«قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواه - صفحه 13

رحمتش نه رحمت آدم بود

که مزاج رحم آدم غم بود

رحمت مخلوق باشد غصه تاک

رحمت حق از غم و غصه ست پاک

استااااااد عزیزم دلم براتون تنگ شده بود

این بود خیلی رو خودم کار کردم و منتظر فایل جدیدی ازتون بودم سپاسگزارم

وقتی سعی میکنی روی خودت کاری کنی ، وقتی یه درد هایی رو هشیارانه تحمل میکنی (مثل اینکه کسی بهت ناسزا بگه و قضاوتت کنه و تو حرفی نزنی)این میشه هوشیارانه درد کشیدن که باعث میشه منیت کاسته شه

وقتی قانون مذرعه رو رعایت میکنی و میزاری دوره ی تکاملی طی بشه و بهای هرچیزی رو پرداخت میکنی و سپاسگزار نعمت های خداوند میشی و تسلیم این لحظه میشی و خاموشی میشی و فقط نظاره میکنی بدون هیچ قضاوتی

اونوقته که جریان زندگی در وجود ما جاری میشه .

“درست است که منه ذهنی زیرک و باریک بینه و ریز بینه ، ولی به درد زندگی نمیخوره ”

نفس اگرچه زیرک است و خرده دان

قبله اش دنیاست اورا مرده دان

“اگر با اتفاق لحظه زنده شویم ، جریان زندگی در ما زنده میشود”

بگزار آب حیاتِ زندگی در درون ما جاری شود و به شادی وصف نشدنی و بی انتهای این لحظه زنده شویم بگزاریم “آب مبارک وحی به مرکز ما جاری بشه ”

یکی از چیز هایی که بسیار اهمیت دارد رهایی است،رها کردن گذشته که یکی از تله های مهم منیت ذهنیست

*چون جوالی بس گرانی میبری

*زان نباید کم که در وی بنگری

“گذشته را نباید حمل کرد ، خشم و درد و تاسف و دلتنگی و تنگ نظری را باید کنار گذاشت

اینها سنگ هایی است که نوکش تیز است و پشت شما رو زخمی میکند ،چرا گذشته را نمیگذاری بر زمین آنکه تمام شده فقط این لحظه حقیقت دارد”حقیقت لحظه را بپذیر

 چه داری در جوال از تلخ و خوش ؟

به گذشته سیر میکنیم و با خودمون میگیم :

“این جا به من خوش گذشته، اینجا خاطره ی بد دارم و همه ی اینها را در جوال گذاشتیم

ایا می ارزد که با خودمون حمل کنیم ؟؟

منه ذهنی در زمان زندگی میکند ”

حضور در این لحظه است

“باید جوال را خالی کنیم والا به حضور نخواهیم رسید”

*ورنه خالی کن جوالت را زسنگ

اگر خوب نگاه کنی میبینی همه نوک تیزن و رنجش ها چیز های بدی است

و اینها سبب میشود به حضور زنده نشویم و بنالیم ، و تمام توجهمان را بر ناخواسته ها متمرکز کنیم .

“این چه فایده داره ؟ کی به تو مزد میده که اینارو حمل میکنی و این ننگ انسانه

چرا خودت را از این کار ننگ و بی مزد رها نمیکنی و جوال را خالی نمیکنی؟؟؟

در جوال آن چیزی را بریز که ارزش دارد و غیر از خداوند چیزی ارزش ندارد

 آینه ی دلت را تیره کردی 

اگر هم هویت و منه ذهنی باشد فساد هم هست

….و یسعون فی الارض فسادا …

…در زمین به فساد میکوشند …(مائده)

هر کسی که هم هویت شدگی را گذاشته رو مرکزش امل فساد هستش

آب را تیره کردیم ، با نفرت کینه اب را الوده میکنیم هم خودمان میخوریم هم پخش میکنیم.

وقتی سعی میکنیم قوانین جهان را بر زندگیمان بکار بریم زندگیمان با گذشته فاصله ی زیادی دارد انسان دیگری میشویم ، از نگاه من انسان کم حرف تری میشویم، گوشمان را از بدی ها کر میکنیم و تیز میکنیم برای شنیدن سخنان زندگی بخش، انسانی میشویم که بدنش را بسیار دوست دارد و ارزش قائل است برای آن ، کنترل میکند غذایش را ، کنترل میکند غذای روحش را ، نه آشغال به بدنش میدهد نه آشغال به روح پاکش ، بیشتر لبخند میزند ، آرامشش را همگان احساس میکنند رفتار دیگران با او فرق میکند، از نگاه من کارهایش در هر ارگانی سریعتر و راحتر انجام میشود ، کوه نعمت و ثروت به زندگی اش سرازیر میشود و از سلامت جسم برخودار است و شادی اش طبق این نیست که جوکی بخواند یا ویدیوی طنز ببیند یا هدیه ایی دریافت کند یا به خواسته ایی برسد بعد شادی کند

خیر _ این انسان دائم شاد است ، ترسی ندارد،نگرانی ندارد ، با اضطراب آشنا نیست،وابسته نیست و هرلحظه نور خداوند بر مرکز وجودی اش در حال تابیدن است .

زندگی من از هر جهت تغییر کرد ، کوه عشق و محبت را دریافت میکنم ، در جشن تولد ۲۳ سالگیم  تا این سن هیچوقت چنین عشق و محبتی از اطرافیانم دریافت نکرده بودم به قدری خداوند در محفلمان رقصید و عشق پراکنده کرد که فقط اشک دلم رو التیام بخشید .

به بانک رفتم و فراوانی پول را دیدم و تایید کردم ، همان روز مقدار زیادی پول به دستم رسید بدون آنکه تلاشی کرده باشم،هدایای خیلی زیادی دریافت کردم هدایایی که تمام خواسته هایم را پوشش میداد.

من بعد از کار کردن روی خودم ، و متعهد شدن به این سایت و استاد عزیز تر از جانم زندگی ام متحول شد.

استاد جان دیشب در خواب چنان در آغوش گرفتم شمارو که گویا واقعی ست  و خیلی ازتون تشکر کردم.