https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1135نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
قبل از آشنایی ام با برنامه های استاد عباس منش در راه کشف موفقیت و حقیقت واقعی کلی کتاب و کلاس های مختلف و سی دی و نوار گوش دادم ماحصل اینهمه سال وقت گذاشتن و کار کردن با آنان یک باور در ذهن روشن تر شد و ذهنم رو به خودش مشغول کرد
“”””””””””””””””””””””””وقتی در زندگیت درتمام جنبه هاش به یگانگی رسیدی یعنی حقیقت رو دریافتی””””””””””””””””””””””””””
این باور تازه آغازی بود برای درک و فهم حقیقت که به لطف قانون الهی بسمت سایت عباس منش هدایت شدم
طی 2 سال و چندین ماه آشنایی ام با استاد ، در تمام فایل های رایگان و محصولات ایشان رد پای ” یکتایی ” هست و نتیجه آن موفقیت در تمام جنبه های زندگی است .
ابتدا آشنایی هیچ گاه بخودم نگفتم این شخص بلندپرواز یا رویاپردازی خیالی است که قصد خالی کردن جیب مردم را دارد می دانستم موضوع کوچک بدون ظرف درونی من است ( اوایل آشنایی حس دانشجو تازه واردی رو داشتم که استادش توانمند و خبره بود )
راستش من با انسانهایی که در این فضا هستن و از این سایت نیستن قبلنا خیلی ارتباط داشتم و وقتی سخن می گفتم خلاء سلاح می شدم ولی آلان بی غرور عرض می کنم از مصاحبت با این افراد نه تنها لذتی نمی برم بلکه برای ورودی های ذهنم ارزش قائلم و تمایلی با مصاحبت با آنان ندارم در عوض دوستان بی نظیری در این سایت دارم که از بودن با آنها احساس خوبی دارم.
اکثریت انسانهای جامعه بَصر دارند ولی بصیرت ندارن و چقدر ما خوشبختیم با باور کردن حرف های استاد داریم روز به روز به بصیرت بیشتری میرسیم نتیجه این بصیرت چیه ؟ دریافت آرامش بیشتر ، لذت بردن بیشتر از تک تک لحظات زندگی ، ارتباط های بی نظیر و عاشقانه ، ثروت در تمام جنبه های زندگی ، استقلال مالی زمانی و مکانی و جذب موفقیت های بیشتر
راستش آلان دارم بعضی از جملاتی که در جای جای مختلف از استاد شنیدم رو در زندگی فعلیم تجربه می کنم. مثل این جمله :
در هر مداری باشی شرایط ، آدما ، اتفاقات و ثروت های مربوط به همون مدار نصیبت میشه و نه بیشتر
یعنی مدار همون بصیرت ِ ؟
این باور رو من چند روزه واضح تر دارم تجربه اش می کنم و چقدر برام بالارفتن مدارها یکی پس از دیگری لذتبخش تر شده
از دوستانی که تازه با سایت آشنا شدن می خوام مقاومت های ذهنیتون رو کنار بزارین حرفهایی که که زبان استاد میشنود رو بی چون و چرا بپذیرید حقیقت محض هستن ، اگر با این روش جلو بیاین سریع تر مدارها رو طی می کنید دوستانی رو تو این سایت میشناسم در عرض چند ماه تحولات چشمگیری در تمام جنبه های زندگیشون داشتن مخصوصا” توحیدی و مالی
بنده هم تغییرات عالی داشتم ولی وقتی در خانواده ای بزرگ شدم که باورهای فراوانی و عدم لیاقت درش بیداد می کنه چطور می تونم انتظار داشته باشم 35 سال تو اون خانواده یک شبه تغییر کنه واسه همینه فراوانی و لیاقت جز تمرینات روزانه منه و واقعا” خیلی ثمر بخش بوده.
اینجا همه چیز انسان تغییر می کنه البته بسته به باور کردن این آگاهی ها
استاد عزیز فایل بی نظیر بود این دومین فایل من، برای بار دوم خیلی بهتر فهمیدم همه چیزی برای شما کار می کنه همین ایمان واقعی هست که دارید، حرف ها تون از اعماق وجودتان هست خدا را خوب درک کردی لذت می برم از ایمان قلبیتان، آرزو دارم با این مرحله برسم چون از هر خواسته ای قشنگتره،ممنون از شما.
سلام زیباترین کلمه ایست که میگویم زیرا سلام برای شروع میآید.زیرا بعداز هر سلامی اتفاق ویا رویداد مثبتی انتظار میکشد .هیچ کسی برای یک اتفاق منفی سلام نمیگوید.
سلام میگویم به همه عزیزان فارسی زبانی که در ابتدای این راه هستند همانند من.
ومیخاهم از همه خانواده عزیزم بخاهم که با همه وجود وباورشان حتما سرگذشت من را بخوانند.زیرا من با یک اتفاق ساده با خانواده وخود اقای عباس منش اشنا شدم.ودر عرض این10 ماه به تمامی باورهای مکتب عباس منش بدون خرید محصولات وتنها با استفاده از فایل های رایگان ایمان اوردم.
زیرا من با اختیار خود باورهایی که همان قوانین واگاهیهایی که جزو جبر الاهیست. را اول باور کردم.بعد فهمیدم ودر اخر اجرا کردم.واز همان ابتدا شاهد معجزات اجرای قانون بودم.
بله عزیزانم از همان ابتدای کار معجزات عجیبی در زندگی م به وقوع پیوست.بگذارید برایتان عین وقایع را بگویم.
من 40 سال سن دارم واز 17دسالگی تا الان در بازار وبیزینس هستم.البته شغلهای زیادی عوض نکردم وکلا 4 شغل داشتم.از سن 20 سالگی وارد کار سنگ ساختمان شدم وتجارت خودم را به صورت دلالی وبدون سرمایه شروع کردم از کارخانه های سنگ نمونه میگرفتم وبه ساختمانهایی که از قبل یک بار به دیدنشان رفته بودم نشان میدادم واز هر 10 ساختمان یک مشتری بعداز مدتی 2 مشتری وبعد از 8 ماه به 5 مشتری میفروختم.ودرامد خوبی پیدا کرده بودم.من در سال 83 به درامد 2 میلیون در ماه رسیدم.واعتبار بالایی پیدا کردم.تا اینکه یک کلاه بردار حرفه ای سر راهم سبز شد وبعد 5 ماه کار کردن واعتبار پیدا کردن 150 میلیون سفارش داد که 50 میلیون نقدی و100 تومن چکهای مختلف قرار شد بده.من که تا اون لحظه همچون مساله و تجربه ای نداشتم معامله رو انجام دادم.واین اولین ورشکستگیم بود .وخود خداوند شاهده که من با چه مشکلات بزرگی .چه چالشهایی .مواجه شدم.چون عین این پولو بدهکار بودم.از اون زمان من 3 سال تلاش کردم برای صاف کردن بدهی هام.وبا توکل به اون همه رو برگردوندم.بعداز اولین ورشکستگی 2 بار دیگه اتفاقهای مشابهی افتاد ومن یه 50 میلیون دیگه واخرینش در سال 95 بود یعنی من تبدیل شده بودم به شخصی که میدوید برای پرداخت بدهی دادن.والان میفهمم که این تبدیل به یک باور شده بود در من یعنی شکست خوردن وبا تلاش وتعهد وپشتکار از اون شکست بیرون امدن.ونهایتا در سال 96 از کاری که متنفر بودم استقبال کردم.یعنی کارمندی.که البته این با اصرار خانواده ومخصوصا همسرم مجبور به این کار شدم.چون من زبانم کوتاه بود وراه دیگه ای نبود.یک سال از کارمند شدنم میگذشت ومن روز به روز افسرده تر میشدم.چون زندگی یکنواخت کارمندی برای منی که عاشق خلق کردن بودم قابل تحمل نبود.تا اینکه با سایت عباسمنش اشنا شدم وبا ویس رویاهایت را باور کن شروع کردم.وبعد ویس بعدی وبعدی وبعدی.با هر ویس انگار دری برای من باز میشد انگار که یک چراغ جادوی علاالدین برایم به وجود امده بود.بعداز ویسها شروع به خاندن کتاب کردم .انگار یه دنیای جدید به وجود امده بود ومن شروع کردم باورهای جدید ساختن واولیش این بود که (من سبکبال در لوای قانون قرار میگیرم)روزی 400 بار
من خالق زندگی خویشم400 بار.(مرا درراه درست قرار ده)400 بار.
این سه عبارت ضمضمه من بود وبعداز 2 ماه اولین اتفاق افتاد:من اخراج شدم وبه بیمه بیکاری معرفی شدم.
این اولین دستاورد بود.
ولی باوری که داشتم ته دلم این بود که تا بیمه بیکاری میگیرم پشتم به دیوار نیست.روزنه واب باریکه باز است.خیلی مسخره بود ولی همه دنبال بیمه بیکاری گرفتن بودن ومن از اون بدم میومد .دنبال ایده هام بودم چون من یک نوع متریال خیلی زیبا برای دکوراسیون داخلی به وجود اورده بودم که 2سال روی اون کار کردم.یه وام 5 میلیونی 2 سال پیش گرفته بودم وانقدر ازمون وخطا کردم که به محصولی که میخاستم رسیدم وکل اون 5 میلیونو صرف تحقیق کرده بودم.وحتی اون محصولو به اسم خودم ثبت کردم.الان میخاستم به تولید برسونم ولی با کدوم سرمایه؟؟حتی 1میلیون هم نداشتم.ولی من شبانه روز ویسهای رایگان استاد با هنسفیری توی گوشم بود .روزی 2 ساعت کتاب میخاندم.وقانونو با همه وجود باور داشتم.خودمو سبکبال در دریای قانون رها کرده بودم.برای وام مشکلی نداشتم ولی به خاطر شکستها وبدهی ها کسی رو برای ضامن نداشتم.ولی پس چرا حالم خوب بود ؟؟چرا شاد بودم؟؟چرا عبارات تاکیدیم رو با خنده روی لب واشک روی چشم میگفتم.تصمیم گرفتم اقدامم رو شروع کنم.که یه اتفاق افتاد ؟چون روی تپسی کار میکردم مامور بیمه توی تحقیق اینو فهمید وبیمه بیکاریم قطع شد.باورنمیکنید وقتی مامور بیمه اینو بهم گفت من خنده ام گرفت.ماموره فکر کرد از ناراحتی زده به سرم.وبهم گفت خدا بزرگه مت بازرست نبودم وکس دیگه ای بوده که خیلی ادم عوضیه.بهش گفتم نباید به کسی که کارشو درست انجام داده بگی عوضی.من تکیه بر یه قدرت عظیم دارم.کارمنده تامین اجتماعی گفت.راستی یه سوال دارم ما توی اداره قبلا یه همکار داشتیم که هم فامیل شما بود.میشناسی؟گفتم بله ایشون پدرم هستن.
گفت تو پسر حاجی فولادی هستی؟اون که با رییس اداره خیلی رفیقه؟رییس الان کارمندش بوده .بگو پدرت بیاد راحت کارو حل کنه؟؟گفتم کار من از جای دیگه حل میشه.وخندیدم ورفتم.ولی توی دلم گفتم حالا دیگه حامد هیچ عددی نداری.فقط به هیچ کس نباید بگی.ولی پس چکار کنم؟؟چند روز گذشت ومن نمیدونستم از کجا امرار معاش کنم.تپسی رو هم میرفتم ولی ته اون چیز زیادی نمیموند.ولی حالم خوب بود.خنده رو لبام بود توی خونه همسرم میگفت حامد چی شده خیلی وقته انقدر شارژ ندیدیمت؟ومن جوابم لبخنو بود.وعبارت تاکیدی.ایمان داشتم روزهای خوب میرسه.تا اینکه موبایلم زنگ خورد.رسول دوستم بود.گفت حامد یه مقدار از اشغال سنگات که اوردی تو کارخونه من به علاوه 30 متر سنگ خوبا که از انبارت مونده بود و6 ساله کسی نمیخره مشتری اومده و4 میلیون میخاد؟بدم بهش؟خندم گرفته بود گفتم اینا رو هم 1 میلیونم نمیارزه 4تومن میخاد؟یارو کلاه برداره ومیخاد چک پاس نکنه.
گفت دیوونه میگه کارت میکشم.انگار سر سنگاییه که 8 سال پیش کار کرده وکل اصفهانو گشته ودیگه نیست ازش.گفتم خوب 30 متر دیگه هم یه جای دیگه دارم.واون شخص 7 میلیون نقد برا سنگی پرداخت کرد که 2 تومنم نمیارزید.اون شب فقط رانندگی کردم واشک میریختمو میگفتم اخه تو چه قدرتی داری؟؟تو چقدر زیبایی؟.تو کی هستی ؟ای قدر قدرت عالم.توکه هستی ای تنها عاشقو معشوق حقیقی.یاربم بیشتر از این که از پولی که الان بهم رسوندی مجنونم کردی؟؟از اینکه قانون تو را دارم میفهمم خوشحالم.ای زیباترین زیباروی عالم.واشک واشکو اشک؟؟از فردا افتادم دنبال مکانی برای کارگاه البته 7تومن گذاشتم برای امرار معاش وهیچ حسابی روش باز نکردم.الان 3 ماه از قطع بیمه ام گذشته بود ومن با معجزه بدون داشتن درامد.بدون قرض کردن ماهی 1میلیون ودویست به حساب همسرم میریختم چون من اونو مسئول خرج کردن کرده بودم چون بسیار درست خرج میکرد برعکس من که حتی 30 میلیونم بدن یه شبه خرجش میکنم واین نعمت بزرگی بود که خداوند به من عطا فرموده همسری که در تمام لحظات سخت زندگی با من همراه بوده است.
واز طرف دیگه قطع شدن بیمه بیکاری رو من به خانواده نگفتم چون نمیخاستم دوباره توی استرس قرارشون بدم.وقتی بیمه قطع شد من رشد رو درون خودم حس کردم ردپای توحیدو حس کردم من همیشه با امید وتوکل از چالشهای زندگیم خارج شدم.هیچ وقت یادم نمیره زمانی که تهران انبار سنگ داشتم وبازار بسیار خراب بود به صورتی که من 7ماه حتی یک فاکتور هم نزده بودم.دخترم بیتای عزیزم بیمار شد.تبش از 40 پایین نمیومد.ما اون موقع رودهن زندگی میکردیم وحتی 1000 تومن هم نداشتم که بیتا رو ببرم دکتر دخترمو بغل کردم وبه همسرم گفتم پاشو بریم گفت پول نداریم گفتم من قویترشو دارم.نشستیم توی ماشین واز رود هن تا تهران چند مسافر زدم وبیتا رو بردم دکتر.*
اینجا بودم که بیمه قطع شد .من هر روز تپسی میرفتم وبا برنامه ریری روزی 2 ساعت اقدام میکردم برای استارت کارگاهی که میخاستم بزنم .همسرم میگفت اخه تو میگی توی کف حالت 30 میلیون برای تجهیز کارگاه میخای.از کجا میاری ؟خاهش میکنم یه جایی برو سر کار.ومن با لبخند میگفتم روزشمار استارت کارگاه 1 ماه دیگه است.
توی اینیستا روز شمارو استوری کردم وبه همه اعلام کردم وه 30 روز دیگه استارت مجتمع دکوراسیون اساطیر میخوره.
من حتی پول رهن یه کارگاه کوچکو هم نداشتم ولی با ایمان مطمعن بودم سر تاریخ انجامش میدم.10 روز پیش یکی از دوستام گفت حامد من یه وام 30 میلیونی با بهره پایین امتیازشو کسب کردم و10 تومنشو احتیاج دارم.تو هنوز جواز کسب داری؟؟گفتم اره چطور؟؟ِگفت من گیر یک ضامن هستم وجواز کسب تو بیا ضامن شو وجوازتم بزار من 10تومن برمیدارم تو 20 تومن بقیه شو تازه این وام 4درصده وماهی 400 تومن قسط تومیشه.وای وای وای مگه میشه یا ربم؟ مگه میشه ؟تو چقدر بزرگی؟؟اصلا تو چی هستی؟تو کی هستی؟دوباره اشک واشکو اشک.دوستانم خانواده عزیزم باورتون میشه در عرض3 روز وام کارهاش انجام شد وداخل حسابم شد؟توحید توحید توحید.به خداوندیه خدا من فقط با توحید خالص جلو اومدم.هنوز 10 تومن کم داشتم.بچه ها به عزیزانم قسم کلمه به کلمه عین خود ماجرا رو دارم میگم.برای عزیزانی که هنوز به مکتب استاد ایمان ندارند.مکتب استاد مکتب توحید صرفه ولاغیر.وحالا ببینید اخرین معجزه سال 97 منو.
معجزه ای که غیراز همین کلمه اسم دیگه ای نداره.
پدرم خیلی اتفاقی فهمید بیمه من قطع شده.زنگ زد به من وهرچی میتونست بارم کرد که چرا به اون نگفتم؟گفتم پدرم کاریه که شده والان هم 8 ماه ازش گذشته وکاری نمیشه دیگه کرد.بهم گفت صبح بیا باهم بریم بیمه.منم چون نمیخاستم دلش بشکنه رفتم.وتوی بیمه هم گفتن اصلا نمیشه کاری کرد.ماهم بی نتیجه برگشتیم.2روز بعد موبایلم زنگ خورد وشخصی خودشو معرفی کرد وگفت من بازرسی هستم که تو رو گزارشتو رد کردم.الان پسرم بیکار شده وتپسی میره ازت معذرت میخام ولی تازه فهمیدم تپسی شغل ثابتی نیست منو حلال کن من دارم بازنشسته میشم.ومیخام برای اینکه حلالم کنی یه اصلاحیه رو گزارش قبلم بذارم.دوباره اشک دوباره معجزه چون 8 ماه حقوقمو یکجا در عرض2 روز درست شد دقیقا 9میلیون وششصد هزار عزیزانم من با صفر به 30 میلیون سرمایه ام رسیدم والان توی کارگاهی که یک روزه اجاره کردم دارم مینویسم.من راه رو فهمیدم وایمان اوردم.با همه وجود امیدوارم سرگذشتم راه توحید رو برای حتی یک نفر هم شده اثبات کنه.الان حتی پول 12 قدم رو هم دارم که بخرم.وبهتون ثابت میشه سال 98 چه سال پربرکتیه.
سلام دوست گرامی ..خدای من اینجا چ خبره …خدایا مرسی منووو ب خوندن این کامنت سراسر معجزه هدایت کردی ..دوست گرامی هر خطتتوونو با اشک خوندم ولذت بردم وففط گفتمممم خدایا شکرتتتتت پس میشه پس جواب میدع …نمیدونم کامنتتووون یه جور دیگه خدایی بود و تووو خط خط واتفاقاتش فقط خدارو دیدم ..خدایا توو هستی فقط باید بلد باشیممم چ جوری ازت بخوایم ..دوست گرامی با تمام وجودم از موفقیتتون خوشال شدم واز همین لحظه برای خلق خواسته هام صد چندان انگیزع گرفتم …مرسی سپاسگزارم ک تجربه فوقالعادتونو ب اشتراک گذاشتین ..واقعا تکان دهنده بود برام ..متشکرم …
سلام دوباره به همه عزیزانم در خانواده توحید.ممنونم دوستان بابت نظرات بسیار زیباتون.میدونید بچه ها به نظر من بزرگترین کاری که استاد انجام داده تزریق یک ادرنالین بسیار قدرتمند در خانواده به نام توحیده.این ادرنالین باعث شده یک جو عرفانی در یک خانواده مجازی به وجود بیادوهمین جو داره این سایتو تبدیل به یک قدرت بلامنازع در علم موفقیت میکنه.من مطمئن هستم اگر زبان ما انگلیسی بود چندین برابر الان از همه کشورها وارد سایت میشدن.بچه ها اتفاقاتی که ماجراشو گفتم مال همین الانه ومن میخام روز به روز روندمو با بچه ها شیر کنم.چون اینطوری برای خودم مسئولیت به وجود میارم.یه معجزه دیگه ای که همین دیروز به وجود امد در مورد مکان کارگاهمه.من با همه وجودم باور داشتم که یک مکان عالی برای کارگاهم میگیرم.وقبل از گرفتن وام وتزریق شدن پول از طرف اوس کریم.تمام بنگاههای منطقه ای که مدنظرم بود رو گشتم ونهایتا یک جای خوب پیدا کردم که البته اجاره ورهنش از چیزی که برنامه ریزی کردم خیلی بیشتر بود ولی پریروز با بنگاه تماس گرفتم وگفتم من اونجا رو میخام وبرای فردا قرار قولنامه رو بذار که گفت متاسفانه صاحب ملک پس فردا میتونه بیاد.وقرارمون افتاد برای امروز.دیروز با اینکه اجاره انجا خیلی بالا بود ولی با مدد اوس کریم وسبکبالی خودم حال خوبی داشتم.که یه تماس از طرف یکی از دوستان قدیمیم گرفته شد که خیلی وقت بود خبری ازش نداشتم.توی حرفام وقتی فهمید میخام کارگاه بزنم گفت خوب ادم دیوانه ما کارخانه مونو تعطیل کردیم وگذاشتیم برای فروش بیا برو تو یکی از سوله ها کاگاهتو بزن ویه مغازه کوچکم دم در اصلی داریم اونو نمایشگاه کن .من گفتم حسین جان اونجا برای من عالیه ولی میدونم کرایه اش بالاست ومن الان توان پرداخت ندارم.که گفت اخه مگه من لنگ کرایه گرفتن از تو هستم من میخام هم تو ورایه وپول پیش ندی وهم یکی توی کارخونه باشه که فکر نکنن خالیه وبیان همه چیزو بدزدن.تازه میتونی از دفتر اداری هم استفاده کنی.وای وای وای بچه ها من فقط گفتم ببخشید والان میام دویدم سمت دستشویی ودرو قفل کردم وترکیدم باز هم گریه گریه وگریه.خداوندا یاربم تو با من چه کردی اخه مگه مبشه همچین مکان لاکچری وعالی برای من درست بشه ؟؟مکانی که ده بذابر بهتر از جاییه که میخاستم بگیرم وخدا تومن کرایه بدم؟؟اونم مجانی پیدا بشه خداوندا تو داری با من چه میکنی.؟خدایا توی این 3ماهه به اندازه کل زندگیم معحزه دیدم از تو.یاربم ممنونم اقای من ممنونم وقسم میخورم تا جان در بدن دارمدر راه هدف والا بجنگم تا خود را به بالاترین نعمت تو برسانم.یاربم تمام هدف من رسیدن به بالاترین نعنت توست. یعنی همان قرب الاهی
استاد شما تاثیر زیادی در زندگی من نهادین خداآااااااااآااااااایا شکرررررررررررررررت
این فایل شما خیییلی عالیییی بود من چون دوتا بچه دارم یکی شیرخوار و دیگری پیش دبستانی زیاد وقت نمیکنم کامنت بزارم تا یه کم وقتم آزاد میشه فورا کامنت میخونم ولی کلا تمرکز ندارم الان دیگه فایلاتونو گذاشتم تو فلش وصبح تا شب درحین انجام کارهام گوش میدم هی ناخودآگاه میره تو مغزم حواسم به حرفای شماست و کارامو هم عالییی انجام میدم پرا نرژی و خدارو شکر با آرامش به بچه ها و کارای خونه م میرسم و بعضی وموقا هم مینویسم اهدافمو شکر خدا شوهرم م تو این فرکانسه و محصول هارو میخره شبا با هم گوش میدیم و اتفاقات روزمونو که عالییی پیش میروند رو براهم تعریف میکنیم دخترممم شما رو میشناسه خلاصه زندگیمون شده شما
با فامیل و خانواده مون ارتباطمون خیلییی کم شده کلا تو فضای شما هستیم خییییلی شما قشنگ مسلئه رو توضیح میدین عالییی مارو متوجه میکنین من کلا از فایلاتون لذت میبرم و به حرفاتون گوش میکنم و بکار میبرم و خدا رو شکر نتیجه عالیییه خیییلی ازتون ممنونم که آگاهی هاتونو دلسوزانه به ما میگین و ما استفاده میکنیم باید خیلی رو خودم کار کنم تا درک قانون این جهان رو درکنم خیلی حرف برای گفتن دارم دوستدارم فقط بنویسم ولی باید برم در ضمن خونه تونم در حین سادگی خیلیی قشنگ بود دکوراسیون عالیییی
ان شالله در پناه الله شادتر سربلندترسرحالتر ثروتمندتر و خوشبخترو سعادتمندتر در دنیا و آخرت باشین
با سلام خدمت استاد عزیز من محصولات عزت نفس و دستیابی به رویاها را خریدم .فایلهای رایگان مخصوصا فایلهای توحیدی را خیلی گوش دادم.واقعا منتظر بودم تا این محصول هم بخرم ولی شرایطم جور نشد.من واقعا از اتفاقاتی که برام پیش میاد دارم شوکه میشم. همزمان اتفاق خیلی خوب و خیلی بد داره برام میوفته. میشه راهنمایی کنید که چه مشکلی هست
روز پنجشنبه گذشته من تونستم این فایل ” ایمانی که عمل نیاورد…” رو گوش کنم. احساسم خیلی بهتر از قبل شد. واقعا باید این فایلها و این مطالب رو هر روز گوش کرد. خدارو سپاسگزارم به خاطر اینکه منو با فردی مثل استادعباش منش آشنا کرد.و ایشون هم مهمترین قانون یعنی احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب رو بهمون یادآوردی کردند.
مدتی بود که ما پولی رو پسانداز کرده بودیم و میخواستیم باهاش یه خونه برای سرمایهگذاری بخریم اما خب نزدیک عید بود و پول ما هم خیلی زیاد نبود و . با این حال تو اینترنت میگشتیم دنبال خونه. همون روز که من این فایل رو گوش کردم عصرش تصمیم گرفتیم بریم اندیشه و خونه ببینیم و رفتیم. فرداش هم رفتیم و یه بنگاهی خیلی خوب یه خونه خیلی خوب به ما معرفی کرد. وقتی صاحبخونش اومد دیدیم که یکی از داورهای قدیمی و معروف فوتبال کشورمون هستن و خیلی آدم جاافتاده و باشخصیتی بودن. همون شب قولنامه خونه رو نوشتیم. اون خونه وام داشت و به ما گفتن ضامن پیدا کردن خیلی سخته و هرکسی رو قبول نمیکنن. اما من و همسرم میگفتیم برای ما حتما یه ضامن خیلی خوب پیدا میشه و فرداش کسی رو که اصلا فکر نمیکردیم بتونه ضامنمون بشه نامه رو گرفت و آورد و بانک هم قبول کرد.من و همسرم مطمئن بودیم که همه کارها رو به راحتی و خیلی عالی خدا برامون انجام میده و واقعا هم همونطور شد و ما اون خونه رو خریدیم. مقداری پول هم کم داشتیم که از یکی از نزدیکان درخواست کردیم و این پول رو خیلی زود به ما قرض دادن.
واقعا اگه بتونم این روحیه رو حفظ کنم حتی در روزها و شرایطی که همه در حال شکوه و شکایت هستن من میتونم پیشرفت کنم و از همه مهمتر احساس خوبی داشته باشم
یه مطلب دیگه که میخواستم بگم این بود که من یه دختر دو ساله دارم و دقت کردم هر زمان که من تو وجود خودم افکار منفی داشته باشم و احساسم بد باشه دخترم هم شروع میکنه به غر زدن و جیغ زدن و کارهایی که زیاد جالب نیست ولی اگه من درون خودم احساسم خوب باشه و مثبت فکر کنم دخترم هم آرومتره و خودش حتی تنهایی بازی میکنه و اونم احساسش خوبه
خسته نباشید این اولین دیدگاه منه نمیدونم از کجا و چطور شروع کنم فقط دلم بهم گفت اگه میخوای مدارتو تغییر بدی باید شروع کنی به فعالیت کتابای زیادی خوندم.از دولت عشق و قانون توانگری وچشم دل بگشا.نیمه تاریک وجودوبیندیشیم و ثروتمند شویم ووو…خوندم ولی فقط وقتی کتاب میخوندم اروم میشدم و وقتی نمیخوندم همون اش و همون کاسه
وقتی تو اینترنت راج به هرچی سرچ میزدم اول سایت عباس منش می امد منم به فال نیک گرفتم و امدم تو سایت عضو بودم ولی فعالیت نداشتم وضع مالیمم طوری نبود بتونم دوره هاشو بخرم تازه شروع کردم فایل های رایگان و گوش میدم تا بتونم خودمو به شما برسونم از این به بعد برا این که خودمو بتونم تغییر بدم میخوام تو سایت فعالیت بیشتری داشته باشم تا هرچه زود تر با دوستان هم فرکانس شم خودم خواستم شماهم بخواید تا بتونم خودمو بهتون برسونم… عاشقتونم …
زندگی من واقعا تغییر کرده طوری شده که همه اطرافیانم میگن مرتضی تو چیزیت شده؟ قبلا اینطوری نبودی خیلی تو خودت بودی و با خودت درگیر بودی!!! الان چه اتفاقی افتاده؟
ای خدا وقتی این فایلو دیدم مخصوصا جایی ک تصاویری از خونتون گزاشتین اشکم سرازیر شد,یک عمممممممر به ما گفتن هر چی بدبخت تر باشی هر چی بیچاره تر باشی خدا بیشتر تو رو میخواد محبوب تری…چه ظلمی ازین بزرگتر که خدا رو اینجوری بهت بشناسونن…الان چقدر من خوشبختم چقدرررر احساس خوب دارم که این آگاهی ها رو دارم میشنوم مثل یه پتک میخوره توی سرم که بیدار شو از خواب, یک عمر اشتباه شنیدی اشتباه فهمیدی اشتباه عمل کردی,خدارو شکر میکنم که الان که هنوز جوونم دارم این آگاهی ها رو دریافت میکنم,استااااد مهربونم عاشقانه دوستت دارم ممنونتم بابت همه ی محبتت ممنونم بابت همه ی راهنماییات که چه قشنگ آگاهیات رو به ما انتقال میدی
استاد عزیز مرسی از اینکه هستی مرسی از اینکه من رو با مولانا اشنا کردی مرسییییییییییییییی
امروز همه چی عالی خوندن کامنت بچها و دیدن این فایلها همیشه حاله منو فراتر از عالی میکنه امیدوارم هر روز بتونیم روی باور های مان بهتر کار کنیم و ایمانمان را به یقین تبدیل کنیم?????????????????????
به نام خداوند بخشنده مهربان
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
گوهری گز صدف کون و مکان بیرون است
طلب گمشدگان از لب دریا می کرد
بیدلی در هم احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
با عرض سلام و احترام خدمت عزیزان
قبل از آشنایی ام با برنامه های استاد عباس منش در راه کشف موفقیت و حقیقت واقعی کلی کتاب و کلاس های مختلف و سی دی و نوار گوش دادم ماحصل اینهمه سال وقت گذاشتن و کار کردن با آنان یک باور در ذهن روشن تر شد و ذهنم رو به خودش مشغول کرد
“”””””””””””””””””””””””وقتی در زندگیت درتمام جنبه هاش به یگانگی رسیدی یعنی حقیقت رو دریافتی””””””””””””””””””””””””””
این باور تازه آغازی بود برای درک و فهم حقیقت که به لطف قانون الهی بسمت سایت عباس منش هدایت شدم
طی 2 سال و چندین ماه آشنایی ام با استاد ، در تمام فایل های رایگان و محصولات ایشان رد پای ” یکتایی ” هست و نتیجه آن موفقیت در تمام جنبه های زندگی است .
ابتدا آشنایی هیچ گاه بخودم نگفتم این شخص بلندپرواز یا رویاپردازی خیالی است که قصد خالی کردن جیب مردم را دارد می دانستم موضوع کوچک بدون ظرف درونی من است ( اوایل آشنایی حس دانشجو تازه واردی رو داشتم که استادش توانمند و خبره بود )
راستش من با انسانهایی که در این فضا هستن و از این سایت نیستن قبلنا خیلی ارتباط داشتم و وقتی سخن می گفتم خلاء سلاح می شدم ولی آلان بی غرور عرض می کنم از مصاحبت با این افراد نه تنها لذتی نمی برم بلکه برای ورودی های ذهنم ارزش قائلم و تمایلی با مصاحبت با آنان ندارم در عوض دوستان بی نظیری در این سایت دارم که از بودن با آنها احساس خوبی دارم.
اکثریت انسانهای جامعه بَصر دارند ولی بصیرت ندارن و چقدر ما خوشبختیم با باور کردن حرف های استاد داریم روز به روز به بصیرت بیشتری میرسیم نتیجه این بصیرت چیه ؟ دریافت آرامش بیشتر ، لذت بردن بیشتر از تک تک لحظات زندگی ، ارتباط های بی نظیر و عاشقانه ، ثروت در تمام جنبه های زندگی ، استقلال مالی زمانی و مکانی و جذب موفقیت های بیشتر
راستش آلان دارم بعضی از جملاتی که در جای جای مختلف از استاد شنیدم رو در زندگی فعلیم تجربه می کنم. مثل این جمله :
در هر مداری باشی شرایط ، آدما ، اتفاقات و ثروت های مربوط به همون مدار نصیبت میشه و نه بیشتر
یعنی مدار همون بصیرت ِ ؟
این باور رو من چند روزه واضح تر دارم تجربه اش می کنم و چقدر برام بالارفتن مدارها یکی پس از دیگری لذتبخش تر شده
از دوستانی که تازه با سایت آشنا شدن می خوام مقاومت های ذهنیتون رو کنار بزارین حرفهایی که که زبان استاد میشنود رو بی چون و چرا بپذیرید حقیقت محض هستن ، اگر با این روش جلو بیاین سریع تر مدارها رو طی می کنید دوستانی رو تو این سایت میشناسم در عرض چند ماه تحولات چشمگیری در تمام جنبه های زندگیشون داشتن مخصوصا” توحیدی و مالی
بنده هم تغییرات عالی داشتم ولی وقتی در خانواده ای بزرگ شدم که باورهای فراوانی و عدم لیاقت درش بیداد می کنه چطور می تونم انتظار داشته باشم 35 سال تو اون خانواده یک شبه تغییر کنه واسه همینه فراوانی و لیاقت جز تمرینات روزانه منه و واقعا” خیلی ثمر بخش بوده.
اینجا همه چیز انسان تغییر می کنه البته بسته به باور کردن این آگاهی ها
برای همه عزیزان بهترین ها رو آرزومندم.
استاد عزیز فایل بی نظیر بود این دومین فایل من، برای بار دوم خیلی بهتر فهمیدم همه چیزی برای شما کار می کنه همین ایمان واقعی هست که دارید، حرف ها تون از اعماق وجودتان هست خدا را خوب درک کردی لذت می برم از ایمان قلبیتان، آرزو دارم با این مرحله برسم چون از هر خواسته ای قشنگتره،ممنون از شما.
سلام زیباترین کلمه ایست که میگویم زیرا سلام برای شروع میآید.زیرا بعداز هر سلامی اتفاق ویا رویداد مثبتی انتظار میکشد .هیچ کسی برای یک اتفاق منفی سلام نمیگوید.
سلام میگویم به همه عزیزان فارسی زبانی که در ابتدای این راه هستند همانند من.
ومیخاهم از همه خانواده عزیزم بخاهم که با همه وجود وباورشان حتما سرگذشت من را بخوانند.زیرا من با یک اتفاق ساده با خانواده وخود اقای عباس منش اشنا شدم.ودر عرض این10 ماه به تمامی باورهای مکتب عباس منش بدون خرید محصولات وتنها با استفاده از فایل های رایگان ایمان اوردم.
زیرا من با اختیار خود باورهایی که همان قوانین واگاهیهایی که جزو جبر الاهیست. را اول باور کردم.بعد فهمیدم ودر اخر اجرا کردم.واز همان ابتدا شاهد معجزات اجرای قانون بودم.
بله عزیزانم از همان ابتدای کار معجزات عجیبی در زندگی م به وقوع پیوست.بگذارید برایتان عین وقایع را بگویم.
من 40 سال سن دارم واز 17دسالگی تا الان در بازار وبیزینس هستم.البته شغلهای زیادی عوض نکردم وکلا 4 شغل داشتم.از سن 20 سالگی وارد کار سنگ ساختمان شدم وتجارت خودم را به صورت دلالی وبدون سرمایه شروع کردم از کارخانه های سنگ نمونه میگرفتم وبه ساختمانهایی که از قبل یک بار به دیدنشان رفته بودم نشان میدادم واز هر 10 ساختمان یک مشتری بعداز مدتی 2 مشتری وبعد از 8 ماه به 5 مشتری میفروختم.ودرامد خوبی پیدا کرده بودم.من در سال 83 به درامد 2 میلیون در ماه رسیدم.واعتبار بالایی پیدا کردم.تا اینکه یک کلاه بردار حرفه ای سر راهم سبز شد وبعد 5 ماه کار کردن واعتبار پیدا کردن 150 میلیون سفارش داد که 50 میلیون نقدی و100 تومن چکهای مختلف قرار شد بده.من که تا اون لحظه همچون مساله و تجربه ای نداشتم معامله رو انجام دادم.واین اولین ورشکستگیم بود .وخود خداوند شاهده که من با چه مشکلات بزرگی .چه چالشهایی .مواجه شدم.چون عین این پولو بدهکار بودم.از اون زمان من 3 سال تلاش کردم برای صاف کردن بدهی هام.وبا توکل به اون همه رو برگردوندم.بعداز اولین ورشکستگی 2 بار دیگه اتفاقهای مشابهی افتاد ومن یه 50 میلیون دیگه واخرینش در سال 95 بود یعنی من تبدیل شده بودم به شخصی که میدوید برای پرداخت بدهی دادن.والان میفهمم که این تبدیل به یک باور شده بود در من یعنی شکست خوردن وبا تلاش وتعهد وپشتکار از اون شکست بیرون امدن.ونهایتا در سال 96 از کاری که متنفر بودم استقبال کردم.یعنی کارمندی.که البته این با اصرار خانواده ومخصوصا همسرم مجبور به این کار شدم.چون من زبانم کوتاه بود وراه دیگه ای نبود.یک سال از کارمند شدنم میگذشت ومن روز به روز افسرده تر میشدم.چون زندگی یکنواخت کارمندی برای منی که عاشق خلق کردن بودم قابل تحمل نبود.تا اینکه با سایت عباسمنش اشنا شدم وبا ویس رویاهایت را باور کن شروع کردم.وبعد ویس بعدی وبعدی وبعدی.با هر ویس انگار دری برای من باز میشد انگار که یک چراغ جادوی علاالدین برایم به وجود امده بود.بعداز ویسها شروع به خاندن کتاب کردم .انگار یه دنیای جدید به وجود امده بود ومن شروع کردم باورهای جدید ساختن واولیش این بود که (من سبکبال در لوای قانون قرار میگیرم)روزی 400 بار
من خالق زندگی خویشم400 بار.(مرا درراه درست قرار ده)400 بار.
این سه عبارت ضمضمه من بود وبعداز 2 ماه اولین اتفاق افتاد:من اخراج شدم وبه بیمه بیکاری معرفی شدم.
این اولین دستاورد بود.
ولی باوری که داشتم ته دلم این بود که تا بیمه بیکاری میگیرم پشتم به دیوار نیست.روزنه واب باریکه باز است.خیلی مسخره بود ولی همه دنبال بیمه بیکاری گرفتن بودن ومن از اون بدم میومد .دنبال ایده هام بودم چون من یک نوع متریال خیلی زیبا برای دکوراسیون داخلی به وجود اورده بودم که 2سال روی اون کار کردم.یه وام 5 میلیونی 2 سال پیش گرفته بودم وانقدر ازمون وخطا کردم که به محصولی که میخاستم رسیدم وکل اون 5 میلیونو صرف تحقیق کرده بودم.وحتی اون محصولو به اسم خودم ثبت کردم.الان میخاستم به تولید برسونم ولی با کدوم سرمایه؟؟حتی 1میلیون هم نداشتم.ولی من شبانه روز ویسهای رایگان استاد با هنسفیری توی گوشم بود .روزی 2 ساعت کتاب میخاندم.وقانونو با همه وجود باور داشتم.خودمو سبکبال در دریای قانون رها کرده بودم.برای وام مشکلی نداشتم ولی به خاطر شکستها وبدهی ها کسی رو برای ضامن نداشتم.ولی پس چرا حالم خوب بود ؟؟چرا شاد بودم؟؟چرا عبارات تاکیدیم رو با خنده روی لب واشک روی چشم میگفتم.تصمیم گرفتم اقدامم رو شروع کنم.که یه اتفاق افتاد ؟چون روی تپسی کار میکردم مامور بیمه توی تحقیق اینو فهمید وبیمه بیکاریم قطع شد.باورنمیکنید وقتی مامور بیمه اینو بهم گفت من خنده ام گرفت.ماموره فکر کرد از ناراحتی زده به سرم.وبهم گفت خدا بزرگه مت بازرست نبودم وکس دیگه ای بوده که خیلی ادم عوضیه.بهش گفتم نباید به کسی که کارشو درست انجام داده بگی عوضی.من تکیه بر یه قدرت عظیم دارم.کارمنده تامین اجتماعی گفت.راستی یه سوال دارم ما توی اداره قبلا یه همکار داشتیم که هم فامیل شما بود.میشناسی؟گفتم بله ایشون پدرم هستن.
گفت تو پسر حاجی فولادی هستی؟اون که با رییس اداره خیلی رفیقه؟رییس الان کارمندش بوده .بگو پدرت بیاد راحت کارو حل کنه؟؟گفتم کار من از جای دیگه حل میشه.وخندیدم ورفتم.ولی توی دلم گفتم حالا دیگه حامد هیچ عددی نداری.فقط به هیچ کس نباید بگی.ولی پس چکار کنم؟؟چند روز گذشت ومن نمیدونستم از کجا امرار معاش کنم.تپسی رو هم میرفتم ولی ته اون چیز زیادی نمیموند.ولی حالم خوب بود.خنده رو لبام بود توی خونه همسرم میگفت حامد چی شده خیلی وقته انقدر شارژ ندیدیمت؟ومن جوابم لبخنو بود.وعبارت تاکیدی.ایمان داشتم روزهای خوب میرسه.تا اینکه موبایلم زنگ خورد.رسول دوستم بود.گفت حامد یه مقدار از اشغال سنگات که اوردی تو کارخونه من به علاوه 30 متر سنگ خوبا که از انبارت مونده بود و6 ساله کسی نمیخره مشتری اومده و4 میلیون میخاد؟بدم بهش؟خندم گرفته بود گفتم اینا رو هم 1 میلیونم نمیارزه 4تومن میخاد؟یارو کلاه برداره ومیخاد چک پاس نکنه.
گفت دیوونه میگه کارت میکشم.انگار سر سنگاییه که 8 سال پیش کار کرده وکل اصفهانو گشته ودیگه نیست ازش.گفتم خوب 30 متر دیگه هم یه جای دیگه دارم.واون شخص 7 میلیون نقد برا سنگی پرداخت کرد که 2 تومنم نمیارزید.اون شب فقط رانندگی کردم واشک میریختمو میگفتم اخه تو چه قدرتی داری؟؟تو چقدر زیبایی؟.تو کی هستی ؟ای قدر قدرت عالم.توکه هستی ای تنها عاشقو معشوق حقیقی.یاربم بیشتر از این که از پولی که الان بهم رسوندی مجنونم کردی؟؟از اینکه قانون تو را دارم میفهمم خوشحالم.ای زیباترین زیباروی عالم.واشک واشکو اشک؟؟از فردا افتادم دنبال مکانی برای کارگاه البته 7تومن گذاشتم برای امرار معاش وهیچ حسابی روش باز نکردم.الان 3 ماه از قطع بیمه ام گذشته بود ومن با معجزه بدون داشتن درامد.بدون قرض کردن ماهی 1میلیون ودویست به حساب همسرم میریختم چون من اونو مسئول خرج کردن کرده بودم چون بسیار درست خرج میکرد برعکس من که حتی 30 میلیونم بدن یه شبه خرجش میکنم واین نعمت بزرگی بود که خداوند به من عطا فرموده همسری که در تمام لحظات سخت زندگی با من همراه بوده است.
واز طرف دیگه قطع شدن بیمه بیکاری رو من به خانواده نگفتم چون نمیخاستم دوباره توی استرس قرارشون بدم.وقتی بیمه قطع شد من رشد رو درون خودم حس کردم ردپای توحیدو حس کردم من همیشه با امید وتوکل از چالشهای زندگیم خارج شدم.هیچ وقت یادم نمیره زمانی که تهران انبار سنگ داشتم وبازار بسیار خراب بود به صورتی که من 7ماه حتی یک فاکتور هم نزده بودم.دخترم بیتای عزیزم بیمار شد.تبش از 40 پایین نمیومد.ما اون موقع رودهن زندگی میکردیم وحتی 1000 تومن هم نداشتم که بیتا رو ببرم دکتر دخترمو بغل کردم وبه همسرم گفتم پاشو بریم گفت پول نداریم گفتم من قویترشو دارم.نشستیم توی ماشین واز رود هن تا تهران چند مسافر زدم وبیتا رو بردم دکتر.*
اینجا بودم که بیمه قطع شد .من هر روز تپسی میرفتم وبا برنامه ریری روزی 2 ساعت اقدام میکردم برای استارت کارگاهی که میخاستم بزنم .همسرم میگفت اخه تو میگی توی کف حالت 30 میلیون برای تجهیز کارگاه میخای.از کجا میاری ؟خاهش میکنم یه جایی برو سر کار.ومن با لبخند میگفتم روزشمار استارت کارگاه 1 ماه دیگه است.
توی اینیستا روز شمارو استوری کردم وبه همه اعلام کردم وه 30 روز دیگه استارت مجتمع دکوراسیون اساطیر میخوره.
من حتی پول رهن یه کارگاه کوچکو هم نداشتم ولی با ایمان مطمعن بودم سر تاریخ انجامش میدم.10 روز پیش یکی از دوستام گفت حامد من یه وام 30 میلیونی با بهره پایین امتیازشو کسب کردم و10 تومنشو احتیاج دارم.تو هنوز جواز کسب داری؟؟گفتم اره چطور؟؟ِگفت من گیر یک ضامن هستم وجواز کسب تو بیا ضامن شو وجوازتم بزار من 10تومن برمیدارم تو 20 تومن بقیه شو تازه این وام 4درصده وماهی 400 تومن قسط تومیشه.وای وای وای مگه میشه یا ربم؟ مگه میشه ؟تو چقدر بزرگی؟؟اصلا تو چی هستی؟تو کی هستی؟دوباره اشک واشکو اشک.دوستانم خانواده عزیزم باورتون میشه در عرض3 روز وام کارهاش انجام شد وداخل حسابم شد؟توحید توحید توحید.به خداوندیه خدا من فقط با توحید خالص جلو اومدم.هنوز 10 تومن کم داشتم.بچه ها به عزیزانم قسم کلمه به کلمه عین خود ماجرا رو دارم میگم.برای عزیزانی که هنوز به مکتب استاد ایمان ندارند.مکتب استاد مکتب توحید صرفه ولاغیر.وحالا ببینید اخرین معجزه سال 97 منو.
معجزه ای که غیراز همین کلمه اسم دیگه ای نداره.
پدرم خیلی اتفاقی فهمید بیمه من قطع شده.زنگ زد به من وهرچی میتونست بارم کرد که چرا به اون نگفتم؟گفتم پدرم کاریه که شده والان هم 8 ماه ازش گذشته وکاری نمیشه دیگه کرد.بهم گفت صبح بیا باهم بریم بیمه.منم چون نمیخاستم دلش بشکنه رفتم.وتوی بیمه هم گفتن اصلا نمیشه کاری کرد.ماهم بی نتیجه برگشتیم.2روز بعد موبایلم زنگ خورد وشخصی خودشو معرفی کرد وگفت من بازرسی هستم که تو رو گزارشتو رد کردم.الان پسرم بیکار شده وتپسی میره ازت معذرت میخام ولی تازه فهمیدم تپسی شغل ثابتی نیست منو حلال کن من دارم بازنشسته میشم.ومیخام برای اینکه حلالم کنی یه اصلاحیه رو گزارش قبلم بذارم.دوباره اشک دوباره معجزه چون 8 ماه حقوقمو یکجا در عرض2 روز درست شد دقیقا 9میلیون وششصد هزار عزیزانم من با صفر به 30 میلیون سرمایه ام رسیدم والان توی کارگاهی که یک روزه اجاره کردم دارم مینویسم.من راه رو فهمیدم وایمان اوردم.با همه وجود امیدوارم سرگذشتم راه توحید رو برای حتی یک نفر هم شده اثبات کنه.الان حتی پول 12 قدم رو هم دارم که بخرم.وبهتون ثابت میشه سال 98 چه سال پربرکتیه.
برادر خانواده عباس منش
فولادفر
سلام
دوست عزیزم آقای فولادفر
بسیار لذت بردم از خواندن کامنت شما
زندگینامه شما سند روشنی هست بر اینکه تنها راه خوشبختی توحید است توحید……
پروردگارا مار را به راست هدایت فرما
به راه کسانی که به آنها نعمت دادی …..
بسیار تاثیر گذار بود . عااالی
به نام خدای عزیز
دوست عزیز چه ایمان وباور درونی که منجر به این اتفاقات بزرگ و شگفت انگیز والبته باور کردنیست.
خدایا شکرت که وقتی ایمان داری خدا کارشون بلده ما باید ایمانمان رو نشون بدیم وحرکت کنیم حرکت های ذهنی که منجر به حرکتهای فیزیکی میشه .
عالی بود محو خواندن حرفهاتون بودم اینها فقط نشانه ایمان وتوکله .
خوشحالم براتون که به راحتی دارین دوره جدید استاد ومیخرین و ان شاا…سال پر از خیر و برکت تری را تجربه میکنیم همه ما .??
سلام آقای فولادفر
متاثر شدم از خوندن سرگذشت زندگیتون ، بهتون تبریک میگم واسه این حد از توحیدی عمل کردن . براتون موفقیت در تمام جنبه های زندگیتون آرزومندم .
بسیار لذت بخش بود.
سلام ب پروردگار یکتا
سلام دوست گرامی ..خدای من اینجا چ خبره …خدایا مرسی منووو ب خوندن این کامنت سراسر معجزه هدایت کردی ..دوست گرامی هر خطتتوونو با اشک خوندم ولذت بردم وففط گفتمممم خدایا شکرتتتتت پس میشه پس جواب میدع …نمیدونم کامنتتووون یه جور دیگه خدایی بود و تووو خط خط واتفاقاتش فقط خدارو دیدم ..خدایا توو هستی فقط باید بلد باشیممم چ جوری ازت بخوایم ..دوست گرامی با تمام وجودم از موفقیتتون خوشال شدم واز همین لحظه برای خلق خواسته هام صد چندان انگیزع گرفتم …مرسی سپاسگزارم ک تجربه فوقالعادتونو ب اشتراک گذاشتین ..واقعا تکان دهنده بود برام ..متشکرم …
سلام دوباره به همه عزیزانم در خانواده توحید.ممنونم دوستان بابت نظرات بسیار زیباتون.میدونید بچه ها به نظر من بزرگترین کاری که استاد انجام داده تزریق یک ادرنالین بسیار قدرتمند در خانواده به نام توحیده.این ادرنالین باعث شده یک جو عرفانی در یک خانواده مجازی به وجود بیادوهمین جو داره این سایتو تبدیل به یک قدرت بلامنازع در علم موفقیت میکنه.من مطمئن هستم اگر زبان ما انگلیسی بود چندین برابر الان از همه کشورها وارد سایت میشدن.بچه ها اتفاقاتی که ماجراشو گفتم مال همین الانه ومن میخام روز به روز روندمو با بچه ها شیر کنم.چون اینطوری برای خودم مسئولیت به وجود میارم.یه معجزه دیگه ای که همین دیروز به وجود امد در مورد مکان کارگاهمه.من با همه وجودم باور داشتم که یک مکان عالی برای کارگاهم میگیرم.وقبل از گرفتن وام وتزریق شدن پول از طرف اوس کریم.تمام بنگاههای منطقه ای که مدنظرم بود رو گشتم ونهایتا یک جای خوب پیدا کردم که البته اجاره ورهنش از چیزی که برنامه ریزی کردم خیلی بیشتر بود ولی پریروز با بنگاه تماس گرفتم وگفتم من اونجا رو میخام وبرای فردا قرار قولنامه رو بذار که گفت متاسفانه صاحب ملک پس فردا میتونه بیاد.وقرارمون افتاد برای امروز.دیروز با اینکه اجاره انجا خیلی بالا بود ولی با مدد اوس کریم وسبکبالی خودم حال خوبی داشتم.که یه تماس از طرف یکی از دوستان قدیمیم گرفته شد که خیلی وقت بود خبری ازش نداشتم.توی حرفام وقتی فهمید میخام کارگاه بزنم گفت خوب ادم دیوانه ما کارخانه مونو تعطیل کردیم وگذاشتیم برای فروش بیا برو تو یکی از سوله ها کاگاهتو بزن ویه مغازه کوچکم دم در اصلی داریم اونو نمایشگاه کن .من گفتم حسین جان اونجا برای من عالیه ولی میدونم کرایه اش بالاست ومن الان توان پرداخت ندارم.که گفت اخه مگه من لنگ کرایه گرفتن از تو هستم من میخام هم تو ورایه وپول پیش ندی وهم یکی توی کارخونه باشه که فکر نکنن خالیه وبیان همه چیزو بدزدن.تازه میتونی از دفتر اداری هم استفاده کنی.وای وای وای بچه ها من فقط گفتم ببخشید والان میام دویدم سمت دستشویی ودرو قفل کردم وترکیدم باز هم گریه گریه وگریه.خداوندا یاربم تو با من چه کردی اخه مگه مبشه همچین مکان لاکچری وعالی برای من درست بشه ؟؟مکانی که ده بذابر بهتر از جاییه که میخاستم بگیرم وخدا تومن کرایه بدم؟؟اونم مجانی پیدا بشه خداوندا تو داری با من چه میکنی.؟خدایا توی این 3ماهه به اندازه کل زندگیم معحزه دیدم از تو.یاربم ممنونم اقای من ممنونم وقسم میخورم تا جان در بدن دارمدر راه هدف والا بجنگم تا خود را به بالاترین نعمت تو برسانم.یاربم تمام هدف من رسیدن به بالاترین نعنت توست. یعنی همان قرب الاهی
سلام آقای فولادفر
سپاسگزارم برای اینکه این تجربیات فوقالعاده را با ما به اشتراک گذاشتند.
اشکم از شوق، بابت درک توحید و اتصالتان با خدای یکتا جاری شد.
درودبر شما به خاطر ایمان محکم و استوار تان
هر دو کامنتتان را کپی کردم تا ده ها بار دیگه، بخونمشون.
بازهم سپاسگزارم
برایتان بهترینها را آرزومندم.
ممنونم از شما. امیدوارم در پرتو قانون لحظه به لحظه به بالاترین نعمت الاهی یعنی قرب الاهی (نزدیکی به خداوند)نزدیک گردید
سلام به استاد عزیزم و عزیزدلتون
استاد شما تاثیر زیادی در زندگی من نهادین خداآااااااااآااااااایا شکرررررررررررررررت
این فایل شما خیییلی عالیییی بود من چون دوتا بچه دارم یکی شیرخوار و دیگری پیش دبستانی زیاد وقت نمیکنم کامنت بزارم تا یه کم وقتم آزاد میشه فورا کامنت میخونم ولی کلا تمرکز ندارم الان دیگه فایلاتونو گذاشتم تو فلش وصبح تا شب درحین انجام کارهام گوش میدم هی ناخودآگاه میره تو مغزم حواسم به حرفای شماست و کارامو هم عالییی انجام میدم پرا نرژی و خدارو شکر با آرامش به بچه ها و کارای خونه م میرسم و بعضی وموقا هم مینویسم اهدافمو شکر خدا شوهرم م تو این فرکانسه و محصول هارو میخره شبا با هم گوش میدیم و اتفاقات روزمونو که عالییی پیش میروند رو براهم تعریف میکنیم دخترممم شما رو میشناسه خلاصه زندگیمون شده شما
با فامیل و خانواده مون ارتباطمون خیلییی کم شده کلا تو فضای شما هستیم خییییلی شما قشنگ مسلئه رو توضیح میدین عالییی مارو متوجه میکنین من کلا از فایلاتون لذت میبرم و به حرفاتون گوش میکنم و بکار میبرم و خدا رو شکر نتیجه عالیییه خیییلی ازتون ممنونم که آگاهی هاتونو دلسوزانه به ما میگین و ما استفاده میکنیم باید خیلی رو خودم کار کنم تا درک قانون این جهان رو درکنم خیلی حرف برای گفتن دارم دوستدارم فقط بنویسم ولی باید برم در ضمن خونه تونم در حین سادگی خیلیی قشنگ بود دکوراسیون عالیییی
ان شالله در پناه الله شادتر سربلندترسرحالتر ثروتمندتر و خوشبخترو سعادتمندتر در دنیا و آخرت باشین
سلام منم به عزیزدلتون برسونین فعلا
با سلام خدمت استاد عزیز من محصولات عزت نفس و دستیابی به رویاها را خریدم .فایلهای رایگان مخصوصا فایلهای توحیدی را خیلی گوش دادم.واقعا منتظر بودم تا این محصول هم بخرم ولی شرایطم جور نشد.من واقعا از اتفاقاتی که برام پیش میاد دارم شوکه میشم. همزمان اتفاق خیلی خوب و خیلی بد داره برام میوفته. میشه راهنمایی کنید که چه مشکلی هست
سلام به استاد عزیز و همه دوستان عباسمنشی.
روز پنجشنبه گذشته من تونستم این فایل ” ایمانی که عمل نیاورد…” رو گوش کنم. احساسم خیلی بهتر از قبل شد. واقعا باید این فایلها و این مطالب رو هر روز گوش کرد. خدارو سپاسگزارم به خاطر اینکه منو با فردی مثل استادعباش منش آشنا کرد.و ایشون هم مهمترین قانون یعنی احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب رو بهمون یادآوردی کردند.
مدتی بود که ما پولی رو پسانداز کرده بودیم و میخواستیم باهاش یه خونه برای سرمایهگذاری بخریم اما خب نزدیک عید بود و پول ما هم خیلی زیاد نبود و . با این حال تو اینترنت میگشتیم دنبال خونه. همون روز که من این فایل رو گوش کردم عصرش تصمیم گرفتیم بریم اندیشه و خونه ببینیم و رفتیم. فرداش هم رفتیم و یه بنگاهی خیلی خوب یه خونه خیلی خوب به ما معرفی کرد. وقتی صاحبخونش اومد دیدیم که یکی از داورهای قدیمی و معروف فوتبال کشورمون هستن و خیلی آدم جاافتاده و باشخصیتی بودن. همون شب قولنامه خونه رو نوشتیم. اون خونه وام داشت و به ما گفتن ضامن پیدا کردن خیلی سخته و هرکسی رو قبول نمیکنن. اما من و همسرم میگفتیم برای ما حتما یه ضامن خیلی خوب پیدا میشه و فرداش کسی رو که اصلا فکر نمیکردیم بتونه ضامنمون بشه نامه رو گرفت و آورد و بانک هم قبول کرد.من و همسرم مطمئن بودیم که همه کارها رو به راحتی و خیلی عالی خدا برامون انجام میده و واقعا هم همونطور شد و ما اون خونه رو خریدیم. مقداری پول هم کم داشتیم که از یکی از نزدیکان درخواست کردیم و این پول رو خیلی زود به ما قرض دادن.
واقعا اگه بتونم این روحیه رو حفظ کنم حتی در روزها و شرایطی که همه در حال شکوه و شکایت هستن من میتونم پیشرفت کنم و از همه مهمتر احساس خوبی داشته باشم
یه مطلب دیگه که میخواستم بگم این بود که من یه دختر دو ساله دارم و دقت کردم هر زمان که من تو وجود خودم افکار منفی داشته باشم و احساسم بد باشه دخترم هم شروع میکنه به غر زدن و جیغ زدن و کارهایی که زیاد جالب نیست ولی اگه من درون خودم احساسم خوب باشه و مثبت فکر کنم دخترم هم آرومتره و خودش حتی تنهایی بازی میکنه و اونم احساسش خوبه
سلام دوستان
خسته نباشید این اولین دیدگاه منه نمیدونم از کجا و چطور شروع کنم فقط دلم بهم گفت اگه میخوای مدارتو تغییر بدی باید شروع کنی به فعالیت کتابای زیادی خوندم.از دولت عشق و قانون توانگری وچشم دل بگشا.نیمه تاریک وجودوبیندیشیم و ثروتمند شویم ووو…خوندم ولی فقط وقتی کتاب میخوندم اروم میشدم و وقتی نمیخوندم همون اش و همون کاسه
وقتی تو اینترنت راج به هرچی سرچ میزدم اول سایت عباس منش می امد منم به فال نیک گرفتم و امدم تو سایت عضو بودم ولی فعالیت نداشتم وضع مالیمم طوری نبود بتونم دوره هاشو بخرم تازه شروع کردم فایل های رایگان و گوش میدم تا بتونم خودمو به شما برسونم از این به بعد برا این که خودمو بتونم تغییر بدم میخوام تو سایت فعالیت بیشتری داشته باشم تا هرچه زود تر با دوستان هم فرکانس شم خودم خواستم شماهم بخواید تا بتونم خودمو بهتون برسونم… عاشقتونم …
واقعا بی نظیره
حس خوبی که انتقال میدید بسیار بسیار عالیه
زندگی من واقعا تغییر کرده طوری شده که همه اطرافیانم میگن مرتضی تو چیزیت شده؟ قبلا اینطوری نبودی خیلی تو خودت بودی و با خودت درگیر بودی!!! الان چه اتفاقی افتاده؟
بی نظیری استاد بی نظیر
ای خدا وقتی این فایلو دیدم مخصوصا جایی ک تصاویری از خونتون گزاشتین اشکم سرازیر شد,یک عمممممممر به ما گفتن هر چی بدبخت تر باشی هر چی بیچاره تر باشی خدا بیشتر تو رو میخواد محبوب تری…چه ظلمی ازین بزرگتر که خدا رو اینجوری بهت بشناسونن…الان چقدر من خوشبختم چقدرررر احساس خوب دارم که این آگاهی ها رو دارم میشنوم مثل یه پتک میخوره توی سرم که بیدار شو از خواب, یک عمر اشتباه شنیدی اشتباه فهمیدی اشتباه عمل کردی,خدارو شکر میکنم که الان که هنوز جوونم دارم این آگاهی ها رو دریافت میکنم,استااااد مهربونم عاشقانه دوستت دارم ممنونتم بابت همه ی محبتت ممنونم بابت همه ی راهنماییات که چه قشنگ آگاهیات رو به ما انتقال میدی
آن نیاز مریمی بودست و درد
که چنان طفلی سخن آغاز کرد
جزو او بی او برای او بگفت
جزو جزوت گفت دارد در نهفت
دست و پا شاهد شوندت ای رهی
منکری را چند دست و پا نهی
ور نباشی مستحق شرح و گفت
ناطقهی ناطق ترا دید و بخفت
هر چه رویید از پی محتاج رست
تا بیابد طالبی چیزی که جست
حق تعالی گر سماوات آفرید
از برای دفع حاجات آفرید
هر کجا دردی دوا آنجا رود
هر کجا فقری نوا آنجا رود
هر کجا مشکل جواب آنجا رود
هر کجا کشتیست آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
تا نزاید طفلک نازک گلو
کی روان گردد ز پستان شیر او
رو بدین بالا و پستیها بدو
تا شوی تشنه و حرارت را گرو
بعد از آن بانگ زنبور هوا
بانگ آب جو بنوشی ای کیا
حاجت تو کم نباشد از حشیش
آب را گیری سوی او میکشیش
گوش گیری آب را تو میکشی
سوی زرع خشک تا یابد خوشی
زرع جان را کش جواهر مضمرست
ابر رحمت پر ز آب کوثرست
تا سقاهم ربهم آید خطاب
تشنه باش الله اعلم بالصواب
استاد عزیز مرسی از اینکه هستی مرسی از اینکه من رو با مولانا اشنا کردی مرسییییییییییییییی
امروز همه چی عالی خوندن کامنت بچها و دیدن این فایلها همیشه حاله منو فراتر از عالی میکنه امیدوارم هر روز بتونیم روی باور های مان بهتر کار کنیم و ایمانمان را به یقین تبدیل کنیم?????????????????????