ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!

در این فایل استاد عباس منش در مورد تجربیات خود در به کارگیری قانون صحبت می کند
واقعیت این است که افراد بسیار زیادی نگاه فانتزی به قوانین کیهانی دارند. آنها فقط به عنوان یک قرص مسکن به این قوانین نگاه می‌کنند. آنها نمی خواهند از این قوانین به عنوان پایه و اساس زندگی خود استفاده کنند.

اما استاد عباس منش در این فایل با بیان داستانی در مورد زندگی خود‌، کاملا واضح و شفاف توضیح می‌دهد که چطور این قوانین را در عمل اجرا کرده، چطور بر ترس هایش غلبه کرده و چطور ایمان به خدا را در وجودش نهادینه کرده است.

موضوع اینجاست که افراد زیادی به صورت بنیادین باور نمی کنند که افکار و باورهای شان در حال خلق شرایط بیرونی زندگی شان است. آنها نمی‌توانند بپذیرند که تمام کنترل زندگی در دستان خودشان است.
آنها این قانون ساده را باور نمی کنند که اگر بتوانید افکارتان را و کانون توجه‌تان را کنترل کنید می توانید زندگی خود را به شکلی که میخواهید خلق کنید.

استاد عباس منش در این برنامه با توضیحات فراوان سعی می‌کند به شما کمک کند که این قانون را باور کنید از آن استفاده کنید تا در آن به مهارت برسید.


متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

بعضی از دوستان قانون رو درست درک نکردند. من صدها فایل به صورت رایگان روی سایت قرار دادم. هر کدوم از این فایلها رو اگه درست درکش کنید شرایط زندگیتون به طور کاملا محسوس تغییر میکنه. اگه زندگیتون تغییر نکرده به این دلیله که اون حرفا رو باور نکردین.

نگاه خیلی از دوستانی که نتایج خیلی بزرگی توی زندگیشون نمیگیرن اینه که این حرفها حرفهای فانتزیه، حرفهای خیلی قشنگیه و فقط مثل یه قرص مسکن بهش نگاه می کنن اما هیچ باوری وجود نداره، در نتیجه هیچ عملی وجود نداره.

اون دوستانی که توی مسیر با من ادامه دادن و نتایج بزرگ گرفتن و همیشه با ما هستن این حرفها رو باور کردن، نتیجه گرفتن، اگه از فایل های رایگان یا از دوره های مختلف که روی سایت هست استفاده کردی و تغییری در زندگیت رخ نداده حالا تغییر در تموم جنبه ها، سلامتی، روابط و ثروت تغییر محسوسی رخ نداده به این دلیله که این حرفارو باور نکردی، مثل یه روزنامه نگاه کردی بهشون، مثل یه آهنگ گوششون کردی، مثل یک فیلم نشستی پاش و نگاهش کردی.

یه تجربه از خودم می گم:  وقتی که برای اولین بار این نکته رو فهمیدم که افکار من داره اتفاقات منو رقم میزنه، برای من دیگه تموم شد.

گفتم اگه قانون اینه، من شروع میکنم به تغییر زندگیم؛ شروع میکنم به داشتن آرزو؛ من شروع میکنم به داشتن خواسته؛ من شروع میکنم به خلق زندگیم اونجوری که میخوام؛

از لحاظ مالی هم من برای تغییر زندگیم و تغییر باورهای محدودکننده ام کلی هزینه کردم. توی همون شرایطی که شرکتمون درآمدش کم بود هزینه‌های زندگی هم بود، یه مبلغ کمی میموند رو کتاب می خریدم.

از همون اول به اندازه‌ای که عمل میکنی جواب میگیری. حالا جواب بزرگتری می خوای، باید بیشتر و بهتر به قانون عمل کنی.

مثل پیانو هست هرچقدر بیشتر تمرین میکنی بهتر میتونی کار کنی. مثل هر ورزش دیگه ای، مثل هر ساز دیگه ای، مثل نقاشی، مثل هر کار دیگه ای، وقتی روی قانون بیشتر کار میکنی مهارتت بیشتر میشه. به همین دلیل هم وقتی اومدم آمریکا چیزی با خودم نیاوردم، هیچی با خودم نیاوردم.

دوستانی که مهاجرت کردن میدونن میان کلِ زندگی‌شون رو میفروشن و تبدیل میکنن به پول و دلار و بلند میشن مهاجرت میکنن. من نه، من هرچی که داشتم گذاشتم گفتم اگه قانون اینه که میام خلقش میکنم.

چون من قبلاً توی مهاجرت از بندرعباس به تهران این کارو کرده بودم. به این فکر کنید که چطور من دارم از قانون استفاده میکنم، از این قانونی که دارم فریادش میزنم توی آموزش هام و نتایج من رو هم شما دارید می بینید که بین میلیون ها سایت-بدون هیچ تبلیغی- این حد از افراد میان توی سایت و دوره های من رو می خرن و از نتایجشون می نویسن و به محض اینکه یه فایل جدید می گذارم اینهمه نظر میاد روی سایت اون هم بدون اطلاع رسانی و تبلیغ؟!!

اونهم توی زمانی که همه دارن تبلیغات میکنن، هر کسی یه چیزی داره میره توی بوق و کرنا میکنه، هزاران سایت تبلیغ میکنه!

دوستانی که توی حوزه کاری ما هستن میلیون ها میلیون تومان فقط توی هفته تبلیغ میکنن، توی کانال های تلگرامی، صفحه های اینستاگرامی، سایتها، رادیو، تلویزیون.

چی میشه یه آدمی نه اصلن تبلیغاتی داره، نه اصلاً کار خاصی میکنه، نشسته و این حد از مخاطب عاشقانه میان از برنامه هاش استفاده میکنن، پول میدن میخرن محصولاتش رو، بدون اینکه یک ریال تبلیغ کنه، بدون اینکه یک ریال برای این کار اصلاً خودش رو به زحمت بندازه، اونم در حالی که همه تون میدونید که همه به خاطر یه لقمه نون چه جوری دارن میدوئن، اونایی که قانون رو بلد نیستن

اینا باید به شما یه سری چیزها رو یاد بده باید به شما یه سری چیزها رو بگه، یه تفاوتی هست، اتفاقاتی داره میفته، اون باور و ایمانی که من داشتم این نتایج رو برای من رقم زده اینا باید به شما بگه که یه نوع اتفاقات دیگه هم میتونه بیفته توی همین شرایط، توی همین روزها، میتونه یه جور دیگه باشه.

من کسی هستم که نتایج زندگیم داره ثابت میکنه صحت طرز فکرم رو.

مگه من فقط دارم توی دنیا این کارو انجام میدم، چرا نتایج من اینقدر متفاوته؟ چرا افراد اینقدر عاشقانه میخوان دوره‌ها رو تهیه کنن؟ چرا اینقدر بچه هایی که دوره های قبلی رو تهیه میکنن میان برای دوره‌های بعدی و قبل از اینکه یه دوره آماده بشه صدها بار از طرق مختلف درخواست میکنن که دوره جدید آماده بشه.

نمیدونم نگاهتون چه جوریه؟ نمیدونم چطور دنیای اطرافتون رو میبینید؟

ولی این اتفاقات باید به شما بگه یه چیز متفاوتی داره اینجا گفته میشه، یه اتفاق متفاوتی از اطرافتون داره میفته، بزرگترین برند ها صبح تا شب دارن تبلیغ میکنن، میلیاردها دلار داره هزینه تبلیغات میشه، من گفتم اگه باورهام داره کارها رو انجام میده نیازی نیست من تبلیغ کنم، من خودم رو توی مدار مناسب قرار میدم خداوند همه کارها رو انجام میده، من نیازی نیست که برم داد بزنم بیایید این فایل هست این برنامه هست نه من نیازی نیست این کارو بکنم.

من اومدم یه قانون ساده گذاشتم گفتم این قانونی که خداوند توی قرآن بارها و بارها گفته که زندگی ما توسط خودمون فقط خلق میشه، توسط خودمون داره ایجاد میشه و بارها و بارها توی قرآن خداوند به شیطان میفرماید که تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری، اونی که بندگی منو میکنه که تاج سر توعه، تو که کاریش نمیتونی بکنی،

وقتی من گفتم آقا اگه داستان اینه که من دارم خلق میکنم زندگیم رو، پس میشینم خلق میکنم زندگیم رو. کل کار اینه که بتونم افکارم رو کنترل کنم، کل دوره های من بِیسش همینه⚜

من هیچ وقت ادعا نمیکنم توی دوره هام چیز جدیدی میخوام بگم، هیچ وقت من این ادعا رو نداشتم، ولی این ادعا رو میکنم که هر دوره‌ای برای خودم کلی باورهای بهتر ایجاد میکنه، کلی مسیرو صاف تر میکنه، مثل همون بحث تمرین پیانو هست. هر دوره‌ای داره دست های منو آماده تر میکنه. من اصلاً یه سخنران نیستم، من انگیزش بخش نیستم، من عمل کننده به یک سری قوانین هستم و افراد از فرکانس من، از نتایج من به این آگاهی ها میرسن و اونها هم عمل میکنن و نتیجه میگیرن. یعنی اصلاً نگاه من این نیست که بیام برای شما یه سری حرف های قشنگ بزنم خودم برم یه جور دیگه زندگی کنم بگم من به عنوان بیزینس دارم به این قضیه نگاه میکنم . من با این آگاهی‌ها زندگی میکنم، هر کسی که عباس منش رو باهاش یک ساعت بوده باشه میدونه که عباس منش این نحوه زندگیشه، این روش زندگیشه، نتایجش هم مشخص میکنه، در تمام ابعاد مشخص میکنه.

بنابراین دوره های من برای همه نیست، برای اونایی که آمادگیش رو دارن.

به همین دلیل هم ما تبلیغی نداریم جایی. اونایی که توی مدار هستن خودشون ما رو پیدا میکنن، هیچ وقت من برای همه صحبت نمیکنم، برای اونایی که آمادگی دارن. اونایی که آمادگی دارن اونایی هستن که تمرین ها رو جدی میگیرن، باور میکنن و نتیجه میگیرن.

محصولات من برای فردی هست که همون ایمان شروع کار منو داشته باشه. اگه میخواد به عنوان یه چیز فانتزی نگاه کنه یه مدت حالش خوب بشه، مُسَکن باشه براش، من نمیخوام باهاش کار کنم، مبلغ و هزینه های دوره های من برای کسیه که بتونه اون مبلغ رو پرداخت کنه.

 توی این دوره ۱۲ قدم، شما قدم اول رو میایی اگه قدم اول تاثیری داشت باید یه تاثیری نشون بده که بتونی از شرایط مالیش برای خرید قدم دوم استفاده کنی، اگه نداشت اصلاً قدم رو ادامه نده. 

دلیل اینکه شما از کلام من تأثیر می پذیرید، بحث فرکانس هست و نه کلام. «فرکانس»، از عمل به آگاهی ها میاد نه از یک سری حرف های قشنگ زدن. هزاران نفر دارن حرف های قشنگ توی اینترنت میزنن چرا شما با اونا ارتباط برقرار نمیکنید؟!

برید ببینید توی کامنتها هزاران نفر نوشتن ما با فلان دوره های مختلف موفقیتی آشنا شدیم بعد که یه ذره مدارمون رفت بالا با شما آشنا شدیم و تازه اونجا شما رو شناختیم هر کدوم از یک طریق مختلف، این چی رو نشون میده؟؟

این اینو نشون میده که وقتی شما روی خودت کار میکنی، روی مدار بالا قرار میگیری افرادی که توی اون مدار قرار میگیرن میان روی خودشون کار میکنن میان بالا تو رو پیدا میکنن، لازم نیست کاری بکنی.

شما برید توی بازار، برید توی صنف های مختلف، پارچه فروش ها، توی هر صنفی توی بازار، طلا فروش ها، ساعت فروشها، آهن فروش ها، برید توی بازار یه قدمی بزنید یه سری مغازه هست اصلا قُلقله هست سرشون، مغازه های بغلی اونها اصلاً پرنده پر نمیزنه، اونجا سوزن بندازی زمین نمیخوره اینقدر که جمعیت هست

خدا وکیلی برید توی بازار شهرتون هر شهری که هستید یه نگاهی بکنید به مغازه ها آخه جاشون که یکیه، جنسشون هم که یکیه، مردم هم که همون مردم هستن، شرایط اقتصادی هم که همون شرایط اقتصادیه، پس قضیه چیه که بعضی ها دارن این خان نعمت الهی رو اینجوری ازش استفاده میکنن؟؟ کرور کرور نعمت و ثروت وارد زندگیشون میشه بقیه دارن همینجوری با حسرت و حسادت به اونایی که موفقن نگاه میکنن توی همون بازار. چند وقت بعدش ورشکست میشن میرن سراغ یه کار دیگه، فکر میکنن کار ایراد داشت، فکر میکنن اون بازاره ایراد داشت، اون مغازه هه ایراد داشت، اون رقیبه نمیذاشت کار بکنن، این تفاوت ها باید به شما یه چیزهایی رو بگه، یه نوع نگاه دیگه ای هست به قول حضرت علی الرزق رزقان یه رزقی هست که تو دنبالش میری. من این جمله رو وقتی اولین بار تو نهج‌البلاغه خوندم اصلاً ذهن من متلاشی شد میگه الرزق رزقان ما دو نوع رزق داریم، یه نوع رزقی که تو دنبالش میری، یه رزقی که اون دنبال تو میاد، من گفتم من میخوام یاد بگیرم که چه باورهایی داشته باشم که رزق دنبال من بدوود نه اینکه من بدووام دنبال رزق.

من هیچ چیزی رو برای مخفی کردن نذاشتم من هیچ فوت کوزه گری رو نذاشتم، من آنچه رو که دریافت کردم و آنچه رو که عمل کردم بهش و آنچه رو که باهاش نتیجه گرفتم رو توی دوره‌ها میام میگم، هر چقدر نتیجه‌های من بزرگتر میشه آگاهی من خالص تر میشه و من میام میگم و این مسیر تا ابد ادامه داره، تا هر وقت که به من الهام بشه و احساس کنم باید گفته بشه، این کارو انجام میدم.

زندگی شما هر روز داره توسط ورودی های ذهنی شما خلق می شه. وقتی داری روی افکارت کار میکنی و کنترل میکنی و افکارت رو آگاهانه جهت‌دهی می کنی، اتفاقات دلخواه رو خلق می کنی. مثل بدن شما. بدن شما چه جوری کار می کنه؟! هر روز داره غذا رو به عنوان انرژی دریافت می کنه. اگه غذای بد بخوری انرژی بد دریافت میکنی. اگه غذا نخوری انرژی دریافت نمیکنی، ماشین تو داره چه جوری حرکت میکنه؟ این نیست که یکبار بنزینش بزنی بگی ماشین باید تا ابد حرکت کنه.  به اندازه‌ای که از ماشین استفاده می کنی، داره سوخت مصرف میکنه، هر وقت خواستی دوباره ازش استفاده کنی باید دوباره سوخت واردش کنی، ذهن هم همینه. همیشه باید بهش ورودی بدی. ورودی خوب بدی نتیجه خوب خلق می کنی.

قانون اینه که باورهای تو هستن که اتفاقات رو دارن رقم میزنن. به محض اینکه روی خودتون به صورت واقعی کار میکنید نتایج میاد. اما نتایج به اندازه‌ای که داری روی خودت کار میکنی. کسی که یک عمر با ترس زندگی کرده، یک عمر با نگرانی، با اضطراب بوده، انتظار بی جایی هست که با یک فایل دیدن مغزش تغییر کنه، برای من هم این اتفاق نیفتاده، ولی به اندازه‌ای که میاد تغییر میکنه، باور هاش رو عوض میکنه، به همون اندازه نتایج شروع میشه، و بعد میفته روی دور و تغییر کردن هی براش راحت تر میشه. چرا؟ چون تمرین کرده، چون تغییر کردن و باورهای خوب ساختن براش راحت تر میشه، نتایج بزرگتر هی راحت تر براش به وجود میاد.

تو مسائل مالی که خیلی هاتون پاشنه آشیل تونه، دلیل اینکه زمان بیشتری میبره به خاطر اینه که باورهای مخرب بیشتری توی ذهنتون هست، خیلی هاتون دیدید در مورد یک موضوعی مثلاً در مورد روابط عاطفی همیشه ترس داشتید، نگران بودید، میایید روی خودتون کار میکنید ولی با یه تلفن بد، با یه اتفاق بد، با یه خبر بد، کل ترس ها با هم برمیگرده، معلومه که به اندازه کافی روی خودت کار نکردی که اینقدر راحت همه چیز تغییر میکنه

میای روی مسائل مالی روی خودت کار میکنی یه ذره اوضاع بهتر میشه با یه نشانه بد از بازار، با یه اخبار بد، یا همکارت میاد میگه اوضاع خرابه، همون اول ترس‌ها برمیگرده دوباره، به همین راحتی با یک خبر کل این داستان دوباره خراب میشه، اگه به این راحتی داستان خراب میشه به این دلیله که زیاد روی خودت کار نکردی، به این دلیل که هنوز باور ها رو درست نساختی، وقتی که باور ها درست ساخته بشه به این راحتی تغییر نمیکنه، ولی چون باورهای منفی درست ساخته شده خیلی خوب، محکم، با پایه و اساس تو مغزت ساخته شده یه ذره که میای خرابش میکنی با یک خبر، دوباره روی این علف های هرز یه ذره کار نمیکنی سریع میزنن میان بالا

چون پایه اش خیلی خوبه. چرا پایه اش خوبه؟ چون خیلی تکرار شده نسل در نسل در نسل تکرار شده، مخصوصاً در مورد مسائل مالی اینارو گفتم که باز قانون رو بهتر درک کنید.

بنابراین دوست داشتم تفاوت ها رو  بدونید. برای اینکه قانون همیشه داره کارش رو درست انجام میده، اون که کارش رو درست انجام نمیده خودمون هستیم. وگرنه خداوند بی نقصه، خداوند سریع الاجابه هست، خداوند عالیه، خداوند میگه درخواست کن من همیشه در حال اجابتم: اما به یه شرط، ایمان

به شرطی که ایمان داشته باشی

ایمان رو چی نشون میده؟ از کجا میفهمی یه آدمی ایمان داره؟!

 از جای مهر روی پیشونی؟ از ریش بلند؟ از تسبیح؟

نه، از عملکرد می فهمیم.

کسی که بلند میشه و قدم برمیداره، حرکت میکنه، اونجوری که باور داره عمل میکنه. عمل میکنه به آنچه که میگه.

اونایی که عمل کردن، اونایی که باور داشتن، اونایی که ایمان داشتن، این ایمان باعث حرکتشون شده.

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    197MB
    58 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    607MB
    58 دقیقه
  • فایل صوتی ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    51MB
    58 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1135 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد حیدری» در این صفحه: 3
  1. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3523 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و خانم فرهادی و تیم پر تلاش عباس منش

    واقعا دمت گرم استاد. که خیلی خالصانه و واقعا استادانه قصد آموزش و هدایت ما به مسیر درست رو داری. این فایل یجورایی هم تلنگر به من بود. و دوست دارم بارها بهش گوش بدم.

    همیشه میگی استاد که نیازی به تبلیغات نیست. تو مدارو فرکانسش که قرار بگیری افراد میان و ازت خرید میکنن. با این که اوایل کارم تبلیغات کردم و نتیجه خاصی نگرفتم اما بازهم گاهی اوقات ذهنم فراموش میکنه و میخوام برم تبلیغات کنم. همش فکر میکنم که باید یک کار فیزیکی کنم و پیشرفت کنم. اما باز به خودم یادآوری میکنم که جهان با کار فیزیکی ما کاری نداره با فرکانس ما کار داره. این که ما توی چه فرکانسی هستیم. این که ما توی چه مداری هستیم و چه باوری داریم. با اینا کار داره.

    خیلی جالب بود یک روز نشستم بررسی کردم با خودم گفتم ببین هدف از تبلیغات اینه که محصول و خدمتمون رو به بقیه بشناسونیم و بگیم که ما همچین محصولی داریم یا همچین خدمتی ارائه میدیم تا بیان از ما خرید کنن و یا از خدمات ما استفاده کنن. تا اون روز چیزی حدود 2500 نفر میدونستن که من چه محصولی دارم و چه خدمتی ارائه میدم. یعنی با تبلیغاتی و کار فیزیکی که انجام داده بودم به 2500 نفر خودم و محصولم رو معرفی کرده بودم. اما نکته جالبش اینجاست که از اون 2500 نفر کمتر از 5 نفر محصول من رو تهیه کردن و چند نفری هم تماس گرفتن و اطلاعات کسب کردن و تمام.

    گفتم خداوکیلی بین دو هزااااااااار و پوووووونصد نفر کمتر از 5 نفر؟ آخه چجوری؟ تناسب افتضاحی داره که!

    بعد به این نتیجه رسیدم که این تبلیغاته نیست که کاری انجام میده. این باور ماست که باعث میشه افراد توی مدار ما قرار بگیرن و از محصول یا خدمات ما استفاده کنن.

    یک چیز جالب رو هم بگم. اون 5 نفری هم که خرید کردن نمیدونم از کجا اومدن و چجوری پیداشون شد. چون اصلا تبلیغات منو ندیده بودن. و فقط توی مدارم قرار گرفته بودن و با هم برخورد کردیم.

    پس یادمون باشه که نخوایم با تبلیغات کردن تکامل رو دور بزنیم یا این که عجله کنیم و باورهارو دست کم بگیریم.

    همه چیز باور ماست. حتی تبلیغاتت هم به اندازه باورت نتیجه میده.

    این از موضوع اول.

    موضوع دیگه ای که لازم دونستم در موردش صحبت کنم بحث قیمت محصولاته. خیییییلی از دوستان میگن قیمت محصولات بالاست و برای قشر پولداره و ازین حرفا. منم قبلا این فکرارو میکردم. اما بهتون پیشنهاد میکنم که یک سری به سایت های دیگه بزنید و قیمت محصولاتشون رو ببینید. بعدا میفهمید که محصولات استاد واقعا ارزونه. طرف برای یک دوره یک سالش بالای 20 میلیون تومن قیمت گذاشته. تازه این هزینه دورس. تو باید یک سال ماهی چند بار بری تهران و بیای و این خودش هزینه جداگونه داره.

    یا یک سمینار آنتونی رابینز پارسال و با قیمت دلار قبل بالای 40 میلیون تومن بود.

    کتابای الانم که توی ایران قیمتاش رفته بالا و شما چند جلد بخرید شاید دو رو بر 500 تومن براتون در بیاد و تازه این آگاهی هارو به هیچ عنوان توی اونها پیدا نمیکنید.

    دوستانی که میگید قیمت محصولات بالاس. باید بهتون بگم که من قبل از این که بیام و محصولات استاد رو تهیه کنم و افتخار شاگردی ایشون رو داشته باشم اغلب اساتید ایران رو دور زدم. کلی هزینه کردم و وقت و انرژی گذاشتم اما به اون چیزی که میخواستم نمیرسیدم. همش احساس ترس و عقب موندگی از بقیه داشتم (طبق آموزش هایی که میدادن) و …. . خلاصه هدایت شدم به این مسیر و هیچ وقت یادم نمیره اون شبی که وارد سایت شدم و تصمیم گرفتم با این متد استاد پیش برم به خانم فرهادی گفتم که من تمام فایل هایی که از اساتید دیگه داشتم رو کنار گذاشتم و میخوام فقط با استاد باشم. و ایشون گفتن که بهترین تصمیم زندگیتو گرفتی.

    دوستان محصولات استاد قیمتش بالاس و گرون نیست.

    گرون به چیزی میگن که ارزش خرید نداشته باشه.

    اما این محصولات طلاست و با هر کدومش زندگی ها تغییر کرده و میکنه.

    تا حالا به این دقت کردین؟ همه یا لا اقل افرادی که من تا به حال باهاشون برخورد داشتم میگن پراید گرونه. اما حتی یک نفر رو ندیدم که بگه بنز گرونه. میگن بنز قیمتش بالاس. چرا؟ چون واقعا ارزش خرید داره.

    و این محصولات ارزون ترین چیزیه که میشه باهاشون به موفقیت در تمام جنبه های زندگی برسید.

    اگر الان پول دوره رو نداری معنیش اینه که خب نباید بخریش. به همین سادگی. وقتی من و شما اونقدری پول نداریم که به راحتی بتونیم مبلغ محصولات رو پرداخت کنیم یعنی هنوز به اندازه کافی باورهای مالی قوی برای خودمون نساختیم و اون محصول رو نباید تهیه کنیم. نیازی نیست که ناراحت بشیم یا قهر کنیم یا به خودمون فشار بیاریم برای خرید دوره.

    ما باید با همین فایل هایی که استاد به صورت رایگان روی سایت قرار داده و محصولات ارزون قیمت تر مثل کتاب های استاد مسیر رو برای خودمون هموار تر کنیم تا بتونیم به راحتی محصولات رو تهیه کنیم.

    پس به جای قر زدن بیایم خودمون رو قوی تر کنیم. باورهای خودمون رو قوی تر کنیم :)

    و واقعا استاد حرف فوق العاده ای زدی که اغلب ماها به عنوان مسکن و روزنامه وار این مطالب رو دنبال میکنیم. واقعا باید در روش آموزش دیدنم تجدید نظر کنم.

    به قول آیت الله بهجت که میگه یک عمر گناه کردیم و او به ما محبت کرد. اگر بندگی اش را میکردیم چه میکرد

    میخوام اینو بگم که ما با همین روزنامه وار دنبال کردن مطالب اینقدر نتیجه میگیریم. اگر واقعا با جون و دل این مطالب رو دنبال کنیم چه شود.

    واقعا ممنونم ازت استاد.

    در پناه الله یکتا شاد و پسروز و ثروتمند باشی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  2. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3523 روز

    سلام دوست عزیزم

    دقیقا همینطوره

    هیچ کدوم از ما با عمل کردن به این قانون مشکلی نداریم و چه بسا تمرین هم میکنیم اما نکته ای که من متوجه شدم اینه که ایمانمو به این قوانین ضعیفه که نتایج برامون کمرنگه. تمرینات رو انجام میدیم اما ته ذهنمون باز دنبال یک کار فیزیکی میگردیم، دنبال زور زدن هستیم.

    به نظرم بیشتر باید روی ایمانمون کار کنیم. خودم به شخصه که باید خییییلی بیشتر کار کنم.

    ممنون از محبتی که داشتید و کامنت رو مطالعه کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3523 روز

    سلام دوست خوبم

    واقعا همینطوره ما به اندازه ای که باید از دوره ها استفاده نمیکنیم و باورشون نمیکنیم. مثلا دوره رو تهیه میکنیم بعد گوش میدیم که ببینیم استاد چی میگه. بعد که تموم میشه خیلیامون میگیم که چیز خاصی نبود. اینا که چیزی نیست. باید فلان دوره رو تهیه کنم بعد.

    بعد میریم اون دوره رو هم تهیه می کنیم باز میگیم نه اینم چیز خاصی نگفت. باید برام فلان دوره رو بگیرم.

    یعنی همش فکر میکنیم که در فلان دوره چیز خاصی گفته میشه و یا فوت کوزه گری هست که فقط توی اون دوره گفته شده.

    من خیلی از دوره های استاد رو تهیه کردم و متوجه شدم که بیس اصلیش یک چیزه و در مورد یک چیز با بیان و محوریت موضوع اون دوره توضیحات رو میده.

    و استاد هم توی همین فایل گفت که من هیچ ادعایی ندارم که توی دوره هام چیز جدیدی میگم. اما این ادعا رو دارم که آگاهیم خالص تر شده و توی دوره جدید آگاهی هارو با خلوص بیشتری بیان میکنم.

    ما فقط باید قدر داشته هامونو (دوره هایی که داریم و یا حتی فایل های رایگان) بیشتر بدونیم و بهتر و بهینه تر ازش استفاده کنیم.

    سپاس از لطفت دوست خوبم.

    شاد و پیروز باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: