وقت به خودم تو آینه نگاه می‌کنم میگم زهرا ببین این صورت و این ظاهر متعلق به ی خانم ثروتمند ک همیشه داره از زندگیش لذت میبره

    من لایق هستم که مخالفت خودم رو ابراز کنم و دلم به حال کسی نسوزه

    من وقت و انرژی م رو برای تغیر دیگران هدر نمیدم ترجیه میدم رو خودم کار کنم

    من به علایق و سلایق خودم اهمیت میدم بدون در نظر گرفتن اینکه بقیه میخوان چطور منو قضاوت کنند چون ما در هر صورت ممکنه قضاوت بشیم .

    من هیچ چیزی رو تو زندگیم تحمل نمیکنم اگه چیزی یا کسی منو ناراحت کنه خیلی آسون ازش می‌گذرم بدون حس عذاب وجدان

    من لایق بهترین برخورد ها هستم

    هیچوقت بخاطر اشتباه هایم خودم رو سرزنش نمیکنم چون من هم یک انسانم و خدا نیستم

    وقتی کسی بمن لطف میکنه من ازش تشکر میکنم

    من دوستدارم به آدم ها لبخند بزنم و عشق رو رواج بدم

    من هیچوقت در مورد کسی سؤضن ندارم اگه از کسی انرژی منفی حس کنم به راحتی توجه ام رو از روش برمیدارم

    من بخاطر رضایت بقیه رضایت خودم رو پایمال نمیکنم

    استاندارد های من برای زندگی بالاست و به چیزی کم تر از اون قانع نمیشم چون میدونم همیشه چیز بهتری وجود دارد .

    مثلا من کاملا مخالف این هستم ک میگن دعوا نمک زندگیست

    من منتظر تایید دیگران نیستم ولی اگه از من تعریفی بشود خوشحال میشم

    زندگی من فقط برای من است و کسی حق دخالت در آن را ندارد

    من با کسی رو در باستی ندارم و اهل تعارف کردن دوروغی نیستم

    من با کمک کردن به جامعه خوشحال میشم ولی هیچگاه خودم رو بخاطر تشویق بقیه اذیت نمیکنم

    من بخاطر کمال گرایی و بی نقص جلوه دادن خودم لذت های کوچک را از دست نمی‌دهم

    من انسان مستقلی هستم و اختیار زندگی ام دست خودم است پس برای کارهایی که انجام می‌دهم ب کسی توضیح نمی‌دهم

    دلیل اصلی خوشحالی من ارتباط عمیق و عاشقانه ام با خداست . تجربه کارهای جدید و دوست‌داشتنی است . من هیچوقت خوشحالی و خوشبختی خودم را به حظور کسی گره نمیزنم هرچند عاشقش باشم.

    من بخاطر نیاز و تنهایی رابطه برقرار نمیکنم من وقتی رابطه بر قرار میکنم که کاملا شناخت و اعتماد داشته باشم و از نظر فکری به فرد مورد نظر نزدیک باشم

    من تنهایی خودم را به وقتی که میان جمعی هستم که علاقه ای به آن ندارم ترجیه میدهم

    من می‌دانم که خداوند کسانی را بر سر راه من می‌گذارد که من از بودن در کنارشان و هم صحبتی با آنها لذت ببرم . تحسینشان کنم . و از تجربیاتشان درس بگیرم.

    من لایق عشق هستم

    من لایق مهربانی هستم

    من لایق کمک و همیاری هستم

    من لایق دوست داشته شدن هستم

    من لایق تعریف و تمجید و تحسین هستم

    من لایق هستم تا زیبا بنظر برسم

    من همانگونه که هستم دوست‌داشتنی و زیبا هستم

    من لایق ارتباط با افرادی هستم که خود واقعی‌شان را بدون خجالت بروز دهند

    من لایق ارتباط با انسان‌هایی هستم که صداقت جزو شاکله اصلی زندگی آنهاست صداقتی از روی حس شجاعت و ایمان

    من دوست افراد مؤمن و با ایمان هستم .

    من می‌دانم که خدا همیشه و در هر حالت عاشق من است و هیچگاه چشم از من بر نمی‌دارد همیشه مراقب من است و می‌خواهد من حالم خوب باشد و ثروتمند باشم و شاد باشم و جاری و هم سو با جریان عاشقانه زندگی .

    خداوند می‌خواهد من رشد کردن فرزندم ، سبزه ام ، دخت ، خودم و ثروتم را ببینم و لذت ببرم .

    خداوند می‌خواهد با روح من عشق را گسترش دهد .

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    به نام نامی تنها هنرمند

    که باشد نام زیبایش خداوند

    سفرنامه 137

    اصل اساسی یک رابطه عاشقانه اینکه ما اول با خودمون رو راست باشیم با خودمون مهربون باشیم خودمون رو ببخشیم و بتونیم خودمون رو ارتقا بدیم اصل اینکه ما بدونیم هیچ چیزی بدون توجه ما بوجود نیامده حتی ناخواسته ها .

    استاد عزیزم من قبلا چندین باراین فایل رو شنیدم و دیدم امروز هم باز دیدمش . قبل از اون فکر میکنم تو تابستون بود که دیدمش و اونجا متوجه شدم که در رابطه من و همسرم کسی که خراب کننده رابطه هست ایشون چون وقتی با دقت به حرفتون فکر کردم و خاطراتمون رو مرور کردم دیدم این آقا کلا با همه همینجوری چه خانواده خودش چه حتی غریبه هایی که بار اول دیده شون .

    یعنی همیشه نسبت به افراد سؤضن زیادی داره و همیشه گارد داره و آماده ست که از خودش دفاع کنه تا کسی گولش نزنه یا سرش کلاه نذاره و خیلی هم زود از بقیه ناراحت و عصبانی میشه در حد کتک کاری .

    که البته خودش هم بهم گفت خیلی قبلا بدبین تر بوده و الان تازه بهتر شده .

    و خیلی جالب بود برام که می‌گفت من با تو خیلی مدارا میکنم خیلی احترامت رو حفظ میکنم خیلی دوست دارم . وگرنه هرکی جای تو بود حتی خواهر های خودم خیلی تند خو تر برخورد میکردم . اونا می‌شناسن منو . البته راست هم میگفت چون هم از زبون اونا شنیده بودم هم خودم به عینه دیده بودم . و حتی یادمه گاهی اوقات من از دستش ناراحت میشدم و بهش تذکر میدادم که بابا حداقل جلو من با مادرت اینجوری برخورد نکن . یا با خواهر زاده ات فلان کار نکن من میدونم از روی دوستداشتن ولی میفهمم که اون معذب میشه . و خودشم وقتی آروم میشد قبول می‌کرد که اشتباه کرده و بهش میگفتم برو معذرت خواهی کن.

    خلاصه استاد من خیلی دیر به این ماجرا پی بردم 7 سال طول کشید ولی میدونم که انقدر انسان خامی بودم که اینقدر طول کشید . میدونم که انقدر احساس کمبود لیاقت در من زیاد بود که وارد همچین رابطه ای شدم . و ناراحت نیستم فقط باید درس بگیرم .

    ما که دیگه جدا شدیم ولی باید این درس هارو آویزه گوشم بکنم .

    من تو اون مدت همیشه فکر میکردم اشتباه از من همش سعی می‌کردم خودم رو اصلاح کنم . که البته بد هم نشد من واقعا تغیرات زیادی کردم که راضی و خوشحالم .

    خدا میدونه چقدر مطالعه میکردم چقدر فکر میکردم و واقعا هر روشی که جدید بود رو امتحان میکردم ولی الحمدالله هیچ فایده ای نداشت و اگر هم داشت موقتی بود . یا کلا رابطه مون از قبل هم بدتر میشد .

    خدا میدونه چندین و چند ده ساعت ها نشستم پای حرف های اساتید موفقیت از مذهبی و آخوند و خانم جلسه ای گرفته تا آدم های معمولی و خارجی . ولی فایده نداشت چون هیچکس مثل شما اصل رو نمی‌گفت اگر هم میگفت در حد ی اشاره کوچک بود . که همون اشارات موجب حرکت تکاملی من به سوی خودم بود بسوی شناخت خودم به سوی اهمیت دادن به خودم .

    یک متن قشنگی رو تو اینستا خوندم که دوسدارم اینجا تایپ کنم .

    ببخش کسانی را که نمی‌دانستند که چگونه تو را دوست بدارند…

    آنها به تو دوست داشتن خودت را آموختند

    ببخش کسانی را که با تو رفتاری شایسته نداشتند

    آنها احترام و مراقبت از خود را به تو آموختند

    ببخش کسانی که رویاهایت را باور نداشتند

    آنها تو را به سوی خودباوری و خود انگیختگی سوق دادند

    والدینت را ببخش اگر نتوانستند آنگونه که باید به تو عشق بورزند آگاهی و دانش آنها به همان اندازه بود

    تمام آنچه خواندی مراحلی از شفای روح توست به ازای هر یک نفری که می‌بخشی قسمتی از وجود خود را شفا می‌دهی

    با ببخش در قلبت برای ورود عشق و نور جا باز خواهد شد و تو به سوی کمال حرکت خواهی کرد

    بنویس بخشیدم رها کردم و آزاد شدم

    من همین یک ماه اخیر بود که کلا فهمیدم اون کسی که 7 سال در کنارش بودم از دسته انسان هایی هست که نرمال نیستن و تعدادشان محدود

    همین دیروز هم مشاوری که قبلا چندبار رفتین از طرف ایشون زنگ زد که وساطت کنه

    بعد پرسید که آیا تغیری نکرد در طول این مدت که پیش من می آمدید و وقتی از تغیراتش گفتم بنده خدا هنگ کرد و گفت تو دیگه خودت میدونی این اصلا دست خودش نیست گفتم آره فهمیدم .

    وقتی به افکار گذشته ام فکر میکنم میفهمم که چه باور های مخربی داشتم که حاصل شد این

    میفهمم و این روزها من چقدر میفهمم

    من این دو ماه که از ایشون جدا شدم فقط دارم‌ روی خودم کار میکنم . یعنی به جایی از زندگی رسیدم که فقط باید خودم رو بازسازی کنم .

    ولی خیلی شیرین وقتی آدم با خودش و خدا خلوت میکنه و غرق در آرامش میشه .

    واقعا همینجا باید از روحم و حتی جسمم معذرت خواهی جانانه ای بکنم که با خامی و نادانی ذهنم باعث شدم چقدر بیمار بشوند . چقدر در تلاطم باشند

    زهرای عزیزم عشق من تویی که یک روح داری لایتناهی یک جسم داری به شدت زیبا و یک ذهن سالم . من دوستت دارم . من به تو بها میدهم . من برای لذت و آرامش تو تلاش می‌کنم. من تو را می‌سازم. و تو را غرق در نعمت میکنم . من خودم به تنهایی کاره ای نیستم من تو را به خدا وصل میکنم و او برای همه درد ها و همه زخم ها التیام است . او تو را از نازیبایی ها نا آرامی ها جدا می‌کند و تو را در بهشتی جاوید و امن و زیبا در پناه خودش نگه می‌دارد. تنها وظیفه تو بندگی برای اوست . اربابمان.

    هر روز که از عمرم میگذر بیشتر پی میبرم که من چقدر ارزشمندم . خدا عاشق ماست و ما بنده و وابسته اوییم .

    استاد ازت بینهایت ممنون و سپاسگذارم که منو با خودم آشنا و دوست کردی

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  3. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    سلام ناهید جون

    متن بلند بالایی بود ولی هدایتوار کامل مطالعه کردم و چقدر حس میکردم شبیه هم هستیم

    با تفاوت اعداد و ارقام در سن و سال رابطه زناشویی

    من احساس میکنم چون از همون ابتدا انسان نا مناسبی رو انتخاب کردین هر کاری هم کنید ببخشید هر بلایی هم سر خودتون بیارید آخر دل تون راضی نمیشه

    من احساس میکنم این همسر برای همون دوران که شما انقدر پخته نبودید مناسب بوده و الان شما واقعا با ایشون در تضاد کامل هستین

    ولی بخاطر هزار تا دلیل که ما آدم ها میاریم تا از دل بستگیمون تا از نقطه امنمون جدا نشیم شما هم داری دلتو صابون میزنی

    بخدا که هر نعمتی تو این زندگی تونستی بدست بیاری مطمئن باشید تو یه نوع زندگی دیگه هم میتونی بدست بیاری چون دهنده خدا بوده و هست شوهر و اینا همش وسیله اس البته که همه خانوم ها واقعا قدر دان هستن حتی خیلی زیاد

    عزیزدلم من حس کردم تو خیلی داری خودت رو از نگاه بقیه قضاوت میکنی استاد ی فایل داره بنام خودتم قضاوت نکن چه برسه بقیه .

    احساس میکنم دلت داره تو رو میکشه به سمت آزادی آرامش و خواسته هایی که هز روز هزار بار براش فرکانس میفرستی

    ولی انقدر ذهنت در این زندگی ریشه دوانیده که جرعت فکر کردن به تنهایی با خودت رو نداری و عذاب وجدان میگیری

    احساس میکنم در قایق زندگی مشترک تو همیشه تنها پارو میزدی و بقیه لذت می‌بردند

    احساس میکنم حتی بجای بقیه تصمیم میگرفتی که مبادا کسی اذیت بشود

    احساس میکنم همسر تو در طی این سال ها خوب رگ خواب تو را بدست آورده و با هر لفظ بازی توانسته تو را شرمنده خود سازد

    عزیز دلم یکبار هم فقط به خودت فکر کن

    اینکه بقیه راجع به تویی که 27 سال خودت را وقف خانواده کرده ای چه گونه فکر کنند اصلا مهم نیست چون در هر صورت تو قضاوت میشوی

    پس حداقل خودت با خودت مهربان باش

    باورکن هیچ عیبی ندارد تو مستقل شوی در این سالی که بر من گذشت سه نفر از آشنا تا فامیل را دیدم که بعد از بیست سال با دو فرزند هم جدا شدن و فکر میکنی در نهایت چه شد؟ هیچ

    یک بند خدای دیگر جای آنها آمد .

    حالا با هر نقشی . یکی با نقش خدمتکار . یکی با نقش مادر . یکی با نقش همسر دوم .

    یکروزی می‌فهمیم هیچکس حتی به ما فکر هم نمی‌کرده ولی ما نگران فکرهای مردم در مورد خودمان بودیم .

    تو باید به این نقطه برسی که هر طور هستی عالی هستی و بعد 27 سال او تو را از خودش هم بهتر می‌شناسد و هیچوقت بخاطر احساست شرمنده نشو .

    یک مدت هم به دل خودت زندگی کن

    چه عیبی دارد که چند روز تنهایی به مسافرت بروی و طعم تنهایی با خودت را بچشی

    چه عیبی دارد که خانه کثیف شود

    بگذار یکبار هم برای خودت زندگی کنی تا بعدا شرمنده دل خودت نباشی

    شاید تمام حرف هایم و احساس هایم را در نطفه خفه کنی شاید همه شان اشتباه باشد شاید این حرف هارا به آشغالی بیندازی ولی حسی مرا وادار ب نوشتن کرد و من خوشحام که حسم رو بیان کردم

    هر چند نظران شما رو در دوره 12 قدم هم قبلا خوانده ام

    به هر حال شاد باشی و در صلح و آرامش با ناهید درونت

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    سلام سمانه قشنگم

    تو از شهر غریب بی نشونی امدی

    تو با اسب سفید مهربونی امدی تو از دشت سفید و جاده های پر غبار برای همصدایی همزبانی آمدی

    غریب آشنا دوستت دارم بیا….

    الان دارم اینو گوش میدم

    خدا میدونه قبل اینکه بیام بشینم تو بالکن و با خودم و خدا خلوت کنم چقدر دلم آشوب بود

    خدا میدونه امروز چه طوفان بعدشم بارون قشنگی آمد و الان آسمون چقدر صاف و جذاب

    خدا میدونه بعد خوندن کامنتت و اینکه متوجه شدم اسم من رفته جز کسایی ک بیشترین امتیاز داشتن چقدر خوشحال شدم و گرییه کردم

    خدامیدونه وقتی سایت باز کردم و اون نقطه آبی رو دیدم چقدر ذوق کردم

    خدا میدونه امروز تو تمرین ستاره قطبی کامنت خواسته بودم و اینکه خودمم کامنت بزارم

    خدا میدونه که اصن حس پاسخ دادن نداشتم ولی اون گفت بنویس ببین امتیازت رو همونجوری ک از خواستی بردم بالا ببین اسمت رو گذاشتم تو صفحه اصلی سایت حالا برو از حست به من بنویس . بنویس که چقدر عاشقتم بنویس ک چقدر بنده خوبی هستی بنویس ک این روزا که خودت رو بیشتر از قبل در اختیار من گذاشتی چند بار از خوشحالی حق حق گرییه کردی . بنویس از لرزش بدنت برای هیجان با من بودن . بنویس که اگه تو اینجا نبودی من این ابر های پر بارون رو اینجا نمی کشوندم . بنویس که من چقدر عزیز و حکیم . هستم .

    برید بخونید چند بار تو قرآن گفتم من عزیزم من حکیمم . پس عظت تون رو از من بخواید .

    بنویس وقتی از اتفاقی ناراحت میشی برو با خودت خلوت کن تا صدای منو بشنوی تا یادت بندازم بنده ی من این خواسته خودت بود .

    پس بجای ناراحتی شکر منو بجای بیار .

    دوست قشنگم بی‌نهایت ازت مچکرم که کامنت منو خوندی در مورد هدایتم کنکاش کردی و برام کامنت گذاشتی عزیزم.

    خیلی وقتا دوستامون ک برام کامنت میزارن 2 روز بعد بدستم میرسه ولی شما امروز صبح نوشتی و من امروز عصر دارم جواب میدم چون واقعا به این لطف احتیاج داشتم . و چقدر قشنگ پاسخ میده خدای ما .

    تو رو به خودش می‌سپارم ک یکتاست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: