خودمان را هم قضاوت نکنیم‌، چه برسد به دیگران - صفحه 54

781 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نارسیس جهان سپاس گفته:
    مدت عضویت: 462 روز

    من همیشه این نگاه رو به آدم‌ها دارم و آرامش بیشتری رو تجربه میکنم وقتی به جای قضاوت، نگاه همدلانه رو به کار می‌بندم البته تا حدی که به دلسوزی نینجامد.

    یک جمله در فایل بود که بسیار بهش احتیاج داشتم و اون این بود که تصمیمات دیگران هیچ تاثیری بر زندگی شما ندارد.

    و این یعنی نهایت امنیت

    امنیت ذهنی و عاطفی و روحی

    ما نیاز داریم که در زندگی مون آرامش داشته باشیم تا به علایق و سلایق و اهدافمون بپردازیم.

    اما در چالش روابط با اطرافیان و عزیزانمون دچار اضطراب و دگرگونی های روانی میشیم چرا که گاهی یادمون میره همه روابط زندگی ما ظاهری و موقت هست و این ما هستیم که همیشه برای خودمون باقی میمونیم. یک ما با نیاز ها و توانایی های مشخص و هزاران امکانات و مسیر که پیش رومون هست تا به کمال سفر کنیم و بهترین هارو تجربه کنیم….

    پس هیچ کمبود و بدی و سختی نباید جدی گرفته بشه و باید ذهن رو کنترل کرد و تمرکز رو به رشد خودمون معطوف کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    بنام الله یکتا تنها فرمانروای قدرتمند هستی

    سلام ب همگی عزیزانم

    خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر این مسیر زیبا،این آگاهی هایی ناب ک هیچ کجا پیدا نمیکنی

    خدایا شکرت ک منو همدار کردی با این آگاهی ها و هدایتم کردی بموضوعی ک دیروز صبح متوجه شدم

    من متوجه شدم چند روزه ک دارم کل خانواده ام و قضاوت میکنم

    حتی خودم رو

    همه رو سرزنش میکنم ک چرا فلان کارو انجام میدن

    چرا این کارو انجام نمیدن

    چرا درمورد فلان موضوع ک منفی هست اینقد صحبت میکنم

    چرا قضاوت بقیه براشون مهمه

    چرا اینقد حرف میزنن

    فیلم میبینن

    همه اش داشتم فرار میکردم از دستشون

    حتی پریروز ک رفتم خونه خواهرم عیادت خواهر زاده ام ،ب مادر گفتم دوسدارم تنها برم ،الان میایی همه اش غیبت میکنی پشت سر همه حرف میزنی و..

    ک مادرم هم بهش برخورد نیومد ناراحت شد از دستم

    تو ذهنم خواهرم و قضاوت میکردم ک همیشه وقت و انرژی شو میزاره برای دیگران و اصلا براش مهم نیست ک خواسته های خودش

    پدر ک همه رو نصیحت میکنه و میخواد تمام باورهای منفی شو دراختیار همه بزاره

    مادر ک حرف خانم همسایه رو درمورد نامزدی داداشم ک بهم خورده بود تکرار می‌کرد و حرصش می‌گرفت عصبی میشد

    و قشنگ دیدم ک رفتار بقیه براساس فرکانسی ک می‌فرستادم تغییر می‌کردحتی

    کارهای خودشون رو هم انجام نمیدادن

    منم حسم بد میشد

    اصلا ب من چه بقیه ب چی فک میکنن

    چ حرفی میزنن

    چ باوری دارن

    چاقن یا لاغر

    تحرک ندارن

    فضول هستن و قضاوت میکنن

    هرکس مسئول زندگی خودشه

    و هیچ قدرتی نداره تاثیر بزاره تو زندگی بقیه

    چون تمام اتفاقات زندگی ما با فرکانسها و افکارمون رقم میخوره

    من چیکار دارم ب بقیه ک چیکار میکنن

    چ باوری دارن

    چ بلایی سر خودشون و زندگی شون میارن

    من فقط مسئول زندگی خودمم

    من حتی نباید خودم و قضاوت کنم چ برسه ب بقیه

    من ک جای اونا نیستم تو شرایط اونا قرار نداشتم

    من فقط نتیجه ی افکار خودم و میگیرم و باورها و افکار بقیه روی فرکانس من تاثیری نداره

    چون اونا دارن برای خودشون ارسال میکنن فرکانسش رو

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    دیروز متوجه ی سری افکار دیگه ام شدم

    مادر بزرگ من الان 8 ماهه سکته کرده و افتاده تو تخت

    من هنوز ته دلم انگار خوشحالم ازاین قضیه و میگم کاش زودتر بمیره

    من هنوز ته ته دلم نبخشیدمش ،دوسش ندارم

    هنوز انگار نپذیرفتم ک اون مسئول اتفاقات گذشته ی من نبوده

    من خودم تمام اتفاقات گذشته ام و خلق کردم با افکار و فرکانسم

    با نجواهای ذهنم

    ولی قلبا اون حسی ک قبلا بهش داشتم و ندارم حتی تمایل ندارم برم خونه شون حسم بد میشه

    من بخشیدمش و قضاوتش نمیکنم از خدا میخوام ک قلبم رو هم پاک کنه از این ته مونده های حس تنفر

    و اینکه باید با تمام وجودم بپذیرم ک خودم خالق زندکی خودمم ن هیچ کس دیگه

    و هراتفاقی میفته درجهت خواسته ی منه

    یادمه همیشه از خدا میخواستم ی همسر صالح بهم بده قبلا

    وقتی ک نامزدیم بهم خورد انگار چشم و گوش من بازشد ک اون شخصی ک فک میکردم مناسبه برای من اصلا مناسب نبود

    یا بهتر بگم فرکانس من و ظرف من آماده ی دریافت خواسته ام نبود

    برای همین هم هدایت شدم ب این مسیر خودشناسی و ابن بزرگترین دستاورد اون تضاد زیبای زندگی منه

    بارها خداروشکر کردم بابتش

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت هدیه ی گرانبهایی ک بهم بخشیدی

    این سایت

    دوستان فوق العاده توحیدی

    استاد موحد و صراط مستقیم

    خدایا تنها تورا بندگی میکنم و تنها از دو یاری میخوام منو ب راه راست راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی هدایت کن

    تنها تورا بندگی میکنم و تنها از تو یاری میخوام من رو ب راه راست هدایت کن

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    دیروز متوجه ی ترمز م هم شدم

    من همه اش فک میکردم فقط باید رو ی خواسته رو ی جنبه کار کنی بعد ک اتفاق افتاد بری سراغ بعدی

    من فک میکردم اگه ازدواج کنم میتونم هم مهاجرت کنم و هم کارم و با کمک شریک زندگیم با حمایت اون شروع کنم و برم مسافرت‌های ک دوسدارم

    و اون موقع میام رو باورهای ثروت و توانایی هام کار میکنم خخخخخ

    یعنی من چسبیده بودم ب یک خواسته و میخواستم با اون ب همه ی خواسته هام برسم ب عبارتی شرک ورزیدم

    ک یک عامل بیرونی باید بیاد منو خوشبخت کنه و ب خواسته هام برسونه

    درصورتی ک خداوند برای من کافیه

    من فقط باید از لحاظ ذهنی روی خودم کار کنم شرایط بیرونی خود ب خود تغییر میکنه

    باوری ک از دوستان یاد گرفتم

    هر خواسته ای ک در ذهن من شکل میگیرد برای من از قبل وجود دارد و خداوند برای من همانی را می‌خواهد ک من میخواهم

    فقط باید در مدارش قرار بگیرم

    راحت و آسون در زمان مناسب وارد زندگیم میشه

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    بابت این صبح زیبای پربرکت

    چقد هوا عالی هست دیشب هوا فوق العاده خنک بود عجب خواب شیرین و عمیقی داشتم الهی شکرت

    الهی شکرت بابت تکه ابرهای سفیدتوی آسمون

    الهی شکرت ک بهم فرصت زندگی دادی میخوام امروز بهترین روز زندگیم باشه و از هرلحظه اش لذت ببرم

    امروز پراز اتفاقهای عالی پراز خبرهای خوب و پراز هدایت خداونده برای من

    میخوام امروز آسان بشم برای آسانی ها

    عاشق خودم باشم و عشق دریافت کنم

    دوسدارم امروز باخودم مهربان باشم وب خودم سخت نگیرم برای کارکردن روی خودم

    همین ک ی ذرع از دیروزم بهتر باشم کافیه و این ی موفقیت هست برام

    و هرروز ی ذره بهتر

    الهی شکرت دیروز تصمیم گرفتم دوباره پیاده روی و شروع کنم

    وقتی ک انجام دادم دیدم ک چقد انرژیم بسیار شد و تونستم بیشتر کامنت بخونم

    بهتر فک کنم

    احساسم خیلی بهتر شد

    میخوام آیت روند و ادامه بدم مث گذشته و و عادتهای رفتاری خوب و مثبت ایجاد کنم در خودم

    مث اینکه هروز تجسمم رو انجام بدم

    باورهایی ک بهم احساس خوب میده تکرار کنم

    و آینده رو روشن ببینم

    چون وقتی من دارم فرکانس های خوب میفرستم جهان لاجرم درمقابل من کرنش میکنه ث اتفاقات خوب و وارد زندگیم میکنه

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    درسی ک ازاین فایل گرفتم

    این بود ک دیگران و قضاوت نکنم چون تو شرایط اونا نیستم

    افکار و باورهای بقیه هم روی زندکی من تاثیر نداره اکه بهشون توجه نکنم

    الهی صدهزار بارشکرت ک بهم فرصت ی صلاه دبگه دادی

    عاشقتمممم

    ردپای 7 خرداد 1404

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ریحانه خاکساریان گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    سلام استاد

    خداقوت

    امروز بعد از چند هفته دارم کامنت می زارم .

    چون واقعیتش از لحاظ فکری اصلا نتونستم ذهنمو کنترل کنم و ذهنم دائم به نکات منفی می رفت .

    یکی از علت هاش این بود که خیلی دوست دارم توی آزمون استخدامی آموزگاری آموزش و پرورش قبول بشم و از ترس اینکه یه موقع نکنه مثلا این اتفاق و اون اتفاق بد بیفته ، ذهنم درگیر فکرای زیادی می شد .

    و از یه طرف هم چون این وسط خاستگار و اینا زنگ می زدن و …. فکرم خیلی درگیر شده بود .

    الان خدا رو شکر دارم ذهنمو کنترل می کنم و روی باور هام با قدرت کار می کنم و الان داره حالم بهتر می شه .

    ممنونم استاد بابت این فایل خیلی خوبتون

    من نتیجه ای که از این فایل گرفتم این بود که اگر ما کار به کار دیگران انقدر نداشته باشیم و فقط مسیر درست و مربوط به زندگی خودمان پیش برویم نه دیگران را قضاوت می کنیم نه روی نکات منفی دیگران تمرکز می کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    لیلا . گفته:
    مدت عضویت: 289 روز

    به نام خالق وجودم

    به نام خالق استادعباسمنش عزیز ومریم خانم شایسته وهمه ی دوستان عزیزم

    خداروبی نهایت سپاسگزارم

    هرروزم رو با هدایت به نشانه ی امروز، سرشارازارامش میکنه

    واقعا با تک تک واژه های استاد وبسیاری ازکامنت های دوستان به آرامش ودرک عمیقی وصف نشدنی میرسم

    چندروز ه که برای ایجاد شغلی درحال انجام کارهایی بودم

    مغازه ای روکه درنظر داشتم وازقبل صاحبش قول داده بود بهم اجاره بده. وباهماهنگی که باایشون داشتم شخصی رو برای برآورد هزینه های دیزاین جهت بازدی مغازه بردم

    وبا ممانعت ازطرف نگهبان اون مجموعه برخورد کردم وایشون عنوان کردند بنده خدایی که املاک هستن واختیار رهن واجاره وکارهای تجهیزاتی به او سپرده شده ومتوجه شده بودن ی باردیگه من باهماهنگی صاحب مغازه وارد اونجاشدم

    به نگهبان تاکید خیلی سفت وسخت داشتن که به هیچ عنوان برای بازدید دررو بازنکنن

    خدای من چقدراون لحظه ناراحت شدم. خیلی احساس بدی داشتم

    وبه آقای که املاک دارن پیام دادم که اقای فلانی قول مغازه روبه مادادن وباهماهنگی ایشون بازدیدرفتیم

    وایشون هم درپاسخم گفتن مغازه رو خیلی وقت پیش به کسی دادم ومیخواهم بعداز مسافرتم کارهای داخلیشو انجام بدم

    وصاحب مغازه هم گفتن چون خودشون به ماقول دادن پس سرحرفشون هستن.

    ولی اعتراف میکنم که اون لحظه نتونستم به شیوه ی درست کنترل ذهنم روداشته باشم

    هم ناراحت بودم ومضطرب وهم احساس میکردم بهم بی احترامی شده واین هم دلیلش احساس عدم.لیاقته

    آخه املاک هم چندین ساله که مارو میشناسه وبه دلایلی ازما ی ناراحتی داره.

    خیلی سعی میکردم افسارذهنم. رو به دست بگیرم وبهش اجازه ندم که آتش رو شعله ورترنکنه

    وتا تونستم ایشون رو مورد قضاوت قرارمیدادم

    ودیشب درگیری ذهنی با خودم داشتم

    امروز صبح بعداز سپاسگزاری وتمرین ستاره ی قطبی

    وانجام تمرین سناریونویسی

    برای کنترل ذهنم واینکه خودمو. آروم کنم

    طبق روال برای هدایتم دنبال نشنانه امروز رفتم

    خدای بزرگ دقیقا به اون موضوعی که نیاز بود هدایتم کرد به فایل قضاوت نکردن

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که با آگاهی هایی که توسط استاد عزیز وکامنت های دوستانم بهم میدی درمسیر درست فرارمیگیرم

    سپاس بابت آگاهی های امروزم

    سپاس بابت آرامش درونم

    سپاس بابت تغییر زاویه ی دیدم نسبت به افراد

    سپاس بابت انجام دادن قسمت خودم و رها کردن موضوع وقسمت خدارو به خودش بسپرم

    سپاس بابت اینکه ازهیچ کسی جز خداوند انتظارنداشته باشم

    خدای عزیزم ازت میخوام که درهای نعمت وثروتت رو به رویم بازکنی

    خدا یاازت میخوام درادامه ی مسیر حمایتم کنی ودل آدما رو نسبت بهم گرم ونرم کنی

    برای همه ی اعضای این سایت بهشتی ازخداوند متعال سلامتی نعمت شادابی ثروت وسعادت خواهانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محبوبه ویسی گفته:
    مدت عضویت: 442 روز

    به نام خدا

    سلام دوستان خوشحال ام که در روز عشق دارم برتون کامنت مینویس ام .

    امیدوارم با ذهن پر از ارامش نگاهتون به من هدیه بدید.

    نشانه امروز قضاوت نکردند

    بسیار فایل پر از محتوا و اموزنده بود؛ سپاسگزارم از استاد عباسمنش برای تولید همچین محتوای مفیدی

    امروز که داشتم موشکافانه به خودم نگاه میکردم؛ متوجه شدم من با اولین نگاهی که به انسان ها میکنم ؛اون ها رو درذهن ام ؛ طبقه بندی میکنم یا به جوری قضاوتشون میکنم .

    طبقه بندی که ایا دوست دارم باهاشون صحبت کنم یا نه ؛ طبقه بندی که در چه طبقه اجتماعی و مالی قرار گرفته اند؛ ایا خوش سیما هستند یا خیر ؛ ایا خوش اخلاق اند یا نه من از 100فکری در سر ام دارم نسبت انسان اطرافم 99 درصد اون ها رو مورد قضاوت قرار میدهم که این پاشنه اشیل بزرگی هست ؛ و همین طور من قضاوت شدن خودم توسط دیگران هم ترس دارم ؛که جه چوری در مورد ام فکر میکنند ؛ مطمئنم که اگه پاشنه درست کنم یک انقلاب جدید در من رخ میدهد .

    چندین کامنت از دوستان خود ؛ که نوشته بودند ؛ ما خودمون عهد ببندیم اگاهانه تلاش کنیم ؛3روز قضاوت نکنیم من از فردا به تاریخ 1403.11.26این جهاد شروع میکنم و سعی میکنم نتیج این جا دوباره کامنت کنم.

    خیلی برام جالبه خداوند در قران در مورد داوود نبی و قضاوت عجولانه و یک طرفه او هم سخن گفته در داستان 1گوسفند و در مقابل 99 گوسفند

    بهتون پیشنهاد میکنم حتما مطالعه اس کنید و

    در پناه حق هرجور دوست دارید باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محبوبه ویسی گفته:
    مدت عضویت: 442 روز

    به نام خدا

    سلام دوستان خوشحال ام که در روز عشق دارم برتون کامنت مینویس ام .

    امیدوارم با ذهن پر از ارامش نگاهتون به من هدیه بدید.

    نشانه امروز قضاوت نکردند

    بسیار فایل پر از محتوا و اموزنده بود؛ سپاسگزارم از استاد عباسمنش برای تولید همچین محتوای مفیدی

    امروز که داشتم موشکافانه به خودم نگاه میکردم؛ متوجه شدم من با اولین نگاهی که به انسان ها میکنم ؛اون ها رو درذهن ام ؛ طبقه بندی میکنم یا به جوری قضاوتشون میکنم .

    طبقه بندی که ایا دوست دارم باهاشون صحبت کنم یا نه ؛ طبقه بندی که در چه طبقه اجتماعی و مالی قرار گرفته اند؛ ایا خوش سیما هستند یا خیر ؛ ایا خوش اخلاق اند یا نه من از 100فکری در سر ام دارم نسبت انسان اطرافم 99 درصد اون ها رو مورد قضاوت قرار میدهم که این پاشنه اشیل بزرگی هست ؛ و همین طور من قضاوت شدن خودم توسط دیگران هم ترس دارم ؛که جه چوری در مورد ام فکر میکنم ؛ مطمئنم که اگه پاشنه درست کنم یک انقلاب جدید در من رخ میدهد .

    چندین کامنت از دوستان خود ؛ که نوشته بودند ؛ ما خودمون عهد ببندیم اگاهانه تلاش کنیم ؛3روز قضاوت نکنیم من از فردا به تاریخ 1403.11.26این جهاد شروع میکنم و سعی میکنم نتیج این جا دوباره کامنت کنم.

    خیلی برام جالبه خداوند در قران در مورد داوود نبی و قضاوت عجولانه و یک طرفه او هم سخن گفته در داستان 1گوسفند و در مقابل 99 گوسفند

    بهتون پیشنهاد میکنم حتما مطالعه اس کنید و

    در پناه حق هرجور دوست دارید باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 953 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم .

    چرا قضاوت میکنیم چون مسئولیت اینکه خودمون خالق زندگیمون هستیم رو نمی پذیریم

    چون نیاز به تایید داریم

    چون نیاز داریم یکی به غیر از خودمون تاییدمون کنه با رفتارهاش با بیانش و اگه برخلاف باشه اونوقته که شروع میکنم به قضاوت کردن و برچسب زدن

    چون اعتبار من ارزش من در کلام افرادِ نه اون چیزی که خودم باور کردم

    چون ترس دارم،ترس از دست دادن (باور کمبود)

    چون میخواهم شرایط اونطور که من میخوام باشه

    چون میخوام آدم ها اونطور که من میخوام باهام برخوردکنند چرا چون ارزشم رو از تو رفتار آدم ها میبینم،چون یه عمری بهم گفتند درست بشین درست راه. برو درست برخورد کن که آدم ها ببیند چه قدر با ادبی و بهت عزت واحترام بزارند اما در اصل جهان برپایه خیر ونیکی باید نگاهمون به هم بدونِ گمانه زنی باشه بدون برچسب زدن باشه باید خودمون باشیم ( کار درست رو انجام بدیم باورهای درست داشته باشیم) دیگه اینکه بقیه چه رفتاری با من دارند بستگی به حال واحوالشون داره ومن عروسک خیمه شب بازی اون ها نیستم که یه بار حالشون خوبه تحویل وتمجید وتعرف‌…اما بار دیگه که حالش خوب نیست بی توجهی و بی مهری

    >>>>>>>

    من ارزشمندم من تمام تلاشم رو میکنم که شخصیت رو بهبود بدهم و حالِ خوب رو تجربه کنم اما اینکه دیگران چه رفتاری با من دارند به من مربوط نیست و من جای آنها نیستم شرایط آنها را ندارم البته که منظورافرادی هستند که غالب زندگیم نیستند خیلی کم پیش میاد اما برخوردهایی که به ندرت ایجاد میشه و انرژیم رو میگیره باید به گونه ای نگاه کنم

    من جایگاه و شرایط اشون نیستم

    باید همه ما نسبت به هم کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک داشته باشیم و نیازی نیست من کار خاصی بخوام انجام بدهم تا مورد احترام افراد قرار بگیرم.

    >>>>>>

    اگر با رفتار ناجالبی برخورد کردم ربطی به شخصیت من نداره ، و اینکه من در موقعیت و شرایط اون فرد نیستم با خودم و دیگران باید مهربان باشم..

    “من هیچ حقی برای تغییر دیگران ندارم

    هیچ حقی ندارم برای سرزنش کردن و نصیحت کردن”.

    >>>>>>

    هیچ حقی برای گلایه کردن و انتقاد کردن ندارم

    من باید احترام بزارم هرکسی شرایطی داره و یکسری تصمیماتی میگیره و رفتارهای دیگران شاید از زاویه نگاه من اشتباه باشه ،شاید به خاطر ضعف های خودم فوکوس میکنم رو اشتباه دیگران باید به حدی برسم که احساس خوب رو تجربه کنم

    راهکار:

    باید بتوانم ذهنم را کنترل کنم با منطق هایی که در بالا توضیح دادم

    بایداحساسم را شناسایی کنم و ریشه ای درمانش کنم

    نتیجه:

    رفتارهای دیگران هیچ ربطی به شخصیت من نداره

    همه ما آزادیم ومیتونیم آزادانه عمل کنیم

    من باید حد ومرزهام رو بشناسم و به نسبت حد ومرزهام رفتار کنم و بیان کنم

    سعی کنم در برخورد با رفتارکسایی که من رو ناراحت میکنه ذهنم رو کنترل کنم و بدونم ناراحت شدنم یعنی توجه بر مواردی که نمی‌خواهم.

    موحد باشم دیگران را بزرگ نکنم و ازشون هم توقع زیادی داشته باشم

    بپذیرم آدم ها رو همون طوری که هستند و من کنترلی بر اونها ندارم

    رفتار نادلخواه آدم ها هیچ آسیبی به من نمی‌زند همان طور که رفتارهای ناجالبم به دیگران آسیب نمی‌زند

    رها باشم از برچسب زدن ،گمانه زدن بپرهیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آرزو کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 502 روز

    سلام خداجونم ،سلام همه تار و پودم،سلام تمام من ،سلام ثروت من ،سلام عشق من ،سلام همه کس من آره تو همه کس منی

    سلام و عرض ادب خدمت استادان عزیزم و تک تک هم کلاسیهای نازنینم ….

    امروز خداوند خیلییییییی واضح بیشتر از اونکه فکرشو بکنید بهم گفت دیگه قضاوت نکن خیلی تنبیهم کرد بعدش به ذهنم رسید بیام فایل قضاوت استاد رو ببینم و چه آگاهی هایی نصیبم

    میدونی استاد فکر که میکنم که نباید قضاوت بکنم

    برام کمی سخت میاد اما وقتی پاداش‌های خدواند رو بعد از ثابت کردن تعهدم به یاد میارم دهنم آب میفته میگم ارزششو داره …

    از خدا میخوام منو ببخشه من تو زمینه قضاوت کردن(پاشنه آشیلمه اساسی) خیلی استادم

    از فرزندم گرفته از همسرم پدر و مادرم و تمام اطرافیانم وقتی عمیق میشم ریز میشم تو موضوع واقعا میبینم خیلی اشتباه کردم آره پام رو ترمز بود و میخواستم گاز بدم اما خداوند هیچ وقت دیر نمیکنه من توبه میکنم و تعهد میدم تمام تلاشمو بکنم که قضاوت کردن رو بگذارم کنار و هر کسی جلوم یه قضاوتی کرد و خواست منو شریک کنه با تمام احترام بگم من که جای فلانی نیستم

    آره من این تصمیم رو گرفتم

    وقتی یادم میفته که امروز صبح من تو تمرین ستاره قطبیم از خداوند خواستم آگاهی های خالصی بر من بباره و اینقدر زیبا ترمز منو به من نشون داد قلبم بازتر میشه ایمانم قویتر میشه و دوست دارم پر قدرت تر برم جلو ….

    از اینکه روز به روز به پاشنه آشیل های اساسی خودم پی میبرم خوشحال و شاکرم

    یه کار اساسی (نباید وقتی یکی حالمو نپرسیدباهام خوب نبود به حرفم گوش نداد حتی منو قضاوت کرد قضاوتش کنم چون من جای اون نیستم…)

    اگر من اهل عملم باید این جمله رو آویزه ی گوشم

    کن ،آخه من از روح خدام من قطره از دریام

    آخه عظمت خداوند عشق خداوند ابهت خداوند همیشه با منه من به هیچ عامل بیرونی احتیاج ندارم

    خداوندا تو رو به بزرگی خودت قسم میدم کمک کن رو تعهداتمون بمونیم کمک کن روز به روز قوی‌تر تو این مسیر توحیدی بمونیم کمک کن

    برای تغییر شخصیتمون جهاد اکبر راه بندازیم کمک کن از اراده کن فیکونت برما ببار که اهل عمل باشیم

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: