ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!

در این فایل استاد عباس منش در مورد تجربیات خود در به کارگیری قانون صحبت می کند
واقعیت این است که افراد بسیار زیادی نگاه فانتزی به قوانین کیهانی دارند. آنها فقط به عنوان یک قرص مسکن به این قوانین نگاه می‌کنند. آنها نمی خواهند از این قوانین به عنوان پایه و اساس زندگی خود استفاده کنند.

اما استاد عباس منش در این فایل با بیان داستانی در مورد زندگی خود‌، کاملا واضح و شفاف توضیح می‌دهد که چطور این قوانین را در عمل اجرا کرده، چطور بر ترس هایش غلبه کرده و چطور ایمان به خدا را در وجودش نهادینه کرده است.

موضوع اینجاست که افراد زیادی به صورت بنیادین باور نمی کنند که افکار و باورهای شان در حال خلق شرایط بیرونی زندگی شان است. آنها نمی‌توانند بپذیرند که تمام کنترل زندگی در دستان خودشان است.
آنها این قانون ساده را باور نمی کنند که اگر بتوانید افکارتان را و کانون توجه‌تان را کنترل کنید می توانید زندگی خود را به شکلی که میخواهید خلق کنید.

استاد عباس منش در این برنامه با توضیحات فراوان سعی می‌کند به شما کمک کند که این قانون را باور کنید از آن استفاده کنید تا در آن به مهارت برسید.


متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

بعضی از دوستان قانون رو درست درک نکردند. من صدها فایل به صورت رایگان روی سایت قرار دادم. هر کدوم از این فایلها رو اگه درست درکش کنید شرایط زندگیتون به طور کاملا محسوس تغییر میکنه. اگه زندگیتون تغییر نکرده به این دلیله که اون حرفا رو باور نکردین.

نگاه خیلی از دوستانی که نتایج خیلی بزرگی توی زندگیشون نمیگیرن اینه که این حرفها حرفهای فانتزیه، حرفهای خیلی قشنگیه و فقط مثل یه قرص مسکن بهش نگاه می کنن اما هیچ باوری وجود نداره، در نتیجه هیچ عملی وجود نداره.

اون دوستانی که توی مسیر با من ادامه دادن و نتایج بزرگ گرفتن و همیشه با ما هستن این حرفها رو باور کردن، نتیجه گرفتن، اگه از فایل های رایگان یا از دوره های مختلف که روی سایت هست استفاده کردی و تغییری در زندگیت رخ نداده حالا تغییر در تموم جنبه ها، سلامتی، روابط و ثروت تغییر محسوسی رخ نداده به این دلیله که این حرفارو باور نکردی، مثل یه روزنامه نگاه کردی بهشون، مثل یه آهنگ گوششون کردی، مثل یک فیلم نشستی پاش و نگاهش کردی.

یه تجربه از خودم می گم:  وقتی که برای اولین بار این نکته رو فهمیدم که افکار من داره اتفاقات منو رقم میزنه، برای من دیگه تموم شد.

گفتم اگه قانون اینه، من شروع میکنم به تغییر زندگیم؛ شروع میکنم به داشتن آرزو؛ من شروع میکنم به داشتن خواسته؛ من شروع میکنم به خلق زندگیم اونجوری که میخوام؛

از لحاظ مالی هم من برای تغییر زندگیم و تغییر باورهای محدودکننده ام کلی هزینه کردم. توی همون شرایطی که شرکتمون درآمدش کم بود هزینه‌های زندگی هم بود، یه مبلغ کمی میموند رو کتاب می خریدم.

از همون اول به اندازه‌ای که عمل میکنی جواب میگیری. حالا جواب بزرگتری می خوای، باید بیشتر و بهتر به قانون عمل کنی.

مثل پیانو هست هرچقدر بیشتر تمرین میکنی بهتر میتونی کار کنی. مثل هر ورزش دیگه ای، مثل هر ساز دیگه ای، مثل نقاشی، مثل هر کار دیگه ای، وقتی روی قانون بیشتر کار میکنی مهارتت بیشتر میشه. به همین دلیل هم وقتی اومدم آمریکا چیزی با خودم نیاوردم، هیچی با خودم نیاوردم.

دوستانی که مهاجرت کردن میدونن میان کلِ زندگی‌شون رو میفروشن و تبدیل میکنن به پول و دلار و بلند میشن مهاجرت میکنن. من نه، من هرچی که داشتم گذاشتم گفتم اگه قانون اینه که میام خلقش میکنم.

چون من قبلاً توی مهاجرت از بندرعباس به تهران این کارو کرده بودم. به این فکر کنید که چطور من دارم از قانون استفاده میکنم، از این قانونی که دارم فریادش میزنم توی آموزش هام و نتایج من رو هم شما دارید می بینید که بین میلیون ها سایت-بدون هیچ تبلیغی- این حد از افراد میان توی سایت و دوره های من رو می خرن و از نتایجشون می نویسن و به محض اینکه یه فایل جدید می گذارم اینهمه نظر میاد روی سایت اون هم بدون اطلاع رسانی و تبلیغ؟!!

اونهم توی زمانی که همه دارن تبلیغات میکنن، هر کسی یه چیزی داره میره توی بوق و کرنا میکنه، هزاران سایت تبلیغ میکنه!

دوستانی که توی حوزه کاری ما هستن میلیون ها میلیون تومان فقط توی هفته تبلیغ میکنن، توی کانال های تلگرامی، صفحه های اینستاگرامی، سایتها، رادیو، تلویزیون.

چی میشه یه آدمی نه اصلن تبلیغاتی داره، نه اصلاً کار خاصی میکنه، نشسته و این حد از مخاطب عاشقانه میان از برنامه هاش استفاده میکنن، پول میدن میخرن محصولاتش رو، بدون اینکه یک ریال تبلیغ کنه، بدون اینکه یک ریال برای این کار اصلاً خودش رو به زحمت بندازه، اونم در حالی که همه تون میدونید که همه به خاطر یه لقمه نون چه جوری دارن میدوئن، اونایی که قانون رو بلد نیستن

اینا باید به شما یه سری چیزها رو یاد بده باید به شما یه سری چیزها رو بگه، یه تفاوتی هست، اتفاقاتی داره میفته، اون باور و ایمانی که من داشتم این نتایج رو برای من رقم زده اینا باید به شما بگه که یه نوع اتفاقات دیگه هم میتونه بیفته توی همین شرایط، توی همین روزها، میتونه یه جور دیگه باشه.

من کسی هستم که نتایج زندگیم داره ثابت میکنه صحت طرز فکرم رو.

مگه من فقط دارم توی دنیا این کارو انجام میدم، چرا نتایج من اینقدر متفاوته؟ چرا افراد اینقدر عاشقانه میخوان دوره‌ها رو تهیه کنن؟ چرا اینقدر بچه هایی که دوره های قبلی رو تهیه میکنن میان برای دوره‌های بعدی و قبل از اینکه یه دوره آماده بشه صدها بار از طرق مختلف درخواست میکنن که دوره جدید آماده بشه.

نمیدونم نگاهتون چه جوریه؟ نمیدونم چطور دنیای اطرافتون رو میبینید؟

ولی این اتفاقات باید به شما بگه یه چیز متفاوتی داره اینجا گفته میشه، یه اتفاق متفاوتی از اطرافتون داره میفته، بزرگترین برند ها صبح تا شب دارن تبلیغ میکنن، میلیاردها دلار داره هزینه تبلیغات میشه، من گفتم اگه باورهام داره کارها رو انجام میده نیازی نیست من تبلیغ کنم، من خودم رو توی مدار مناسب قرار میدم خداوند همه کارها رو انجام میده، من نیازی نیست که برم داد بزنم بیایید این فایل هست این برنامه هست نه من نیازی نیست این کارو بکنم.

من اومدم یه قانون ساده گذاشتم گفتم این قانونی که خداوند توی قرآن بارها و بارها گفته که زندگی ما توسط خودمون فقط خلق میشه، توسط خودمون داره ایجاد میشه و بارها و بارها توی قرآن خداوند به شیطان میفرماید که تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری، اونی که بندگی منو میکنه که تاج سر توعه، تو که کاریش نمیتونی بکنی،

وقتی من گفتم آقا اگه داستان اینه که من دارم خلق میکنم زندگیم رو، پس میشینم خلق میکنم زندگیم رو. کل کار اینه که بتونم افکارم رو کنترل کنم، کل دوره های من بِیسش همینه⚜

من هیچ وقت ادعا نمیکنم توی دوره هام چیز جدیدی میخوام بگم، هیچ وقت من این ادعا رو نداشتم، ولی این ادعا رو میکنم که هر دوره‌ای برای خودم کلی باورهای بهتر ایجاد میکنه، کلی مسیرو صاف تر میکنه، مثل همون بحث تمرین پیانو هست. هر دوره‌ای داره دست های منو آماده تر میکنه. من اصلاً یه سخنران نیستم، من انگیزش بخش نیستم، من عمل کننده به یک سری قوانین هستم و افراد از فرکانس من، از نتایج من به این آگاهی ها میرسن و اونها هم عمل میکنن و نتیجه میگیرن. یعنی اصلاً نگاه من این نیست که بیام برای شما یه سری حرف های قشنگ بزنم خودم برم یه جور دیگه زندگی کنم بگم من به عنوان بیزینس دارم به این قضیه نگاه میکنم . من با این آگاهی‌ها زندگی میکنم، هر کسی که عباس منش رو باهاش یک ساعت بوده باشه میدونه که عباس منش این نحوه زندگیشه، این روش زندگیشه، نتایجش هم مشخص میکنه، در تمام ابعاد مشخص میکنه.

بنابراین دوره های من برای همه نیست، برای اونایی که آمادگیش رو دارن.

به همین دلیل هم ما تبلیغی نداریم جایی. اونایی که توی مدار هستن خودشون ما رو پیدا میکنن، هیچ وقت من برای همه صحبت نمیکنم، برای اونایی که آمادگی دارن. اونایی که آمادگی دارن اونایی هستن که تمرین ها رو جدی میگیرن، باور میکنن و نتیجه میگیرن.

محصولات من برای فردی هست که همون ایمان شروع کار منو داشته باشه. اگه میخواد به عنوان یه چیز فانتزی نگاه کنه یه مدت حالش خوب بشه، مُسَکن باشه براش، من نمیخوام باهاش کار کنم، مبلغ و هزینه های دوره های من برای کسیه که بتونه اون مبلغ رو پرداخت کنه.

 توی این دوره ۱۲ قدم، شما قدم اول رو میایی اگه قدم اول تاثیری داشت باید یه تاثیری نشون بده که بتونی از شرایط مالیش برای خرید قدم دوم استفاده کنی، اگه نداشت اصلاً قدم رو ادامه نده. 

دلیل اینکه شما از کلام من تأثیر می پذیرید، بحث فرکانس هست و نه کلام. «فرکانس»، از عمل به آگاهی ها میاد نه از یک سری حرف های قشنگ زدن. هزاران نفر دارن حرف های قشنگ توی اینترنت میزنن چرا شما با اونا ارتباط برقرار نمیکنید؟!

برید ببینید توی کامنتها هزاران نفر نوشتن ما با فلان دوره های مختلف موفقیتی آشنا شدیم بعد که یه ذره مدارمون رفت بالا با شما آشنا شدیم و تازه اونجا شما رو شناختیم هر کدوم از یک طریق مختلف، این چی رو نشون میده؟؟

این اینو نشون میده که وقتی شما روی خودت کار میکنی، روی مدار بالا قرار میگیری افرادی که توی اون مدار قرار میگیرن میان روی خودشون کار میکنن میان بالا تو رو پیدا میکنن، لازم نیست کاری بکنی.

شما برید توی بازار، برید توی صنف های مختلف، پارچه فروش ها، توی هر صنفی توی بازار، طلا فروش ها، ساعت فروشها، آهن فروش ها، برید توی بازار یه قدمی بزنید یه سری مغازه هست اصلا قُلقله هست سرشون، مغازه های بغلی اونها اصلاً پرنده پر نمیزنه، اونجا سوزن بندازی زمین نمیخوره اینقدر که جمعیت هست

خدا وکیلی برید توی بازار شهرتون هر شهری که هستید یه نگاهی بکنید به مغازه ها آخه جاشون که یکیه، جنسشون هم که یکیه، مردم هم که همون مردم هستن، شرایط اقتصادی هم که همون شرایط اقتصادیه، پس قضیه چیه که بعضی ها دارن این خان نعمت الهی رو اینجوری ازش استفاده میکنن؟؟ کرور کرور نعمت و ثروت وارد زندگیشون میشه بقیه دارن همینجوری با حسرت و حسادت به اونایی که موفقن نگاه میکنن توی همون بازار. چند وقت بعدش ورشکست میشن میرن سراغ یه کار دیگه، فکر میکنن کار ایراد داشت، فکر میکنن اون بازاره ایراد داشت، اون مغازه هه ایراد داشت، اون رقیبه نمیذاشت کار بکنن، این تفاوت ها باید به شما یه چیزهایی رو بگه، یه نوع نگاه دیگه ای هست به قول حضرت علی الرزق رزقان یه رزقی هست که تو دنبالش میری. من این جمله رو وقتی اولین بار تو نهج‌البلاغه خوندم اصلاً ذهن من متلاشی شد میگه الرزق رزقان ما دو نوع رزق داریم، یه نوع رزقی که تو دنبالش میری، یه رزقی که اون دنبال تو میاد، من گفتم من میخوام یاد بگیرم که چه باورهایی داشته باشم که رزق دنبال من بدوود نه اینکه من بدووام دنبال رزق.

من هیچ چیزی رو برای مخفی کردن نذاشتم من هیچ فوت کوزه گری رو نذاشتم، من آنچه رو که دریافت کردم و آنچه رو که عمل کردم بهش و آنچه رو که باهاش نتیجه گرفتم رو توی دوره‌ها میام میگم، هر چقدر نتیجه‌های من بزرگتر میشه آگاهی من خالص تر میشه و من میام میگم و این مسیر تا ابد ادامه داره، تا هر وقت که به من الهام بشه و احساس کنم باید گفته بشه، این کارو انجام میدم.

زندگی شما هر روز داره توسط ورودی های ذهنی شما خلق می شه. وقتی داری روی افکارت کار میکنی و کنترل میکنی و افکارت رو آگاهانه جهت‌دهی می کنی، اتفاقات دلخواه رو خلق می کنی. مثل بدن شما. بدن شما چه جوری کار می کنه؟! هر روز داره غذا رو به عنوان انرژی دریافت می کنه. اگه غذای بد بخوری انرژی بد دریافت میکنی. اگه غذا نخوری انرژی دریافت نمیکنی، ماشین تو داره چه جوری حرکت میکنه؟ این نیست که یکبار بنزینش بزنی بگی ماشین باید تا ابد حرکت کنه.  به اندازه‌ای که از ماشین استفاده می کنی، داره سوخت مصرف میکنه، هر وقت خواستی دوباره ازش استفاده کنی باید دوباره سوخت واردش کنی، ذهن هم همینه. همیشه باید بهش ورودی بدی. ورودی خوب بدی نتیجه خوب خلق می کنی.

قانون اینه که باورهای تو هستن که اتفاقات رو دارن رقم میزنن. به محض اینکه روی خودتون به صورت واقعی کار میکنید نتایج میاد. اما نتایج به اندازه‌ای که داری روی خودت کار میکنی. کسی که یک عمر با ترس زندگی کرده، یک عمر با نگرانی، با اضطراب بوده، انتظار بی جایی هست که با یک فایل دیدن مغزش تغییر کنه، برای من هم این اتفاق نیفتاده، ولی به اندازه‌ای که میاد تغییر میکنه، باور هاش رو عوض میکنه، به همون اندازه نتایج شروع میشه، و بعد میفته روی دور و تغییر کردن هی براش راحت تر میشه. چرا؟ چون تمرین کرده، چون تغییر کردن و باورهای خوب ساختن براش راحت تر میشه، نتایج بزرگتر هی راحت تر براش به وجود میاد.

تو مسائل مالی که خیلی هاتون پاشنه آشیل تونه، دلیل اینکه زمان بیشتری میبره به خاطر اینه که باورهای مخرب بیشتری توی ذهنتون هست، خیلی هاتون دیدید در مورد یک موضوعی مثلاً در مورد روابط عاطفی همیشه ترس داشتید، نگران بودید، میایید روی خودتون کار میکنید ولی با یه تلفن بد، با یه اتفاق بد، با یه خبر بد، کل ترس ها با هم برمیگرده، معلومه که به اندازه کافی روی خودت کار نکردی که اینقدر راحت همه چیز تغییر میکنه

میای روی مسائل مالی روی خودت کار میکنی یه ذره اوضاع بهتر میشه با یه نشانه بد از بازار، با یه اخبار بد، یا همکارت میاد میگه اوضاع خرابه، همون اول ترس‌ها برمیگرده دوباره، به همین راحتی با یک خبر کل این داستان دوباره خراب میشه، اگه به این راحتی داستان خراب میشه به این دلیله که زیاد روی خودت کار نکردی، به این دلیل که هنوز باور ها رو درست نساختی، وقتی که باور ها درست ساخته بشه به این راحتی تغییر نمیکنه، ولی چون باورهای منفی درست ساخته شده خیلی خوب، محکم، با پایه و اساس تو مغزت ساخته شده یه ذره که میای خرابش میکنی با یک خبر، دوباره روی این علف های هرز یه ذره کار نمیکنی سریع میزنن میان بالا

چون پایه اش خیلی خوبه. چرا پایه اش خوبه؟ چون خیلی تکرار شده نسل در نسل در نسل تکرار شده، مخصوصاً در مورد مسائل مالی اینارو گفتم که باز قانون رو بهتر درک کنید.

بنابراین دوست داشتم تفاوت ها رو  بدونید. برای اینکه قانون همیشه داره کارش رو درست انجام میده، اون که کارش رو درست انجام نمیده خودمون هستیم. وگرنه خداوند بی نقصه، خداوند سریع الاجابه هست، خداوند عالیه، خداوند میگه درخواست کن من همیشه در حال اجابتم: اما به یه شرط، ایمان

به شرطی که ایمان داشته باشی

ایمان رو چی نشون میده؟ از کجا میفهمی یه آدمی ایمان داره؟!

 از جای مهر روی پیشونی؟ از ریش بلند؟ از تسبیح؟

نه، از عملکرد می فهمیم.

کسی که بلند میشه و قدم برمیداره، حرکت میکنه، اونجوری که باور داره عمل میکنه. عمل میکنه به آنچه که میگه.

اونایی که عمل کردن، اونایی که باور داشتن، اونایی که ایمان داشتن، این ایمان باعث حرکتشون شده.

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    197MB
    58 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    607MB
    58 دقیقه
  • فایل صوتی ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    51MB
    58 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1135 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اندیشه افشین» در این صفحه: 3
  1. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    سلام به بزرگترین استاد زندگیم

    شما میگید ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ، امروز از این فایل خیلی چیزها یاد گرفتم ، میتونم بگم یک ترمز قوی که جلوی باور به واقعی شدن تصمیماتم را می گرفت کشف کردم ، واقعا چه چیزی باعث میشه ما نتونیم به تعهدی که برای سه برابر شدن درآمد مون یا هرچیز دیگری میدیم و می نویسیم ، عمل کنیم ؟ چی میشه که اون تعهد بعد از مدتی در آغوش دفتر ، بایگانی میشه و به گورستان زمان می پیونده ؟ جواب مشخصه ، اینکه ما ایمان نداریم که خلق اتفاقات زندگیمون را در دست داریم ، شاید بارها این جمله را از زبان استاد شنیده باشیم یا در پاسخ های خانم شایسته خونده باشیم ، شاید خودمون بارها تکرارش کرده باشیم اما …… اما هرگز باورش نکردیم

    اما استاد به محض اینکه بهش پی برد باورش کرد ، وچون باورش کرد به تمام ایده هایی که به ذهنش می رسید عمل کرد ، چون می دونست داره مفاد اون تعهد نامه را خلق میکنه ، می دونست که بوجود میاد ، آنچه میخواهد بوجود می آید ، چیزی که فکر کنم 99درصد آدم ها خیلی سرسری ازش میگذرند و حتی اگر بخواهند درکش کنند ، نمی دونند که چجوری باید برای ذهن خودشون منطقیش کنند تا باورش کنند … وقتی من میگم مثلا درآمدم سه برابر بشه باید یقین داشته باشم که سه برابر میشه چون خلق شرایط در دست منه ، اینو حالا دارم با یک حس دیگه ای میگم ، اصلا این کامنت را دارم با یک حس دیگه ای می نویسم ، حسی که اطمینان و اعتماد بیشتری درش هست ، حسی که تا حالا با این یقین تجربه ش نکردم ….

    امروز که این فایل را گوش می کردم به خودم گفتم واقعا چرا از نتایجم راضی نیستم ، و به این نتیجه رسیدم که یک چیزهایی این وسط هست که اجازه نمیدند من بطور صددرصد باور کنم که خلق اتفاقات زندگیم دست خودمه و وقتی قلم و کاغذ آوردم ، خط ، این معجزه خداوند با هر کلمه ای که می نوشتم درهای بیشتری باز میشد و من می فهمیدم ….

    من متوجه شدم که یک جورایی از صعود به مدارهای بالاتر میترسم ، از اینکه با بقیه متفاوت بشم میترسم ، از اینکه حمایت مالی بقیه را که در حال حاضر گاهی حمایتم میکنند را از دست بدم میترسم ، از اینکه به استقلال مالی برسم و دیگه اونها اطرافم نباشند میترسم ، میترسم از اینکه روزی اون استقلال مالی را از دست بدم و دوباره بخوام کمک مالی از همون آدم ها دریافت کنم میترسم …. اما همینطور که این ترمز ها به ذهنم می آمدند و مطلب برایم روشن میشد ، ناخودآگاه قلمم اینطور نوشت که برای همین استاد میگه خداوند بیشتر از هرکسی دوست داره که ما ثروتمند بشیم ، چون در مدارهای بالاتر خودش هست که حمایتمون میکنه ، در اون مدارها ما اصلا نیاز به حمایت دیگران نداریم ، در اون مدارها ما انفاق کننده میشویم ، ما دارا میشویم و می بخشیم ….. خدای من ، خیلی باید روش کار کنم …. یعنی من در اعماق ذهنم دوست نداشتم باور کنم که درآمدم دست خودمه که مبادا اونقدر به درآمد برسم که خانواده و کسانی که گاهی کمکم میکنند را از دست ندم که تنها نمونم ، انگار که کمک های مالی اونها ، اونها را کنار من نگه داشته ، در حالیکه اینطور نیست ، خدای من ، من پول را به چه چیزهایی وصل میکردم ، چیزهایی که توهمی بیش نیستند ، و یک فکر دیگه اینکه انگار خجالت می کشم از بقیه پولدار تر بشم ، انگار درست نیست که بعد از اون همه زحمتی که در حقم کشیدند حالا من از اونها جلو بزنم ، انگار که پول یک عامل قدرنشناسی هست ، چقدر من اشتباه تصور میکردم …. اوایل اصلا ارتباط بین باورهایی که خدا و پول را بهم وصل میکرد نمی فهمیدم ، می گفتم چرا آدمهای ثروتمند به خدا نزدیک ترند ، می گفتم اینها یه جمله های تمرینی هستند که هیچ ریشه ای در واقعیت ندارند ، اما حالا میفهمم که هر چی بیشتر ثروتمند بشیم ، بیشتر تونستیم باور کنیم که خلق اتفاقات زندگی دست خودمونه ، یعنی قدرت را برای خلق ثروت فقط در دست خودمون و فرکانس هامون گذاشتیم و این یعنی ایمان ، این یعنی خالی شدن از شرک ، این یعنی که هرچه باایمان تر بشم ثروتمند تر میشم ، این یعنی خداوند بیشتر از هرکسی دوست داره که من ثروتمند بشم ، خدا دوست داره چون ثروت فقط در دستان خودشه و دوست داره که ما قدرت را از دیگران و هر عامل دیگری بگیریم و به خودش بدیم و وقتی هیچ واسطه ای ،هیچ نقطه تاریکی بین ما و خدا نیست اون وقته که به خزانه الهی نزدیک میشیم و خیلی راحت ثروت را دریافت میکنیم ، خداوند دوست داره که ما ثروتمند بشیم چون تا بهش ایمان نیاریم ثروتمند نمی شیم و اون انرژی ازاینکه ما باهاش هم مسیر بشیم شاد میشه …. من و شاید خیلی ها فکر میکنیم ایمان یک چیز و یک عامل از طرف خداست برای ندادن نعمت ، یک بهانه برای ندادن ثروت ، یعنی خدا میگه چون ایمان بهم نداری بدبخت هستی ، انگار ایمان یک چیز دست نیافتنیه که باعث محرومیت انسان ها از خواسته هاشونه در حالیکه من همین حالا فهمیدم ایمان چیزی درون خود ماست ، درون خود من ، چیزی که من و هرکسی باید ایجادش کنه تا بتونه با تکیه بهش ، به خواسته هاش برسه ، ایمان از اعتماد به نفس میاد ، اعتماد به خود ، اعتماد به خودی که خالق خواسته هاشه ….. استاد دوستت دارم…..ممنونم که بمن اجازه دادی در این صفحه بنویسم … این نوشته را بارها می خونم …. چون تازه فهمیدم که چرا عزت نفس مهمترین دوره و اعتماد به نفس مهمترین عامل موفقیت هست چون هرچی افراد به خودشون بیشتر اعتماد داشته باشند ، بیشتر میتونند باور کنند که درآمد شون ، سلامتی شون ، خوشحالیشون و همه چیزشون دست خودشونه …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    بقرآن بقرآن بقرآن عمل به همیییییین یک ساعت حرف هایی که استاد گفت برابر با کسب صدها نتیجه ست … چقدر من ایده گرفتم چقدر باور هام تغییر کرد با تمام این یک ساعت … چه پاسخ هایی که دریافت کردم …..بارها گفتم که این فایل ها به هییییییییییچ عنوان ، رایگان نیستند …. فایلهای دانلودی ، گنجینه ای نفیس است برای خانه تکانی قلبها و سلامت تَن ها و بهبود ذهن های افسرده و منبع ایجاد رزق و نعمت الهی و جذب عشاق و تشنگانی که همدیگر را در پیچ ها جا گذاشته و گم کرده اند …..

    یاد خودم افتادم ، یک سال و نیم پیش حدود ساعت سه شب ، دربدر دنبال راهی برای نمردن ، دربدر دنبال خدایی که من را ببیند و صدایم را بشنود ، دربدر بخدا ، بقرآن دربدر بودم …. سقفی بود بالای سرم ، همسری مهربان و فرزندانی سالم و شغلی مستقل که از من یک کارآفرین ساخته بود ….اما من دربدر بودم ، پول نداشتم ، آرامش نداشتم ، نگران و مضطرب ، پریشان و خسته و ترسو بودم ….دربدر خدایی که چهره اش را از یاد برده بودم و در کودکی جایش گذاشته بودم …. آواره کانال های موفقیت تلگرام و دست آویز جایی که کمکم کنند که کمی برخیزم ، بخندم ، کسی که فقط امید بمن بدهد ، از موفقیت ناامید بودم و راضی شده بودم به حرفهای قشنگی که لحظه ای آرامم کنند که حداقل جانی برای خندیدن با بچه هایم و آشپزی داشته باشم …. چقدر بدبخت بودم … یک سال در دوره های یک نفر شرکت کردم که فقط ادای موفق ها را در می آوردم ، این شخص تبلیغ زیاد میکرد و بعد از جذب مخاطب به هیچیک از وعده هایش عمل نمی کرد و حتی کارمندانش با هم به مشکل برخوردند و من شروع به سرچ کانال های موفقیت میکردم و شبها از غم و غصه و نگرانی خواب نداشتم و در همان بیداری های شبانه فایلی صوتی را دانلود کردم که بیدار تر شدم ، حدود یک ساعت و نیم بود و من تا صبح بیدار موندم و چنان انرژی و جانی در تنم جاری شد که تا صبح شد تمام خونه را زیر و رو کردم و یک وانت لوازم بلااستفاده که البته نو بودند را بخشیدم و همان روز از موسسه خیریه بمن زنگ زدند و گفتند چه آدم هایی که برایت دعا کردند ….و بعد حریص و تشنه بودم که بدونم این صدای چه کسی بود که من را دیوانه کرد…. به یکی از کارمندان همان شخصی که در دوره هایش شرکت کرده بودم پیام دادم و فایل را برایش فرستادم و گفتم این کیه گفت :«این صدای عباس منشه» و من سرچ کردم و فکر میکردم عباس منش ، کسی با سن بالا با ظاهری مذهبی و ریش باشه که وقتی چهره استاد را دیدم باورم نشد که اون حرفهایی که من را شیدا و دیوانه کرده بود را این مرد گفته باشه چهره ای جوان ، زیبا ، دوست داشتنی ، خودمونی ، انگار که سالها میشناختمش ، کانالش را پیدا کردم و به خانم فرهادی عزیزم زنگ زدم وقتی از قیمت محصول شاکی شدم و ایشون که سرشار از تجربه هستند من را راهنمایی کردند که ما شصت هفتاد تا فایل رایگان روی سایت داریم اول اونها را گوش کن بعد حتما میتونی محصول بخری ، مثل یک دانش آموز که به حرف معلمش گوش می کنه و مهمتر از گوش کردن ، باور میکنه ، من این حرفشون را بعنوان روند آموزش هاشون گوش و باور کردم و خوشبختی من ، از اون روز شروع شد …… استاد عزیزم شاید فایل های تو از نظر خودت رایگان باشه ولی قسم می خورم و به جرأت میگم که از گرون ترین دوره های موفقیت ، باارزش تر و تاثیر گذار ترند و اگر کسی نتیجه نمی گیره قطعا در وجود خودش باید دنبال علتش بگرده….. هزاران سپاس و سپاس و سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    سلام دوست عزیز

    البته من درآمدم را بارها بیشتر از سه برابر هم کردم اما هربار اون سطح بدست آمده را از دست میدادم چون ایمان نداشتم که خودم با تغییر باورهام اون درآمد چند برابر را خلق کردم ولی هرچی ترمزها از بین بروند انسان در مدار جدید ماندگار تر میشه ، به امید خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: