https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1135نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه نکته که دائم تو ذهنم داشت تکرار میشد رو دوست داشتم بیام اینجا با شما دوستان به اشتراک بذارم
بچه ها شاید بعضی از ماها (مثل گذشته خودم) توی این فکر باشیم که اگه میخوایم پیشرفت کنیم مثلا تو بحث مالی حتما باید دوره روانشناسی ثروت استاد رو داشته باشیم و یه طوری فایل های رایگان رو اون ارزشی که باید بهشون بدیم رو ندیم یا اون تمرکز و جدیتی که لازمه واسشون به خرج ندیم و تمام فکر و ذکرمون میشه این باور که برای پیشرفت باید حتما فلان محصول رو تهیه کنیم
ولی واقعا اینطور نیست شاید باورتون نشه ولی زمانی که تلگرامم رو باز کردم و دیدم که استاد جلسه دوم قدم اول رو گذاشته و همچنین این فایل رایگان رو هم توی سایت گذاشته بودن اول اومدم سراغ همین فایل چون استاد راجب توحید حرف زدن
بچه ها منظورم این نیست که فایل های رایگان بهتر از محصولات استاد باشه
اتفاقا محصولات استاد واسه کسانی عالیه که فایل های رایگان رو استفاده کردند و تکاملشون رو طی کردند و بعد وارد مدار جدیدی میشن که میتونن محصولات رو تهیه کنن اما چیزی که بین اکثر دوستان مشترک هست این عشقه به توحیده . این فایل هایی که استاد از توحید حرف میزنن توی وجود من و دوستانی که نظراتشون رو خوندم غوغا به پا میکنه
میخوام بگم که من دو سال طول کشید که به این نتیجه برسم که باید با فایل های رایگان به نتیجه برسم و بعد برای پیشرفت های بیشتر سراغ محصولات برم
این فایل های رایگان استاد رو جدی بگیرید و با تمام جدیت روی اینها کار کنید اونوقت نتیجه ها باهاتون حرف میزنن و ادامه مسیر رو بهتون میگن مطمئن باشید
به قول استاد: این حرفا رو دارم واسه خودم میگم چون خودمم هنوز تو این قضیه مشکل دارم
یعنی با خودم میگفتم کاش همون دو سال پیش که شروع کردم با جدیت بیشتری با همین فایل های رایگان ادامه میدادم نمیدونم شایدم باید این زمان میگذشت
امیدوارم هممون به جاهای خیلی خوب برسیم امیدوارم از تکامل فراموش نکنیم و پله ها رو تک به تک طی کنیم
ای خدا جونم چه خبره اینجا ,اینجا کجاهه تکه ای از بهشت خدایا ای مهربانم سپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کردی همیشه دعامیکردم خدایامراباثروتمندان خداپرست اشنا کن کجا میشه این همه ثروتمندخداپرست پیداکرداینهمه عاشق خداجونم نمیتونم احساسم رابیان کنم
کلا وقتی احساسم بد میشه اولین کاری که می کنم سریع میام تو سایتتون اصلا تا شمارو می بینم بدون اینکه حتی چیزی بخونم یا بشنوم کل قانون تو ذهنم مرور میشه و کلی ازتون انرژی می گیرم.
آیه ای در مورد ایمان: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَی رَبِّهِمْ»مؤمنان، همان کسانی اند که چون خدا یاد شود، دل هاشان بترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکل می کنند
استاد محترم تشکر از اخلاص و اینکه واقعا مخلصانه همه جوانب زندگی خود را نشانمان می دهید تا ایمانمان کاملتر شود چه دیداری چه شنیداری.
دقیقا توصیه منم امروز برای دوره 12 قدم همین بود ولی حقیقتش گفتم نگویم بهتره ، بزار هر کس راهش را خودش پیدا کند ، می خواستم به دوستان توصیه کنم از این دوره فایل 1 آن را خریداری کنید بعد خودش برای قدمهای بعدی مبلغش جور میشود ولی گفتم حرفی نزنم شاید حرفم را بعضی قبول نکنند. بهر حال از توصیه های شما تشکر میکنم . ؛ هر چه مطالب تکرار می شه باز هم بهتر بهتر است ؛ انگار باید هر لحظه برایمان تکرار بشه و برای همین است که خوده من یکسره دارم فایلهای شما را تکرارا گوش می کنم ، بعضی چیزها که در فرهنگ ما جا افتاده است عوضش کردنش خیلی کار داره ، مثلا در مورد ورزش هر چه هزاران بار به یک نفر می گویم که با رژیم لاغر می شوید فقط و فقط و ورزش فقط به شما کمک می کند و ورزش فقط به بدن شما فرم می دهد. شایدمیلیارها بار این را گفتم بعد طرف یک ثانیه بعدش می گوید حالا چه بخورم لاغر شوم چه ورزشی کنم که لاغر شوم ، یعنی واقعا دیگه رهایش کردم چون هر چی می گی فایده نداره باید خودمان اینها را درک کنیم باید اینها را بفهمیم باید تکرارش کنیم ، کار جنابعالی آن نیز چون دیده نمی شود و یک کاری نیست که با تزریق همه چیز درست شود نمی گم آسان نیست ولی خواهان زیادی بایدباشد در درون ما ، که ما را اولش حسابی هول بدهد بعد دیگه می ریم تا آخرش، بایددرک کنیم باید بفهمیم و باید تکرار تکرار کنیم .
باسلام به استادعزیزوخانواده محترم خودم.متن بالارادختر۷ساله ام بنام رخساناجان نوشته.ازمن درخواست کردکه میخواهم برای آقای عباس منش چیزی بنویسم .البته این راهم عنوان کنم من وهمسروفرزندم هرکدام دفتری داریم که شبهاشکرگزاری خودرادران دفترمینویسیم.واین جملات دخترم هرشب دردفترزیبایش عنوان میکند.وطرفدارپروپاقرص شماهست.خداراهزاران مرتبه شاکرم کهچنین فرزندی دارم و به این مسیرهدایت شدیم .
وای چقدر ذوق کردم این فایل رو گوش دادم استاد عزیزم تو چقدر خوبی بخدا، چقدر نازی،چقدر با صداقت با هامون صحبت میکنی دیگه چیزی نمونده که بهمون نگفته باشی ،بخدا خیلی این فایلها ارزش داره باید با طلا نوشت،تا حالا هیچ کجا تو زندگیم ندیدم که کسی حتی با پول چنین فایلهای ارزشمند رو در اختیار کسی بزاره چه برسه به رایگان بودنش،چه رابطه ای با خدا پیدا کردی،چقدر پیش خدا عزیز شدی و خدا چقدر شما رو دوست داره که اینجوری دوست داشتنی و عزیزت کرده ،واقعا خوش به سعادتت استاد،من نظرم اینه اونهایی که هنوز دست خداوند روی زمین رو ندیدند و نمی شناسند چقدر تا حالا ضرر کردن.
استاد عزیز به لطف خدای بزرگ برای اولین بار از گروه شما محصول میخرم خیلی خیلی ذوق دارم بخدا،همین امشب یا فردا اولین فایل دوازده قدم رو تهیه میکنم داستان اینه که من تو یک کارخانه ای کار میکنم که در ماه پیش من از سی روز پانزده روز رو کار کردم و یک دلیل عمده داشت که نمیتونم اینجا بیان کنم ولی نرفتن این پانزده روز باعث شد یکی از بزرگترین اتفاقات زندگیم رخ دهد،و بعد از چهار سال یک رهایی دوباره در زندگی من به وقوع پیوست که بهترین اتفاق عمرم و سال ۹۷ من بود،وبعد از این پانزده روز دوباره به کارخانه برگشتم و ادامه کار دادم ،آخر ماه شد و من انتظار داشتم نصف حقوق رو برای من واریز کنند،ولی بنا به دلایلی که هنوز خودم هم نمیدونم حقوق کامل برای من ریختن و من میتونم با ذوق فراوان دوازده قدم رو تهیه کنم.
خدایا هزاران بار شکر که از طریق یکی از دستانت دارم به دستاوردهای بزرگی از زندگیم دست پیدا میکنم.خدایا شکرت خدایا شکرت.
و از اونجایی که ساعت از دو بعد از نیمه شب هم رد شده درج دیدگاه رو موکول کردم به امروز…
استاد داشتم میگفتم من هنگ کردم اونقدر هنگ بودم که اصلا متوجه صدای بلند گوشیم نبودم و احساس کردم همسایه طبقه پایین بخاطر صدای گوشی من بنده خدا بدخواب شده
و البته خواب خودمم کلا پرید.
چی بگم؟….
راهی نیست جز اعتراف به تنبلی،
اعتراف به عادت…
و اعتراف به اینکه من وانمود میکردم
دارم روی خودم کار میکنم
والا بعد از ۷ الی ۸ ماه شنیدن فایل های رایگان باید قدرت خرید دوره جدید رو پیدا می کردم!
پس اعتراف کنم کار نکردم و ایمانم عملی به همراه نداشته
و ایمان به خدا فقط لغه لغه زبانم شده…..!
دقایقی پیش داشتم کتاب عزت نفس ناتانیل براندن رو میخوندم که صحبت از پذیرش احساسات منفی و ترس ها و اشتباهات هست.
و من هم باید بپذیرم کم کاری کردم
ایمانم به عمل کمی منجر شده
و روی ترس هام کار کمی کردم.
و حالا چه باید کرد؟
البته من از صبح درگیرم با خودم و زمزمه کلامم و ذهنم این حرف استاد شده:
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
و خوب فکر کردم راه های نشتی ایمانم کجاست؟
کجا داره نشت میکنم و من خبر ندارم
و به نتایج خوبی رسیدم
که میخوام براتون بگم:
دوستان
شرایط من جوریه که واسه آشپزی باید بیام طبقه پایین که مادرم و برادرم هستن
و غذایی درست کنم که همه باهم بخوریم
و این دو نفر می تونم بگم
نماد مجسم نگرانی و کمبودن
که هیچ تلوزیون هم مدام روشنه
و تو این دو الی سه ساعتی که در شبانه روز من پایینم در معرض برنامه های مخرب تلوزیون هستم. هر چند که من تلاش داشتم که به بهانه های مختلف حداقل کانال رو عوض کنم
و یا ساعت آشپزی رو جوری ردیف کنم که به روشن بودن تلوزیون برنخورم
اما صد درصد موفق نبودم
و هروقت کنترل ذهنم خوب نبوده به محضی که اومدم طبقه پایین خوردم به وقت اخبار یا یه فیلم و برنامه خیلی خیلی منفی
و جز نگرانی شدن از پیامدهای این موقعیت ها
چیز دیگه ای نصیبم نشده و یا اینکه با برادرم سر خاموش کردن تلوزیون بحثم شده و بیشتر در مدار اشتباه قرار گرفتم.
خلاصه
یاد کیف های گردنی افتادم که واسه مدارک مهم هست ومیدن زائرای عربستان و عراق گذرنامه شون رو بذارن توش تا گم نشه
و تصمیم گرفتم که یه گردنی اینجوری درست کنم و موقع آشپزی
موبایلم رو بذارم توش و با هنزفری فایل های رو که میخوام گوش کنم.
و اینجوری جلوی ورودی های منفی رو بگیرم
و مانع نشت باورهای مثبتم بشم و از این جوانه های تازه کاشته شده بهتر محافظت کنم.
و امروز از برکت فایل جدید استاد
یه تغییر رفتار عالی هم داشتم.
ماجرا این بود که
دیشب رفتم خرید لوازم شیرینی پزی و خورده نداشتم که به فروشنده بدم
گفت اشکالی نداره بعدا میارید..
امروز صبح هم رفتم خرید لوازم شیرینی پزی اما از یه مغازه دیگه ای که ارزان تر میده
موقع برگشت یادم افتاد که برم باقی پول فروشنده دیشبی رو بدم اما یادم افتاد دستم کیسه آرد و شکر و…
و فروشنده ببینه ناراحت میشه شاید بگه چرا از من نخریدی.. به ذهنم رسید که خب نمیرم بعدا پولشو میدم
اما باز یادم اومد که دقیقا سر راهمه و من از جلوی مغازه اش رد میشم . نکته جالب اینجاست که
به ذهنم رسید ر
تغییر مسیر بدم و از یه کوچه دیگه برم خونه..
ناگهان به خودم اومدم
من چکار دارم میکنم؟
چرا باید تغییر مسیر بدم؟
چرا باید نگران ناراحتی اون مغازه دار بشم؟
و متوجه شدم
که یه احساس گناه خیلی ظریف در کاره
همون احساس گناه آشنای کودکی که والد درون میگفت تو باید تایید همه رو به دست بیاری و در غیر اینصورت گناهکاری…
از این آگاهی خیلی خوشحال شدم
و رفتم سمت مغازه اش و تسویه حسابم رو انجام دادم.
شاید این ماجرا برای شما خنده دار یا تعجب برانگیز باشه
دوست من یه نکته ای که توی صحبت هات دیدم و اتفاقا خودمم همینطور بودم اینه که منم توی یه چنین شرایطی زندگی میکنم یعنی توی خانواده من هم چنین موضوعی هست که تمرکز روی چیزهای منفیه. ببینید منفی که میگم یعنی واقعا اخرت منفی بودنه. خلاصه اون اول ها تلاش میکردم از این حرفا دوری کنم اما از اونجایی که داشتم بهش توجه میکردم حتی اگه با 10 نفر هم همزمان حرف میزدم اما با اینکه خودم نمیخواستم بازم تمرکز ذهنم میرفت همون سمت حرفای منفی و این تلاش زیاد به هیچ نتیجه ای نرسید که هیچی، حتی عصبانیت هم رو در من بیشتر میکرد و در نهایت مدار پایین تر. دیگه به بعد سعی کردم مقاوتم رو کمتر کنم بعضی وقتا که میبینم داره حرفای منفی زده میشه یه طوری حواسم رو به یه موضوعی پرت میکنم مثلا گاهی وقتا هندزفری میذارم یا اگه دم دستم نباشه حرف های استاد رو دائم تو ذهنم مرور میکنم یا راجب ایده هام صحبت میکنم و یا نعمت ها و فراوانی های خدا رو میشمارم خلاصه یه موضوع پیدا میکنم ازش لذت ببرم(یعنی اصلا با ذهنم مقاومت نمیکنم چون هر سری که مقاومت کردم بدتر شده) و الان تمرکزم بیشتر دست خودمه یعنی اگه حتی اون حرف های منفی هم کنارم باشن راحت تر میتونم تمرکزم رو بذارم روی موضوعی که دوست دارم
جناب آقای عباسمنش
سلام و شب بخیر ( البته به وقت ایران )
و سلام به سایر کسانی که این مطلب رو میخونن
روز و روزگارتون به خیر و خوشی و شادی و موفقیت ، مثل خودم .
چند روز قبل اتفاق ناخواستهای برام افتاد .
اولش ناراحت و عصبی شدم ولی خیلی زود و در عرض دقیقه خودم و فکرم رو جمع و جور کردم و واقعاً لحظات لذت بخشی رو سپری کردم .
سه روز قبل ماشینم رو کنار خیابون پارک کرده بودم و ظهر که اومدم دیدم در داشبورد و زیرسیگاری ماشین بازه .
تعجب کردم .
فهمیدم دزد محترمی اومده سروقت ماشینم .
بیشتر دقت کردم دیدم یه چیزی کرده لای درب ماشین و با کج کردنش ، در رو باز کرده و . . .
سرآسیمه رفتم توی ماشین و دیدم که بله ؛ یه ادکلن برداشته ، چراغقوه و باارزشترین چیزی که توی ماشین داشتم : فلش مموری .
فلشی که پر از حرفها و فایلهای صوتی شما بود که همیشه توی ماشین ، به جای موزیک بهشون گوش میکردم .
یک لحظه به هم ریختم .
داشتم توی دلم به آقای دزد لعنت میفرستادم که ناگهان یه چیزی توی مغزم تکون خورد :
مگه ادکلن چقدر میارزید ؟
مگه چراغقوه چقدر میارزید ؟
مگه فلش مموری چقدر میارزید ؟
مگه خسارت وارد شده به ماشینت چقدره ؟
دیدم فکرم داره درست میگه .
من هیچ خسارتی ندیده بودم.
همه دزد عزیز که چیزی نبرده .
تازه ، فایلهای شما رو هم توی کامپیوترم دارم و دوباره توی یک فلش دیگه کپی میکنم .
اما مهمترین چیزی که خیلی خوشحالم کرد ، این بود :
امیدوارم اون دوست عزیزم ( آقای دزد ) برای گوش دادن اون فایلها وقت بذاره و به مسیرهای درست هدایت بشه ؛ درست مثل من .
با همین فکرها بود که ظرف ۲ ، ۳ دقیقه دوباره حس شادی و خوشحالی در من زنده شد .
خدا رو شکر
خداوند رو سپاسگزارم بابت این تغییر و از شما هم کمال تشکر رو دارم
در پناه خداوند بلندمرتبه ، شاد و پیروز و ثروتمند باشین
خدا نگهدار
با سلام
دوست من بهت تبرکی میگم و البته ارزوی قشنگی داشتی.
یاد حرف استاد میافتم که میگفت ی روز ی مامور راهنمایی میخواست ازش رشوه بگیره تا جریمش نکنه که استاد قبول نکرد و به جاش ی سی دی از فایل هاش رو داد.
البته اون دیگه بسته به خودشون داره و شاید خدا از این طریق و به درخواست خودشون و از این راه هدایتشون کرد.
در هر صورت، شاد باشید….(:
یه نکته که دائم تو ذهنم داشت تکرار میشد رو دوست داشتم بیام اینجا با شما دوستان به اشتراک بذارم
بچه ها شاید بعضی از ماها (مثل گذشته خودم) توی این فکر باشیم که اگه میخوایم پیشرفت کنیم مثلا تو بحث مالی حتما باید دوره روانشناسی ثروت استاد رو داشته باشیم و یه طوری فایل های رایگان رو اون ارزشی که باید بهشون بدیم رو ندیم یا اون تمرکز و جدیتی که لازمه واسشون به خرج ندیم و تمام فکر و ذکرمون میشه این باور که برای پیشرفت باید حتما فلان محصول رو تهیه کنیم
ولی واقعا اینطور نیست شاید باورتون نشه ولی زمانی که تلگرامم رو باز کردم و دیدم که استاد جلسه دوم قدم اول رو گذاشته و همچنین این فایل رایگان رو هم توی سایت گذاشته بودن اول اومدم سراغ همین فایل چون استاد راجب توحید حرف زدن
بچه ها منظورم این نیست که فایل های رایگان بهتر از محصولات استاد باشه
اتفاقا محصولات استاد واسه کسانی عالیه که فایل های رایگان رو استفاده کردند و تکاملشون رو طی کردند و بعد وارد مدار جدیدی میشن که میتونن محصولات رو تهیه کنن اما چیزی که بین اکثر دوستان مشترک هست این عشقه به توحیده . این فایل هایی که استاد از توحید حرف میزنن توی وجود من و دوستانی که نظراتشون رو خوندم غوغا به پا میکنه
میخوام بگم که من دو سال طول کشید که به این نتیجه برسم که باید با فایل های رایگان به نتیجه برسم و بعد برای پیشرفت های بیشتر سراغ محصولات برم
این فایل های رایگان استاد رو جدی بگیرید و با تمام جدیت روی اینها کار کنید اونوقت نتیجه ها باهاتون حرف میزنن و ادامه مسیر رو بهتون میگن مطمئن باشید
به قول استاد: این حرفا رو دارم واسه خودم میگم چون خودمم هنوز تو این قضیه مشکل دارم
یعنی با خودم میگفتم کاش همون دو سال پیش که شروع کردم با جدیت بیشتری با همین فایل های رایگان ادامه میدادم نمیدونم شایدم باید این زمان میگذشت
امیدوارم هممون به جاهای خیلی خوب برسیم امیدوارم از تکامل فراموش نکنیم و پله ها رو تک به تک طی کنیم
سلام استاد گرامی
من داشتم این فایل رو گوش میکردم
اونجا که گفتید باید این فایل باعث بشه پول خودش را در بیاره
یک لحظه گفتم باشه دقیقا
من پول دوره را میخوام
چند دقیقه بعد پدر یکی از شاکردهایم زنگ زد و گفت واسه پسرم کلاس خصوصی میخوام هنوز فایل هم به. آخر نرسیده سریع نوشتم که حس خوبم به شما هم منتقل بشه
ممنونم که هستید
ای خدا جونم چه خبره اینجا ,اینجا کجاهه تکه ای از بهشت خدایا ای مهربانم سپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کردی همیشه دعامیکردم خدایامراباثروتمندان خداپرست اشنا کن کجا میشه این همه ثروتمندخداپرست پیداکرداینهمه عاشق خداجونم نمیتونم احساسم رابیان کنم
سلام به همگی دوستان
چقدر فایل فوق العاده ایی بود
حداروشکر میکنم که جز افرادی هستم که در مدار دوره بودم
در مدار بودن یک طرف در مدار آنلاین دوره بودن طرف دیگه حسم خیلی خوبه و خیلی ذوق دارم برای تغییرات شگفتی که تو زندگیم می افته
قبل شرکت تو این دوره خیلی سرگرم درک قانون بودم و کتاب میخوندم و سعی میکردم رد پای قانون رو ببینم
اصلا قصد نداشتم که دوره جدیدی از استاد رو تهیه کنم
میگفتم همون خدایی که عباس منش رو هدایت کرد
خدای منم هست و هدایتم میکنه
و همین کتابا و مطالبی که دارم و دوره جهان بینی و سایت وفایلهای رایگان برام کافیه
من خیلی روشون کار میکنم وخدا هدایتم میکنه
به جاش ی کم پولمو پس انداز کنم
همش چند ماهه سر کاره پاره وقت میرم و حقوقم ماهیانه ۷۰۰ هست
وقتی معرفی دوره اومد خیلی ذوق کردم
سریع تصمیمم عوض شد
و هی میگفتم کاشکی به درامد من بخوره
و هر روز سایتو چک میکردم ولی کامنت نمیزاشتم
تا اینکه مقدمه اومد و قیمت مشخص شد
وای که از حقوق ماهیانه من بیشتر بود
به آجیم که گفتم گفت شرکت کنیم
خیلیم مصمم گفت
دو تا همراه پر ایمان
ایمان داشتم که حاضرشدم دوسوم درامدمو پرداخت کنم وبا ۱۰درصدی که میبخشم و مال خداست کمتر از یک سومش برام بمونه
البته نا گفته نمونه به شدت پول من برکت داره ی چیز عجیب غریبی
اتفاق جالب اینکه دیروز به یک طرز عجیبی نزدیک شد منو آجیم سر یک معامله ایی ۵۰۰هزار به جیب بزنیم که جور نشد
ولی خیلی ذوق کردیم که نشونه ها داره میاد
و هی گفتیم ببین اینجوری راحتم میشه پول دراورد
این امکانات هم هست و ما هیچ وقت بهش توجه نکرده بودیم
و اینو از برکت وجود این دوره میدونم چون بالاخره به فکر افزایش درامدمون افتادیم
الان که فکر میکنم اون روزا که تصمیم گرفتم دیگه دوره شرکت نکنم وخودم قانون رو بفهمم وتمرینای خودمو داشته باشم
و خودم خودمو بسازم
یک تصمیم ناآگاهانه بود برای قرار گرفتن در مداری بالاتر برای هم مسیر شدن در این دوره
برای افزایش آگاهیم برای اینکه اماده شرکت در این دوره باشم
چقد این غارتنهایی و این تمرکز منو به سمت جلو سوق داد
خوشحالم خیلی خوشحالم
وقتی استاد گفت از خدا خواستم کسایی که به درک این دوره رسیدن واردش شن
اشکام ریخت
انگار از بالا ببینی که قطعه های زندگیت چقدر قشنگ در جای درست قرار گرفتن
چه پازل قشنگی
سپاسگزارم ازاین فایل فوق العاده
نمیدونید که این ۲۰۰وخورده ایی روز که من وارداین سایت شدم چه تاثیر شگفت انگیزی روی من گذاشته
من اگه بخام رو سلامتیم نمره بزارم از ۱۰۰ قبل سایت ۸۷ بود و الان باور کنین فک میکنم ۹۹ کمه
اگه بخام رو رابطم نمره بزارم از ۱۰۰قبلا۴۰ والان ۸۰
و اگه رو مالی نمره بزارم من قبل از ورود به این سایت شغل و درامدی نداشتم
و هیچ پس اندازیم هیچ وقت نداشتم
و میتونم بگم درامدم الان ۷۰۰ برابر شده
و تازه جالب اینه که تو ماه بیشتر از ۲۰۰تومن برام پول غیر منتظره میاد
الان پس انداز دارم با اینکه هرچیزیم که دلم بخاد میخرم به عبارتی جلو خودمو نمیگیرم برا پول خرج کردن
رابطم با خدا هم خیلی عوض شده
به خودم میگم عشق خدا
ولی میدونم تو این مورد ضعیفم من توحید میخام
و این تاثیرات رو من تو کمتراز یک سال دیدم
میدونم که با تغییر باورهام به صورت تصاعدی رشد میکنم
اینقد این تغییرات تو ذهنم بولده که شک نداشتم برای شرکت تو این دوره
همه پولها مال خداست ما در نهایت همه چیزو جا میزاریم و میریم
ولی مهمه که پولی رو که داری در راه رشد و خواستت میزاری یا در راه ناخواستت
شادوپیروز باشید
ممنونم از استاد بزرگوارم
از خدای بزرگم برای دنیای قشنگش
آخه استاد چقدر شما خوبید.
کلا وقتی احساسم بد میشه اولین کاری که می کنم سریع میام تو سایتتون اصلا تا شمارو می بینم بدون اینکه حتی چیزی بخونم یا بشنوم کل قانون تو ذهنم مرور میشه و کلی ازتون انرژی می گیرم.
در پناه خداوند عزیزمون باشید
سلام
آیه ای در مورد ایمان: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَی رَبِّهِمْ»مؤمنان، همان کسانی اند که چون خدا یاد شود، دل هاشان بترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکل می کنند
استاد محترم تشکر از اخلاص و اینکه واقعا مخلصانه همه جوانب زندگی خود را نشانمان می دهید تا ایمانمان کاملتر شود چه دیداری چه شنیداری.
دقیقا توصیه منم امروز برای دوره 12 قدم همین بود ولی حقیقتش گفتم نگویم بهتره ، بزار هر کس راهش را خودش پیدا کند ، می خواستم به دوستان توصیه کنم از این دوره فایل 1 آن را خریداری کنید بعد خودش برای قدمهای بعدی مبلغش جور میشود ولی گفتم حرفی نزنم شاید حرفم را بعضی قبول نکنند. بهر حال از توصیه های شما تشکر میکنم . ؛ هر چه مطالب تکرار می شه باز هم بهتر بهتر است ؛ انگار باید هر لحظه برایمان تکرار بشه و برای همین است که خوده من یکسره دارم فایلهای شما را تکرارا گوش می کنم ، بعضی چیزها که در فرهنگ ما جا افتاده است عوضش کردنش خیلی کار داره ، مثلا در مورد ورزش هر چه هزاران بار به یک نفر می گویم که با رژیم لاغر می شوید فقط و فقط و ورزش فقط به شما کمک می کند و ورزش فقط به بدن شما فرم می دهد. شایدمیلیارها بار این را گفتم بعد طرف یک ثانیه بعدش می گوید حالا چه بخورم لاغر شوم چه ورزشی کنم که لاغر شوم ، یعنی واقعا دیگه رهایش کردم چون هر چی می گی فایده نداره باید خودمان اینها را درک کنیم باید اینها را بفهمیم باید تکرارش کنیم ، کار جنابعالی آن نیز چون دیده نمی شود و یک کاری نیست که با تزریق همه چیز درست شود نمی گم آسان نیست ولی خواهان زیادی بایدباشد در درون ما ، که ما را اولش حسابی هول بدهد بعد دیگه می ریم تا آخرش، بایددرک کنیم باید بفهمیم و باید تکرار تکرار کنیم .
در پناه اله یکتا که همه چیز فقط در آن است و بس.
من عباسمنش عزیزم دوستت دارم .
عباسمنش اگرتو رانداشتم چکارمیکردم.
خداا ز ت ممنونم که عباسمنش به مادادی.????.
باسلام به استادعزیزوخانواده محترم خودم.متن بالارادختر۷ساله ام بنام رخساناجان نوشته.ازمن درخواست کردکه میخواهم برای آقای عباس منش چیزی بنویسم .البته این راهم عنوان کنم من وهمسروفرزندم هرکدام دفتری داریم که شبهاشکرگزاری خودرادران دفترمینویسیم.واین جملات دخترم هرشب دردفترزیبایش عنوان میکند.وطرفدارپروپاقرص شماهست.خداراهزاران مرتبه شاکرم کهچنین فرزندی دارم و به این مسیرهدایت شدیم .
درپناه ایزدیکتاشادوسلامت باشید.
با سلام
دوست عزیز خیلی عالی بود. خداوند شما و فرزند و همسرتون رو حفظ کنه. خیلی عالیه که انقدر خانواده هماهنگی دارید. واقعا نعمت بی نظیریه.
هر روز به خاطر این نعمت از خداوند سپاسگزار باشید
شاد باشید….(:
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی
و سلام به همه دوستای هم فرکانس
وای چقدر ذوق کردم این فایل رو گوش دادم استاد عزیزم تو چقدر خوبی بخدا، چقدر نازی،چقدر با صداقت با هامون صحبت میکنی دیگه چیزی نمونده که بهمون نگفته باشی ،بخدا خیلی این فایلها ارزش داره باید با طلا نوشت،تا حالا هیچ کجا تو زندگیم ندیدم که کسی حتی با پول چنین فایلهای ارزشمند رو در اختیار کسی بزاره چه برسه به رایگان بودنش،چه رابطه ای با خدا پیدا کردی،چقدر پیش خدا عزیز شدی و خدا چقدر شما رو دوست داره که اینجوری دوست داشتنی و عزیزت کرده ،واقعا خوش به سعادتت استاد،من نظرم اینه اونهایی که هنوز دست خداوند روی زمین رو ندیدند و نمی شناسند چقدر تا حالا ضرر کردن.
استاد عزیز به لطف خدای بزرگ برای اولین بار از گروه شما محصول میخرم خیلی خیلی ذوق دارم بخدا،همین امشب یا فردا اولین فایل دوازده قدم رو تهیه میکنم داستان اینه که من تو یک کارخانه ای کار میکنم که در ماه پیش من از سی روز پانزده روز رو کار کردم و یک دلیل عمده داشت که نمیتونم اینجا بیان کنم ولی نرفتن این پانزده روز باعث شد یکی از بزرگترین اتفاقات زندگیم رخ دهد،و بعد از چهار سال یک رهایی دوباره در زندگی من به وقوع پیوست که بهترین اتفاق عمرم و سال ۹۷ من بود،وبعد از این پانزده روز دوباره به کارخانه برگشتم و ادامه کار دادم ،آخر ماه شد و من انتظار داشتم نصف حقوق رو برای من واریز کنند،ولی بنا به دلایلی که هنوز خودم هم نمیدونم حقوق کامل برای من ریختن و من میتونم با ذوق فراوان دوازده قدم رو تهیه کنم.
خدایا هزاران بار شکر که از طریق یکی از دستانت دارم به دستاوردهای بزرگی از زندگیم دست پیدا میکنم.خدایا شکرت خدایا شکرت.
سلام به همه دوستان
و سلام به استاد عزیز
من دیشب وقتی این فایل رو شنیدم هنگ کردم
و از اونجایی که ساعت از دو بعد از نیمه شب هم رد شده درج دیدگاه رو موکول کردم به امروز…
استاد داشتم میگفتم من هنگ کردم اونقدر هنگ بودم که اصلا متوجه صدای بلند گوشیم نبودم و احساس کردم همسایه طبقه پایین بخاطر صدای گوشی من بنده خدا بدخواب شده
و البته خواب خودمم کلا پرید.
چی بگم؟….
راهی نیست جز اعتراف به تنبلی،
اعتراف به عادت…
و اعتراف به اینکه من وانمود میکردم
دارم روی خودم کار میکنم
والا بعد از ۷ الی ۸ ماه شنیدن فایل های رایگان باید قدرت خرید دوره جدید رو پیدا می کردم!
پس اعتراف کنم کار نکردم و ایمانم عملی به همراه نداشته
و ایمان به خدا فقط لغه لغه زبانم شده…..!
دقایقی پیش داشتم کتاب عزت نفس ناتانیل براندن رو میخوندم که صحبت از پذیرش احساسات منفی و ترس ها و اشتباهات هست.
و من هم باید بپذیرم کم کاری کردم
ایمانم به عمل کمی منجر شده
و روی ترس هام کار کمی کردم.
و حالا چه باید کرد؟
البته من از صبح درگیرم با خودم و زمزمه کلامم و ذهنم این حرف استاد شده:
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
و خوب فکر کردم راه های نشتی ایمانم کجاست؟
کجا داره نشت میکنم و من خبر ندارم
و به نتایج خوبی رسیدم
که میخوام براتون بگم:
دوستان
شرایط من جوریه که واسه آشپزی باید بیام طبقه پایین که مادرم و برادرم هستن
و غذایی درست کنم که همه باهم بخوریم
و این دو نفر می تونم بگم
نماد مجسم نگرانی و کمبودن
که هیچ تلوزیون هم مدام روشنه
و تو این دو الی سه ساعتی که در شبانه روز من پایینم در معرض برنامه های مخرب تلوزیون هستم. هر چند که من تلاش داشتم که به بهانه های مختلف حداقل کانال رو عوض کنم
و یا ساعت آشپزی رو جوری ردیف کنم که به روشن بودن تلوزیون برنخورم
اما صد درصد موفق نبودم
و هروقت کنترل ذهنم خوب نبوده به محضی که اومدم طبقه پایین خوردم به وقت اخبار یا یه فیلم و برنامه خیلی خیلی منفی
و جز نگرانی شدن از پیامدهای این موقعیت ها
چیز دیگه ای نصیبم نشده و یا اینکه با برادرم سر خاموش کردن تلوزیون بحثم شده و بیشتر در مدار اشتباه قرار گرفتم.
خلاصه
یاد کیف های گردنی افتادم که واسه مدارک مهم هست ومیدن زائرای عربستان و عراق گذرنامه شون رو بذارن توش تا گم نشه
و تصمیم گرفتم که یه گردنی اینجوری درست کنم و موقع آشپزی
موبایلم رو بذارم توش و با هنزفری فایل های رو که میخوام گوش کنم.
و اینجوری جلوی ورودی های منفی رو بگیرم
و مانع نشت باورهای مثبتم بشم و از این جوانه های تازه کاشته شده بهتر محافظت کنم.
و امروز از برکت فایل جدید استاد
یه تغییر رفتار عالی هم داشتم.
ماجرا این بود که
دیشب رفتم خرید لوازم شیرینی پزی و خورده نداشتم که به فروشنده بدم
گفت اشکالی نداره بعدا میارید..
امروز صبح هم رفتم خرید لوازم شیرینی پزی اما از یه مغازه دیگه ای که ارزان تر میده
موقع برگشت یادم افتاد که برم باقی پول فروشنده دیشبی رو بدم اما یادم افتاد دستم کیسه آرد و شکر و…
و فروشنده ببینه ناراحت میشه شاید بگه چرا از من نخریدی.. به ذهنم رسید که خب نمیرم بعدا پولشو میدم
اما باز یادم اومد که دقیقا سر راهمه و من از جلوی مغازه اش رد میشم . نکته جالب اینجاست که
به ذهنم رسید ر
تغییر مسیر بدم و از یه کوچه دیگه برم خونه..
ناگهان به خودم اومدم
من چکار دارم میکنم؟
چرا باید تغییر مسیر بدم؟
چرا باید نگران ناراحتی اون مغازه دار بشم؟
و متوجه شدم
که یه احساس گناه خیلی ظریف در کاره
همون احساس گناه آشنای کودکی که والد درون میگفت تو باید تایید همه رو به دست بیاری و در غیر اینصورت گناهکاری…
از این آگاهی خیلی خوشحال شدم
و رفتم سمت مغازه اش و تسویه حسابم رو انجام دادم.
شاید این ماجرا برای شما خنده دار یا تعجب برانگیز باشه
اما من از این مدل تجربه ها زیاد دارم
و خیلی جاها نباید احساس گناه میداشتم و داشتم
و مثل خوره عزت نفسم رو خورده…
خب
اینم تجربه امروز من
دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم
برای همه شما آرزوی موفقیت میکنم
دوست من یه نکته ای که توی صحبت هات دیدم و اتفاقا خودمم همینطور بودم اینه که منم توی یه چنین شرایطی زندگی میکنم یعنی توی خانواده من هم چنین موضوعی هست که تمرکز روی چیزهای منفیه. ببینید منفی که میگم یعنی واقعا اخرت منفی بودنه. خلاصه اون اول ها تلاش میکردم از این حرفا دوری کنم اما از اونجایی که داشتم بهش توجه میکردم حتی اگه با 10 نفر هم همزمان حرف میزدم اما با اینکه خودم نمیخواستم بازم تمرکز ذهنم میرفت همون سمت حرفای منفی و این تلاش زیاد به هیچ نتیجه ای نرسید که هیچی، حتی عصبانیت هم رو در من بیشتر میکرد و در نهایت مدار پایین تر. دیگه به بعد سعی کردم مقاوتم رو کمتر کنم بعضی وقتا که میبینم داره حرفای منفی زده میشه یه طوری حواسم رو به یه موضوعی پرت میکنم مثلا گاهی وقتا هندزفری میذارم یا اگه دم دستم نباشه حرف های استاد رو دائم تو ذهنم مرور میکنم یا راجب ایده هام صحبت میکنم و یا نعمت ها و فراوانی های خدا رو میشمارم خلاصه یه موضوع پیدا میکنم ازش لذت ببرم(یعنی اصلا با ذهنم مقاومت نمیکنم چون هر سری که مقاومت کردم بدتر شده) و الان تمرکزم بیشتر دست خودمه یعنی اگه حتی اون حرف های منفی هم کنارم باشن راحت تر میتونم تمرکزم رو بذارم روی موضوعی که دوست دارم
موفق باشی دوست عزیزم
با سلام
افرین بر شما دوست عزیز.
هم بر ترستون غلبه کردین و هم به نوعی ی ترمز رو در خودتون شناسایی کردین.
نکته بسیار مهمی رو گفتین. نیاز به گرفتن تایید همه که خب به هر نوعی میتونه تو زندگیمون بروز کنه.
خیلی باید حواسمون جمع باشه.
شاد باشید (: