رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 23

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی مرادزاده گفته:
    مدت عضویت: 2868 روز

    سلام خانواده عزیزم???

    امروز بعد از تموم کردن فصل اول کتاب رویاهایی که رویا نیستند درست در روز تولدم با انجام تمرینِ آخر فصل ایده های پولساز و میلیونی فوق العاده ای به ذهن و قلبم جاری شد که دوسداشتم حس فوق العادمو باهاتون شریک شم و متن شکر گزاریمو باهاتون به اشتراک بذارم????

    شکر گزاری: خدایا شکرت میکنم که برای هدایتم با این خانواده صمیمی و استاد بزرگوارم عباسمنش آشنام کردی

    خدایا شکرت که امروز وارد 29 اُمین سال زندگیم شدم

    خدای یگانه ام خدای خوبم بهار بیست و نهم زندگیم رو به کمک خودت که تنها یار و یاورم هستی میخوام تبدیل به بهار جاودانه عمرم کنم

    همیشه میخاستم و توی ذهنم بود که زیر 30 سال میلیونر بشم و میلیونر بمونم(البته الان فهمیدم که سن فقط یه عدده و اصلن مهم نیس میخام تا آخر عمرم با همین شادابی سلامتی و نشاط زندگی کنم و روز به روز شادتر و سلامت تر هم میشم) زیبا زندگی کنم و کاری کنم دنیا جای زیباتری برای زندگی کردن شود

    خدایا شکرت که داری کمکم میکنی و هدایتم میکنی که به این هدفم برسم چون میدونم تنها قدرت مطلق تویی و نیرویی بالاتر از تو وجود نداره پس تمام کیهان و جهان هستی به قدرت و اراده ی تو دست بدست هم میدهند تا من به سادگی از راحت ترین و هموار ترین مسیر به هدفم برسم

    اینقدر این هدفم رو نزدیک و در دسترس و قابل لمس میبینم که اشک شوق در چشمانم حلقه زده…خدایا شکرت??????

    خدایا ممنونتم که امشب در شب تولدم ایده های فوق العاده پولسازی رو به قلب و ذهنم الهام کردی

    دل توی دلم نیست که با اسپانسری به قدرتمندی و عظمت تو این ایده ها رو اجرایی و عملی کنم ایمان دارم که به سادگی و راحتی به هدفم میرسم چونکه تمثیلی برای عظمت و قدرت اسپانسرم که تویی وجود نداره

    فکر میکنم بهترین کلمه اینه:

    عظمتت بی انتها و بی نظیره اسپانسرِعزیزم??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2770 روز

      سلام دوست عزیزم مجتبی مراد زاده امیدوارم که حالت همیشه عااالی باشه

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو در هر لحظه بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا متوجه شدم امروز تولدتونه و بسیار خوشحال هستم و براتون بهترین آرزو رو دارم آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          ابوالفضل اشرفی گفته:
          مدت عضویت: 2770 روز

          درودفراوان

          بر دوست مهربان?

          از وقتی اومدم توی این خانواده طبع شاعریم گل کرده?

          امروز صبح بود داشتم واسه داشتن دوستای خوبم سپاسگزاری میکردم واسه روابط خوب و عالی که دارم از خدا سپاسگزاری میکردم و طبق قانون به هر چی توجه کنی بیشتر میشه بازم بابت دوستای خوبی که دارم از خداوند سپاسگزارم، همتونو دوست دارم ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سید رهام گفته:
    مدت عضویت: 3875 روز

    سلام به همه ی دوستان خوبم

    در اول صحبتم می خوام از عباس منش عزیز برای فراهم کردن این فضای دوستانه، صمیمی و لذت بخش که برای همه ما پرورش دهنده و رشد دهنده است، تشکر کنم.

    من خودم درگیر این سوال و این باور بودم و دوست دارم داستان خودم را به اختصار بیان کنم. از 7 سالگی ورزش می کردم و حدود 19 سالگی وارد ورزش کاراته شدم و از اونجا که کاراته و مربی خوبم (که الان مربی تیم ملی است) باعث پیشرفت من در همه ی ابعاد و تقابل با بسیاری از ترس هام شدن تصمیم گرفتم حرفه ای تر ادامه بدم. خلاصه توی کمتر از 6 ماه با کمربند نارنجی داشتم توی لیگ استان مبارزه می کردم و روند پیشرفتم عالی بود. انگیزه ی زیادی داشتم و هر روز تمرین می کردم ولی در 21 سالگی یک روز وقتی مبحث حرفه ای ادامه دادن مطرح شد و مربیان به من گفتن اگر چند سال زودتر وارد این ورزش می شدم می تونستم و الان دیر شده!!!! معمولا مربیان توی سنین تا 18 سالگی با استعدادها قرارداد امضا می کنن که به صورت توافقی در ازای درصدی از درآمد دوران ورزش حرفه ای به اون ها به صورت تخصصی آموزش بدن. نمی شه باور کرد که 21 سالگی دیر شده باشه ولی باور اکثر مربی ها که باعث ایجاد باور در شاگرداشون هم میشه اینه که سن شروع دوران حرفه ای کمتر از 18 سالگیه!!! خلاصه بعد از ریختن ترسم از مبارزه دیگه انگیزه ی مبارزه را از دست دادم و بخش کاتا برام جذاب تر شد چون ترکیب هنر و ورزشه و هنری بودن کاتا را دوست داشتم. کاراته را ادامه دادم و الان دان 3 دارم ولی شاید اگر اون روزها می دونستم این باور اونهاست که ورزش حرفه ای را باید قبل از 18 سالگی شروع کرد و دیر شده و من باید با باور خودم حرکت کنم که هیچ وقت دیر نیست و فقط باید باورهای موافق با خواسته ام ایجاد می کردم و تلاش بیشتری می کردم و …

    از اون دوران یاد گرفتم و با دانسته ها و باورهای امروزم می تونم تحلیلش کنم و البته خوشحالم که به مسیرهای بهتری هدایت شدم و افسوس اون دوران را نمی خورم چون با علاقه و لذت ورزش کردم.

    اما جواب سوال:

    یکی از اولین دلایلی که به ذهنم می رسه اینه که ما حتی توی پیر شدن هم چشم و هم چشمی می کنیم. برای حرف خودم دلیل دارم. فامیلی مادرم قرنی هست و اکثرشون حدود یک قرن عمر می کنن. جالبه که باور دارن آدم می تونه صد سال در سلامت زندگی کنه ولی توی خیلی از خانواده ها سن مسن ترین فرد کمتر از 60 ساله!!! اصلا به 50 ساله می گن پیر و بعد از اون طوری بهش تلقین می کنن که فرد روش نمی شه بیشتر از 60 سال عمر کنه!!!

    یادمون باشه حضرت نوح حدود 1000 سال عمر کرده و روایت های زیادی از عمر های زیاد در گذشته وجود داره و همین الان هم شهری در ژاپن هست که متوسط عمر 120 ساله.

    توی ورزش هم به نظرم همینه. یعنی الان همه منتظر افت کردن رونالدو و مسی و … هستن. یادمه بارسلونا به راحتی ساموئل اتوئو را داد به اینتر چون سنش بالا رفته بود ولی همین کار برای اتوئو انگیزه شد و توی اون سال اتوئو با اینتر 4 جام گرفت و قهرمان اروپا و لیگ و حذفی شد. انقدر همه می پرسن چه زمانی خداحافظی می کنی تا بتونن بهش القا کنن که پیر شده و بالاخره معمولا موفق هم می شن. همین امشب بوفون با 40 سال سن توی دروازه یونتوس می درخشه و واقعا با صلابت و جوان بازی می کنه. باید دید چه باوری ساخته که تونسته به باورهای غالب جامعه غلبه کنه.

    یه دلیل برای خداحافظی به ذهنم می رسه و اون دلیل پیری نیست بلکه افت کردن انگیزه است. ما برای شروع هر کاری خیلی انگیزه داریم ولی در ادامه کم کم یادمون می ره چرا شروع کردیم و لذت کار برامون کم می شه. شاید شبیه آب خوردن در زمان تشنگی باشه. لیوان اول حس بی نظیر زندگی را برامون داره. لیوان دوم تازه می فهمیم داریم آب می خوریم!!! لیوان سوم هم می تونه بی تفاوت باشه برامون ولی بعدش دیگه دلمون آب نمی خواد. می تونین 10 لیوان آب بخورین؟ 20 لیوان؟ 100 لیوان؟ حتی با شنیدنش هم حالت تهوع می گیریم.

    روز اول ورزش انرژی داریم. سال اول و دوم دنبال قهرمانی هستیم. بعد از 10 سال چی؟ بعد 20 سال؟ شاید نشه تصور کرد کسی 50 سال یک ورزش را به صورت حرفه ای ادامه بده. یکی از مهمترین دلایلش اینه که انگیزش را از دست می ده و انسان منهای انگیزه یعنی رسیدن انسان به سکون و این یعنی مرگ حرکت به سوی پیشرفت.

    یه چیزی از زندگی خودم مثال می زنم. از بابام که بیش از 50 ساله حرفه ای کوهنوردی می کنه و هنوزم هفته ای 3 روز تمرین داره. دیدن تمرین بابام خیلی آموزنده است. شکرگزاری و خوندن نماز در حین کوهنوردی شاید برای خیلی ها عجیب باشه. تا حال توی پیاده روی با هر قدم شکرگزاری کردین؟!! شاید این یکی از رمزهاش باشه که برای یک کار بیش از 50 سال انگیزه داشت. داشتن سلامتی و لذت از مسیر حرکت و … توی هر حرفه ای می تونه عامل حرکت باشه.

    به نظرم پول برای شروع انگیزه ی مناسبیه ولی برای ادامه نه. یادمه مجید جلالی می گفت ظرفیت اکثر فوتبالیستای ایران یکی دو میلیارده و بعدش دیگه روند رشدشون کند می شه!!!به نظرتون آیا رونالدو با درآمد هفتگی چند میلیارد آیا باز هم برای پول فوتبال بازی می کنه؟ به نظرم انگیزه های این افراد فراتر از پول و شهرت و … یه عشق عجیبی به کارشون دارن که باعث می شه حتی مصدومیتشون هم زودتر از پیش بینی پزشکان خوب بشه!!

    جالبه که عضلات با ورزش جوان می مونن. یه قانون توی دنیا هست و اون اینه که از هر چیزی استفاده نکنی و براش شکر گزار نباشی ازت گرفته می شه. افرادی که ورزش نمی کنن عضلاتشون ضعیف می شه چون بدن می بینه از این عضله استفاده ای نمی شه پس به مرور از کار میندازش. تجربه ی گچ گرفتن قسمتی از بدن اینو اثبات می کنه. اگر قسمتی از بدن یک ماه توی گچ باشه عضلش به شدت ضعیف می شه و نیاز به فیزیوتراپی پیدا می کنه. پس بازم می گم اگر برای هر چیزی شکرگزار نباشی ازت گرفته می شه و نشانه شکرگزاری علاوه بر بیان کلامی استفاده کردن درست ولذت از داشته هاته. مثلا اگر از پولت استفاده نکنی می گنده و از بین میره چون یکی از راه های شکرگزاری پول خرج کردن و لذت بردن بابت داشتن پولیه که داری خرج می کنی. مالک یکی از بزرگترین کارخانه های ایران گفت خوشحالم که بیش از 3000 خانواده از طریق من روزیشون را از خدا میگیرن و این یعنی اینکه من عامل توزیع رزق برای بیش از 10000 نفر هستم. این فرد روز به روز ثروتمند تر می شه چون از داشتن و خرج کردن پولش لذت می بره. ورزشکار هم اگه از داشتن سلامتی وعضلات قوی و ورزش لذت ببره می تونه هر روز پیشرفت کنه.

    من به عشق می گم موتور محرک. موتوری که سوختش ایمانه. اگر به کاری عشق داشته باشیم برامون مهم نیست کی داره تشویقمون می کنه و کی داره مسخرمون می کنه. حتی مهم نیست که کسی نگاهمون می کنه یا نه. اگر عاشق کاری باشی سن مهم نیست. افراد زیادی بودن که توی سنین بالا کسب و کارهای فوق العاده موفقی را شروع کردن و با ایمان حرکت کردن. همین چند سال پیش یکی از دوستای بابام توی سن هفتاد و چند سالگی قهرمان وزنه بردای پیشکسوتان جهان شد!!!

    خیلیا بودن با باورهاشون تابوی ناباوری ما را شکستن و باعث شدن باور کنیم. بگردیم دنبال این افراد. همه چیز امکان پذیر و شدنیه.

    یه بیت از شعر خودم برای آخر صحبتم می نویسم:

    تو دیر باور نکن عشقو

    بی باور عشق می میره

    من عشقو باورش کردم

    می رم سمتی که اون می ره

    یه چیز دیگه دوست دارم بگم و می خوام نظرتون را هم بدونم. من نظرم اینه که اکثز افراد روزی می میرن که دیگه انگیزه ای برای زندگی ندارن و می خوان بمیرن. نظرتون چیه؟؟؟

    عاشق باشین در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      مریم م گفته:
      مدت عضویت: 2736 روز

      آقای سید رهام لذت بردم از نظرتون ، بله واقعا انگیزه دلیل خیلی مهمیه و خودم هم که بهش فکر میکنم میبینم توی خیلی از چیزها وقتی اون انگیزه رو نداشتم دیگه دلیلی برای ادامه برام وجود نداشته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      کیانوش نسیم سبحان گفته:
      مدت عضویت: 2899 روز

      سلام و درود بر سید رهام عزیز دوست مقتدر و مهربانم

      اول تبریک میگم به خاطر برنده شدن در مسابقه ی قبلی و

      دقیقا با نظر پر از راستی و درستی شما موافقم

      به هرچی عشق بورزی و انگیزه انجام دادنش و داشتنش را داشته باشی زمان برات بی معنا میشه ،سن واست فقط یه عدد میشه،

      من 36 تا بهار در زندگیم دیدم ولی تو هر جمعی که هستم چشمم دنبال بچه هاست که باهاشون بازی کنم و حرف بزنم و سربه سرشون بزارم یه جورایی حرف هم سنام یا بزرگتر های جمع را درک نمیکنم به خودم میگم بچه هارو عشقه

      کودک درونم هنوز دنبال بازیگوشی و هیجان و تجربه هست

      عالی بود

      در پناه خدا شاد و پر روزی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2770 روز

      سلام دوست عزیزم سید رهام امیدوارم که حالت همیشه عااالی باشه

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو در هر لحظه بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا در مورد قانون استفاده کردن گفتید و از شعر و سوال زیباتون که منو به فکر واداشت سپاسگزارم و منم همین عقیده رو دارم

      و ?نمیگم تا وقتی که زنده ام به کار مورد علاقم می پردازم بلکه میگم

      تا وقتی که به کار مورد علاقم میپردازم زنده ام?

      عجب چیزی گفتم? یادم باشه اینو بزارم توی کلکسیون باورهام.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وریا گنجی گفته:
      مدت عضویت: 2336 روز

      سلام

      آقای رهام عزیز به شکرگزاری و استفاده از داشته ها به خوبی اشاره کردند.

      منظور از شکرگزاری به نظر من همون بهره برداری درست هست

      قران در داستان موسی و بنی اسرائیل به این موضوع اشاره میکند که قوم بنی اسرائیل تحت شدیدترین فشارهای فراعنه مصر بودند و بخشی از شرایط سختشون رو هم توصیف میکنه : فرعونیان شما رو به بردگی میگرفتند و اگر هم کسی اعتراض میکرد پسرانشان را سر میبریدن و دختر و زنانشان را به بردگی… میگرفتند..

      و در اون شرایط سخت گفته میشود : شکرگزار باشید : به نظر من در همچین شرایط سختی هیچ آدمی نمیتونه بگه خدایا شکرت : پیام قران این هست که حتی در بدترین شرایط یه امکانات و داشته ها و استعدادهایی هست که میشه ازش بهره برداری کرد و تغییر رو ایجاد کرد

      استاد عباسمنش هم خیلی خوب به این موضوع اشاره میکنند در صحبتهاشون : همیشه میگن اگر شرایط به ظاهر سخت بود بازم تمرکزتون روی چیزای مثبت و داشته هاتون باشه ، در فایل رویاهایت را باور داشته باش به این موضوع خیلی خوب اشاره کردند که همون موقه که توی اون اتاق سیمانی بودیم من خوشحال بودم ، من با کفش های کتونی که جایزه گرفته بودم (از دانشگاه) روزها و هفته ها پیاده میرفتم و فایل هام رو گوش میدادم و داشتم اون آینده ای رو که میخواستم میساختم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علیرضا بهرامی گفته:
      مدت عضویت: 2804 روز

      سلام دوست عزیز

      برای شروع مراقبه در محلی آرام جایی که کسی مزاحم شما نشود، بنشینید. لباسی راحت تنتان کنید. مهم نیست که روی صندلی می نشینید یا روی زمین یا روی تخت دراز می کشید. مهم اینست که بدنتان در وضعیت آرامی باشد.

      حالا، چشمانتان را ببندید، بدن خود را شل و رها کنید و نفس بکشید. به آرامی هوا را درون ریه خود بکشید و از بیرون دادن هوا به آرامی لذت ببرید “آرامش شخصی شما بسیار مهم است.”

      به آرامی هر نوع فکری را از ذهنتان پاک کنید، یا سعی کنید دنبال فکرتان را نگیرید و فقط روی تنفستان تمرکز کنید.

      در ابتدای کار فکر شما از شما تابعیت نمی کند و دائم می خواهد به موجودیت خود ادامه دهد و مزاحم شما شود. اما نا امید نشوید، آرام باشید، دوباره نفس بکشید و سعی کنید فکرتان را متوقف کنید.

      یکی از پیشنهاد های ما اینست که در ابتدای کار به افکار جزئی که دنباله ندارد بچسبید. مثلا شمارش دفعات تنفس یا تیک تاک ساعت یا چکیدن قطره آب… با این کار، یعنی برگزیدن افکار ملایم، همه افکار تردید آمیز و مقاوم را کنار می گذارید.

      مرحله مراقبه برای خاموش کردن ذهن است نه کار کردن بر روی آرزوها. بنابراین هر نوع مقاومتی خاموش می شود و ارتعاشات انرژی درونی به حد طبیعی و خالص خود می رسد.

      هنگامی که ذهن خود را کاملا خاموش می کنید ممکن است احساس جدا شدن از جسم به شما دست دهد. برای مثال تفاوت واقعی میان انگشت پا و بینی تان قائل نمی شوید. گاهی اوقات هم زیر پوستتان به خارش می افتد. گاهی اوقات هم بدنتان به حرکت می افتد و ممکن است بی اختیار به چپ و راست یا عقب و جلو حرکت پیدا کنید یا سرتان بی اختیار از یک سو به سوی دیگر متمایل شود. هر یک از این حرکات نشانگر رسیدن مراقبه ی عمیق است. تمرین مراقبه حالت پذیرش را در شما افزایش می دهد.

      با گذشت زمان و با مراقبه ی منظم، می توانید ارتعاشات انرژی را در بدن خود افزایش دهید و افکار منفی، مقاوم و تردید آمیز را از خود دور کنید. با شناخت افزایش ارتعاشات این توانایی را پیدا می کنید که آگاهانه از وجود ارتعاشات بالای انرژی با خبر شوید.

      “از کتاب بخواهید تا به شما داده شود خانم استر هیکس”

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    زاگرس قبادی گفته:
    مدت عضویت: 3856 روز

    به نام انرژی بی پیان

    استاد بزرگوار و دوستان عزیز سلام

    مدت هاست که کامنت نزاشتم و در هیچ مسابقه ای شرکت نکردم و الان ساعت 1 هست و یک حسی (فکر کنم خدا بود) بهم گفت که نظرم رو بنویسم

    من فکر می کنم که چون اکثر ورزشکاران و مربیان آنها این باور را که (بدن تا سن و سال مشخصی جواب می دهد و بعد از ان باید بازنشسته شد) پذیرفته اند و منتظر وقوع آن هستند در نتیجه در همان سن و سالی که باور کرده اند جسم و ذهن آنها شروع به ضعیف شدن می کند اما اگر باور خود را تغییر دهند قطعا می توانند بیشتر از آنچه که فکر می کنند به ورزش خود ادامه دهند .

    مثل رضا عنایتی خودمون یا بوفون که ممکن است بعضی ها بگویند که کار دروازه بان ساده تر است اما

    خاویر زانتی آرژانتینی که دفاع راست اینتر میلان بود و نیاز به دوندگی بیش از حد دارد در 41 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.

    پس باور ما و آنچه که منتظرش هستیم اتفاق می افتد و زندگی ما را رقم می زند.

    بهترین ها رو از خداوند وهاب و رزاق برای همه آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ابوالفضل اشرفی گفته:
    مدت عضویت: 2770 روز

    سلام به همه امیدوارم که حالتون عااالی باشه ?

    سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو در هر لحظه بیشتر میکنه.

    ?

    بعد از خوندن 19 صفحه از نظرات دوستان که فوق العاده بودند و البته قدرت تلقین که درمورد بیماری ها هم به کار میره بهم الهام شد تا مطالب پایین رو با شما دوستای عزیزم به اشتراک بزارم و امیدوارم از این مطلب به خوبی استفاده کنید.

    ?

    دوستان همه میدونیم که با قدرت تلقین میشه حتی بیماری های به اصطلاح لاعلاج (که به همچین چیزی اعتقاد ندارم) رو درمان کرد و حتی با قدرت تلقین یا ایجاد باورها میشه عضلات بدن رو به خوبی ساخت و تراشید یا حتی میشه تمام سلول های بدن روبا این باور که من هر روز از هر جهت جوانتر و پر انرژی تر میشومبه خوبی تقویت کرد.

    ?

    از وقتی که استاد این فایل رو به اشتراک گذاشتند من تصمیم گرفتم با قدرت تلقین یا ایجاد باور رنگ چشمام رو تغییر بدم فقط بخاطر اینکه به قدرت خلق کنندگیم ایمان دارم و باور دارم که حتی میشه رنگ چشم رو هم تغییر داد چراکه خداوند به من قدرت خلق کنندگی داده و بابتش سپاسگزار خداوندم.

    ?

    ساعتای 11 شب بود که بهم الهام شد توی اینترنت یک سرچی در مورد رنگ چشمها انجام بدم و خداوند اطلاعات خوبی رو به من نشون داد و بابتش سپاسگزار خداوندم.

    براتون یک مطلبی اوردم که بهتون در ساختن باورهایی برای قدرتمند کردن فیزیکتون کمک میکنه و چقدر خوشحالم که این مطلب رو به اشتراک میزارم و بابتش سپاسگزار خداوندم.

    ?

    بیوکنزی چیست؟

    بیوکنزی تغییر و دستکاری سلول های زنده است.با بیوکنزی میتوان به تقویت سلول ها برای القاء بهبودی و یا کاهش بهبودی حتی وادار کردن به بیماری هایی مثل سرطان ،تغییر شکل و ظاهر و حتی میتوان برای افزایش بلوغ فیزیولوژیکی استفاده نمود.

    بیوکنزی توانایی تغییر ساختار توابع DNA فرد و یا دیگران است درواقع بیوکنزی یک شفا دهنده قدرتمند است .با بیوکنزی میتوان تومور های زنده را در بدن فرد نابود کرد هر چند برای رسیدن به این حد توانایی نیز به سالها تمرین دارد که بعد از آن حتی میتوانید DNA افراد و دیگر موجودات زنده را تغییر دهید .

    تغییر DNA برای تکامل نیاز به زمان دارد

    بیوکنزی توانایی دستکاری آرایش بیولوژیکی موجودات زنده

    بیوکنزی یعنی توانایی تغییر ویژگی های فیزیکی بدن به هر صورتی که دوست دارید است، به عنوان مثال رنگ چشم، رنگ مو، طول مو، مدل مو، رنگ پوست و خیلی موارد بیشتر که با تغییر DNA کار میکند ، به همین دلیل است افراد جدید با استفاده از این روش و توانایی تا چند ماه طول می کشد تا تغییر در جنبه های فیزیکی خود ایجاد کنند اما هنگامی که آنها استاد این توانایی شوند می توانند به راحتی در زمان کوتاه تری این کار را انجام دهند

    آیا این توانایی میتواند بیماری ها را درمان کند ؟

    از انجا که بیوکنزی اجازه میدهد شما سلول ها را دستکاری کنید این بیانگر این است که شما توانایی این را دارید که بیماری ها را با این توانایی درمان کنید .این اتفاق رخ میدهد اگر فرد از این توانایی سلول ها را از علت بیماری که انها به صورت دقیق میگویند تغییر دهد و این سلول بیماری را معکوس کند به عنوان مثال سلول ها را به حالت عادی و معمولی برگرداند .چیزی که این توانایی رو قدرتمند میسازد این است که فرد در صورت داشتن این توانایی تا انجایی که ممکن است میتواند عمر خود را افزایش دهد و زمانی که دیگر سلول ها تکثیر نمیشوند با انها مبارزه کند .

    بهترین استفاده از این توانایی چیست؟

    با استفاده از بیوکنزی نه تنها به پتانسیل های باالقوه میرسید بلکه توانایی مرگ و زندگی ،تغییر در نوع فیزیولوژیکی و هم چنین انگیزه خواب ، دستکاری سیر تکاملی انسان را دارید.

    همانطور که قبلا گفته شد توانایی درمان بیماری را برای مرگ و زندگی یک موجود زنده میدهد .بیوکنزی به شما اجازه میدهد شما هر زمان که خواستید سن خود را تغییر دهید بنابراین شما میتوانید پیر یا جوان ظاهر شوید و یا هر سنی که دوست دارید داشته باشید .

    ?با این وجود ما حتی میتونیم مواردی چون سنمون، فیزیک بدنمون، رنگ چشمامون، رنگ و جنس پوستمون، میزان خوابمون چقدر باشه یا هر چیزی که به ذهنتون میرسه رو به لطف خدا خلق کنیم و حتی استاد توی فایل 4 و9 آرامش در پرتوی آگاهی اشاره ای به این موضوع دارند.

    ?

    حالا درمورد سوال این فایل که میگه بسیاری بر این توافق اند که دوران طلایی یک ورزشکار، بین 20 تا 25 سالگی است.

    به نظر شما، چه عاملی باعث شده تا بسیاری از ورزشکاران نتوانند توانایی هایی را که در این سن دارند، در سنین بالاتر از خود بروز دهند؟

    همونطور که خودتون میدونید همه چیز باوره، و این باوره که باعث میشه انسان واسه خودش محدودیت بسازه و خودشو و توانایی هایی که در سن20 تا25 سالگی که به گفته ی خودشون دوران طلاییشون هست محدود کنه و اگر این باور رو داشته باشه جهان هستی و بدنش به این باورش واکنش نشون میدن و از سن 25 سالگی به بعد شرایط و موقعیت‌هایی برای خودش جذب میکنه مثلا عضلاتش بخاطر باور محدود کنندش تحلیل میره و باعث میشه توانایی که در 20 تا25 سالگی دارند رو نداشته باشند،

    حالا اگر این باور به محدوده ی سنی 20 تا 30 سالگی برسه باز جهان هستی شرایط و موقعیت هایی رو جذب میکنه مثل واکنش بدن وعضلات که با باور قبلی متفاوته و دیرتر تحلیل میره و دوباره اگه این باور به محدوده‌ی سنی20 تا50 سالگی برسه همونطور که میدونید جهان هستی واکنش نشون میده مثلا واکنش بدن متفاوته وعضلات بدن دیرتر تحلیل میرن.

    ?

    در نظام باورها قانون پارکینسون هم نقش اساسی داره که مفهومش اینه

    هرکار تا زمانی که برای آن تعیین شده طول می‌کشد.

    مثلا من هدفم اینه که تا یک سال آینده درآمدم 3برابر بشه و بر اساس قانون پارکینسون درآمدم یک سال طول میکشه تا 3برابر بشه واگه باورم این باشه که تا شش ماه آینده درآمدم 3 برابر میشه قانون پارکینسون که جزئی از قانون جذبه جواب میده و تا شش ماه آینده درآمدم یه برابر میشه یا مثلا شخصی باور داره که دوران طلایی برای یک رشته ی ورزشی بین20تا40 ساله و براساس قانون پارکینسون این شخصی که چنین باوری داره این مدت 20 تا 40سال رو در دوران طلاییه و بر اساس قانون جذب توی این سنین20 تا40 سالگی به موفقیت های طلایی میرسه چراکه جهان هستی براش موقعیت هایی رو پیش میاره که در سنین 20 تا40 سالگی در دوران طلایی باشه.

    ?

    حالا ما با فهمیدن مفهوم بیوکنزی و با دونستن نتایج باورهای مختلف در مورد دوران طلایی سن و قانون پارکینسون به این نتیجه می‌رسیم که باورهای قدرتمند کننده در مورد فیزیک بدنمون بسازیم مثلا من میخوام 200 سال عمر کنم، براساس مفهوم بیوکنزی و قانون جذب میام باورهایی در خودم به وجود میارم و براساس قانون پارکینسون ذهن من فرسودگی بدنمو تا 200 سال طول میده یا من که باور دارم 200 سال زندگی میکنم جهان هستی واکنش نشون میده و موقعیت هایی برام به وجود میاره که 200 سال زندگی کنم.

    حالا شما هم میتونید برای فیزیکتون باورهای قدرتمند کننده بسازید.

    آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

    ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    کمال الملک گفته:
    مدت عضویت: 3108 روز

    درود فراوان با همه شما عزیزان

    شاید بتوان اینگونه پاسخ داد که این نوع باور و نگرش در جامعه شکل گرفته که با تحلیل رفتن سن هر شخص توانایی های اون نیز کاهش می یابد

    این مثال رو میتونیم نسل به نسسل از هزاران سا پیش تا به الان به خوبی ببینیم که گفته میشه سن انسان های اولیه در زمان های گذشته بسیار بیشتر از ما بوده است و سالیان سال عمر میکردند . اما هر روز بیشتر میانگین عمر انسان ها پایین و پایین تر میاد و حال به روزی رسیدیم که فکر میکنیم یک انسان با توجه به این شرایط نهایتا 70 سال عمر میکند.

    باور بسیار مخربی که هر روز ما را از عمر بیشتر و رشد بیشتر در زندگی دور میکند دقیقا همین هست که هرچه سن بالاتر بره توانایی های جسمانی انسان ها نیز کاهش می یابد و عضلات تحلیل میرود.

    چندی پیش کتابی میخواندم به نام قانون رزونانس که میگفت افکار واحساسات ما حتی روی DNA ما و نهایتا روی سلول ها و جسممان تاثیر میگذارد.پس می شود گفت بدیهی است که از خلقت اولیه هر روز طول عمر انسان ها کمتر و کمتر شده است.

    ورزشکاران در طول دوران ورزشی همواره بر این باور بوده اند که اوج موفقیت و درخشش بین 20 تا 30 سال است و همواره تمام ورزشکاران در این سن درخشش خودشان را نشان میدهند .بر طبق باورشان عملکرد عالی خود فقط در این دوران قابل مشاهده است. و تمام سعی خودشون رو میکنند که اوج توانایی هاشون رو توی این سن نشون بدهند.چرا که به خودشون از قبل گفتن که تا قبل از 30 باید تمام تلاشم رو بکنم.که اگر سنم بالاتر بره قطعا دیگه نه توانایی جسمانی دارم و نه محبوبیتی دارم و نه انگیزه ای. همه چیز در این سن خلاصه میشه.

    اما یک نکته : بعضی ها باور دارند که با افزایش سن الزایمر سراغشون میاد و هرچه سن بالا بره حافظه ضعیف تر میشه !

    اما افرادی که عالم هستند یا محقق یا دکتر یا پروفسور با افزایش سن نه تنها ضعیف تر نمیشن بلکه روز به روز دانش واطلاعاتشون افزایش پیدا میکنه ، کمااینکه حافظشون هر روز بهتر و بینش و سطح اگاهیشون هر روز عالی تر میشه !

    دلیل این هست که افرادی که میخواهند در علم رسوخ کنند هیچ گاه چنین باوری ندارند.چون وجود چنین باوری فقط به آن ها ضربه میزنه.

    ورزشکاران نیز درگیر باور مخربی شدند که فقط به اونا داره ضربه میزنه.و همواره به این فکر میکنند که هرگلی زد باید تا سن 25 یا نهایتا 30سالگی به سر خود بزنی و بیشتر شد دیگه فایده نداره ،چون اولا بدن تحلیل رفته و دوم اینکه نیروی جوانی نیست.

    پیرمردی را هر روز صبح در پارم میبینم که با توجه به سنش و اینکه حدود 75 سال داره اما هر روز با یک تی شرت در سرما در حال دویدن است به شکلی که تمام جوان های اونجا پابه پای این شخص توان دویدن رو ندارن در حالی که کلی مسابقات با توجه به شرایط سنی خودش هم شرک میکنه و مقام هم میاره.

    اگر این مرد باور سایر افراد جامعه رو داشت باید سال ها پیش کنار میکشید چون فکر میکرد ورزش مال جووناست.

    راجر فدرر و خیلی از بزرگان دیگه مثل زانتی رونالدینیو بووفوون و و … خیلی های دیگه که در سنین بالا فعالیت میکنند و افتخار افرینی میکنند کسانی هستند که بهترین باور رو نسبت به خدا دارند یعنی اینکه باروشن مهم نیست دیگرا ن چه فکری میکنند اونا دوست دارند خدا رو به شکل توانایی و توانمدی ببیند و این اون رو ب این شکل در بیارن برای خودشون که در هر لحظه میتونن به چیزی که میخوان تبدیل شن و چون در واقع خودشون میخوان تبدیل شن خدا هم .هم تبدیل میشه و هم تبدلیشون میکنه به چیزی که میخوان ! فارغ از اینکه جامعه چی هست و رو به چه سمتی داره میره

    یکی از الگوهای تاریخی در این مینه رونالدو هست که با توجه به اینکه 33 سال سن داره اما بهتر از یک جوان 20 ساله در اوج امادگی هست و همواره تا سالیان سال هم خواهد بود چون دوست داره ثابت کنه میشه در هر سنی بود اما بهترین بود .دلیلش اینه اون خودش و توانایی هاش رو درک کرده.اون باورهای عموم جامعه رو نپذیرفته .این افراد با بقیه هماهنگ نمیشن

    دلیل اصلی این سوال هماهنگ شدن با افکار عمومیه که در 80درصد موارد رو به سمت گمراهی میرن و فقط 20 درصد انسان ها هستند که خدا رو درک کردند و میدونن باید چه مواردی رو باور کنند وچ همواردی رو نه !

    به همین شکل با بهترین نوع باور ونگرش نسبت به خدا (یعنی در هر موضوع و بهترین باوری که بهشون کمک میکنه که به بهترین نیتجه دلخواه برسن) پیش میرن و توی اوج بر خلاف 80 درصد میدرخشن.

    به قول بزرگی: خواهی نشوی همرنگ،رسوای جماعت باش ! به قول قران: همواره ما بزرگترین ضربه رو زمانی میخوریم که فقط بپذیریم حرف های پدرانمون و اجدادشون و و …باورهای مخرب هزارااان ساله.

    امیدواریم که نه تنها در زمینه ورزشی بلکه در هر زمینه دیگری این باورهای مخرب تغییر پیدا کنه به بهترین باور نسب به خدا :)

    شاد و شکرگزار باشیم_فرزین سلطانی نژاد 3>

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    فرشید فرزانگان گفته:
    مدت عضویت: 3282 روز

    با سلام و احترام

    ما محکوم به موفقیت هستیم و چاره ای جز موفقیت نداریم.

    البته که شرایط بدنی و فیزیک مناسب و بستر و امکانات اهمیت داردو مسیر را برای دستیابی به موفقیت هموار و آسان می سازد اما این عوامل هیچ کدام به اهمیت آن نیست که انسان ازخود انتظاراتی بالا داشته باشد و استانداردهایی متفاوت از بقیه و اطرافیان برای خودش تعریف کند و اینکه هر روز از خودمون سطح انتظارات بالاتری را نسبت به دیروز داشته باشیم

    در این شرایط لازم نیست افراد با کسی رقابت خاصی داشته باشند فقط کافیست که با خودمون رقابت داشته باشیم

    رقابت فقط با خودمون برای دست یافتن به بهترین خودمون

    نه رقابت و نه حسادت به دیگران

    فرمول جادویی آن است که هر روز باید بهتر بشیم .

    میل به پیشرفت و بالا بردن سطح انتظارات از خودمون

    هدف راجر فدرر این نیست که در هر مسابقه ببرد او هدفش را بر این اساس گذاشته که بهترین تنیسور جهان در تمام ادوار و سالیان باشد

    البته فقط هدف را مناسب انتخاب نکرده بلکه تمام تلاش و فعالیت خودش را در راستای هدف معطوف کرده و در خور کسب موفقیت عمل و فعالیت داشته است

    پس هدف بعد از آن پیگیری هدف، پیگیری پا فشاری یعنی تلاش خستگی ناپذیر داشته است

    این نابغه ها ذهن خودشون را برای پیروزی و اول شدن برنامه ریزی می کنندیعنی با تمام وجود تشنه برنده شدن هستند.

    تلاش و تلاش و‌ تلاش یعنی آماده سازی فیزیکی همراه با برنامه ریزی ذهنی

    دستاوردهای این افراد در طول دوران زندگی بشدت به آنها روحیه می دهد و خستگی را با آن رفع می کنند

    لازمه که هممون تغییر کنیم با همدیگر بهتر بشیم و خوبیها را نشر بدیم و موفقیت ها مون را با نیت خوب گسترش بدیم

    زندگی و ارتباط با افراد موفق خیلی می تواند موثر باشد

    اون هم از هر نوعش حتی با مطالعه افکارشون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    رامین نورزاده گفته:
    مدت عضویت: 3419 روز

    سلام به همه و همه

    استاد باارزش انقدر این فایلت حس خوبی بهم داد که نتونستم ادامه شو گوش بدم و با چشمای پرازاشکم (از شدت حس خوبم) اومدم نظرمو بنویسم،اومدم که حرف دلمو که از طرف خدای خوبم بهم گفته میشه بنویسم

    من همیشه از خدا میخوام که لحظه به لحظه زندگیمو بااین حس تجربه کنم ،باحسی که زندگی باهاش فوق العاده میشه ،به قول استاد واقعا نمیشه به زبان آورد حتما باید درکش کرد این طیف بینهایت رنگی رو …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    باران نجاری گفته:
    مدت عضویت: 3926 روز

    سلام به استاد گرامی و دوستان هم فرکانسم….دوبار این فایل رو نگاه کردم و هر بار یاد دوران دانشگاه خودم افتادم….من کارشناسی رشته تربیت بدنی دارم….و در واقع از همه ی رشته های عملی ورزشی یک مقدار اطلاعات کسب کردم و انجام دادم….یاد کلاسهای عملی خودم افتادم در دانشگاه که با استادانم داشتم….دوسه تا از رشته های ورزشی که داشتم مثل بسکتبال والیبال هندبال با دوتا از استادانی بود که سن انها حدود 60 یا 65 بود…..ولی بحدی توانایی بدنی بالا و انرژی بالایی داشتند و تبحر در ورزش که ما دانشجویان باور نمیکردیم سنشون این حد بالا باشه….ما همیشه از اونا انرژی میگرفتیم….وقتی از استادامون میپرسیدیم که با این سن چقد انرژ بالا هستید اونا میگفتن ما 20 سالمونه….والان که فکر میکنم میبینم با وجودی که یسری قوانین برای ادارات دانشگاهها یا فضاهای دیگه هست مثل شرایط سنی چطور استادان ما با اون سن در دانشگاه تدریس داشتند اونم در رشته های عملی….و متوجه شدم قانون و قبول کردن چیزی مثل قوانین برای ما انسانها باعث شده که خودمون رو از خیلی موهبتها محروم کنیم….چرا نباید باور کنیم که هیچ عامل بیرونی در موفقیت ما تاثیر نداره و فقط باورهاست که باعث پیشرفت ما میشه….اگر باور کنیم و این موضوع رو بعنوان قانون قبول کنیم که سن ورزشکار و نهایت قهرمانیش ی حدی داره مطمئنا جسم ماهم تحت تاثیر این قوانین تحلیل میره…..من وقتی به استادان خودم فکر میکنم که در این سن به ورزش خودشو و تدریسشون ادامه میدادن و یکذره احساس تحلیل رفتن در عضلات و پیری نداشتن میبینم که این قانون رو با باور درست میتونیم نقض کنیم ….الان در خیلی از سالنهای ورزش یا دانشگاهها میبینیم که مربیان ورزش در سنین بالا دارن تمرین میکنن و تدریس….چرا قهرمانان ما نباید این باور رو در خودشون ایجاد کنن که دوره قهرمانی و ادامه ورزش ربطی به تحلیل رفتن عضلات نداره و به باور اینکه ورزش و قهرمان شدن و ادامه دادن به ذهن و خودت رو توانا دیدن ربط داره….مطمئنا اگر یک نفر این قانون رو بشکنه و در هر رشته ورزشی در سن بالا بتونه ادامه بده و قهرمان بشه دیگر ورزشکاران هم به دنباله رو ان فرد خواهند بودِ…..کار کردن روی عضلات دقیقا مثل کار کردن روی باورها و ذهن میمونه….وقتی مدتها روی ی باور درست کار میکنیم جایگزین باور اشتباه شده و تا اخر عمر در ذهن میمونه…کار کردن روی عضلات و ورزش کردن هم مثل کار کردن روی باورهاست ….که هر چه بگذره و سن بالاتر بره عضله ای که قوی شده به اون شکل میمونه…شاید کمتر ولی معلومه که فرد ی ورزشکار بوده…..اکر اطلاع داشته باشید الان در مطبهای ورزشی درمانی برای اسیبهای ورزشی هست بنام کار درمانی با ورزش….که اسیبها رو با خود حرکات ورزشی درمان میکنن….پس نتیجه میگیریم که ورزش ربطی به سن نداره….به باور فرد و احساس لیاقتی که میتونه تا حتی اخر عمر ادامه بده….و حتی میتونه باورهای قدرتمند کننده ای در خود بسازه که با کار کردن اون باورها جسم خودش رو هر روز احیا کنه…مثل این باور که من قدرتمندم….من بسیار سرحال و سرزنده هستم.من هر روز نیرومندتر میشوم.جوانی من همواره تجدید میشود.و احیا میشود….و این قبیل باورها…..با ارزوی بهترینها برای همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    بهمن دانا گفته:
    مدت عضویت: 3766 روز

    به نام خداى مهربان

    عرض سلام و ادب دارم خدمت استاد عزیز و واقعا بزرگوارم و همراهان گروه تحقیقاتى عباس منش

    هر روز که میگذره و هر فایل جدیدى که از استاد بزرگ پخش میشه احساس میکنم دقیقا استاد در مورد سوالى که داشتم توضیح میدن و بخاطر بودن در گروه تحقیقاتى عباس منش و داشتن استاد عزیزم همیشه از خداى مهربان سپاسگزار و ممنونم .

    در مورد سوال این جلسه استاد میخواستم نظرم رو بدم :

    به نظر من با توجه به آموزه هاى استاد از قوانین جهان هستى بدن انسان از میلیاردها میلیارد سلول تشکیل شده و مکانیزم اون هم به این شکله که هر چند وقت یکبار سلولهاى موجود میمیرن و مطابق با قانون میتوز سلولهاى جدید جایگزین میشن حالا اینکه چرا با وجود جدید بودن سلول بازم یکسرى از بیمارى ها و عادتهاى سلول قبلى به سلول جدید منتقل میشه و … همش بخاطر باورهاى ما و وارد کردن اطلاعات سلول قبلى در حافظه سلولى سلول جدیده ، با این توضیح اینکه ورزشکاران در هر رشته اى با رسیدن به سن خاصى از ورزش خداحافظى میکنن و به این یقین میرسند که کارایى قبلى رو ندارن هم برمیگرده به همون باورهاى ورزشکاران که پس از رسیدن به سن خاصى نمیتونن از عضله ها و اندام خودشون همون انتظارات قبلى رو داشته باشن البته این هم میتونه مربوط به این باور باشه که احتمالا در گذشته نبوده کسى که این باور رو نداشته باشه و همچین الگویى وجود نداشته که خلاف این باور باشه و همین مسأله هم ملاک شده که ورزشکاران فوق العاده و ستارگان ورزشى جوانتر گرانقیمت تر و با ارزشتر در عرصه ورزش بوده اند ، البته خود همین موضوع هم در ورزشکاران این احساس و باور رو ایجاد میکنه با رسیدن به سن خاصى دیگه دست از تمرین میکشن و دیگه مثل قبل فعالیت نمیکنن و انگیزه و انرژى شان هم به همان اندازه افت میکنه و عملا و واقعا دیگه اون قدرت و کارایى قبلى رو نداشته و خودشون هم قبول میکنن که دیگه نمیتونن مثل سابق باشن و در اوج بدرخشند و از دور خارج شده و نهایتا بازنشسته میشن .

    اما در طول تاریخ نمونه هاى زیادى داشتیم که انسانها بر خلاف تصور در سنین بالاتر قادر به انجام فعالیتهاى فیزیکى بودن که جوانتر ها و انسانهاى کم سن و سالتر از خودش نمیتونستن انجام بدن به عنوان مثال من از پدر بزرگم شنیده بودم که عمو و پدر ایشان که در کار راه آهن و … بودن با وجود سن بالاى 60 ، 70 سال به تنهایى شاخه آهنى ریل قطار رو که یک شاخه تیرآهن 6 یا 9 مترى بود رو روى شانه شان برداشته و حمل و جابجا میکردن که الآن فکر نکنم از بین جوانهاى زمان حال کسى بتونه چنین ادعایى داشته باشه و معمولا این تیرچه ها با جرثقیل و … جابجا میشن .

    البته اینجور مثالها خیلى زیاده و فکر کنم همه ما مثالهایى رو دیده ، شنیده یا خونده باشیم ولى در کل باز با توجه به برداشتى که من از آموزه هاى استاد بزرگ ( استاد سید حسین عباس منش ) دارم همه چیز و همه اتفاقات زندگى انسان از باورهاش نشأت میگیره و حتى جسم و بدن و همه بیمارى ها و کارایى تمام اعضاى بدن ، عمر مفید عضله ها و همه سیستم هاى بدن و نهایتا حتى عمر انسان هم از باورهاش تأثیر گرفته و همون رو تجربه میکنن . به همین خاطر هم هست که انسانها تا زمانى که هدفى دارن یا شاغلن و سر کار میرن معمولا همه چیز خوب پیش میره و کمتر دچار مشکل ، بیمارى و دردسرهاى روزمره میشن ولى بلافاصله بعد از رسیدن به هدف یا بازنشستگى دیگه انگار همه چیز تموم شده و از در و دیوار بیمارى ، مشکلات و گرفتارى میباره و یه جورهایى انگار دیگه انسانها بعد از رسیدن به این زمان و حالت منتظر رسیدن مرگ میشن و نهایتا بیمارى و مرگ هم سراغشون میاد ( البته این مربوط به زندگى عادى است ) هر چند که اتفاقات و حوادث ، تصادفات و … که منجر به یکسرى از کمبود ها و بیماریها و نهایتا مرگ میشن هم از قانون باورها مستثنى نیستن و حتى اونها هم با توجه به باور هر انسانى براش رخ میدهد .

    براى همه اعضاى گروه تحقیقاتى عباس منش و استاد بزرگوار و خودم آرزوى موفقیت و سلامتى ، خوشبختى و ثروت دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: