رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 47

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدامین خدادادگان گفته:
    مدت عضویت: 3983 روز

    با سلام و آرزوی سلامتی وخوشحالی برای همه دوستان.

    خواستم در لحظات آخر نظرم رو درباره سوال این دفعه بگم.به قول استاد به صورت یه الهام ،یه لحظه به ذهنم رسید که این موضوع رو بگم.

    به نظرم تاثیر باور بر جسم مرتبط با سوال استاد باشه.

    من در متن زیر فقط میخوام تاثیر باور بر ذهن رو بهتون بگم.و متن رو تا پایان بخونید.این متن فکر یا باور منفی به شما القا نخواهد کرد بلکه ،باور هاتون رو قوی تر میکنه که به قول استاد عباس منش قانون داره کار میکنه.

    من دانشجوی سال 5 پزشکی هستم.با توجه به چیز هایی که تو این مدت از بیماران چه در بیمارستان و چه درمانگاه، و همچنین در مورد شفای معجزه وار افرادی بگم که با باور های دینیشون جسمشون رو متحول کردن.

    فروید روانپزشک معروف اولین بار که پدیده سایکوسوماتیک رو برو میشه این طوری بوده که یه خانم جوانی رو میارن پیشش که این خانم یک ناهان دستش کامل فلج شده بوده ،در حالیکه تمام آزمایشات عصب و عضله و عکس هایی که از مغزش گرفته بودن هیچ گونه نقص و بیماری رو نشون نمیداده. از پدرش نگه داری می کرده و در واقع یه روز که میخواسته به خونه دوستش بره ،و پدرش هم همون روز شدیدا به مراقبت نیاز داشته ،این خانم بین دو حس و گرایش میمونه.یکی این که دوست داشته بره خونه دوستش و تو جشنی که دوستش داشته باشه و دیگری هم احساس گناهی که در اون لحظه داشته.ناگهان زمانی که داشته برای پدرش آب میبرده میفته زمین و لیوان آب میشکنه .اما دستش آسیب چندانی در این به زمین خوردن نمیبینه.اما دستش به طور کامل فلج میشه.بعد که میارنش پیش فروید شک میکنه به این موضوع که نکنه واقعا مغز در ضمیر ناخوداگاه برای این که توجیهی بیاره برای این موضوع نرفتن به جشن ،تظاهرات یک دست فلج رو در شخص بوجود آورده.و در واقع همینطور هم بوده.یعنی ذهن برای این که بیشتر از این بین دو تمایل رفتن به جشن برای شادی و احساس گناه باقی نمونه و زجر نکشه ،این طور وانمود میکنه به شخص که دستش واقعا فلج شده.اما شخص خودش از این موضوع اصلا آگاه نیست.و هیچ عمدی در کار نیست.

    و البته بعد اون فروید رو به هیپنوتراپی و این چیز ها میاره و کتاب هایی در ارتباط با قدرت ضمیر ناخواگاه و این چیزا مینویسه.

    این رو گفتم بابت این که بدونید قدرت ذهن چقدر هست.

    البته من باید بگم که از نزدیک بیماران این چینینی تا حالا زیاد دیدم.مثلا یه بیماری داریم به نام سودو سیژر .یعنی تشنج کاذب.مثلا موردش رو من خودم از نزدیک دیدم که طرف اومده بود درمانگاه و شخصی بود کلا به شدت ناراحت!!!! و این تمرکز طولانی مدت بر این ناراحتی و غصه و چیز هایی که خودش تعریف میکرد،باعث شده بود ذهن برای این که احساس ترحم و جلب توجه دیگران رو به خودش جلب کنه در زمانی که طرف به اوج ناراحتی خودش میرسه شروع میکنه به تشنج دروغین.در حالیکه خود طرف هم اصلا نمیدونه که این تشنج نیست و ذهنش فقط داره فقیلم بازی میکنه.و اطافیانش باور میکنن که تشنج داره میکنه که بیمارشون رو به پیش متخصص مغز و اعصاب آورده بودن.در حالیکه تشنج یک سری علایمی در

    متن داره کامل میشه.هنوز ادامه داره….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    محمدامین خدادادگان گفته:
    مدت عضویت: 3983 روز

    با سلام و آرزوی سلامتی وخوشحالی برای همه دوستان.

    خواستم در لحظات آخر نظرم رو درباره سوال این دفعه بگم.به قول استاد به صورت یه الهام ،یه لحظه به ذهنم رسید که این موضوع رو بگم.

    به نظرم تاثیر باور بر جسم مرتبط با سوال استاد باشه.

    من در متن زیر فقط میخوام تاثیر باور بر ذهن رو بهتون بگم.و متن رو تا پایان بخونید.این متن فکر یا باور منفی به شما القا نخواهد کرد بلکه ،باور هاتون رو قوی تر میکنه که به قول استاد عباس منش قانون داره کار میکنه.

    من دانشجوی سال 5 پزشکی هستم.با توجه به چیز هایی که تو این مدت از بیماران چه در بیمارستان و چه درمانگاه، و همچنین در مورد شفای معجزه وار افرادی بگم که با باور های دینیشون جسمشون رو متحول کردن.

    فروید روانپزشک معروف اولین بار که پدیده سایکوسوماتیک رو برو میشه این طوری بوده که یه خانم جوانی رو میارن پیشش که این خانم یک ناهان دستش کامل فلج شده بوده ،در حالیکه تمام آزمایشات عصب و عضله و عکس هایی که از مغزش گرفته بودن هیچ گونه نقص و بیماری رو نشون نمیداده. از پدرش نگه داری می کرده و در واقع یه روز که میخواسته به خونه دوستش بره ،و پدرش هم همون روز شدیدا به مراقبت نیاز داشته ،این خانم بین دو حس و گرایش میمونه.یکی این که دوست داشته بره خونه دوستش و تو جشنی که دوستش داشته باشه و دیگری هم احساس گناهی که در اون لحظه داشته.ناگهان زمانی که داشته برای پدرش آب میبرده میفته زمین و لیوان آب میشکنه .اما دستش آسیب چندانی در این به زمین خوردن نمیبینه.اما دستش به طور کامل فلج میشه.بعد که میارنش پیش فروید شک میکنه به این موضوع که نکنه واقعا مغز در ضمیر ناخوداگاه برای این که توجیهی بیاره برای این موضوع نرفتن به جشن ،تظاهرات یک دست فلج رو در شخص بوجود آورده.و در واقع همینطور هم بوده.یعنی ذهن برای این که بیشتر از این بین دو تمایل رفتن به جشن برای شادی و احساس گناه باقی نمونه و زجر نکشه ،این طور وانمود میکنه به شخص که دستش واقعا فلج شده.اما شخص خودش از این موضوع اصلا آگاه نیست.و هیچ عمدی در کار نیست.

    و البته بعد اون فروید رو به هیپنوتراپی و این چیز ها میاره و کتاب هایی در ارتباط با قدرت ضمیر ناخواگاه و این چیزا مینویسه.

    این رو گفتم بابت این که بدونید قدرت ذهن چقدر هست.

    البته من باید بگم که از نزدیک بیماران این چینینی تا حالا زیاد دیدم.مثلا یه بیماری داریم به نام سودو سیژر .یعنی تشنج کاذب.مثلا موردش رو من خودم از نزدیک دیدم که طرف اومده بود درمانگاه و شخصی بود کلا به شدت ناراحت!!!! و این تمرکز طولانی مدت بر این ناراحتی و غصه و چیز هایی که خودش تعریف میکرد،باعث شده بود ذهن برای این که احساس ترحم و جلب توجه دیگران رو به خودش جلب کنه در زمانی که طرف به اوج ناراحتی خودش میرسه شروع میکنه به تشنج دروغین.در حالیکه خود طرف هم اصلا نمیدونه که این تشنج نیست و ذهنش فقط داره فقیلم بازی میکنه.و اطافیانش باور میکنن که تشنج داره میکنه که بیمارشون رو به پیش متخصص مغز و اعصاب آورده بودن.در حالیکه تشنج یک سری علایمی در

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سودابه قنبری گفته:
    مدت عضویت: 2779 روز

    سلام به دوستان عزیزم . و سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدرم که خداوند ایشان را ستاره ای روشن برای هدایت من در مسیری امن و رو به موفقیت قرار دادند .

    جواب مسابقه:

    نگاهی به بیوگرافی 100 بنیانگذار اول دنیا در لیست ferbes نشان میدهد که اکثر آن ها در 35 سالگی کمپانی های مطرح خود را راه اندازی کرده اند. در این لیست، شرکت هایی که از طریق ارث و میراث به صاحبانشان رسیده است یا وابسته به دولت هستند حذف شده اند برای مثال یکی از بزرگترین کمپانی های حاضر در این لیست بانک کشاورزی چین است که توسط مائوز دونگ در زمانی که رئیس جمهور این کشور بود تاسیس شده است . آمار افرادی که در میانسالی به دستاوردهای نهم زندگی رسیده اند شبیه یک منحنی زنگی شکل است که نقطه ی ماکزیمم منحنی ،سن میانسالی را نشان می دهد. بنابراین بیشترین موفقیت افراد در نیمه عمر آنها که پیرامون 35 سالگی است اتفاق افتاده است. سوال این است آیا بهتر است در 19 سالگی شبکه ای مثل فیسبوک را راه اندازی کنیم یا در 61 سالگی شرکتی مانند ibm را تاسیس کنیم.در جهانی با این وسعت پاسخ این سوال بی معنا است.شاید اگر ibm وجود نداشت ، فسیبوکی هم در کار نبود . اگر چارلز فلینت 61 ساله احساس بی خاصیتی و بازنده بودن می کرد شرکت ibm هم بوجود نمی آمد . Ibm ابتدا فعالیت خود را با تولید کارت های پانچ شروع کرد که نمونه های اولیه ای از رایانه ها محسوب می شدند. به این ترتیب فلینت ثابت کرد که سن تنها یک عدد است و مانعی برای رسیدن به موفقیت نیست. تعداد زیادی از ورزشکاران دنیا که با داشتن سن و سالی بالای 50 سال در دنیا به شهرت رسید. وقتی ورزش را تا رده های قهرمانی و حرفه ای ادامه داده اند این موضوع را ثابت کرده اند

    چارلز ایگس تر (91ساله)

    این شخص انگلیسی حالا در سن 91 سالگی موفق به دریافت لقب پیرترین بدنساز دنیا شده است چارلز یک دندانپزشک بازنشسته است و با کت و شلواری که می پوشد شبیه نردان جوان به نظر می رسد.او تا بحال 36 مدال طلا در رشته بدنسازی به دست آورده است.

    ارنستین شمرد (75ساله)

    با اینکه حالا سن و سالی از ارنستین 75 ساله میکذرد اما نه تنها از هم سن و سالان خود بلکه از جوان تر ها هم بهتر به نظر می رسد. ارنستین هر روز صبح تا ساعت 3 بعدازظهر را به دویدن و بدنسازی و کار بیرون از خانه می گذراند او اکنون به عنوان مربی در باشگاه ورزشی خود کار می کند او معتقد است که سن چیزی جز عدد نیست و نمی تواند جلوی پیشرفت انسان را بگیرد. او ورزش را از سن 40 سالگی آغاز کرده و در سن 71 سالگی موفق شد باشگاه خود را افتتاح کند. و در آنجا به عنوان مربی مشغول به کار شود.

    مهم نیست چند سال دارید موفقیت در هر زمان و در هر سنی ممکن است .

    اوج باور انسان ، ایمان است و هر کسی به کاری ایمان داشته باشد قطعا به آن خواهد رسید .

    از این نمونه ها بسیار زیاد است و با توجه به این نمونه ها متوجه می شویم که واقعا سن یک عدد است و باور اینکه یک ورزشکار نمی تواند از سن محدودی به بعد به موفقیت برسد یه باور کاملا غلط است . ممنونم که این مطالب رو می خونین و نظر میدین . با تشکر فراوان از همراهی دوستان عزیزم . ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مهدی کیانی گفته:
    مدت عضویت: 3659 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستای خوبم تشکر میکنم از همه دوستان عزیز ب خاطر نظرات ارزشمندشون نظر من درمورد این سوال باتوجه به تحقیقایی که از چند مربی ورزش داشتم اینه یک ورزشکار تو سن 20تا 25 سالگی حداکثر فاکتورهای لازم رو داره مثلا قدرتشو بیشترین داره از لحاظ انعطاف پذیری بیشتری انرژی رو داره حالا چرا بعضیا به این فاکتورا نمیرسن شاید قبل این سن ب این موارد رسیده باشن و یا اینکه رسیدن ولی دچار بیش تمرینی شدن و یا اسیب دیدن ک این دوران طلایی رو از دست دادن.این توضیحات خلاصه بود از نتایجی که از سوالاتم گرفتم تشکر میکنم از استاد عزیز ب خاطر این فایلها و مسابقه هاشون ک ب ادم انگیزه میده ک ب پرسش و تحقیق بپردازه.تشکر فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    درود خدمت همه دوستان میخوام زندگی نامه یکی اتز قوی ترین و بزکترین اساتید هنر های رزمی استاد اویا ما رو بذارم براتون

    اویاما در سال 1923 درجنوب غربی کره متولد شد و در نه سالگی شروع به فراگیری کمپوی کره‌ای نمود. پس از پایان دبیرستان در سئول (پایتخت کره)، در سال 1938 پدرش او را به ژاپن فرستاد تا آموزش خلبانی ببیند. در ژاپن ابتدا جودو را آموخت و سپس به فراگرفتن کاراته زیر نظر فوناکوشی پرداخت. در 17 سالگی آن چنان پیشرفتی در کاراته داشت که به درجه دان 2 مفتخر شد و به دنبال آن در 22 سالگی به درجه دان 4 ارتقای یافت و پس از مدتی در پایان جنگ جهانی دوم، به مقام قهرمانی کاراته ژاپن نائل شد.

    وی سپس مدتی را به تمرینات سخت روحی و جسمی ادامه داد و سپس با ابداعاتی که در کاراته‌های موجود ایجاد نموده بود، کاراته کیوکوشین کای کان را بنیان گذارد. آن گاه وی شروع به مسافرت به اطراف دنیا به خصوص اروپا و آمریکا نمود؛ که در این مسافرت‌ها شاهکار عملیات کاراته را به نمایش گذاشت؛ از جمله مبارزات اویاما با گاوهای وحشی و شکستن اجسام سخت زبانزد خاص و عام است.

    یکی از شاهکارهای او نیز مبارزه کردن با سیصد نفر از شاگردان خود درطول سه روز بود که تمام آن‌ها را با پیروزی پشت سر گذاشت. او در روز چهارم نیز اعلام آمادگی کرد، اما کسی حاضر به رویارویی با وی نشد. سرانجام وی در سال 1956 به‌طور رسمی مقدمات نخستین باشگاه کیوکوشین کای کان را در توکیو بنیان نهاد.

    اویاما در سال 1955 به آمریکا دعوت شد. سپس به اروپا رفت؛ در این سفر با مردان بسیاری مبارزه کرد و برای نخستین بار سر بطری شیشه‌ای را با تیغه دست خود شکست و موجب حیرت همگان شد. ماسوتاتسو در شیکاگو ازنو با یک گاو وحشی به مبارزه پرداخت؛ این امر موجب انتقاد باشگاه دوستی حیوانات گردید.

    اویاما پس از شکست دادن گاو وحشی گفت: «هدف من قدرت‌نمایی نبوده بلکه می‌خواستم ثابت نمایم انسان‌ها ذاتاً استعدادهایی دارند که اگر آن را شکوفا سازند می‌توانند بر همه چیز پیروز گردند»

    دوستان گرامی فیلم مبارزی در باد در مورد این استاد کاراته هست و کتاب این است کیوکشین نوشته خود ایشان هست ایشان به مدت دوسال در کوهستان زندگی میکرد صبح ها با طلوع خورشید تمرینشو شروع میکرد و هنگام غروب خورشید دست از کار میکشید به طوری که به گفته خودش کل درخت های نزدیک کلبه اش خشکیده بود چون کیسه بکس ایشان تنه درختان بود به قدرتی رسیده بود سخت ترین تکه های سنگ رو میشکست حتی چند بار به جانش سو قصد شد یکبار با ضربه ای قاتل خودشو ناخواسته میکشه ( چون ژاپنی ها خودشونو قوی ترین رزمی کاران می دانستند و استاد اویاما رو چون کره ای بود نمیپذیرفتند هموتره دنبال کشتنش بودند) و خیلی ناراحت میشه و میخواد کاراته رو کنار بذاره میره خانواده اون سامورایی رو پیدا میکنه چند وقت براشون کار میکنه و خانواده اون سامورایی میگن ما تو رو بخشیدم باز دوباره راهشو ادامه میده

    نکته تامل برنگیز این جمله هست اویاما پس از شکست دادن گاو وحشی گفت: «هدف من قدرت‌نمایی نبوده بلکه می‌خواستم ثابت نمایم انسان‌ها ذاتاً استعدادهایی دارند که اگر آن را شکوفا سازند می‌توانند بر همه چیز پیروز گردند ایشان هم روی ذهن تاکید دارند به قدرت درونی نه بیرونی سن و سال یک قدرت بیرونی هست یکی از اساتید بنده همین چند وقت پیش 430 کیلو گرم پرس پا میزد من نتها خوشحال شدم بلکه موضوع باور ها خیلی برام واضح ترشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    حمیدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2919 روز

    بادرود وشب بخیر خدمت پیامبر زمانم ودوستان هم فرکانسم خداوند رو سپایگذارم برای این موقعیت وسپاس واسه این سپاسگذاری مستقیم برم سر موضوع اصلی اگر بخواهیم از شاه کلید باور وارد بشیم خب هممون میدونیم که وقتی موضوعی رو بخواهیم خلق کنیم ابتدا باورش میکنیم بعد خلقش میکنیم وبه زندگی مون دعوتش میکنیم حال اگر بخواهیم نمونه بیاریم مثل رژه میلای کامرونی که در چهل وچند سالگی مثل یک فونبالیست 25 ساله راحت 90 دقیقه پابه پای جونها می دوید خب فقط میتونه باورهای اون در سنین پائینتر وباور وباورتر به این توانایی واینکه میتونه ادامه بده ایشونو ماندگار نگه داره نقطه مقابلش که بیشمارند وگویا باور علط ونشآت گرفته اینکه:خب دیگه سن ورزشی مون دیگه رسیده به 28 30 بایست کفش هامونو اویزون کنبم وجا مونو به جوونها بدیم واینکه دیگه از ما گذشته و پیر شدیم ؛ فراوونه دلیل دیگه اینکه به اطراف نگاه میکنن ومیبیین ومیشنوند که بابا دیگه پیر شدی بسه دیگه بزار جوونها: بیان میدون فروتنی کن بیا بیرون کفشاتو اویزون کنید شکم داری وداری چاق میشی و….و…‌ خب طبیعی که از باور هم گذشته ومثل یک قانون درمیاد واسشون خب دوستان حال اگر بیاییم یا با باور درست وخلق اینکه من میتونم هنوز توپ بزنم هنوز مشت بزنم هنوز راکت دست بگیرم هنوز رو تشک پشتک وبالانس بزنم …و… ویا اصلا بدون هاشیه خودمون در صنف و رشته خودمون با ادامه رون اون به دیگران راحت باور رو بباورونیم نه اینکه ثابت کنیم واین فرهنگ میتونه جایگزین عدم باور وباورپدیری همه مسائل غیر باور واشتباه روتین جامعه بشه ازطرفی دیگه خیلی مهمه که محیط شرایط جامعه اخلاق داشته ها ونداشته ها رو با خلق کردن ایده وباورمون همه رو به عنوان خواسته وناخواسته مدیریت کنیم دوستان ومهربانانم! صحبت ونمونه بارز زیادی دارم اما نمیخوام زیاد از حوصله خارجتون کنم بلکه بتونیم از فرکانسها و وتجربیات وانرژی دیگر دوستان عزیز هم انرژی بگیریم خیلی سپاسگذار استاد مهربان موفق وپرانرژی ام وبعوش هم دوستان قدرتمندم هستم پیروز سلامت شاد موفق سعادتمند وپرانرژی باشیم بدرود???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    درود فراوان میخوام زندگی نامه یکی از بزرگترین و قوی ترین رزمی کاران دنیا رو بذارم

    ماسوتاتسو اویاما’ (نام کره‌ای چوی یونگ – ای)(1923–1994) بنیان‌گذار سبک کیوکوشین کای کاراته است.

    اویاما در سال 1923 درجنوب غربی کره متولد شد و در نه سالگی شروع به فراگیری کمپوی کره‌ای نمود. پس از پایان دبیرستان در سئول (پایتخت کره)، در سال 1938 پدرش او را به ژاپن فرستاد تا آموزش خلبانی ببیند. در ژاپن ابتدا جودو را آموخت و سپس به فراگرفتن کاراته زیر نظر فوناکوشی پرداخت. در 17 سالگی آن چنان پیشرفتی در کاراته داشت که به درجه دان 2 مفتخر شد و به دنبال آن در 22 سالگی به درجه دان 4 ارتقای یافت و پس از مدتی در پایان جنگ جهانی دوم، به مقام قهرمانی کاراته ژاپن نائل شد.

    وی سپس مدتی را به تمرینات سخت روحی و جسمی ادامه داد و سپس با ابداعاتی که در کاراته‌های موجود ایجاد نموده بود، کاراته کیوکوشین کای کان را بنیان گذارد. آن گاه وی شروع به مسافرت به اطراف دنیا به خصوص اروپا و آمریکا نمود؛ که در این مسافرت‌ها شاهکار عملیات کاراته را به نمایش گذاشت؛ از جمله مبارزات اویاما با گاوهای وحشی و شکستن اجسام سخت زبانزد خاص و عام است.

    یکی از شاهکارهای او نیز مبارزه کردن با سیصد نفر از شاگردان خود درطول سه روز بود که تمام آن‌ها را با پیروزی پشت سر گذاشت. او در روز چهارم نیز اعلام آمادگی کرد، اما کسی حاضر به رویارویی با وی نشد. سرانجام وی در سال 1956 به‌طور رسمی مقدمات نخستین باشگاه کیوکوشین کای کان را در توکیو بنیان نهاد.

    اویاما در سال 1955 به آمریکا دعوت شد. سپس به اروپا رفت؛ در این سفر با مردان بسیاری مبارزه کرد و برای نخستین بار سر بطری شیشه‌ای را با تیغه دست خود شکست و موجب حیرت همگان شد. ماسوتاتسو در شیکاگو ازنو با یک گاو وحشی به مبارزه پرداخت؛ این امر موجب انتقاد باشگاه دوستی حیوانات گردید.

    اویاما پس از شکست دادن گاو وحشی گفت: «هدف من قدرت‌نمایی نبوده بلکه می‌خواستم ثابت نمایم انسان‌ها ذاتاً استعدادهایی دارند که اگر آن را شکوفا سازند می‌توانند بر همه چیز پیروز گردند».

    اویاما در سفر خود ابتدا به آسیا رفت در آسیا با مردان زیادی مبارزه و با300 گاو مبارزه کرد فن‌های کشف او اشی بارای بود بعد به اروپا رفت و گاو کشی را به نمایش گذاشت اما اوج سفر او سفر به آمریکا رفت و کیوکشین معروف شد

    او رزمی کاری قدرتمند بود و شاهکارهای او کشتن گاو خشمگین، مبارزه با سیصد نفر از مبارزان و شاگردان در سه روز و شکستن اجسام سخت بود.

    دوستان گرامی و آقای عباس منش که میدونم نظرها رو حتما میخونی استاد اویاما دو سال تمام در کوهستان زندگی کرد از سپیده دم شروع به تمرین کردن میکرد تا وقتی که هوا تاریک میشد اون حتی میگه که شبا وقتی صدای زوزه گرگ ها رو میشنیدم با ترس میخوابیدم نکنه اونا بیان تو کلبه ام منو تیکه پاره کنند اون میتونست سنگ هایی رو با دستاش بشکنه که کسی توانایی شکستن اون رو نداشت و و به جای ضربه زدن به کیسه به تنه درختان ضربه میزد طوری که به گفته خودش همه درختای نزدیک کلبه اون خشک شده بودند استاد اویاما چند بار مورد سو قصد سامورایی های ژاپنی قرار گرفت و یک سری به شدت زخمی شد اما جان سالم به در برد چون ژاپنی ها کره ای که همه رزمی کاران اون سرزمین رو شکست بده نمی پذیرفتند

    دوستان اگه نظر کمی خشونت داشت ببخشید در ضمن فیلم مبارزی در باد در مورد زندگی نامه ایشان هست پیشنهاد میکنم تماشا کنید و کتاب هایی مثل این است کاراته که نوشته خود استاد هست

    نکه قابل تامل این متن اینه استاد اویاما میگه: هدف من قدرت‌نمایی نبوده بلکه می‌خواستم ثابت نمایم انسان‌ها ذاتاً استعدادهایی دارند که اگر آن را شکوفا سازند می‌توانند بر همه چیز پیروز گردند ایشان هرگز نامی از سن و سال نبرده اگه اراه میکرد توی سن 60 سالگی هم این کارو انجام میداد چو عشقشو داشته و سن و سال یک عامل بیرونی به حساب میاد در ضمن یکی از مربیان خودم در سن 60 سالگی 430 کیلو گرم اسکات پا میزنه و خودم نتنها خوشحال شدم بلکه به موضوع باور ها بیشتر برام واضح شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مهدی امامی گفته:
    مدت عضویت: 3099 روز

    سلام خدمت دوستان گلم واستاد عزیزم

    متن من برای جواب مسابقه نیست شعری گفتم برای استادامیدوارم لذت ببرید

    میبوسم از اینجا روی ماهت را

    اگر دوری ولی دوست دارم زیبایت را

    سیدحسین تو بودی عشق خدارا در دلم کاشتی

    سید حسین توبودی توحید را به کامم نهادی

    توبودی تغییر را به من یاد دادی

    توبودی زندگی را به من یاد دادی

    آفرین و مرحبا به این وجودت

    هزار ماشاالله به این سخنرانیت

    حسین جان واقعا تو اولینی

    حسین جان توواقعا بی نظیری

    چقدر دلها رابه هم نزدیک کردی

    چقدر قلبها را عاشق خود کردی

    کاش میشدروی ماهت را ببینم

    کاش میشد بوسه ای بررویت بگیرم

    از صبح تا شب صدای دلنشینت بر گوش من است

    هدایت و راستیت اسطوره من است

    چه زیبا میشدهمه کنار استاد بودیم

    چقدر قشنگ میشد اورا بغل میکردیم

    هرچه بگویم از عشقت کم گفتم

    به والله بعد از خدا تو بهترینی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3221 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام دوستان مهربانم

    یهو الان به ذهنم رسید ک منم بیام جوابی که به ذهنم خطور کردرو بگم و جانمونم از مسابقه :))

    ??اول من ی توضیحی در مورد باورهای مربوط به سلامتی و جسم بدم??

    طبق تحقیقات علمی ثابت شده که سلولهای اعضای مختلف بدن ما، که هر عضوی دوره زمانی خاص خودشو داره، در طی این بازه زمانی ازبین مییرن و با سلولهای تازه جایگزین میشن. مثلا سلولهای روده حدود 4روز عمر میکنند، سلولهای پوست حدود چند هفته عمر میکنند و از نو باسازی میشوند و به همین ترتیب اعضای دیگه بدن. خب اینجا بایداین سوال ایجاد بشه چطور یک سری افراد، بیماریهایی دارند که تا مدت ها باهاش درگیرن و گاها چندسال وحتی تا پایان عمر، در حالیکه بعداز ی مدتی اون سلولهای بیمار از بین رفتن و سلولهای تازه جایگزینشون شدن. جواب اینکه سلولهای بدن ما حافظه سلولی دارند و باورها و عقایدی که ما در مورد جسم و سلامتی و بیماری داریم مثل یک کد روی این حافظه های سلولی ذخیره میشه و سلولهای جدید هم در واقع با همین ویژگیها بدنیا میان ??

    برای مثال اگر کسی معده سالمی داره، سلوهای جدید معدش با همین ویژگی بدنیا میان. اما کسی که بیماره و مشکل معده داره، باوجود اینکه بعداز ی دوره ای تمام سلولهاش ازنو جایگزین شدن، اما با همون ویژگیها و بیماریهای سلولهای قبلی بدنیا میان.

    خب اینو میتونیم به تمام باورهایی که ما در مورد جسممون داریم تعمیم بدیم. باورهایی هم که در مورد جسم وجود داره، قدمتی به اندازه سالهای زندگی انسان روی این کره خاکی داره و بسیار بسیار ریشه داره. در مورد ورزشکاران چون این باور وجود داره که بعداز ی سنی دیگه بدن اون کشش سابق رو نداره، سلولهای جدیدی که در بدنشون متولد میشه با همین ویزگی و با این باور بدنیا میان.

    درواقع بعداز بازه زمانی و اوج درخشندگیشون، وقتی احساس میکنند دیگه کشش سابق رو ندارن و عملکردشون مثل گذشته نیست، کاملا حق با اونهاست و این واقعیت جسمشونه وکاملا درسته. چون سلولهای بدنش دائما با این باور و این ویژگی دارن متولد میشن. اما ورزشکاری که این باور مخربو نداشته باشه و بجاش این باور قدرتمند رو بسازه که تا زمانیکه اون بخواد میتونه همیشه هرجایی قهرمان باشه، واقعیت جسم و هیستوری ورزشیش عوض میشه، تا جایی که بخواد میتونه در میادین مختلفی بدرخشه.

    نه تنها در مورد ورزشکارا بلکه در مورد انسان هم همینطوره. برای مثال، همیشه باور ما انسانها بر این بوده که افراد در کهنسالی ناتوان و فرتوت میشن، و به همین دلیل اغلب ادمها وقتی به این سن میرسن دچار بیماریهای مختلف و ناتوانی میشن. چون باور شده که این طبیعت پیری و کهنسالی است.

    به نظرم اگر ما باورهای خوب در مورد سلامتی و تندرستی بسازیم ، این باورها و کدها روی سلوهای ما ثبت میشه وتاثیرش هزاران بار بیشتر از اون کدهای بیماری زایی هست که توی حافظه سلولیمون هست. نمونش همین کلیپ اخری که استاد توی تلگرام گذاشتن نشون میداد که ژنها در مقابل مثبت اندیشی هیچ تاثیری ندارن. این ژنها همون باورها و کدهایی هستن که روی سلولهای ما وجود داره. اگر کسی باورهای خوب در مورد سلامتی و تندرستی داشته باشه، حتی اگر بدنش ژن ی بیماری خاصیو داشته باشه(که اصطلاحا بهشون میگن بیماریهای ژنتیک یا ارثی) بدنش میتونه از عهدش بربیاد و اون سالم و تندرست خواهد بود.

    استاد جان امیدوارم این همون جمله هایی باشه که میخواست به زبنتون بیاد ولی برگشت ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: