خودمان را هم قضاوت نکنیم‌، چه برسد به دیگران - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

781 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد معاوی گفته:
    مدت عضویت: 2586 روز

    سلام به همه همراهان خانواده عباس منش

    استاد عزیز این فایل خیلی دلنشین بود برام چون توانستم یکی از ترمزهایم را کشف کنم خدا منو ببخشه که بخاطر عدم اطلاع از این قانون در بعضی از مسائل قضاوت کردم و با سخنان بیهوده مردم اونم قضاوت دیگران همراه شدم. من در چند روز گذشته به صورت ناخودآگاه در ذهنم در مورد شخصی قضاوت میکردم که بعدش متوجه شدم کل این تصورات و قضاوتم اشتباه بوده و تقصیر از من بوده که شیطان رو به حریم قلبم راه داده بودم اکنون که این فایل رو شنیدم و این نکته مهم را درک کردم با خودم عهد میبندم که هیچگاه کسی را در جمعی و یا حتی در ذهنم قضاوت نکنم

    خدایا شکرت بابت درک این نکته مثبت

    خدایا شکرت که تو را دارم

    خدایا شکرت که این بزرگوار را سر راهم قرار دادی

    استاد بزرگ خدا حفظتون کنه

    در پناه خدای یکتا

    شبتون پر از آرامش و آسایش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    HASSAN_HVM گفته:
    مدت عضویت: 2780 روز

    عرض سلام دارم خدمت استاد عزیز سید حسین عباس منش استاد این فایل هم مثل همیشه بسیار عالی و زیبا بود واقعا خیلی از دیدن این فایل لذت بردم ….اگاهی های بسیار عالی و خوبی در این فایل یاد گرفتم انگار داشتین حرف های دل منو میزدین ….چقدر خوب میشد اگر همه ای ما انسان ها اگاهی های این فایل رو سرلوحه زندگی خودمون قرار میدادیم و تصمیم میگرفتیم که هرگز هیچ کسی رو قضاوت نکنیم چون قضاوت کردن دیگران و سرزنش اونها به خاطر اشتباهات و گناهان عاقبت خیلی بدی داره و امام صادق (ع) درباره سرزنش دیگران به عاقبتی بسیار سخت اشاره کرده و فرمود: ((کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود))

    واقعا چه حدیثی عجیبی و جالبی به نظر من این حدیث به نوعی اشاره به قانون توجه داره چون با توجه به این قانون ما به هر چیزی به هر صورتی که توجه کنیم هسته و ریشه ای اون موضوع رو وارد زندگی خودمون میکنیم

    و از اونجایی که صحبت کردن و قضاوت در مورد خطا و اشتباه دیگران و یا سرزنش افراد به خاطر گرفتن یک تصمیم نادرست خودش نوعی توجه به حساب میاد پس باعث جذب شرایطی مثل همون شرایط در زندگی ما میشه همون طوری که در این حدیث گفته شده …..یک حقیقت بزرگ که من توی زندگی به اون رسیدم اینه که ما انسان ها هر چه کم تر خودمون رو بشناسیم و کم تجربه تر باشیم بیش تر دیگران را قضاوت میکنیم و در مقابل هر چه خودمون رو بیش تر بشناسیم و تجربه ای بیش تری داشته باشیم کمتر دیگران را قضاوت میکنیم …..ما انسان ها اغلب فکر میکنیم که خودمون رو خیلی خیلی خوب می شناسیم در حالی که تا در شرایط امتحان و ازمون عملی قرار نگیریم نمی تونیم بفهمیم که چند مرده حلاجیم ….به همین خاطر که خودمون رو خوب نمی شناسیم اغلب ادم ها رو قضاوت میکنیم و یا به خاطر یک اشتباه کوچیک به شدت اونها رو سرزنش میکنیم چون فکر میکنیم که ما اگر در شرایط این افراد بودیم خیلی بهتر عمل می کردیم و هرگز اشتباهی که اونها مرتکب شدن رو انجام نمی دادیم در حالی که ما هیچ شناختی از شرایط اونها نداریم و فقط از بیرون این شرایط رو دیدیم و خدا میدونه که اگر توی چنین شرایطی بودیم شاید بارها و بارها رفتار ما از این افراد بدتر میشد….استاد می خوام اینجا اعترافی بکنم ….من خودم از کسانی بودم که بارها و بارها دیگران رو قضاوت کردم و بارها افراد رو سرزنش کردم چون خودم رو بهتر از این افراد می دونستم و غافل از این بودم که توی تاریکی همه ای ما مثل هم عمل میکنیم …..اما خدا میدونه وقتی به خاطر همین سرزنش ها شرایطی مشابه با این افراد رو تجربه کردم عملکرد من مثل اونها و حتی گاهی خیلی بدتر بوده و تمام اشتباهاتی که اونها انجام دادند رو خودم عیناً تکرار کردم نمونه ای این قضاوت های نادرست توی زندگی من خیلی خیلی زیاد بود اینجا میخوام یک نمونه اش رو بنویسم که مربوط به زمان خدمت سربازی من میشه یادمه زمانی که تازه وارد پادگان محل خدمت خودم شده بودم و هنوز سرباز جدید تحویل بودم و به قول سربازهای قدیمی هنوز( اشخور )بودم روزهای سختی رو در پادگان تجربه میکردم چون بر اساس یک قانون نانوشته توی خدمت همه ای بیگاری ها و کارهای سخت پست های سخت پادگان رو میدن سربازهای جدید انجام بدن کسانی که ارتش خدمت کرده باشند دقیقا میفهمن من چی میگم….وقتی که اون روزها در این شرایط بودم این کار رو خیلی ناعادلانه و نادرست میدونستم اغلب توی خلوت خودم ارشد گروهان رو فش میدادم به خاطر این که بیگاری ها رو میداد من انجام بدم ناراحت بودم چون فکر میکردم عادلانه نیست و باید به سربازهای قدیم و جدید به یک اندازه کار بدن…….وقتی منشی گروهان منو میذاشت سر یک پست نگهبانی سخت و یک سرباز قدیمی رو میذاشت سر یک پست راحت یا اینکه اصلا نمیذاشت نگهبانی بده خیلی ناراحت میشدم اون منشی رو قضاوت میکردم و بهش ناسزا می گفتم چون پیش خودم فکر میکردم این کار عادلانه نیست….وقتی سربازهای قدیمی و به قول ارتشی ها ارشد خدمتی ها با من رفتار خوبی نداشتند اونها رو قضاوت میکردم و پیش خودم اونها رو سرزنش میکردم چون فکر میکردم دارن بهم زور میگن ….همیشه با خودم فکر میکردم وقتی پایه خدمتیم بالا بره و من هم سرباز قدیمی بشم رفتار و عملکردم نسبت به سربازهای زیر دستم خیلی بهتر خواهد بود و با تمام سربازهای جدید خیلی با انصاف و عدالت و خیلی خوب رفتار میکنم….حتی به خودم قول داده بودم وقتی ارشد خدمتی شدم به هیچ سرباز جدیدی زور نگم ….خلاصه این ها گذشت و من هم ماه های خدمتم بالا رفت و شدم سرباز قدیمی…..و تعدادی سرباز جدید اومد زیر دستم …..خیلی زود خود من هم شروع به انجام همون کارهایی کردم که در گذشته بارها ازشون انتقاد کردم مثلا هر وقت بیگاری یا کاره سختی پیش می اومد میدادم به سربازهای جدید و کار خودم رو کاملا درست میدونستم …….گاهی به سربازهای جدید زور میگفتم و به خودم کاملا حق میدادم چون حالا عقیده ام این شده بود که لیاقت سرباز اشخور اینه که زور بالای سرش باشه….اغلب اوقات منشی گروهان منو سر پست نگهبانی نمیذاشت یا اینکه سر پست های خیلی راحت میذاشت و در عوض سرباز جدید ها رو سر پست های خیلی سخت میذاشت و من این رو کاملا عادلانه و درست میدونستم ……خلاصه با عوض شدن جایگاه من از یک سرباز جدید به قدیمی خیلی سریع افکار و عقاید من تغییر کرده بود جالب اینجاست که حتی خود من هم یادم نبود که اول خدمت چه عقایدی داشتم و چقدر ارشد های اون زمان رو سرزنش و قضاوت میکردم …..چون ما انسان ها اغلب چشم تیزبینی توی شناخت اشتباهات دیگران داریم در حالی که در مورد اشتباهات خودمون اغلب چشم هامون کوره….خلاصه یک روز به خودم اومدم و دیدم که ای وای من شدم یک نفر دقیقا شبیه همون سربازهایی که اول خدمت قضاوت و سرزنش شون کردم و رفتار و اعمال من در مقابل زیر دست هام حتی گاهی به مراتب بدتر از اون افراده…..اینجا بود که به اون افراد حق دادم و بخشیدمشون….. هی بگذریم

    از اون موقع تا حالا هر چه که خودم رو بیش تر شناختم سعی کردم کمتر دیگران رو قضاوت کنم البته ادعا نمی کنم که در حال حاضر هیچ کس رو قضاوت و سرزنش نمی کنم اما خیلی بهتر از اون دوران بی تجربگی هستم و سعی میکنم کمتر دیگران رو قضاوت کنم….چون به این نتیجه رسیدم که هر چه بیش تر دیگران رو سرزنش کنم جهان هم بیش تر با قرار دادن من در شرایط مشابه به من تضادهایی رو نشون میده تا عبرت بگیرم…..و سر عقل بیام گاهی پیش میاد که با شنیدن اشتباهی یک نفر شروع به قضاوتش میکنم و میخوام اون رو سرزنش کنم اما وقتی یاد اشتباهات خودم می افتم سریع با خودم میگم خدایا پناه میبرم به تو از شر گناه و اشتباهی که دیگران رو به خاطرش سرزنش میکنم و روزی تو منو با گرفتار کردن به همون شرایط امتحان کنی ….

    خیلی ممنون استاد که نظر منو خوندین

    راستی استاد تا یادم نرفته اینم بگم دیروز که به بخش محصولات سایت سر زدم متوجه شدم که بخش نظرات و کامنت های دوستان در مورد محصول از دسترس سایرین خارج شده یکی از بهترین بخش های سایت همون بخش نظرات هست خدا وکیلی خیلی حیفه که یک چنین مطالب ارزشمندی که دوستان در قسمت محصولات نوشتن در دسترس عموم نباشه چون بهترین راه برای شناساندن محصولات به افراد سایت هست حتی خود من هم اولین محصولی که خریدم یعنی محصول قانون افرینش رو به همین شیوه و با خوندن کامنت افرادی که اون رو قبلا خریدن انتخاب کردم…..و میدونم که خیلی از افرادی که محصولات رو خریداری کردن به همین شیوه با محصولات اشنا شدن …..خودتون هم بارها گفتین خوندن کامنت های دوستان میتونه اگاهی هایی رو به افراد بده که بالاتر و مفید تر از خوندن صدها کتاب حوزه ای موفقیت باشه….

    پس استاد میخوام اینجا از قانون درخواست استفاده کنم و از طرف خودم و به نیابت از تمام دوستان عاجزانه از شما خواهشمندم که ما رو از این بخش عالی محروم نکنید و اجازه بدین به این نظرات عالی که مثل گنجینه های از راهکار های عالی و ارزشمنده همچنان دسترسی داشته باشیم

    خیلی ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      امین پلنگی گفته:
      مدت عضویت: 2120 روز

      سلام حسن جان امیدوارم که هر کجا که هستی حالت عالی باشه. من بیوگرافی و نحوه آشنایی تو با استاد خوندم. فوقالعاده بود. واقعا لذت بردم. و خیلی بهم انگیزه داد. و خیلی از شما و دوستانی که مطلب میزارن و بهم انگیزه میدن ممنونم.

      در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سید محمد صادق حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3872 روز

    سلام به استاد و هم فرکانسی های عزیزم،یاد گرفتم که همواره قضاوت نکنم و در مورد مسائلی که ارتباطی به من ندارند نظر ندهم و صحبت نکنم و برای افراد تحت هیچ شرایطی نسخه نپیچم و تصمیم گیری نکنم که شما فلان عکس العمل را نشان بده یا اینطوری فکر کن و…یاد گرفتم فقط اگر افراد از من مشورت خواستند و نظر خواستند صحبت کنم وتحت هیچ شرایطی تمرکز خودم روی مسائل حاشیه ای نمیزارم و به زندگی، شرایط و مسائل خودم فکر کنم و خودم بهتر زندگی کنم و لذت ببرم و خودم را رشد دهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ستاره بانو گفته:
    مدت عضویت: 2743 روز

    استاد عزیزم و دوستان گرامی سلام

    فایل خوبی بود، متشکرم. کلیت فایل که دیگران رو قضاوت نکنیم بسیار عالیه به خصوص مثالی مثل خطای افراد در سنین پایین. من هم همواره تلاشم همین بوده و به خودم میگم بهتره مراقب خودم باشم و زمانم رو صرف خودم کنم تا فکر کردن و قضاوت دیگران

    استاد عزیزم خیلی شک داشتم که این کامنت رو بگذارم یا اعراض کنم

    فایل درباره قضاوت نکردنه و من طرز فکر شما رو قضاوت نمیکنم اما به دلیل رابطه استاد و شاگردی اگر جایی به مشکل خوردم بهتره بپرسم. .

    من چند تا سوال دارم درباره این موضوع

    اول.. اگر ما بپذیریم که شرایط اثر گذاره پس تمااااام آموزش هاتون زیر سوال میره… بالاخره یا صدام زندگیش رو خلق کرده یا به خاطر شرایط زندگی اون کار ها رو کرده

    اگر شرایط اثر داره که پس هیچی دیگه…تمام آموزش ها به باد میره

    دوم… صحبت های شما میگه که اخلاق نسبیه یعنی اگر مسوولی یا هر فردی خطایی کرد ممکنه به خاطر شرایط و موقعیت اون خطا رو مرتکب شده باشه.. مثل صدام یا هیتلر که عمدا قتل عام کردند…. در حالیکه قتل عمد و با قساوت قلب اخلاقی نیست… ظلم آگاهانه اخلاقی نیست

    سوم… قیاس افراد رده بالای مملکت با سایر جامعه در طرز برخورد… اگر مثلا یک راننده تاکسی در ناراحتی فحش بده یا کسی رو کتک بزنه پس نماینده هم میتونه… در حالیکه تمام افراد سطل برابر ندارند، روحیه یکسان ندارند، توانایی یکسان ندارند.. فردی که در مقام مسوول قرار می گیرد قطعا باید ظرف بزرگ داشته باشد روح وسیع تر.. این مقایسه به نوعی بی ربط هست که چون یک کارگر یا حتی یک دکتر مهندس پیدا میشه که فحش بده پس هر کس در هر مقام و جایگاه هم که فحش داد اشکال نداره

    باز هم میگم من به قضاوت نکردن احترام می گذارم و اگر هم هر کس هر حرف نامربوطی بزنه من اعراض می کنم و به زندگی خودم میرسم اما نه به دلیل اینکه هزار نفر دیگه هم فحش میدن اینم روش!!

    استاد عزیزم اگر لطف کردین و خواستین جوابی بدین بسیار متشکرم میشم. به خصوص اگر قیمت اول سوالم رو کامل توضیح بدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    شکیبا گفته:
    مدت عضویت: 3796 روز

    سلام خدمت استاد و دوست عزیزم سید حسین عباسمنش.

    امیوارم عالی باشی؛

    سید جان نمیدونی چه اتفاقی افتاد من فایل فراوانی رو جلسه چهاردهم روانشناسی ثروت رو دیشب گوش میکردم .اونجاش که میگی به محض کار کردن رو باور فراوانی کیف پول و طلا پیدا کردی.من شب که خابیدم صبح به محض سوار شدن تو ماشینم یه دستمال نانو پیدا کردم.

    گفتم خدایا این دستمال نانو تو ماشین من مال کیه.

    مونده بودم.که بعد دوستم تو ماشین یه مصاحبه جیم ران پخش کرد گوش کردیم و دقیقا حرف هایی در مورد فراوانی میگفت و بعد ازون من فکر کردم دیدم این دستمال واسه یکی از دوستام بود که چند روز پیش سوار ماشینم شد.و میخام بگم که چقد این جهان طبق قانون و برنامه ریزی کار میکنه که یک اتفاقی در زندگیه کسی (گم کردن دسمال نانو)

    منجر بشه به اثبات تغییر مدار یک شخص که بهش ثابت بشه به محض کار کردن روی باور هات نشونشو میبینی.و مساله مهم در این اتفاق این است که من فهمیدم چقدر در این باور مشکل دارم و خیلی باید روش کار کنم.ینی در وجودم هست.

    حالا از کجا اینو میگم.

    چون ارزش یک دستمال نانو ۳۰هزار تومن هست و این نشون دهنده اینم که در مدار فراوانی نزدیک به صفر هستم و باید بسیار فراوانی رو تایید کنم.اگر در مدار های بالاتر باشی چیزی که با تغییر مدار پیدا میکنی باید ارزشش بیشتر باشد.

    این دیدگاه من از نوع کار کرد جهان و این سیستم هوشمندی که دارد ۷ میلیارد جمعیت روی کره زمین رو مدیریت میکنه که این یکی از کوچکترین اتفاقات ممکن هست که میشه توضیح داد و بدون که هر کسی به هر چیزی بخاد میرسه انقدر که جهان بر اساس یک نیرو واحد و ناب اداره میشه که هیچ گونه بی عدالتی رخ نداده و هر کس در مدارش هست و همه چیز در اون مداری که خودش بخاد بسازه هست .و این میشه سبک زندگی.

    امیدوارم خیلی عالی توصیفم رو درک کنی عزیزم.

    من استاد خودمم.

    مشتاق دیدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    شکیبا کیانی فر گفته:
    مدت عضویت: 2390 روز

    ذهنت را خاموش کن، قضاوت نکن.

    برای اینکه از بد و خوب پُر هستی . ذهن یک سیستم است که الگوهای بد و خوب دارد اتفاق می افتد . اگر برایش فایده داشته باشد می گوییم خوبه ، فایده نداشته باشد می گوییم بد است .

    ولی خدا با سیستم فکری ما کار نمی کند . این خیلی ناقصه، این کوته بین است. این چیزهایی می بیند که اصلا درست نیست . شما به من ذهنی اعتماد نکنید . من ذهنی نیازهای روانشناختی دارد.

    بدخواهی برای مردم چرا نیاز ماست؟ غیبت پشت سر مردم چرا نیاز ماست؟ چه فایده هایی برای ما دارد؟ هیچی .

    ولی برای من ذهنی نیاز است . خوشش می آید که مردم موفق نشوند، یک اتفاق بدی برای آنها بیفتد یا صدمه ببینند. قضاوت کردن باعث میشود پایمان بیشتر در گل و لای افکار منفی و باورها فرو برود..?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    اسامه پروین گفته:
    مدت عضویت: 3851 روز

    به نام رب

    دوستان وخانواده عزیزم سلام

    امیدوارم که خوب وخوش سلامت باشید خداروشکر که باهمیم

    در مورد این فایل و قضاوت دیگران اتفاقاتی برام افتاد که خیلی برام ناراحت کننده شد و فهمیدم که چرا نباید قضاوت کنیم و دوست داشتم با شماهن در میون بذارم

    عزیزانم چند وقت پیش یکی از دوستان بهم گفت فلانی اینجوریه فلانی اونجوریه و و و منم خیلی داغون شدم از شنیدنش و بعد از اون همینطور از این حرفا میشنیدم درمورد کسایی که هیچ انتظاری ازش نداشتم و واقعا ناراحت کننده بود برام و توی دل خودم بابت این رفتار اون ها ازشون ناامید شده بودم و شاید ازشون بدم میومد خیلی زیاد

    و اگه قانونی نگاه کنیم من به جای این که اعراض کنم به اون شخص به اون رفتار و عمل اون شخص توجه کردم و وارد مدار اون شدم و خودم هم دارد مداری شدم بخاطر اون فرکانس که چشم باز کردم دیدم خودم دارم به همون شخصی که ازش نفرت داشتم دارم تبدیل میشم

    دارم به کسی تبدیل می شم که ازش ناامید شده بودم

    و بعد یاد حرف خدا افتادم که گفته بود اعراض کنید و بعد یاد قضیه تجسس افتادم و دیدم که بعضی وقتا که اعمال بعضی هارو دنبال می کردم جوری که نفهمه و خودم هم اون عمل رو انجام می دادم

    به این فهم رسیدم که چرا نباید تجسس کرد؟

    چرا نباید توجه کرد؟

    چرا نباید قضاوت کرد

    ببینید عزیزانم همه چیز فرکانس و مداره

    و ما هر چقدر به عملی به شخصی به جیزی توجه کنیم توی زندگی خودمون خلقش میکنیم حالا یا خواسته باشه و یا ناخواسته اصلا مهم نیست توجه کنیم به وجود میاد

    از دیروز که درک کردم شروع کردم که این عادت رو تو خودم به وجود بیارم که به خواسته هام توجه و تمرکز منم امیدوارم که مفید باشه خداوند یارو نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حمیدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2940 روز

    بادرود وادب و وقت بخیر شادی خدمت استاد و پیامبر زمانم و زحمت کشان سایت و دوستان عزیز هم فرکانسم

    استاد خیلی خیلی سپاسگزارم از توضیحات فوق العاده کارهاتون این درس به اندازه یک محصول چه بسا بالاتر ارزشمند بوده چراکه یادمه راجع به عزت نفس فرموده بودید همه محصولاتتون یک طرف در کف ترازو و این محصول عزت نفس در کف دیگه ترازو اینه که واقعا ارزشمند مفید بجا وبه موقع هستش چراکه در جامعه کنونی که هستیم (بدون اینکه بخوام فاز فرکانس وارتعاش منفی بدم) بسیار سخت میشه رفتار درست ویا درست تر کرد مشکله که قضاوت نکرد ویا زود قضاوت نکرد اونهم پا رو نفس گذاشت درست منصفانه قضاوت کرد به خودم میگم که چه بسیار شاید قضاوتهای آشکار میکردم والبته خدارو هزاران بار سپاسگزارم بعد از استفاده از محصول عزت نفس این مورد خیلی خیلی کم شده وگاها مانند شرک خفی قضاوتهای خفی هم به شکلهای مختلف بدنی ، اداو اصول،لفظی، میمیک صورت زبانی شیوه عملکرد وکارمون به ظاهر درست وصادقانه؛ واسه دیگران داریم که خیلی خیلی خطرناک وارتعاش منفی اول واسه خودمون وبعد بازرخورد از دیگران داریم پناه بر خدا استاد از خداوند یگانه و مهربانم و شما خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم با اینکه هنوز نتونستم یکی دوتا از تمارین سخت عزت نفس رو انجام بدم اما به خودم میببالم وبه خودم ایول میگم که هم یکی دوتا از تمارین سخت عزت نفس رو انجام دادم و اعتماد به نفسم رفته بالا وهم خب تمارین کم وبیش کوچیک و بزرگ رو رفتم

    دوستان هم فرکانس هر لحظه وهر مکان ما در مسیر امتحان قضاوت هستیم اگر محصول عزت نفس رو خوب”درکش” کرده باشیم خود بخود بهمون الهام میشه که آیا الان قضاوت میکنیم قضاوت میشیم یا چیزی داره بهمون میگه که تضاده ومتاسفانه ممکنه بر عکسش باشه که در سراشیبی و عقب گرد باشیم

    هرچه با قوانین بیشتر آشنا میشیم به نظر میاد بیشتر در مسیر یک والبته مسوولیتشان که البته اون هم در قبال خودمون بیشتر و بیشتر میشه …..

    به امید اون که با اطاعت از خداوند یگانه آنهم با شناخت و درک قوانینش راه دوری از شرک و قضاوت و حداقل قضاوت زود هنگام ونسنجیده راه سعادت خوشبختی و سلامتی و شادی خود و دیگران را بپیماییم

    استاد دوست داشتنی با سعادت و خوشبخت!

    با اجازه قلبی که ازتون گرفتم دعای زیبا خدایی شمارو میکنم:

    سلامت شاد موفق پرانرژی ثروتمند و سعادتمند دردوجهان باشید

    بدرود روزتان عالی سلامت شاد????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    عباس نصری راینی گفته:
    مدت عضویت: 1548 روز

    سلام وقت بخیر به استاد عزیز و سرکار خانم بهرامی با توجه به اینکه اصلا نیاز مالی ندارن ولی چقدر برای اینکه ما زندگی بهتری رقم بزنیم شبانه روز تلاش میکنن واقعا خسته نباشید میگم من خیلی حال دلم بد بود با توجه اینکه از نظر مالی مشکلی نداشتم ولی از زندگیم لذت نمیبردم تا اینکه با استاد آشنا شدم فایلهای رایگان را خیلی گوش کردم و در آخر به اصلی ترین مشکلم واقف شدم اینکه من همیشه از قضاوت شدن از همه کس فراری بودم ودست نداشتم با کسی روبرو بشم مخصوصا در جمع های فامیل و همشهری‌آنلاین چون از قضاوت شدن میترسیدم که بگن قدت اینجور لباست اونجور ماشینت جور دگه خلاصه همش فکرهای بیهوده و الکی و خودم را آزار میدادم تا اینکه این فایل را بیش از ده مرتبه گوش کردم و فایلهای رایگان را الان مدتی هست خیلی حالم خوبه دگه از قضاوت دیگران خیلی رنج نمی‌برم از جمع ها فراری نیستم خدا را شکر خیلی خیلی خوب میتونم ذهنم را کنترل کنم امیدوارم بتونم تمام دوره‌ای استاد را تا آخر گوش کنم وعمل کنم ومطمئن هستم اگر موفق بشوم هم این دنیا برام بهشت میشه هم اون دنیا خدارا سپاس گذارم که استاد را سر راه من قرار داد تا تغییری تو سبک زندگی شد براتون بهترین آه را آرزومند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Sos گفته:
    مدت عضویت: 2348 روز

    به نام خداوند که قدرت نوشتن را به من آموخت آنچه را در قلبم جاری میشه بنویسم اعتبار نوشتم هایی برای خداوند یکتا ست

    سلام استاد بزرگوارم عباس منش ❤❤

    سلام درود به بانو شایسته عزیزم 😍😍

    اومد توی سایت هدایت شدم به نشانه من چقد جالب فایل خودمان را قضاوت نکنیم چه برسد به دیگران چرا ما دیگران رو قضاوت میکنند این آقا یا خانم چرا ظاهرش اینجوری هست چرا لباسش این شکلی هست چرا طرز راه رفتن اینجوری هست و هزاران شکل انسانها رو قضاوت میکنم یا دیگران رو مسخره میکنیم مثلا چرا این لهجه داره رنگ پوستش سیاه یا سفید هست

    من خودمو میگم قبل آشنایی با قوانین بدون تغییر الهی چقدر انسان ها رو قضاوت کردم بی دلیل یا مسخره کردمشون به شوخی می خندیدم یا برعکس چقد منو قضاوت کردن بخاطر اعقادم که داشتم و یا بخاطر افکارم مورد تمسخر قرار گرفتم…

    وقتی آشنا شدم با قوانین بدون تغییر الهی توسط مرد خدا منو هدایت کرد تازه من عشقو شناختم من تازه انسان بودن رو با جسم و روحم احساس کردم من وارد یک دنیای دگه شدم دنیای هستش هیچ کس قضاوت نمیشه این دنیای جدید فقط از توحید صحبت میشه از عشق صحبت میشه از ثروت صحبت میشه خدایا من چقد ایجا آرامش هست چقد قلبم پرواز میکنه چقد راحت من صحبت میکنم کسی ایجا منو مسخره نمیکنه چقد اعتماد به نفسم رفته بالا الان میتوانم بخندم

    استاد چقد شما رو دوست دارم نمیدونم چطور بیان کنم این عشقی که به شما دارم

    استاد شما به منی که غرق گناه بودم، بدون هدف درگیر روزمرگی شده بودم از عالم آدم زده و هم رو مقصر اصلی بدبختی هایم میتونستم، معنی زندگی کردن را آموزش دادی شما به من گفتی ما خالق زندگی خودمون هستیم مثل نوزادی بودم که دوست داشتم بیاموزم یاد بگیرم چقد آرامش دارم ….

    استاد شما بودی خدای واقعی رو به من نشان دادی نه اون خدای که به من معرفی کرده بودن فقط متنظر بود من اشتباه کنم تا حال منو بگیره، گفتی هر چی از میخوام هر خواستی داری فقط و فقط از خودش بخواه ….

    استاد این کلمات منو کجا بردن….

    استاد درست گفتی حتی خودمون رو قضاوت نکنیم به خاطرت اشتباهات که در گذشت مرتکب شدیم

    باید از خودت بپرسی:

    «اگر در شرایط منفورترین و بدترین آدم تاریخ قرار می‌گرفتم و بحران‌هایی را از سر می‌گذراندم که او تجربه کرده‌، آیا می‌توانم ادعا کنم که می‌توانستم عملکرد بهتری داشته باشم؟

    چقد سوال شما منو به فکر برد …

    ذات انسان ذات خداست مگه میشه بد بود

    خداوند قدرت انتخاب رو به ما داد تا انتخاب کنیم خوب باشیم یا بد این بستگی به خودمون داره چون ما خالق صد درصد زندگی خودمون هستیم .

    اگر من جای این افراد بودم شاید تصمیمات و یا عملکردی خیلی بدتری داشت باشم چون من در شرایط آنها قرار نگرفتم من که دورن آنها نبودم و نتوانستم کنترل ذهن داشته باشم شرایط به وجود میاوردم که از کنترل خارج میشد پس نتیجه این که تحت هیچ شرایطی کسی رو قضاوت میکنم حتی خودمون رو قضاوت نکنیم

    خداوند در قرآن میفرماید

    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیم».

    اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید! از بسیارى از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان‌ها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ‌یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه‌‏پذیر و مهربان است!

    بنابراین ما از درون انسان ها و نیت آنها آگاه نیستیم. تنها خداوند حکیم است که می داند در دل هر انسانی چه می گذرد و هم اوست که بر اساس آنچه می داند قضاوت می کند و جزای عمل انسان را می دهد. پس بدانیم و آگاه باشیم که قضاوت در مورد خوب و بد دیگران و نیت اعمالشان در حوزه صلاحیت ما نیست لذا ما انسان ها به جای خداوند متعال حق نداریم در مورد خوبی و یا بدی کسی نظر داده و “نباید قضاوت کنیم!”

    مطابق ظواهر قضاوت نکنیم 

    یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیرا منهم و لانساء من نساء عسی أن یکن خیرا منهنَّ و لا تلمزوا أنفسکم و لاتنابزوا بالألقاب بِئس الاسم الفسوق بعد الایمان و مَن لم یتُب فاولئک هم الظالمون (سوره مبارکه حجرات، آیه ١١)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقب‌های زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت دادن پس از ایمان آوردن و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.

    الذین یلمزون المطَّوِّعین من المؤمنین فی الصدقات و الذین لایجدون الا جُهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم و لهم عذاب ألیم ( سوره مبارکه توبه، آیه ٧٩). کسانی که بر مؤمنانی که از روی میل، صدقات می‌دهند، عیب می‌گیرند، و از کسانی که جز به اندازه توانشان نمی‌یابند، [عیبجویی می‌کنند] و آنان را به ریشخند می‌گیرند، [بدانند که] خدا آنان را به ریشخند می‌گیرد و برای ایشان عذابی پردرد خواهد بود.

    بنابراین در آیه شریفه سوره حجرات همه مؤمنان را از مسخره کردن یک گروه یا یک فرد به هر دلیل نهی می‌کند؛ زیرا دیگر شیطان از راه شرک و بت‌پرستی آنها را نمی‌تواند از راه مستقیم دور کند. چون آنان ایمان آورده‌اند. پس شیطان از راه‌های دیگر به سراغ مؤمنان رفته و آنان را از راه خدا دور می‌کند. یکی از آن راه‌ها، مسخره کردن یکدیگر است؛ حتی به قصد شوخی و خنده زیرا در آن اذیت و تحقیر است…

    خدا در آیات قرآن میگوید هیچ کس رو قضاوت نکنیم

    خدایا سپاسگزارم منو با قوانین بدون تغییر الهی آشنا کردی

    استاد عزیزم خیلی دوستت دارم منو آگاه کردی از این قوانین بدون تغییر الهی چقد من خوشبخت هستم که شاگرد شما هستم

    با تمام وجودم عاشقتم….😍😍

    در پناه الله یکتا شاد ثروتمند باشید 🤩🤩🤩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: