رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم» - صفحه 39
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-44.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-12 09:48:162024-06-27 06:20:54رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استادوخانواده بزرگم من نزدیک به چهارسال است که با استاد اشناشدم ولی عضوسایت نشده بودم تا همین فایل اخری استاد اینقدر مجذوب سخنان استادشدم که دیگرنتوانستم تحمل کنم وگفتم هرجورشده بایدتاامشب عضوشوم واولین خریدم را ازسایت کردم کتاب روییاهایی که روییا نیستندچقدرزیباست وچقدرتاثیرگذارهست وقتی تمرینهاراانجام مدهی چه حس عجیب وخوشی بهم دست میده که دوست دارم درهمان موقع از زمان بمانم وباهیچ چیزی عوضش نکنم وخدا راشاکرم برای حضوراقای عباس منش درزندگیم چون براستی تحولی عجیب درمن بوجوداوردومن راباخدااشناکرد ومن تمام فایلهای رایگان استادرادارم ومرتب ازانهااستفاده می کنم وهروقت ازانهااستفاده می کنم برای ایشان دعامیکنم ومیگویم ان شاالله برقرار باشندچونکه استادواقعا باجان ودل برای ما فایل می گذارند ومی توانندهمه این فایلهای رایگان راپولی کنند ولی گذاشتند همه استفاده کنیم پس جای قدردانی دارد من به عنوان عضو کوچک این خانواده عظیم وپایدار ازایشان وتیم موفقشان سپاسگذاری میکنم به امید روزهای درخشان تر وپربارتر برای تک تک عضو سایت استاد عباس منش بزرگوار
سلام
دیدگاهتون رو خوندم
خوشحال شدم که به جمع خانواده صمیمی پیوستید
امیدوارم موفق و موید باشید
ازشماهم متشکرم شماهم موفق باشید
با سلام جناب رهروان سحر
خوش آمدید
ازشماهم متشکرم
خدایااااااا شکرت بخاطر این همه خوبی
واقعا چه لذتی داره خوندن این همه مطالب خوب و مفید که اینجا نوشته میشه…
واقعا ممنون از همگی بخاطر اینکه وقت میذارین این همه مطلب مینویسین تا حالمون بهتر شه..
بعضی از بچه ها از اتفاقات زندگی خودشون برامون مینویسین از تجربیاتشون که واقعا لذت داره اینجور داستانارو خودن…
دم همتون گرم…
سپاس گزارم که وقت گذاشتید مطالعه کردید
بهترین ها در انتظارتون باشه
من الان حس میکنم که این رو بنویسم.مقاومت همراه با راضی بودن و رو به جلو بودن تاثیر دارد در موفقیت.
سلام عرض میکنم به قشنگ ترین استاد دنیا?
خیلی خوشحالم که به جمع بچه های باحالِ سایت پیوستم
پاسخ سوال از نظر من به خاطرِ اینه که تمام مردم جهان این موضوع رو باور کردن که با بالا رفتنِ سن عضلات بدن رو به تحلیل میره، اگر یه نفر واقعا باور داشته باشه که مثلا علائم پیری رو بعد از 80سالگی در خودش میبینه پس واقعا همین اتفاق براش رخ میده! کم نداشتیم و نداریم ادمایی که با وجود سن بالا هنوزم خوشگل و خوشتیپ و قوی و جوون هستن..
بزارین یه مثال خوشمزه براتون بزنم? قطعا همه ی ما شنیدیم که فست فود ضرر داره و سوسیس و کالباس و غذاهای رستورانی به طور مداوم نباید بخوریم تا بدنِ سالمی داشته باشیم و اگر کسی به طور مداوم از این فرآورده ها استفاده کنه قطعا دچار امراض گوناگون میشه.. اما من مثال نقضِ این باور رو توی پیج اینستاگرامِ اقای امیرِ جابری به وضوح دیدم، ایشون رو تقریبا خیلی ها میشناسن و با یه سرچ ساده توی اینستاگرام متوجه میشین که چه شغلی دارن، ایشون هرروز هر 3وعده صبحانه-ناهار-شام رو به رستوران های مختلف میره یا توسط رستوران ها دعوت میشه و در کل همیشه غذاهای بیرون رو میخوره، این آقای جابری چندسالی هست که مصرف پیتزا و برگر و فست فودش خیلی بالاست، یه مدت همه ی کاربرا توی پیجش کامنت میزاشتن که اقای جابری ما مطمئنیم شما تا الان کلی بیماریِ داخلی گرفتی و خودت خبر نداری از بس که فست فود و غذای رستورانی خوردی! پاشو برو یه آزمایش بده تا هم خیال مارو راحت کنی هم خودتو، و آقای جابری هم به حرف فالووراش گوش کرد و رفت آزمایش داد و در کمال ناباوری برای همه ایشون اعلام کردن که جواب آزمایش خوب بوده و فشار خون و چربی خون و همه چیزشون تنظیم هست و بدنِ کاملا پاک و سالمی دارن!! جالب اینجاست که تناسب اندام هم دارن??
برای ماهایی که بیشتر از یکسال پیج ایشون رو دنبال میکردیم و شاهد بودیم که هروعده ایشون فست فود و غذاهای اماده میخورن خیلی عجیب بود که چرا ایشون سالم هستن و هیچ مشکلِ داخلی یا گوارشی ندارن!
خب به نظر شما چرا اینجوریه؟ من بگم چرا؟
چون آقای جابری نمونه بارِزِ یک انسانِ علی بی غم هست? و اتفاقا با خوردن فست فود و غذای رستوران لذت میبره و احساس خوب پیدا میکنه و این باور رو داره که چیزی که ازش لذت میبره قطعا نمیتونه بهش آسیبی برسونه! حالا میخاد هرچی باشه.. غذا باشه آدم باشه کالا باشه..
منم با دیدن نتایج فوق العاده ی ایشون در زمینه سلامتی?باورام رو راجع به این موضوع تغییر دادم و به خودم گفتم هرچیزی که من ازش لذت ببرم بهم کمک میکنه و اثر مثبت روی بدنم و ذهنم داره! مهم هم نیست بقیه چی بگن :)
فور اِگزَمپِل خداوکیلی شما میتونید از لازانیا بگذرین؟ اصن لازانیا غذا نیست یه سبک زندگیه! من این سبک رو واقعا میپسندم! همیشه جِزجزِ پیازا تو آبِ گوجه و روغَنِ گوشت با عطر فلفل دلمه تازه و پاپریکا و آویشن بهم آرامش میده، لحظه ی آب شدنِ پنیر هم که معجزه ی قَرن محسوب میشه و اصن دانشمندا اونُ هم عرض با شکافته شدنِ دریا دونستن!!
از بحث خارج نشیم?
بله دوستان درواقع به قول استادِ عزیزم همه چیز به باور انسان ها بستگی داره و از نظر من حتی اموری که برای همه معمولی به نظر میان مثل غذا خوردن، ورزش کردن و … هم به باور بستگی داره
وقتی کسی یقین و باور داشته باشه که تا 90سالگی پیر نمیشه پس قطعا نمیشه!
ممکنه بپرسین چجوری؟ حتما باید سخت باشه! بله سخته، و سختیه ماجرا فقط 1قسمتشه، اونجاش که شما باید متفاوت از بقیه فکر و احساس کنید و شبیه دیگران نباشید..
بزارین در این باره مثال بزنم : من همیشه اینجور فکر میکنم که ذهنِ من مثل یه کاغذ نقاشی سفید و پاکه و من هرطوری که بخام میتونم به وسیله باور هام روش طرح و نقش بکشم، بعد میخام دست به کار بشم و روی این کاغذ طرح یه پرنده رو بکشم اما به محض اینکه میخام شروع کنم یه نفر از راه میرسه و میگه چی؟!؟!؟ تو میخای چیکار کنی؟؟؟ میخای (((پرنده))) بکشی؟!؟!؟!؟! برو جمع کن بینیم بابا دلت خوشه ها.. اصلا نمیشه! بعد من میپرسم چرا نمیشه؟ من که هم کاغذ سفید دارم هم قلم هم هنرِ نقاشی! پس چرا نشه؟ بعد طرف میگه چون روی برگه فقط و فقط میشه طرحِ یه گُل رو کشید! بعد من میپرسم از کجا معلوم که میشه فقط گل کشید و پرنده نکشید؟ بعد اون طرف برمیگرده و کلِ مردمِ جهان رو پشت سرش نشون میده که همشون روی برگه هاشون تصویرِ یه گل رو کشیدن! و میگه ببین! چون همه گل کشیدن پس فقط میشه گل کشید!
بله دوستان.. درواقع چون همه میگن که بعد از 35سالگی دیگه فوتبالیستا نمیتونن خوب توپ بزنن و توانِ بدنیشون کم میشه پس بعد از 35سالگی توانِ بدنیه فوتبالیستا نسبت به قبل کم میشه.. نه به این دلیل که این موضوع صحت داره نه! فقط به این دلیل که اون فوتبالیست منتظره تا بعد از 35سالگی توانِ بدنیش کم بشه..
اگر منتظر باشه تا بعد از 50سالگی عضلاتش ضعیف بشن پس تا 50سالگی میتونه توی زمین بمونه و توپ بزنه منتها اگر یقین داشته باشه به این موضوع!
نتیجه گیری : زین پس ما نیز میتوانیم با خیالِ راحت فست فودِ فراوان بخوریم بدونِ آنکه ذره ای نگران باشیم و همواره این باور را داشته باشیم که اگر هنگامِ خوردنِ غذایی به ما احساسِ شادیِ فراوان دست دَهَد ما نیز به او دست میدَهیم و دست در دست هم میگذاریم به مهر.. میهَنِ خویش را میکنیم آباد.. نه چیزه ما هم سعی میکنیم لذت ببریم و مطمئن باشیم چیزی که به ما احساسِ خوب میبخشه نمیتونه بهمون آسیبی برسونه??
وَرزِشَم میکنیم تا 90سالگی پیرَم نمیشیم اَصَن??
-باشد که پند گیرید
-وَ مِنً اللهِ توفیق?
سلام
دیدگاهتون رو خوندم
به فست فورد وخوراکی و لذت بردن از اونها اشاره کردید
خوشحال شدم اولین دیدگاهتون رو خوندم
جالب بود
موفق و موید باشید
خیلی ممنونم شما هم موفق و سلامت باشید???
سلام مبی جوجو
افرین
ماشاءالله کلاس برگذار کردین
عالی بود و متفاوت.
با این توصیفات شما، فکر کنم امشب بریم پیتزا.
مرسی?
ایشالله همیشه به پیتزا و فست فود?
سلام
با اینکه نظرم را قبلا داده ام ولی این مورد را نگفته بودم ، همانطور که کسانی که به کره ماه رسیدند همه اشان کارشان به بیمارستان اعصاب و مشاور رسید این قهرمانان نیز علتی این چنین دارند، یعنی انگیزه و هدف آنها قهرمانی است وقتی به آن می رسند دیگر هدف وانگیزه ای بالاتر ندارند و همان جا درجا می زنند و این به نظر من خیلی دلیلی مهم است .
در پناه ایزد متعال
سلام
دیدگاهتون رو خوندم
به هدفهای جدید و بی انگیزه بودن اشاره کردید
موفق و موید باشید
سلام به همه دوستان عزیز
بنظرمن این موضوع ریشه در باور مردم دارد. چون از قبل گفته اند که ورزشکار اوج آمادگی عضلاتش در سن 20تا25هست خوب طبیعتا باور کرده ایم و الگوهایی دیدیم که این باور بهمون ثابت شده.و این در ناخودآگاه خودمون همیشه تکرار کرده و باعث شده اعتماد بنفسمون پایین بیاد و قدرت خود رو باور نداشته باشیم.ولی حقیقت این نیست انسان با توجه به نیرویی که داره میتونه حتی در سنینه پیری هم با قدرت تمرین کنه همین چند روز پیش دوتا کلیپ دیدم که نظره من رو دراین مورد عوض کرد اولی از آرنولد بود که درست 70 سالگی داشته مثل جوانها تمرین بدن سازی میکرد .و دومی از یک پیرزن 80 یا90ساله اگه اشتباه نکنم که بالای یک میله با ارتفاع خیلی زیاد حرکات نمایشی میزد حتی روی یک دست وایساد .
ما باید بدنبال همچین الگوهایی باشیم که باورهای غلط رو تغییر دهیم
سلام
دیدگاهتون خوندم دوست من
به باورها و الگوها اشاره کردید
موفق و موید باشید
شما متولد می شوید. از همان لحظه یِ اولِ تولد، شروع به تبادلِ اطلاعات با پیرامونِ خود می کنید. در هر سنی، در ذهنِ شما مسئله ای بدیهی و غیرِ قابلِ انکار به نظر می رسد. مثلِ این که برایِ زنده ماندن به اکسیژن نیاز دارید. و به غذا. به مرور حجمِ بزرگی از پیش فرض ها در ذهنِ شما به عنوانِ بدیهیات انگاشته می شوند. شما در همین لحظه که این نوشته را می خوانید، چند هزار سال تاریخ پشتِ سرِ خود دارید. و چندین میلیارد انسان که عمری با سقفِ کم تر از دو قرن داشته اند. و چندین میلیارد انسان که همزمان با شما زنده اند و به این موضوع باور دارند. در نهایت شما به سادگی و با تمامِ وجود ایمان دارید که به حکمِ انسان بودن، تا قبل از صد سالگی خواهید مرد. آیا تا به حال شده که برایِ حتی یک لحظه خود را در شصت سالگی جوان-همانطور که در بیست سالگی بوده یا هستید- تصور کنید؟ عددِ شصت یعنی آغازِ پیری. این را همه می دانند. شما حتی اگر فردی را با این سن ببینید که در مقایسه با دیگران در درجه یِ بالاتری از توان و سلامتی قرار دارد، به وجد می آیید. “دیدی؟ طرف با هفتاد سال سن مثلِ آهو جست و خیز می کرد.” می خواهم بگویم باورِ شما به این که با گذر از چهل سالگی رو به فرسایش و مرگ می روید، تا به آن جاست که تمامِ انرژیِ حیاتی و سلول هایِ بدنِ شما خود را برایِ مرگ در هشتاد سالگی برنامه ریزی می کنند. حتی زمانی که شما از تخیل در موردِ این که صد سال عمر کنید لذت می برید، به این خاطر است که به کم بودنِ احتمالِ این اتفاق ایمان دارید. شاید اگر انسانی متولد شود و در پشتِ سر هزاران سال مدرک برایِ این داشته باشد که انسان به حکمِ انسان بودن هزار سال عمر می کند و تمامِ اطرافیانِ او هم به این موضوع مثلِ بدیهی ترین واقعیتِ زندگی شان باور داشته باشند، آن گاه او به راحتی هزار سال عمر کند. می خواهم این بدیهیات را در ذهنِ خود دقیق تر بررسی کنم. اگر فرض کنیم تمامِ باورِ شما به این واقعیت که هزار سال عمر نمی کنید، تنها در طولِ چند سالِ اولیه یِ زندگی ست که شکل می گیرد، به نظر می آید که تغییر دادنِ این باور باید خیلی ساده تر از آنی باشد که در واقع هست. از طرفی شما از همان آغازِ تولد برایِ زنده ماندن به اکسیژن نیاز دارید. مسلماً این موضوع را از راهِ تلقین به شما نباورانده اند. پس این که قبل از تولدِ من چه بر انسان گذشته، در همان لحظه ی تولد، در وجود ام اثر گذار بوده و به عبارتِ دیگر، من همچو یک لوحِ خالی پا به عرصه یِ انسان بودن نمی گذارم. پس آن هنگام که گفتم شاید اگر انسانی با پشتوانه یِ چند هزار ساله از تاریخی که عمرِ طولانیِ نوعِ او را تعیین کرده متولد شود، بتواند همین قدر عمر کند، منظور ام تنها تلقینِ این امر و در واقع باوراندنِ یک دروغ به او نبود؛ باید واقعاً قبل از او میلیاردها انسان عمری در حدودِ هزار سال کرده باشند. یا به هر طریقِ دیگری این باورِ تاریخی در هنگامِ تولد در روانِ او حک شود. شاید در آینده انسان به منشاء این انتقالِ اطلاعات از نسل هایِ گذشته به امروز پی ببرد. آنگاه می تواند در جزیره ای که هیچ نشانی از انسانِ کوتاه- عمر در آن یافت نمی شود در مورد ورزشکارن هم به همین شکل است . به ورزشکاران گذشته نگاه میکند و ناخوداگاهش ربه اسن سمت میرود که تا سنی محدود میشود در حد قهرمانی و اوج ظاهر شد همین دلیل اصلی است ،
با سلام به استاد عزیز و همه ی دوستان گلم..?
من جمال شامان نیا هستم و اولین بار هست که در این مسابقات شرکت میکنم و واقعا خوشحالم و خدا را هزاران بار مرتبه شکر که تونستم در چنین خانواده ی صمیمی بیام ودیدگاهمو ارائه بدم…
ابتدا جواب سوال رو میگم و سپس در مورد زندگی خودم که دقیقا گویای همین موضوع و سوال مسابقه استاد هست توضیح میدم…
اینکه ورزشکاران فکر میکنند که تا یه سن خاص(مثلا 30-35 سالگی) میتونند به صورت حرفه ای ورزش کنند و یا اینکه باید حتما از بچگی اون ورزش خاص رو تمرین کنی و الا در آن موفق و قهرمان نمیشن…اینها ریشه در چند عامل مهم داره…
1-یکی اینکه این فراد دچار شرطی شدن اجتماعی شدند
2-دیدگاهشنون نسبت به بدنشون
3-دیدگاهشون نسبت به زمان
4-درک دقیق قوانین هستی(که این مورد خودش همه ی موارد بالا را شامل میشه..)
1-شرطی شدن اجتماعی:اکثر افراد پیر می شوندو میمیرند…چون میبینند که انسانهای دیگه رفته رفته بدنشون تحلیل میره و پیر می شوند و میمیرند..! واین می شود واقیعت این افراد…!
چون در واقع انسان ها چیزهای رو که باور ودرک کرده اند میبینند…در واقع اون چیزی که ما آن را واقعیت روزمره می نامیم،اون چیزیه که ما آن را درک کردیم و یا از آن برداشت کردیم…( پس واقعیت نتیجه ی ادراک ماست،و ادراک یک پدیده ی آموختنی هستش و یک اقدام گزینشی از توجه ومفهوم و یا تفسیر و تعبیر است..)
واقیعت میتونه برای هر انسانی چیزی متفاوتی باشه…و این ما هستیم که به آن معنا میدیم…
در واقع ما 3 نوع سن داریم…:
1-سن تقویمی
2-سن روانی
3-سن زیستی
1-سن تقویمی همان سن شناسنامه ای ماست و نشان دهنده ی سال و ماه و روز تولدمونه…و در واقع محاسبه ی چرخش هایی است که سیاره ی زمین به دور خورشید داشته !!! و اون رو نمیشه تغییر داد!
2-سن روانی هم به این معناست که آیا شما درونتون چه احساسی دارید؟ و اینکه سنتون رو چطور و چند سال حس میکنید…؟آیا شما همان شگفت زدگی که موقع بچگی داشتید رو هنوز دارید و احساس میکنید؟ آیا هنوز دوست دارید بازی کنید؟راحت بخندید و…؟ یا اینکه احساس میکنید که 15-20 سال از سن تقویمی تون هم پیرتر هستید ؟؟؟
3-سومین مورد هم سن زیستی هستش که همان عملکرد فیزولثژی بدن می باشد و شامل یکسری پارامترهایست که توسط دستگاههای پزشکی میشه دقیق اندازه گیری کرد(مثل:تراکم و دانسیته ی استخوانی،فشار خون،قند خون،چربی،عملکرد قلبی عروقی،توده ی عضلانی،فعالیت جنسی،ضخامت و جنس پوست،بینایی و شنوایی و…) که این پارامترها در اکثر افراد با افزایش سن در وضعیت بدتری قرار میگیرند و رو به تحلیل می روند…چرا؟؟ چون این افراد دچار شرطی شدن اجتماعی شدن و آن را باور کرده اند که با افزایش سن این معیارهای زیستی رو به تحلیل میرود…!!!
ولی در واقع ما به راحتی میتوانیم همه ی این پارامتر های زیستی و روند پیر شدن را کاهش و حتی معکوس کنیم…?
نکته ای که اینجا خیلی مهم است اینه که سن زیستی ما در ارتباط خیلی زیادی با سن روانی ماست…ودر واقع سن زیستی ما وابسته به سن روانی ماست…
مثلا فردی که 80 سال سن دارد،اگراز لحاظ روحی روانی اکی باشه و با درونش در هامونی و هماهنگی باشد و حضور در زمان حال را تجربه کرده باشد و مدام آن را انجام بدهد و از درگیری افکار در گذشته و آینده پرهیز کند(در یک کلام:درآرامش باشد)اگر سن زیستی آن فرد را اندازه بگیریم،پارامترهای زیستی آن فرد در حد یک فرد 50 ساله و حتی کمتر خواهد بود و در سلامتی کامل به سر میبرد و وابسته اعداد و ارقام سن تقویمی نیست…?
نتیجه:
از طریق خودآگاهی درکی که نسبت به سن روانی داریم را تغییر بدهیم(چون بیشتر با سن زیستی تا سن تقویمی)
و اینم میدونیم که تغییر باورها و الگوها نیاز به زمان دارند (چون به قول استاد یک شبه بوجود نیامده اند که یک شبه از بین بروند)و باید با تمرین و تکرار ،باورهای جدید رو جایگزین آنها کنیم…باورهایی که بهون احساس بهتری میدهند?
مورد دوم در رابطه با درک نسبت به بدن:
که آیا بدنمون را چه جوری احساس میکنیم و میبینم…!؟
آیا بدنمون را مانند ماشینی ثابت میبینیم که از گوش و استخوان ساخته شده؟؟
یا اینکه باورمون اینه که بدن ما از انرژی و نور و اطلاعات در حال تغییر و مرتبا پویاست…!؟
خب مسلما دیدگاه دوم احساس بهتری بهمون میده و باعث میشه که به این باور برسیم که در هر لحظه این ما و افکار و کانون توجهمون هستش که ساختار و وضعیت بدنیمون رو میسازه…?
یعنی بجای اینکه فکر کنیم که ما ماشین های فیزیکی هستیم که یاد گرفتیم افکار و خوآگاهی رو بسازیم….باید بگیم که:
ما افکار و اندیشه هایی هستیم که یاد گرفتیم چگونه مولکولها روبسازیم??
نتیجه:
بدن ما مدام در حال تغییر است…و با انتخاب درست و آگاهانه میشه بدنی سالم و متناسب داشت
(درواقع میشه گفت:بدن ما محصول خودآگاهی ماست)
و سوم اینکه دیدگاهمون نسبت به زمان چیه؟؟؟
آیا فکر میکنیم که همیشه وقت کم داریم؟و اینکه احساس میکنیم وقتمون داره تموم میشه؟؟ استرس و نگرانیه این را داریم که باید حتما تا فلان سن خاص به اون توانایی ها و موقعیت ها برسم؟؟ یا اینکه احساس میکنیم همه ی زمان ها متعلق به ماست و اینکه ما زندگی جاویدانه داریم؟?
باید بدونیم که تجربه ها محصور در زمان هستند واگر در هر زمانی به درونتون (روح لایتناهی) توجه کنید و به خودتون یادآور بشید که جاویدانه هستید ،زمان از حرکت باز می ایستد..
انیشتین در نظریه نسبیت یه مثال جالبی داره که میگه:
اگر شما بطور اتفاقی یک لحظه روی یک بخاری بشینید،اون یک لحظه مثل یک ساعت میگذرد ..
ولی اگر وقتتون رو با یک خانم متشخص بگذرونید،یک ساعت را مثل یک ثانیه تجربه میکنید…
بنابرین:
زمان نسبی است و چیز ثابتی نیست،و این خود ما هستیم که درک از زمان را ایجاد میکنیم…
نتیجه گیری کلی: پس به قول استاد باور همه چیزه همه چیز…???
و اگر آگاهانه با قدرت انتخابی که به ما عطا شده و در آرامش تصمیمات و باورهای صحیح و مناسبی روبرگزینیم،خودمون شاهد خالق بودن و معجزه در زندگی خواهیم شد…
و اینم همیشه متذکر خودمون باشیم که همه ی شگفتی ها و توانایی ها و استعداد هایی که درتمام افراد دیگه هستند و ما دنبالشون هستیم،در رون خودمون وجود دارندو از قبل آنها را داشتیم،فقط کافیه که نسبت بهشون آگاهی داشته باشیم و با درونمون به هارمونی و هماهنگی کامل برسیم و فرکانس های ارسالیمون هم سطح با چیزهایی باشه که ما واقعا دنبالشون هستیم…
دوستان عزیز ببخشید اگه متنم طولانی بوده و خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و دیدگاهمو خوندید??? واقعا خیلی حس خوبی دارم که در چنین خانواده صمیمی هستم
چون متن طولانی شد ?نتونستم در مورد خودم بگم ولی حتما به امید خدا در نظرات بعدی توضیح میدم و واقعا من هم در زندگی خودم شاهد معجزات فراوانی بودم
آقای شادمانی عزیز واقعا از متنتون لذت بردم ، پر از نکته های قابل تامل بود
خوشحال میشم که از تجربه های خودتون هم اینجا بیان کنید
با آرزوی شادمانی همیشه و سعادت برای شما
?او به صنعت آزرست و من صنم آلتی کو سازدم من آن شوم ?
?گر مرا ساغر کند ساغر شوم ور مرا خنجر کند خنجر شوم ?
?گر مرا چشمه کند آبی هم ور مرا آتش کند تابی دهم ?
?گر مرا باران کند خرمن دهم ور مرا ناوک کند در تن جهم ?
?گر مرا ماری کند زهر افکنم ور مرا یاری کند خدمت کنم ?
? ? من خودم خیلی ورزش رو دوست دارم و همیشه سعی در ورزش کردن دارم و ورزش میکنم و چقدر خوشحالم از این سوال زیبا ? ?
دوستان یک ورزشی در دنیا هست به نام?? MMA ??، می تونید تو نت سرچ کنید و ببینیدیش. تو ایران بهش هنرهای رزمی ترکیبی هم میگن.
اما چرا اسم از MMA آوردم !
به این دلیل که سنگین ترین ورزشِ جهانه !!!! ??????
دقیقا این ورزش اینجوریه که دو نفر رو میفرستن تو قفس، همدیگرو با استفاده از انواع فنونه رزمی اعم از لگد و مشت و زمین زدن و خفه کردن و .. بزنن!!!
?یعنی یک دعوای واقعی با قوانین خاص?
فقط کسی میتونه سنگینی و سختی این ورزش رو درک کنه که فقط یکبار تمرناتش رو انجام داده باشه. حالا نمیگم مسابقشم شرکت کرده باشه،فقط یکبار تو این ورزش کنی میفهمی MMA یعنی چی!! حالا دوست داشتین راجع بش تحقیق کنین. نمیخوام خیلی درگیر توضیح MMA بشم.
اما نکته جالب اینجاس که بعضی از ورزشکاران این رشته، سنین بالای 40 سال و حتی50 سال دارن!!!
این ورزش به این سنگینی که یک جورایی جونتو برمی داری میری تو قفس که حتی امکان مرگ هم داره( چون دیگه از ورزش گذشته و بیشتر شبیه جنگه!!!) ورزشکاراش تا 50 سالگی بعضا ادامه میدن!!! حالا چرا؟ ?????
?????? میدونین به نظرم اصلی ترین دلیل اشتیاقه ، شور و حرارته ، آتیش شوقه درونه ??????
تو این رشته ورزشکارا برای هم گاها خط و نشون میکشن و همدیگرو به مبارزه دعوت میکنن و همین باعث میشه یک ورزشکار برای اثبات توانایی هاش پا پس نکشه و بیاد و مبارزه کنه . ????
خیلی رشته هیجان انگیزیه، اگر توش دقت کنید این موضوعه شور و شوقه مبارزه واقعی رو خیلی خوب میبینید ..
ضمنا تو آخرین مبارزه در بالاترین لیگ در ورزش MMA یک آقایی ?? که 40 سالشون هست، یک آقایی ? که 32 سالش بود رو ناک اوت کرد! و باز هم جالب تر اینکه این آقا، کشتی گیر کوبایی ((یوئل رومرو)) حریف سابق ((علیرضا حیدری)) کشتی گیر کشورمون هستند!!
آقای حیدری بازنشسته شدن در همون کشتی اما آقای رومرو علاوه بر اینکه رشتشو عوض کرد، تو بالاترین سطح تو خشن ترین و سخت ترین ورزش جهان از بهترین ها محسوب میشه اونم تو سن 40 سالگی!!!
حس میکنم رونالدو و مسی به دلیل رقابت باهم و این انگیزه که بهترین بازکنان جهان بمونن، رکورد بازی و سن بازی کردن رو تو فوتبال بشکنن چون برای ادامه دادن دلیل دارن
? حداقل این یک دلیل رقابت با هم رو دارن ?
یک مثال دیگه، تو مستند یوسین بولت، نشون میده که یکی دو ماه قبل از مسابقات المپیک لندن، یوسین بولت مسابقات قهرمانی جهان رو به یوهان بلیک هم وطنش میبازه ???
خودش میگه این شکست چنان شورو اشتیاقی دَرِش ایجاد کرد که برای اینکه تو المپیک اول شه و یوهان بلیک رو شکست بده تو مدت زمانه یک ماهی که تا مسابقات المپیک داشت، باورنکردنی تلاش کرد.. جوری که هر روز استفراق میکرد!!! ???
تا اینکه تو المپیکه لندن تمام رکوردهارو تو 100 مترو 200 متر و ترکیبی از آنِ خودش کرد ???
ورزشکار ها تو اکثر رشته ها بعد از چند قهرمانی یا کسب پول و ثروت یه جورایی اشباع و بی هدف میشن و همین هم باعث میشه کمتر تمرین کنن و یواش یواش از دور خارج میشن ????
دیگه حرارت و تشنگی جدید هم ندارن و وقتی انگیزه و جاه طلبی در خودشون ایجاد نکنن خب مشخصا از رده خارج میشن. شور اول بودن ، بهترین بودن ، نهایت تلاش رو کردن اینها اگر نباشه یک ورزشکار زود بازنشسته خواهد شد ???
و اینکه خیلی هاشونم با دیدن ورزشکارهای زیادی که تو سن 30 و اینها بازنشست شدن این باور براشون بوجود میاد که دیگه تمومه و ماهم رو به زواالیم و کنار میکشن .
به طور خلاصه 2 دلیل داره به نظرم
? 1٫دیدن ورزشکارها در سالیان متمادی که حول و حوشِ سی و اندی سال از ورزش خدافظی کردن و ایجاد باور اینکه ماهم تا همین حد می تونیم ادامه بدیم و بعد پیر میشه بدنمون و قوت قبل و دوران زیر 30 سال رو نداریم.
? 2٫از دست دادن هدفمندی و شور و انگیزه و جاه طلبی و اشباع شدن و در نتیجه کنار کشیدن از ورزش.
?پیروز و شادباشید?
سلام
خیلی خوب بود که ورزش mma را معرفی کردیدخیلی خوشحال شدم متشکرم چون خودم تو رشته های ورزشی فعالیت دارم و خیلی دنبال ورزشهای جدید هستم عالی بود دوست گرامی تشکر می کنم
دوست خوبم عالی نوشتید . به قول استاد برا رسیدن به هدف باید اشتیاق سوزان داشت که شما تو متنتون بسیار زیبا بهش اشاره کردید . ممنونم .???????
خدا قوت لاکی لوک عزیز
انشاالله همیشه خوش شانس وشاد باشید
از نظرتون بسیار لذت بردم که واقعیت هم همینه
راستی شعر اول متنتون عالی بود
شاد وپیروز سربلند باشید
سلام برشمادوست عزیزم.لاکی لوک بامثالهای خوب ازورزش وورزشکاران زدی.نمیدانی چقداحساس خوبی کردم ومن باسنین بالای که دارم ذوق کردم وهنوزم امیدوارم به زندگی درکناره خوبانی مثل شماهاکه پرازانرژی هستید.شادوپرافتخاردرهمه امورکاروزندگی باشی عزیزم.منوهم دردعای خیرتان بی بهره نزاری موفق باشید??
سلام به دوست عزیزم
خیلی مثال خوبی زدی دقیقا وقتی به این رشته ورزشی نگاه میکنی که افرادی با سن 40 سال داررن ورزش میکنن واقعا دیگه ثابت میکنه که در بقیه رشته ها هم افراد میتونن به راحتی تا سنین بالا برن.
راه دور نریم همین کشور خودمون که رضا عنایتی با 40 سال سن هنوز که هنوزه داره بازی میکنه و همچنان از نظر بدنی قوی و اماده هست و تازه فوتبالشو از سن 21 شالگی تازه شروع کرده و این برای من ثابت میکنه برای شروع ورزش هیچگاه دیر نیست. حتی تازگی اگه از قهرمان بوکس سنگین وزن جهان خبر داشته باشی یه سیاه پوستی تو سن 18 سالگی خلاف میکنهو تا 27 سالگی طندان بوده و تو زندان به بوکس علاقه مند میشه و تصمیم میگیره که وقتی از زندان اومد بیرون قهرمان بکس جهان بشه و تو سن 30 سالگی قهرمان سنگین وزن حرفه ایی بوکس جهان میشه و حتی یکی از بوکسر های سنگین وزن تو سن 45 سالگی قهرمان بوکس جهان میشه و این ها همه ثابت کننده تاصیر باور ها روی فیزیک ما هستند.
سلام جناب لاکی لوک
دست مریزاد به شاگردان استاد عباس منش. با این آگاهی و ذهن پویا.
به نظرم مجالی واسه پاسخگویی خود استاد نمیمونه.