رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم» - صفحه 91 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-44.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-12 09:48:162024-06-27 06:20:54رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته
استاد شما سوال پرسیدید که آیا میشه تو سن 30 سالگی لیونل مسی شد یانه !!؟؟
من قبل از اینکه نظرمو بگم میخاستم ازتون یه چیزی رو بپرسم ،اونم اینه که چرا کسانی که به موفقیتهای خیلی بزرگ رسیدن،از دوران بچگی تحت تعلیم و آموزش قرار گرفتن، مثل لیونل مسی که از 5 سالگی تحت تعلیم قرار گرفته و توسط خانوادش اینقدر پشتیبانی شده،
یا کریستیانو رونالدو که از سن 6.7سالگی تو مدارس فوتبال تعلیم دیده و تو سن خیلی کم میره یه کشور دیگه و رشد میکنه،
یا دیگو مارادونا از یک محیط کوچک روستایی فقیر توسط یه مربی کشف میشه و تو سن خیلی کم مطرح میشه
یا مایک تایسون که از یک محیط ناسالم و خطرناک ، در دوران کودکی عضو باندهای خلاف کار بوده و بخاطر جرائمی که انجام داده ،تو سن خیلی کم به زندان میوفته و اونجا تحت اموزش یه استاد بوکس قرار میگیره و زندگیش دگرگون میشه و خیلی موارد دیگه …
توجه داشته باشید منظور من از افراد موفق کسایی هستن که در دنیا بهترین هستن نه افرادی که به موفقیت های معمولی رسیدن . ممکنه افرادی دیر شروع کرده باشن و به یکسری موفقیتها هم برسن اما این مدنظر من نیست.
حالا شاید بگین خیلیای دیگه هم از بچگی تو مدارس فوتبال تحت اموزش بودن ولی هیچی نشدن. من با اونا کاری ندارم اونا بی عرضگی از خودشون بوده،یا اصلا بیخیال قضاوت نمیکنم کسی رو ،
میخام بگم تمام کسایی که به جایگاه های بالایی رسیدن ،انگار قبل از اینکه بدنیا بیان ،انتخاب شدن .
این حرفمو با مدرک میزنم، در ادامه توضیح میدم
تفکر و آموزشهای شما اینه که هرکسی به هر انچه که بخواهد میتواند برسد،(البته که براساس توانایی هایی که در وجودش هست،مثلا یه آدم لاغر اندام و ضعیف نمیتونه تو سن 30سالگی قهرمان وزنه برداری سنگین وزن جهان بشه)
ما تا حالا تو دنیا کسی رو ندیدیم که تو سن 30 سالگی یه ورزش حرفه ای مثل فوتبال رو شروع کرده باشه و تبدیل به اسطوره شده باشه،شاید تو این سن بشه آواز رو شروع کرد یا هر چیزی شبیه به این و موفق شد،اما ورزش حرفه ای فرق میکنه
همونطور که خودتون گفتید که روش پرتاب توپ بسکتبال به داخل سبد اصول داره و انسانهای زیادی این پرتاب رو آزمون و خطا کردن و به این نتیجه رسیدن که بهترین روش پرتاب توپ به داخل سبد این شکلیه که الان هست ،پس بنابراین کارشناس هایی که الان میگن بهترین سن درخشش تو فوتبال تا 33سالگی هست ،اشتباه نمیگن چون سالهای سال آزمون و خطا کردن و به این نتیجه رسیدن،
حالا شاید بگین بازیکن هایی هستن که تا سن 39سالکی دارن فوتبال بازی میکنن،مثل زلاتان و بوفون. اما آیا همون کیفیت قبل رو دارن؟؟!!،آیا همونقدر میتونن تو ترکیب اصلی قرار بگیرن؟؟!!
حتی یکی از علتهایی که تا این سن میتونن بازی کنن بخاطر رزومه ای که دارن و بخاطر اموزشهایی که طی سالها تجربه کردن و ازش استفاده میکنن.
حالا چطور یک شخص تو سن 30 سالگی فوتبال رو شروع کنه قدم به قدم رشد کنه از تیم های محلات و شهرستانی و استانی و… برسه تیم ملی و بعدشم به درجات بالاتر(مصدومیت هایی که ممکنه پیش بیاد رو هم در نظر نمیگیریم)
تو نوشته های بالا گفتم که همه چی از قبل اینکه بدنیا بیایم تعیین شده، اجازه بدین بگم چرا …
1_حضرت موسی در اون دوران خشن بطرز خیلی عجیبی زنده میمونه و به کاخ فرعون هدایت میشه و رشد میکنه،
2_حضرت علی قبل از اینکه بدنیا بیاد ،دیوار کعبه برای مادرش گشوده میشه و داخل کعبه بدنیا میاد و بعد از تولد زیر نظر پیامبر اموزش میبینه،
3_ قبل از بدنیا آمدن حضرت محمد بت خانه ها در هم شکستند و قبل از بدنیا آمدنش مژده آمدنش گفته شده بود و بعد از بدنیا آمدن تحت نظر ابوطالب قرار گرفت
و…
از گفته های شما اینطور برداشت میشه که هرکسی میتونه بشه حضرت ابراهیم،هرکسی میتونه بشه حضرت علی، هرکسی میتونه بشه حضرت محمد
پس اگه منم مثل پیامبر رو خودم کار کنم ،میتونم پیامبر بشم
خب اگه میشه ،چرا تا حالا کسی نتونسته بشه حضرت ابراهیم ؟؟
برای شیطان هم این امر صدق میکنه
در قران از شیطان با عنوان .«کان من الکافرین یاد شده» یعنی شیطان بود از کافران ،نه اینکه شیطان بخاطر سرپیچی کافر شد،در واقع شیطان قبل از بوجود آمدن کافر بوده
همین اقای لیونل مسی از بچگی تحت اموزش قرار میگیره و بقول خودتون خیلی راحت و بدون زجر کشیدن به موفقیت میرسه .
اما راه حل شما برای من که از دوران بچگی پدر و مادرم تو سرم زدن و تحقیرم کردن و زیر بار فشارهای روانی بزرگ شدم ،تو خونه پدرم کتکم زده ،تو مدرسه معلم و ناظم کتکم زدن و همه زندگیم به این شکل گذشته و تقریبا از همه لحاظ داغونم،و زمانی که تو سن تقریبا 20 سالگی تصمیم گرفتم فوتبالیست بشم بخاطر اینکه فوتبالیست شدن حس فوق العاده ای بهم میداد. همه شروع کردن به مخالفت که دیگه واسه تو دیر شده ،تو هیکلت مثل خرچنگه، تو پاهات مثل قیچیه ، تو تیمور لنگی و…
حالا بعد از چندین سال که برای فوتبالیست شدن تلاش کردم و بجایی نرسیدم و 30 سالم شده با کلی خلا و عقده نمیدونم چکار کنم،
الان حدود 2سالی هست که از فوتبال کناره گیری کردم و واسه خودم مغازه دارم و درامد خوبی هم دارم، اما یه حسی نمیزاره من آرامش داشته باشم و از درون مثل اتشفشانم که میخاد فوران کنه، هرچقدر خودمو با کارکردن مشغول میکنم بازم نمیتونم فوتبال رو فراموش کنم
من چند ماه دیگه 30 سالم میشه و هنوز نتونستم با این قضیه کنار بیام که قراره چیکار کنم، شب تصمیم میگیرم که از کارم بیام بیرون و تمام پل های پشت سرم رو خراب کنم و دوباره به تلاشم ادامه بدم و به هدفم برسم ،اما صبح که بیدار میشم یاد ناکامی های گذشته میوفتم ، یاد مصدومیت های شدیدی که تو فوتبال برام اتفاق افتاد میوفتم، یاد شکستگی های مچ دستم،یاد شکستگی های پاهام،یاد پارگی مینیسک، یاد روزایی که با دست و پای شکسته و داخل گچ باید میرفتم سرکار ، یاد روزایی که با شکستگی جفت مچ دستام باید میرفتم بیمارستان از این متخصص به اون متخصص
وقتی اسم فوتبال میاد من یاد مصدومیت و این چیزا میوفتم ،اما از طرفی هم نمیتونم فوتبال رو از ذهنم پاک کنم
یه حس عشق و تنفر دارم به فوتبال .
من هر کاری که میتونستم و لازم بود برای فوتبالیست شدن انجام دادم،از تمام موقعیت هایی که با هدفم مغایرت داشت گذشتم و همه چیو پشت سرم خراب کردم. (اعتراف میکنم که شاید تمرکز لازم که استاد میگن تمرکزصددرصد رو نداشتم ،اونم بخاطر اینه که من بشدت آدم عصبی و زود رنجی هستم و گاهی در مسیر هدفم وقتی که عصبانی میشدم ، با مشت میزدم تو سر و صورت خودم و همه چیو خراب میکردم تا مدتها تو خودم فرو میرفتم ،اما بعد دوباره شروع میکردم)
یه چیزی که خیلی باعث میشد بهم بریزم ،ترمز هایی بود که پدرم برام ایجاد کرده بود و هیچوقت نمیزاشت من کاری رو انجام بدم ،همیشه سرکار بودم و وقت تمرین تو تیم رو نداشتم ،هروقتم از زیر کار فرار میکردم و میرفتم تمرین ،از خونه مینداخت بیرون .و تو همه چی دخالت میکرد و اگه گوش به حرفش نمیدادم ،بعدش کتک و تنبیح و پرت شدن از خونه .
من از این شرایط دیگه خسته شدم تو سن 24سالگی رفتم تهران که وارد یه تیم بشم و بتونم تمرین کنم و رشد کنم ،اما اونجا هم نتونستم پیشرفت خوبی داشته باشم چون بشدت احساس بدبختی عقب افتادگی میکردم،سعی میکردم رو خودم کار کنم و اون مسایلی که با پدرم داشتم رو فراموش کنم اما یه ذره پیش میرفتم باز دوباره اون گذشته سخت و خشنی که پدرم برام درست کرده بود ،یادم میومد و از مسیر خارج میشدم.
من دوست داشتم به جاهای بزرگ برسم و برای اینکار همه چیو قربانی کرده بودم، خب من از سن 18سالگی تصمیم گرفتم فوتبالیست بشم ،تا 18سالگی اصلا نمیدونستم هدفم چیه ، خب اگه من از بچگی تحت اموزش یه مربی خوب قرار میگرفتم مطمئنا الان نتایج متفاوت بود با اشتیاق سوزانی که داشتم .
اما چرا بعضیا مثل پله و مارادونا و مسی و رونالدو از بچگی کشف میشن و براحتی به جایگاه های خیلی بالا میرسن اما یکسری آدم مثل من با این همه تلاش و پشتکار ،دیر میفهمن که هدفشون چیه و تازه وقتی هم شروع به حرکت میکنن همه چوب لای چرخشون میکنن .
استاد عزیز شما جواب سوال رو میخاستین بگین ولی گفتین که بچه ها نظراتشون رو بگن،
اما استاد من میخام شما بگین کسی که میخاد تو سن بالا فوتبال رو شروع کنه و به جایگاهی مثل لیونل مسی برسه باید چه باوری داشته باشه یا چه چیزی رو درون خودش ایجاد کنه که به این دستاورد برسه ؟؟؟؟
استاد من حدود 6ساله که شما رو دنبال میکنم و از طریق آموزه های شما بعضی از مسایل زندگیم رو حل کردم و واقعا از شما سپاسگذارم
به نام الله مهربانی.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان عزیزم.
.
.
دوست خوبم آقا اسمائیل عزیز،
من کامنت شما رو با دقت خوندم و کمی فکر کردم به صحبت های شما،.
.
.
در قسمتی از صحبت هاتون اشاره کردید به طرد شدن و مسخره شدن توسط خانواده، دوستانتون، معلم، مدیر مدرسه و….
این رو بدون که هیچ کسی در محیط کاملا ایزوله و سالمی بزرگ نشده، و هرکسی به دلیل مشکلاتی که در دوران بچگی واسش پیش اومده توسط خانواده، دوستان یه هرکسی طرد شده، مسخره کردن و شاید به خاطر یک اشتباه کوچیک کلی توهین و تحقیر شنیده باشه.
این دسته از مشکلات مربوط میشه به دوره عزت نفس و صحبت های که استاد توی این دوره بیان میکنن کاملا واضح و روشن این موضوع رو توضیح میدن که عدم داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس از کجا و به چه شکلی در ادم به وجود میاد،
چند نمونه رو مثال میزنم و رجوع میکنم به صحبت های استاد و راهکارهایی که استاد توی دوره عزت نفس ارائه دادن،
.
1:شخصی توی بچگی ممکنه لیوان از دستش بیفته و توسط خانواده توهین و مسخره میشه،
2:شخصی توی مدرسه تکالیف خودش رو انجام نمیده و توسط معلم بهش توهین میشه و باقی دانش آموزان مسخره ش میکنن،
3:چون نتونستیم توی امتحان نمره خوبی بگیریم و مثلا پسر عموی ما نمره خوبی گرفته مارو مسخره میکنن و مقایسه میکنن با اون فرد،
و کلی مثال و اتفاق دیگه که باعث میشه یک فرد سرخورده بشه و احساس پوچی و احساس ضعیف بودن بهش دست میده،
حالا کاری ندارم که چه اتفاقات دیگه ای توی بچگی واستون افتاده، ولی قریب به یقین اکثر اتفاق هایی که باعث سرخوردگی هرکسی میشه مربوط به دوران کودکی هست و توسط خانوداه، دوستان، مدرسه یا کل اجتماعی که توش بزرگ شده،
استاد توی دوره عزت نفس در مورد مفهوم خود ارزشی توضیح کامل و مفصلی میدن،
اینکه ما بخوایم احساس ارزشمندی درونی داشته باشیم نیاز داره که روی عزت نفسمون کار کنیم، از جمله تمرینات فوقالعاده خوبی که استاد توی این دوره گفتن تمرین اینه هستش،.
به این صورت که باید جلوی یک آینه تمیز و زیبا خودتو نگاه کنی و با تموم وجود خودت رو تشویق کنی، به خودت افتخار کنی، و به خودت عشق بورزی، توی چشمای خودت نگاه کنی و از خودت تعریف کنی، مثلا میتونی اسم خودت رو بگی و بگی که چقدر زیبایی، به خودت احترام بذاری و به قول استاد واسه خودت نوشابه باز کنی،
.
.
.
شما گفتید عاشق فوتبال هستید و این فوقالعاده خوبه،
ولی توجه کنید که هر خواسته ای که توی وجود ما شکل میگیره حتما یک دلیل اساسی داره، از خودت این سوال رو بکن که چی باعث شد به فوتبال علاقه مند بشی،
بازهم برمیگردیم به دوره عزت نفس، استاد یک تمرین خیلی قوی رو توی این دوره معرفی کردن که باعث میشه خیلی بهتر خودمون رو بشناسیم، توی این مبحث استاد میگن که با خودتون توی خلوت با صدای بلند صحبت کنید، در مورد هر موضوعی که پیش اومده یا خواسته ای که در وجودتون شکل گرفته،
شما گفتید به فوتبال علاقه دارید، با خودتون صحبت کنید که چرا به فوتبال علاقه دارید، آیا این علاقه به خاطر تضادی هست که توی بچگی باهاش مواجه شدید، یا برای شهرت و مشهور شدن میخوای فوتبالیست بشی،
میخوای فوتبال بازی کنی تا به ثروت برسی، یا حتی اگه هیچ کدوم از اینها نباشه بازهم حاظری فوتبال بازی کنی،
.
.
باید در خودت جستجو کنی دلیل هر مشکلی رو،
وقتی توی بچگی ب کسی گفته بشه که تو هیچی نمیشی شاید باعث بشه که بخواد توی کاری خیلی موفق بشه تا به همه ثابت کنه که توانایی های خاص خودشو داره و میتونه موفق بشه،
اینکه به بقیه ثابت کنی میتونم از پس هرکاری بربیام هم به خاطر کمبود اعتماد به نفس هست، ولی اینکه بخوایی برای خوشبختی و سعادت خودت تلاش کنی و خودت رو به خودت ثابت کنی بهترین لطفی هست که میتونی در حق خودت بکنی،.
.
.
بهتون توصیه میکنم دوره عزت نفس رو تهیه کنید و با تمام وجود تعهد داشته باشید که روی خودتون کار کنید،
عزت نفس و اعتماد به نفس پایه تمام موفقیت هاست،.
.
. امیدوارم تونسته باشم توضیح مفیدی داده باشم به مسئله شما.
در پناه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند، سعادتمند در تمام جنبه های زندگی باشید دوست خوبم،
سلام دوست عزیز محمد اقا
مرسی که وقت گذاشتی و مطالعه کردی و پاسخ دادی
راستش من از بچگی عاشق دویدن و وررش بودم و فوتبال رو هم برای همین انتخاب کردم چون با روحیات من سازگار بود و هیجان زیادی داره،اما اینکه علت رفتنم به سمت فوتبال برای پول بدست اوردن باشه ،اینطور نبود .ولی بشدت عاشق شهرت بودم و هستم.از روشهای زیادی میشه به شهرت و پول رسید ،ولی من از این طریق میخام به همه چی برسم چون به ورزش علاقه شدیدی دارم.
من این فایل استاد رو هر روز دارم گوش میدم و ازش حس عجیبی میگیرم .همش میگم اگه این حرفای استاد درست باشه که دیگه همه چی ممکنه و من نباید نگران چیزی باشم و برگردم و ادامه بدم،اما افکار ضعیف کننده ای مثل نیاز به زن و زندگی ،نمیزاره حرکت کنم،
همش بین دوراهی ام
این فایل استاد بدجوری منو زیرورو کرده،جوری که به خودم میگم تمام ترسهاتو بزار کنار و برو دنبال هدفت و نزار تا آخر عمر باحسرت زندگی کنی، هر چی میخاد بشه بشه
سلام دوست عزیزم،
عذرخواهی میکنم که با تاخیر جواب کامنت شمارو میدم،
خداروشکر که همگی در مسیر رشد و پیشرفت هستیم و هرکسی که توی این سایت عضو هست سعی میکنه که با تغییر باور و نگرش زندگی خودش رو در همه ابعاد تغییر بده، مهم ترین عاملی که باعث شده من از استاد عباسمنش و حرفهاشون تاثیر بگیرم و حرف های استاد رو سرلوحه زندگیم قرار بدم تک بعدی نبودن خواسته ها هستش، خود آقای عباسمنش خواسته های تک بعدی نداشتن و همیشه سعی کردن که در تمام جنبه های زنذگی رشد کنند،
هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ معنویت، از لحاظ روابط عاشقانه، از لحاظ ارامش، و هر آنچه که یک انسان بتونه رشدکنه،
من نمیدونم شرایط زندگی شما به چه صورت هستش، امااین رومیدونم وایمان دارم که هر کسی اگر با تمام وجود به گفته های استاد گوش کنه و عمل کنه در تمام ابعاد زندگی میتونه رشد کنه و نتیجه بگیره،
لطفا وقت بذارید و فایل (به رویاهایت باور داشته باش) رو از داخل همین سایت پیدا کنید و با تمام وجود نگاه کنید، اوایل اون فایل مربوط به گذشته آقای عباس منش هست، مربوط به زمانی که بندرعباس بودن و از لحاظ مالی وضعیت خیلی خیلی ضعیفی داشتن، و مقایسه کنید با شرایطی که الان دارن.
شاید در نگاه اول قابل درک نباشه،یه کسی از زندگی توی یک خونه سیمانی توی بندرعباس برسه به زندگی در بهههههترین کشور دنیا، اینکه میگم بهههههترین کشور واقعا بدون اغراق میگن، چون آمریکا از هر لحاظ بهترینه،
این اتفاقات و تغییرات از زمانی رخ داد که نگرش و تفکر استاد تغییر کرد و البته که ایمانی محکم داشتن برای تغییرات،
.
ما و هرکسی که به دنبال تغییر در زندگی هست باااید استاد رو الگوی خودمون قرار بدیم.
.
از خداوند مهربان میخوام در هرکجای این کره خاکی که هستید، شااد، سلام، ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت،
امضای خدا پای تک تک تک ارزوهاتون.
سلام ، خیلی وقت بود دور بودم از سایت و کلا از این قوانین ، استاد در طی آشنایی که من با شما داشتم حدود 3 یا 4 سال میشه ، همیشه تنها چیزی که از شما میشنیدم و در جملات میدیدم داشتید از باور حرف میزدید ، و دیگه ملکه ذهنم شده که همیشه میگید یک فکر اگر که چندین بار تکرار بشه تبدیل میشه به باور ، در ظاهر خیلی آسون به نظر میاد ، یعنی من پیش خودم فکر میکنم پسر اگه باور ثروت را تقویت کنم پس ثروتمند میشم .
بعد باشور و شوق فایلها را میریزم تو گوشیم و شروع به گوش کردنش میکنم ولی شاید بیشترین روزی که این کار را ادامه دادم 3 روز بوده یا دیگه 4 روز بعدش دیگه نمیرم سراغش و دوباره همون میشم . احساس میکنم توی این 4 سال مثله یه همستر بودم که فقط روی یک گوی داشته میدویده و تا میام که تغیر بدم این شرایط را نمیشه ، چرا نمیتونم ادامه بدم چرا انقدر سخته استاد تغیر کردن ، نمیدنم رسالت توی این دنیا چیه ؟ – من از گمراهانم ، به اون ماشین به اون پول به اون خونه نرسیدم – پول حروم اوردم توی زندگیم ، بعضی موقعه ها میگم به خودم که دیگه من نبخشیده شدم و راهی ندارم پس به همین راه ادامه بده ، از اونور نرسیدن به ارزوها خیلی بده و زجر اوره ، اوایل میگفتم شما دزدید و همه این حرف ها برای دراوردن پوله ولی بعد ها دیدم هی شما پیشرف کردید و اصلا توی ارزوهای من زندگی دارید میکنید ، سفر به امریکا و اقامت داشتن اون ، بهترین ماشین بهترین خونه ، خیلی عالیه و همین باعث شد دوباره بیام به این سایت و توی این راه من پکیج های شما را رایگان به دست اوردم و فایل های شما داره توی هارد کامپیوترم خاک میخوره ولی الان دارم دوره آرزوها را میبینم ، آیا فایده یی داره ؟ – از زندگی یکنواخت خسته شدم از کارهایی که نمیخام بکنم و هر روز مجبورم به انجام اون – بیشتر قوانین جهان ر ااز شما یاد گرفتم ولی به هیچ کدوم عمل نمیکنم – دوست داشتم یه درد و دلی یکنم با شما و رو راست باشم – امیدوارم افتاقی خوبی برام بیفته – همیشه ته قلبم میگفتم خوشحالم با عباس منش اشنا شدم یه تکیه گاه برام که راه راست را نشونم بده راه خوب راه خوشبختی ثروت و …
— گمراهم …
سلام به استاد عزیزم. این فایل معرکست این فایل خلاصه ی تماااااااام فایل های رایگان و محصولاته. این فایل توحیده خالصه. من هر موقع تو هرررررررررر شرایطی این فایل رو صوتیش رو گوش میدم انگار دقیقا واسه همون حال و هوای من گفته شده. انگار همون لحظه خدا داره با من حرف میزنه و آرومم میکنه. من همه جا و تو هر شرایطی این فایل رو گوش دادم لب دریا، زیر بارون، در حال رانندگی، تو مترو، در حال قدم زدن، همه جااااااااا، تقریبا دیگه حفظش شدم ولی بازم هر موقع انگار دفعه اوله که گوش میدم و احساس شعف میکنم. این انرژی که ما بهش میگیم خدا همه چیه همه چچچچچچچچچی.
درودبیکران برهمگان وسلامی ازنور وعشق براستاد بزرگوار عباسمتش عزیز وخانم گلش وخدا یعنی شما ومریم خانم وچه زیبا درشما جاری شده است ومن بینهایت ازخدا یم تشکر میکنم که خودش رودرشما به من نشان داد تشکر ازدوکبوتر عاشق نورتان وعشفتان جاوید وابدی چه بگویم عاشقتونم احساس آرامش وحس خوبم رامدیون شما هستم صدای دلنشین وآگاهیهایی که بدون توقع وباعشق به ما میدهیدودرگسترش جهان بسیار سهیمید حسم بخدا زیباترشده فکرکنم انرژی خدا خنثی است باورما حس ما اوراجاری میکته واو همه چیز هست وای خدای من پس ما مسئول کل زندگیمون هستیم ممنونم که یادمون دادی مراقبه کنیم انشاالله فرکانس هامون بالاتربر ه البته لذت زند گی رابابودن درلحظه حال تازه دارم درک میکنم وچقدر شگفت انگیزه خدایاشکرت خدایاشکرت خوشحالم واکنون چتر حمایتی خدارا درتک تک لحظاتم میفهمم همه چیز داره بهتر میشه به امید دیدارد وستون دارم درپناه خدا
از شرکتشات انتخاب میکنند
ممنون موافقم آقای مصطفی گل
سلام همراه با شادی
یکتا پرستی را این قدر با راهنماییهای شما روی خودم کار کردم که بسیار بسیار پیشرفت کرده ام نسبت به کسی دیگر نه من نسبت به خودم خودم را بررسی می کنم نسبت به قبلم .
در دوره 12 قدم بهترین دوره ای برای من بود که توانستم خدا را بهتر بشناسم و همش که دقت می کنم می بینم که می گویم خدا خدا یعنی چیزی که توی ذهنم است را فقط باز گو می کنم وفقط و فقط خدا اصلا با خداکه صحبت می کنم تنها لذتی است که عمیقا حسش می کنم وآرامش میگیرم و دوستش دارم .
شخصی از حضرت علی علیه السلام چنین پرسید: ای امیرمؤمنان، آیا پروردگار خود را دیده ای؟ امام در پاسخ فرمود: آیا چیزی را که نبینم بپرستم؟ مرد گفت: چگونه او را می بینی؟! امام فرمود: «دیده ها هرگز او را آشکار نمی بیند، ولی دل ها با ایمان درست او را در می یابند. خدا به همه چیز نزدیک است، نه آن که به اشیا چسبیده باشد؛ از همه چیز دور است، نه آن که از آن ها بیگانه باشد؛ گوینده است، نه با اندیشه و فکر؛ اراده کننده است، نه از روی آرزو و خواهش؛ سازنده است، نه با دست و پا؛ لطافت دارد، نه آن که پوشیده و مخفی باشد؛ بزرگ است، نه با ستمکاری؛ بیناست، نه با حواس ظاهری؛ مهربان است، نه با نازک دلی. چهره ها در برابر عظمتش به خاک افتاده و دل ها از ترس او بی قرارند».
«سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق: به زودی نشانههای خود را در افقها[ی گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا بر ایشان روشن شود که او خود حق است(فصلت/ آیه ۵۳).»
از حضرت علی امید دارم که درست باشه :
وای بر کسی که (این نظم شگرف را ببیند) و نظام آفرین و تدبیر کننده این جهان را انکار کند. آن منکران گمان کرده اند همچون گیاهان خودرو هستند که برزگری ندارند و برای شکل های گوناگونشان سازنده ای نیست؛ آن منکران برای اثبات مدعای خویش به دلیلی پناه نبرده اند، و برای آنچه باور نموده اند تحقیقی نکرده اند،آیا هیچ ساختمانی بدون سازنده یا جنایتی بدون جنایت کار پدید می آید!».
خدایا شکرت
سلام
بهترین مثال در مورد فلان فوتبالیست یا تنیسور میتوان از اقای علی دایی نام برد که در برههای از زندگیش هم سرمربی بود هم بازیکن چرا که به خدای خودش ایمان داشت به قدرت و فراوانی خدای بزرگ باور داشت به عظمت او ایمان داشت و پله های ترقی را یکی پس از دیگری پیمود.خدای بزرگ و مهربان قادر است. توانا است و تا انجا که باور داشته باشی همراه ماست.خدای بزرگ را همان اندازه که باور کردی و یقین داشتی همان اندازه کنارت است حتی اگر در سن۳۷،۸سالگی بخواهی هم مربی باشی هم بازیکن
خدای وهاب را شکرگذارم که استاد عزیز را در مسیر هدایتم قرار داد تا بهترین لحظات زندگیم را با استاد عزیز بگذرانم
سپاسگذار شما داورپناه از بجنورد
به نام خداوند زیبایی ها
84مین روز سفر نامه من
سلام به استاد عزیزم مریم جان و تمام دوستان هم مسیر و هم سفر
و خداوند که همیشه هدایت می کند به سوی زیبایی های بی پایان خدایا شکرت
قبل این که بیایم کامنت بذارم بیرون را دیدم که مهتاب به یک سرعت خییلی زود می گذشت قبل اینطوری اصلا ندیده بودم همانجا به یاد آیه از قرآن افتادم که موسی میگه خدایا تو چی هستی و خداوند در جواب کوه را به هم میزد و من دقیقا همان حس خوب را داشتم گفتم خوش به حال من و اعضای سایت که از خالق بودن زندگی مان لذت میبریم خدایا شکرت خدایا شکرت
و چقدر این دیدگاه عالیه که خداوند در همه وی است نمیشه تعریف اش کرد
خدایا شکرت خدایا شکرت
رد پای من
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️
این شعر هاتف اصفهانی در مورد خداوند خیلی برای این فایل مناسبه _ خدایا هدایتم کن
ای فدای تو هم دل و هم جان
وی نثار رهت هم این و هم آن
دل فدای تو، چون تویی دلبر
جان نثار تو، چون تویی جانان
دل رهاندن زدست تو مشکل
جان فشاندن به پای تو آسان
راه وصل تو، راه پرآسیب
درد عشق تو، درد بیدرمان
بندگانیم جان و دل بر کف
چشم بر حکم و گوش بر فرمان
گر سر صلح داری، اینک دل
ور سر جنگ داری، اینک جان
دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق
هر طرف میشتافتم حیران
آخر کار، شوق دیدارم
سوی دیر مغان کشید عنان
چشم بد دور، خلوتی دیدم
روشن از نور حق، نه از نیران
هر طرف دیدم آتشی کان شب
دید در طور موسی عمران
پیری آنجا به آتش افروزی
به ادب گرد پیر مغبچگان
همه سیمین عُذار و گل رخسار
همه شیرین زبان و تنگ دهان
عود و چنگ و نی و دف و بربط
شمع و نقل و گل و مُل و ریحان
ساقی ماهروی مشکینموی
مطرب بذله گوی و خوشالحان
مغ و مغزاده، موبد و دستور
خدمتش را تمام بسته میان
من شرمنده از مسلمانی
شدم آن جا به گوشهای پنهان
پیر پرسید کیست این؟ گفتند:
عاشقی بیقرار و سرگردان
گفت: جامی دهیدش از می ناب
گرچه ناخوانده باشد این مهمان
ساقی آتشپرست آتش دست
ریخت در ساغر آتش سوزان
چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش
سوخت هم کفر ازانو هم ایمان
مست افتادم و در آن مستی
به زبانی که شرح آن نتوان
این سخن میشنیدم از اعضا
همه حتی الورید و الشریان
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الا هو
از تو ای دوست نگسلم پیوند
ور به تیغم بُرند بند از بند
الحق ارزان بود ز ما صد جان
وز دهان تو نیم شکّرخند
ای پدر پند کم دِه از عشقم
که نخواهد شد اهل این فرزند
پندِ آنان دهند خلق، ای کاش
که ز عشق تو میدهندم پند
من ره کوی عافیت دانم
چه کنم کاوفتادهام به کمند
در کلیسا به دلبری ترسا
گفتم: «ای جان به دام تو در بند
ای که دارد به تار زَنارت
هر سر موی من جدا پیوند
ره به وحدت نیافتن تا کی
ننگ تَثلیث بر یکی تا چند؟
نام حقِّ یگانه چون شاید
که اَب و ابن و روحِ قُدْس نهند؟»
لب شیرین گشود و با من گفت
-وز شکرخند ریخت از لب قند-
که گر از سرِّ وحدت آگاهی
تهمت کافری به ما مپسند
در سه آیینه شاهد ازلی
پرتو از روی تابناک افگند:
سه نگردد بَریشَم ار او را
پرنیان خوانی و حریر و پرند
ما در این گفتگو که از یک سو
شد ز ناقوس این ترانه بلند
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الا هو
دوش رفتم به کوی باده فروش
ز آتش عشق دل به جوش و خروش
مجلسی نغز دیدم و روشن
میر آن بزم پیر باده فروش
چاکران ایستاده صف در صف
باده خواران نشسته دوش بدوش
پیر در صدر و میکِشان گِردَش
پارهای مست و پارهای مدهوش
سینه بیکینه و درون صافی
دل پر از گفتگو و لب خاموش
همه را از عنایت ازلی
چشم حقبین و گوش رازنیوش
سخنِ این به آن هنیئاً لک
پاسخِ آن به این که بادت نوش
گوش بر چنگ و چشم بر ساغر
آرزوی دو کُون در آغوش
به ادب پیش رفتم و گفتم:
ای تو را دل قرارگاه سروش
عاشقم دردمند و حاجتمند
درد من بنگر و به درمان کوش
پیرْ، خندان به طنز با من گفت:
ای تو را پیرِ عقلْ حلقه به گوش
تو کجا ما کجا که از شرمت
دختر رَز نشسته بُرقَعْپوش
گفتمش: «سوخت جانم، آبی ده
و آتش من فرونشان از جوش؛
دوش میسوختم از این آتش
آه اگر امشبم بُوَد چون دوش»
گفت خندان که: «هین پیاله بگیر»
ستدم، گفت: هان! زیاده منوش!
جرعهای درکشیدم و گشتم
فارغ از رنج عقل و محنت هوش
چون به هوش آمدم یکیدیدم
مابقی را همه خطوط و نقوش
ناگهان در صوامع ملکوت
این حدیثم سروش گفت به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الا هو
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد
گردش دور آسمان بینی
آنچه بینی دلت همان خواهد
وانچه خواهد دلت همان بینی
بیسر و پا گدای آن جا را
سر به ملک جهان گران بینی
هم در آن پا برهنه قومی را
پای بر فرق فرقدان بینی
هم در آن سر برهنه جمعی را
بر سر از عرش سایبان بینی
گاه وجد و سماع هر یک را
بر دو کُون آستینفشان بینی
دلِ هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
هرچه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جوی زیان بینی
جان گدازی اگر به آتش عشق
عشق را کیمیای جان بینی
از مضیق جهات درگذری
وسعت ملک لامکان بینی
آنچه نشنیده گوش آن شنوی
وانچه نادیده چشم آن بینی
تا به جایی رساندت که یکی
از جهان و جهانیان بینی
با یکی عشق ورز از دل و جان
تا به عینالیقین عیان بینی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الا هو
یار بیپرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولیالابصار
شمع جویی و آفتاب بلند
روز بس روشن و تو در شب تار
گر ز ظلمات خود رهی بینی
همه عالم مشارق انوار
کور وَش قائد و عصا طلبی
بهر این راه روشن و هموار
چشم بگشا به گلستان و ببین
جلوهٔ آب صاف در گل و خار
ز آب بیرنگ صد هزاران رنگ
لاله و گل نگر در این گلزار
پا به راه طلب نه و از عشق
بهر این راه توشهای بردار
شود آسان ز عشق کاری چند
که بود پیش عقل بس دشوار
یار گو بالغدو و الآصال
یار جو بالعشی والابکار
صد رهت لن ترانی ار گویند
بازمیدار دیده بر دیدار
تا به جایی رسی که مینرسد
پای اوهام و دیدهٔ افکار
بار یابی به محفلی کآنجا
جبرئیل امین ندارد بار
این ره، آن زاد راه و آن منزل
مرد راهی اگر، بیا و بیار
ور نه ای مرد راه چون دگران
یار میگوی و پشت سر میخار
هاتف، ارباب معرفت که گهی
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار
پی بری گر به رازشان دانی
که همین است سر آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الا هو
به نام الله یکتا.
سلام استاد عزیزم، مریم جان و همه هم فرکانسی ها.
خدایااا مگر غیر از اینه که استاد در وجود خدا غرق شده که همچین جملات و آگاهی ها رو میتونه بر زبان جاری کنه..استاد شما پیامبر زمانه ایی..دوستت دارممم استاد و سپاسگزارم از خداوند که در دوره حضور شما در این دنیا هستم.
یه سوال داشتم، فایلی که استاد سوال چه باوری از خدا بسازیم رو پرسیدن، اسمش چیه؟ بین فایلای سایت پیداش نمیکنم..
بیصبرانه منتظر پاسخ شما عزیزان هستم.