https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1135نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد من اوایل که با شما آشنا شدهبودم (پارسال) دقیقا همینطور به شکل مسکن به فایلای شمانگاه میکردم. میکسایی از فایلاتونو از چنلهای تلگرام گوش میدادم و توی saved messeageم همش شدهبود فایلای شما. اونارو بارها و بارها آخرشبا قبل خواب گوش میدادم. ولی فقط برای اینکه تا یه روز دیگه انرژی داشتهباشم برای ادامه دادن و ترسهام کمرنگتر بشه.
بعد از یکسال تازه در مداری قرار گرفتم که عضو سایت شدم، تا قبل از اون نمیدونستم سایت دارید.
و بعد از مدتی شک و تردید و دودلی بالاخره تصمیم گرفتم واقعا به صورت جدی حرفهاتون و قانون رو باور کنم، اون دیدی که قبلا ب این حرفا داشتم رو که فقط مثل حرفهای انگیزشی میدیدمش رو بذارم کنار و اینارو ب عنوان حقیقت زندگی و واقعیت عینی بمذیرم و بهشون عمل کنم.
تا جایی که عمل کردم هم نتیجه گرفتم بیشتر از لحاظ سلامتی. یادمه گفتهبودین ک نتایج اوایل با احساس خوب و سلامتی بدن خودشو نشون میده.
ولی من هنوز ایمانم خیلیییی ضعیف هست. برای همینه که جدی عمل نمیکنم. به قول شما ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است.
اخیرا تصمیم جدی گرفتم، با خودم فکر کردم دیگه تعلل بسه و باید ی حرکت اساسی بکنی.
وقتی به روزی برمیگردم که تازه وارد سایتتون شده بودم میبینم چقدر تفاوت کرده شخصیتم. بسیار آرامتر شدم. تلاطمم خیلی کمتر شده. شبها میخوابم در صورتیکه قبلا از فکر و خیال خواب نداشتم. هر دفعه که دکتر میرم قرصمو کمتر از قبل میکنه و بدنم روز بروز داره خودش رو بهبود میده مطمئنم روزی میرسه که دیگه نیازی به قرص ندارم. این هارو از آموزه های شما فایلهای بسیار زیبا میدونم. فایلهایی که مملو از زیباییهای جهانه. مریم عزیزم که اینقدر با عشق این فیلمهارو میگیرن و آماده میکنن. استاد یادمه حدودا چهار سال قبل یه فایل ازتون دیدم که توش از فرزند سه ماه تون صحبت کرده بودید که از دنیا رفتن. من اون موقع شمارو نمیشناختم اصلا هم یادم نیست این فایل رو کجا دیدم ولی همیشه تو ذهنم بودید. مدتها سالها تصویر شما تو ذهنم میومد که اون آقا کی بود. تا گذشت و در سال 99 من تو اینستا دیدمتون و وارد سایتتون شدم و متوجه شدم چرا خداوند همش من رو به سمت شما رهنمون میکرد ولی من اون موقع چیزی راجع به هدایت نمیدونستم وگرنه حتما دنبالشو میگرفتم و زودتر از اینها به سمتتون میومدم. باز هم خداوند رو شاکرم که بالاخره شمارو شناختم. ممنونم استاد خوبم همیشه شاد وسلامت باشید.🍀🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖💖💖💖💖🍀🍀🍀🍀🍀🍀
واقعیت اینه که این کامنتمو میخوام به عنوان رد پا بزارم که همین الان با مکتوب کردن ، ذهنمو منطقی قانع کنم.
حالا داستان چیه….داستان اینه که ذهنم همش میگه گیرم که قدم برداشتی کو نتیجه ات حتی به اندازه سر سوزنی…..؟!
من اولش در جواب ساکت میموندم ولی گفتم مینویسم تا خدای مهربانم بهم بگه تا جواب ذهنمو بدم.
من عاشق واژه و کلمه ی ایمانم.اصلا خود ایمان ی دریاییه از آگاهی و اتصال به منبعه.
اصلا همین ایمان بود که ابراهیم شد ابراهیم و خلیل الله.
ی جاهایی من میگم میشه ذهنم میگه نمیشه خودتو گول نزن.یاد بچه های کوچیک میفتم که وقتی ی اسباب بازی میبینن تا مامانشون واسشون نخره آروم نمیشن.منم به خدا میگم خدایا تو انجام بده واسم تا ذهنم قانع بشه.
و اما ایمان ایمان ایمان…..چه کلمه ی آشنایی .و ما انسان ها چه غریبانه رفتار میکنیم با این واژه.
به خودم میگم به این ذهن چموش خودم:😠 بخدا ایمان عجیب و غریب نیست .تو قله ی قافم نیست که دور از دسترس و رسیدن بهش سخت باشه.کوه نیست که بخوایم جابه جا کنیم بلکه اگه خود ایمان واقعی باشه کوهها رو هم واسمون جابه جا میکنه.
ایمان یه حس درونیه …ی باوره قویه….ی حس رهایی و سرسپردگیه…ی طعم شیرین عسله….اصلا خود پرواز کردنه.آره پرواز کردن همونقدر آزاد و رها همونقدر در اوج بودن .
ی حس خیلی قویه که بهت میگه نترس انجام بده.برو واینستا .پاشو حرکت کن من هستم .
اصن ی تکیه گاه محکمه ی دل قرصیه یه امیده یه چشم انتظاری به دست خداست.
آره من اینجوری ایمان و واسه خودم میفهمم .
با همین باورمم میرم جلو وایمیستمو میگم خدا اینو میخوام و با درکی که از ایمان بهت دارم .،پس واسم انجام بده.تو فقط بگو چیکار کنم هر چی که باشه انجامش میدم.تو فقط انگشت اشاره اتو نشون بده به کدوم جهت من میرم .
یاد ابراهیم خدا میفتم که چطور اسماعیل و هاجر و تو صحرا رها کرد و رفت.چطور با سرسپردگی خواست اسماعیلشو قربانی کنه.به چه درجه و درکی از ایمان و شناخت رسیده بود که اینجوری بی باک امر خدا رو در عمل اطاعت کرد….
به نظر من ایمان چیزیه که خشکی و به دریا وصل میکنه.تشنه رو به چشمه میرسونه.
استاد عزیزم دست خدا ، این روزا واسه هر چموشی ذهنم یکی از گفته های شما ناخودآگاه به زبانم میاد و جاری میشه .
من باور کردم شما رو .چون نتایجتون واضح و مشخصه .چون تمام آموزه ها و گفته هاتون آنچه هست که بهش عمل کردین و میکنید.
چون خودتون به نتایج خارق العاده رسید از این ایمان محکم.
ذهنم میگه از نتیجه بگو.؟؟!! بهش میگم…مگه جووانه زدن ی گیاه و کی میبینه .میگم من جوانه زدم ولی تو میخوای به من بگی هیچی نشده.آره من باید مراقب این جوانه باشم که مبادا تو بخوای با نجواهات جلو رشدشو بگیری .
نتیجه ها که همیشه نباید قابل لمس باشن.ی تغییراتی اینقدر آروم و بی سر و صدا رخ میدن که ما متوجه نمیشیم.
استاد من از شما یاد گرفتم هر قدم که میرم جلو برگردم ردپای قدم قبلمو ببینم تا متوجه باشم و درک کنم.قرار نیست منی که قدم تو این مسیر بی نهایت گذاشتم توقع داشته باشم همین اول شاخ غول بشکنم و ی ایمان ابراهیمی داشته باشم.نه اصلا اینطور نیست .اصن واسه من ایمانم باید تکاملشو طی کنه.من هنوز اول مسیرم طبیعیه که هنوز دچار شک و تردید بشم که خودش باعث میشه همه چیزو با ذره بین ببینم.به اندازه ای که این مسیرو میرم جلو و به اندازه ایی که به شناخت از قدرت خدا و بی نقص بودن قوانینش میرسم ایمانمم به همون اندازه هی رشد میکنه و بعد کم کم ایمان دیگه ی جزیی از من میشه .
اینو گفتم تا خودم و دوستان تازه قدم گذاشته در راه این نکته که هزاران نکته ی دیگه داره رو در نظر بگیرن .
نبود ایمان ی مسئله ست .بودنش و مغرور شدن به اون ی مسئله ست.چون بعضی وقتا میگیم :خوب ما که ایمان داریم پس دیگه یجا میشینمو و خدا اوکی میکنه.و اینجاست که آدم فریب ایمان داشتن و میخوره و فک میکنه نباید حرکت کنه .اتفاقا آدمهایی که میگن ایمان دارند کارشون دشوارتره به نظرم. چون باید خیلی مواظب باشند که دچار منیت های ذهنی نشن.ی جاهایی میگیم خوب :ایمان داریم به تواناییمون و ذهن همیشه فعالم میگه آره دیگه برو جلو …..این برو جلوی ذهن اونی نیست که فکر میکنیم ا.نه منظورش اینه این وسط متصل بودن به منبع و ول کن .دیگه خودت کاربلدی میتونی.
ایمان واقعی اینه که حتی تمام توانایی و مهارت خودمونم بزاریم به پای خدا و تنها رو خودمونم حساب نکنیم.
خدا میگه اجابت کردن در ازای ایمان .ولی نه ایمانی که منو یادت بره.راه بلد شدی و بگی خودمم میتونم …نه.ایمانی که در هر لحظه باورمون این باشه که تمام کارها ی هستی فقط و فقط با حضور خدا انجام میشه.ی جاههایی مرز باریک بین ایمان به خدا و قدرتش و ایمان به خودمون گم میشه .
منی که میگم ایمان .باید هر لحظه مواظب باشم ببینم این ایمان گفتن من واقعا وصل بودن من به منبعه یا فقط طبق ی عادت گفتاری ی حرفی میزنم و قدم بر میدارم بعد که به نتیحه نمیرسم و جهان از طریق مختلف میخواد بهم بفهمونه که اشکال کار کجاست میگم نه خوب من که درست رفتم پس چرا نشد…ایمانی که عمل بیاره ولی نه هر عملی.
عمل و حرکتی که توام با صحیح قدم برداشتن باشه بدونیم چجوری عمل کنیم .این چجوری قدم برداشتنه است که تفاوت ها ایجاد میشه.
مثالی که استاد میزنن دقیقا همینه.استاد ایمان داشت حرکتم کرد ولی میدونست چجوری.به قول خود استاد واسه مهاجرت به آمریکا نیومد تمام داراییشو نقد کنه و بزاره تو چمدون و بره.از نظر اکثر ما این کار ی چیز عادیه که بخوای بری ی کشور دیگه همه چی زندگیتو ببری.ولی استاد میدونست و تجربه بهش ثابت کرده بود وقتی ۱ بار تونسته بدون هیچ دلاری و ریالی از نقد کردن داراییش مهاجرت کنه پس بار دومم میتونه بار هزارمم میتونه.منظورم من ازچجوری عمل کردن همینه.خیلی از ما ایمان داریم عملمم میکنیم و اون عمل از نظر ذهن ما منطقیه ولی به این شک نمیکنیم هر چیزی که از نظر عقل منطقی باشه لزوما درستم نیست.استاد کاری انجام داد که از نظر ذهن خیلی ها عاقلانه و منطقی نبود..
آهای اونایی که هنوز مثل من اول راه هستین و داریم راه رفتن و بلند شدن یاد میگیریم تکامل و در نظر بگیریم حتی بین ایمان و عمل کردن واسه خیلیامون باید تکامل ایجاد بشه.
ایمان چه واژه پر کاربردی. اما در عمل نه در حد حرف و ……..
خیلی مهم است که قوانین رو باور کنیم .خود من فکر میکردم که قوانین رو باور کرده ام اما نتایج اینو اثبات نمیکنه.البته نتیجه هم گرفتم به اندازه ای که باور کرده ام که دارم مسیر رو ادامه میدم.تا زمانی که من دست از تمام عوامل بیرونی به کلی نکشم شاهد تغییر آنچنانی هم نخواهم بود.
و فقط و فقط افکار،فرکانس و باورهایم دخیل در نتایج زندگی ام هستند.
و من باید بپذیرم که اگر قانون جواب نمیداد برای عباس منش هم جواب نمیداد و بسیاری از دوستانی که در این مسیر هستند و دیگر آدمهای موفق و ثروتمند.
خدایا جهان تو بی نقص است وتو پاک و منزهی، من از ستمکاران به خودم هستم.
خدایا بابت باور هر چه بیشتر قوانین کیهانی بدون تغییر سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
سلام استاد عزیز، سلام بهترین استادی که تا به امروز دیدم و داشتم، اول از همه سپاسگذارم که هر روز به آگاهی های ما می افزایی به چه زیبایی و با مثال های عالی. 🙏🏻🌹
من اگر بخوام از تجربه خودم بگم دقیقا از وقتی که دارم فایل هارو گوش میدم هر روز کنترل ذهنم راحتر میشه، روزای اول متوجه نمیشدم که افکار منفی دلهره استرس و… نجوای ذهن هست و از طرف شیطان هست اما به مرور که فایل هارو گوش دادم به گفته شما تکامل رو که دارم طی میکنم میتونم ذهنم رو کنترل کنم حداقل نزارم بره سمت منفی ها استپش کنم و گاهی براحتی جاش رو به افکار و توجه به زیبایی ها دادم و این کار چنان حس قدرت و ارامشی در من بوجود اورده که من هر روز حریص تر میشم برای گوش دادن به فایل های شما نوشتن
ووووای استاد من عاشق نوشتنم کار شبانه روز من شده نوشتن، استاد من خیلی خوشحالم در مسیر درستی قرار گرفتم به موقعه چون من همیشه به فکر رشد پیشرفت و موفقیت هستم و همیشه میگم خدا به من بگو با من صحبت کن که همین شد به سمت شما هدایت شدم به طرز شگفت انگیزی❤️
من قبلا خیلی غمگین میشدم، زیاد پیش میومد گریه میکردم استرس و دلهره هام زیاد بود خواب راحت نداشتم اما الان به لطف خدا میتونم راحت بخوابم و سریع ذهنم رو کنترل کنم در واقع کمتر پیش میاد دلم بگیره یعنی هر روز کارم راحت تر شده، همین نتیجه چنان انگیزه ای میده برای خلق خواسته هام
دوست دارم از این به بعد از نتایج بزرگترم صحبت کنم به امید خدا، چون ما خالق زندگی خودمون هستیم
خدایا سپاسگذارم ❤️
استاد جانم براتون ارزوی سلامتی شادی و نعمت های روز افزون دارم که دیدنش به ما انگیزه بیشتر میده
شما و خانم شایسته عزیزم رو بی نهایت دوست دارم ❤️🌹❤️🌹
این میگه این کارو بکن ،، نون و تبلیغات و بازاریابی و سئوئه !!!
اون یکی میگه نون تو فلان شغله !!
اون یکی میگه مملکت خرابه چرت نگو !!
اون یکی میگه همه چی پارتی بازیه تف تو مملکت !!
اون یکی میگه بچسب به زندگیت توهم نزن !!
اون یکی میگه گوشات درازه !!
اون یکی میگه اگه نشه چی !!
اون یکی میگه بگیر نگیر داره!!
اون یکی میگه درامد نداره برو حمالی کن !!
اون یکی میگه بیا برای من کار کن ولللل کن عشق و علاقه زو خرجش زیاده !!
اون یکی فحش میده و تحقیر میکنه !!
اون یکی مسخره میکنه !!
اون یکی ظاهرت رو و مسخزه میکنه و به شخصیتت بی احترامی میکنه !!
وووو
همه ی اینایی که گفتن واقعیه ها .. برام اتفاق افتاذه !!!
و در واقع دریک مداری قرار میگیری که همه به نوعی تو سرت میزنن و تو رو به این باور میرسونه که ای بابا من عجب ادم بی دست و پا و بی اعتماد به نفس و ضعیفی هستما !!!! و من عرضه ی هیچ کاری ندارم !!!
در یک موجی از ادم هایی قرار میگیری به خاطر اون مشاوره گرفتن از صد نفر که تمام وجودت همش توی شک و تردید و ترس و نکرانی و اضطراب و عصبانیت و خشم و کینه و انتقامه !!! و همه از ضعف شخصیتت سو استفاده میکنن و تو رو به عنوان یک ادم بی دست و پای ترسوی ضعیف بی اعتماد به نفس تلقی میکنن !!!
چرا؟؟ چون اروم اروم خودت به این باور راجب خودت رسیدی !!! پس نگاه دیگران هم به تو همون نگاهی که خودت به خودت و توانایی هات داری !!!
یه ادمی که شخصیت قویی داشته باشه دنبال مشاوره گرفتن و همنشینی با یه مشت چرت و پرت نمیره !!! برای وجودش ارزش قائل میشه !!!
به خودش میگه بابا من تکه ای از خدام … من لایق بهترین هام .. اخه چرا دارم با دست خودم زندگیم رو وسط یک مشت به درد نخور هدر میدمو و به راحتی اجازه میدم از شخصیتم سو استفاده کنن . و چرا میرم از هزار نفر مشاوره میگیزم که هی بزنن تو سرم و همش در شک و تردید باشم !!!
به خاطر این چیزاس که نتیجه نمیگیرم !!!
به همه چیز شک دارم !!
چرا ؟؟ چون همش دنبال اینم ببینم بقیه چی کار میکنن و بقیه چی میگن ؟؟
فلانی تو پیجش چی گفته ؟؟
احتمالا جول اوستین رو باید گوش کنم..
احتمالا الهی قمشه ای رو باید گوش کنم !!
احتمالا فلان و بهمان وووووو
احتمالا توی صفحه ی اینستاگرام فلانی باید همش باید چک کنم ببینم چطوری مخاطب میگیره !!!
ووووو
و وقتی ذهنت از هزار طرف با هزار نفر پر شده باشه عملا جا برای حرفای استاد نیست…
و عملا مثل برگی در باد هی میدوئم و همش دیگران از ضعف من به نفع خودشون استفاده میکنن !!!
اگه جسارت داشته باشم و قوی باشم و اعتماد به نفس داشته باشم دگ فلانی غلط اضافه نمیکنه بیاد به من پیشنهاد بده علایقت رو ول کن بیا با من توی بیابون کارگری کن و اونجا تنها باش و خودشم بره عشق و حال کنه !!! میزنم تو دهنش !!
عوامل بیرونی کنتزلم میکنه .. یعنی چی ؟؟
یعنی دیگران برای زندکی من تصمیم میگیرن !!
و خودم قائم به ذات نیستم !!
این ضعف های شخصیتی باعث میشه نتیجه نگیرم !!!
از طرف سایت جول اوستین برام ایمیل میومد ریموش کردم و دگ برام از این سایت ایمیل نمیاد ..
دارم تمام تلاشم رو میکنم جلوی دهنم رو بگیرم و هی از این اون مشاوره نگیرم..
دنبال تغییر بقیه نیستم..حداقل کمتر شده ..
به طور کاملا مخفیانه فایل زو گوش میکنم ..
منتظر نشانه هستم برای دوره ی ۱۲ قدمی..
اصلا راجب این مسائل با کسی صحبت نمیکنم و خیلی دارم سعی میکنم چراغ خاموش جلو برم…چون یه چیزی که درک کردم بابا اینقدر ملت فکرشون بیماره که گفتن این مسائل به شدت دردسر ساز میشه بزای ادم ..یا ممکنه به خاطر مداریه که توشم !!!
اگر کسی صحبتی میکنه اصلا به دنبال بحث کردن و قانع کردنش نیستم و فقط سعی میکنم یه جوری فضا رو ترک کنم..
راجب ارزوها و خواسته هام فقط با خدای خودم صحبت میکنم..
همینجوری ادامه بدم تا ایمانم تقویت شه تا بازم بتونم مهاجرت کنم و از شک و تردید دور باشم..
مشکل اینجاس ادم خیلی زود فراموش میکنه و هی دوست داره بره با بقیه بشینه صحبت کنه .. دلیلشم اینه که یه ذره روی خودت کار میکنی ارامشت بیشتر میشه.. حست قشنگ تر میشه..روحیت بهتر میشه.. ولی اینو ادامه نمیدی .. این تعهد رو ادامه نمیدی و باز میری با بقیه صحبت میکنی و باز از بقیه مشاوره میگیری و این باعث میشه تمام مدت در شک و تردید و اضطراب که جواب میده یا نمیده و بازم برمیگردی به همون عادات قبلی ..
به همین خاطره که اینقدر تاکید میشه زوی ایزوله کردن خودت !!! چون اجازه نمیدم اون بذری که تازه یه ذره داره جون میگیره رشد کنه … !!!
به این خاطره این همه ساله من فقط درجا زدم !!!
چون اجازه نمیدم باوره تقویت بشه …
چون پایه های افکار منفی در من به شدت قویه !!!
به این خاطره که تاکید میشه روی مهاجرت و خراب کردن پل های پشت سر !!!
این ضعف های شخصیتی واقعا دازه خیلی به من آسیب میزنه …
وقتی میرم از هزار نفر مشاوره میگیرم ازونجایی فرکانس اکثریت جامعه بر پایه ترس و نگرانی و بی ایمانی و خراب بودن مملکته و شرکه من با این کارم اجازه نمیدم باورهای توحیدیم رشد کنه که منجر شود به غلبه بر ترس هایم و مدام در شک و تردید هستم..چون اون ورودی ها داره کار خودش رو میکنه.. اون ورودی ها مث زنجیر میخ میشه تو مغزت و دست و پات رو چنان محکم محکم میبنده که احازه نمیده حتی یک قدم برداری !!!
چون فرکانس اکثریت جامعه به شدت بر پایه پوچی و ناامیدی و یاس و ترس و نکرانی و افسردگیه وووو !!!
استادمن یکی ازهمونام که این آگاهی هارومثل موزیک وفیلم بهشون گوش میکنه ونگاه میکنه وتغییرخیلی محسوسی توزندگیمم رخ نداده البته نمیتونم بگم اصلاچرا دریه سری جنبه هابهم خیلی کمک کرده مثل سلامتی وکیفیت کارم خیلی خوب شده اما برام دیگه تکراری شده این آگاهی هادیگه میدونم چی میخوادبگید جمله ی بعدی چییه الان کجامیخوادبرید آخه کی میشینه یه سریال واهنگ تکراری هزاربارگوش کنه وببینه دیگه خسته میشه میره سراغ یه موزیک دیگه یه فیلم دیگه منم همین کار دارم میکنم البته من نه دوس دارم برگردم به جامعه وچرندیات بقیه روگوش کنم نه دلم میخواداین فایلاروازاول پلی کنم وگوش کنم ودلیلشم همینه که من باورشون نکردم باتمام وجودم ،مثل فیلم نشستم پاش وبه یه نقطه ای رسیدم که ازخداهدایت خواستم که بهم کمک کنه باورکنم مثل خیلی ازدوستان که هدایتشون کرده وایمان دارن وعمل میکنن به این آگاهی ها ودراین ماه مقدس رمضون میخوام که هرکسی که مثل من این چالشوداره ازش عبورکنه وبتونم ازفایل های رایگانتون نتیجه های خیلی عالی بگیرم وبیام بنویسم که یه روزاین درخواستوازخدا خواستم وشد.پس برای درخواست های دیگه ام میشه.
خدارو شکر که میتونم رو این فایل قشنگ کامنت بذارم تا تجربه ای برای بقیه دوستان و بیشتر ردپایی بشه برای ادامه تکامل خودم تو این مسیر زیبا و خدایی
وقتی این کامنت رو مینویسم که امروز یکم خودمو به خاطر یکسری ایمانهایی که بدون عمل در مورد یکسری از مسائل داشتم ، سرزنش میکردم
همه ما بعضی وقتها یه کارهایی میکنیم و از اینکه جای خودش قدرت نه گفتن نداریم بعدا پشیمون میشیم
به قول استاد اینم خودش تکامل داره من به شخصه آدمی هستم که زیاد تو رودواسی قرار میگیرم و از روی دلسوزی یه کارهایی میکنم که بعدا اذیت میشم
میدونم که ما شاگردهای استاد باید عمل کردن و نه فقط شعار دادان رو یاد بگیریم…
پول قرض دادان و حتی قرض گرفتن از باورهای اشتباه می آد که خیلیهامون داریم
من امروز برای خرید زمین که عید خریده بودم یه چک داده بودم که یه مقداری کم داشتم از یکسال پیش به اطرافیان و دوستانم سر همین نه گفتن پول داده بودم والان که خودم لازم دارم به هر کدومشون زنگ میزنم اصلا جواب هم نمیدن من با خودم عهد میبندم از امروز تاجایی که بتونم و امکان داشته باشه بیشتر روی خودم کارکنم و مخصوصا نه گفتن که پاشنه آشیلمه رو به نحو احسن اجرا کنم و اصلا با هیچکی هم تعارف و رودرواسی نداشته باشم
از خدای بزرگ میخوام منو هدایت کنه که بیشتر به مسائلی که ایمان دارم عمل کنم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایستهی دوستداشتنی
استاد من اوایل که با شما آشنا شدهبودم (پارسال) دقیقا همینطور به شکل مسکن به فایلای شمانگاه میکردم. میکسایی از فایلاتونو از چنلهای تلگرام گوش میدادم و توی saved messeageم همش شدهبود فایلای شما. اونارو بارها و بارها آخرشبا قبل خواب گوش میدادم. ولی فقط برای اینکه تا یه روز دیگه انرژی داشتهباشم برای ادامه دادن و ترسهام کمرنگتر بشه.
بعد از یکسال تازه در مداری قرار گرفتم که عضو سایت شدم، تا قبل از اون نمیدونستم سایت دارید.
و بعد از مدتی شک و تردید و دودلی بالاخره تصمیم گرفتم واقعا به صورت جدی حرفهاتون و قانون رو باور کنم، اون دیدی که قبلا ب این حرفا داشتم رو که فقط مثل حرفهای انگیزشی میدیدمش رو بذارم کنار و اینارو ب عنوان حقیقت زندگی و واقعیت عینی بمذیرم و بهشون عمل کنم.
تا جایی که عمل کردم هم نتیجه گرفتم بیشتر از لحاظ سلامتی. یادمه گفتهبودین ک نتایج اوایل با احساس خوب و سلامتی بدن خودشو نشون میده.
ولی من هنوز ایمانم خیلیییی ضعیف هست. برای همینه که جدی عمل نمیکنم. به قول شما ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است.
اخیرا تصمیم جدی گرفتم، با خودم فکر کردم دیگه تعلل بسه و باید ی حرکت اساسی بکنی.
منتظر نتایجشم و کارمو ادامه میدم.
براتون بهترینهارو آرزومندم💗
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
روز 88ام از روزشمار زیبای تحولم
وقتی به روزی برمیگردم که تازه وارد سایتتون شده بودم میبینم چقدر تفاوت کرده شخصیتم. بسیار آرامتر شدم. تلاطمم خیلی کمتر شده. شبها میخوابم در صورتیکه قبلا از فکر و خیال خواب نداشتم. هر دفعه که دکتر میرم قرصمو کمتر از قبل میکنه و بدنم روز بروز داره خودش رو بهبود میده مطمئنم روزی میرسه که دیگه نیازی به قرص ندارم. این هارو از آموزه های شما فایلهای بسیار زیبا میدونم. فایلهایی که مملو از زیباییهای جهانه. مریم عزیزم که اینقدر با عشق این فیلمهارو میگیرن و آماده میکنن. استاد یادمه حدودا چهار سال قبل یه فایل ازتون دیدم که توش از فرزند سه ماه تون صحبت کرده بودید که از دنیا رفتن. من اون موقع شمارو نمیشناختم اصلا هم یادم نیست این فایل رو کجا دیدم ولی همیشه تو ذهنم بودید. مدتها سالها تصویر شما تو ذهنم میومد که اون آقا کی بود. تا گذشت و در سال 99 من تو اینستا دیدمتون و وارد سایتتون شدم و متوجه شدم چرا خداوند همش من رو به سمت شما رهنمون میکرد ولی من اون موقع چیزی راجع به هدایت نمیدونستم وگرنه حتما دنبالشو میگرفتم و زودتر از اینها به سمتتون میومدم. باز هم خداوند رو شاکرم که بالاخره شمارو شناختم. ممنونم استاد خوبم همیشه شاد وسلامت باشید.🍀🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖💖💖💖💖🍀🍀🍀🍀🍀🍀
بنام خدایی که پاسخ دهنده و اجابت کننده ست.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
واقعیت اینه که این کامنتمو میخوام به عنوان رد پا بزارم که همین الان با مکتوب کردن ، ذهنمو منطقی قانع کنم.
حالا داستان چیه….داستان اینه که ذهنم همش میگه گیرم که قدم برداشتی کو نتیجه ات حتی به اندازه سر سوزنی…..؟!
من اولش در جواب ساکت میموندم ولی گفتم مینویسم تا خدای مهربانم بهم بگه تا جواب ذهنمو بدم.
من عاشق واژه و کلمه ی ایمانم.اصلا خود ایمان ی دریاییه از آگاهی و اتصال به منبعه.
اصلا همین ایمان بود که ابراهیم شد ابراهیم و خلیل الله.
ی جاهایی من میگم میشه ذهنم میگه نمیشه خودتو گول نزن.یاد بچه های کوچیک میفتم که وقتی ی اسباب بازی میبینن تا مامانشون واسشون نخره آروم نمیشن.منم به خدا میگم خدایا تو انجام بده واسم تا ذهنم قانع بشه.
و اما ایمان ایمان ایمان…..چه کلمه ی آشنایی .و ما انسان ها چه غریبانه رفتار میکنیم با این واژه.
به خودم میگم به این ذهن چموش خودم:😠 بخدا ایمان عجیب و غریب نیست .تو قله ی قافم نیست که دور از دسترس و رسیدن بهش سخت باشه.کوه نیست که بخوایم جابه جا کنیم بلکه اگه خود ایمان واقعی باشه کوهها رو هم واسمون جابه جا میکنه.
ایمان یه حس درونیه …ی باوره قویه….ی حس رهایی و سرسپردگیه…ی طعم شیرین عسله….اصلا خود پرواز کردنه.آره پرواز کردن همونقدر آزاد و رها همونقدر در اوج بودن .
ی حس خیلی قویه که بهت میگه نترس انجام بده.برو واینستا .پاشو حرکت کن من هستم .
اصن ی تکیه گاه محکمه ی دل قرصیه یه امیده یه چشم انتظاری به دست خداست.
آره من اینجوری ایمان و واسه خودم میفهمم .
با همین باورمم میرم جلو وایمیستمو میگم خدا اینو میخوام و با درکی که از ایمان بهت دارم .،پس واسم انجام بده.تو فقط بگو چیکار کنم هر چی که باشه انجامش میدم.تو فقط انگشت اشاره اتو نشون بده به کدوم جهت من میرم .
یاد ابراهیم خدا میفتم که چطور اسماعیل و هاجر و تو صحرا رها کرد و رفت.چطور با سرسپردگی خواست اسماعیلشو قربانی کنه.به چه درجه و درکی از ایمان و شناخت رسیده بود که اینجوری بی باک امر خدا رو در عمل اطاعت کرد….
به نظر من ایمان چیزیه که خشکی و به دریا وصل میکنه.تشنه رو به چشمه میرسونه.
استاد عزیزم دست خدا ، این روزا واسه هر چموشی ذهنم یکی از گفته های شما ناخودآگاه به زبانم میاد و جاری میشه .
من باور کردم شما رو .چون نتایجتون واضح و مشخصه .چون تمام آموزه ها و گفته هاتون آنچه هست که بهش عمل کردین و میکنید.
چون خودتون به نتایج خارق العاده رسید از این ایمان محکم.
ذهنم میگه از نتیجه بگو.؟؟!! بهش میگم…مگه جووانه زدن ی گیاه و کی میبینه .میگم من جوانه زدم ولی تو میخوای به من بگی هیچی نشده.آره من باید مراقب این جوانه باشم که مبادا تو بخوای با نجواهات جلو رشدشو بگیری .
نتیجه ها که همیشه نباید قابل لمس باشن.ی تغییراتی اینقدر آروم و بی سر و صدا رخ میدن که ما متوجه نمیشیم.
استاد من از شما یاد گرفتم هر قدم که میرم جلو برگردم ردپای قدم قبلمو ببینم تا متوجه باشم و درک کنم.قرار نیست منی که قدم تو این مسیر بی نهایت گذاشتم توقع داشته باشم همین اول شاخ غول بشکنم و ی ایمان ابراهیمی داشته باشم.نه اصلا اینطور نیست .اصن واسه من ایمانم باید تکاملشو طی کنه.من هنوز اول مسیرم طبیعیه که هنوز دچار شک و تردید بشم که خودش باعث میشه همه چیزو با ذره بین ببینم.به اندازه ای که این مسیرو میرم جلو و به اندازه ایی که به شناخت از قدرت خدا و بی نقص بودن قوانینش میرسم ایمانمم به همون اندازه هی رشد میکنه و بعد کم کم ایمان دیگه ی جزیی از من میشه .
اینو گفتم تا خودم و دوستان تازه قدم گذاشته در راه این نکته که هزاران نکته ی دیگه داره رو در نظر بگیرن .
نبود ایمان ی مسئله ست .بودنش و مغرور شدن به اون ی مسئله ست.چون بعضی وقتا میگیم :خوب ما که ایمان داریم پس دیگه یجا میشینمو و خدا اوکی میکنه.و اینجاست که آدم فریب ایمان داشتن و میخوره و فک میکنه نباید حرکت کنه .اتفاقا آدمهایی که میگن ایمان دارند کارشون دشوارتره به نظرم. چون باید خیلی مواظب باشند که دچار منیت های ذهنی نشن.ی جاهایی میگیم خوب :ایمان داریم به تواناییمون و ذهن همیشه فعالم میگه آره دیگه برو جلو …..این برو جلوی ذهن اونی نیست که فکر میکنیم ا.نه منظورش اینه این وسط متصل بودن به منبع و ول کن .دیگه خودت کاربلدی میتونی.
ایمان واقعی اینه که حتی تمام توانایی و مهارت خودمونم بزاریم به پای خدا و تنها رو خودمونم حساب نکنیم.
خدا میگه اجابت کردن در ازای ایمان .ولی نه ایمانی که منو یادت بره.راه بلد شدی و بگی خودمم میتونم …نه.ایمانی که در هر لحظه باورمون این باشه که تمام کارها ی هستی فقط و فقط با حضور خدا انجام میشه.ی جاههایی مرز باریک بین ایمان به خدا و قدرتش و ایمان به خودمون گم میشه .
منی که میگم ایمان .باید هر لحظه مواظب باشم ببینم این ایمان گفتن من واقعا وصل بودن من به منبعه یا فقط طبق ی عادت گفتاری ی حرفی میزنم و قدم بر میدارم بعد که به نتیحه نمیرسم و جهان از طریق مختلف میخواد بهم بفهمونه که اشکال کار کجاست میگم نه خوب من که درست رفتم پس چرا نشد…ایمانی که عمل بیاره ولی نه هر عملی.
عمل و حرکتی که توام با صحیح قدم برداشتن باشه بدونیم چجوری عمل کنیم .این چجوری قدم برداشتنه است که تفاوت ها ایجاد میشه.
مثالی که استاد میزنن دقیقا همینه.استاد ایمان داشت حرکتم کرد ولی میدونست چجوری.به قول خود استاد واسه مهاجرت به آمریکا نیومد تمام داراییشو نقد کنه و بزاره تو چمدون و بره.از نظر اکثر ما این کار ی چیز عادیه که بخوای بری ی کشور دیگه همه چی زندگیتو ببری.ولی استاد میدونست و تجربه بهش ثابت کرده بود وقتی ۱ بار تونسته بدون هیچ دلاری و ریالی از نقد کردن داراییش مهاجرت کنه پس بار دومم میتونه بار هزارمم میتونه.منظورم من ازچجوری عمل کردن همینه.خیلی از ما ایمان داریم عملمم میکنیم و اون عمل از نظر ذهن ما منطقیه ولی به این شک نمیکنیم هر چیزی که از نظر عقل منطقی باشه لزوما درستم نیست.استاد کاری انجام داد که از نظر ذهن خیلی ها عاقلانه و منطقی نبود..
آهای اونایی که هنوز مثل من اول راه هستین و داریم راه رفتن و بلند شدن یاد میگیریم تکامل و در نظر بگیریم حتی بین ایمان و عمل کردن واسه خیلیامون باید تکامل ایجاد بشه.
باسلام به دوستای همسفرم در روز ۸۸ سفر
خداروشکر تا به امروز همراهتون بودم توی مسیر زیبای خوبیها
و باز هربار تکرار میشه برام که من خالق هستم و قانون زندگی قانون فرکانسهای ماست
و باز برام یادآوری شد که مهری برگرد به فرکانسهای که میفرستی تا نتایج دلخواهتو بگیری
به امید خدا با تغییر فرکانسم نتایج رو بهتر وبهتر میسازم جوری که دوست دارم
به نام رب العالمین
سلام دوستان عزیز
سفرنامه ۸۸
ایمان چه واژه پر کاربردی. اما در عمل نه در حد حرف و ……..
خیلی مهم است که قوانین رو باور کنیم .خود من فکر میکردم که قوانین رو باور کرده ام اما نتایج اینو اثبات نمیکنه.البته نتیجه هم گرفتم به اندازه ای که باور کرده ام که دارم مسیر رو ادامه میدم.تا زمانی که من دست از تمام عوامل بیرونی به کلی نکشم شاهد تغییر آنچنانی هم نخواهم بود.
و فقط و فقط افکار،فرکانس و باورهایم دخیل در نتایج زندگی ام هستند.
و من باید بپذیرم که اگر قانون جواب نمیداد برای عباس منش هم جواب نمیداد و بسیاری از دوستانی که در این مسیر هستند و دیگر آدمهای موفق و ثروتمند.
خدایا جهان تو بی نقص است وتو پاک و منزهی، من از ستمکاران به خودم هستم.
خدایا بابت باور هر چه بیشتر قوانین کیهانی بدون تغییر سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
به نام خداوند بخشنده
سلام استاد عزیز، سلام بهترین استادی که تا به امروز دیدم و داشتم، اول از همه سپاسگذارم که هر روز به آگاهی های ما می افزایی به چه زیبایی و با مثال های عالی. 🙏🏻🌹
من اگر بخوام از تجربه خودم بگم دقیقا از وقتی که دارم فایل هارو گوش میدم هر روز کنترل ذهنم راحتر میشه، روزای اول متوجه نمیشدم که افکار منفی دلهره استرس و… نجوای ذهن هست و از طرف شیطان هست اما به مرور که فایل هارو گوش دادم به گفته شما تکامل رو که دارم طی میکنم میتونم ذهنم رو کنترل کنم حداقل نزارم بره سمت منفی ها استپش کنم و گاهی براحتی جاش رو به افکار و توجه به زیبایی ها دادم و این کار چنان حس قدرت و ارامشی در من بوجود اورده که من هر روز حریص تر میشم برای گوش دادن به فایل های شما نوشتن
ووووای استاد من عاشق نوشتنم کار شبانه روز من شده نوشتن، استاد من خیلی خوشحالم در مسیر درستی قرار گرفتم به موقعه چون من همیشه به فکر رشد پیشرفت و موفقیت هستم و همیشه میگم خدا به من بگو با من صحبت کن که همین شد به سمت شما هدایت شدم به طرز شگفت انگیزی❤️
من قبلا خیلی غمگین میشدم، زیاد پیش میومد گریه میکردم استرس و دلهره هام زیاد بود خواب راحت نداشتم اما الان به لطف خدا میتونم راحت بخوابم و سریع ذهنم رو کنترل کنم در واقع کمتر پیش میاد دلم بگیره یعنی هر روز کارم راحت تر شده، همین نتیجه چنان انگیزه ای میده برای خلق خواسته هام
دوست دارم از این به بعد از نتایج بزرگترم صحبت کنم به امید خدا، چون ما خالق زندگی خودمون هستیم
خدایا سپاسگذارم ❤️
استاد جانم براتون ارزوی سلامتی شادی و نعمت های روز افزون دارم که دیدنش به ما انگیزه بیشتر میده
شما و خانم شایسته عزیزم رو بی نهایت دوست دارم ❤️🌹❤️🌹
سلام
فایل ۸۸
ضعف شخصیت :
مرد اونه که عمل میکنه نه فقط حرف میزنه !!!
از خودم بگم :
تا چیزی میشه دنبال مشاوره گرفتن از صد نفر میرم..
این میگه این کارو بکن ،، نون و تبلیغات و بازاریابی و سئوئه !!!
اون یکی میگه نون تو فلان شغله !!
اون یکی میگه مملکت خرابه چرت نگو !!
اون یکی میگه همه چی پارتی بازیه تف تو مملکت !!
اون یکی میگه بچسب به زندگیت توهم نزن !!
اون یکی میگه گوشات درازه !!
اون یکی میگه اگه نشه چی !!
اون یکی میگه بگیر نگیر داره!!
اون یکی میگه درامد نداره برو حمالی کن !!
اون یکی میگه بیا برای من کار کن ولللل کن عشق و علاقه زو خرجش زیاده !!
اون یکی فحش میده و تحقیر میکنه !!
اون یکی مسخره میکنه !!
اون یکی ظاهرت رو و مسخزه میکنه و به شخصیتت بی احترامی میکنه !!
وووو
همه ی اینایی که گفتن واقعیه ها .. برام اتفاق افتاذه !!!
و در واقع دریک مداری قرار میگیری که همه به نوعی تو سرت میزنن و تو رو به این باور میرسونه که ای بابا من عجب ادم بی دست و پا و بی اعتماد به نفس و ضعیفی هستما !!!! و من عرضه ی هیچ کاری ندارم !!!
در یک موجی از ادم هایی قرار میگیری به خاطر اون مشاوره گرفتن از صد نفر که تمام وجودت همش توی شک و تردید و ترس و نکرانی و اضطراب و عصبانیت و خشم و کینه و انتقامه !!! و همه از ضعف شخصیتت سو استفاده میکنن و تو رو به عنوان یک ادم بی دست و پای ترسوی ضعیف بی اعتماد به نفس تلقی میکنن !!!
چرا؟؟ چون اروم اروم خودت به این باور راجب خودت رسیدی !!! پس نگاه دیگران هم به تو همون نگاهی که خودت به خودت و توانایی هات داری !!!
یه ادمی که شخصیت قویی داشته باشه دنبال مشاوره گرفتن و همنشینی با یه مشت چرت و پرت نمیره !!! برای وجودش ارزش قائل میشه !!!
به خودش میگه بابا من تکه ای از خدام … من لایق بهترین هام .. اخه چرا دارم با دست خودم زندگیم رو وسط یک مشت به درد نخور هدر میدمو و به راحتی اجازه میدم از شخصیتم سو استفاده کنن . و چرا میرم از هزار نفر مشاوره میگیزم که هی بزنن تو سرم و همش در شک و تردید باشم !!!
به خاطر این چیزاس که نتیجه نمیگیرم !!!
به همه چیز شک دارم !!
چرا ؟؟ چون همش دنبال اینم ببینم بقیه چی کار میکنن و بقیه چی میگن ؟؟
فلانی تو پیجش چی گفته ؟؟
احتمالا جول اوستین رو باید گوش کنم..
احتمالا الهی قمشه ای رو باید گوش کنم !!
احتمالا فلان و بهمان وووووو
احتمالا توی صفحه ی اینستاگرام فلانی باید همش باید چک کنم ببینم چطوری مخاطب میگیره !!!
ووووو
و وقتی ذهنت از هزار طرف با هزار نفر پر شده باشه عملا جا برای حرفای استاد نیست…
و عملا مثل برگی در باد هی میدوئم و همش دیگران از ضعف من به نفع خودشون استفاده میکنن !!!
اگه جسارت داشته باشم و قوی باشم و اعتماد به نفس داشته باشم دگ فلانی غلط اضافه نمیکنه بیاد به من پیشنهاد بده علایقت رو ول کن بیا با من توی بیابون کارگری کن و اونجا تنها باش و خودشم بره عشق و حال کنه !!! میزنم تو دهنش !!
عوامل بیرونی کنتزلم میکنه .. یعنی چی ؟؟
یعنی دیگران برای زندکی من تصمیم میگیرن !!
و خودم قائم به ذات نیستم !!
این ضعف های شخصیتی باعث میشه نتیجه نگیرم !!!
از طرف سایت جول اوستین برام ایمیل میومد ریموش کردم و دگ برام از این سایت ایمیل نمیاد ..
دارم تمام تلاشم رو میکنم جلوی دهنم رو بگیرم و هی از این اون مشاوره نگیرم..
دنبال تغییر بقیه نیستم..حداقل کمتر شده ..
به طور کاملا مخفیانه فایل زو گوش میکنم ..
منتظر نشانه هستم برای دوره ی ۱۲ قدمی..
اصلا راجب این مسائل با کسی صحبت نمیکنم و خیلی دارم سعی میکنم چراغ خاموش جلو برم…چون یه چیزی که درک کردم بابا اینقدر ملت فکرشون بیماره که گفتن این مسائل به شدت دردسر ساز میشه بزای ادم ..یا ممکنه به خاطر مداریه که توشم !!!
اگر کسی صحبتی میکنه اصلا به دنبال بحث کردن و قانع کردنش نیستم و فقط سعی میکنم یه جوری فضا رو ترک کنم..
راجب ارزوها و خواسته هام فقط با خدای خودم صحبت میکنم..
همینجوری ادامه بدم تا ایمانم تقویت شه تا بازم بتونم مهاجرت کنم و از شک و تردید دور باشم..
مشکل اینجاس ادم خیلی زود فراموش میکنه و هی دوست داره بره با بقیه بشینه صحبت کنه .. دلیلشم اینه که یه ذره روی خودت کار میکنی ارامشت بیشتر میشه.. حست قشنگ تر میشه..روحیت بهتر میشه.. ولی اینو ادامه نمیدی .. این تعهد رو ادامه نمیدی و باز میری با بقیه صحبت میکنی و باز از بقیه مشاوره میگیری و این باعث میشه تمام مدت در شک و تردید و اضطراب که جواب میده یا نمیده و بازم برمیگردی به همون عادات قبلی ..
به همین خاطره که اینقدر تاکید میشه زوی ایزوله کردن خودت !!! چون اجازه نمیدم اون بذری که تازه یه ذره داره جون میگیره رشد کنه … !!!
به این خاطره این همه ساله من فقط درجا زدم !!!
چون اجازه نمیدم باوره تقویت بشه …
چون پایه های افکار منفی در من به شدت قویه !!!
به این خاطره که تاکید میشه روی مهاجرت و خراب کردن پل های پشت سر !!!
این ضعف های شخصیتی واقعا دازه خیلی به من آسیب میزنه …
وقتی میرم از هزار نفر مشاوره میگیرم ازونجایی فرکانس اکثریت جامعه بر پایه ترس و نگرانی و بی ایمانی و خراب بودن مملکته و شرکه من با این کارم اجازه نمیدم باورهای توحیدیم رشد کنه که منجر شود به غلبه بر ترس هایم و مدام در شک و تردید هستم..چون اون ورودی ها داره کار خودش رو میکنه.. اون ورودی ها مث زنجیر میخ میشه تو مغزت و دست و پات رو چنان محکم محکم میبنده که احازه نمیده حتی یک قدم برداری !!!
چون فرکانس اکثریت جامعه به شدت بر پایه پوچی و ناامیدی و یاس و ترس و نکرانی و افسردگیه وووو !!!
به نام خدا
سلام
استادمن یکی ازهمونام که این آگاهی هارومثل موزیک وفیلم بهشون گوش میکنه ونگاه میکنه وتغییرخیلی محسوسی توزندگیمم رخ نداده البته نمیتونم بگم اصلاچرا دریه سری جنبه هابهم خیلی کمک کرده مثل سلامتی وکیفیت کارم خیلی خوب شده اما برام دیگه تکراری شده این آگاهی هادیگه میدونم چی میخوادبگید جمله ی بعدی چییه الان کجامیخوادبرید آخه کی میشینه یه سریال واهنگ تکراری هزاربارگوش کنه وببینه دیگه خسته میشه میره سراغ یه موزیک دیگه یه فیلم دیگه منم همین کار دارم میکنم البته من نه دوس دارم برگردم به جامعه وچرندیات بقیه روگوش کنم نه دلم میخواداین فایلاروازاول پلی کنم وگوش کنم ودلیلشم همینه که من باورشون نکردم باتمام وجودم ،مثل فیلم نشستم پاش وبه یه نقطه ای رسیدم که ازخداهدایت خواستم که بهم کمک کنه باورکنم مثل خیلی ازدوستان که هدایتشون کرده وایمان دارن وعمل میکنن به این آگاهی ها ودراین ماه مقدس رمضون میخوام که هرکسی که مثل من این چالشوداره ازش عبورکنه وبتونم ازفایل های رایگانتون نتیجه های خیلی عالی بگیرم وبیام بنویسم که یه روزاین درخواستوازخدا خواستم وشد.پس برای درخواست های دیگه ام میشه.
سلام
واقعا درسته که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
خدارو شکر که میتونم رو این فایل قشنگ کامنت بذارم تا تجربه ای برای بقیه دوستان و بیشتر ردپایی بشه برای ادامه تکامل خودم تو این مسیر زیبا و خدایی
وقتی این کامنت رو مینویسم که امروز یکم خودمو به خاطر یکسری ایمانهایی که بدون عمل در مورد یکسری از مسائل داشتم ، سرزنش میکردم
همه ما بعضی وقتها یه کارهایی میکنیم و از اینکه جای خودش قدرت نه گفتن نداریم بعدا پشیمون میشیم
به قول استاد اینم خودش تکامل داره من به شخصه آدمی هستم که زیاد تو رودواسی قرار میگیرم و از روی دلسوزی یه کارهایی میکنم که بعدا اذیت میشم
میدونم که ما شاگردهای استاد باید عمل کردن و نه فقط شعار دادان رو یاد بگیریم…
پول قرض دادان و حتی قرض گرفتن از باورهای اشتباه می آد که خیلیهامون داریم
من امروز برای خرید زمین که عید خریده بودم یه چک داده بودم که یه مقداری کم داشتم از یکسال پیش به اطرافیان و دوستانم سر همین نه گفتن پول داده بودم والان که خودم لازم دارم به هر کدومشون زنگ میزنم اصلا جواب هم نمیدن من با خودم عهد میبندم از امروز تاجایی که بتونم و امکان داشته باشه بیشتر روی خودم کارکنم و مخصوصا نه گفتن که پاشنه آشیلمه رو به نحو احسن اجرا کنم و اصلا با هیچکی هم تعارف و رودرواسی نداشته باشم
از خدای بزرگ میخوام منو هدایت کنه که بیشتر به مسائلی که ایمان دارم عمل کنم
نقطه سرخط😃😃
۲۰ فروردین ۱۴۰۱
به نام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
من خیلی باورهام ایراد داره
من با عشق دوره میخرم و با عشق گوش میکنم و سعی میکنم عمل کنم
اما بقول زهرا جان بعضی از باورها اینقدر سیمانی و محکمه که به این راحتی نمیشه از بین برد و باور جدید گذاشت
من با وجود اینکه شغلی نداشتم اما بخودم تعهد دادم که درآمد سه میلیونی داشته باشم
شرایط جوری پیش رفت که شاغل شدم
در زمینه بازاریابی و فروش باورهام اشتباهه خودمم میدونم،دنبال باورهای درست میگردم که بتونم محصولم رو بفروش برسونم
همینکه شاغل شدم یه نشونه است
همینکه فراوانی هست تو زندگیم یه نشونه است
فایلهای رایگان هم حتی طلا هستند
انسانهایی هستند که از روی این یاقوتهای گرانبها رد میشن و جمع نمیکنن
ولی من باعشق مشتهام و پر از یاقوت و طلا میکنم و از خدا میخوام کمکم کنه باورهای درست در زمینه کاری و عاطفی بسازم برای خودم
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید