اصل اساسی یک رابطه عاشقانه - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-03-04 09:07:032020-08-28 08:18:28اصل اساسی یک رابطه عاشقانهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
واما فایل 137روزشمار تحول زندگی من
خدایا شکرت وسپاس گزارم بابت بودن در مدار موفقیت و دریافت این آگاهی ها و درک این آگاهی ها ،
به یادم اومد که از بهار امسال که خداوند هدایتم کرد تا هرروز یک فایل از روزشمار رو ببینم و کامنت بزارم و کامنتارو بخونم ، این سلسله فایل ها چقدر فوق العاده بود برام و هرروز با ذوق و شوق باز میکردم فایل اون روز رو و تقریبا بالای 3ساعت معمولا من درگیر اون فایل و کامنت گذاشتن و کامنت خوندن بودم و چقدر از همه لحاظ زندگیم بهتر و بهتر شد و هرروزی که جلو اومدم احساس میکردم بیشتر خودمو میشناسم وحالم بهتر میشد ،ارامش من بیشتر شد و من اصن هرچی که میخواستم اتفاق میافتاد ،نشونه ها می اومد اصن انقد واضح خداوند باهام حرف میزد که و انقد توانا شده بودم در تشخیص الهامات و اصلا انقد قشنگ ترمز ذهنی و باور نادرست بهم الهام میشد که نمیتونم اون حس رو بیان کنم ،چون آرامش داشتم و ذهنم قشنگ خاموش بود ،ارامش ،ارامش ،ارامش ،وظهر خداوند به یادم آورد که مسیری که من رفتم و نتیجه گرفتم اون بوده ،به یاد آوردم که اون زمان فقط احساسمو خوب نگه میداشتم و در زمان مناسب به من گفته میشد ،درزمان مناسب هدایت میشدم ،ورودی مالیم هربار بیشتر و بیشتر میشد و خداوند اینارو به یاد من آورد که بگه مسیر همونه ،تو فقط روی خودت کار میکنی ،بقیش سمت منه و من انجام میدم ،تو احساستو خوب نگه میداری و طبق درخواست هات و اون خواستت من بهت میگم و تو عمل میکنی و پیش میریم ،واز خداوند کلی سپاس گزاری کردم بابت این یادآوری ها ،چون چند روزی بود که ذهنم خیلی سروصدا میکرد و بعضی حرفاشو راجب کسب و کارم میگفتم نکنه راست میگه ،اره راست میگه برم انجام بدم و ….،ولی نه وقتی که به این درک برسیم که وقتی در احساس آرامش هستیم یعنی در مسیر درستی هستیم وپس در زمان مناسب به ما گفته خواهد شد و اینو بارها و بارها تکرار کنیم اونوخ دیگه ذهن نجواگر نمیتونه سروصدا کنه ،وقتی که من سپاس گزارم و در احساس خوب هستم در زمان مناسب به من گفته خواهد شد ،من مرور کردم و خداوند رو بارها و بارها سپاس گفتم که به یاد من آورد اینکه هر موقع من نتیجه گرفتم و قشنگ خواسته ها رخ میداد درتمام ابعاد ،همون موقع هایی بود که من گیر نمیدادم ،احساسم خوب بود ،روزی 3چهارساعت تو سایت بودم و داشتم روخودم کار میکردم و تسلیم بودم و همین بودن در احساس آرامش باعث میشد در زمان مناسب به من گفته بشه ،همین بودن در احساس آرامش و چندین جای حساس که باید ذهن کنترل میشده و جاهایی بود که خداوند بعد اون اتفاق نعمتش رو به من داد ،همونجاهایی بود که من تونستم ذهنمو کنترل کنم و از طریق تضاد خواستمو واضح بشناسم ،و اعلام کنم خواستمو و رخ میداد به شکل ساده و بدیهی واز بی نهایت طریق ،چون من به لطف سایت و بودن در مسیر خیلی خیلی آسان شده برام کنترل ذهن و خواسته ها رخ میداد ،وقتی که کاری به چگونگی نداشتم و میگفتم فقط اینو میخوام و بقیش بااون بود ،کنترل ذهن از من اجابت خواسته ازاون و تقسیم کار چقد خوبه ،واینکه به یاد آوردم که من اصلا نه برای مشتری زور زدم نه هیچی ،اصلا زور زدنی درکارنبود در هیچ موردی ،درهیچ موردی (یه انتراکت بگیریم و بگم همین الان مادرم اومد تو گف بوی سوختگی میاد و داداشم گفت ،اره گوشتارو سوزوندیم و مادرم گفت که پیش خودم داشتم میگفتم الان سرتون گرم میشه و اونا میسوزن و اون پیشگویی نکرده ،اون خلق کرده ،دعوت کرده و قانون داره جواب میده ،فرکانس ،فرکانس ،فرکانس )
داشتم میگفتم اصلا زور زدنی درکار نبود و من هدایت میشدم فقط و دقیقا میدونستم باید چیکار کنم و دقیقا با خواسته هام هم فرکانس بودم ،چون به لطف سایت و فایل ها قشنگ فرکانسام تنظیم و توجه به خواسته ها بود بدون وابستگی و این فرکانس ها هرچقدر تکرار میشد روند اتفاقات سرعت میگرفت و هربار ورودی مالی من تا به الان خداروشکر روبه افزایش بوده و کلی از بدهی هامو تونستم پرداخت کنم و خداروشکر که یادم آورد که مسیر همون بود ،مسیر آرامش ،مسیر تسلیم ،مسیر تنظیم فرکانس ها ،وکنترل ذهن مسیر رهابودن و اعتماد به زمان بندی خداوند وخدارو صدهزار مرتبه شکر به یادم آورد که احساس خوب کلید دریافت الهاماته ،کلید دریافت هدایت ها و دریافت نعمت ها …….
خدایا شکرت ،خدایا صدهزار مرتبه شکر
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
هدایتم کن تا در همون مسیر ادامه بدم من فرمونو دادم دست خودت و هرموفع خواستم یه موقع ازت بگیرم گوشمو بپیچون و نده دسته من .
در پناه الله یکتا .
به نام خداوند جان
روزشمار137
سلام به همه عزیزان
این روزها که سفر به دور امریکا رو پشت سرهم میبینم به این نتیجه میرسم که استاد خودش رو کوبونده و از نو ساخته چون باورهایی دارن که برای من به شخصه خیلی یونیک هست .
این نشون میده ایشون از عمق باورهاش رو تغییر بده و بارها میبینم این عشق و احترامی که خانم شایسته و افراد دیگه به ایشون داره و انگار تمام دنیا دارن به ایشان کمک میکنند و این نمیتونه جز باورهایی باشه که برای خودشون ساختن و تغییری که کردن
من به زندگی خودم نگاه میکنم به واسطه اون افکاری که داشتم . به واسطه اون حس قربانی بودن اتفاقی بوده که خودم تو ذهنم میساختم. و با خوندن کامنت بچه ها و زندگی اطرافیانم میبینم که چطور دنیا داره با من به واسطه ارزشمندی که خودم برای خودم قائلم پاسخ میده.
یکی از عمه های من شوهرش دست بزن داشت و سالها با این شخص میساخت و خونه ما کنار هم بود .
و زندگیش پر از اتفاقات ناجالب بود و سالها گذشت. نمیدونم چطور شروع کرد رفتن به ورزش و کم کم خودشو پیدا کرد و باشگاه زنانه اجاره کرد و همینطور جلو رفت و در امدش بهتر شده و بهتر شد و جوری شد که شوهرش ازش جدا شد و با یه ادم بسیار متشخص و لارج طی داستان جالبی از یه شهر دور که نمشناخت ازدواج کرد .
و الان بسیار ثروتمندتره. خداروشکر و سفرهای متنوع و تفریحی میره . من مبینم چطور این ادم که ازش دوریم و شاید چندساله همو ببینم کلا افکار و باورهاش تغییر کرده و احساس لیاقت رو پیدا کرده و یه ادم دیگه شده.
باسلام به استادعزیزم ومریم جانم ودوستان عزیز
در مورد این فایل خداروشکر صحبتهایی که در مورد رابطه عاشقانه فرمودید من همیشه قانون رو ناخوداگاه رعایت کردم وعمل کرد م
و خداروشکر در مورد روابط با همسرم و اطرافیان روابط بینظیری دارم همه رو دوست دارم و دیگران هم منو دوست دارن و از زمانیکه با قوانین اشنا شدم عالیتر شده
وهمیشه فرکانسهای خوب میفرستم و من این قانون رو که من مسئول زندگی خودم هستم رو عمل میکنم و نتیجه اش رو دارم میبینم و بعداز 34 سال که از زندگی مشترکمون میگذره ما همچنان کنار هم با ارامش و ازادی واحترام به تفاوتهازندگی شیرین وهمراه با لذت رو تجربه میکنیم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت
به نام خالق هدایت هام
سلام به دستان خدا روی زمین
استاد دوست دارم حس کنم اون احساسی که دارید وقتی نتایج شاگردهاتون میشنوید و میبینید
این حس بهترین حس دنیا .احساس ارزشمندی والا
حس دستی از دستان خدا بودن
استاد من چیزی نمیتونم بگم جز سپاسگزاری جز اشک شوقم تو این روزا
امسال برام تا الان که بهترین سال تو این 28 سالم بوده
هر روزش طلایی هر روز بهتر از دیروز
هر روز نشانه و هدایت بیشتر
ای خدای من تو این هوای بارونی که الان میزنه بخدا چشمای منم همونطور اشک شوق میریزه
تنها خواستم از خدا اینه تو این مسیر بمونم وقتی همه چیز عالی شده بیخیال این ورودی های گنج آور نشم.
استاد قشنگم امروز فایل 137 روزشمار فصل پنجم هست برام
استاد عزیزم کامنتهام میخونی میدونید من این کامنت ها رو اول برای خودم که یک دفترچه نکات مثبت نتایج ام حس خوبم دادن ورودی مناسب و دوم برای سپاس تنها یکتام ربم و سوم برای شما استاد عزیزم که هر دفع تشویق میکنید و لذت میبرید از این کامت ها واقعا این لذت نوش جانتون و بعد برای همه دوستان هم فرکانسی عزیزم مینویسم
استاد هدایت منو ببین از دیروز
دیروز خواهر عزیزم عشقم راهنمای من اول خدا بعد شما بعد این خواهر عزیزدلم بوده
برام زنگ زد(تو این 2الی3 سالی که منو خواهرم پا تو این مسیر گذاشتیم بعد از تضاد زیبای اون بیماری که کل جهان گرفت تماس های ما فقط در مورد زیبایی ها نکات مثبت گفتن نتایج و لذت بردن)عرض کنم که گفت رویا من یه نکته ای تو کامنت کشف کردم که در کنار دوره عزت نفس کشف قوانین گوش بدم که رفتم روی دوره کشف قوانین عمیق کار کردم یکی از پاشنه آشیل کل خواهرا رو پیدا کردم در مورد روابط با همسر ،اون پاشنه آشیل این بود که ما نسبت به محبت کردن همسرمون به خودمون دوری میکنیم یه جوری میترسیم نکنه با این محبت کردنشون ما وابسته بشیم و به طور ناخودآگاه ناراحتتون میکنیم و از این دریافت محبت خودمون منع میکنیم گفت که بیام بپرسم میشه من دوره کشف قوانین ازش بگیرم چون من این دوره ندارم در ادامه حرفش گفته که میخوام تلگرام حذف کنم چون وقتم میگیره استاد من اون پاشنه آشیل دوست داشتم ولی هدایت من برای حذف کردن تلگرام بود که خدا از طریق خواهرم بهم گفت .
و اینکه همون دیشب همسرم اومد تو خونه استاد برای اولین بار در طول این 13 سال بهم گفته کدوم مردی آنقدر زنش دوست داره که من دارم هر چی تو بخوای من اوکی میدم استاد من اون لحظه هنگ کردم همه اینا بخاطر دوره عزت نفس که روی خودم دارم کار میکنم اصلا جادویی شد و منم برای اولین بار بروز دادم که خیلی خیلی متشکرم بخاطر این محبت کردنهات .
استاد حی میکنم وقتی روی این دوره عزت نفس کار میکنم خود به خود رابطه ام با همه دوست غریبه داره اوکی میشه احترام ها بیشتر میشه .
یه پاشنه آشیل چی بود من همش به پسر بزرگترم که کلاس دوم روی درس خوندن گیر میدادم نه اینکه زیاد بخونه در حد تکالیفش بنویس و پسرم خداروشکر خیلی عالی ولی خونه پیش من انگار بلد نبود جواب نمیداد میدونید الان فهمیدم این باور منه درصورتی که تمام نمراتش عالی هم معلم پارسال هم امسال واقعا راضی آن حتی شده درس نخونده اون روز آزمون عالی گرفت
واقعا دارم تلاش میکنم کلا بیخیالش باشم سخت نگیرم و بزارم رابطه بین منو پسرام عالی تر بشه تا از این روزا در کنار خم لذت ببریم
استادم واقعا سپاس گزارم از شما .
در پناه حق .
استاد هرچی گوش میدم متوجه میشم دقیقا این اتفاقات برام افتاده تورابطه وتکرارشده وتصمیم دارم باورامو فرکانسموعوض کنم مثل خیلی باورای دیگه که بافایلای شما عوض کردم وزندگیو زیباکردم
بنام خالق زیبایی ها
سلام استاد عزیزم.
سرچشمه ی تمام عشق خالص و ناب،فقط خود خداست.خدا میگه،ظرف عشقتو فقط بیار پیش خودم تا پر کنم،و توام این ظرف عشق منو برو بین اطرافیانت تقسیم کن.ظرفت خالی شد،بیار دوباره پر کنم,.هر چی بیشتر این عشق منو ببخشی،بیشتر بهت عشق میدم ،اونقدری بهت عشق میدم که لبریز بشی از این عشقم و به جایی برسی که فقط عشق منو به بنده هام منتقل کنی و بی نیاز از عشق و محبت بنده هام بشی و فقط و فقط هم تشنه و هم سیراب عشق خودم باشی.و تو میشی فقط منتشر کننده عشق من به بندگانم بدون هیچ چشم داشتی.و این بهترین و گواراترین عشق الهی و ابدی هست.و دنیا زیباتر میشه هنگامیکه،همه ما،فقط و فقط نشر دهنده این عشق باشیم نه محتاج به عشق غیر خدا.
چه دیدگاه فوق العاده ای و چه باوری رو منتشر کردی ازت واقعا سپاسگذارم سحر عزیزم من این کامنتتو برای اولین بار زمانی خوندمکه با تضادی رو برو شدم و واقعا بهش نیاز داشتم و اون زمان این باور رو قوی و ریشه دار ساختم برای خودم که من فقط محتاج عشق الله هستم و انقد ازین عشق لبریزم که اونو به بقیه هم انتشار میدم و همین باور زندگی منو دگرگون کرد و الان دوباره که ذهنم درگیرم کرده بود اومدم به نشانه ام و هدایت شدم به این فایل و اصلا یادم مبود کامنت شما اینجاست و مستقیم هدایت شدم به بخش کامنت ها که باز رسیدم به دیدگاه پر مغز و الهی شما و الله اکبر که این خداوند چطور هدایت میکنه بندگانش رو وقتی تسلیم میشن
به نام خدای مهربان
سلام بر استاد جانانم
سلام بر همه دوستانم
این هیجده دقیقه برای من به اندازه هیجده سال و چه بسا بیشتر مفید بود
یعنی این اگاهی های ناب رو اگر شما به این وضوح در اختیار ما نمیذاشتید،به احتمال خیلی زیاد بدون درک این گفته ها از دنیا میرفتیم
اینکه ما خودمون با فرکانسهامون داریم دنیای اطرافمون رو میسازیم
داریم رفتار طرف مقابل رو خلق میکنیم
بالای هزار بار این فایل رو شنیدم
و تو روابطم خیلی زیاد پیشرفت کردم
دلم میخواد جوری فرکانسهام و تنظیم کنم که علاوه بر روابطم ….بتونم تو سلامتی و موفقیت همینقدر پیشرفت کنم
اما متاسفانه فقط گفتنش آسونه و اینکه بتونی باورهای کهنه ی مالی رو عوض کنی ….جهاد اکبر میخواد
از خداوند میخوام در سحرگاه اولین روز ماه مبارک همه ما رو به تمام خواسته هامون برسونه و تمام ترمزهای مالی و روابط و موفقیتمون رو از بین ببریم
استاد عزیزم برای همه چی ممنونم و دوستون دارم
سلام فرشته جان..
خلاصه بگم که هر از گاهی با کامنتای شما روبرو میشم و میخونمشون…تابستون بود که یکی از کامنتهای شمارو خوندم که گفتین در زمینه رابطه با همسرتون به نقطه کور بی بازگشتی روبرو شدین و اون گفت طلاق میخواد و…….
عذر خواهی میکنم اینارو اینجا میگم…اما خب نیاز دارم بشنوم که چیکار کردین..
دوباره دو هفته پیش بود که با یک نظر توی عقل کل از شما برخوردم که گفتین با برانگیختگی و توجع به نکات مثبت تونستین رابطع با همسرتون رو به بهترین جاها برسونید
میشه بدونم چیکار کردین ؟؟ یبخشید سرکار هستم و زود رفتم سر اصل مطلب…
سپاس بیکران از شما
سلام فرزانه عزیزم
همین الان با خودتون یه عهدی ببندید…روزی دوبار حداقل این فایل رو گوش کنید…اصلا اهمیتی نداره که بفهمید یا نه…
مهم اینه که بعضی از اون کلمات رو ذهن ناخودآگاهتون شکار میکنه..
و کم کم اینقدر مدارتون بالا میره کع بفهمید چی میگه
اما درکل اگه بخوام از موفقیت خودم بگم
در درجه اول توجه به نکات مثبت….دقت میکردم ،میدیدم شوهرم چقدر نظم داره تو کارش…چقدر تمیز تخمه میشکنه…قشنگ از وسط نصف میشه،جوری که ندیدم کسی به تمیزی شوهرم تخمه بخوره…برام چایی ریخت …و من کلی ذوق کردم و کلی سپاسگزاری کردم….
اینکه تو هر شرایط مالی هر خوراکی بخوام برام میخره …سپاسگزاری میکنم..
اولین و مهم ترین شخص زندگیم خودم شدم…
هرکاری میخوام بکنم اول احساس خودم اولویته
اولین شخص زندگیم خودم هستم
هر عشقی که میدم یا هرکاری میخوام واسه همسرم بکنم اول احساس خودم شرطه…و اصلا توقع جبران از همسرم ندارم
مرتب میگم من لایق دریافت عشق فراوان هستم
وقتی از عشق بی مثال شوهرم بمن سورپرایز میشدم ،میگفتم من لیاقتش و دارم
همیشه بیشترش و از خدا خواستم
باور کردم که خداوند در وجود همه چیز و همه کس هست
همونطور که شیطان هست
پس من نیازی ندارم که دست به دامان خدا بشم که شوهرم رو به مسیری هدایت کنه که من میخوام….بلکه باور کردم من میتونم خدای درون شوهرم رو با افکار مثبت و سپاسگزاری بیرون بکشم…جوری که شیطان وجودش در برابر من ضعیف بشه
باور کن عزیزم کنترل صد درصد رفتار اطرافیانمون دست خودمونه
موفق باشید
سلام فرشته عزیزم…سپاس فراوان که وقت گذاشتید و جواب دادین…. خیلی برای شما خوشحالم که به این احساس خوب رسیدین…و قطعاً لایق عشق و همه قشنگی های زندگی هستین.
عزیزم عذرخواهی میکنم میشه مثالهایی بزنید که چطوری اولویت اول زندگی خودتون شدید… مثلا چه کارایی انجام دادین.. مخصوصا در بحث روابط با همسرتون..
پیشاپیش سال جدید و عید باستانی نوروز رو به شما تبریک میگم ، امیدوارم لحظه لحظه این سال براتون پر از شادی و سلامتی باشه
قلب فراوان
سلام عزیزدلم
اولین شخص و مهم ترین فرد زندگیم خودم هستم یعنی اینکه
اگه همسرم ازمن کاری بخواد براش انجام بدم….اول به احساس خودم نگاه میکنم…
توجه میکنم ببینم آیا با انجام اون کار احساسم بد نمیشه و صرفا بخاطر رضایت همسرم دارم اینکار رو انجام میدم یا نه …
اگر اینطور باشه …به هیچ وجه انجام نمیدم حتی اگه همسرم بخواد ناراحت بشه..
ولی اگه با انجام اون کار اذیت خاصی نشم ،خب انجامش میدم و توقع جبران ندارم
اولین شخص زندگی یعنی اینکه بهترین و خوشمزه ترینها رو خودم میخورم
اولین شخص زندگی یعنی اینکه اهدافم رو دنبال میکنم بدون اینکه برام مهم باشه ،همسرم از اهدافم خوشش میاد و موافقش هست یا نه
در واقع رها کردم و فقط به خودم چسبیدم
بچه ام رو رها کردم و ترس از جدایی از فرزندم رو ندارم
ترس از جدایی از همسرم ندارم
احساس میکنم لایق پاک ترین عشق هستم و اگر به هر دلیلی همسرم خواست از زندگیم بره…اصراری به بودنش ندارم و ایمان دارم خداوند بهتر از اون رو سرراهم قرار میده
ممنون بابت دعاهای قشنگت
آرزو میکنم بهترین عشق رو تجربه کنی
توی فیلم جنگ ستارگان
یه جایی
اون پسربچه
به دختره یک چیزی میده شبیه انگشتر
که میگه خودم ساختمش
هدیه میده به دختره و میگه
اینو برای یادگاری بهت میدم
که منو یادت بمونه و فراموشم نکنی
هرموقع نگاهش کردی یاد من بیفت
اون دختره هم که احتمالاً خود ملکه بوده
هدیه رو میپذیره ازش
ولی بهش میگه
من برای اینکه تو رو فراموش نکنم،
نیازی به یادگاری ندارم
…..
یکی از دوستام چندسال پیش شوهرش فوت کرد
خیلی غمگین بود
یکی از آشناها توی همون وضعیت سرزنش میکرد و میگفت
اینهمه سال بهتون گفتم حداقل یه بچه بیارید
گوش نکردید
الان اگر بچه دار شده بودی، حداقل یه یادگاری از شوهرت میداشتی
…
حرفش برام عجیب بود
.
…….
یادگاری دادن
دقیقا از چه حس و باورهایی ممکنه نشأت گرفته باشه؟
شاید علتش در آدمها، متفاوت باشه
شاید یکی از سر محبت
و یکی از سر ترس این کارو بکنه
…
ترسِ فراموش شدن توسط طرف مقابل!
…
و اون ترس از فراموش شدن از چی نشأت میگیره؟
… شما میدونید؟
چرا گاهی ما آدمها چنین نیازی داریم؟
ربطی داره به نیازِ دوست داشته شدن؟
….
این ترس رو در افراد مختلفی میشه دید
بعضی از اندیشمندان هم ازش با این عنوان یاد میکنن:
میل به جاودانگی
میل به بقا و جاودانه شدن
.
مثلا یک نویسنده هم ممکنه برای اینکه تاریخ، فراموشش نکنه
به افراط،
سعی داشته باشه در نوشتن و انتشار مطالب
.
یک هنرمند هم
ممکنه برای اینکه در یادها و خاطرات باقی بمونه
مثل جانداری که برای ادامه بقا میجنگه
میل شدیدی داشته باشه برای آفرینش یا اثر بخشی
همونطور که یک حیوان
ممکنه میل شدیدی برای ادامه حیات از طریق آمیزش و غیره داشته باشه!
به نام خدای هدایتگر
سلام به شما استاد عزیز و همه دوستان
چقدر بی نظیر و چقدر زیبا هدایت میشم هر بار که سوال دارم و سعی میکنم جوابشو پیدا کنم و بهتر بشم
چه فایلی استاد به به لذت بردم هر کلامش یه نکته داشت و 18 دقیقه به صورت خلاصه درس زندگی داده شد
مرحله اول برای حل هر مساله ای و شرایطی پذیرش تمام و کمال مسئولیتش هست
وقتی من بپذریم که این شرایط رو خودم رقمزدم میتوتم حلش کنم و اقدام کنم وقتی میپذریم که با خودم در صلح باشم
باید قبول کرد که زندگیمونو همه جوره و در همه جنبه ها خودمون با افکارو فرکانس و کانون توجهمون داریم خلق میکنیم نه هیچ کس دیگه
هر لحظه با کانون توجهمون شرایط رو ایحاد میکنیم خواسته یا ناخواسته
چه در روابط چه سلامتی چه ثروت و ….
وقتی داشتم این یکی دو روز دقت میکردم میدیدم که انگار اون احساس لیاقت تو خودم کمرنگ کردم
هر کاری میکنم ذهنمنجوا میده و میگه این که عادیه
امروزتم مثل بقیه روزا به بتالت گذروندی
مثلا عکس و کلیپ برای پیج کاریم جواب دادن به مشتری حسابداری کارم نوشتن حسابا زنگ زدن به مشتریا پارچه فروش خیاط و …همه اینارو یه چیز الکی و عادی میدونم
ذهنم میگه تو تلاش نمیکنی اینا کار نیست مهم نیست باید همش پول بگیری از مشتری باید بدو بدو کنی باید سنگین کار کنی و …که ریشش حس میکنم برمیگرده به اون حرفای اشتباهی که از بقیه گرفتم کمال گرایی 8 9 ساعت بدون وقفه کار کردن دویدن اینور اونور و…درصورتی که دیروز با خودم گفتم پسر اینام کاره که انجام میدی حرکت مثبته برای کارت چرا کوچیک میبینی؟
فهمیدم انگار اون حس لیاقت خیلی قوی نیست درونم تصمیم گرفتم برای هر بار کار کردنم از خودم تشکر کنم تا حس لیاقت و ارزشمندی پیدا کنم خودمو بزرگ کنم و باج ندم که احساس بی مصرفی کنم
استاد واقعا این فایل برام به موقع و ارزشمند بود
من اگه از شرایط فعلی راضی نیستم فقط کافیه شبکه رو عوض کنم تا شرایط بهتر بشه تا به ارامش برسم و هدایت شم برای قدم بعدی
ممنون از شما استاد عزیزم و همه دوستان
خدارو شکر که اینجام و هر بار دارم بهتر میشم 🫡️
سلام دوستان
یک پیشنهاد که مطمئنم جدی میگیریدش:
یه الگوریتم یا برنامه ای چیزی روی سایت یا تلگرام بزارید که با زدن چند تست مشخص بشه ما بیشتر بایستی از کدام محصول سایت استفاده کنیم. یا مثلا بهتر است با کدام محصول شروع کنیم. این هم به فروش بیشتر کمک میکنه چون که خریداران به درک بهتری از وضعیت باورهای محدود کننده شون میرسن و هم راهنمایی میشه برای خرید محصولاتتون.
باتشکر
سلام دوست عزیز
اگه به سراغ سوالات متداول برید اونجا توضیحاتی داده شده و شما میتونید از خانم فرهادی یا شایسته هم کمک بگیرید