ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!

در این فایل استاد عباس منش در مورد تجربیات خود در به کارگیری قانون صحبت می کند
واقعیت این است که افراد بسیار زیادی نگاه فانتزی به قوانین کیهانی دارند. آنها فقط به عنوان یک قرص مسکن به این قوانین نگاه می‌کنند. آنها نمی خواهند از این قوانین به عنوان پایه و اساس زندگی خود استفاده کنند.

اما استاد عباس منش در این فایل با بیان داستانی در مورد زندگی خود‌، کاملا واضح و شفاف توضیح می‌دهد که چطور این قوانین را در عمل اجرا کرده، چطور بر ترس هایش غلبه کرده و چطور ایمان به خدا را در وجودش نهادینه کرده است.

موضوع اینجاست که افراد زیادی به صورت بنیادین باور نمی کنند که افکار و باورهای شان در حال خلق شرایط بیرونی زندگی شان است. آنها نمی‌توانند بپذیرند که تمام کنترل زندگی در دستان خودشان است.
آنها این قانون ساده را باور نمی کنند که اگر بتوانید افکارتان را و کانون توجه‌تان را کنترل کنید می توانید زندگی خود را به شکلی که میخواهید خلق کنید.

استاد عباس منش در این برنامه با توضیحات فراوان سعی می‌کند به شما کمک کند که این قانون را باور کنید از آن استفاده کنید تا در آن به مهارت برسید.


متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

بعضی از دوستان قانون رو درست درک نکردند. من صدها فایل به صورت رایگان روی سایت قرار دادم. هر کدوم از این فایلها رو اگه درست درکش کنید شرایط زندگیتون به طور کاملا محسوس تغییر میکنه. اگه زندگیتون تغییر نکرده به این دلیله که اون حرفا رو باور نکردین.

نگاه خیلی از دوستانی که نتایج خیلی بزرگی توی زندگیشون نمیگیرن اینه که این حرفها حرفهای فانتزیه، حرفهای خیلی قشنگیه و فقط مثل یه قرص مسکن بهش نگاه می کنن اما هیچ باوری وجود نداره، در نتیجه هیچ عملی وجود نداره.

اون دوستانی که توی مسیر با من ادامه دادن و نتایج بزرگ گرفتن و همیشه با ما هستن این حرفها رو باور کردن، نتیجه گرفتن، اگه از فایل های رایگان یا از دوره های مختلف که روی سایت هست استفاده کردی و تغییری در زندگیت رخ نداده حالا تغییر در تموم جنبه ها، سلامتی، روابط و ثروت تغییر محسوسی رخ نداده به این دلیله که این حرفارو باور نکردی، مثل یه روزنامه نگاه کردی بهشون، مثل یه آهنگ گوششون کردی، مثل یک فیلم نشستی پاش و نگاهش کردی.

یه تجربه از خودم می گم:  وقتی که برای اولین بار این نکته رو فهمیدم که افکار من داره اتفاقات منو رقم میزنه، برای من دیگه تموم شد.

گفتم اگه قانون اینه، من شروع میکنم به تغییر زندگیم؛ شروع میکنم به داشتن آرزو؛ من شروع میکنم به داشتن خواسته؛ من شروع میکنم به خلق زندگیم اونجوری که میخوام؛

از لحاظ مالی هم من برای تغییر زندگیم و تغییر باورهای محدودکننده ام کلی هزینه کردم. توی همون شرایطی که شرکتمون درآمدش کم بود هزینه‌های زندگی هم بود، یه مبلغ کمی میموند رو کتاب می خریدم.

از همون اول به اندازه‌ای که عمل میکنی جواب میگیری. حالا جواب بزرگتری می خوای، باید بیشتر و بهتر به قانون عمل کنی.

مثل پیانو هست هرچقدر بیشتر تمرین میکنی بهتر میتونی کار کنی. مثل هر ورزش دیگه ای، مثل هر ساز دیگه ای، مثل نقاشی، مثل هر کار دیگه ای، وقتی روی قانون بیشتر کار میکنی مهارتت بیشتر میشه. به همین دلیل هم وقتی اومدم آمریکا چیزی با خودم نیاوردم، هیچی با خودم نیاوردم.

دوستانی که مهاجرت کردن میدونن میان کلِ زندگی‌شون رو میفروشن و تبدیل میکنن به پول و دلار و بلند میشن مهاجرت میکنن. من نه، من هرچی که داشتم گذاشتم گفتم اگه قانون اینه که میام خلقش میکنم.

چون من قبلاً توی مهاجرت از بندرعباس به تهران این کارو کرده بودم. به این فکر کنید که چطور من دارم از قانون استفاده میکنم، از این قانونی که دارم فریادش میزنم توی آموزش هام و نتایج من رو هم شما دارید می بینید که بین میلیون ها سایت-بدون هیچ تبلیغی- این حد از افراد میان توی سایت و دوره های من رو می خرن و از نتایجشون می نویسن و به محض اینکه یه فایل جدید می گذارم اینهمه نظر میاد روی سایت اون هم بدون اطلاع رسانی و تبلیغ؟!!

اونهم توی زمانی که همه دارن تبلیغات میکنن، هر کسی یه چیزی داره میره توی بوق و کرنا میکنه، هزاران سایت تبلیغ میکنه!

دوستانی که توی حوزه کاری ما هستن میلیون ها میلیون تومان فقط توی هفته تبلیغ میکنن، توی کانال های تلگرامی، صفحه های اینستاگرامی، سایتها، رادیو، تلویزیون.

چی میشه یه آدمی نه اصلن تبلیغاتی داره، نه اصلاً کار خاصی میکنه، نشسته و این حد از مخاطب عاشقانه میان از برنامه هاش استفاده میکنن، پول میدن میخرن محصولاتش رو، بدون اینکه یک ریال تبلیغ کنه، بدون اینکه یک ریال برای این کار اصلاً خودش رو به زحمت بندازه، اونم در حالی که همه تون میدونید که همه به خاطر یه لقمه نون چه جوری دارن میدوئن، اونایی که قانون رو بلد نیستن

اینا باید به شما یه سری چیزها رو یاد بده باید به شما یه سری چیزها رو بگه، یه تفاوتی هست، اتفاقاتی داره میفته، اون باور و ایمانی که من داشتم این نتایج رو برای من رقم زده اینا باید به شما بگه که یه نوع اتفاقات دیگه هم میتونه بیفته توی همین شرایط، توی همین روزها، میتونه یه جور دیگه باشه.

من کسی هستم که نتایج زندگیم داره ثابت میکنه صحت طرز فکرم رو.

مگه من فقط دارم توی دنیا این کارو انجام میدم، چرا نتایج من اینقدر متفاوته؟ چرا افراد اینقدر عاشقانه میخوان دوره‌ها رو تهیه کنن؟ چرا اینقدر بچه هایی که دوره های قبلی رو تهیه میکنن میان برای دوره‌های بعدی و قبل از اینکه یه دوره آماده بشه صدها بار از طرق مختلف درخواست میکنن که دوره جدید آماده بشه.

نمیدونم نگاهتون چه جوریه؟ نمیدونم چطور دنیای اطرافتون رو میبینید؟

ولی این اتفاقات باید به شما بگه یه چیز متفاوتی داره اینجا گفته میشه، یه اتفاق متفاوتی از اطرافتون داره میفته، بزرگترین برند ها صبح تا شب دارن تبلیغ میکنن، میلیاردها دلار داره هزینه تبلیغات میشه، من گفتم اگه باورهام داره کارها رو انجام میده نیازی نیست من تبلیغ کنم، من خودم رو توی مدار مناسب قرار میدم خداوند همه کارها رو انجام میده، من نیازی نیست که برم داد بزنم بیایید این فایل هست این برنامه هست نه من نیازی نیست این کارو بکنم.

من اومدم یه قانون ساده گذاشتم گفتم این قانونی که خداوند توی قرآن بارها و بارها گفته که زندگی ما توسط خودمون فقط خلق میشه، توسط خودمون داره ایجاد میشه و بارها و بارها توی قرآن خداوند به شیطان میفرماید که تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری، اونی که بندگی منو میکنه که تاج سر توعه، تو که کاریش نمیتونی بکنی،

وقتی من گفتم آقا اگه داستان اینه که من دارم خلق میکنم زندگیم رو، پس میشینم خلق میکنم زندگیم رو. کل کار اینه که بتونم افکارم رو کنترل کنم، کل دوره های من بِیسش همینه⚜

من هیچ وقت ادعا نمیکنم توی دوره هام چیز جدیدی میخوام بگم، هیچ وقت من این ادعا رو نداشتم، ولی این ادعا رو میکنم که هر دوره‌ای برای خودم کلی باورهای بهتر ایجاد میکنه، کلی مسیرو صاف تر میکنه، مثل همون بحث تمرین پیانو هست. هر دوره‌ای داره دست های منو آماده تر میکنه. من اصلاً یه سخنران نیستم، من انگیزش بخش نیستم، من عمل کننده به یک سری قوانین هستم و افراد از فرکانس من، از نتایج من به این آگاهی ها میرسن و اونها هم عمل میکنن و نتیجه میگیرن. یعنی اصلاً نگاه من این نیست که بیام برای شما یه سری حرف های قشنگ بزنم خودم برم یه جور دیگه زندگی کنم بگم من به عنوان بیزینس دارم به این قضیه نگاه میکنم . من با این آگاهی‌ها زندگی میکنم، هر کسی که عباس منش رو باهاش یک ساعت بوده باشه میدونه که عباس منش این نحوه زندگیشه، این روش زندگیشه، نتایجش هم مشخص میکنه، در تمام ابعاد مشخص میکنه.

بنابراین دوره های من برای همه نیست، برای اونایی که آمادگیش رو دارن.

به همین دلیل هم ما تبلیغی نداریم جایی. اونایی که توی مدار هستن خودشون ما رو پیدا میکنن، هیچ وقت من برای همه صحبت نمیکنم، برای اونایی که آمادگی دارن. اونایی که آمادگی دارن اونایی هستن که تمرین ها رو جدی میگیرن، باور میکنن و نتیجه میگیرن.

محصولات من برای فردی هست که همون ایمان شروع کار منو داشته باشه. اگه میخواد به عنوان یه چیز فانتزی نگاه کنه یه مدت حالش خوب بشه، مُسَکن باشه براش، من نمیخوام باهاش کار کنم، مبلغ و هزینه های دوره های من برای کسیه که بتونه اون مبلغ رو پرداخت کنه.

 توی این دوره ۱۲ قدم، شما قدم اول رو میایی اگه قدم اول تاثیری داشت باید یه تاثیری نشون بده که بتونی از شرایط مالیش برای خرید قدم دوم استفاده کنی، اگه نداشت اصلاً قدم رو ادامه نده. 

دلیل اینکه شما از کلام من تأثیر می پذیرید، بحث فرکانس هست و نه کلام. «فرکانس»، از عمل به آگاهی ها میاد نه از یک سری حرف های قشنگ زدن. هزاران نفر دارن حرف های قشنگ توی اینترنت میزنن چرا شما با اونا ارتباط برقرار نمیکنید؟!

برید ببینید توی کامنتها هزاران نفر نوشتن ما با فلان دوره های مختلف موفقیتی آشنا شدیم بعد که یه ذره مدارمون رفت بالا با شما آشنا شدیم و تازه اونجا شما رو شناختیم هر کدوم از یک طریق مختلف، این چی رو نشون میده؟؟

این اینو نشون میده که وقتی شما روی خودت کار میکنی، روی مدار بالا قرار میگیری افرادی که توی اون مدار قرار میگیرن میان روی خودشون کار میکنن میان بالا تو رو پیدا میکنن، لازم نیست کاری بکنی.

شما برید توی بازار، برید توی صنف های مختلف، پارچه فروش ها، توی هر صنفی توی بازار، طلا فروش ها، ساعت فروشها، آهن فروش ها، برید توی بازار یه قدمی بزنید یه سری مغازه هست اصلا قُلقله هست سرشون، مغازه های بغلی اونها اصلاً پرنده پر نمیزنه، اونجا سوزن بندازی زمین نمیخوره اینقدر که جمعیت هست

خدا وکیلی برید توی بازار شهرتون هر شهری که هستید یه نگاهی بکنید به مغازه ها آخه جاشون که یکیه، جنسشون هم که یکیه، مردم هم که همون مردم هستن، شرایط اقتصادی هم که همون شرایط اقتصادیه، پس قضیه چیه که بعضی ها دارن این خان نعمت الهی رو اینجوری ازش استفاده میکنن؟؟ کرور کرور نعمت و ثروت وارد زندگیشون میشه بقیه دارن همینجوری با حسرت و حسادت به اونایی که موفقن نگاه میکنن توی همون بازار. چند وقت بعدش ورشکست میشن میرن سراغ یه کار دیگه، فکر میکنن کار ایراد داشت، فکر میکنن اون بازاره ایراد داشت، اون مغازه هه ایراد داشت، اون رقیبه نمیذاشت کار بکنن، این تفاوت ها باید به شما یه چیزهایی رو بگه، یه نوع نگاه دیگه ای هست به قول حضرت علی الرزق رزقان یه رزقی هست که تو دنبالش میری. من این جمله رو وقتی اولین بار تو نهج‌البلاغه خوندم اصلاً ذهن من متلاشی شد میگه الرزق رزقان ما دو نوع رزق داریم، یه نوع رزقی که تو دنبالش میری، یه رزقی که اون دنبال تو میاد، من گفتم من میخوام یاد بگیرم که چه باورهایی داشته باشم که رزق دنبال من بدوود نه اینکه من بدووام دنبال رزق.

من هیچ چیزی رو برای مخفی کردن نذاشتم من هیچ فوت کوزه گری رو نذاشتم، من آنچه رو که دریافت کردم و آنچه رو که عمل کردم بهش و آنچه رو که باهاش نتیجه گرفتم رو توی دوره‌ها میام میگم، هر چقدر نتیجه‌های من بزرگتر میشه آگاهی من خالص تر میشه و من میام میگم و این مسیر تا ابد ادامه داره، تا هر وقت که به من الهام بشه و احساس کنم باید گفته بشه، این کارو انجام میدم.

زندگی شما هر روز داره توسط ورودی های ذهنی شما خلق می شه. وقتی داری روی افکارت کار میکنی و کنترل میکنی و افکارت رو آگاهانه جهت‌دهی می کنی، اتفاقات دلخواه رو خلق می کنی. مثل بدن شما. بدن شما چه جوری کار می کنه؟! هر روز داره غذا رو به عنوان انرژی دریافت می کنه. اگه غذای بد بخوری انرژی بد دریافت میکنی. اگه غذا نخوری انرژی دریافت نمیکنی، ماشین تو داره چه جوری حرکت میکنه؟ این نیست که یکبار بنزینش بزنی بگی ماشین باید تا ابد حرکت کنه.  به اندازه‌ای که از ماشین استفاده می کنی، داره سوخت مصرف میکنه، هر وقت خواستی دوباره ازش استفاده کنی باید دوباره سوخت واردش کنی، ذهن هم همینه. همیشه باید بهش ورودی بدی. ورودی خوب بدی نتیجه خوب خلق می کنی.

قانون اینه که باورهای تو هستن که اتفاقات رو دارن رقم میزنن. به محض اینکه روی خودتون به صورت واقعی کار میکنید نتایج میاد. اما نتایج به اندازه‌ای که داری روی خودت کار میکنی. کسی که یک عمر با ترس زندگی کرده، یک عمر با نگرانی، با اضطراب بوده، انتظار بی جایی هست که با یک فایل دیدن مغزش تغییر کنه، برای من هم این اتفاق نیفتاده، ولی به اندازه‌ای که میاد تغییر میکنه، باور هاش رو عوض میکنه، به همون اندازه نتایج شروع میشه، و بعد میفته روی دور و تغییر کردن هی براش راحت تر میشه. چرا؟ چون تمرین کرده، چون تغییر کردن و باورهای خوب ساختن براش راحت تر میشه، نتایج بزرگتر هی راحت تر براش به وجود میاد.

تو مسائل مالی که خیلی هاتون پاشنه آشیل تونه، دلیل اینکه زمان بیشتری میبره به خاطر اینه که باورهای مخرب بیشتری توی ذهنتون هست، خیلی هاتون دیدید در مورد یک موضوعی مثلاً در مورد روابط عاطفی همیشه ترس داشتید، نگران بودید، میایید روی خودتون کار میکنید ولی با یه تلفن بد، با یه اتفاق بد، با یه خبر بد، کل ترس ها با هم برمیگرده، معلومه که به اندازه کافی روی خودت کار نکردی که اینقدر راحت همه چیز تغییر میکنه

میای روی مسائل مالی روی خودت کار میکنی یه ذره اوضاع بهتر میشه با یه نشانه بد از بازار، با یه اخبار بد، یا همکارت میاد میگه اوضاع خرابه، همون اول ترس‌ها برمیگرده دوباره، به همین راحتی با یک خبر کل این داستان دوباره خراب میشه، اگه به این راحتی داستان خراب میشه به این دلیله که زیاد روی خودت کار نکردی، به این دلیل که هنوز باور ها رو درست نساختی، وقتی که باور ها درست ساخته بشه به این راحتی تغییر نمیکنه، ولی چون باورهای منفی درست ساخته شده خیلی خوب، محکم، با پایه و اساس تو مغزت ساخته شده یه ذره که میای خرابش میکنی با یک خبر، دوباره روی این علف های هرز یه ذره کار نمیکنی سریع میزنن میان بالا

چون پایه اش خیلی خوبه. چرا پایه اش خوبه؟ چون خیلی تکرار شده نسل در نسل در نسل تکرار شده، مخصوصاً در مورد مسائل مالی اینارو گفتم که باز قانون رو بهتر درک کنید.

بنابراین دوست داشتم تفاوت ها رو  بدونید. برای اینکه قانون همیشه داره کارش رو درست انجام میده، اون که کارش رو درست انجام نمیده خودمون هستیم. وگرنه خداوند بی نقصه، خداوند سریع الاجابه هست، خداوند عالیه، خداوند میگه درخواست کن من همیشه در حال اجابتم: اما به یه شرط، ایمان

به شرطی که ایمان داشته باشی

ایمان رو چی نشون میده؟ از کجا میفهمی یه آدمی ایمان داره؟!

 از جای مهر روی پیشونی؟ از ریش بلند؟ از تسبیح؟

نه، از عملکرد می فهمیم.

کسی که بلند میشه و قدم برمیداره، حرکت میکنه، اونجوری که باور داره عمل میکنه. عمل میکنه به آنچه که میگه.

اونایی که عمل کردن، اونایی که باور داشتن، اونایی که ایمان داشتن، این ایمان باعث حرکتشون شده.

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    197MB
    58 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    607MB
    58 دقیقه
  • فایل صوتی ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!!
    51MB
    58 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1135 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم درویشی» در این صفحه: 6
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلاممممممممممممممم استاد و بچهااا

    امشب هدایت شدم به یه الگوو موفق

    من اخبار و کلا تلویزیون نگاه نمیکنم

    ولی وقتی قراره چیزی ببینی حتما میبینی

    خیلی حال کردم با این نشونه

    اقای مهران دالان از یکی از روستا های استان کهگلویه و بویرحمد

    توی سن حدود 15 سالگی بود

    که لباسش میفروشه و یه بسته نصف ادامس میگیره

    وبعد یه نمایشگاه بوده که صنابع دستی اونجا از استان های مختلف میفروختن

    یه سفالگر همدانی بهش میگه بیا پسرجون من ادامسات میخرم تو بیا نگهبان غرفه هاامون باش

    انگاری ازش خوششون میاد

    باهاشون میره همدان

    پیش اون مرده کوزه گری یاد میگیره

    به سن 16 سالگی میرسه خیلی مهارت پیدا میکنه

    و به استادش میگه من میخوام برای خودم کسب و کار بزنم

    از اون موقع شروع میکنه تا الان

    کسب و کارش خیلی رشد کرده

    سنشم حدود 30 خورده بود 35 فک میکنم

    ماهیی 20 میلیون در امد داره

    5 یا 6 خونه داره

    6تا مغازه

    بعدش اینا چیزایی بود همینطوری تقریبی گفت

    به قول خواهرم خدا میدونه چقد دیگه داره

    بعدش پرسید تحصیلاتت چیه

    گفت

    دیپلم

    همونجا یه انرژی منفجر کننده وجودم گرفت که محکم دست میزدم

    اخه منم دیپلم و از رفتن به دانشگاه منصرف شدم

    قیافه مامان و بابام دیدنی بود ??

    پدرم دیپلم هستن بعد از این مصاحبه

    جوی گرفته بودش که بره مرغ داری بزنه

    البته اونها بخاطر باوراشون بعد مدتی میگفتن نه چه فایده این علم نداره ??

    منم تیکه مینداختم اره هر کسی شجاعت نداره

    خیلییییییی خوب بود خیلیی

    واقعا نشونه عالییی بود

    این اقااا رفته بود و توی روستای استانش واسه 600. خورده نفر شغل ایجاد کرده بود

    یکی از ظرفای سفالی مجری قیمت کرد

    گفت 130 هزارتومن

    بعدش مجری پرسید چقد واسه خودتون در میاد

    گفت 7 تومن

    بعد مجری با تعجب پرسید واسه این 7 تومن خرج میکنید اونوقت 130 میفروشید

    بعد اون گفت اخه واسش زحمت کشیده شده

    کار دسته

    این اقای مهران گفت خواهرم اومد پیشم گفت داداش تو که واسه خیلیا شغل ایجاد کردی

    یه چیزی بگو من برم دنبالش

    بهش گفته بود ابجی از مهارت نون پزی استفاده کن

    گفت خواهرم از این نون پزی ماهیی 11 الی 12 ملیون در میاره

    بعدش گفت من یه روزی برگشتم به کهگلویه

    به تمام روستاها گفتم که شما گلیم و فرش ببافین من ازتون میخرم

    واسشون کلاس گلیم بافی و کلا چیزایی که مربوط به صنایع دستی میشه میزاره

    یه کار آفرین موفق بود

    خانمش رییس هیئت مدیره شرکتش بود

    راستی اینم بگم

    گفت به پسرام هیچ پولی نمیدم

    بهشون گفتم خودتون باید کار کنید

    پسراشم حدود 16 یا 17 سال بودن

    باهاشون که مصاحبه کردن گفتن ما میخواهیم عین بابامون بشیم

    خیلی خیلی حال کردم

    گفتم بهتون بگمممممم حتماااااااااا

    این اهنگ ام تو این حال و هوا گوش میدادم و خودم مخاطب قرار میدمممممممممم

    دونه دونه دونه دونه این حسی که الان بینمونه مال خود خودمونه مارو بهم میرسونه

    دونه دونه آخ دونه دونه آخ

    دونه دونه دونه دونه یه ستاره تو آسمونه یه جوری میزون میکنه که مارو باز بهم برسونه

    دل گرفتاره عاشق یاره من نه مستم و هوشیار حال جدیدی بینمونه

    یه چیزایی توی چشاته که دلمو میلرزونه آدمو از تک و تنهایی بدجوری میترسونه

    این زندگی زندگی نمیشه نباشی یه زندونه چی داری که نفساتم آخه یه جورایی درمونه

    دل که به رفتار تو طرفدار تو گرفتار شد وقتی که دلبریاتو دید یه شبه بی افسار شد

    تو دلربایی منی نفسی هوای منی بالا بری پایین بیای تو دیگه برای منی

    یه چیزایی توی چشاته که دلمو میلرزونه آدمو از تک و تنهایی بدجوری میترسونه

    این زندگی زندگی نمیشه نباشی یه زندونه چی داری که نفساتم آخه یه جورایی درمونه

    یه چیزایی توی چشاته که دلمو میلرزونه آدمو از تک و تنهایی بدجوری میترسونه

    این زندگی زندگی نمیشه نباشی یه زندونه چی داری که نفساتم آخه یه جورایی درمونه

    ????

    10اسفند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلامممم به استادعزیزم و خانم شایسته گل

    من جز اولین کسایی بودم که وقتی تلگرامم باز کردم یهو دیدم یه پیام از کانال اومد

    فایل جدید استاد

    چقد اسم این فایل بی نظیره ، هنوز گوش ندادم و در حال دانلودِ

    ولی گفتم پیام بزارم بگم حس خیلی خوبی نسبت به این فایل دارم و حس میکنم با خیلی نگاهش کنم و تکرارش کنم

    این جمله که ایمانی که عمل نیاره ایمان نیست حرف چرته یا حرف مفته واقعا یکی از جملات انگیزشی بوده که خیلی به من انرژی داده

    و جالب اینجاست که این چند روز نشونه هایی از عمل دیدم

    و خودِ کلمه عمل چندبار به گوشم خورد

    در کل خیلی خیلیی تشکر میکنم از استاد و تمامی کسایی که در این مسیر هستن تا با کمک هم کاری کنیم که جهان جایی بهتر برای زندگی باشه

    بای بای????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    علامت تعجب(!) سلام

    آرزو میکنم هر کجا هستی سلامت باشی هر کجا هستی در حال و احساس خوب باشی ، هرکجا هستی در عشق و مودت باشی ، هرکجا هستی در آغوش نعمت و ثروت تنها پروردگارم باشی

    و هر کجا هستی تنها و تنها و تنها تسلیم تنها فرمانروای این کل جهان باشی

    عاشقتم😪❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلام مرضیه عزیزم هدایتی اومدم بجای فایل کامنت هاش بخونم اونم ستاره دارا و اسم تو رو دیدم و دلم خواست که ازت تشکر کنم به اندازه یه اپسیلُن درک کردم که وقتی تغییراتی شروع می‌کنی از اون مدار قبلی خارج میشی و نزدیک میشی نزدیک میشی به ادمای مدار یه دونه بالاتر

    ارتباط من با توی سایت مخصوصا فصل ۶ کتاب رویاهایی که رویا نیستند هر روز برام واضح تر کرد که چون دارم خالص میشم هر بار هدایت میشم به ادمایی خالصن ، و خدایی مینویسن

    تا اینکه برام توی عقل کل قسمت راهکار برای مسائل زندگی کامنت گذاشتی

    راستش وقتی فایل گوش دادم کلی چیز بیاد اوردم

    خداوند هدایتم خیلی خیلی اتفاقی به آیاتی که هنوز مبهوتم چرا قبلا خیلی راحت ازشون گذر کردم

    و مغزم متلاشی شد

    این سپاسگزاری خداست از تو بخاطر آن چیزی هست که درونت میخواد گسترشش بده

    مثل من که هزار بار دست خدا شدم تا بقیه به مسیر درست هدایت بشن

    کامنت های بچها توی این فقط خدا بود

    بازم مغزم ترکید

    از این حجم توحید و یکتا پرستی

    😭😭😭😭😭😭

    واقعا ازت ممنونم ازت میخوام با عشق ادامه بدی

    😭😭

    استاد عزیزم

    من موفقیت در دوره های شما میدیدم نه در باور خودم و به خودم قول میدم که تا زمانی که با دوره راهنمای عملی عزت نفس و فایلهای رایگانتون اون لیاقت خداییی

    اون وجه ارزشمندی که خدای من بدون هیچ مزدی عین گنج درون من گذاشته باور نکردم و نساختم به فکر و چه کنم چه کنم نیوفتم که چرا بقیه ندارم

    خیلییییییی کار دارم خیلی باید کار کنم خیلی باید زمان بذارم انرژی بذارم روزها و هفته ها و ماها سالها برای خودم بزارم

    یا این مسیر ۱۰۰ درصد میپذیری یا از این مسیر باید خارج شی و بگردم همونی که قبلا بودم

    وقتی که توی دوره عزت نفس گفتید اگر من اینجا خاطر اینکه ۱۰۰ در صد به آنچه که میگم باور دارم اصلا شکی ندارم توش

    این جمله این جمله همش توی ذهنم پلی میشد

    چون فهمیدم تنها فاکتور ایمانه ایمانه

    واقعا از ته قلبم خوشحالم

    واقعا خوشحالم چون دارم خدای واقعی دوباره اما اینبار با باور و ایمان خیلی بیشتر بیاد میارم

    همین جرقه ها باعث شد که من یه تصمیم و یه هدف که همیشه رویاشو داشتم بگیرم و به سمتش حرکت کنم قبل از اینکه جهان هستی بخواد منو با لقد هل بده

    و مطمئنم واقعا مطمئنم

    با این خدا هرچه میخواهی بخواه!!!

    مرضیه عزیزم

    اون قسمت کامنت آیدا عزیز رو که جدا کردی گذاشتی دقیقا منو یاده حال همین روزام انداخت

    من در بدو خرید گوشی جدیدم

    و رنگی که میخواستم هرجا میرفتن میگفتن نداریم و نیست

    وقتی اطرافیانم متوجه شدن همش میگفت نیست دیگه بیخیالش شو برو یه رنگ دیگش بگیر !!!

    اصلا مگه رنک مهمه!!(توجه کن این حرفها از عدم لیاقت و باور داشتن خود میاد)

    و چندین بار مورد سرزنش قراز میگیرفتم که ول کن

    اخه هرجا زنگ میزدم میگفتن نداریم

    تا بالاخره یه کارت موبایل روشی که چند هفته قبل توی کیفم بوود

    در اوردم گفتم بزار به این نگ زنم

    صاحبش گفت ۹۹ درصد بتونم برات بیارم

    فردا یاد اوری کن

    فردا زنگ زدم گفتن ن پیدا نشد

    و بهم گفت اگر نخری الان چند روز دیگه قیمت ها میره بالاها

    کلی حرف زد

    و بعدش ۵ دقیقه بعد من بهش پیام دادم که منصرف شدم

    یاد حرف استاد افتادم که میگفت این حرف یعنی سوعه استفاده مقخواد بکنه بزار گرون بشه

    تو وقتی ایمان داشته باشی خدا واست جور میکنه

    تا اینکه باز هدایتی ، هدایت شدم به نمایندگی این برند

    بعدش به نزدیک ترین شعبه زنگ زدم

    استثنا مدیر اون شعبه گوشی برداشت یعنی خودش گفت اینو

    بعد اینقدر با مودب صحبت کرد

    و گفت این گوشی که شما میخوای رنگی شما میخوای به دستمون میرسه چند روز دیگه از تهران

    و حدود قیمتی ام که گفت دقیقا همون چیزی بود که اون فروشنده اولی بهم وعده داد

    من با خودم گفتم اگر من خالق زندگیم هستم پس خلق میشه

    با اینکا همه میگفتن نیست کمه کمبود داریم و فلان ، اما نشونهاش اومد داره میاد

    و این به من پیامی داد که که اگر ایمان داشته باشی قطعا و لاجرم اتفاق میوفتد

    خداروشکر

    دوست دارم کل ۲۴ ساعت روزم فقط زمان بذارم برای اینکا بفهمم خودمو واین خدا رو و این رسالت زیبا رو و این کره زمینی که سرزمین منه و برای من آفریده شده و نه فقط یه بخش کوچکش.

    یکی از بزرگترین آرزوهام اینه که قبل از اینکه از این دنیا برم از تمام زیباییهاش لذت ببرم و ببینم و سفر کنم .

    در پناه خدای عزیزم که آنچه دارم قطعا از اوست و آنچه ندارم از جهل من است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلام مرضیه جان دوست عزیزم

    این روزا لیاقت شده مهم ترین موضوع زندگیم و فکر میکنم حیات و رشد من به فهم و درک این موضوع خیلی بستگی داره

    تصور اینکه خدای من عادله و هیچ نگاه خاصی به افراد خاصی نداره بلکه فقط اون نگاه خاص رو به همه داده

    خودش کلی باور میسازه

    این باور که ریشه در باور های مذهبی ما دارند

    واقعا مانع از رسیدن به هر خواسته ای میشه واقعا

    یه دیوار اهنی جلوی حرکت و رسیدنمون به خواسته هاست

    لیاقت یعنی مقایسه نکردن خود

    یعنی هیچ نپنداشتن خود

    یعنی عدالت

    یعنی باور به عدل خدا

    یعنی باور به یکسان بودن همه چیز برای همه کس

    یعنی باور به اینکه اگر او توانسته پس من هم یقینا میتوانم

    چون خدا به همه یه اندازه توانایی ، نعمت ، ثروت و قدرت و توجه داره

    یعنی باور به کنه جهان به ارزشمندی ذات انسان بدون در نظر گرفتن ملیت رنگ جنسیت و سن

    یعنی باور به ارزشمندی بخودی خود بدون وابسته به هر عاملی

    و این باور چقدررر مهم

    تصور اینکه تا اخرین لحظه عمرم روی این باور همیشه نگاه داشته باشم و کار کنم یعنی زندگی بدون وابستگی در رابطه در پول در سلامتی در عشق در همه چیزه

    انوقت که معنی خلیفه الله بهتر میفهمی

    راستش مرضیه جان پیامت جرقه ای در ذهنم ایجاد کرد که ایمانم بیشتر کرد

    من وقتی ۱بارفایل دیدم به ایه های ۱۳۴بقره به بعد هدایت شدم

    با وجود اینکه در تعحبم که من قبلا اینارو خونده بودم ولی وقتی بهشون نگاه کردم انگاررررر اولین باز میدیدمشون

    در ادامه آیاتی میگم که امروز هدایت شدم یه باور محکم هست توشون برای مهاجرت برای رفتن در مکانها و موقعیت هایی که شناختی نداریم:

    چون از اون آیه هستا!!!!!!!!!!

    عین کلمه ست که خدا به محمد میگه هرسمتی را بپسندی به اون سمت هدایتت میکنم

    ایه هایی زیادی خوندم در مورد حج که از اعمال و … گفته بود

    تا اینکه در ادامه خدا اینو گفت

    مشرق و مغرب از آن خداست

    و به هر سمتی روی بیاری سمت خداست

    استاد عزیزم حالا حرفتون فهمیدم که گفتید فقط به آیه استناد نکنید قبل و بعد و بالا پایننشم بخونید

    راستش تازه دارم میفهمم که چرا شما اصلا نگاه مذهبی ندارید

    نه تعصبی به پیامبرا دارید نه کاری که دارید انجام میدید.

    روزهای زیادی در انتظارمه که تعمل کنم تفکر کنم تا راسخون فی العلم بشم.

    خداروشکر که هر لحظه به درخواست هامون پاسخ میدی

    سپاسگزارم الله عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلام مرضیه دوست عزیزم

    وقتی میخواستم این آیه بنویسم کلمه مهاجرت نوشتم ذهنم نجوا کرد که چه ربطی داره حالا چه ربطی به این حرفایی که زدین داره

    حالا کو تا مهاجرت

    ولی یه منطق زیبا اومد که تونستم اجازه بدم این کلمات بر من جاری بشه که دقیقا بعد از کلمه مهاجرت بخون اون پاسخ خدا بود

    “مکان ها و موقعیت هایی که بهش شناخت نداریم”

    یکی از اهداف مهم من توی زندگی مهاجرته

    وقتی که بهم الهام شد شرایطم با عقلم جور در نمیومد ولی من اینا رو نشششونه میدیدم

    بخاطر همین تصمیم گرفتم قبل از اینکه شرایطم اونقدر سخت و غیر قابل تحمل بشه حرکت کنم و ه آرزوم برسم

    مهاجرت حالا یه موقعیت ناشناخته ست

    یه فرصت تجربه نشده یه ایده لمس نشده

    یه ناشناخته

    یه ناشناس

    مثل هر کدوم از کارهاایی که هر روز باهاش روبرو میشیم و باید بریم توش که تجربش کنیم

    میتونه باز کردن یه وسیله

    نوشتن یه چیز جدید

    پیدا کردن یه آهنگ

    تجربه زندگی با عادت هایی جدیدی که قبل لمسشون نکردیم…

    مهارجرت هم از هم جنسه

    قبلا برای خودم چنان بزرگ ش میکردم

    ولی اصلا به این توجه نکرده بودم که باوووو این من ، این ناشناخته

    مگر فرقی میکنه

    هر ناشناخته را باید در زمان خودش تجربه کرد.

    مرضیه به سرم زده که موتور رو روشن کنم یعنی هی هنلد بزنم روشن بشه

    خیلی غیر منطقی بود چون حیاط ما کوچک

    و از لحاظ عرف اینجا دختر که سوار موتور نمیشه حتی گواهی نامه هم داده نمیشه

    اما یه الهام شدیدی شد که باید یاد بگیرم باید مسلط بشم روش

    کم کم

    ادامش واقعا نمیدونم

    اما این همون توحیدی

    این همون مسیری که شروعش کرده بودم ولی فراموشش کرده بودم

    این همون مسیری که هر بار فراموشش میکنیم و باید بیادش بیاریم

    چقدر لذت بخشه ، آرامش بهم میده

    ذهن من باید یاد بگیره که ایمان نداشتن مساویه سختی و رنج

    وقتی این خوب بفهمه هربار حرکت برام آسون تر میشع

    خدایا کمکم کن ، هدایتم ، از همه دل بریدم تا به تو رسیدم

    تویی که همیشه خوش قولی

    تویی که هیچ موقع جا نمیزنی

    چقدر خوب میشه بتونم هر لحظه روی فقط تو حساب کنم

    دوست سبز من با قدرت ادامه بده

    🤩🤩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: