رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 19

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباس جابری گفته:
    مدت عضویت: 2722 روز

    سلام به همه دوستان گلم مخصوصا استاد عباس منش که شنیدن صداش به من انرژی میده حتی دیدن عکس ایشون.

    در مورد جواب سوال باید بگم که چند چیز در این امر دخیله که از اون جمله

    1_ باورهایی که ورزشکاران قبلی یا مربیها برای ورزشکاران جدید ساخته اند مثلا به محض اینکه وارد یه ورزش خاص میشی همون اول برا توضیح میدن که شما اگه به اوج برسی فقط چند سال کوتاه میتونی تو اوج بمونی که این مسئله‌ در مورد مسائل مالی هم صدق میکنه به طوری که میگن تا میتونی این چند سالی که تو اوج هستی بار خودت رو ببند.

    2_ اینکه در هر مرحله از زمان یک سری از قابلیتها از انسان شناسایی میشه که ورزشکاران قبلی نمیتونن خودشون رو آپدیت کنند که این باعث عقب ماندن و از مرحله خارج شدن میشه.

    3_ علت بعدی این مسئله هست که از این سن و سال دیگه به فکر زندگی و تشکیل خانواده و… میوفتن که باعث کم کاری میشه و به تمرینات و اردوها کمتر میرسن که باعث افت کاریشون میشه.(به قول قدیمیها باد کلشون میخوابه و به زندگی فکر میکنن).

    4_ اینکه هر روزه علم و صنعت بیشتر در زمینه های ورزشی و غیره پیشرفت میکنن و ورزشکارها هیچ تمرینات و کارو ابزار بروز شده ای ندارند که انجام دهند یا اون وسایل و لوازم رو نمیتونن تهیه کنند یا نیست.

     

    5_ دلیل بعدی میتونه از این شاخه به اون شاخه پریدنهای فکری باشه.

     

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    مریم قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2923 روز

    به نام خدا

    سلام عرض میکنم به تمام دوستان وهمچنین استاد عزیز

    به نظر من….

    همه ی ما انسان ها از بدو تولد باور هایمان شکل میگیرند وهمان باور ها زندگی مارا در هرلحظه شکل می دهند به نظر من اصلی ترین باور در مورد این موضوع این است که ما محدود شده ایم به زمان ما از بچگی این باور درما شکل گرفته است که سن جوانی و میانسالی و پیری وزمان مرگ چقدر است مثلا یک مرد 80ساله دیگر باید بمیرد یا منتظر مرگ باشد چون سنش زیاد است من میگوییم حتی سفید شدن موهایمان در یک زمان و سن سال مشخص یا چروک شدن پوستمان یا آمادگی جسمانیمان همه وهمه برمیگردد به باور های قدیمی که حتی یادمان رفته روی آن ها کار کنیم برای همین است که همه ی مادر یک سن خاصی موهایمان سفید میشود پیر میشویم خسته میشویم یا حتی خیلی ها میگوییند سنمان بالا رفته و مغزمان درست کار نمیکند این ها همه یک باورند اگر یک ورزشگار پادر یک سنی که میگذرد همان باور های قدیمی که رشد کرده است یه سراغش می آید و گوشزد میکند که دیگر تو توان جوانی را نداری تو الان باید بازنشسته شوی درصورتی که من حتی با خود بازنشستگی هم مخالفم ما خودمان خودمان رابا باور هایمان خسته میکنیم پیر و ناتوان میکنیم مگر کم است انسان هایی که در سن های بالا ورزشکارند موفق هستند مگر ما خودمان توان خلق زندگیمان رانداریم پس تا آخرین لحظه عمرمان هم میتوانیم یک ورزشکار موفق باشیم که همیشه قهرمان است پس ما باید ذهنمان را ازقفس باور های محدود کننده رها سازیم باید بشکنیم دیوار های محدودیت را .ما خودمان برا خود قانون هایی تعیین میکنیم که عمر حرفه ایمان در ورزش و در کار چقدر باشد

    همیشه من با خودم میگویم چرا همه انسان ها عمر زندگی زمینیشان باید تا یک سن خاص باشد پس چرا نوح 1000سال عمر کرد چون هدف داشت پس اگر نوح توانسته بقیه انسان ها هم میتوانند چرا یوسف همیشه زیبارو بود پس اگر یوسف توانسته بقیه انسان ها هم میتوانند یا چطور آتش برای ابراهیم گلستان شد یا یک مثال امروزی تر که خود استاد گفتند ان دونده ای که توانست زیر4مایل بدود و رکورد زد و زمانی که اوتوانست وموفق شدزنجیر های محدود کننده ذهنی بقیه دونده ها پاره شد و انها هم توانستند زیر4مایل بدوند پس این یعنی ما خودمان با باور های محدود کننده ذهنمان خود را و تمام جهان را برای خود محدود میکنیم پس ما اگر احساس و باور جوانی و نیرو مندی کنیم قطعا همیشه پابرجا هستیم

    سپاس ازهمه ی شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    عظیم وستایی گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان که در این سایت هم به خود و هم به دیگران کمک میکنید تا زندگی بهتر را تجربه کنیم.

    به نظر من مهمترین مشکلی که باعث میشه یک ورزشکار نمونه بعد25 سالگی نتونه حرفه ایی به کارش ادامه بده اینه که به تجربیات دیگران نگاه میکنه

    یعنی میبینه هزاران ورزشکار در رشته های مختلف فقط در بین بازه سنی20تا25 سال توانستند بدرخشند و بعد از رشته خودشون کنار رفتن و مثلا حتی شما میبینید که یک ورزشکار از دوران کودکی و نوجوانی به فوتبال علاقه دارد و شدیدا باهاش کار میکنن و این باور در او نهادینه میشه که تا قبل از 30 سالگی میتواند تمام تلاشش را بکند و اسطوره شود در غیر اینصورت بعد 30 سالگی عملا نمی تواند زیاد خودنمایی کند.

    آدمهای دنیا بر اساس باورهای بسیار غلطی که دارند متاسفانه مثل آدم آهنی هایی رفتار میکنند که انگار اختیاری از خود ندارند و تو را هم مجبور میکنند طبق برنامه عمل کنی در غیر اینصورت تو تنها میشوی.

    بزرگی گفته:

    اگر کاری را خواستی انجامدهی و آن کار را 100 نفر انجام دادند و 99 نفر شکست خوردند و 1 نفر موفق شد سراغ آن یک نفر برو و همان کارها را انجام بده تا موفق شوی.

    «با آرزوی موفقیت برای همه»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    پدرام فروتن گفته:
    مدت عضویت: 2777 روز

    درود بر دوستان خوب و با انرژی خودم

    و درود بر جناب عباس منش عزیز

    در ابتدای متن خیلی دوست دارم در مورد انتخاب این سوال حرف بزنم که چقدر قشنگ طرح شده و برای ملموس بودنش انتخاب شده است، زیرا در عرصه های دیگر هم بهمین شکل است و آدما میان یک بازه زمانی تعیین میکنند که در اغلب کارها و حرفه ها دیده میشود،و سپاس از استاد که برای فهم بیشتر ورزش را انتخاب کردند.

    در شروع اگر بخواهم واکاوی کنم این سوال را میرسم به بحث زمان، تایم

    چون بسیار معقوله ای زمینی دارد و برای ما انسانها معنا پیدا میکند، ولی برای خدا و کائنات به این شکل نیست.

    و توجه زیاد به این مسئله ما را میتواند یا وسواس کند که همه چیز را سریع انجام دهیم و یا برعکس آن ، به معنا باختگی و پوچی برسیم که دوران های زندگی را از دست داده ام،

    زیرا توجه و تمرکز بر زمان ما از لحظه حال بیرون میکشد و به دنبال آن احساس های خراب و منفی جایگزینش میشوند و انسان را به سمت حسرت و ناله های درونی میکشاند، که درست در همین جا است که این احساسات نابسامان در ما باورهای ضعیف و سطحی میسازد که کار از کار گذشته، دیگه وقتش نیست، حالا گیریم که شد، حالا چه فایده وووو دیگر جملاتی که در ضمیر ناخودآگاه ما نقش میبندد که تو زمان را از دست داده ای، درست اینجا اهمیت توجه و تمرکز بر زمان مشخص میشود که ما داریم خودآگاه خود را تقویت میکنیم ولی امان از اینکه داریم بزرگترین عامل حرکتی و زیرساختی خود که ضمیر ناخودآگاه هست رو پایین میاوریم.

    و بعد گذراندن این مراحل درست و سر بزنگاه باورهای مخرب و نابود کننده در ذهن انسان ساخته میشود که ولش کن از تو گذشته، زمان این کار نیست، تو جوان نیستی و هزاران منفی نگری های که عامل بازدارنده موفقیت یک فرد میشود، حال آن شخص چه در ورزش باشد یا هر حرفه ای دیگر.

    امیدوارم پیروز و ثروتمند باشید .

    دوستدارتان سینا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 2886 روز

    با یاد خدا آغاز می کنم

    تبریک می گویم به خودم در میان جمعی از کسانی هستم که صمیمانه بدنبال بهتر شدن هستند،این دور هم جمع شدن ها فقط بخاطر به چالش کشیدن تفکر ما در مورد اساسی ترین موارد زندگیست و گرنه من خود را در جایگاه یک رقیب نمی دانم فقط می خواهم به جمع شما بپیوندم تا اثری از خود برجای بگذارم.

    و اما سوال…اینکه چرا افراد بیشتر از سن بیست تا سی…احساس توانایی جمسی کمتری دارند

    انسان موجودی است که 99٪رفتار هایش بر حسب عادت هاست و عادت ها همان رفتار تکرار شده زیاد و رفتار ها نشأت گرفته از افکار پر تکرار که بقول استاد فکرهای پر تکرار همان«باور»هستند.

    وقتی که حضرت ذکریا از خداوند فرزندی درخواست کردند،خداوند به او وعده فرزند داد،لذا حضرت ذکریا و همسرش در جواب این آیه از خداوند گفتند چگونه با اینکه پیر شده ایم ما را صاحب فرزند می کنی!؟

    خداوند فرمودند پروردگارت بر هر چیزی تواناست،یعنی در جهان نشد وجود ندارد،و این یک علامت بزرگ برای اثبات این موضوع است که توانایی باور ها و روح بر جسم ما بسیار بیشتر است،خداوتد اشاره می کند که فرزند دارشدن تو ربطی به سن تو ندارد،مهم این است به توانایی خدا و ممکن شدن هر چیز ایمان داشته باشی،و نباید روال عادی جامعه را باور کنی زیرا بقول قرآن اکثر مردم فکر نمی کنند‌.

    وقتی در اطراف ما بطور مکرر و زیاد چیزی تکرار شود ما هم باور می کنیم و آن باور جلوی خارق العاده شدن را می گیرید،عواملی مثل دوستان،گذشته،رسانه،و هر چه بعنوان ورودی قبول می کنیم اثر گذارند.

    اگر یک نفر یا دونفر بر عکس این باور پیش بروند بقیه هم همان گونه خواهند شد مثل مسابقه دو که سال ها کسی بیشتر از 4مایل در چند دقیق مشخص نمی دویداما بعد شکستن رکورد توسط شخصی سال های پس از آن یک عمر عادی شد.پس تنها عامل محدود کننده باور های غلطی است که در جامعه رایج شده و ماهم پذیرفتیم

    با سپاس

    فانی قریب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    امیررضا سهل آبادی گفته:
    مدت عضویت: 3330 روز

    با سلام و تشکر خدمت گروه تحقیقاتی عباس منش و همچنین تمامی هموطنان عزیز از تمامی نقاط جهان

    قبل از اینکه بخوام جواب این سوال رو بدم خواستم یه کوچولو از زمانی که با استاد آشنا شدم و نتایجم رو بگم شاید دوستان هم بتونن از باور من یه سری باور ها رو بگیرن

    من حدود دو سال پیش به طور خیلی اتفاقی از دیدگاه قبلی خودم با فایل های استاد آشنا شدم که الان مطمعنم اتفاقی نبوده چون خواستار رشد و پیشرفت بودم تو مسیرش قرار گرفتم و به این سمت هدایت شدم فک میکنم اولین فایلی که از استاد گوش کردم فایل ترس بود نمیدونم چرا اما خیلی این فایل به دلم نشست و از موقع کنجکاو شدم ببینم این آدم کیه انقد حرف های قشنگ میزنه من اون زمان شرکت بادران نتورک کار میکردم به زعم خودم فک میکردم که باور هام درست است و همه چی خوب است اما خب الان که نتایج کار جدیدم رو میبینم اونجا داشتم خودم رو گول میزدم تقریبا ماه شهریور 96 بود که به خودم اومدم و تمام ترس هام رو زیر پا گذاشتم و قدم برداشتم رفتم به سمت کاری که علاقه مندم و شرکت خدمات نظافتی خودم رو در مشهد راه اندازی کردم شاید باورتون نشه من وقتی شروع کردم تقریبا زیر قرض بودم و هیچ ایده و پولی هم برای راه اندازیش نداشتم فقط گفتم باید شروع کنم بقیش خودش اوکی میشه همونطور که استاد میگه درست میشه من شروع کردم و بعد کمتر از 5 ماه 15 پرسنل دارم و با لطف خداوند بزرگ و شکر بی نهایتش بابت این جهان قشنگش و پر عظمتش از درامد منفی رسیدم به ماهی 3 میلیون تومن و این ماه اوج ماه درامدی من است و خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم

    با این ارامشی که دارم مطمعنم به تمامی خواسته هام میرسم

    و در جواب سوال استاد

    من به عین الان حرف استاد رو درک کرده و یک نمونه عینی هستم من باور اینکه میتونم یا نمیتونم رو دقیقا انجام دادم و زمانی که به خودم تونستم بقبولونم که میتونم باور تونستن در من شکل گرفت و تونستن شد جزئی از وجود من و اینکه کسی در سن بالا نمیتواند بازی کند یا ورزش کند یا هر کاری فقط و فقط به باور او بستگی دارد باور تونستن باشد میشود و باور محدود شونده داشته باشد نمیشود و همانطور که هنری فورد میگوید انهایی که میگویند میشود و انهایی که میگویند نمیشود دقیقا درست میگویند برای یکی میشود و برای یکی نمیشود

    فایل دیروز استاد به نظرم قشنگ ترین فایل استاد بود چون واقعا اشک منو از درون در اورد و دیدگاه خیلی قشنگی و همچنین باور خیلی قشنگی از خدا داد اره خدا همه چیه خدا منم خدایی تویی خدا این حرف هاست جالبه فک کردم کلا دو خط بیشتر نمیتونم بنویسم و این همه شد

    خدایا سپاسگزارم

    برای تمامی دوستان ارزوی سعادت خوشبختی سلامتی ثروت و شادی هم در این دنیا هم در اخرت دارم

    امیررضا سهل آبادی متحول شده ای از مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    سعیده درمانی گفته:
    مدت عضویت: 3072 روز

    سلام بر استاد و دوستان خودم درسایت فایل مثل همیشه عالی بود به نظرم یکی باور خود ورزشکار هست که نمیتونه تو سن بالاتر هم یه ورزشکار عالی باشه و هم حرف بقیه مردم و رسانه ها که میگن تو سن بالاتر نمیشه و همین باعث میشه که توانایی خودش رو از دست بده و نتونه بهتر باشه مثل گذشته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3153 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام خدمت استاد گرانقدر سید حسین عباس منش و سایر بزرگواران

    آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی

    دوجاده برای رسیدن به یک مقصود در جلوی راهم قرار گرفت ، یک جاده شلوغ و عامه پسند و یک جاده جنگلیه آرام و کم گذر

    و من جاده جنگلیه کم گذر را برای پیمودن این مسیر انتخاب کردم جاده ای که استادم عباس منش بمن نشان داد در این جاده کم گذر در ظاهر تنها هستم ولی در باطن با خدایم در حال پیمودن مسیر هستیم و از زیبایی های مسیر لذت می بریم نه خبری از نگرانی هست نه کمبود و ناراحتی بلکه پیمودن مسیر تماما” آرامش است و لذت

    تا تو با منی زمانه با من است بخت و کام جاودانه با من است تو بهار دلکشی و من چو باغ شور و شوق صد جوانه با من است

    در جلسه اول دوره بی نظیر قانون آفرینش آموختم که در دنیای فیزیکی و خاکی چیزی بنام واقعیت وجود ندارد بلکه انسانها با باورها شون واقعیت زندگی خودشون رو خلق می کند . پس نتیجه می گیریم بالا رفتن سن و تحلیل رفتن فیزیک اندام یک باور است و چون اکثریت جامعه این مسئله رو باور کردن شده واقعیت یعنی باوریه که خیلی به واقعیت نزدیکه ، ولی ما عباس منشی ها باور داریم سن و سال فقط یه عدد ذهنی است و ما مثل قالیه کرمان میمونیم هرچه بیشتر از سنمون می گذره به ارزشهامون اضافه تر میشه .

    و با یک تجربه شخص در این زمینه نوشته ام رو پایان میرسونم.

    در دورانی که دانشجو بودم قرار بود یک مسابقه دومیدانی برای کل دانشگاههای آزاد استان برگزار بشه و از آنجایی که من خیلی باورهای اشتباه در ذهنم داشتم با مشودت یکی از دوستان به فرشگاهی که مکمل های تغذیه بدنسازی می فروخت هدایت شدم و از آنجا یک بسته قرص انرژی زا ی قوی تهیه کردم.

    بنا بر توصیه فروشنده یک ساعت قبل از مسابقه و آنهم نصف قرص را مصرف کنم آماده برای مسابقه شدم ( ولی من به حرف فروشنده گوش ندادم و یک قرص کامل را خوردم ). وقتی مسابقه شروع شد آرام آرام در حین دویدن احساس کردم که قرص داره اثر خودش رو میزاره منم سرعتم رو آرام آرام افزایش می دادم چون مسابقه استقامت بود همه با یک سرعت مناسبی می دویدند و یادمه وقتی از چند نفری که جلوتر بودن عبور می کردم بم می گفتن مسافت زیاده سرعتت رو کم کن کم میاری ولی من با قبولوندن این باور به ذهنم که قرصه معجزه می کنه بسرعتم آرام آرام اضافه می کردم تا بجایی رسیدم که دیگه واقعا” دست خودم نبود پاهام خودشون می دویدن ریه هام پر از اکسیژن میشدن و نفس کم نمی آوردم اینقدر دویدن برام خوشایند و لذتبخش شده بود که با خنده میدویدم و تو دلم به رفیقم و قرص ، فروشنده ” ای والله ” می گفتم (شرک خفی) تا اینکه با اختلاف خیلی زیاد با سایر شرکت کننده نفر اول شدم ولی باز دوست داشتم بدوم در ذهن من مسابقه برایم تمامی نداشت.

    داورهای مسابقه بم شک کردن

    و منو فرستادن برای آزمایش ولی در کمال کاملا” ناباوری آزمایشم منفی بود پیش خودم گفتم چون بار اولم بوده و خون م هم تمیزه وقتی دویدم با عرق کردنم اثر قرصه پریده . خلاصله خوشحال و خندان جایزه نفر اول رو بردم و کلی جلو دوستان برند شدم.

    ولی فکر آزمایشه راحتم نمیزاشت که چطور با مصرف کردن من نشون نداد و کسی نفهمید من دوپینگ کردم . تا اینکه رفتم پیش همون فروشگاهی که قرص رو ازش خریده بودم و ازش پرسیدم ماجرا چیه چرا آزمایش ، انرژی بخشی قرص رو نشون نداد؟

    فروشنده گفت : داداش من ، وقتی دیدم تو بدنت به ورزشکارا نمی خوره و یک شبه می خوای راه صد ساله رو طی کنی ترسیدم قرص اصلی رو بت بدم بخوری واست مشکل پیش بیاد و منو به دردسر بندازی ، بنابراین بت قرص بی اثر دادم . منو ببخش.

    اون موقعه بود که تازه فهمیدم از وقتی که من قرص رو خریده بودم تا پایان مسابقه همش داشتم به خودم تلقین می کردم و ذهنم واقعا” اثر بخشیه قرص رو باور کرده بود.(البته اون موقعه تلقین بر ضمیر ناخودآگاه و باور رو نمیدونستم.)

    دوستان باور کنید از دیروز هرچی داشتم به خودم میگفتم چی بنویسم که به خودم لذت بده و برای دوستان سودمند باشه چیزی به ذهنم نمی اومد آلان در حین نوشتن یهویی این مسابقه دومیدانی به ذهنم رسید و چقدر ما خانواده گرم و صمیمیه عباس منش خوشبختیم که استاد بی نظیری چون آقای عباس منش رو داریم چون اون موقعه من قانون باور و فرکانس و مدار رو نمیدونستم ولی آلان با بیاد آوردن اون مسابقه طریقه باور سازی در ذهنم بهتر جا افتاد و از آلان به بعد بهتر میتونم با استناد به این تجربه شخصی باورهای جدید بسازم چون اون مسابقه رو در گذشته تجربه کردم واگه آلان با الگو گرفتن این تجربه بتونم خواسته هام رو بشون شکل بدم چه شود؟ قطعا” اتفاقات شگفت انگیز در زندگیم ایجاد میشه.

    استاد سید حسین عباس منش بی نهایت بی نهایت بی نهایت ازت سپاسگزارم . که دستی از دستان خداوند هستی برای هدایت ما.

    از خدا می خوام همیشه و در همه حال ما رو به راه راست هدایت کنه راه کسانیکه به آنها نعمت داده نه کسانیکه بر آنها غضب کرده و نه گمراهان.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    پریسا نجفی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام . من تازه به گروه عالی شما وارد شدم و خیلی خوشحالم که اینجا هستم. به نظر من باور ورزشکاران باعث افت توان آنها میشود . وقتی باور به محدوده ی زمانی دارند و باور دارند که بعد از سن مشخصی توان آنها افت پیدا میکند ، حتما این اتفاق برای آنها می افتد. کافیست که یک نفر این باور را بشکند و در سنین 40 یا 50 سالگی قهرمان مسابقات شود ، کم کم این محدوده ی زمانی بین ورزشکاران بی اعتبار می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  10. -
    my_amin گفته:
    مدت عضویت: 3926 روز

    به نام آن بی نام ازلی و ابدی

    قبل از هر چیزی از جناب آقای سیدحسین عباس منش و گروه تحقیقاتی ایشون بخاطر عشقی که جاری می کنند تا از این طریق بتونند به دیگران کمک کنند، سپاسگزاری می کنم.

    در مورد جواب این سوال که “چرا عموما ورزشکاران نمی توانند توانایی هایی که در سنین بین 20 تا 25 از خودشون بروز میدند رو در سنین بالاتر از خودشون به نمایش بذارند، یا اینکه حداقل دیگران اینطور در مورد اونها چنین طرز فکر و باوری دارند” باید بگم که تا حدود زیادی آقای عباس منش در توضیحات خودشون در همین فایل آخر و همچنین در فایلهای دیگه، جواب رو گفتند. من هنوز نظرات دیگر دوستان رو در این باره مطالعه نکردم. اول دوست دارم که جواب خودم رو بدم و بعد نظرات دوستان رو ببینم. حتما برآیند نظرات میتونه دیدگاه بهتری به همه بده بشرطی که هر نظر فارق از نظرات دیگه و از درون هر شخص برخاسته باشه چرا که هر شخص ارتباط منحصر بفردی با ندای درونی و راهنمای الهی درونش داره که بهترین جواب رو برای اون شخص بهش میده.

    بنظر من تنها چیزی که مانع بروز این قابلیتها در سنین بالاتر میشه، تصور و تصویر ذهنی و شخصی و درونی ای هست که اون فرد در این مورد از خودش داره و این مسئله کاملا ذهنی هست و به هیچ وجه بدلیل عدم توانایی جسمی نیست. در اینجا میخوام کمی بیشتر در مورد این “تصویر شخصی” که درونی و ذهنی هست توضیح بدم و سعی میکنم مثالهایی با ذکر منبع بیارم که بتونه در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دیگر دوستان کمک کنه.

    تصویر درونی ما اون چیزی هست که ما از خودمون در ذهن خودمون ساختیم. این تصویر درونی چیزی هست که ما بهش میگیم “من” یا “شخصیت من” یا “آنچه که من هستم”. این تصویر ذهنی، بر اساس باورهای ما نسبت به خودمون شکل گرفته. باورهایی که بواسطه تجربیات گذشته، پیروزیها و شکستها و همچنین رفتارهای دیگران نسبت به ما در گذشته و مخصوصا در دوران کودکی شکل گرفته.

    حالا زمانی که یک حرف، جمله، ایده یا نظری، جزئی از این تصویر و شخصیت درونی و ذهنی ما باشه، ما بدون هیچ شکی و کاملا بدیهی اون رو میپذیریم و بر طبق اون عمل میکنیم. در واقع تصویر درونی ما، نحوه فکر کردن ما، احساسات ما، اعمال ما و باورهای ما از توانایی هامون رو میسازه. میزان موفقیت ما در هر امری و کلا نوع تجربیات ما بستگی به این تصویر درونی هست که از خودمون داریم. در واقع جنس فرکانسی این تصویر، مثل اثر انگشت هر فرد، منحصر به خودشه و فرکانس های مشابه و نزدیک تر رو جذب و تجربه میکنه. بهتره بگم که ما بغیر از صورت ظاهری و بیرونی که داریم و همدیگه رو میبینیم، یک صورت باطنی و درونی داریم که تعیین کننده نوع تجربیات و اتفاقات زندگی ماست. اگر چشمی یا لنزی بود که میشد این صورت درونی رو دید، اونوقت میشد براحتی فهمید که چرا بعضی ها همیشه موفق اند و بعضی ها همیشه شکست خورده. بعضی ها همیشه مثبت اند و بعضی ها همیشه منفی و … . خدا رو شاکرم که چنین لنز و چمشمی در جهان ساخته شده و اون تست باورهاست که آقای عباس منش عزیز، اون رو تهیه کردند و در محصولات مختلف شون مثل بسته روانشناسی ثروت 1 از اون بعنوان کلید حل مشکل استفاده کردند و ما با استفاده از اونها میتونیم شخصیت درونی و تصویر ذهنی خودمون رو کشف کنیم و بشناسیم. بعد از شناسایی اجزای اون تصویر و شخصیت ذهنی، ما میتونیم از طریق تصور خلاق مون و تزریق آگاهانه باورها و مشخصه ها و مولفه های مورد دلخواه مون، اون تصویر ذهنی رو تغییر بدیم. در واقع هر چیزی شدنیه، اون هم به راحتی بشرطی که جزئی از این تصویر درونی ما باشه. نیازی به صرف نیروی اضافی نیست، فقط کافیه این تصویر رو هماهنگ با هدف مورد نظرمون بکنیم. بعد از اون میبینیم که ناخودآگاه ما، افکار، ایده ها، احساسات و رفتارهایی رو در ما برانگیخته میکنه که در راستای اون هدف هست و ما فقط کافیه از اونها استفاده کنیم تا براحتی به هدف برسیم.

    برای بار اول، آقای ماکسول مالتز، در سال 1960 کتابی بنام سایکوسایبرنتیک به چاپ رسوند و بعد از اون هم نسخه های آپدیت شده اش به چاپ رسید و در اون کتاب برای بار اول در مورد “تصویر شخصی” یا “تصویر درونی” توضیح داد. ایشون پزشک جراح پلاستیک بود که بعد از جراحی های بسیاری که روی مراجعین خودش انجام داده بود، متوجه شد که احساسات و نحوه تفکر و رفتار بعضی افراد، بعد از عمل جراحی تغییر میکنه و در بعضی از افراد هم هیچ تغییری در رفتار و شخصیت شون رخ نمیده. و متوجه میشه که این تغییر بیرونی و ظاهری نیست که باعث تغییر رفتار انسانها میشه، بلکه برداشت افراد از تصویر درونی و شخصیت خودشون باعث تغییر رفتارشون میشه. در واقع، بعضی از افراد، بخاطر اینکه از نظر ظاهری زیباتر شده بودند، حس بهتری نسبت به خودشون پیدا کرده بودند و باورهای بهتری ازخودشون درونشون بوجود اومده بود، به همین جهت رفتار و عملکرد متفاوت و بهتری از خودشون بروز میدادند، این درحالی بود که عده دیگری، از این تغییر بیرونی و ظاهری، هیچ تاثیری نگرفته بودند و رفتارشون هم هیچ تغییری نکرده بود، چون اون شخصیت و باور و تصویر درونی شون همچنان مثل سابق بود.

    دکتر مالتز بعد از تحقیقات بیشتر به این نتیجه رسید که تمام اتفاقات و موفقیت ها و شکستهای یک انسان، بستگی به تصور درونی اون شخص از خودش داره و اسمش رو گذاشت، تصویر ذهنی یا تصویر درونی یا تصویر شخصی. این تصویر ذهنی از طریق ورودی های ذهنی ما تقویت میشه. یعنی هر آنچه که ما وارد وجودمون میکنیم، از طریق رفتارهامون، دیده ها و شنیده هامون، این مواد، وارد تصویر درونی ما میشن و ناخودآگاه ما، مثل یک مکانیزم خودکار، ما رو به سمت اون هدفی میبره که بهش داده شده و اون هدف چیزی نیست جز اثبات و تجلی اون تصویر درونی.

    پس برای رسیدن به یک موفقیت، باید اون موفقیت رو وارد تصویر ذهنی خودمون بکنیم. دکتر مالتز معتقد بود که با تصویر سازی صحیح و با تزریق باورهای صحیح، میشه این تصویر درونی رو تغییر داد و بعد از اون، ضمیر ناخودآگاه، بصورت کاملا اتوماتیک و هدایت شده، رفتارها، احساسات و افکار همجنس اون تصویر درونی رو برای ما بوجود میاره و متعاقبا با اقدام ما در اون راستا، ما به نتایج دلخواه دست پیدا می کنیم. تکرار میکنم با اقدام ما در راستای اون هدایتهای درونی این موفقیت بدست میاد. اما اگر بدون تصحیح این تصویر ذهنی، اقدام کنیم، الزاما به خواسته مون نمیرسیم، بلکه به اون چیزی میرسیم که تصویر درونی ما با اون هماهنگه. پس تصحیح تصویر درونی قبل از اقدام و در حین اقدام لازمه رسیدن به خواسته هست و برای حفظ نتیجه هم باید اینکار رو بعد از رسیدن به خواسته برای همیشه تا ابد ادامه داد و در ادامه به سمتی هدایت میشیم که در حال حاضر داریم برای اون برنامه ریزی میشیم.

    در مورد موفقیت و بروز توانایی های ورزشکاران در سنین بالاتر هم دقیقا همین مسئله هست. یعنی باور و تصویر درونی غالب افراد مخصوصا متخصصین و پزشکان اینه که یک ورزشکار، نمیتونه توانایی هایی که در سنین پایین تر داره، در سنین بالاتر از خودش بروز بده، به همین علت، این باور و تصویر ذهنی، در ورزشکاران شکل میگیره که من نمیتونم در سن 35 سالگی مثل 25 سالگی خوب بازی کنم و ورزش کنم. و با این تصویر ذهنی، خب نمیشه. اما ورزشکارانی که چنین تصویر ذهنی از خودشون نداشته باشند و برعکس، چنین تصویر و باوری رو داشته باشند که من همیشه میتونم بهتر از قبل عمل کنم، میتونند خلاف باور همگانی کاری رو انجام بدند که تابحال هیچ انسانی انجام نداده، درست مثل کاری که آقای راجر بنیستر در مورد دویدن مسافت یک مایل زیر 4 دقیقه انجام داد. کاری که تا قبل از اون، هیچ انسانی نتونسته بود انجام بده، چون باور و تصویر ذهنی ورزشکاران بخاطر باور و تصویر ذهنی غالب جامعه بخصوص متخصصان و پزشکان بر این بود که فیزیولوژی انسان، قادر به انجام چنین کاری نیست. اما راجر بنیستر، با باور و تصویر ذهنی شخصی درست، این کار رو انجام داد و جالب اینجاست که بعد از اون، چندین ورزشکار دیگه اینکار رو انجام دادند و رکورد راجر بنیستر، تنها 46 روز دوام آورد و امروزه دویدن یک مایل زیر 4 دقیقه یکی از توانایی های ضروری برای دوندگان نیمه استقامتی رده اول دنیاست و به این علت، دیگر دوندگان بعد از راجر بنیستر تونستند اون کار رو انجام بدند که، تصویر ذهنی اون افراد از انسان و خودشون تغییر کرد و باور کردند که میشود و شد.

    امروزه همه ورزشکاران موفق دنیا از این روش برای موفقیت خودشون استفاده می کنند. من فکر میکنم کسی مثل راجر فدرر هم با داشتن چنین آگاهی تونسته بر خلاف باور دیگران در سنین بالاتر به موفقیت های قبلی خودش ادامه بده. دیگران هم با تقویت چنین باورهایی و ساختن تصویر ذهنی درست میتونند به موفقیتهای دلخواه شون برسند.

    بنظر من، نه تنها چنین توانایی هایی، بلکه توانایی هایی بمراتب بالاتر از این رو، تمام انسانها میتونند از خودشون بروز بدند. توانایی هایی که تابحال هیچ انسانی از خودش بروز نداده. انسان نامحدود آفریده شده و میتونه نامحدود عمل کنه بشرطی که تصویر ذهنی و باورش از خودش نامحدود باشه. داستانها و مستندات و شواهد خیلی بیشتر و بزرگتر از مطالبی که در بالا اشاره شد، وجود داره که برای ساختن باورها و تصویر ذهنی قدرتمند، کمک کننده هست ولی بدلیل طولانی شدن این مطلب، مجبورم به همین مقدار بسنده کنم. امیدوارم برای دوستان مفید واقع بشه.

    باز هم از گروه تحقیقاتی عباس منش تشکر میکنم که چنین فضایی رو برای رشد دیگران فراهم کردند.

    سپاسگزارم که نظر من رو تا انتها مطالعه کردید.

    در پناه حق، برقرار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2772 روز

      سلام دوست عزیزم امین عبا خواه امیدوارم که حالت عااالی باشه

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو در هر لحظه بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا که در مورد تصویر درونی به اندازه ای توضیح دادید.

      دوست خوبم ترجمه ی اسم کتاب چیه؟

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        my_amin گفته:
        مدت عضویت: 3926 روز

        سلام به شما دوست خوبم

        من pdf کتاب به زبان انگلیسی رو دارم و شما با یک سرچ ساده در اینترنت میتونید اون رو دانلود کنید. انتشارات شباهنگ، در سال 1370، اولین چاپ این کتاب به زبان فارسی رو با ترجمه مهدی قراچه داغی با نام “روانشناسی تصویر ذهنی ، سایکوسیبرنتیک،علم کنترل ذهن” روانه بازار کرد. در حال حاضر نمیدونم که این کتاب در بازار موجود هست یا نه. میتونید پیگیر بشید.

        ممنونم از شما،

        من هم سعادتمندی در همه جنبه های زندگی رو براتون آرزومندم.

        در پناه حق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          ابوالفضل اشرفی گفته:
          مدت عضویت: 2772 روز

          سلام دوست عزیزم امین جان امیدوارم که حالت عااالی باشه

          باز هم سپاسگزار خداوندم که دوستانی خوب چون شما دارم، از لطفی که کردید سپاسگزارم.

          آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

          ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      جعفر عرب گفته:
      مدت عضویت: 2759 روز

      سلام دوست عزیز نظرتون رو تا آخر خواندم بسیار عالی بود.از اون دست نظراتی هست که حال آدم خوب میشه با خوندنش واین احساس را پیدا کردم که کارهای زیادی میتونم انجام بدم .ممنونم که نوشتی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عباس کشوری گفته:
      مدت عضویت: 2769 روز

      سلام.امین عباس خواه عزیزم.بسیارلذت بخش بودمطلب شماوکارسازحال کردم امیدوارم که موفق وپیروزوسربلنددرطول زندگیت باشی.منوهم ازدعاخیرت بی نصیب نزاریندبه.امیددلی خوش??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        my_amin گفته:
        مدت عضویت: 3926 روز

        سلام

        از همه شما دوستان و عزیزان بابت نظرات زیباتون ممنونم. تشکر اصلی رو باید از گروه تحقیقاتی عباس منش بکنیم که این فضا رو فراهم کردند تا بتونیم از آگاهی های ناب همه دوستان استفاده کنیم.

        باز هم از آقای عباس منش و تیم شون سپاسگزارم.

        در پناه حق، ثروتمند (صاحب تمام برکات) باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: