در این فایل استاد عباس منش در مورد تجربیات خود در به کارگیری قانون صحبت می کند
واقعیت این است که افراد بسیار زیادی نگاه فانتزی به قوانین کیهانی دارند. آنها فقط به عنوان یک قرص مسکن به این قوانین نگاه میکنند. آنها نمی خواهند از این قوانین به عنوان پایه و اساس زندگی خود استفاده کنند.
اما استاد عباس منش در این فایل با بیان داستانی در مورد زندگی خود، کاملا واضح و شفاف توضیح میدهد که چطور این قوانین را در عمل اجرا کرده، چطور بر ترس هایش غلبه کرده و چطور ایمان به خدا را در وجودش نهادینه کرده است.
موضوع اینجاست که افراد زیادی به صورت بنیادین باور نمی کنند که افکار و باورهای شان در حال خلق شرایط بیرونی زندگی شان است. آنها نمیتوانند بپذیرند که تمام کنترل زندگی در دستان خودشان است.
آنها این قانون ساده را باور نمی کنند که اگر بتوانید افکارتان را و کانون توجهتان را کنترل کنید می توانید زندگی خود را به شکلی که میخواهید خلق کنید.
استاد عباس منش در این برنامه با توضیحات فراوان سعی میکند به شما کمک کند که این قانون را باور کنید از آن استفاده کنید تا در آن به مهارت برسید.
متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:
بعضی از دوستان قانون رو درست درک نکردند. من صدها فایل به صورت رایگان روی سایت قرار دادم. هر کدوم از این فایلها رو اگه درست درکش کنید شرایط زندگیتون به طور کاملا محسوس تغییر میکنه. اگه زندگیتون تغییر نکرده به این دلیله که اون حرفا رو باور نکردین.
نگاه خیلی از دوستانی که نتایج خیلی بزرگی توی زندگیشون نمیگیرن اینه که این حرفها حرفهای فانتزیه، حرفهای خیلی قشنگیه و فقط مثل یه قرص مسکن بهش نگاه می کنن اما هیچ باوری وجود نداره، در نتیجه هیچ عملی وجود نداره.
اون دوستانی که توی مسیر با من ادامه دادن و نتایج بزرگ گرفتن و همیشه با ما هستن این حرفها رو باور کردن، نتیجه گرفتن، اگه از فایل های رایگان یا از دوره های مختلف که روی سایت هست استفاده کردی و تغییری در زندگیت رخ نداده حالا تغییر در تموم جنبه ها، سلامتی، روابط و ثروت تغییر محسوسی رخ نداده به این دلیله که این حرفارو باور نکردی، مثل یه روزنامه نگاه کردی بهشون، مثل یه آهنگ گوششون کردی، مثل یک فیلم نشستی پاش و نگاهش کردی.
یه تجربه از خودم می گم: وقتی که برای اولین بار این نکته رو فهمیدم که افکار من داره اتفاقات منو رقم میزنه، برای من دیگه تموم شد.
گفتم اگه قانون اینه، من شروع میکنم به تغییر زندگیم؛ شروع میکنم به داشتن آرزو؛ من شروع میکنم به داشتن خواسته؛ من شروع میکنم به خلق زندگیم اونجوری که میخوام؛
از لحاظ مالی هم من برای تغییر زندگیم و تغییر باورهای محدودکننده ام کلی هزینه کردم. توی همون شرایطی که شرکتمون درآمدش کم بود هزینههای زندگی هم بود، یه مبلغ کمی میموند رو کتاب می خریدم.
از همون اول به اندازهای که عمل میکنی جواب میگیری. حالا جواب بزرگتری می خوای، باید بیشتر و بهتر به قانون عمل کنی.
مثل پیانو هست هرچقدر بیشتر تمرین میکنی بهتر میتونی کار کنی. مثل هر ورزش دیگه ای، مثل هر ساز دیگه ای، مثل نقاشی، مثل هر کار دیگه ای، وقتی روی قانون بیشتر کار میکنی مهارتت بیشتر میشه. به همین دلیل هم وقتی اومدم آمریکا چیزی با خودم نیاوردم، هیچی با خودم نیاوردم.
دوستانی که مهاجرت کردن میدونن میان کلِ زندگیشون رو میفروشن و تبدیل میکنن به پول و دلار و بلند میشن مهاجرت میکنن. من نه، من هرچی که داشتم گذاشتم گفتم اگه قانون اینه که میام خلقش میکنم.
چون من قبلاً توی مهاجرت از بندرعباس به تهران این کارو کرده بودم. به این فکر کنید که چطور من دارم از قانون استفاده میکنم، از این قانونی که دارم فریادش میزنم توی آموزش هام و نتایج من رو هم شما دارید می بینید که بین میلیون ها سایت-بدون هیچ تبلیغی- این حد از افراد میان توی سایت و دوره های من رو می خرن و از نتایجشون می نویسن و به محض اینکه یه فایل جدید می گذارم اینهمه نظر میاد روی سایت اون هم بدون اطلاع رسانی و تبلیغ؟!!
اونهم توی زمانی که همه دارن تبلیغات میکنن، هر کسی یه چیزی داره میره توی بوق و کرنا میکنه، هزاران سایت تبلیغ میکنه!
دوستانی که توی حوزه کاری ما هستن میلیون ها میلیون تومان فقط توی هفته تبلیغ میکنن، توی کانال های تلگرامی، صفحه های اینستاگرامی، سایتها، رادیو، تلویزیون.
چی میشه یه آدمی نه اصلن تبلیغاتی داره، نه اصلاً کار خاصی میکنه، نشسته و این حد از مخاطب عاشقانه میان از برنامه هاش استفاده میکنن، پول میدن میخرن محصولاتش رو، بدون اینکه یک ریال تبلیغ کنه، بدون اینکه یک ریال برای این کار اصلاً خودش رو به زحمت بندازه، اونم در حالی که همه تون میدونید که همه به خاطر یه لقمه نون چه جوری دارن میدوئن، اونایی که قانون رو بلد نیستن
اینا باید به شما یه سری چیزها رو یاد بده باید به شما یه سری چیزها رو بگه، یه تفاوتی هست، اتفاقاتی داره میفته، اون باور و ایمانی که من داشتم این نتایج رو برای من رقم زده اینا باید به شما بگه که یه نوع اتفاقات دیگه هم میتونه بیفته توی همین شرایط، توی همین روزها، میتونه یه جور دیگه باشه.
من کسی هستم که نتایج زندگیم داره ثابت میکنه صحت طرز فکرم رو.
مگه من فقط دارم توی دنیا این کارو انجام میدم، چرا نتایج من اینقدر متفاوته؟ چرا افراد اینقدر عاشقانه میخوان دورهها رو تهیه کنن؟ چرا اینقدر بچه هایی که دوره های قبلی رو تهیه میکنن میان برای دورههای بعدی و قبل از اینکه یه دوره آماده بشه صدها بار از طرق مختلف درخواست میکنن که دوره جدید آماده بشه.
نمیدونم نگاهتون چه جوریه؟ نمیدونم چطور دنیای اطرافتون رو میبینید؟
ولی این اتفاقات باید به شما بگه یه چیز متفاوتی داره اینجا گفته میشه، یه اتفاق متفاوتی از اطرافتون داره میفته، بزرگترین برند ها صبح تا شب دارن تبلیغ میکنن، میلیاردها دلار داره هزینه تبلیغات میشه، من گفتم اگه باورهام داره کارها رو انجام میده نیازی نیست من تبلیغ کنم، من خودم رو توی مدار مناسب قرار میدم خداوند همه کارها رو انجام میده، من نیازی نیست که برم داد بزنم بیایید این فایل هست این برنامه هست نه من نیازی نیست این کارو بکنم.
من اومدم یه قانون ساده گذاشتم گفتم این قانونی که خداوند توی قرآن بارها و بارها گفته که زندگی ما توسط خودمون فقط خلق میشه، توسط خودمون داره ایجاد میشه و بارها و بارها توی قرآن خداوند به شیطان میفرماید که تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری، اونی که بندگی منو میکنه که تاج سر توعه، تو که کاریش نمیتونی بکنی،
وقتی من گفتم آقا اگه داستان اینه که من دارم خلق میکنم زندگیم رو، پس میشینم خلق میکنم زندگیم رو. کل کار اینه که بتونم افکارم رو کنترل کنم، کل دوره های من بِیسش همینه⚜
من هیچ وقت ادعا نمیکنم توی دوره هام چیز جدیدی میخوام بگم، هیچ وقت من این ادعا رو نداشتم، ولی این ادعا رو میکنم که هر دورهای برای خودم کلی باورهای بهتر ایجاد میکنه، کلی مسیرو صاف تر میکنه، مثل همون بحث تمرین پیانو هست. هر دورهای داره دست های منو آماده تر میکنه. من اصلاً یه سخنران نیستم، من انگیزش بخش نیستم، من عمل کننده به یک سری قوانین هستم و افراد از فرکانس من، از نتایج من به این آگاهی ها میرسن و اونها هم عمل میکنن و نتیجه میگیرن. یعنی اصلاً نگاه من این نیست که بیام برای شما یه سری حرف های قشنگ بزنم خودم برم یه جور دیگه زندگی کنم بگم من به عنوان بیزینس دارم به این قضیه نگاه میکنم . من با این آگاهیها زندگی میکنم، هر کسی که عباس منش رو باهاش یک ساعت بوده باشه میدونه که عباس منش این نحوه زندگیشه، این روش زندگیشه، نتایجش هم مشخص میکنه، در تمام ابعاد مشخص میکنه.
بنابراین دوره های من برای همه نیست، برای اونایی که آمادگیش رو دارن.
به همین دلیل هم ما تبلیغی نداریم جایی. اونایی که توی مدار هستن خودشون ما رو پیدا میکنن، هیچ وقت من برای همه صحبت نمیکنم، برای اونایی که آمادگی دارن. اونایی که آمادگی دارن اونایی هستن که تمرین ها رو جدی میگیرن، باور میکنن و نتیجه میگیرن.
محصولات من برای فردی هست که همون ایمان شروع کار منو داشته باشه. اگه میخواد به عنوان یه چیز فانتزی نگاه کنه یه مدت حالش خوب بشه، مُسَکن باشه براش، من نمیخوام باهاش کار کنم، مبلغ و هزینه های دوره های من برای کسیه که بتونه اون مبلغ رو پرداخت کنه.
توی این دوره ۱۲ قدم، شما قدم اول رو میایی اگه قدم اول تاثیری داشت باید یه تاثیری نشون بده که بتونی از شرایط مالیش برای خرید قدم دوم استفاده کنی، اگه نداشت اصلاً قدم رو ادامه نده.
دلیل اینکه شما از کلام من تأثیر می پذیرید، بحث فرکانس هست و نه کلام. «فرکانس»، از عمل به آگاهی ها میاد نه از یک سری حرف های قشنگ زدن. هزاران نفر دارن حرف های قشنگ توی اینترنت میزنن چرا شما با اونا ارتباط برقرار نمیکنید؟!
برید ببینید توی کامنتها هزاران نفر نوشتن ما با فلان دوره های مختلف موفقیتی آشنا شدیم بعد که یه ذره مدارمون رفت بالا با شما آشنا شدیم و تازه اونجا شما رو شناختیم هر کدوم از یک طریق مختلف، این چی رو نشون میده؟؟
این اینو نشون میده که وقتی شما روی خودت کار میکنی، روی مدار بالا قرار میگیری افرادی که توی اون مدار قرار میگیرن میان روی خودشون کار میکنن میان بالا تو رو پیدا میکنن، لازم نیست کاری بکنی.
شما برید توی بازار، برید توی صنف های مختلف، پارچه فروش ها، توی هر صنفی توی بازار، طلا فروش ها، ساعت فروشها، آهن فروش ها، برید توی بازار یه قدمی بزنید یه سری مغازه هست اصلا قُلقله هست سرشون، مغازه های بغلی اونها اصلاً پرنده پر نمیزنه، اونجا سوزن بندازی زمین نمیخوره اینقدر که جمعیت هست
خدا وکیلی برید توی بازار شهرتون هر شهری که هستید یه نگاهی بکنید به مغازه ها آخه جاشون که یکیه، جنسشون هم که یکیه، مردم هم که همون مردم هستن، شرایط اقتصادی هم که همون شرایط اقتصادیه، پس قضیه چیه که بعضی ها دارن این خان نعمت الهی رو اینجوری ازش استفاده میکنن؟؟ کرور کرور نعمت و ثروت وارد زندگیشون میشه بقیه دارن همینجوری با حسرت و حسادت به اونایی که موفقن نگاه میکنن توی همون بازار. چند وقت بعدش ورشکست میشن میرن سراغ یه کار دیگه، فکر میکنن کار ایراد داشت، فکر میکنن اون بازاره ایراد داشت، اون مغازه هه ایراد داشت، اون رقیبه نمیذاشت کار بکنن، این تفاوت ها باید به شما یه چیزهایی رو بگه، یه نوع نگاه دیگه ای هست به قول حضرت علی الرزق رزقان یه رزقی هست که تو دنبالش میری. من این جمله رو وقتی اولین بار تو نهجالبلاغه خوندم اصلاً ذهن من متلاشی شد میگه الرزق رزقان ما دو نوع رزق داریم، یه نوع رزقی که تو دنبالش میری، یه رزقی که اون دنبال تو میاد، من گفتم من میخوام یاد بگیرم که چه باورهایی داشته باشم که رزق دنبال من بدوود نه اینکه من بدووام دنبال رزق.
من هیچ چیزی رو برای مخفی کردن نذاشتم من هیچ فوت کوزه گری رو نذاشتم، من آنچه رو که دریافت کردم و آنچه رو که عمل کردم بهش و آنچه رو که باهاش نتیجه گرفتم رو توی دورهها میام میگم، هر چقدر نتیجههای من بزرگتر میشه آگاهی من خالص تر میشه و من میام میگم و این مسیر تا ابد ادامه داره، تا هر وقت که به من الهام بشه و احساس کنم باید گفته بشه، این کارو انجام میدم.
زندگی شما هر روز داره توسط ورودی های ذهنی شما خلق می شه. وقتی داری روی افکارت کار میکنی و کنترل میکنی و افکارت رو آگاهانه جهتدهی می کنی، اتفاقات دلخواه رو خلق می کنی. مثل بدن شما. بدن شما چه جوری کار می کنه؟! هر روز داره غذا رو به عنوان انرژی دریافت می کنه. اگه غذای بد بخوری انرژی بد دریافت میکنی. اگه غذا نخوری انرژی دریافت نمیکنی، ماشین تو داره چه جوری حرکت میکنه؟ این نیست که یکبار بنزینش بزنی بگی ماشین باید تا ابد حرکت کنه. به اندازهای که از ماشین استفاده می کنی، داره سوخت مصرف میکنه، هر وقت خواستی دوباره ازش استفاده کنی باید دوباره سوخت واردش کنی، ذهن هم همینه. همیشه باید بهش ورودی بدی. ورودی خوب بدی نتیجه خوب خلق می کنی.
قانون اینه که باورهای تو هستن که اتفاقات رو دارن رقم میزنن. به محض اینکه روی خودتون به صورت واقعی کار میکنید نتایج میاد. اما نتایج به اندازهای که داری روی خودت کار میکنی. کسی که یک عمر با ترس زندگی کرده، یک عمر با نگرانی، با اضطراب بوده، انتظار بی جایی هست که با یک فایل دیدن مغزش تغییر کنه، برای من هم این اتفاق نیفتاده، ولی به اندازهای که میاد تغییر میکنه، باور هاش رو عوض میکنه، به همون اندازه نتایج شروع میشه، و بعد میفته روی دور و تغییر کردن هی براش راحت تر میشه. چرا؟ چون تمرین کرده، چون تغییر کردن و باورهای خوب ساختن براش راحت تر میشه، نتایج بزرگتر هی راحت تر براش به وجود میاد.
تو مسائل مالی که خیلی هاتون پاشنه آشیل تونه، دلیل اینکه زمان بیشتری میبره به خاطر اینه که باورهای مخرب بیشتری توی ذهنتون هست، خیلی هاتون دیدید در مورد یک موضوعی مثلاً در مورد روابط عاطفی همیشه ترس داشتید، نگران بودید، میایید روی خودتون کار میکنید ولی با یه تلفن بد، با یه اتفاق بد، با یه خبر بد، کل ترس ها با هم برمیگرده، معلومه که به اندازه کافی روی خودت کار نکردی که اینقدر راحت همه چیز تغییر میکنه
میای روی مسائل مالی روی خودت کار میکنی یه ذره اوضاع بهتر میشه با یه نشانه بد از بازار، با یه اخبار بد، یا همکارت میاد میگه اوضاع خرابه، همون اول ترسها برمیگرده دوباره، به همین راحتی با یک خبر کل این داستان دوباره خراب میشه، اگه به این راحتی داستان خراب میشه به این دلیله که زیاد روی خودت کار نکردی، به این دلیل که هنوز باور ها رو درست نساختی، وقتی که باور ها درست ساخته بشه به این راحتی تغییر نمیکنه، ولی چون باورهای منفی درست ساخته شده خیلی خوب، محکم، با پایه و اساس تو مغزت ساخته شده یه ذره که میای خرابش میکنی با یک خبر، دوباره روی این علف های هرز یه ذره کار نمیکنی سریع میزنن میان بالا
چون پایه اش خیلی خوبه. چرا پایه اش خوبه؟ چون خیلی تکرار شده نسل در نسل در نسل تکرار شده، مخصوصاً در مورد مسائل مالی اینارو گفتم که باز قانون رو بهتر درک کنید.
بنابراین دوست داشتم تفاوت ها رو بدونید. برای اینکه قانون همیشه داره کارش رو درست انجام میده، اون که کارش رو درست انجام نمیده خودمون هستیم. وگرنه خداوند بی نقصه، خداوند سریع الاجابه هست، خداوند عالیه، خداوند میگه درخواست کن من همیشه در حال اجابتم: اما به یه شرط، ایمان
به شرطی که ایمان داشته باشی
ایمان رو چی نشون میده؟ از کجا میفهمی یه آدمی ایمان داره؟!
از جای مهر روی پیشونی؟ از ریش بلند؟ از تسبیح؟
نه، از عملکرد می فهمیم.
کسی که بلند میشه و قدم برمیداره، حرکت میکنه، اونجوری که باور داره عمل میکنه. عمل میکنه به آنچه که میگه.
اونایی که عمل کردن، اونایی که باور داشتن، اونایی که ایمان داشتن، این ایمان باعث حرکتشون شده.
با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!197MB58 دقیقه
- دانلود با کیفیت HD607MB58 دقیقه
- فایل صوتی ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!51MB58 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
اصلا نمیدونم چی بگم فقط میدونم باید کامنت بنویسم و آگاهی هایی که درک کردم رو تثبیت کنم
واقعا این فایل خودش میتونه یک دوره باشه یا یک قسمت خیلی مهم از دوره
خیلی آگاهی توشه خیلی که من اونایی که توشون هستم رو تونستم بچسبم و باید هزار بار این فایل رو گوش کنم
یادمه این فایل رو شیش ماه پیش فک کنم گوش داده بودم و اصلا هیچی نفهمیدم ، الان که دوباره دیدمش میبینم هیچی ازش نفهمیده بودم
میخوام در مورد خالق بودن خودمون صحبت کنم که تو فایل اشاره داشتین که هنوز که هنوزه من مشکل دارم تو این زمینه که مثلا میام میگم من خالق زندگی خودم هستم یک حس ترس یک حس نکنه مشرک بشم نکنه این حرف رو تکرار کنم و غرور برداره منو و مهم تر از همه ختم شه به فراموش کردن خدا و باز اون تنهایی و بی حرکتی
که واقعا میخوام تا آخر عمرم اینو بگم از وقتی که تلاشمو دارم میکنم تسلیم خدا باشم همه چیز برای من آسون شده راحت شده فراوان شده ، این ترسه که اومد ، گفتم این پاشنه آشیل منه بزار در موردش یک سری تجربه ها و آگاهی هارو مرور کنم و سعی کنم کار هر روزم بشه مرورش که آقا این قدرتیه که خود خود خود خود خدا به من و همه انسان ها داده و تا من شروع کردم به قدم برداشتن تو مرور آگاهی ها خدا سیلی از آگاهی ها روانه کرد به سمتم که یادم میومد: اها اره این نتیجه که بدست آوردم به واسطه این قانون بود این یکی هم همینطور و…
یک نمونه واضح برای درک خالق بودن ما انسان ها همین تمرین ستاره قطبی دوست داشتنیه
از اولین باری که ازش نتیجه گرفتم تا الان نمیدونم دو سه هفته شاید میگذره
چون خواستن رو هم من توش مشکل خیلی داشتم و نمیتونستم بگم حتی به خدا که اینو میخوام
ولی یک فایلی رو دیشب دیدم از استاد که تو بنر سایت بود ( خیلی دقیقه این فایل ها انگار خدا به استاد میگه این فایل رو برای رضا بزار) و در مورد قانون آفرینش و لیست 107 آرزو بود
و من این تمرین رو2 سال پیش فک کنم انجام داده بودم دست پا شکسته ( داستانش طولانیه که چجوری با استاد آشنا شدم و این فایل ها و بعدش مسیر درست و …)
بعد اومدم دوباره اون تمرین رو انجام دادم اولین بار به زور شاید 10 یا 20 تا نوشتم ولی این سری با یک بار تلاش و فکر کردن 50 تا نوشتم و همه هم واضح یعنی از روی شناخت نوشتم و خیلی خیلی خیلی جالبه که یکی از اون آرزو ها فرداش برآورده شد که یکم شخصیه وگرنه حتما میگفتم و روز قبلش هم در مورد رهایی فایل دیده بودم که همه این تیکه ها بهم وصل شدن و پازل تکمیل شد و خیلی جالب بود به اون خواسته رسیدم و بعد فهمیدم نه نمیخوامش و اینقدر خوشحال شدم گفتم خدای من چی داری میگی بهم من فقط خواستم ، نچسبیدم بهش و بهش رسیدم و بعد دیدم نه نمیخوام ، یعنی فقط من میگم میخوام و تو اجابت میکنی چقدر بی نظیری تو بدون اینکه دخالتی توش بشه.اصلا مهم نیست اون خواسته خوبه یا بد ، هرچی آدم بخواد خدا بهش میده و بعد امروز فک کنم ( اگه زمان ها قاطی پاتیه یا اشتباه گفتم ببخشید کلا تو حافظه یا مخصوصا زمان،یکم مرخصم که خدارو براش خیلی شاکرم خخخخ)
امروز بعد از اینکه صبحانم رو خوردم نشستم همین 107 آرزو اون اتفاق رو مرور کردم و نشستم تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم ( چندین بار قبل بلافاصله بعد از بیدار شدن تو رخت خواب ، حالت خوابالو بودم که میومدم چشمامو ببندم و تمرکز کنم چی میخوام چرتم میگرفت یا حواسم پرت میشد میگفتم سریع تمومش کنم تا خوابم نبرده) چشمامو بستم و گفتم خب امروز چی میخوام بعد گفتم بزار بگم چه حسی رو میخوام تجربه کنم این بهتره و دقیق مشخص نکردم دقیقا این باشه یا فلان چیز
چشمامو بستم و گفتم خب میخوام یک غذای خوشمزه بخورم امروز یک طعم گوشت اینا باشه توش و … بعد گفتم مجسمه جدیدمو پست کنم ( مگنت یخچال ) بعد کلی لایک و فالوور و سفارش و اینا ، تعدادشو مشخص نکردم و خودمو فقط تو اون لحظه دیدم که یک قرمزی میاد پایین پیجم و لایک و فالوور و کامنت و تموم
قصد نداشتم تو اینستا پست کنم یه جورایی ترس داشتم که اخه این مگنت یخچال … تا میخواست ذهنم ادامه بده گفتم اتفاقا الان پستش میکنم و پستش کردم و 5 تا لایک روی این پستم اومد و 9 تای دیگه روی محصولات دیگم در صورتی که قبلی ها شاید شیک تر بود یا خفن تر ولی این پستم خیلی بیشتر از قبلی ها بازدهی داشت و گفتم پسر ببین ببین فقط من تجسم کردم و خواستم و شد و بعد اومدم نوشتم و بعدش باز یک اتفاق دیگه افتاد که تو حلش مونده بودم و یک قدم بعدی بهم معرفی شد. ( شاید به ظاهر کوچیک باشه ولی همین هم اتفاق نمی افتاد و وقتی که فقط خواستم و تونستم ببینمش و تجسمش کنم راحت باشم با اون موضوع اتفاق افتاد)
( خیلی از این تجسمه کمک گرفتم مخصوصا تو کار هایی که ترس داشتم یا مثلا یک بار وجه منفیشو دیده بودم ولی وقتی تجسم میتونستم بکنم که همه چی خوب پیش رفته دقیقا همه چی خوب پیش میرفت)
اصلا این چند روزی اینجوری شده که تو گوشیم تاریخ میزنم و مینویسم این معجزه رخ داد و چند دقیقه یا چند ساعت بعدش دوباره با همون تاریخ مینویسم این هم رخ داد این هم رخ داد
از وقتی که تسلیم خدا شدم زندگیم یک جوری روون و ملو شده و کلی تجربه های جدید. خیلی خوبه بخدا فقط یکم دوباره ذهنم شلوغ شده که اونم میدونم دوای دردش چیه فقط نباید تنبلی کنم
خیلی دوست دارم همه تجاربم رو بگم اینجا ولی از اصل دور میشم
دوره دوازده قدم هم بی نظیره من از اون دوره تو قدم سوم یک ووردی مالی یک میلیون دویستی داشتم اصلا برنامه ای براش نداشتم خود اون روزی اومد سراغم ولی خب چون سطلم سوراخ بود خرج شد ولی نگران نیستم یک بار اتفاق افتاد بینهایت بار هم میشه اتفاق بی افته نشونه هاشو دارم میبینم
در مورد هدایت و تبلیغ من خودم فقط تو ذهنم به دنبال خدا بودم اونم تو بدترین شرایط روحی و سلامتی
خیلی ساده از طریق دوست حسابدار رفیقم فایل های استاد به دستم رسید و خدا خودشو اینجور بهم نشون داد حالا نتیجه اش چیشد؟؟کلی نتیجه برای من داشت به کنار ، اون فایل ها رو متوجه شدم روش نادرسته و پاک کردم و دوتا از محصولات استاد رو گرفتم ( در صورتی که دو قرون قبلش پول تو زندگیم نبود) به همین سادگی ، خدا اینجور نعمت و ثروت میرسونه
اینجور رزق به دنبال استاده
خیلی دوست دارم بدونم این چه باوریه که روزی به دنبال آدم میاد چه وجهی از خداست
چون خودم هم تجربشو داشتم ولی یک برهه ایی بود
حس میکنم چیزی که باید میگفتم رو گفتم و باید همین یدونه فایل رو خیلی ببینم
همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید