خودمان را هم قضاوت نکنیم، چه برسد به دیگران - صفحه 52
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/01/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-24 08:12:342024-07-20 17:51:48خودمان را هم قضاوت نکنیم، چه برسد به دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
همه ی ما:
دیگران را به عناوین مختلف قضاوت کرده ایم
افرادی که دیگران را قضاوت می کنند:
خود را مبرا از اشتباه و
معصوم می دانند:
واقعیت این است که :
همه ی ما اشتباه کرده ایم
هیچ کس نمی تواند ادعا کند که تا به حال اشتباهی مرتکب نشده است
افراد را قضاوت نکنیم: ما هیچ گاه در جایگاه آنها قرار نداشته ایم شرایط آنها را نمی دانیم
اما بارها و بارها :خطا و اشتباه کردیم و از خطا و اشتباه معصوم نیستیم
چه کسی می تواند ادعا کند اگر در جایگاه بدترین افراد جهان قرار داشت:
مانند آنها عمل نمی کرد؟
ما خودمان هیچ گاه در جایگاه بالایی قرار نداشته ایم که بتوانیم:
دیگران را قضاوت کنیم
هنگام قضاوت کردن دیگران :دهان خود را ببندیم
یاد بگیریم:
هیچ گاه بی خطا نبودیم اشتباه کرده ایم
به هیچ وجه نباید دیگران را قضاوت کنیم:
ما در جایگاه آنها قرار نداریم و نمی توانیم آنها را قضاوت کنیم
خودمان را به جای طرف مقابل قرار دهیم تا بتوانیم:
علت رفتارهای او را به درستی درک کنیم
در شرایط خاصی ممکن است:
ناراحت و عصبانی شویم
قضاوت کردن افراد در این شرایط نادرست است
اگر نگاهمان به خودمان درست باشد
همان گونه که خودمان را می بخشیم
دیگران را هم ببخشیم
و وارد فضای قضاوت افراد نشویم
ما گذشته و شرایط طرف مقابل را نمی دانیم : پس آنها را قضاوت نکنیم
مسائل را به درستی درک کنیم
زمان و انرژی اضافه یا عقده ی روانی داریم که می خواهیم درباره ی دیگران قضاوت کنیم
افرادی که در هر شرایطی می توانند:
کنترل ذهن داشته باشند
بسیار عالی است
اما ممکن است:
اشتباه کنیم باید اشتباهات دیگران را بپذیریم چون خودمان هم جزئی از همین افراد هستیم
نمی توانیم با معیارهای کنونی :شرایط و گذشته ی افراد را قضاوت کنیم
کسی که بیشترین انتقادات را از افراد دارد:
کمترین نتایج را در زندگی خود ایجاد کرده است
هر کسی تجارب بیشتری داشته باشد:
گذشته را قضاوت نمی کند
شرایط آینده متفاوت است
اگر ما در جایگاه چنین افرادی بودیم: بدترین عملکرد را داشتیم
جای خود بنشینیم حرف بزنیم عمل کنیم:
خومان چه اقدامی انجام داده ایم
ما تنها می توانیم:
درباره ی گذشته ی خود قضاوت کنیم
ما همواره خود را از اشتباهات تبرئه کردیم
خودمان را کمتر قضاوت کنیم :با خودمان مهربان تر باشیم
دیگران را کمتر قضاوت کنیم:با دیگران مهربان تر باشیم
اینگونه:
از دیدگاه خداوند به مسائل نگاه می کنیم
شرایط ان زمان پیامبر: نزول آیه ها را ایجاد کرده
خداوند : بر مبنای شرایط تصمیم می گیرد
شرایط تغییر می کند:
صحبت شرایط و فرمان خداوند تغییر می کند
بپذیریم:
افراد ممکن است در شرایطی تصمیم بگیرند
زمانی که شرایط تغییر کند و
تصمیم اشتباه بوده باشد
اما در آن شرایط : ما نمی توانیم قضاوت کنیم
ما نمی توانیم درباره ی رفتارهای
در حال حاضر افراد نیز قضاوت کنیم
نباید این حق را به خودمان دهیم
چرا ؟
چون خودمان در شرایط حتی ساده تر :اشتباهات بیشتری را مرتکب شده ایم
ما نباید مانند عموم جامعه : رفتار کنیم
یاد بگیریم:
به دیگران احترام بگذاریم
هر کسی شرایط و موقعیت متفاوتی دارد و ممکن است اشتباه کند
پیامبران هم اشتباه کردند
ما در جایگاه اشخاص نیستیم:نباید آنها را قضاوت کنیم
اشتباهات خود را به خود گوشزد کنیم بدانیم که :
انسان های جایز الخطایی هستیم
اشتباهاتی داشتیم داریم و در آینده هم ممکن است داشته باشیم
ما انسان هستیم: ممکن است اشتباه کنیم
با این پیش فرض :
دیگران را قضاوت نکنیم
هیچ کسی نمی تواند :
دیگران را قضاوت کند
این اصل را بپذیریم که :
دیگران هیچ تاثیری در زندگی ما ندارند
تصمیم گیری دیگران هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد
ما با افکار و باورهایمان زندگی خود را رقم می زنیم
این که دیگران چه رفتاری دارند به ما ربطی ندارد
چون:
ما در شرایطی مشابه اشتباهات زیادی مرتکب شده ایم
نمی توانیم ادعا در این زمینه داشته باشیم
تمرکز خود را تنها بر روی خود قرار دهیم:
تا اتفاقات خوب را برای خود رقم بزنیم
به درون خود نگاه کنیم
از قوانین به درستی استفاده کنیم :
زندگی خود را بهبود دهیم و به دیگران کاری نداشته باشیم
خودمان و دیگران را دوست داشته باشیم و راحت ببخشیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام الله یکتا یگانه قدرت هستی فرمانروای جهان
امروز با شنیدن این فایل بخش قضاوتگر مغز من ، که مثل سیمان تو مغز من چسبیده بود ، شروع کرد به شل شدن و ریزش کردن و یه حس آرامش و رهایی به من دست داد ، دوستان ما اصلا نمیدونیم که چقدر این قضاوت کردن داره انرژی ما رو هدر میده تا زمانیکه شروع میکنیم باور مخالفش رو تقویت کردن،
سپاسگزار خداوندم که من رو به اینجا هدایت کرده ، و سپاسگزار استاد عزیزم هستم که چقدر از راهنمایی های ایشون برای بهبود کیفیت زندگی خودم استفاده میکنم.
حسبی الله الرحمن الرحیم
از پرودگاردم بابت جایگاه الآنم ممنونم
هرکسی برای خودش زندگی میکند،یعنی سبک زندگی خودمو دارم واصلا کاری با کسی ندارم که چطور زندگی میکنه،یا استاد چطور زندگی میکنه و یا هرهرکسی دیگه چطور زندگی میکنه….
اگر بخوام مثل بقیه زندگی کنم یعنی درگیر قضاوت ذهنی خودم شدم و اگر این حس ادامه داشته باشه درگیر قضاوت کردن زندگی دیگران میشه،و باراها ذهنم منو گول زده و گفته فلانی داره تو نداری این یعنی قضاوت خودم ….
اگر اینجا حضور دارم و حرف ها و کامنت های استاد وشما روح های عزیز زمینی رو میخونم فقط چون میخواهم تغییر کنم و خودم رو قضاوت نکنم و الگو سازی کنم که زندگی راحته و دنیا زیبا و با لذته… در غیر این صورت یعنی حس بی ارزشی و یک مرده متحرک بودن…
هرکسی خودشه و دنیا رو با عینک خودش میبنه و اگر درباره چیزی نظری داد اصلا گارد نمیگیرم و میگم خوب نظرشه و سعی میکنم قضاوتش نکنم و ذهنم رو درگیر حسش نکنم چون ما انسان ها موجوداتی از جنس انرژی هستیم و اگر قضاوت کنیم انرژی ما کاهش پیدا میکنه،و دیگه انرژی خودشناسی نمیمونه…
یک حرف از امام علی خواندم که
اگر کسی را مسخره کنید ،نمیرد مگر که خود او دچارش شود
یعنی قضاوت کنی ،حتما قضاوت میشی…
شما رو میسپارم به پرودگار یگانه قدرتمند
شاد و پیروز باشید
﷽
سلام استاد عزیز / چه قدر گوش دادن به این فایل تعمق و تفکر درباره اش به من کمک کرد و خداروشاکرم که همیشه هدایتم میکنه دقیقا عین اب پاک وطاهر وگوارایی بود که ریخته شد بر روی شعله های کوچک وجودم که از گذشته ایجاد شده بود وبا هر رنجشی شعله ها عظیم تر میشدند چه قدر قشنگ گفتید که گذشته رو و نمیشه با الان قضاوت کرد،
گذشته من و هرکسی یک درکی داشته یکسری اگاهی هایی داشته و به همون نسبت یکسری تصمیاتی
همه اشتباه میکنند و من جای اونها نبودم ونیستم،من هم اشتباه میکنم
( بیشترین رنجشی که در وجودم دارم نسبت به همسرم هست و چراهایی که تمومی نداره ؛ اما خب حالا میفهمم که همه اشتباه میکنند من هم اشتباه میکنم باید بتونم خودم رو ببخشم و دیگران نیز بتوانم ببخشم ،با احساس گناه دادن به خودم و دیگران باعث میشم اصل واساس فرکانسی که به جهان میفرستم رو تجربه کنم باعث میشه احساس قربانی کنم احساس ضعیف بودن بکنم ، من جای کسی نیستم ،
من در شرایط ذهنی وفکری کسی نیستم
هیچ کسی نبوده درکیهان اشتباه نکنه
من هم اشتباهاتی داشتم چه در زمان مجردی چه زمان متاهلی
باید بتونم با خودم مهربون باشم تا بتونم با دیگران هم مهربون باشم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
یکی از ستونهای ارزشمند و بالابرنده آدمی
همین به صلح رسیدن با خود در قضاوت نکردن دیگران است
که شاید 5 سالی میشود که خیلی خیلی مواظبت میکنم که دیگران و خودم را قضاوت نکنم.
یعنی به جای نگشت اشاره به یک عمل ناپسند و نازیبای اطرافیان
عینک خوشبینی را به این چشم زیبابین بزنم و عمل پسندیده و خصوصیت شخصیتی خوب اطرافیان را بولد کنم
این آن عملی هست که من را به احساس خوب میرساند و به من کمک میکند
یک مثال عینی از خودم میزنم
در یک ارگان دولتی 6 سال پیش کار میکردم
مسئولی داشتیم که بعضی از همکاران او را قضاوت میکردند و من نیز گاهی دچار قضاوت میشدم و نتیجه این میشد که همیشه در مواقعی ایشان را میدیدم که با بنده تند برخورد میکرد،
مرخصی میخواستم برم
باید چند روز میدویدم
خلاصه اینکه کلا به رفتار ناخوب ایشان بر میخوردم.
بعد از آشنایی و قوانین آمدم با عینک خوشبینی و ذره بین روی ویژگیهای خوب ایشان ذوم کردم
در ذهنم بارها به خودم گفتم ،به دیگران گفتم
و بعد از مدتی به خدای احد و واحد
این انسان به قدری با من رفتار پسندیده و با احترام داشت که من متحیر میماندم که آیا این انسان شریف همان انسان 6 سال پیش است ،
به قدری بود که وقتی به من میرسید من را در آغوش میکشید
این در حالی بود که من به هیچ عنوان عمل فیزیکی برای ایشان انجام ندادم و فقط به صورت ذهنی کار کردم روی نکات مثبت این بنده خوب خدا.
بله همه اینها ناشی از توحید است
ما فرکانس ارسال میکنیم و او پاسخ میدهد.
چقدر این خصلت و این شخصیت ستودنی است که روی ویژگیهای مثبت خود و دیگران ذوم کنیم و از آنها بگوییم و آنهارا بولد کنیم
و در نتیجه خداوند هم از جنس همان احساس و جوهره و اصل و اساس به ما میدهد در غالب رفتارهای پسندیده و خوب از دیگران.
و این داستان قانون و فرکانس است.این داستان آفرینش و خلق است
این داستان رسیدن به خلیفه خداوند روی زمین است.
برای همین است که وقتی از کسی عمل ناشایستی دیدی
میگویند پیش هیچ کس عنوان نکن
شاید او لحظه ای بعد ،در زمانی کوتاه تغییر کرده و
به دریای بیکران انوار الهی وصل شده و دیگر آن خصلت و شخصیت را از خود دور کرده.
اتفاقا کسی که خود را قضاوت نمیکند میتواند دیگران را قضاوت نکند و کاملا درونی است.
الهی شکر که در مسیرم و این موهبت را هزاران هزار بار قدر مینهم و سپاسگزاری میکنم.
الهی شکر.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَإِذَا یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ» (ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻳﻦ [ﻗﺮﺁﻥ] ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﺣﻖ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻥ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ(5٣)
«أُولَٰئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» (ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺻﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺧﻮﺑﻲ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﻊ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ، ﺩﻭﺑﺎﺭ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﻨﺪ(54)
سوره قصص
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به رسول جان برادر عزیزم. و همچنین سلام و درود به فاطمه خانم زن داداش بزرگوار؛ الهی که در پناه رب العالمین از بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش متنعم باشید. بینهایت شما خانواده توحیدی رو تحسین میکنم. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن دوستان نازنینی چون شما.
بینهایت تحسینت میکنم رسول جان بخاطر این کامنت ارزشمندت. وقتی خوندمش چقدر برام لذتبخش بود و منم میخواستم تجربه خودم رو در این زمینه باهات به اشتراک بذارم.
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
زمانیکه شروع کردم اولین قدمهای گنجینه ارزشمند دوازده قدم رو کار کردن توی محل کار ناخودآگاه با چندتا از همکاران رابطه ام قطع شد. و ناخواسته با یکی دو نفر دیگه رابطه ام صمیمی تر شد. و من شگفت زده به ماجرا نگاه میکردم که چقدر قانون دقیق کار میکنه. برای قطع رابطه و برقراری رابطه من هیچ تلاشی نکردم. اون همکاری که قطع رابطه کرد یه روزی بی دلیل (یا شاید از جایی ناراحت بود) به من حرفهایی زد توهین آمیز و ماجرا تموم شد. دیگه ما باهم ارتباطی نداشتیم. (این ماجرا بماند)
یه رییس داریم که چند وقت پیش بابت یه اشتباهی که من توی محل کارم داشتم 60 ساعت اضافه کاری منو صفر کرد و چیزی حدود 3-4 تومن از حقوقم کم شد. و من خیلی ناراحت شدم.
واکنش من و استفاده از قانون و آموزشها چی بود.
واکنش من به اون همکارم و رفتار رئیس اداره مصادف شده بود با قدم های بالاتر دوره دوازده قدم (قدم 7 به بعد)، وقتی اون همکارم رو میدیدم ذهنم به شدت مقاومت داشت ولی خودمو عادت داده بودم که به ویژگی های مثبتش توجه کنم. این کار به حدی بود که چندبار بقیه از این همکارم بدگویی میکردن، منم بلافاصله بی اختیار گفتم ولی خیلی با استعداده و ضریب هوشی بالایی داره، توی کار هم تیمیش رو به هیچ وجه تنها نمیذاره، فلان موضوعات کاریش هم خیلی عالیه. بسیار آدم دلسوز و با وجدانیه، هر کمک و کار خیری از دستش بر بیاد برای بقیه انجام میده (مطمئنم اون افراد بخاطر اخلاق خاصش، هیچوقت بهش نگفتن فلانی ازت تعریف کرده، واکنش منم خیلی ناخودآگاه بود، جوری که خودم تعجب کردم که من در گذشته به این وجه مثبت آدمها دقت نمیکردم مخصوصاً این بنده خدا که بهش مقاومت زیادی داشتم) بعد از اون هر بار میدیدمش ناخودآگاه توی قلبم ویژگی های مثبتش رو یادآوری میکردم به خودم، بدون اینکه حتی یه کلمه باهاش حرف بزنم.
در مورد تصمیم رئیسم واکنشم این بود که حمید بپذیر توی فلان موضوع که اتفاق افتاد 100٪ مقصر بودی، نتیجه افکار و اعمال خودت بوده. و رئیسی که نه تنها منو توبیخ کرده بود که دیگه جواب سلاممو هم به زور میداد چون از من توقع نداشت تو کارم اشتباه داشته باشم. هر بار که میدیدمش میگفت نتیجه باور های خودت بود. هیچ انسانی بر هیچ انسانی قدرت نداره. فلان رئیس بسیار بسیار انسان موفق و تحسین برانگیزیه ، مدیریتش خیلی عالیه و عدالت رو توی کارش اجرا میکنه، هر بار که ذهنم اون ماجرا رو یادم مینداخت ویژگیهای مثبت رئیسم رو تحسین میکردم، که چقدر برای نیروهاش تلاش میکنه، چقدر با وجدانه، چقدر پیگیره، هزاران بار میتونست پا روی وجدان بذاره و حق و ناحق کنه ولی نمیکنه.
نتیجه این دو همکار چی شد :
این ماه من فقط سه روز اضافه کاری داشتم همون آدمی که 60 ساعت اضافه کار تشویقی منو صفر کرده بود (که میتونه به همه صفر بده، یا به همه 60) اینجا 20 ساعت هم مازاد بر حق من بهم داد، یعنی شد 80 ساعت. که با ساعت اضافه کاری اصلیم شد 120 کامل. من برای بهبود تصمیم رییس هیچ کار فیزیکی نکردم. و همچنین اون همکارم ، خودش بی اختیار با من خوش رفتاری میکنه و اخلاقش نسبت به من 180 درجه عوض شده. نسبت به بقیه همونه، نسبت به من خوب شده. تنها کار فیزیکی که من کردم این بود که صبح روز 1 فروردین که رفتم سر کار باهاش سلام کردم و عید رو بهش تبریک گفتم ؛ و به خودم گفتم فارغ از نتیجه رفتار من، من بااااااید یاد بگیرم دیگران رو ببخشم.
رسول جان چند نفر دیگه هم هستن که دیگه تعریف کردن ماجرای اونها کامنت رو خیلی طولانی میکنه.
کلا من آدم درونگرایی هستم اصلا با آدمها حرف چندانی نمیزنم و اهل ارتباط گرفتن نیستم ولی این تمرین رو که شما مثالش رو زدی، و به خوبی انجامش دادی و نتیجه گرفتی، من هم انجامش دادم و واقعاً نتیجه میده.
من مدتها قبل از اینکه بیام توی سایت نمیدونم این باور از کجا توی ذهنم شکل گرفته بود که «90٪ آدمهای جامعه به صورت پیشفرض آدمهای خوب و عالی هستن و چون ما فقط بدیها یادمون میمونه و خوبی ها رو فراموش میکنیم، فکر میکنیم همه بد شدن، درحالیکه اکثریت خوبن » همیشه اینو میگفتم و به فراخور مدار گذشته ام آدمهای خوبی رو هم ملاقات میکردم.
الان به لطف آموزش های سایت و مخصوصاً گنجینه دوازده قدم (که هر چقدر بگم گنجه واقعاً کمه) دیدم اصلا تو وجود 100٪ انسان ها ویژگیهای خوب و مثبت هست ، مهم هنرمندی ماست که با کدوم وجه آدمها برخورد میکنیم. به فراخور باورهای خودمون. اینکه چقدر به خوبیها و زیبایی ها توجه کنیم.
تا اینجای کامنت که رسیدم یاد یه قسمت از کتاب انسان در جستجوی معنا افتادم، اثر دکتر ویکتور فرانکل. دکتر فرانکل توی کتابش از شخصی نام میبره بنام دکتر جی، از افسران ارتش نازی که چقدر جنایتها ازش سر میزنه و همه توی اردوگاه آشویتس از دکتر جی چقدر وحشت داشتن. سالها بعد که جنگ تمام میشه و همه به زندگی عادی برمیگردن کسی برای دکتر فرانکل تعریف میکنه که توی فلان زندان تعدادی از افسران نازی بودن منجمله اونها یه انسان بسیار مهربان بنام دکتر جی که چقدر از دیگران مراقبت میکرد و تا کسی مریض میشد دکتر جی ازش مراقبت میکرد. دکتر فرانکل از این ماجرا بسیار متعجب میشه و به نوعی با ذکر این موضوع عملاً میخواد بیان کنه که هر انسانی یه نیمه تاریک داره و یک نیمه روشن.
یه جمله ای توی این کتاب هست که مفهومش اینه که «کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت»
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ببخشید کامنتم خیلی طولانی شد رسول جان. از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و شادی و ثروت و سلامتی و آرامش رو برای شما و زن داداش و فرشته های نازنین تون درخواست میکنم.
سلام و عرض ادب و دعای خیر من رو خدمت خانواده برسونید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
فاطر
الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ
ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﻔﺮ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ، ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ، ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٧)
أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
ﭘﺲ ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺯﺷﺘﺶ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺯﻳﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ [ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ ] ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺩﻳﺪﻩ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺮﺗﻮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ، ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺪ ﺭﺍ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ؟ ] ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ [ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺗﻜﺒّﺮﺵ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺣﻖ ] ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ . ﭘﺲ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺟﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﻭﺩ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .(٨)
سلام و عرض ادب و درود به برادر عزیزم آقا حمید جان
داداش عزیزم
امیدوارم که حال دلت عالی باشه و متنعم از انوار الهی و بندگی الله یکتا باشی.
حمید جان برادر عزیزم
امروز شیفت بودم و نقطه آبی از شما دوست عزیزم دریافت کردم و اون لحظه نتونستم پاسخ شما رابِدم
و الان در سکوت بعد از نماز صبح و آرامشی که دارم برات مینویسم
امیدوارم خدا هم بر ذهن و جان من بباره و بتونم اون چیزی که در وجودم هست را به رشته تحریر در بیارم
حمید جان آیا ما همین الگو را برای ثروت نمیتونیم پیاده کنیم.
فرض کنیم که ثروت و پول و نعمت یه شخصیت باشه،
آیا در طی این سالها ما به خوبیهای این شخصیت نازنین فکر کردیم،صحبت کردیم ،دربارَش نوشتیم،بهش فکر کردیم،
استاد خودِش میگه وقتی دوماه به صورت فوکوس لیزری به پول و ثروت و ثروتمندا ارتعاش خوب فرستادم درهایی از نعمت و ثروت به سمتم سرازیر شد
چقدر این ثروت و نعمت و و پول معنوی هست و باشکوه
اگر شغلی که داریم و تمام ویژگیهاش را یه شخصیت در نظر بگیریم آیا ما هر روز این شخصیت گرانقدر را در آغوش گرفتیم آیا به بینهایت خوبی و منفعتی که به ما داره میده فکر کردیم ،توذهنمون درباره اون صحبت کردیم،الان
بعضی وقتها باور کن اتاقی که دارم ،صندلی که روش میشینم،کیسی که روبروی منه،فضای اون محل کار را سعی میکنم در آغوش بگیرم،قربون صدقه نرمی صندلی،و تک تک وسایلی که دارن به من خدمت میکنن میرم،آیا یه بار کافیه ،آیا میتونیم هر بار که روی صندلی میشینیم ،ازَش تشکر و قدردانی کنیم
و وقتی تو این کار به تبهر کافی رسیدیم به الله که خدا درها را برامون باز میکنه،
آیا ما ویژگیهای مثبتمون را در آغوش کشیدیم
نه یک بار
بلکه هزاران بار صداقتمون را ،خوش خلقی مون را،تعهد کاریمون را،نظم و انظباطمون را،
حسن ظنمون را،کنترل ذهنمون را ،ایمانمون را ،آرامش قلبمون را.،فعالیت تو این فضای بینظیر را دیدیم،بهش توجه کردیم
حمید جام میدونم که این هم تکامل میخواد و یه شبه بوجود نمیاد و باید جرعه جرعه این شهد شیرین عشق بازی با خداوند را چشید .
همین موضوع را میشه به همه
به پول به ثروت ،به آدمهای اطرافمون ،به سلامتیمون،به محیط پیرامونمون،به بینهایت نعمتی که همین الان داریم ،
به روابطمان با آدمها
به مهارتهایی که داریم ،به ویژگیهای شخصیتیمون
تعمیم داد
و این داستان خلق و این عشق بازی همچنان و تا ابد ادامه داره
یادمه دو سال پیش سر یه موضوعی با برادر بزرگم یه اختلاف نظری داشتم،
باور کن هر کاری میکردم این ذهن چموش بینهایت خوبی و بزرگواری برادرم را نادیده میگرفت و فقط اون ویژگی را بولد میکرد
الان که نگاه میکنم لبخند روی لبم میشینه
چقدر این انسان بزرگواره،چقدر خوبی و بزرگیش که همه و همه جلوه ی مهربانی الله هست شامل حالم شده
حمید جان از دیار البرز تا عسلویه بینهایت به شما دوست عزیزم احساس نزدیکی میکنم و داشتن این خانواده ارزشمند و الهی را از درگاه پروردگارم بینهایت شکرگزارم.
بعد دوره لیاقت خیلی خیلی دیدگاهم و طرز فکرم به لطف الله تغییر کرده،
شاید دیگه الان جایگاه شغلی من به هیچ عنوان برام بولد نباشه و اون شاخصه ها ی فرکانسی هر روز و هر لحظه داره مثل یک جواهر در درونم میدرخشه و جایگاه منو و بچه های سایت را مشخص میکنه
بسیار لذت میبرم از خوندن کامنتهای سراسر نور شما دوست عزیزم
الان یه بار دیگه به خودم متذکر میشم که باور و بارورسازی
میشه یه ذره آگاهی و بینهایت تکرار
یه ویژگی شخصیتی بارز و بینهایت تکرار
بینهایت نعمت که داریم
و بینهایت تکرار
حمید جان الان خیلی بهتر میتونم معنی فرکانسرا درک کنم که همین شکرگزاری هم وقتی به دریچه قلب آدم جاری میشه چقدر هر روز و هر لحظه مدارِش متفاوته
به خداوندی خدا الان که یه ابر را در آسمون میبینم، لبخند یه کودک،مهربانی که از همسرم میبینم،لبخند از ته دل هلیسا و محمد حسن جانم ،دیدن یه درخت و خیره شدن به برگهایی که در هوای خنک بهاری به رقص دراومَدَن
بینهایت انوار الهی که تو این سایته که قلب منو پر میکنه از عشق و لذت
و تک تک این دوستان ارزشمندا در آغوش میکشم و از همه اونها که نوری هستند از طرف الله یکتا سپاسگزاری میکنم
حمید جان هر باری که سوار ماشینم میشم به الله انگاری که سوار بهترین ،لوکسترین،و برند ترین ماشین دنیا شدم
میدونی چرا؟
چون چیزی که اون را به بهترین و ارزشمندترین و لوکسترین ماشین دنیا تبدیل کرده قدرت خلق منه
من اونو هر بار در آغوش میکشم
از فرمونِش،از لاستیکهاش،از تک تک قطعاتِش،تشکر میکنم
به خدا چند باری شده که ماشینم بالابرِش خراب شده
و رهاش کردم و فقط از این کوه فلز که مثل دریایی از سلول و مولکول در حرکت هست تشکر کردم و به صورت باور نکردنی خودش درست شده
و جالبه الان دیگه برای محمد حسن و هلیسا این امر کاملا بدیهی شده
به خاطر اینکه یه خرید میرم با این ماشین هزار بار ازش تشکر میکنم،
و شاید ظاهر ماشین من با یه مرسدس بنز متفاوت باشه
ولی باطنش اونا متفاوت میکنه
و الماسی که درونش هست اونا برند میکنه
و اون راز سپاسگزاری و حمد و تشکر قلبی هست.
و این رفتار را ما با این بدن و شخصیت و خلیفه خدا در روی زمین هم میتونیم انجام بدیم
حمید امیری و همه دوستان الهی من در نگاه من
یه انسانِ با صداقت،مهربان،خوش قلب،
دارای کنترل ذهن،در مسیر توحید،
دارای تعهد کاری،شکرگزار،دارای توکل،یکی شدن با الخیر و فی ما وقع ،زیبابین،زیبا اندیش،
امین،درستکار،خوش رفتار،و در کل یه شخصیت شکرگزار و سپاسگزار دارَن و این بزرگترین و با کیفیت ترین سرمایه ماست که ما را به یک برند تبدیل کرده که در وجود هر انسان و مخلوقی هست که باید به ظهور برسه با حرکت ارتعاشی و فرکانسی
ولی تک تک بچه های این سایت بینظیرَن.
حمید جان خودم هم متوجه نشدم که چی برات نوشتم ،هر چیزی که بر قلبم جاری شد به رشته تحریر دراووردم
بعضی جاها از این شاخه به اون شاخه پریدم،
امیدوارم این دلنوشته برای خودم و شما راهگشا باشه.
سپاسگزار وجود ارزشمند و الهی شما دوست الهی ام هستم.
حق نگهدارت باشه حمید عزیزم.
بنده صالح و توحیدی خدا.
به امید دیدار شما دوست الهی در بهترین زمان و مکان.
سلام و درود بینهایت به شما رسول جان ، برادر عزیزم ، الهی که در پناه رب العالمین، و در کنار خانواده همواره شادکام و سلامت و موفق باشید.
رسول جان کامنتت بینهایت ارزشمند و نورانی و آموزنده بود برام، گویی که خداوند از طریق قلب نازنین و نورانی و دستان مهرگستر شما برام این کامنت رو نوشته بود تا بر من آگاهی بیشتری عطا کنه. واقعاً حق با شما بود و من هیچوقت از این منظر نه به خودم و نه به نعمتهای زندگیم نگاه نکرده بودم.
ازت بینهایت سپاسگزارم که دست و زبان خداوند شدی. ازت بینهایت سپاسگزارم رسول جان که توحید و یکتاپرستی رو انتخاب کردی تا خداوند اینجوری نورش رو در قلبت قرار بده تا با کلامت باعث هدایت بندگان خدا باشی.
ازت متشکرم رسول جان.
«بسم الله الرحمن الرحیم» ؛ «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» ؛ «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام اقا رسول ،
امیدوار م شما و فاطمه جان و بچه های گلتون خوب باشید و در پناه و دستان گرم الله شاد و سلامت .ممنون از کامنت زیبای شما ، چقدر این عبارت شما را دوست داشتم
“فرض کنیم که ثروت و پول و نعمت یه شخصیت باشه،
آیا در طی این سالها ما به خوبیهای این شخصیت نازنین فکر کردیم،صحبت کردیم ،دربارَش نوشتیم،بهش فکر کردیم”
انگار یک کلید را در ذهن من روشن کرد ، البته من خیلی به پول حس بد و منفی نداشتم ولی بعضی باورهای مخرب دیگه داشتم . با این نکته شما واقعا از امروز به بعد باید یم جور دیگه باشم .
سپاس بینهایت
سلام و درود به برادر عزیزم !
آقا رسول خانکی عزیز..
پیامتون از طرف خداوند برای قلب من بود…
و پیام شما،معرفی شده از، برادر عزیزم حمید امیری..
میخام بگم چقدر خداوند نشانه هاشو دقیق و حساب شده ،به ما میرسونه.
چند وقت پیش یه کامنتی هم از طرف پسر گلتون خوندم..
من چند وقته با هدایت الله دارم کارمو پیش میبرم.و طبق هر چیزی که بهم میگه کارمو تو بیزنسم پیش میبرم.جاهای خیلی خوبی رسیدم.
دیروز از خداوند خاستم.تا بتونم از خلقی که کارم به مرحله پایانی رسیده و میتونم کارمو ارائه بدم.چون هدایتها تو راستای کارم خیلی زیاد،هست.
..تا دیروز یه درخاست از خداوند خاستم..
احساس کردم باید باورای قوی.در راستای باور توحیدی باید انجام بدم..
چون از طرف خودم.من میتونم از پس کارم بربیام.که بازم لطف خداوند میبینم.
من که هیچ از خودم ندارم.
یه خواب دیدم.احساس کردم.دقیقا همون باور توحیدی هست.چون من باورم نسبت بکارم هنوز خیلی ضعیفه.
چون جنس مشتریام یسری الگوهای تکرار شونده میبینم.باید خیلی روی باورم کار کنم.
و باز لطف خداوند شامل حالم شد.تا برسم به کامنت شما!الله اکبر.
شخصیت سپاسگزار نسبت به پول و ثروت و نعمت…
و دقیقا تک به تک جملاتتونو خوندم..
دیدم آره ..من نسبت به پول خیلی هنوز باورهای ناجور دارم.
بهمین خاطر افرادی که بکارم هدایت میشن.یسری رفتارهایی شبیه به همو به من نشون میدن..من خودمم میدونم خیلی هنوز جای کار دارم..
ولی پیام شما رو تو دفتر کاریم نوشتم که بیام این نوع جنس عشق بازی رو نسبت به وسایلام داشته باشم.
نه فقط این موضوع ثروت نسبت به همه چیز!نسبت به افراد نسبت به شرایطی که الان،باهاش زندگی میکنم.
حدودا چند روزیه توسط یکی از اعضای خانواده ام یسری تضاد برام پیش اومد.خیلی دارم خودمو کنترل میکنم.
توی یه فشاری دیروز عصر برخورد کردم.گفتم خدا نمیدونم چکار کنم تو هدایتم کن..رسول جان!همون لحظه به ثانیه نکشید یه اتفاق افتاد باعث شد تا من پیروز بشم..
خیلی جالب بود…
شب رفتم یه محوطه تنهایی خودم.و اعراض کردم..نور خداوند بصورت بزرگی برام روشن شد..و تایید اعراض کردن از اون تضاد رو برام زد..
اگه من قبل بودم..چه مشکلاتی رو میتونستم با همون دیدگاه قبلم بوجود بیارم.ولی گفتم حرف تا عمل خیلی زیاده.نجوا تا دلت بخاد زیاده.ولی خیلی سعی کردم.همون لحظه جوابشو از خداوند گرفتم.
رسول جان.خیلی از شما بابت درسهای قانون بدون تغییر الهی.که با کار کردن روی خودتون بدست اوردین سپاسگزاری میکنم..
و سپاسگزار خداوندم که چنین دوستان و انسانهای با شرافتی دارم.که میتونم روزهاییم را با کنترل ذهن قوی تری ادامه بدم.
یجاهایی خالی میکنم.ولی چون میدونم قانون در لحظه کار میکنه .من باید قوی باشم استقامت کنم.خیلی بهتر میتونم که بازم سعی میکنم بهتر عمل کنم.
خیلی پیامتون زیبا بود..ما از بچگی تحت تاثیر خیلی باورا قرار گرفتیم.واقعا.روزی که دارم روی کنترلذهن کار میکنم.انگار توی جنگ با میلیونها’، نفر دارم میجنگم.
اینقدر سخته.!ولی ارامش بعدش میلیاردها که به عدد نیست برام با ارزشه.
که بازم ناگفتنه نمونه.با تکامل خیلی تضادها رو میتونم با کانون توجهم.و شناخت از قوانین.بهتر کنم.و بدونم خیری درونش هست.و داری ایمانمو قوی تر میکنه!
همین باعث میشه.خیلی بهتر بتونم مسائلمو حل کنم.و نخام مثل قبلا زجر بکشم..و کلی حرف و حدیثها را پشت خودم بکشونم.
بازم سپاسگزار شما هستم!کامنتتون عالی بود.
و میخام این تمرین سپاسگزاری ..رو با عمق بیشتری انجام بدم..
مخصوصا صحبتتون نسبت به پول و ثروت.که اینروزا باید تمرکزی روش کار کنم.
دقیقا این پیام از طرف خداوند برای من بوده…
که این شخصیت نازنین رو به درستی بتونم’تو درونم بپرورونم.!
برای خلق ثروت و نعمت با ارزش پروردگار را!…و نتیجی پایدار رو برای خودم بدست بیاورم!
درود به بانو علی پور عزیزم
راستش با خیلی از روشها میشه به احساس خوب رسید
ولی بالاترین فرکانس را همین سپاسگزاری داره
به شخصه حال منو خیلی خوب میکنه
که هر بار که تمرین میکنم، احساس بهتری را در خودم و در قلبم میبینم
هر روز و هر لحظه باید این قوانین را در ذهنمون تکرار کنیم و تا ابد این شهد شیرین را نوش جان کنیم.
بسیار تحسینتون میکنم که کارتون را شروع کردید و دارید
رو باورهاتون کار میکنید
چند وقتی هست که این را متوجه شدم که وقتی در فرکانس سپاسگزاری هستم
همه چی اوکی هست و حال خوشی را تجربه میکنم که جنسش خیلی نابه
معنی سپاسگزاری برای من
گسترده شده
اگر تضادی در من رخ داده و من تونستم ذهنم را کنترل کنم یعنی من انسان سپاسگزاری هستم.
اگر وارد شغلی شدم و دارم باورهای خوبی میسازم
یعنی انسان سپاسگزاری هستم.
اگه از نقطه امنم دارم در موضوعات مختلف بیرون میام و حرکتمیکنم یعنی من انسان سپاسگزاری هستم.
الان همه چیز را به سپاسگزار بودن خودم در برابر این همه لطف و محبت خدا ربط میدم
حمد و ستایش و سپاسگزاری
رمز ورود به باورهای توحیدی و در آغوش خداوند بودنه
و
بالاترین درجه خضوع و خشوع در برابر خداوند اینه که همه چی از اونه و این یعنی اوج سپاسگزاری و خاشع بودن..یعنی توحید
براتون بهترین ها را آرزو میکنم بانو فاطمه عزیزم.
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشی.
سلام اقا رسول ماشالاه خوب کار کردین و خوبم نتیجه این تمرین الهی رو گرفتین ماشالاه به شما ایول
یکسوال طراحی کردم برای خودم برای این کار ولی هنوز زیاد تکرارش نکردم ولی اینجا میزارمش تا استفاده بشه اینه سوال از خودمون
چی رو میخای تجربه کنی در کل زندگیت؟؟؟ جوابت چیه ؟؟؟ جواب خودم .همچیخوب پیش بره من خوبی رو میخام راحتی رو در تک تک لحضهام.حالا این میتونه هر چیز دیگه ای باشه مثلا ثروت میخام خوب پس به فقر شکست کمبود ترس غم نشدن توجه نکن
چه چیزی خاستت هست همونو بخاه تا چیزی که نمیخای رو تجربش نکنی
این تمرین باید درعمل انجام بشه مثل تجربه اش بصورت عملی برای شما کار راحتی هم نیست و تمرن میخاد ولی کار سختی هم نیست چون شما تونستین.
گفتگو با خود و این سوال از خود هنگام توجه به ناخاسته قشنگ ادم رو اگاه میکنه به قوانین و خیلی مواثر و باحاله و منطبق با قانون
با این سوال که چرا باید به زیبایی فقط توجه کنم بی غید و شرط چون خوبی رو میخام دیگه.نه بدی رو پس به خوبی توجه کن راهش همینه خودتو خسته نکن قانونش همینه
واسه این خداوند مثل ها میزنه ایه میاره که حتی با دشمنتم بد نباش یعنی رها کن فکر کردن به بدی رو جواب بدی رو با خوبی بده به خوبی توجه کن ببین که چطور همون فرد شد دوست صمیمیت
داره فرکانسرو توضیح میده خداوند عزیز کانون توجه رو در درونما و نتیحش در بیرون وگرنه تو برو با خشم تو دلت طرف رو بغل کن بد تر اتفاقات بد رو رغم میزنی اگه نفهمی قانون رو خودتو بی ارزش میکنی ولی اگه درست انجام بدی خداوند که بدون تلاش فیزیکی الفت میان دلها ایجاد میکنه
اقا رسول سپاس از شما و این رد پایی که گزاشتین توی سایت که قشنگ توصیف این ایه برای منبود زنده باشین
به نام خداوند بخشنده و مهربون
الکهف
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا
ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻧﺪ [ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ] ﺯﻳﺮﺍ ﻣﺎ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺗﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻴﻢ .(٣٠)
سلام و درود به مصطفی عزیزم
برادر الهی و ارزشمندم
امیدوارم که حالِ دلت عالی باشه و متنعم باشی از انوار الهی و بندگی الله
سپاس از لطف و بزرگواری شما دوست عزیزم
ممنون بابت سوالی که مطرح کردی
خیلی خیلی استفاده بردم
هر کسی با توجه به حالات درونی و اتصالی که به خداوند داره بِهش الهاماتی میشه و بسیار ارزشمنده و میتونه برای بقیه که تو این سایت الهی هستند مورد استفاده قرار بگیره
سپاس برای حضورِت در این دنیای به شدت زیبا .
بهترینها را برات آرزو میکنم مصطفی جانم.
حق نگهدارِت باشه.
قضاوت
واقعا کی میتونه قضاوت کنه؟
آیا خدا میتونه قضاوت کنه؟
یا من میتونم خودم رو قضاوت کنم؟
من فکر میکنم حتی خدا هم مارو قضاوت نمیکنه
وگرنه نمیگفت هر بار توبه شکستی باز آ
وگرنه به ما عقل نمیداد
خداهم میدونست که ما خطا میکنیم
ولی انسان با ایمان از همون خطاها درس میگیره و تکرار نمیکنه
خدا موسی را که ناخواسته قتل انجام داد وقتی پشیمون شد و درخواست بخشش کرد درجا بخشید . ک
وقتی خدا با ما اینجوری رفتار میکنه پس دیگه کاملا غلط حتی خودم خودم رو قضاوت کنم .
میدونید ما چجوری خودمون رو قضاوت میکنیم و خودمون رو گرفتار حس گناه میکنیم؟
وقتی ی اتفاقی افتاد و ما ی رفتاری انجام دادیم در ی لحظه که تو حس و حال شدید بودیم .
بعد که کاملا گذشته و آروم شدیم میشینیم فکر میکنیم عه من چرا فلان کار انجام دادم و فلان کار انجام ندادم . بعد هی فکر میکنم که من باید اونجوری رفتار میکردم یا اون رفتار نمیکردم .
بعد اصلا فکر نمیکنیم که اون لحظه چقدر تو فشار بودیم چقدر حس مون شدید بوده . و تو چه شرایطی بودیم .
هی خود خوری میکنیم.
ولی اگه به راحتی خودمون رو بپذیریم و ببخشیم بعد میتونیم بریم سراغ راه حل که آهان پس در همچین مواقعی من باید فلان کار انجام بدم که درست .
یا اینکه اگه ی موقعیتی هست که دیگه تکرار نمیشه کلا بهش فکر نکنیم و با خودمون در صلح باشیم .
ما در مورد خودمون هم نباید قضاوت کنیم چ برسه ب دیگران .
خداروشکر میکنم که این دو فایل رو در مورد قضاوت دیدم و فهمیدم که با قضاوت نکردن چقد بیشتر میتونم با خودم در صلح باشم و با اینکار چقدر سبک میشم از کینه و عیبجویی. و چقدر درهای نعمت به سمت من باز میشه . چقدر حالم بهتره . چقدر تمرکزم از دیگران برمیدارم و روی حال خوب خودم میزارم .
خدایا شکرت . که وقتی ازت خواستم کمکم کنی ظرف وجودیم رو گسترش بدم تو گفتی باید با خودت صلح کنی وقتی گفتم چجوری یعنی چی گفتی اول دهنت رو ببند و در مورد کسی چیزی نگو نجواها رو گوش نده و کسی رو قضاوت نکن . حتی اونی که واقعا اذیتت کرده و خودشم اعتراف کرده دیگه تو بیخیال شو نخواه که به دست و پات بیوفته حتی تو ذهنت راضی به این نباش که اذیت بشه تا تو دلت خنک بشه .
دلت رو صاف کن . تو که پذیرفتی طرف بیماری روحی روانی داره . و خیلی از کارهاش دست خودش نبوده . دیگه ام که ازش جداشدی پس کلا بیخیال شو این قضاوت ها رو .
خیلی برام جالب بود تو این تعطیلات عید که خانواده همسرم فهمیدن میخوایم جدا بشیم و دیدن که امسال من تو جمعشون نیستم . همه شون رگباری زنگ زنگ پیام پشت پیام . و همه شون هم به یک شکلی قضاوت میکردن منو . منم گفتم ما احتیاج به دلسوزی شما نداریم . باشه شما فکر کنید من مادر بدی هستم . مهم نیست. ما همونجوری که تنهایی باهم ازدواج کردیم . خودمون هم میریم طلاق میگیریم .
اصلا خندم میگیرفت که خواهرشوهر هام منو نصیحت میکردن چون دیده بودم خودشون چقدر تو زندگیشون تضاد دارن . و به معنای واقعی میسوزن و میسازن .
ولی خوب بنده خدا ها فکر میکنن اینجوری به نفع ماست که با هر خفتی شده باز در کنار هم بمونیم .
منکه راهم رو انتخاب کردم و خوشحال هستم . دیگه چه اهمیتی داره بقیه پشت سرم چی بگن .
همش میترسم یادم بره که نباید کسی رو قضاوت کنم و دهنم رو ببندم و در مورد کسی صحبت نکنم . خدایا کمکم کن . من میخوام با خودم تو صلح باشم . میخوام به تو نزدیک تر بشم میخوام تو رو بیشتر بشناسم .
خدایا اصن هرکی هرکاری کرد دیگه تموم شد رفت فقط من از گذشته درس میگیرم . اصن خدایا شکرت بخاطر همون تضاد ها چونکه حقم بود چونکه به تو مشرک بودم و تو رو صحیح نمیشناختم. خدایا تو که همه رو میبخشی منم خودم و بقیه رو میبخشم و با دل صاف به زندگی قشنگم ادامه میدم .
خدایا دوست دارم عاشقتم ممنونتم که این موضوع رو بهم گفتی .
چقدر عالی استاد توضیح دادین من یادمه اون کمپین ها و هیچ وقت بهش فکر نمیکردم که خب که چی اصلا چکار میخوان بکنن شکایت بکنن یا نه کلا در این فاز ها نبودم توی اینستا میدیم و رد میشدم گاهی میخوندم و میگفتم خب حتما میخوان این اتفاق برای بقیه نیفته و این مسیر برای شخص دیگه نشه
اما برام مهم نبود چون خودم در اون شرایط نبودم
درست و غطتش نمیدونم اینکه ما بگیم تا بقیه بترسن این اتفاق نیفته یا ما نگیم هم باز این شرایط باشه
نمیدونم کار درست کدومه پس من تلاشم میکنم که در مدارش نباشم
دیدم اینه من زندگی خودمو بتونم بسازم پس میتونم پیش برم حتما اون افرادی هم که اومدن اعتراض کردن در مدار این داستان بودن حتی در مدار این تجاوز ها و خیلی از بازیگران هستن که این شرایط نداشتن و تجاوزی تجربه نکردن
پس باز برمیگردیم به اصل من خالق زندگی خودمم نه نجات بقیه
پس من تلاش میکنم به من تجاوز نشه چطور با فرکانس مثبت توجه نکردن به ناخواسته
حالا اینکه استاد اومدین توضیح دادین من شخصا دوس داشتم برسید به همین داستان
نه این بحث قضاوت کنیم یا نکنیم
اونیکه داره توتیت میکنه مینویسه در اون فرکانسه هدف خودشو داره ایا منم هدفم همون فرکانسه یا نه چیزی بهتر
خداروشکر میکنم هر بار میشنوم اول میرم سراغ قانون پس همین کافیه
بقیه چکار میکنن به من چه
اعتراض دارن به من چه
تجاوز شدن به من چه
کلا یک به من چه میگم میرم سراغ خودم
خودم چکار کردم خودم چکار مبکنم خودم کجای زندگی و جامعه ام خودم رفتارم چیه
بااین دید خیلی خوب شدم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
بسیاری از ما به راحتی دیگران را قضاوت می کنیم. افرادی که از دیگران انتقاد می کنند خودشان نیز حتما اشتباهاتی مرتکب شده اند. افراد را قضاوت نکنیم ما هیچ گاه نمی دانیم که این افراد چه گذشته ای داشته اند، ممکن است ما هم اگر جای چنین اشخاصی بودیم همین کار یا حتی بدتر از ان را انجام می دادیم. کسانی که از افراد خصوصا در زمینه ی سیاست انتقاد می کنند خودشان اگر در چنین جایگاهی قرار بگیرند بدتر از این عمل خواهند کرد. پس زمانی که در چنین شرایطی قرار بگیریم دهان خود را بسته نگه داشته و خودمان را جای طرف مقابل قرار دهیم. زمانی که سرگذشت و زندگینامه افراد را مطالعه می کنیم متوجه می شویم آن ها نیز شرایط مناسبی نداشتند. ما گذشته افراد را نمی دانیم و مشخص نیست به چه دلیل و انگیزه ای اینگونه رفتار می کنیم .
افراد ممکن است اشتباه کنند. همان گونه که اشتباهات خود را می پذیریم باید اشتباهات دیگران را نیز بپذیریم. ما نباید و نمی توانیم گذشته ی افراد را قضاوت کنیم. کسانی که بیشترین انتقاد را می کنند بیشترین اشتباهات را نیز مرتکب می شوند. این فرهنگ اشتباه را باید تغییر داده و درباره ی اعمال گذشته ی افراد قضاوت نکنیم. ما تنها می توانیم خودمان را قضاوت کرده رفتارهای خود را بررسی کنیم. هر چقدر با خودمان مهربان تر باشیم و خودمان و دیگران را بپذیریم و به خود سخت نگیریم زندگی بسیار بهتری خواهیم داشت. خداوند در آیات قرآن بسیار با افراد رئوف و مهربان است و متناسب با شرایط حال حاضر انان شرایط را برای انها تعیین کرده است. هیچگاه در زمان حال نمی توانیم شرایط گذشته را قضاوت کنیم چون آن زمان با چنین شرایطی فردی تصمیمی گرفته که ممکن است امروز نادرست باشد. اشتباهات خود و دیگران را به راحتی بپذیریم. وقتی خودمان چنین اتفاقاتی را تجربه نکرده ایم نمی توانیم در باره ی هیچ کسی قضاوت کنیم. اگر نتایج متفاوت می خواهیم باید متفاوت از دیگران عمل کنیم. اشتباهات خود را به خود گوشزد کنیم ما انسان هستیم و نباید دیگران را قضاوت کنیم حتی اگر تمام شرایط را نیز داشته باشیم باز هم نمی توانیم دیگران را قضاوت کنیم چون ما در شرایط ساده تر اشتباهات زیادی مرتکب شده ایم. تمرکز خود را تنها بر روی خود قرار داده و دیگران و خودمان را راحت تر ببخشیم.
– ما بسیار کمتر از دیگران در گذشته از شرایط و وضع موجود شکایت کرده و دیگران را قضاوت کرده ایم اما در تمامی جمع ها عده ی زیادی هستند که همیشه دیگران را قضاوت کرده و به آن ها تهمت می زنند. ما سعی کرده ایم خصوصا پس از آشنایی با استاد و حذف تلویزیون و شبکه های اجتماعی و….. دیگران را کمتر قضاوت کنیم و تا آن جا که می توانیم درباره ی نکات مثبت آن ها صحبت کنیم هر چند که هنوز هم موفق نشده ایم به صورت کامل چنین کاری انجام دهیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
خودمان را هم قضاوت نکنیم چه برسد به دیگران به صورت نوشتاری
به نام خدای مهربان
سلام خدمت شما دوست عزیز
من سید حسین عباس منش هستم و باز هم سپاسگزار خداوندم که به من فرصت داد در خدمت شما عزیزانم باشم امروز یه مصاحبهای رو من دیدم که منو بهم انگیزه داد که بیام جلوی دوربین و اونم در مورد قضاوت کردن خیلی راحت ما در مورد دیگرانه
البته همین اول برنامه بگم من مستثنی نیستم از این اشتباهی که میخوام در موردش صحبت کنم
منم بارها و بارها به اشتباه انسانها رو قضاوت کردم ولی سعی میکنم که خیلی بهتر بشم توی این موضوع
واقعاً نه الان سالهاست که دارم سعی میکنم بهتر بشم و فکر میکنم خیلی بهتر شدم یه مدتی پیش یه بحثی بود توی امریکا به نام پروژه میتو یا من هم همینطور که مثلاً میگفتن یه سری افراد توی هالیوود یه سری رفتارهای جنسی نامناسب داشتن با زیردستانشون
حالا یه تهیه کننده خیلی معروف هالیوودی بود و بعدش هم گفتن فلان بازیگر فلان کارگردان و فلان تهیه کننده و فلان بهمان
خلاصه خیلیها اومدن گفتن که اینا 20 سال پیش 30 سال پیش اینا به زور خواستن منو لمس کنن یا یه حرکت ناشایستی با من داشتن توی خلوت یا توی هتل یا یه جای دیگه این بحثها خیلی بالا گرفته بود و خیلی هم راحت ملت حمله میکردن به اون شخصیت و میگفتن این آدم باید محاکمه بشه باید اینجوری بشه باید اونجوری بشه
یا یه مورد دیگه بود در مورد یه قاضی که دونالد ترامپ معرفی کرده بود به نام یکی از قضات دیوان عالی و یه بحث سنگینی شد اصلاً درگیریهایی شد و داستانی شد که میگفتن این وقتی که سن 16، 17 سالش بوده توی یه جشنی توی زمان دبیرستان به یه دختر خانومی به زور خواسته اون رو ببوسه یه همچین چیزی و اون خانمه که الان دیگه خیلی سنش رفته بالا و استاد و پروفسور دانشگاه شده اومده گفته که این آدم در سن 16 ،17 سالگی میخواسته با من این کارو بکنه حالا میخواد قاضیالقضات بشه و برنامههایی از این دست که حالا زیاده من مثلاً پیش خودم گفتم اون آدمهایی که دارن انتقاد میکنن میگن طرف فلان کارو کرده 16 سالش بوده، 30 سال پیش فلان کارو کرده اشتباه رو کرده یا مثلاً یک حالت وارد حریم خصوصی یک نفر دیگه شده و از این داستانها نمیدونم خودشون رو نمیشناسن.
خودشون رو مبرا میدونن خدا میدونن از هر اشتباهی خودشون رو یه آدم معصوم میدونن من واقعاً نمیدونم آدمهایی که توی این شرایط میان به یه همچین جریاناتی میپیوندن واقعاً خودشون چی میدونن
بابا همه ما میدونیم که هر کدوم از ما در یک برههای از زندگی یه سری اشتباهات رو کردیم هیچکس در کیهان نیست که ادعا کنه که من هیچ خطایی تا حالا تو زندگیم نکردم
هیچکس
چطور میشه که یه همچین مواقعی میاییم میریزیم تو شبکههای اجتماعی یه انجمن درست میکنیم و هشتگ میزنیم فلان میکنیم و بهمان میکنیم آی طرف توی سن 16، 17 سالگی مثلاً به زور خواسته دختره رو ببوسه
من توی بحث این قاضی واقعاً گفتم اصلاً خجالت داره که یه آدمی رو یه قاضی کسی که سی سال قاضیه بخوایی تخریبش کنی برای کاری که 16 سالگی کرده
یعنی واقعا من اصلاً گفتم چه منطقی پشت این اعتراضِ چه منطقی پشت این تخریب شخصیت فردِ که طرف توی 16 ، 17 سالگی اصلاً فرض کنید اشتباه خیلی بزرگتر هم کرده باشه بچه بوده مگه ماها نبودیم خودمون
من خودم بارها و بارها گفتم اصلاً من یه آدمی بودم بسیار خطاکار و کارهای اشتباه کردم که اصلاً شاید خیلیهاتون فکرش هم نتونید بکنید
ولی بعد یه روزی فهمیدم اشتباه کردم سعی کردم که جبران کنم سعی کردم که مسیر درست رو برم زندگی منم از اون روز تغییر کرد حالا یکی بیاد بگه نه چون تو اون موقعی که 15، 16 سالت بوده فلان کارو کردی دیگه نمیتونی به هیچ موفقیتی برسی دیگه هیچ راهی برای تو متصور نیستم هیچ پیشرفتی
خیلی دوست داشتم یه روزی در مورد این موضوع صحبت کنم ما آدمها رو قضاوت نکنیم.
ما جای آدمها نیستیم
ما نبودیم جای آدمها
ما شرایط آدمها رو نداشتیم
اما جای خودمون بودیم، خودمون رو شیطان گول زده بارها و بارها خطا کردیم اشتباه کردیم سوتی دادیم
16، 17 سالگی که ولش کن توی 40 ،50 سالگی هم اشتباه میکنیم و بعد اینقدر راحت میایم آدمها رو قضاوت میکنیم من همیشه توی برنامههام هم گفته بودم همون موقع که تهران بودیم سمینار داشتیم خیلی من این بحث صدام حسین رو مطرح میکردم میگفتم این همه ما میایم فحش میدیم و داد و بیداد و فلان شما میای زندگینامه این آدم رو میخونی میبینی توی 5 سالگی تجاوز شده از طرف از نزدیکترین فک و فامیلش بهش تجاوز شده به یک پسر 5 ساله تجاوز جنسی شده بعد میاییم میبینیم تو زندگی اولاً که از بچگی بابا نداشته اینش رو از دست داده اونش رو از دست داده یتیم بوده پیش بابا بزرگش بزرگ شده هرکی میومده رو سرش میزده بهش تجاوز میکرده بعد برای اینکه زورآزمایی کنه خودش رو نشون بده رفته کلی باشگاه بدنسازی بعد برای اینکه حال بقیه رو بگیره حال اونایی که حالش رو گرفتن بگیره وارد یه سری احزاب شده بعد رفته تو حزب بحث دیده که اینجا جای خوبیه برای حالگیری و بعد همینجوری اومده شده صدام حالا اومده این حرکت رو کرده این جنگ رو کرده این مردم خودش رو کشته و فلان کرده
من حرفم این بود میگفتم کی میگه اگر ما جاش بودیم این خطاها رو نمیکردیم کی این حرف رو میزنه کی میتونه این ادعا رو بکنه
یا در مورد هیتلر در مورد بدترین شخصیتهای جهان دارم این حرف رو میزنم که خطاکارترین و ظالمترین و منفورترین و فلان ترینن.
میگم کدوم یکی از ماها میتونیم ادعا کنیم اگر من توی اون شرایطی که هیتلر بزرگ شد بزرگ شده بودم یا صدام بزرگ شد بزرگ شده بودم من این راهها رو نمیرفتم من این کارها رو نمیکردم کدوم یکی از ما میتونیم ادعا کنیم که اگر من قدرت اول مملکت باشم مثلاً این کارها رو نمیکنم
ما همش گیر میدیم آی فلان رئیس جمهور فلانی رهبر فلانی اینجوری فلانی اونجوریه 100 تا فحش به همه بدیم
بنده خدا تو دوتا کارگر زیر دستته میزنی درب و داغونشون میکنی حالا داری انتقاد میکنی از رئیس جمهور و رهبر و رئیس مجلس و فلان صدام و هیتلر و فلان و اینا چرا این کارو کرد
تو خودت به جایی نرسیدی آب ندیدی وگرنه شناگره خیلی خوبی بودی پسر خوب
من نه ایرانم نه کاری دارم به مسائل سیاسی ایران نه هیچی
ولی از همون اول توی جمعهای خصوصی وقتی انتقاد میکردن از رهبران ایران از رئیس جمهور ایران اون موقع که احمدی نژاد بود اون موقع که آقای خاتمی بود اون موقع که بعدش روحانی بود آقای رفسنجانی بود یعنی از اون موقع که من یه ذره عاقل شدم از اون موقع که یه ذره سرد و گرم روزگار رو چشیدم فهمیدم که خود انسان ممکنه تو هر لحظاتی یه سری رفتارها رو از خودش نشون بده اون موقع به همه اونایی که انتقاد میکردن نه اون فلان رئیس مملکته نمیدونم فلان رهبر مملکته اینجوریه اونجوریه
میگفتم تو خودت رو جای اون نذاشتی که، تو که اونجا نبودی.
اولاً که تو توی جایگاه اون نیستی و داری قضاوت میکنی شرایط اونو نداری و داری قضاوت میکنی
دوماً اگر به فرض که اون رفتار رفتار نادرستی باشه که ما اصلاً نمیدونیم خبر هم نداریم از دقت رفتارهایی که داره اونجا رخ میده تو خودت چهار نفر زیر دستت باشن که زور باشی بهشون که اون چهار نفر نتونن بهت چیزی بگن خدا میدونه از خودت چه برخوردی نشون بدی بعد میای میگی فلانی چرا فلانه
فلانی فلان کارو داره میکنه
صدام چرا اینجوری بوده بهمان چرا اینجوری بوده
میگم بهترین کار این موقعها اینه که دهنمون رو ببندیم بگیم من جای اونا نیستم من شرایط اونا رو ندارم من هزار نفر زیر دستم نیستن که ببینم خود من جو میگیره یا نمیگیره
من مثل صدام توی 5 سالگی بهم تجاوز نشده که ببینم اگر من پدرم رو قبل از به دنیا اومدن از دست داده باشم اون همه بلا سرم اومده باشه اون همه تجاوز توی سن 5 سالگی مگه کمه توی اون سن توی اون شرایط این اتفاقات برای من افتاده باشه تجاوز شده باشه به من بعد من بیام بگم نه من یک انسان خیلی وارستهای میشم که تمام اونایی که به من ضربه زدن و تجاوز کردن خیلی با یک قلب پاکی میبخشم کی این حرف رو میتونه بزنه کی همچین ادعایی میتونه بکنه وقتی خودش توی این شرایط قرار نگرفته
خیلی راحت ما قضاوت میکنیم آدمها رو خیلی راحت قضاوت میکنیم.
من یاد گرفتم و یاد میدم به خودم اینا حرفهایی هست که دارم به خودم میزنم کاری ندارم شما اصلاً قبول میکنید این حرفها رو یا قبول نمیکنید
من به خودم دارم یاد میدم که تو یادت باشه که اولاً انسان بیخطایی نبودی اشتباهات بچه گانه کردی
زمانی که بچه بودی اشتباهات بچگانه کردی
زمانی که بزرگتر شدی بازم اشتباهات
بچه گانه کردی و تو خیلی بیجا میکنی که بخوایی از کس دیگهای ایراد بگیری
اینا اون چیزی هست که دارم به خودم همیشه میگم
تو توی شرایط آدمها نیستی
تو نمیدونی طرف خیلی موقعها هست مثلاً شما میای یه زن و شوهری با هم اختلاف دارن درگیرن خانمه میاد با شما حرف میزنه شما میخوای بری خرخره شوهره رو بجویی فقط با شنیدن حرفهای زنه بعد میری حرفهای شوهره رو میشنوی میگی برم خرخره زنه رو بجوم یعنی وقتی که حرف دو نفر رو میشنویم اون وقت خیلی بهتر میفهمیم که ما چقدر قضاوت اشتباه کردیم در مورد زمانی که فقط حرف یکیشون رو شنیده بودیم یعنی خیلی دیدمون بازتر میشه
بعد اگر خودمون رو جای طرف بذاریم خیلی باز بهتر میتونیم رفتارهاش رو درک کنیم علت رفتارهاش رو درک کنیم علت اون رفتارهای به ظاهر بد و ناپسند رو درک کنیم
من بارها شده این جمله رو یه میلیارد بار تا حالا گفتم همه جا
گفتم در مورد فلانی که دارید فلان حرف رو میزنید به خدا منم اگر جاش بودم از اون بهتر عمل نمیکردم
یعنی یه جورایی من به یه خودشناسی رسیدم که توی شرایط خاصی انسان اشتباه میکنه انسان ناراحت میشه انسان عصبانی میشه
یه بحثی بود توی ایران یه نماینده مجلسی گویا رفته بود یه جایی با یه کارمندی بد برخورد کرده بود ریخته بودن سرش بگیر و ببند این آدم رو باید فلان کنیم
بعد من گفتم اصلاً اون کار نادرست
اما آیا واقعاً برای اونایی که دارن اعتراض میکنن به اون رفتار و اونقدر اون رفتار رو دارن بد میکنن آیا نشده تا حالا عصبانی بشن فحش بدن به کسی
من به خدا شده هزاران بار شده خود من که دارم آموزش میدم به ملت به هیچ عنوان ادعا نمیکنم که عصبانی نمیشم قاطی نمیکنم داد و بیداد نمیکنم نه من شده بارها هم شده و سعی میکنم کمتر بشه
ولی یه موقعهایی از دستم در میره
کیه که ادعا کنه که من تا حالا قاطی نکردم و داد و بیداد نکردم
کسی هست که ادعا کنه که حالا همه میریزن آقا فلانی چنین فحش داده باید پدرش در بیاد خاک بر سر ماها که شماها نماینده مونید
اِ نماینده است
خدا که نیست که
یعنی میخوام بگم اگر نگاهمون به آدمها اولاً نگاهمون به خودمون درست باشه یعنی همون جوری که خودمون رو میبخشیم بقیه رو هم ببخشیم همه چی حل شده است وارد این فضاها نشید اصلاً یه موقعهایی که این جریانها به وجود میاد این احساس رو کنترل کنید که منم وارد این جریان بشم اعتراض کنم به فلانی دری وری بگم منم یه توییت کنم منم یه چرت و پرت بنویسم پای این
هر چرت و پرتی که بقیه نوشتن منم اعتراض کنم منم فلان کنم
به خودتون بگید من جای اون آدمی که داره بهش انتقاد میشه نیستم من گذشته اونو ندارم من شرایط اونو نداشتم ولی اینو میدونم که خود منم بارها و بارها توی شرایط مختلف اشتباه کردم
یعنی اگر ما اینو درک کنیم خیلی از مسائلمون حل شده است موضوع اینجاست که ما درک نمیکنیم موضوع اینجاست که ما انگار که یه عقدهای داریم یه وقت اضافه.
من نمیدونم وقت اضافی دارن ملت عقده دارن نمیدونم چشونه که فقط هم مخصوص ایران و امریکا نیست انگار همه یه جایی این عقده رو دارن که یک نفر که افتاد یه گوشه رینگ بریزیم سرش
گفتم من بهتون
من نه اون نماینده مجلس رو میشناسم نه صدامه رو میشناسم نه بقیه دوستانی که این صحبتها در موردش شده رو میشناسم نه رابطهای دارم نه میدونم اصلاً کی هستن چه کاره ان
هیچی نمیدونم
فقط اینو میدونم که انسان در شرایطی ممکنه عصبانی بشه فحش بده خطا کنه قتل کنه اشتباه کنه حالا میتونه شرایط سنی باشه میتونه شرایط عصبی باشه میتونه شرایط نحوه رشد کردن و بزرگ شدن باشه و خیلی مسائل دیگه
خیلی خوبه آدم بتونه جلوی خودش رو بگیره پاداشها هم به افرادی داده میشه که توی شرایط سخت بتونن خودشون رو کنترل کنن خیلی خوبه که آدم بشه ماندلا خیلی خوبه
اما اگر نتونست شبیه ماندلا که بیاد زندانبان خودش رو بکنه معاون رئیس جمهور وقتی خودش سر قدرت شد و رئیس جمهور شد به جای اینکه بیاد همه اون زندانبانهایی که 40 سال 30 سال انفرادی بهش دادن و زجر بهش دادن اعدام کنه و بکشه بیاد بگه نه شما هم آدم بودید بالاخره دستور گرفته بودید شرایط اون موقع اینجوری بوده من نمیخوام اون مسیر رو ادامه بدم و انسان میخوام باشم و شما آقای زندان رئیس زندان بیا بشو معاون رئیس جمهور
خیلی خوبه که آدم اینجوری باشه خیلی خوبه آدم مثل آمریکاییهایی باشه توی جنگ جهانی دوم رفتاری که با ژاپن داشتن به جای اینکه مثل روسها بگن آلمانیها رو ببرن اردوگاه اجباری پدرشون رو در بیارن حالا که پیروز جنگ شدن بلایی سر آلمانیها بیارن که توی دنیا کسی سرشون نیاورده بود
امریکاییها ژاپنیها رو گفتن عفو عمومی همه تون بخشیده شدید
نه میخواهید بیایید معذرت خواهی کنید نمیخواهید فلان کنید
همه از دم.
این همه هم آدمها رو کشتید و این همه کشتیهای ما رو غرق کردید و این همه هم به کشور ما حمله کردید این اتفاقات هم رخ داد اشکال نداره الان ما پیروزیم زورمون هم میرسه گردنمون هم کلفته ولی بزرگواری میکنیم همتون رو میبخشیم به خاطر اینکه میخواهیم این زنجیره جنگ و دشمنی و قهر و کینه تموم بشه بره که بعدش هم میبینیم ژاپن و امریکا میشن متحد خیلی دائمی و همیشگی و خیلی خوب که جفتشون هم منفعت بردن از این اتحاد
خیلی خوبه آدم اونجوری باشه
خیلی خوبه
اما، اما آدم اشتباه میکنه ممکنه نتونه خودش رو کنترل کنه ممکنه یه جاهایی قاطی کنه ممکنه یه مسیر اشتباهی رو بره توی یه سنی و ما باید بپذیریم چون خودمون هم جزو همون آدمهاییم
و حرف من اینه دوست دارم که اینو درک کنیم این فایل هم زمانی آماده شد که من یه مصاحبهای رو دیدم از آقای محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران توی برنامه تلویزیونی که مجری نمیدونم واقعا نقش مدعی العموم رو داره نقش صدای خاموش ملت را داره من نمیدونم بعضیها واقعاً در مورد خودشون چه فکری میکنن که شما مثلاً اون موقعی که این کارو کردی زمان کربلای 4 این حرف رو زدی اونجا ال کردی حالا شما فلان
من گفتم آخه پسر خوب این آدمی که تو داری در موردش صحبت میکنی بیست و چند سالش بوده زمانی که فرمانده سپاه بوده
تو اون موقع که 22 سالت بود 4 تا بچه رو توی محلهتون میتونستی مدیریت کنی که این بابا صد تا لشکر رو داشته مدیریت میکرده
تو الان نشستی پای کولر گازی و توی تابستون یا توی زمستون نشستی پای بخاری داری یه برنامه ضبط میکنی جلوی دوربین
تو بودی زمانی که این رفته وسط خمپاره و موشک داشته کارش رو انجام میداده توی سرما و گرما کلی از هم قطارهاش هم رفتن که اینقدر راحت میای اون زمان و اون روزها رو اون شرایط رو اون جو و اون مردم و اون فرهنگ رو داری الان قضاوت میکنی
بابا اون موقع مردم یه جور دیگه فکر میکردن
اون موقع شرایط
اصلاً من کاری ندارم که جنگ درست بوده غلط بوده این آدم خوب بوده یا بد بوده یا فلان بوده
من دارم میگم نمیتونیم قضاوت کنیم یه آدمی رو توی سن بیست و خوردهای سالگی توی جنگ توی زمانی که همه چیز با الان فرق میکرده بیایم معیارهای الان رو بزاریم اون بابا رو قضاوت کنیم یا اون شرایط رو قضاوت کنیم یا اون تصمیم مثلاً رهبرش رو یا اون تصمیم رئیس جمهورش رو یا اون تصمیم فرمانده جنگش رو قضاوت کنیم زمانی که 30، 40 سال از جنگ گذشته و زمانی که همه چیز تغییر کرده بیایم خیلی راحت روی مبل بشینیم بگیم نه تو اشتباه کردی اون موقعی که این کارو کردی جوونهای مملکت رو بردی روی مین و فلان
بابا تو خودت چیکار کردی تو خودت چیکار تونستی تو زندگیت بکنی
یعنی همیشه همینه اونی که بیشترین انتقادات رو میکنه کمترین کار رو توی زندگیش کرده
اونی که بیشترین های و هو رو داره اونی که بیشترین داد و فریادها رو میکنه در زندگیش هیچ غلطی نکرده.
چرا اینو میگم
هر کسی بیشتر کار کرده باشه بیشتر تجربه کرده باشه بیشتر 4 تا به قول قدیمیها چهار تا پیرهن بیشتر پاره کرده باشه بهتر میفهمه که توی هر شرایطی آدم ممکنه چه تصمیمهایی بگیره
نباید توی آینده گذشته رو قضاوت کرد شرایط آینده فرق میکنه اون موقع اوضاع فرق میکرد اون موقع شرایط فرق میکرد نگاه فرق میکرد فرهنگ فرق میکرد داستان یه چیز دیگهای بود کلاً با اون داستانی که اون موقع بود
تو اگر بودی شاید هزار برابر بدتر از اون تصمیم میگرفتی بعد نشستی توی برنامه تلویزیونی هی میخواد از طرف سوتی بگیره هی میخواد به طرف بگه تو اشتباه کردی هی میخواد به طرف بگه که اینجا باید یه معذرت خواهی به مردم بدهکاری من خودم میگم اصلاً نمیخوام طرفداری کنم این درسته
من دارم در مورد یک فرهنگ صحبت میکنم در مورد یک فرهنگ اشتباه صحبت میکنم که میشینن آدمها رو قضاوت میکنن زمانی که خودشون توی اون شرایط نبودن که ببینن چطور عمل میکنن
خودتون نبودید ببینید که توی اون شرایط چطور عمل میکنید که بیایم قضاوت کنیم اینقدر راحت آدمها رو
بیایم دعوای زن و شوهر رو از طرف یه طرفشون بشنویم و بیایم اون یکی طرف رو فحش بارون کنیم
یا بیایم از یک زاویهای داستان قدیمی رو بشنویم و بگیم فلانی چقدر آدم عوضی بوده رضا شاه چقدر آدم فلانی بوده که فلان اشتباه رو کرده محمدرضا شاه چقدر آدم فلانی بوده که فلان کارو کرده این آدم بله این کارو که کرد ساواک رو تشکیل داد و این کارو کرد بله این خیلی اشتباه بوده بابا تو نبودی توی اون شرایط تو جای اون نبودی تو اون قدرت رو نداشتی که ببینی اصلاً اون تصمیم درست بوده غلط بوده.
نه بعدش اشتباه کرد که تانکها رو برد اول یه عدهای میگن که اشتباه کرد که تانکها رو آورد توی جمعیت
بعدش اشتباه کرد که تانکها رو برد
بعد اشتباه کرد که به امریکا گفت چشم آبیها
بعدش اشتباه کرد
بابا جای خودت بشین جای خودت حرف بزن جای خودت عمل کن خودت توی زندگیت چیکار کردی ما نه جای آقای خمینی بودیم نه جای محمدرضا پهلوی بودیم نه جای محسن رضایی بودیم ما جای خودمونیم ما میتونیم بگیم من در گذشته با توجه به تجربیاتی که داشتم فهمیدم فلان جا اشتباه کردم اما همون موقع که داریم اینو میگیم ادامه اش میگیم البته اون موقع اوضاع اینجوری بود اینجوری بود اینجوری بود که من مجبور شدم این کارو بکنم این کارو بکنم این کارو بکنم یعنی حتی وقتی که ما در مورد اشتباهات خودمون هم صحبت میکنیم سریع پشتش یه اما میاریم میگیم ولی اما به خاطر اون شرایطی که فلان کارو کرده بودم و بهمان کرده بودم منم گفتم حالا که اینجوری شد باید این کارو بکنم یا به خاطر اینکه تحت تاثیر فلان دارو قرار گرفته بودم یا به خاطر اینکه تحت تاثیر فلان ماده مخدر قرار گرفته بودم فلان عکس العمل اشتباه رو نشون دادم
یعنی ما در مورد گذشته خودمون هم که میخواهیم صحبت کنیم سریع این داستانها رو دادیم
یا بله فلانی فلان حرف رو زد من قاطی کردم جوابش رو دادم زدم پدرش رو درآوردم
درسته اشتباه کردم اما به این دلیل که فلانی فلان حرف رو زد
ما توی روزمره خودمون هزار بار در مورد خودمون اینجوری خودمون رو تبرئه کردیم بعد در مورد بقیه که میشه نه این اشتباهه این فلانه این بهمانه
من اینو دارم به بچههای خودمون میگم به بچههایی که میخوان توی این مسیر زندگی پربارتری داشته باشن
هرچقدر که دیگران رو کمتر قضاوت کنیم هر چقدر خودمون رو حتی کمتر قضاوت کنیم هر چقدر با خودمون مهربانتر باشیم هر چقدر با دیگران مهربانتر باشیم بیشتر از نگاه خداوند داریم به دنیا نگاه میکنیم
نگاه خداوند اینه
نگاه خداوند اینه
این نیست که طرف چون توی اون شرایط من بارها و بارها گفتم قرآن بر حسب شرایط نازل شده
شرایط
زمان پیامبر توی هر موقعیتی باعث شده که آیهها با توجه به شرایط
یعنی خیلی از آیههای قرآن غیر از آیههای توحیدی که در مورد اصل قرآنه و اصل جهان هستی که همیشه یکی بوده آیههای قرآن آیههایی بوده که ربط داشته به شرایط اون موقع.
قبل از فتح مکه آیهها جنسش فرق میکرده بعد از فتح مکه آیهها جنسش فرق میکرد در مورد موضوعات مختلف به خاطر شرایط شبه جزیره عربستان به خاطر نوع نگاه مردم
اون موقع آیهها با توجه به اون شرایط اومد
یعنی شرایط آیهها رو ایجاد کرده شکل آیهها رو شکل بیان آیهها رو ایجاد کرده یعنی ما یه همچین خدایی رو داریم که شرایط تصمیم میگیره
توی همون قرآن ما میبینیم که میگه گوشت خون و خوک و مردار و فلان نخورید حرام است اما اگر مجبور بودید داشتید میمردید به قدر رفع نیاز بخورید شرایط شرایط
آقا روزه باید بگیری اما اگر نتونستی توی شرایط خاص بودی سفر بودی مریض بودی ال بودی بل بودی میتونی بشکونیش
باید وضو بگیری به این شکل به این شکل اما اگر نبود شرایط فلان بود با خاک هم میتونی تیمم کنی
اگر در جنگ بودید میتونید نمازتون رو کوتاه کنید اگر رفتی مکه کار داشتی شرایط عوض شد میتونی بدون اینکه طواف کنی برگردی گناهی بر تو نیست
اگر که شما با دوتا
قراره که با دو تا خواهر ازدواج نکنی اما اگر قبل از اینکه این حرف رو بزنیم با دو تا خواهر ازدواج کردی اشکال نداره
آقا ربا حرومه اما اگر قبل از اینکه این آیه بیاد شما یه پولی نزول کرده باشی یا یه نزولی داشتی داشتی سودش رو میخوردی اون چیزی که از قبل بوده اشکال نداره
ما با یه همچین خدایی طرف هستیم توی قرآن
ما با یه همچین نگاهی طرف هستیم آقای پیامبر اسلام محمد شما الان میتونی به تعدادی که میخوای همسر انتخاب کنی فقط تو
باز شرایط
اما همین تو یه مدت بعدش دیگه نمیتونی همسر اختیار کنی مگر از این افرادی که میگیم دیگه تموم شد اون داستان
بازم شرایط
شرایط تغییر میکنه صحبت نگاه برخورد فرمان تغییر میکنه
ما با یه همچین خدایی طرف هستیم ما با یه همچین قرآنی طرف هستیم که شرایط توی اونجا توی اون منطقه توی زمان جنگ توی اون لحظات تعیین کننده است
بعد حالا ما بیایم از الان قضاوت کنیم بیایم بگیم مثلاً توی قرآن در مورد بردهداری صحبت شده چرا اصلاً قرآن بردهداری رو قبول کرده
بابا شرایط اون موقع این بوده چی میخواستی بگه
بابا تو همین چند سال پیش برده داری همه جای دنیا برده داشتن اون 1400، 500 سال پیش گفته همه بردهها رو آزاد کنید بعد شما میگید چرا از لفظ برده استفاده کرده
خب بوده دیگه
یعنی این مسائلی که داریم در موردش صحبت میکنیم یه مسائلی هست که کاملاً منطقیه که ما بپذیریم که شرایط ممکنه توی یک انسانی در یک شرایطی یک تصمیماتی بگیره که بعداً وقتی شرایط عوض بشه اون تصمیم اشتباه بوده باشه اما توی اون شرایط ما نمیتونیم قضاوت کنیم ما نمیتونیم بیاییم 20 سال 30 سال 50 سال 100 سال 1500 سال بعد بیایم در مورد یک موضوعی قضاوت کنیم ما نمیتونیم
حتی الان
حتی همین الان همین امروز همین ساعت در مورد یه آدم دیگهای در مورد رفتار یه آدم دیگهای در همین لحظه قضاوت کنیم
ما نمیتونیم این کارو بکنیم
ما نباید به خودمون این حق رو بدیم
چرا نباید به خودمون این حق رو بدیم چون خودمون رو میشناسیم دیگه خودمون هم توی شرایط خیلی سادهتر از اون شرایط قاطی کردیم داد زدیم فحش دادیم خطا کردیم عصبانی شدیم سوتی دادیم سرمایهگذاری اشتباه کردیم کلاه سرمون رفته ولی حالا میایم به عنوان یک قاضی به عنوان یک آدم با تجربه میایم بقیه رو قضاوت میکنیم نصیحت میکنیم تو چرا این اشتباه رو کردی تو چرا کلاه سرت رفت تو چرا این حرف بد رو زدی چرا اینجا در سن 16 سالگی فلان کارو کردی اینا رو همه رو خدا شاهده من روی این زمینه روی خودم خوب کار کردم شما دیگه توی فایلهای من دیدید بارها و بارها گفتم خود من اینجا اشتباه کردم خود من این توقع رو از شما ندارم که مثلاً اینقدر خوب عمل کنید خود منم نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و این مواردی که من میگم به خاطر اینکه من قبول میکنم اوضاع
یعنی درک میکنم
درک میکنم شرایط رو.
من یادمه قبل از اینکه فرزندم به رحمت خدا بره فرزند کوچیکم یکی از دوران دانشگاه بود یکی از خانمهای همکلاسی ما پدرش فوت کرد بعد رفتیم مجلس ختم پدر ایشون بعد من همون موقع به این بنده خدا گفتم واقعاً من جای شما نیستم که بدونم که این چقدر درد داره این قضیه
فقط از خدا میخوام که کمکتون کنه وگرنه من نمیتونم بگم نه شما مثلاً صبر داشته باش شما مثلاً با این قضیه کنار بیا این خوبه که آدم اینجوری باشه خوبه که آدم اونجوری باشه نه من نیستم جای شما نمیدونم واقعا این شرایط چه جوریه اصلاً قابل تحمل هست نیست میشه نمیشه من جای شما نیستم
ولی امیدوارم که خدا به همه مون کمک کنه یعنی از همون موقع میدونستم که اینکه من بیام منی که این اتفاق خوب فوت نزدیکانم رو تجربه نکردم نباید بیام نسخه بنویسم برای یکی دیگه که شما باید کنار بیای
انسان بالاخره به رحمت خدا رفته فلان شده بهمان شده اینا رو وقتی من فهمیدم بهتر دردش رو که این اتفاق برای خودم هم افتاد
اون موقع بهتر فهمیدم بعد از اون اتفاق چرا تونستم به بقیه بگم که میشه آدم اینجوری فکر کنه میشه اینجوری نگاه کنه خیلی بهتر
چون خودم هم تجربه کرده بودم میدونستم که میشود حداقل من تونسته بودم کنار بیام باهاش ولی قبلش نمیتونستم این حرف رو بزنم.
بچهها ما نباید مثل عموم مردم باشیم که تا یه اتفاقی میفته یه سیبلی پیدا میکنن همه بهش نشونه بگیرن و بزنن تیکه پارهاش کنن
ما باید احترام بزاریم ما باید یاد بگیریم همونجور که انتظار داریم به ما احترام گذاشته بشه به دیگران هم احترام بزاریم ما باید بدونیم که هر کسی شرایطی داره هر کسی موقعیتی داره هر کسی ممکنه توی یک شرایطی اشتباهاتی بکنه همونجور که ما کردیم من همیشه داستان پیامبران رو میگم
میگم پیامبرا به راحتی خطا کردن حضرت موسی دعوا شد عصبانی شد قاطی کرد یه مشت زد تو صورت یارو مرد بعد شد موسی پیامبر
اون موقع که زد یارو رو کشت که پیامبر نبود که
ولی با اون گذشته شد پیامبر
ما یعقوب رو داریم یوسف رو داریم خود یونس رو داریم در قرآن میگه اشتباه کرد رفت دهان ماهی ما بخشیدیمش بهش بزرگی دادیم
یعنی ما داریم میبینیم که هر کسی توی هر شرایطی ممکنه یک سری رفتارهایی داشته باشه که به زعم ما اشتباه باشه اما ما جای اون نیستیم ما توی شرایط اون نیستیم ما نباید قضاوت کنیم آدمها رو وسیبلشون کنیم و حالا که گیر افتادن ما هم به جمع اون افرادی که دارن نابودشون میکنن بپیوندیم و خوشحال باشیم که داریم طرف رو تیکه پاره میکنیم
الان هم که با یه چهار تا توییت کردن و اینستاگرام و تلگرام و این حرفها میشه حمله کرد به هر کسی که بخواهیم.
خدا رو شکر که من توی این فضاهای مجازی نیستم نه کار میکنم نه اصلاً توی این برنامهها هستم ولی اون دوستانی که هستن پیشنهاد میکنم یک بار دیگه فکر کنید به این حرفها یه بار دیگه اشتباهات خودتون رو گوشزد کنید که منم انسان جایزالخطایی هستم انسانی هستم که اشتباهاتی داشتم توی زندگیم اشتباهاتی دارم حتی اشتباهاتی ممکنه در آینده داشته باشم ما آدم هستیم ممکنه شرایط یه موقعی اصلاً بد خلق باشم یه موقع اصلاً صبح که از خواب بلند میشم حالم خوب نباشه یا با بچهام خیلی حرف بدی بزنم با این پیش فرض آدمهای دیگه رو قضاوت نکنم که چرا فلانی فلان کارو کرد چرا فلانی فلان کارو نکرد چرا فلانی توی جنگ فلان تصمیم رو گرفت چرا فلانی فلان تصمیم رو نگرفت خود من اون موقع که این آگاهی رو نداشتم خیلی از این انتقادها میکردم
نه جنگ رو نباید اونجوری اینجوری
نباید اونجوری باشه
بچههای ما رفتن کشته شدن آی بگیر آی ببند
بعد که یه ذره جا افتادم گفتم تو بودی اون موقع مگه آخه تو چهار تا آدم رو تونستی مدیریت کنی که داری در مورد جنگ صحبت میکنی آخه تو چیکار کردی توی زندگی خودت که اینقدر داری در مورد یه مسئلهای به اون عظمت صحبت میکنی که اون تصمیم بعد از آزادسازی خرمشهر ادامه داستان میگن اشتباه بود قطعنامه 598 ال شده بود صدام گفته بود کویت چک فلان نوشته بود عربستان گفته بود ما تمام فلان
ما باید اون موقع
اینا رو تو داری الان میگی تو اصلاً نبودی اون موقع، تو خبر از شرایط اون موقع نداشتی
هزار تا موقعیت دیگهای بوده که تو خبر نداشتی حتی اگر همه شرایط اون چیزی باشه که تو فکر میکنی بوده باز تو جای اون آدمهای تصمیم گیرنده نبودی
شاید اگر تو هم بودی به خاطر اون قدرتی که داشتی میگفتی الان زور دارم همه به حرفم گوش میکنن این کارو بکنم تو نمیتونی قضاوت کنی هیچ کدوم از ما نمیتونیم قضاوت کنیم
نه تاریخ میتونه قضاوت کنه نه ما میتونیم قضاوت کنیم نه آیندگان میتونن
اینکه هی میگن بزارید تاریخ قضاوت کنه آیندگان قضاوت کنن نه هیچ کسی نمیتونه قضاوت کنه هیچ کسی نمیتونه قضاوت کنه آدمهای دیگه رو
هیچکس
ما باید یاد بگیریم اولاً که باید بدونیم تصمیم دیگران تاثیری در زندگی ما نداره این اصل کل آموزههای منه
اینکه دیگران چه تصمیمی میگیرن باعث بدبختی و خوشبختی ما نمیشه
خودمون فرکانسهای خودمون افکار خودمون باورهای خودمون داره اتفاقات رو رقم میزنه این از ما
2_اینکه اون آدمها چه رفتاری داشتن به ما ربطی نداره
ما نمیتونیم قضاوت کنیم
دلیلش هم خیلی ساده است چون ما خودمون هم توی شرایط خیلی سادهتر از اون حرفها سوتیهای خیلی گندهتر دادیم شما رو نمیدونم من دادم من آدمی ام که خیلی خیلی اشتباهات بچگانهای در زندگیم کردم هیچ ادعایی هم در این زمینه ندارم شما نمیدونم حالا چه آدمی هستید که فکر میکنید هیچ اشتباهی نکردید رو نمیدونم
ولی اگر صادقانه خودتون رو مطالعه کنید خودتون رو رفتارتون رو ذهنتون رو عملکردتون رو گذشتهتون رو حالتون رو مطالعه کنید متوجه میشید که نه شما هم یه آدمی هستید مثل من مثل همه که توی شرایط احساسی متفاوت ممکنه رفتارهای بعضاً نادرستی هم داشته باشید این حرفها رو زدم برای اینکه درکمون از آدمها بهتر بشه به جای قضاوت کردن به جای رفتن توی حاشیهها به جای پرداختن به این مسائل بیایم سرمون رو بکنیم توی زندگی خودمون ببینیم چه جوری باید فکرم رو کنترل کنم فکرم و تمرکزم رو کنترل کنم کانون توجهم رو روی چی بذارم که اتفاقات بهتری برام بیفته به جای اینکه اینقدر به بقیه گیر بدم بیاییم یه ذره به درون خودمون نگاه کنیم و بیایم از قوانین جهان هستی استفاده کنیم برای اینکه زندگیمون بهتر بشه به جای اینکه به بقیه فحش بدیم بیایم زندگی خودمون رو بهتر کنیم بزاریم بقیه هم کار خودشون رو بکنن
امیدوارم همه مون به جایی برسیم که همه رو دوست داشته باشیم فارغ از هر مواردی که دارن هر خطایی که میکنن میگم من خودم خیلی هنوز ضعف دارم توی این قضیه اما خیلی بهتر شدم از قبل ولی خب خیلی کار دارم تا بهتر بشم ولی میشه روی خودمون کار کنیم میشه بهتر بشیم میشه قضاوت کمتر بکنیم میشه سرمون توی کار خودمون باشه میشه بپذیریم آدمها رو تصمیماتشون رو و به این شکل هم خودمون رو راحتتر ببخشیم هم دیگران رو راحتتر ببخشیم و هم از زندگی لذت بیشتری ببریم
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد باشید سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان عزیزم
ردپای من درفایل99سفرنامه
مهمترین بخش زندگی من عزت نفسه ومن الان اعتراف میونم که ازعزت نفس پایینی برخوردارم امااززمان اشنایی بااستادعباس منش عزت نفس من رشدکردوبهترشدوحالاباشجاعت بیشتری قدم برمیدارم وحرکت میکنم برای پیشرفت کردنم
وقتی بخوای برای مردم زندگی کنی ارامش نداری چون مدام خودت روبادیگران مقایسه میکنی ودوست داری مثل اونهاباشی واون هاروراضی نگه داری وهیچ وقت بااین کارطعم لذت درزندگی رونمیچشی وهمیشه احساست بده ویکی ازهمین مواردفضای مجازی ومخصوصااینستاگرامه که باعث میشه ماخودمون روارزشمندندونیم وفکرکنیم که ماخیلی پایین ترازبقیه افرادهستیم برای همین اینقدراستاداصراردارندکه فضای مجازی تلوزیون وووروترک کنید
ماهمین طورکه هستیم ارزشمندیم ولایق بهترین زندگی هستیم
مابه سبک شخصی خودمون زندگی میکنیم ونیازبه جلب توجه وتاییددیگران نداریم
من هرجوری که هستم باهمین اندام وقیافه ولباس عاشق خودم هستم وخودم رودوست دارم ودوست داشتنی هستم وازدیدن خودم دراینه لذت میبرم وبه خودم تبریک میگم ومیگم:
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» یعنی جمال وجلال خدا در من انسان متجلی است
خودت هرجورکه راحتی زندگی کن وچیزهایی که نیازت هست روبخرواستفاده کن نه برای تاییددیگران
رفتارهایی که برای تاییددیگران انجام میدی روترک کن
من خودم رودوست دارم ،من دوست داشتنی هستم
من برای خودم زندگی میکنم
ارامش ودرصلح بودن باخودنشانه عزت نفس منه
شادوموفق باشید