ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!

در این فایل استاد عباس منش در مورد تجربیات خود در به کارگیری قانون صحبت می کند
واقعیت این است که افراد بسیار زیادی نگاه فانتزی به قوانین کیهانی دارند. آنها فقط به عنوان یک قرص مسکن به این قوانین نگاه می‌کنند. آنها نمی خواهند از این قوانین به عنوان پایه و اساس زندگی خود استفاده کنند.

اما استاد عباس منش در این فایل با بیان داستانی در مورد زندگی خود‌، کاملا واضح و شفاف توضیح می‌دهد که چطور این قوانین را در عمل اجرا کرده، چطور بر ترس هایش غلبه کرده و چطور ایمان به خدا را در وجودش نهادینه کرده است.

موضوع اینجاست که افراد زیادی به صورت بنیادین باور نمی کنند که افکار و باورهای شان در حال خلق شرایط بیرونی زندگی شان است. آنها نمی‌توانند بپذیرند که تمام کنترل زندگی در دستان خودشان است.
آنها این قانون ساده را باور نمی کنند که اگر بتوانید افکارتان را و کانون توجه‌تان را کنترل کنید می توانید زندگی خود را به شکلی که میخواهید خلق کنید.

استاد عباس منش در این برنامه با توضیحات فراوان سعی می‌کند به شما کمک کند که این قانون را باور کنید از آن استفاده کنید تا در آن به مهارت برسید.


متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

بعضی از دوستان قانون رو درست درک نکردند. من صدها فایل به صورت رایگان روی سایت قرار دادم. هر کدوم از این فایلها رو اگه درست درکش کنید شرایط زندگیتون به طور کاملا محسوس تغییر میکنه. اگه زندگیتون تغییر نکرده به این دلیله که اون حرفا رو باور نکردین.

نگاه خیلی از دوستانی که نتایج خیلی بزرگی توی زندگیشون نمیگیرن اینه که این حرفها حرفهای فانتزیه، حرفهای خیلی قشنگیه و فقط مثل یه قرص مسکن بهش نگاه می کنن اما هیچ باوری وجود نداره، در نتیجه هیچ عملی وجود نداره.

اون دوستانی که توی مسیر با من ادامه دادن و نتایج بزرگ گرفتن و همیشه با ما هستن این حرفها رو باور کردن، نتیجه گرفتن، اگه از فایل های رایگان یا از دوره های مختلف که روی سایت هست استفاده کردی و تغییری در زندگیت رخ نداده حالا تغییر در تموم جنبه ها، سلامتی، روابط و ثروت تغییر محسوسی رخ نداده به این دلیله که این حرفارو باور نکردی، مثل یه روزنامه نگاه کردی بهشون، مثل یه آهنگ گوششون کردی، مثل یک فیلم نشستی پاش و نگاهش کردی.

یه تجربه از خودم می گم:  وقتی که برای اولین بار این نکته رو فهمیدم که افکار من داره اتفاقات منو رقم میزنه، برای من دیگه تموم شد.

گفتم اگه قانون اینه، من شروع میکنم به تغییر زندگیم؛ شروع میکنم به داشتن آرزو؛ من شروع میکنم به داشتن خواسته؛ من شروع میکنم به خلق زندگیم اونجوری که میخوام؛

از لحاظ مالی هم من برای تغییر زندگیم و تغییر باورهای محدودکننده ام کلی هزینه کردم. توی همون شرایطی که شرکتمون درآمدش کم بود هزینه‌های زندگی هم بود، یه مبلغ کمی میموند رو کتاب می خریدم.

از همون اول به اندازه‌ای که عمل میکنی جواب میگیری. حالا جواب بزرگتری می خوای، باید بیشتر و بهتر به قانون عمل کنی.

مثل پیانو هست هرچقدر بیشتر تمرین میکنی بهتر میتونی کار کنی. مثل هر ورزش دیگه ای، مثل هر ساز دیگه ای، مثل نقاشی، مثل هر کار دیگه ای، وقتی روی قانون بیشتر کار میکنی مهارتت بیشتر میشه. به همین دلیل هم وقتی اومدم آمریکا چیزی با خودم نیاوردم، هیچی با خودم نیاوردم.

دوستانی که مهاجرت کردن میدونن میان کلِ زندگی‌شون رو میفروشن و تبدیل میکنن به پول و دلار و بلند میشن مهاجرت میکنن. من نه، من هرچی که داشتم گذاشتم گفتم اگه قانون اینه که میام خلقش میکنم.

چون من قبلاً توی مهاجرت از بندرعباس به تهران این کارو کرده بودم. به این فکر کنید که چطور من دارم از قانون استفاده میکنم، از این قانونی که دارم فریادش میزنم توی آموزش هام و نتایج من رو هم شما دارید می بینید که بین میلیون ها سایت-بدون هیچ تبلیغی- این حد از افراد میان توی سایت و دوره های من رو می خرن و از نتایجشون می نویسن و به محض اینکه یه فایل جدید می گذارم اینهمه نظر میاد روی سایت اون هم بدون اطلاع رسانی و تبلیغ؟!!

اونهم توی زمانی که همه دارن تبلیغات میکنن، هر کسی یه چیزی داره میره توی بوق و کرنا میکنه، هزاران سایت تبلیغ میکنه!

دوستانی که توی حوزه کاری ما هستن میلیون ها میلیون تومان فقط توی هفته تبلیغ میکنن، توی کانال های تلگرامی، صفحه های اینستاگرامی، سایتها، رادیو، تلویزیون.

چی میشه یه آدمی نه اصلن تبلیغاتی داره، نه اصلاً کار خاصی میکنه، نشسته و این حد از مخاطب عاشقانه میان از برنامه هاش استفاده میکنن، پول میدن میخرن محصولاتش رو، بدون اینکه یک ریال تبلیغ کنه، بدون اینکه یک ریال برای این کار اصلاً خودش رو به زحمت بندازه، اونم در حالی که همه تون میدونید که همه به خاطر یه لقمه نون چه جوری دارن میدوئن، اونایی که قانون رو بلد نیستن

اینا باید به شما یه سری چیزها رو یاد بده باید به شما یه سری چیزها رو بگه، یه تفاوتی هست، اتفاقاتی داره میفته، اون باور و ایمانی که من داشتم این نتایج رو برای من رقم زده اینا باید به شما بگه که یه نوع اتفاقات دیگه هم میتونه بیفته توی همین شرایط، توی همین روزها، میتونه یه جور دیگه باشه.

من کسی هستم که نتایج زندگیم داره ثابت میکنه صحت طرز فکرم رو.

مگه من فقط دارم توی دنیا این کارو انجام میدم، چرا نتایج من اینقدر متفاوته؟ چرا افراد اینقدر عاشقانه میخوان دوره‌ها رو تهیه کنن؟ چرا اینقدر بچه هایی که دوره های قبلی رو تهیه میکنن میان برای دوره‌های بعدی و قبل از اینکه یه دوره آماده بشه صدها بار از طرق مختلف درخواست میکنن که دوره جدید آماده بشه.

نمیدونم نگاهتون چه جوریه؟ نمیدونم چطور دنیای اطرافتون رو میبینید؟

ولی این اتفاقات باید به شما بگه یه چیز متفاوتی داره اینجا گفته میشه، یه اتفاق متفاوتی از اطرافتون داره میفته، بزرگترین برند ها صبح تا شب دارن تبلیغ میکنن، میلیاردها دلار داره هزینه تبلیغات میشه، من گفتم اگه باورهام داره کارها رو انجام میده نیازی نیست من تبلیغ کنم، من خودم رو توی مدار مناسب قرار میدم خداوند همه کارها رو انجام میده، من نیازی نیست که برم داد بزنم بیایید این فایل هست این برنامه هست نه من نیازی نیست این کارو بکنم.

من اومدم یه قانون ساده گذاشتم گفتم این قانونی که خداوند توی قرآن بارها و بارها گفته که زندگی ما توسط خودمون فقط خلق میشه، توسط خودمون داره ایجاد میشه و بارها و بارها توی قرآن خداوند به شیطان میفرماید که تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری، اونی که بندگی منو میکنه که تاج سر توعه، تو که کاریش نمیتونی بکنی،

وقتی من گفتم آقا اگه داستان اینه که من دارم خلق میکنم زندگیم رو، پس میشینم خلق میکنم زندگیم رو. کل کار اینه که بتونم افکارم رو کنترل کنم، کل دوره های من بِیسش همینه⚜

من هیچ وقت ادعا نمیکنم توی دوره هام چیز جدیدی میخوام بگم، هیچ وقت من این ادعا رو نداشتم، ولی این ادعا رو میکنم که هر دوره‌ای برای خودم کلی باورهای بهتر ایجاد میکنه، کلی مسیرو صاف تر میکنه، مثل همون بحث تمرین پیانو هست. هر دوره‌ای داره دست های منو آماده تر میکنه. من اصلاً یه سخنران نیستم، من انگیزش بخش نیستم، من عمل کننده به یک سری قوانین هستم و افراد از فرکانس من، از نتایج من به این آگاهی ها میرسن و اونها هم عمل میکنن و نتیجه میگیرن. یعنی اصلاً نگاه من این نیست که بیام برای شما یه سری حرف های قشنگ بزنم خودم برم یه جور دیگه زندگی کنم بگم من به عنوان بیزینس دارم به این قضیه نگاه میکنم . من با این آگاهی‌ها زندگی میکنم، هر کسی که عباس منش رو باهاش یک ساعت بوده باشه میدونه که عباس منش این نحوه زندگیشه، این روش زندگیشه، نتایجش هم مشخص میکنه، در تمام ابعاد مشخص میکنه.

بنابراین دوره های من برای همه نیست، برای اونایی که آمادگیش رو دارن.

به همین دلیل هم ما تبلیغی نداریم جایی. اونایی که توی مدار هستن خودشون ما رو پیدا میکنن، هیچ وقت من برای همه صحبت نمیکنم، برای اونایی که آمادگی دارن. اونایی که آمادگی دارن اونایی هستن که تمرین ها رو جدی میگیرن، باور میکنن و نتیجه میگیرن.

محصولات من برای فردی هست که همون ایمان شروع کار منو داشته باشه. اگه میخواد به عنوان یه چیز فانتزی نگاه کنه یه مدت حالش خوب بشه، مُسَکن باشه براش، من نمیخوام باهاش کار کنم، مبلغ و هزینه های دوره های من برای کسیه که بتونه اون مبلغ رو پرداخت کنه.

 توی این دوره ۱۲ قدم، شما قدم اول رو میایی اگه قدم اول تاثیری داشت باید یه تاثیری نشون بده که بتونی از شرایط مالیش برای خرید قدم دوم استفاده کنی، اگه نداشت اصلاً قدم رو ادامه نده. 

دلیل اینکه شما از کلام من تأثیر می پذیرید، بحث فرکانس هست و نه کلام. «فرکانس»، از عمل به آگاهی ها میاد نه از یک سری حرف های قشنگ زدن. هزاران نفر دارن حرف های قشنگ توی اینترنت میزنن چرا شما با اونا ارتباط برقرار نمیکنید؟!

برید ببینید توی کامنتها هزاران نفر نوشتن ما با فلان دوره های مختلف موفقیتی آشنا شدیم بعد که یه ذره مدارمون رفت بالا با شما آشنا شدیم و تازه اونجا شما رو شناختیم هر کدوم از یک طریق مختلف، این چی رو نشون میده؟؟

این اینو نشون میده که وقتی شما روی خودت کار میکنی، روی مدار بالا قرار میگیری افرادی که توی اون مدار قرار میگیرن میان روی خودشون کار میکنن میان بالا تو رو پیدا میکنن، لازم نیست کاری بکنی.

شما برید توی بازار، برید توی صنف های مختلف، پارچه فروش ها، توی هر صنفی توی بازار، طلا فروش ها، ساعت فروشها، آهن فروش ها، برید توی بازار یه قدمی بزنید یه سری مغازه هست اصلا قُلقله هست سرشون، مغازه های بغلی اونها اصلاً پرنده پر نمیزنه، اونجا سوزن بندازی زمین نمیخوره اینقدر که جمعیت هست

خدا وکیلی برید توی بازار شهرتون هر شهری که هستید یه نگاهی بکنید به مغازه ها آخه جاشون که یکیه، جنسشون هم که یکیه، مردم هم که همون مردم هستن، شرایط اقتصادی هم که همون شرایط اقتصادیه، پس قضیه چیه که بعضی ها دارن این خان نعمت الهی رو اینجوری ازش استفاده میکنن؟؟ کرور کرور نعمت و ثروت وارد زندگیشون میشه بقیه دارن همینجوری با حسرت و حسادت به اونایی که موفقن نگاه میکنن توی همون بازار. چند وقت بعدش ورشکست میشن میرن سراغ یه کار دیگه، فکر میکنن کار ایراد داشت، فکر میکنن اون بازاره ایراد داشت، اون مغازه هه ایراد داشت، اون رقیبه نمیذاشت کار بکنن، این تفاوت ها باید به شما یه چیزهایی رو بگه، یه نوع نگاه دیگه ای هست به قول حضرت علی الرزق رزقان یه رزقی هست که تو دنبالش میری. من این جمله رو وقتی اولین بار تو نهج‌البلاغه خوندم اصلاً ذهن من متلاشی شد میگه الرزق رزقان ما دو نوع رزق داریم، یه نوع رزقی که تو دنبالش میری، یه رزقی که اون دنبال تو میاد، من گفتم من میخوام یاد بگیرم که چه باورهایی داشته باشم که رزق دنبال من بدوود نه اینکه من بدووام دنبال رزق.

من هیچ چیزی رو برای مخفی کردن نذاشتم من هیچ فوت کوزه گری رو نذاشتم، من آنچه رو که دریافت کردم و آنچه رو که عمل کردم بهش و آنچه رو که باهاش نتیجه گرفتم رو توی دوره‌ها میام میگم، هر چقدر نتیجه‌های من بزرگتر میشه آگاهی من خالص تر میشه و من میام میگم و این مسیر تا ابد ادامه داره، تا هر وقت که به من الهام بشه و احساس کنم باید گفته بشه، این کارو انجام میدم.

زندگی شما هر روز داره توسط ورودی های ذهنی شما خلق می شه. وقتی داری روی افکارت کار میکنی و کنترل میکنی و افکارت رو آگاهانه جهت‌دهی می کنی، اتفاقات دلخواه رو خلق می کنی. مثل بدن شما. بدن شما چه جوری کار می کنه؟! هر روز داره غذا رو به عنوان انرژی دریافت می کنه. اگه غذای بد بخوری انرژی بد دریافت میکنی. اگه غذا نخوری انرژی دریافت نمیکنی، ماشین تو داره چه جوری حرکت میکنه؟ این نیست که یکبار بنزینش بزنی بگی ماشین باید تا ابد حرکت کنه.  به اندازه‌ای که از ماشین استفاده می کنی، داره سوخت مصرف میکنه، هر وقت خواستی دوباره ازش استفاده کنی باید دوباره سوخت واردش کنی، ذهن هم همینه. همیشه باید بهش ورودی بدی. ورودی خوب بدی نتیجه خوب خلق می کنی.

قانون اینه که باورهای تو هستن که اتفاقات رو دارن رقم میزنن. به محض اینکه روی خودتون به صورت واقعی کار میکنید نتایج میاد. اما نتایج به اندازه‌ای که داری روی خودت کار میکنی. کسی که یک عمر با ترس زندگی کرده، یک عمر با نگرانی، با اضطراب بوده، انتظار بی جایی هست که با یک فایل دیدن مغزش تغییر کنه، برای من هم این اتفاق نیفتاده، ولی به اندازه‌ای که میاد تغییر میکنه، باور هاش رو عوض میکنه، به همون اندازه نتایج شروع میشه، و بعد میفته روی دور و تغییر کردن هی براش راحت تر میشه. چرا؟ چون تمرین کرده، چون تغییر کردن و باورهای خوب ساختن براش راحت تر میشه، نتایج بزرگتر هی راحت تر براش به وجود میاد.

تو مسائل مالی که خیلی هاتون پاشنه آشیل تونه، دلیل اینکه زمان بیشتری میبره به خاطر اینه که باورهای مخرب بیشتری توی ذهنتون هست، خیلی هاتون دیدید در مورد یک موضوعی مثلاً در مورد روابط عاطفی همیشه ترس داشتید، نگران بودید، میایید روی خودتون کار میکنید ولی با یه تلفن بد، با یه اتفاق بد، با یه خبر بد، کل ترس ها با هم برمیگرده، معلومه که به اندازه کافی روی خودت کار نکردی که اینقدر راحت همه چیز تغییر میکنه

میای روی مسائل مالی روی خودت کار میکنی یه ذره اوضاع بهتر میشه با یه نشانه بد از بازار، با یه اخبار بد، یا همکارت میاد میگه اوضاع خرابه، همون اول ترس‌ها برمیگرده دوباره، به همین راحتی با یک خبر کل این داستان دوباره خراب میشه، اگه به این راحتی داستان خراب میشه به این دلیله که زیاد روی خودت کار نکردی، به این دلیل که هنوز باور ها رو درست نساختی، وقتی که باور ها درست ساخته بشه به این راحتی تغییر نمیکنه، ولی چون باورهای منفی درست ساخته شده خیلی خوب، محکم، با پایه و اساس تو مغزت ساخته شده یه ذره که میای خرابش میکنی با یک خبر، دوباره روی این علف های هرز یه ذره کار نمیکنی سریع میزنن میان بالا

چون پایه اش خیلی خوبه. چرا پایه اش خوبه؟ چون خیلی تکرار شده نسل در نسل در نسل تکرار شده، مخصوصاً در مورد مسائل مالی اینارو گفتم که باز قانون رو بهتر درک کنید.

بنابراین دوست داشتم تفاوت ها رو  بدونید. برای اینکه قانون همیشه داره کارش رو درست انجام میده، اون که کارش رو درست انجام نمیده خودمون هستیم. وگرنه خداوند بی نقصه، خداوند سریع الاجابه هست، خداوند عالیه، خداوند میگه درخواست کن من همیشه در حال اجابتم: اما به یه شرط، ایمان

به شرطی که ایمان داشته باشی

ایمان رو چی نشون میده؟ از کجا میفهمی یه آدمی ایمان داره؟!

 از جای مهر روی پیشونی؟ از ریش بلند؟ از تسبیح؟

نه، از عملکرد می فهمیم.

کسی که بلند میشه و قدم برمیداره، حرکت میکنه، اونجوری که باور داره عمل میکنه. عمل میکنه به آنچه که میگه.

اونایی که عمل کردن، اونایی که باور داشتن، اونایی که ایمان داشتن، این ایمان باعث حرکتشون شده.

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    197MB
    58 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    607MB
    58 دقیقه
  • فایل صوتی ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    51MB
    58 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1135 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد صادق امام بخش زاده» در این صفحه: 2
  1. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 3189 روز

    سلام به همراهان. داشتم به این فایل گوش میدادم و گفتم محمد خداوکیلی چرا کامل جدی نمیگیری این مباحث رو؟ وقتی میخوای پای صحبت عباس منش بشینی طوری فکر کن که انگار داری میری مهارت مورد علاقت رو پیش معلم و استادت ارتقا بدی. زووورت که نکردن بیای بشینی یاد بگیری که.. خودت یک سری مشکلات و مسائل تو زندگیت داری و کلی به در بسته خوردی و دادت رفته بود بالا که این چه وضع زندگیه و خدا هم راه رو نشونت داده.. پس تمرکز و دقتت رو به کار بگیر، گوش به زنگ باش، مراحلی که میگه رو جدی بگیر و دنبال کن، دقیقا مثل این هست که سازت رو گرفتی دستت و استادت داره آموزش میده تو قرار نیست بگی آفرین باریکلا خیلی قشنگ بود .. تو قراره قطعه رو بنوازیش، تو قرار انجامش بدی چیزی رو که آموزش میده. قرار نیست بشینی نگاه کنی.. قرار نیست وقت و انرژی خودت رو هدر کنی که.. پس سازت رو بگیر دستت و شروع کن به نواختن. قطعه ی سختیه؟‌ عادت نداری؟ برای همه همینطور بوده و ادامه بدی و جدیتت رو حفظ کنی مثل هر کار دیگه که توش مهارت بدست آوردی، در اینم مهارت به دست میاری و کار سختی و پیچیده ای نیست. میخوام سازم رو بگیرم دستم تا زندگیم رو اونطوری که میخوام به صدا دربیارم. برای اینکه این نکته فوق مهم از یادم نره باید یک برگه بزرگ چاپ کنم بزارم جلوی روم و یک عکس از یکی بزرگترین نوازندگان مورد علاقم مثل پاکو دلوسیا یا رافائل کورتز رو بزارم جلوی روم که این مثال رو دقیقا مو به مو اجرا کنم. با دسیپلین کامل. میدونی؟ انقدر یک گوشم در بوده یک گوشم دروازه احساس میکنم ارزشی برای مطالب فوق العاده ی استاد قائل نمیشم که مشکل از منه پس باید این ارزش رو از نو بسازم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 3189 روز

    سلام سپاسگزارم از خدای استاد و مطالبی که به من الهام شد در این فایل. من ۹۵٪ از مبلغ سرمایه گزاری برای قدم اول رو دارم ۵٪ پول کم دارم که بایستی با عمل به آگاهی هایی که در حال حاضر در اختیارم هست و تکرارشون خودم رو وارد مدارهای بالاتر کنم. قطعا ترمزی وجود داره چون قانون اشتباه نمیکنه. من دوست دارم قدم ها رو همراه با دوستان بردارم ولی باید در مدارش باشم. عجله ای در کار نیست روی خودم کار میکنم. مهمترین چیزی که دو روزه دارم بهش فکر میکنم باورهای شرک آلودی هست که دارم و هر جا ترسی دارم باور شرک آلودی وجود داره. در این فایل هربار استاد کلمه «تبلیغ» رو به زبون آوردن من گفتم نگاه کن شرکی که داریو.. تبلیغ عامل موفقیت مالی نیست.. تبلیغ عاملی بیرونیه.. تبلیغ که کار نمیکنه این فرکانس های منه که داره کار میکنه، چطور تسلا تونسته چطور استاد تونسته پس من هم میتونم. استاد شما مرد عمل هستید و منم میخوام مثل شما مرد عمل باشم چون شما تونستید پس منم میتونم. چون خدای من با خدای شما و خدای ایلان ماسک یکیه. پس منم باید تکرار کنم که با یکبار برخورد به ناخواسته نریزم به هم. وقتی که این دوره رو قرار دادید نه تو تلگرام نه در ایمیل همون موقع اطلاع رسانی نکردید و فکر کنم به همین دلیل بوده که روی باور توحیدیتون کار کردید و روی اونها حساب نکردید. اینها برای من نشونه هست. البته فاز اجراییتون تکاملی بود و آفرین به شما. توحید اصله. همین امروز با پیروی از اصل تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد قدم اول برای راه اندازی یک کسب و کار طراحی فرانت اِند که مهارت و نتیجه کامل رو میتونم ازش خلق کنم رو میزنم و از چندین پروژه رایگان شروع میکنم و قدم به قدم میرم جلو و این باور رو میسازم که خداوند افرادی که در مدارش قرار دارن رو به سمت من هدایت میکنه پس جای نگرانی نیست و من فقط باید روی ذهنم کار کنم و شرک رو بریزم بیرون و روی فراوانی کار کنم. یکی از باورهای شرک آلودم اینه که روی توانمندی هام حساب میکنم، منظورم کمبود عزت نفس نیست من باید توانمندی هام رو تحسین کنم و سپاسگزار باشم ولی «باید» اعتبار توانمندی هام رو باید بدم به خدای خودم.. که مغرور و ناسپاس نشم.. که کار به جایی نرسه که به خودم بگم با این همه توانایی که داری ولی عرضه پول در آوردن نداری و شرک بورزم.. که بگم همون خدایی که با ایمان و عملم این توانمندی ها رو به من عطا کرده این ««««قدرت»»»» رو داره که با ایمانی که میسازم و ترس هایی که نابود میکنم و عملی که انجام میدم پول رو هم بهم بده. قانون جهان اینه تا درخواستی نباشه پاسخی هم داده نمیشه. تا سوال نپرسی پاسخ نمیگیری. تا قدم برنداری حرکتی انجام نمیشه. تا نفس نکشی اکسیژنی بهت نمیرسه. تا قدم برنداری چیزی بهت گفته نمیشه. تا تعهدی نباشه تا جدیتی نباشه هدایتی در کار نیست. یکی از باورهای شرک آلودم بحث فراوانی هست که مشتری کمه و این حرفها .. فراوانی یکی از پاشنه های آشیل منه که سفت و سخت هم هست و در سفرنامه هم خیلی با ایجاد مقاومت افسار کنترل ذهنم رو ازم گرفت .. حمله میکنم بهش. حالا که روی فراوانی خیلی مقاومت دارم پس حمله میکنم بهش. کمبود بیخود میکنه تو ذهنم نجوا به پا کنه. یک سری باورهای شرک آلود هم در مورد شما و این سایت دارم. خدا یکی هست، ما یک خدا بیشتر نداریم، ما یک قانون و یک مسیر مستقیم بیشتر نداریم. من فقط باید روی الله حساب کنم، من فقط باید روی رب حساب کنم، یک قدرت بیشتر در جهان نیست. روی خدای خودم حساب کنم که با خدای شما و خدای مریم شایسته عزیز یکی هست. پس چرا شرک خفی؟ باید در ذهنم و در عملم خیلی چیزها رو قربانی کنم چون ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست حرف مفته. همون قانونی، همون مسیری، همون باورهای توحیدی که به شما، به محمد، به عیسی، موسی، ابراهیم، یوسف، سلیمان و .. نعمت داده، هدایتشون کرده، همون خدا، خدای منم هست و اون خدا یکیه. ما دوتا خدا نداریم که، ما دو تا سیستم نداریم که.. همون سیستمی که به من فرصت زندگی کردن داده، قدرت فکر کردن و خلق کردن داده، به شما و دیگران هم اینها رو داده و هر کسی داره نتیجه ی عمل خودش رو میگیره. نتیجه من مشخصه نتیجه بقیه هم مشخصه. پس منم باید مثل دیگران روی خودم کار کنم. یک بدنساز که نمیتونه جای دیگران بدنسازی کنه. میتونه راه رو بگه ولی نمیتونه جای دیگران تمرین کنه. یک بدنساز فقط میتونه بدن خودش رو بسازه. پس منم باید از الگوها که دستان خداوند هستند استفاده کنم و روی خودم کار کنم چون نمیتونم از کسی درخواست کنم بیاد جای من تمرین کنه، چون طبق قانون نمیشه. منم نمیتونم جای دیگران تمرین کنم و فقط میتونم به افرادی که آمادگیش رو دارن و توی مدارش هستن بگم و اون افراد خودشون هدایت میشن به سمتم وقتی من نتیجه بگیرم. پس اعتبار همه ی این فایلها، آگاهی ها، توانمندی ها و .. رو میدم به خدایی بی نهایت دست برای کمک و رشد دادنم داره و اینطوریه که ناسپاس و ناامید نمیشم و با برخورد به یک مانع از هم نمیپاشم. بلکه انرژی میگیرم و ترمزم رو بردار میدارم با طی کردن تکاملم. حالا اگه ناامیدم شدم، ترسیدم و .. همین احساسات دستی از بی نهایت دستان خداوند هستن که اومدن به رشد من کمک کنن. چون میفهمم یک جای کار ایراد داره و سعی میکنم فرکانس هام و ترمزهام رو بهتر درک کنم. چون میدونم که نمیشه ناسپاس بود، ناامید بود و ادعا ایمان به قدرت رب رو داشت. استاد خوبم دست خداوند مهربان در پناه خدا شاد و سلامت و موفق تر اینها باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: