باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم! - صفحه 29

591 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیررضا شیخ شعاعی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و باحالم و خانم شایسته مهربان و دوستان هدایتی و عزیز سایت

    ««باید شخصیت خودمان را تغییر بدهیم نه اینکه ادا در بیاوریم»»

    ادا در آوردن یکی از مصادیقش این هست که بخواهیم بقیه افراد رو قانع کنیم و سعی کنیم که تغییرشون بدیم، من خودم اوایل راه تغییر خودم از این نکته مخفی باخبر نبودم و همش میخواستم بقیه رو تغییر بدم و میگفتم قانون جهان هستی این هست تو نباید اینکار رو بکنی.

    نکته جالبششش این جا بود که نه تنها اون افراد تغییر نمیکردند بلکه این صحبتها باعث میشدن که من هم از مسیر درست دور بشم و به طور غیر مستقیم از مسیر دور میشدم.

    سعی کردم که به خودم بگم در جمع بیشتر شنونده باشم و مواظب باشم چی گوش میدم و چی میگم.

    برنامه جدیدم استاد این هست که دفتری رو بردارم و طبق هر ساعت از روزم بیام باورهایی که فکر میکنم در زندگی و کارم نادرست هست رو بنویسم.

    حتما نتیجه خفنش رو به اشتراک شما و دوستان خوبم میذارم

    ممنونم استاد عزیزم

    ممنونم دوستان بخاطر کامنتای خفنتون

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    به نام رب وهاب و هدایتگرم

    سلام به دوستان عزیزم

    روز 96 ام سفرنامه

    خدایا شکرت برای این لحظه و شکرت برای اینکه قرار گرفتن در مدار آگاهی های این فایل شدی

    خدایا شکرت برای اینکه هستم و همراه منی و حمایت و هدایتم می کنی

    خدایاشکرت که هر لحظه جواب خواسته هام رو میدی و خوشحالم می کنی

    – شخصیت من باید تغییر کنه بر اساس باورهای جدیدی که یاد میگیرم و بر طبقش عمل کنم تا نتایج من تغییر کنه

    – دنبال این نبشام که به کسی بگم من تغییر کردم یا بخوام به کسی نشون بدم که تغییر کردم، من برای خودم و تغییر شرایط خودم و تغییر نتایج زندگیم جوری که به خودم و زندگی کردنم افتخار کنم و زندگی سعادتمندانه ای رو در این دنیا و آن دنیا برای خودم خلق کنم، تغییر می کنم

    – وقتی فهمیدم قانون جهان چیه، دیگر تمام وجودم رو میزارم برای کار کردن روی خودت و شخصیتت باورهات

    – باید به گونه ای خودم رو تربیت کنم که متفاوت از گذشتم فکر کنم و متفاوت از گذشتم عمل کنم در درون خودم پیش خودم متفاوت باشم از گذشتم

    – من خیلی باید روی خودم کار کنم تا ابد روی خودم کار کنم مثل غذا خوردن

    – اگر میخوام یه چیزی نتیجه بده، ساختن یک باور که بر اساس قوانین خداوند یادشون گرفتم نتیجه بده، باید هر روز روی اون باور کار کنم، اینجور نیست که بیام یه روز فایل گوش بدم و یک روز کامنت بخونم بعد برم دو روز دیگه بیام، اینجوری در حد یکی دو روز شاید نتیجه ببینم، اگر نتایج پایدار میخوام، باید تغییرات بنیادین داشته باشم، تغییرات بنیادین هم از تغییر شخصیت میاد، تغییر شخصیت از تلاش زیاد برای عمل کردن طبق باورها و هرروزه کار کردن روشون میاد

    – باور فراوانی پاشنه آشیل اکثر ماهاست که کار کردن روی این باور میتونه خیلی نتایج متفاوتی رو برام رقم بزنه، بی نهایت ثروت و موقعیت و نعمت در جهان هست و هر لحظه دارن با سرعت بیشتری رشد می کنن، کار جهان اینه که هر لحظه موقیت ها و ثروت ها رو رشد بده با شرعت هر چه بیشتر، جهان اینجور طراحی شده که هر لحظه تمام ثروت ها نعمت ها و برکت ها و موقعیت و فرصت ها با سرعت هر چه بیشتری، بیشتر بشن.

    خدایا شکرت برای این لحظه و برای این مسیر فوق العاده

    عاشقتم اسماء جانم که هستی و تلاش می کنی برای بهتر شدن

    عاشقتونم استاد عزیزم مریم جانم و بچه های فوق العاده

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام بر همگی

    استاد خیلی تو فکر فرو رفتم

    نکنه دارم ادا در میارم ؟.؟؟

    ایا من به هرچیزی که درک کردم عمل کردم.؟؟؟

    ایا به همه ی چیزهایی که درک کردم درست عمل‌ میکنم ؟ ذوق و شوق دارم براشون.؟

    خیلی سوال سختیه استاد

    اگاهی من هنوز محدوده

    اما خودم احساس میکنم تغییر کردم ، خب 96 روزه شروع کردم

    دوستان منفی من کاملا حذف شدن ، یعنی حذف شون کردم و جهان کمکم کرد.

    سعی میکنم مصادیق نعمت و ثروت و ببینم و احساس میکنم نسبت به قبل خیلی بهتر شدم.

    ورودی هام و 99 درصد کنترل کردم .

    بحث نمیکنم ، اگر دعوایی بشه خیلی زود به اون حال خوبم برمیگردم ، خداروشکر

    با خدا صحبت میکنم

    موفقیت های گذشته را میشمارم

    امااااااا

    این دو نکته که استاد گفتن

    نکات مثبت و میشمارم

    نشانه ها را دنبال میکنم

    اما اعتراف میکنم که شما گفته بودید که انها را بنویسم ننوشتم فقط ذهنی مرور کردم حتی چند بار نشانه اش اومد که بنویسم اما ننوشتم پس من اینجا ضعف دارم

    عاطفه واقعا نمیخوای بنویسی؟؟؟؟؟

    اگر نمیخوایی بنویسی دیگه نیا تو سایت استاد ، بی خودی نشین سر این فایلها یه روز به خودت میای که وقت مرگته

    تویی و هزاران کار نکرده ، هزاران آرزو

    ان لحضه فرشته ها ی مرگ که از تو میپرسند

    میخوای بگی ضعیف بودی؟؟ خوار و زبون بودی؟؟؟؟؟؟؟؟

    نه نه به خدا نمیخوام ، همین الان که به خودم گفتم دیگه نیا تو سایت استاد گریه م‌گرفت ، من عاشق استادمم ، من عاشق بچه های سایتم، اینجا برای من بهشته باشه میتویسم ، از امشب مینویسیم حتما استاد یع چیزی میدونه که میگه نکات مثبت و بنویس ، نشانه های روزانه رو بنویس اما تو فقط تو ذهنت مرور کردی ، اگر نوشته بودی یه دفتر داشتی پر از نکات مثبت و میدیدی چ زندگی عشقی داری ، می‌دیدی که بر اتاق پادشاهی ات تکیه زدی

    عاطفه ادا در نیار ، عمل کن ، عمل کن و بگذار قانون تکامل توطی شود تا به قانون تصاعد برسی

    نخواه که برای دیگران حرف های قشنگ بزنی ، یا چیزی را اثبات کنی ، فقط تو مهمی تو

    الهی شکرت خدایا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    سلام به تمام عزیزانم

    سلام به استاد مهربانم

    واقعا اگه میخوایم زندگیمون تغییر کنه باید شخصیتمون تغییر کنه کسی که دنبال تغییر زندگیشه قطعا از زندگی و شخصیت خود راضی نیست که میخواد تغییر و تحولی بده پس ما با همون شرایط و شخصیت قبلی اصلا تغییری ایجاد نمیشه پس باید کم کم روی خودش کار کنه و اگه ضعفهایی داره اونهارو مهار کنه تا زندگی جدید بهش روی کنه‌،

    استاد یه سری یکی از آشناهامون فروشنده یه مغازه وسایل آرایشی بود ماهم گاهی اوقات ازش خرید میکردیم نسبت به ما خیلی لطف داشت همیشه باهامون خیلی مهربون بود و بهمونم کلی تخفیف میداد دختر خوش سرو زبانی بود …یه سری پیشش بودم با من خیلی خیلی مهربان بود و خیلی لطف داشت یه دفعه میدیدم مشتریهای دیگه که میومدن ازش چیزی میخواستن خیلی تند و عصبانی باهاشون برخورد میکرد که مثلا اگه کسی با خودمن اون رفتار رو میکرد خیلی خیلی دلخور میشدم و شاید دیگه هیچوقت پامو اون مغازه نمیزاشتم اصلا نمیدونم چرا برخوردش با دیگران اینجوری بود…هرچند میگم که اخلاقش بامن خوب بود اما وقتی رفتارش رو با بقیه میدیدم خیلی توذوقم خورد و باور کنید دیگه هیچ ذوقی نداشتم که ازش یه خرید کوچک بکنم…بابا خوب مشتری داره پول میده دوتا سئوالم بپرسه چی میشه مگه آدم باید ذاتش خوب باشه و با همه یکسان رفتار کنه .‌‌بالاخره همه بنده خدا هستن.باید آدم نسبت به همه مهربان باشه…پس متوجه شدم که این دوستم واقعا ذاتش اونجوری نبود که من فکرشو میکردم‌…خدا به هممون کمک کنه که به سمت خوبی ها ،زیبایی ها و مهربانی ها هدایت بشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 751 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست .

    سلام به استاد عزیزم.

    کلید:جسارت در پرداخت بهای هدف.

    فایل:باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم.

    خدارو شکر برای وجود این سایت که هربار من رو به خودم می یاره وبیدارم می کنه.

    این فایل رو دیروز یه بار گوش دادم وامروز هم یک بار البته قبلا هم گوش داده بودم ولی انگار چیزی نشنیده بودم شاید چون توی مدارش نبودم.

    از دیروز تا حالا دارم فکر می کنم من چی؟ دارم ادا در می یارم یا واقعا تغییر کردم من واقعا می خوام که عوض بشم می خوام زندگیم تغییر کنه می خوام وقتی زمان مرگم می رسه به تمام خواسته هام رسیده باشم برای چیزی یا کاری پشیمون نباشم.

    اما از دیروز تا حالا می گم ودارم فکر می کنم من چی من جز کدوم دسته هستم .

    وقتی خوب فکر می کنم نسبت به قبلم خیلی بهتر شدم اتفاقی اگه می یفته که قبلا خیلی در موردش حرف می زدم اگر ناراحت کننده بود گریه می کردم تا چند روز درگیرش بودم اما الان خیلی طول بکشه یه نصف روز سعی می کنم زیاد فایل گوش بدم وزندگی در بهشت ببینم تا از ذهنم بیرون بره وبه کنترل ذهن برسم می دونم که همین نصف روز هم زیاده باید انقدر کار کنم که بتونم خیلی زودتر به کنترل ذهن برسم.

    کنار گذاشتن آدمهایی که فرکانس منفی هستند گاهی توی رو در بایستی می افتم و نمی تونم وهمین کنارشون نشستن باعث می شه حرفهایی بشنوم وگاهی حرف بزنم که بعد پشیمون می شم اما تو این مورد هم پنجاه پنجاه هستم خدارو شکر کلی تغییر کردم.

    اره باید مثل همون درختی که استاد می گه رسیدگی کرد به ذهن مرتب لحظه به لحظه حواسم باشه فکر کنم توی این کار هم باید تکامل طی بشه تا به این کنترل برسیم.

    من اوایل در مورد این قانون وسایت خیلی حرف می زدم برای بقیه اما حالا خدارو شکر جلو دهنم رو می گیرم وحتی برای شوهرم هم خیلی کمتر حرف می زنم.

    باید این رو بنویسم و بزنم جایی که هر لحظه ببینم فاطمه باید شخصیتت تغییر کنه تو باید یه آدم دیگه ای بشه ای ادا در آوردن چه سودی داره فقط حرفهای قشنگ می زنی برای بقیه و پیشرفتی نداری یه موقع چشم باز می کنی سالها گذشته وتو سر جات هستی وتکونی نخوردی .

    دیگران رو بزار کنار اینکه چی می گن چی کار می کنن فقط فکر کن به پیشرفت خودت تو باید موفق بشی دیگه وقتی برای پشیمونی نیست دیگه وقت نداری بگی بعدا باز درستش می کنم باز قول بدی به خودت امروز فردا پس فردا زندگیت داره می گذره تو باید جبران کنی همه سالهای گذشته رو.

    خدایا شکرت خدایا کمکم کن می دونم اگر به تو ایمان بیارم تو رو بشناسم قدرتت رو بشناسم وخودم رو به خودت بسپارم وتوکل کنم همین اصل اساسیه بقیه کارها خودش درست می شه.

    خدایا شکرت.

    استاد متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام به استاد و همه دوستان عزیز

    روز 96، از سفرنامه من

    سفری که هر روز برای من اگاهی های بیشتری میاره

    و این فایل که میگه، باید شخصیتمون تغییر کنه نه اینکه فقط تو ظاهر و حرفامون نشون بدیم،

    استاد شما همیشه میگید حرفو که همه بلدن بزنن ببین کی نتیجه مثبت گرفته

    منم حدود دو سال پیش بود، قبل از اینکه با شما آشنا بشم، خیلی دوست داشتم شرایط زندگیم تغییر کنه کارم بهتر بشه پول بیشتر سلامتی بیشتر…

    اما بخاطر چیزهایی که اونموقع از کتاب ها و جاهای مختلف خونده و شنیده بودم همش فکر میکردم با مراقبه، گفتن جمله های مثبت و از اینجور کارا که هنوزم خیلی زیاد هست، قراره که همه چی خیلی زود تغییر کنه و زندگی من از این رو به اون رو بشه

    ولی هیچ چیز ریشه ای تغییر نمیکرد یه مدت خیلی کوتاه خوب و اروم بودم بعد دوباره مثل اول میشد

    تا اینکه به لطف خدا هدایت شما به این جمع و خوشحال بودم که دیگه ایندفعه همه چی زود بهتر میشه

    این عجله کردنا و درک نکردن قانون تکامل خیلی جاها گوشم پیچوند

    که کم کم وقتی هر روز خودمو درگیر فایل ها و مطالب کردم متوجه شدم که من باید خیلی دیپ تغییر کنم

    باید صبور باشم، از مسیرم لذت ببرم

    اون هدف که همیشه هست، بلاخره ام بهش میرسم

    پس این همه عجله چرا!

    واقعا این آگاهی هایی که کم کم متوجه میشم بعد هر روز یه تغییر یه اتفاق خوب میاد خیلی هیجانش بیشتره، خیلی بیشتر ذوق و انگیزه میده برای ادامه دادن، چون ما که خواسته هامون تمومی نداره همیشه ام دوستداریم پیشرفت کنیم

    پس اگه همیشه رو خودمون کار کنیم خودمون بهتر بشناسیم بهتر تغذیه بشیم مثل همون درخت قوی و تنومد رشد میکنیم ریشه ها عمیق تر میشه دیگه حواسمون جمع تره اگه یچیز نامناسب بشنویم یا ببینیم سریع آلارمش میاد که الان مراقب خودت باش

    که همه اینا با تکامل بدست میاد و با صبر و استقامت تو این مسیر

    (این صبر دارم هی بخودم میگم که بتونم ایه عجول بودنمو کنترل کنم)

    و همونطور که استاد همیشه میگه، وقتی تکاملی پیش بری بعدش میشه تصاعد

    هرچند که تا الان ذره ای از این قوانین رو درک کردم اما خدای مهربون و بزرگم، همیشه پاداش های بزرگی بهم داده

    که این قوانین و عدالت بینقصش باعث شده دیگه اصلا سراغ حاشیه ها نرم

    و این فایل های بینظیر استاد که اگه هزاربار هم گوش بدم بازم جدید، داره کاری با من میکنه که هیچوقت فکر نمیکردم که بتونم زندگیمو خودم بسازم

    همیشه این باور که سرنوشت تو نوشته شده اذیتم میکرد، ولی از وقتی که این باور داره جاشو به باور من خالق زندگیم هستم میده، هر روز با اشتیاق بیشتری روزمو شروع میکنم و بخودم میگم هیشکی جز خودم نه میتونه حالمو بد کنه نه اونقدر خوشحالم کنه

    من هر لحظه از زندگیمو میسازم

    و عاشق خدایی هستم که این اختیار به من داده و سپاسگزار استاد عزیزم هستم که راهشو بهم نشون میده و دوستانی که کمک میکنن تا بهتر درک کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    سلام به همه دوستان

    نمیدونم از کجا شروع کنم اما همینکه برای شکل گیری هواسته ها و اون رویایی که داریم باید و باید خودمون تغییر کنیم

    اگر استاد میگه اونکارو نباید انجام بدیم کلا باید تعطیلش کنیم نه اینکه یه روز باشه و یه روز نباشه این جواب نمیده .

    باید با قدرت برای خواسته ها و هدفها تغییر کنیم تا بهشون برسیم

    من وقتی توی جمعی دارن غیبت میکنن یا در مورد مسائل خودشون حرف میزنن سریع اون جمع رو ترک میکنم یا اگر نمیتونم برم گوشی رو برمیدارم و عکسهایی که ارزوشو دارم بهش برسم میبینم .این همون کنترل ذهنه .این همون جهاد اکبره .

    یادر مورد کارم اگر مشتری نمیاد و سفارش ندارم سریع ذهنم شروع میکنه به نجوا کردن که دیگه پول نیست کار نیست تو نمیتونی از این کار پول بسازی .من همون وقت جلوشو میگیرم که وایسا چی داری میگی اینهمه من نتیجه گرفتم اینهمه سفارش داشتم و تولید کردم اینهمه فراوانی و نعمت و ثروت هست اگر الان سفارش یا تولید ندارم از افکار و باورهای منه ربطی که جامعه یا بی پولی مردم یا ناتوانی من نداره من افکار و باورهامو تغییر میدم جهان هم خودش از بینهایت طریق برام میاره این کاریه که 98 درصد مردم نمیتونن انجام بدن دنبال اون نجواهارو میگیرن و اخرش به بدبختی و مشکلات میرسن .

    باید توی هر لحظه ذهنمون رو کنترل کنیم فارغ از اینکه توی چه شرایطی هستیم ما هستیم که میتونیم این شرایط رو تغیی بدیم نه دولت و رییس جمهور و پدر مادر و همسر مردم .اینا کاری نمیتونن برام انجام بدن همینتور که تاحالا این نعمتها و سلامتی و حال خوب رو برام نیاوردن پس ثروت و اهداف رو هم نمیتونن برام به وجود بیارم مگر خودم و باورهام که باید تمرکز صد در صد بزارم تا بتونم پیشرفت کنم

    خداراشکر که از قدرتی که بهم دادی دارم ازش استفاده میکنم به لطف استاد عزیز که دستی از دستان خودته و میتونم زندگی خودمو خلق کنم

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1476 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان عزیزم

    ردپای من درفایل96سفرنامه

    تودوره شیوه حل مسایل شخصیت مابه صورت ریشه ای حل ومابایدشخصیت خودمون روبه صورت بنیادین تغییربدیم نه این که ادادربیاریم ونقش باری کنیم وظاهرخودمون روحفظ کنیم وبگیم که ماتغییرکردیم وبعدباکوچکترین اتفاق به هم بریزیم وحالمون بدبشه این یعنی تغییرنکردن وبه استاداشغالاروپنهان میکنیم زیرمبل

    افکاروفرکانس هابایدتغییرکنه تانتایج تغییرکنه به صورت بنیادین

    مابایدهرروزروی خودمون کارکنیم مثل غذاخوردن ونفس کشیدن

    الان من بخودم میگم وقتی که دراکثراوقات حالم خوبه واگرم اتفاق بدی برام رخ بده سریع حالم خوب میشه واین یعنی باورهام تغییرکرده وداره شخصیتم بهتروبهترمیشه والان نگاه میکنم دیگه غرنمیزنم وشکایت نمیکنم پس این یعنی تغییر

    این که ناخوداگاه سپاسگذاری میکنم درمواقعی که اتفاقات خوب میفته وحتی برای مسائل کوچک این یعنی تغییرکردن

    وقتی که ارامش داری وحالت خوبه یعنی شخصیتت تغییرکرده اونم منی که چندسال افسردگی داشتم وحالم خیلی بدبود

    بایدعمل گراباشیم وبه قول استادایمانی که عمل نیاوردحرف مفت است

    تاعمل واقدام نباشدگوش دادن به فایل هافایده ای نداره

    موفقیت نیازبه به تلاش ذهنی زیادداره نه تلاش جسمی وگرنه به قول استاداینهایی که الان تومعدن صبح تاشب کارمیکنندالان بایدمیلیاردرباشندوموفق شوند

    بهشت رابه بهادهندنه به بهانه

    بهاشوبپردازدوست من

    درپناه خداوندمتعال شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    mohamad kord گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و همه ی دوستانی که دارند این کامنت رو میخونن

    یک حرف استاد واقعا منو تکون داد ، موقعی که گفتند

    “”من وقتی فهمیدم راه درست رو و به این نتیجه رسیدم که چه باورهایی می‌تونه به من کمک کنه اصلاً دنبال این نبودم که از نظر بقیه آدم باحالی به نظر بیام یا آدم تاثیرگذاری باشم””

    من از موقعی که با استاد آشنا شدم و فایل ها رو گوش میدادم ،یکی از کار هایی که انجام می دادم این بود که می رفتم پیش خانواده ام و این دیدگاه جدید رو به اشتراک میذاشتم

    که هیچ فایده ای نه برای من داشت نه برای خانواده ام

    اصلا وقتی فایل ها رو گوش می دادم و استاد به یک موضوعی اشاره میکرد

    من اون موضوع رو متوجه می شدم

    ولی همش تصور میکردم که دارم به یکنفر این مبحث رو توضیح میدم

    یا وقتی استاد به رفتار نامناسبی اشاره می کردن و میگفتن این رفتار باید عوض بشه

    من توی ذهنم دنبال رفتار ها و باور های نامناسب در افراد دیگه میگشتم

    مثل پدرم ، مادرم ، برادرم ، خواهرم

    به خودم هم فکر میکردم

    اما نه به اندازه ای که توجهم به بقیه بود

    من توی خودم چند تا باور اشتباه رو از همین رفتارم شناسایی میکنم

    1) این کار نشون میده که من فکر میکردم که میتونم با موعظه کردن عملکرد بقیه رو عوض کنم .

    2) باور داشتم که برای تغییر وضعیت من ، باید وضعیت پدرم یا مادرم اول عوض بشه .

    یا اگر شرایط خانواده ام عوض بشه شرایط من هم عوض میشه .

    یا تغییرات من وابسته است به تغییرات خانوادم .

    3) اگر تنها باشم نمیشه . یک پایه ای باید داشته باشم .

    4) عدم باور به اینکه خداوند همه رو هدایت میکنه فقط کافیه اونها بخوان .

    5) عدم باور به اینکه هرکس مسؤل زندگی خودشه . و نمیتونستم مسولیت خودم در برابر زندگی خودم بپذیرم ، دوست داشتم بقیه رو عوض کنم و بقیه هم بیان و منو عوض کنند

    یک کار اشتباه دیگه ای که استاد بهش اشاره کردن تو ی فایل های دیگه و من هم انجام میدادم اما فکرش رو نمیکردم خودم ،که من هم دارم همون کار رو انجام میدم اما به نوبه ی دیگه ای

    استاد میگن “” خیلی از بچه ها فکر میکنند اگر بشینند یه گوشه ی خونه و فکر کنند دارند روی باور هاشون کار میکنند

    و نمیدونم تجسم کنند و تخیل کنند ، قراره زندگیشون تغییر کنه “”

    من خودم رو جزء این افراد نمیدونستم

    اما الان که به عملکردم نگاه میکنم میبینم که الان که نزدیک به دوساله من باسایت عباسمنش و با استاد عباسمنش آشنا شدم تغییرات آنچنانی نداشتم

    چون عمل نمیکردم .

    همش دنبال شنیدن فایل جدید بودم

    از فایل یک شروع کردم و حدودا صدتا فایل اول سایت استاد رو هر روز یکی یا دو تا گوش میدادم و بعد یهو یک توهم یادگیری بهم دست داد و بیشتر از عمل شروع به موعظه کردن بقیه کردم

    البته این رو هم بگم فقط با شنیدن فایل ها کلی حال من خوب میشد و نتایجی رو هم گرفتم اما اون نتیجه ی قابل توجه که خودم از خودم انتظار داشتم رو نگرفتم

    الان متوجه این رفتار غلطم شدم که فقط دنبال شنیدنم

    همش دنبال اینم که یک تایم تنهایی پیدا کنم و فایل های استاد رو گوش کنم

    اما الان میدونم که گوش دادن به فایل های مناسب باید جزئی از روتین زندگیم باشه . نه اینکه منتظر تنهاایی باشم برای شنیدن فایل استاد .

    الان فهمیدم که گوش دادن به یک فایل باید مساوی با عمل کردن به اون فایل باشه

    نه گوش دادن به فایل بعدی و بعدی و بعدی

    اصلا وقتی یک فایل رو با این دیدگاه گوش میدیم که چطوری خودم ازش استفاده کنم ، نکاتی رو متوجه میشیم که قبلا اصلا انگار نمی شنیدیمش

    الان وقتی استاد میگن که من دنبال این نبودم که بقیه رو تحت تاثیر قرار بدم و در تنهایی خودم روی باور هام کار میکردم

    من خیلی بیشتر استاد رو درک میکنم

    چون من هم باید همین کار رو انجام بدم

    قبلا دنبال یجور خودنمایی بودم ،

    الان میخوام بهایی به ادم های دیگه ندم و خودم باشم و نتیجه ی افکار و اعمال خودم

    کار خوبی بکنم خیرش برای خودمه و کار بدی هم بکنم باز هم به خودم بر میگرده

    من اصلا توانایی این رو ندارم که بقیه رو تغییر بدم یا تحت تاثیر قرار بدم

    اما روی خودم کنترل کامل دارم و هرکاری که میکنم مسولیتش با منه .

    استاد عباسمنش ازت بینهایت سپاسگزاری میکنم که باور هاتو داری با ما به اشتراک میگذاری

    قبلا یادمه که از مدرسه که برمیگشتم، وقتی دور فلکه منتظر اتوبوس بودم . ماشین هارو نگاه میکردم

    هر ده تا پراید و پژو یه ماشین خارجی رد میشد.. با خودم میگفتم چی میشد میتونستم ازش بپرسم تو چکار کردی که الان وضعیتت خوبه وبقیه چکار کردند که نتونستند

    الان حس مسکنم اون آدم رو پیدا کردم

    خدایا شکرت و ممنون از شما استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1652 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت

    باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم (به صورت نوشتاری)🪴

    خیلی سپاسگزار خداوندم که اینقدر دوستان با فکر با باورهای درست توی خانواده ما هستن

    واقعا این خانواده صمیمیِ که دور هم جمع شدیم و داریم باورهامون رو تغییر میدیم

    خیلی خیلی خانواده فوق العاده‌ای هست یکی از کامنت‌های فوق‌العاده زیبایی که دوستان ما زحمت کشیدن و بر روی کانال منتشر کردن خیلی جالب بود و دوست داشتم در موردش صحبت کنم

    سلام استاد عزیزم بعد از دو سال گوش کردن حرف‌ها و کلیپ‌های شما تازه امروز دوزاریم افتاد

    هرچند نتایجی که گرفتم شاید برای 99 درصد مردم باورش سخت باشه منی که تا دو سال پیش در سن 28 سالگی سربار پدرم بودم الان کنار همسرم توی خونه شخصیم زندگیم کم از بهشت نداره و جالب اینجاست که خودم چند تا کارمند استخدام کردم و بهشون حقوق میدم چیزی که دو سال پیش اگر پیامبر هم این مژده رو به خودم و پدرم و اطرافیانم می‌داد هیچ کدوم از ما باور نمی‌کردیم استاد عزیزم اون چیزی که فهمیدم اینه که آدم باید شخصیتش عوض بشه تا اتفاقات زندگیش عوض بشه با ادا درآوردن و در واقع با همون آدم قبلی بودن اتفاقات مهمی نمیفته

    هرچند که تغییرات کمی رو در پی داره باید با خودمون فکر کنیم که این شخصیت این باورهای محدود کننده تا کی؟

    ادا درآوردن، تقلید کردن و نقش بازی کردن تا کی؟

    شب‌ها فرصت مناسبی هست برای خلوت با خود

    استاد عزیزم چیزی که منو میاره توی قسمت نظرات باور کنید اراده من نیست یک الهام قوی است که میگه برو آنچه بهت دادیم رو با دیگران قسمت کن

    از شما ممنونم که شادی‌های خودتون رو با ما قسمت می‌کنید و آنچه خدا بهتون الهام می‌کنه رو به ما یاد میدید

    سپاس فراوان از خوبی شما.

    نکته خیلی جالبی که دوستمون مطرح کردن این بود که وقتی آدم واقعاً خودش تغییر می‌کنه واقعاً باورهاش رو تغییر میده نه اینکه بخواد ادا در بیاره یا نقش بازی کنه یا حرف‌های قشنگ بزنه اون وقته که اتفاقات توی زندگیش متفاوت میشه نتایج عالی کسب می‌کنه

    خیلی مهمه که ما

    من در مورد خودم میگم

    من وقتی فهمیدم راه درست رو و به این نتیجه رسیدم که چه باورهایی می‌تونه به من کمک کنه اصلاً دنبال این نبودم که از نظر بقیه آدم باحالی به نظر بیام یا آدم تاثیرگذاری باشم

    من تا مدت‌ها داشتم روی خودم کار می‌کردم اصلاً به بقیه نمی‌گفتم که مثلاً راه درست چیه راه غلط چیه فقط داشتم روی خودم کار می‌کردم و توی خلوت خودم

    خیلی موقع‌ها میشد توی طبیعت می‌رفتم روی خودم کار می‌کردم خیلی موقع‌ها حتی وقتی راننده تاکسی بودم داشتم مسافر کشی می‌کردم این فایل‌ها توی گوشم بود داشتم روی خودم کار می‌کردم و خیلی دوست دارم به همون نکته‌ای که دوستمون اشاره کرد اشاره کنم که خیلی مهمه که آدم شخصیتش عوض بشه یعنی یه آدم دیگه‌ای بشه

    یعنی وقتی که می‌فهمه که باید چه قسمت‌هایی از باورهاش رو تغییر بده واقعاً با تمام وجود بخواد کار کنه

    من چرا دوست دارم در مورد صحبت‌های دوستمون صحبت کنم چون توی دوستانم توی اطرافیانم توی فک و فامیل‌هامون من داشتم دوستانی رو که مثلاً با من آشنا بودن خیلی هم رفت و آمد خانوادگی با هم داشتیم قبلش با هم دوست بودیم بعد که با مباحث من آشنا شدن و یا میومدن توی کلاس‌ها شرکت می‌کردن یا از محصولات استفاده می‌کردن یا فایل‌های رایگان یه جورایی وقتی با هم بودیم همین حرفای قشنگو میزدن

    مثلاً نکاتی که من می‌گفتم رو گوشزد می‌کردن به بقیه، به خودشون توی اطرافیان آدم باید اینجوری باشه خیلی موعظه می‌کردن افراد رو

    ولی مثلاً من خودم نگاه می‌کردم می‌دیدم این طرف واقعاً داره نقش بازی می‌کنه حالا تحت تاثیر من بوده یا پیش من می‌خواسته این کارها رو انجام بده یا مثلاً می‌خواسته به بقیه بگه من تغییر کردم

    ولی به وضوح می‌فهمیدم که این آدم همون آدم قبلیه با یه سری کلمات جدید با یه نقاب جدید با یه فرم جدید همون آدم قبلی همون باورها رو داره توی شرایط عصبانیت و توی شرایط خاصی که قرار می‌گیره دقیقاً همون آدم میشه ولی سعی می‌کنه که یه نقابی داشته باشه یه شکل دیگه‌ای خودش رو نشون بده

    حالا به هر دلیلی تحت تاثیر من تحت تاثیر نتایجی که من گرفته بودم تحت تاثیر اعتباری که به دست آورده بودم دوست‌های زیادی که داشتم یا هر چیزی شبیه این چندین و چند مورد از اطرافیان خودم که نزدیکان من بودن و با هم ارتباط خانوادگی داشتیم فامیلمون بودن من این مورد رو دیدم که طرف همون آدم قبلی هست.

    دقیقاً همون افکار و همون باورها رو داره ولی به طرز عجیبی خوب نقش بازی می‌کنه

    یعنی خوب نشون میده که من تغییر کردم آدم باید باورهاش اینجوری باشه آدم باید فکرش اینجوری باشه ذهنش رو ثروتمند کنه اینجوری بشه اونجوری بشه بعد به خانمش هم خیلی موعظه می‌کرد نه تو فکرت ایراد داره باید فکرت رو درست کنی با فرزندانشون که صحبت می‌کردن خیلی بحث می‌کرد و با فک و فامیل دوست آشنا

    خلاصه من داشتم نگاه می‌کردم می‌گفتم چه جالب تفاوتی که من این چند تا دوستی که حالا می‌شناسم و این رفتارهای مشابه رو دارن اینه که من اصلاً دنبال این نبودم که به بقیه بگم من تغییر کردم اصلاً دنبال این نبودم که مثلاً نقش بازی کنم اصلاً توی ذهن من بقیه وجود نداشت که بخوام به خاطر بقیه کاری رو انجام بدم من واقعاً وقتی فهمیدم راه درست کدومه من واقعاً نشستم شخم زدم شخصیتم رو

    نشستم کندوکاو کردم

    از درون خودم شروع کردم

    یعنی اصلاً به بیرون کاری نداشتم نشستم واقعاً با تمام وجود روی خودم کار کردم وقتی فهمیدم قانون جهان چیه وقتی فهمیدم که چطور می‌تونم به خواسته‌هام برسم وقتی فهمیدم که چه باورهای اشتباهی در مورد پول دارم در مورد سلامتی دارم در مورد ارتباطات دارم وقتی کلاً قضیه رو گرفتم دیگه با تمام وجود نشستم جوری فکر کردم

    یعنی جوری خودم رو تربیت کردم که متفاوت از قبل فکر کنم و واقعاً متفاوت از قبل عمل کنم

    نه جلوی بقیه نه به خاطر بقیه پیش خودم تو درون خودم با خودم و وقتی که اون کامنت رو خوندم دقیقاً تمام اون صحنه‌ها

    اون موقع که تو ایران بودم و با همین چند تا دوستی که میگم بودم تمام اون صحنه‌ها جلوی چشم اومد گفتم راست میگه این دوستمون خیلیا هستن که بعد از اینکه با این موارد آشنا میشن دوست دارن بدشون نمیاد که تغییر کنن اما اون تعهد اون باورپذیری رو که باید در تمام جنبه‌ها روی خودشون کار کنن رو ندارن اون تعهد رو ندارن تلاش رو نمی‌کنن و سعی می‌کنن از طریق ظاهری تغییرات رو شروع کنن

    مثل کسی میمونه که مثلاً یه قسمت بدن و صورتش زخم شده باشه عفونت کرده باشه ولی سعی کنه یه پلاستیکی چیزی بزاره که بقیه نبینن این زخم رو

    این زخمه داره هی رشد می‌کنه داره هی اذیت می‌کنه هی یواش یواش عفونت داره بیشتر و بیشتر گسترش پیدا می‌کنه اون‌ها فقط به این دل خوش هستن که ظاهرش رو حفظ کنن

    نمیان درونی درستش کنن

    نمیان مشکل رو کامل حل کنن از درون خودشون این بیماری رو

    این زخم رو

    یا هر چیزی که هست رو بکشن بیرون، نمیان افکار بیماری زارو بکشن بیرون بیشتر دنبال راحت‌ترین کار هستن راحت‌ترین کار اینه که آدم نقش بازی کنه راحت‌ترین کار اینه که دروغ بگه راحت‌ترین کار اینه که آدم غیبت کنه راحت‌ترین کار اینه که تهمت بزنه راحت‌ترین کار اینا هستن

    ولی وقتی که می‌خوای تهمت بزنی دهنت رو بسته نگه داری این کار سختیه

    وقتی می‌خوای دروغ بگی شجاعت به خرج بدی کار سختیه

    وقتی که می‌خوای غیبت کنی ولی حرف نزنی و محل رو ترک کنی یا حرف بقیه رو عوض کنی واقعاً کار سختیه.

    یعنی تغییر دادن باورها واقعاً نیاز داره به شجاعت نیاز داره به ایمان نیاز داره به یک تلاش خیلی زیاد

    من خیلی اصرار دارم که بگم واقعاً موفقیت نیاز به تلاش جسمی نداره

    بعضیا میگن نگاه می‌کنن زندگینامه افراد موفق رو میگن توی زندگینامه نوشته که این از دوره گردی از خونه مردم رو تمیز کردن از فاضلاب‌ها رو شستن دستشویی مردم رو شستن از فلان کارهای خیلی پست و کثیف به این موفقیت‌ها رسیده بعد مردم فکر می‌کنن که هر کسی به این موفقیت‌ها رسیده باید این مراحل رو طی کنه

    خب نه اینجوری نیست ما هزاران هزار نفر داریم که توالت مردم رو تمیز کردن به هیچ موفقیتی هم نرسیدن هیچ وقت هنوز هم دارن توالت تمیز می‌کنن

    هزاران هزار نفر رو داریم که توی معدن کار می‌کردن توی سختی و توی مشکلات کار می‌کردن هنوز هم توی همون مشکلات و توی اون سختی‌ها هستن

    به هیچ موفقیت هم نرسیدن

    یعنی می‌خوام بگم عامل موفقیت اون فردی که شما زندگینامه‌اش رو می‌خونید که خیلی موفقه

    که از این یه روزی خودش مثلاً سوفور بوده یه روزی خودش پیتزا دریوری می‌کرده یه روزی خودش فلان بوده عامل موفقیتش اون بدبختی‌ها نبوده که اصلاً

    و اگر عامل موفقیت ما اون بدبختی‌ها بود که هزاران هزار نفر دیگه اون بدبختی‌ها رو دارن، اون مشکلات رو دارن، همون بیگاری‌ها داره ازشون کشیده می‌شه،

    همون فعالیت فیزیکی رو دارن انجام میدن

    عامل موفقیت که اون نبوده

    اگر بوده که خب بقیه هم باید موفق میشدن

    اینکه من میگم اصرار دارم بگم تلاش فیزیکی نیست که باعث موفقیت میشه بلکه تغییر افکارِ

    به این معنا نیست که کار کار ساده‌ای هست

    نه تغییر افکار کار سخت‌تری هست به نظر من از تلاش فیزیکی

    تغییر باورها تغییر شخصیتی که سال‌ها شکل گرفته

    خرد کردن منِ درون

    خرد کردن غرورها

    خرد کردن شخصیت نازیبای درون

    واقعاً کار راحتی نیست

    ما پا گذاشتن روی غرورهامون واقعاً کار راحتی نیست برامون

    اما تغییرات واقعی وقتی رخ میده که ما اینجوری روی خودمون کار می‌کنیم نه اینکه بخواهیم نقش بازی کنیم نه اینکه بخواهیم نقاب بزنیم نه اینکه بخوایم ادا در بیاریم.

    من خیلی از دوستان رو می‌شناسم از دوستانی که همکار بنده هستن سمینار برگزار می‌کنن، تدریس می‌کنن، دوره برگزار می‌کنن

    هیچ وقت یادم نمیره یکی از همین دوستان اون موقع من تهران سمینار برگزار می‌کردم توی سمینار برگزار کردن ما باهاشون آشنا شدیم یه سمیناری قبل از من داشت یا بعد از من داشت با هم آشنا شدیم من فلانی هستم اسمتون رو شنیدم می‌خواستم اگه میشه امشب با هم بریم بیرون مهمون من ما هم رفتیم بیرون صحبت شد حرف سرِ نمی‌دونم چه مسائلی پیش اومد که گفتن بیا بریم فلان کارو انجام بدیم

    یه کاری بود یه صحبتی بود یه رفتاری بود که جزو اون حرف‌هایی بود که من می‌گفتم نباید انجام شود

    بعد من گفتم نه من توی این فضاها نیستم

    گفت ول کن مگه اینجا روی سنِ

    مگه اینجا مردم پیش ما هستن

    این حرف‌ها مال اون بالای سنِ

    این حرف‌ها بالای استیج باید زده بشه اینجا خودمونیم ما که کاری به مردم نداریم که

    بیا خوش باشیم

    بعد من همون موقع گفتم که یعنی چی مگه ما این تغییرات رو برای مردم فقط باید بخواهیم

    مگه میشه ما خودمون تغییر نکنیم از کسی بخوایم تغییر کنه

    مگه می‌تونیم این کارو انجام بدیم و دیدم خیلی از دوستانی که برنامه برگزار می‌کنن و توی همین حوزه روانشناسی و موفقیت برنامه برگزار می‌کنن و من می‌شناختمشون اصلاً اصولاً خودشون به اونچه که می‌گفتن اعتقاد نداشتن، خودشون اعتقاد نداشتن و عمل هم نمی‌کردن

    بالاخره توی صنف ما وقتی که من توی اون فضا بودم افراد زیادی رو می‌بینم که توی اون فضا هستن با هم همکار بودیم تبادل نظر داشتیم یه ذره که من توی این فضا پیش رفتم دیدم اصولاً خود اینا به اون چیزی که میگن اعتقاد ندارن

    بازی می‌کنن جلوی مردم یه جورایی می‌خوان اون نقابه رو بذارن به مردم بگن این حرفا حرف‌های قشنگیه.

    و به محض اینکه اینو درک کردم رابطم رو قطع می‌کردم و ترجیح می‌دادم که اصلاً دوستان نباشن پیشم، اصلاً باهاشون نباشم

    خیلی زیاد من این موارد رو دیدم خیلی خیلی زیاد و این کامنت رو که من خوندم به یاد اون داستان‌ها افتادم گفتم آخه مگه ما می‌خوایم برای مردم زندگی کنیم وقتی که ما درونن تغییر نکنیم نتایج هم تغییر نمی‌کنه

    نتایج تغییر نمی‌کنه

    حالا ما بیایم یه چهار تا حرف قشنگ هم به بقیه بزنیم چهار تا کتاب قشنگ هم بنویسیم اصلاً شما خودتون دیدید و لازم نیست من بگم خیلی از موارد رو دیدید دوستانی که دارن برنامه برگزار می‌کنن کتاب نوشتن خود کتاب رو که می‌خونی دو صفحه ازش می‌خونی اصلاً یه چیزی داره بهت میگه که طرف داره چرت و پرت میگه

    حرفا قشنگه ولی انگار که حرف‌ها ریشه نداره انکار حرف‌ها خیلی سطحیه با اینکه حرف‌ها و جمله‌ها سطحی نیست

    جمله‌ها خیلی با کیفیتِ اما فرکانسی رو که آدم دریافت می‌کنه اینه

    خیلی موقع‌ها توی برنامه‌های افراد من دیدم بعضی موقع‌ها دوستان فایل‌هاشون رو برام ایمیل می‌کنن سمینارهاشون رو ایمیل می‌کنن بعد نگاه می‌کنم می‌بینم اصلاً هیچگونه انگیزه‌ای در من ایجاد نمی‌کنه هیچگونه حس واقعی بودن به من دست نمیده

    هیچگونه

    انگار که طرف خودش یه ضبط صوتی هست که یه سری حرف‌های قشنگ رو گرفته شنیده بعد ضبط کرده داره الان میگه بدون اینکه خودش عمل کنه به آنچه که داره میگه.

    امیدوارم که اصلاً به این سمت‌ها نریم ما وقتی قانون رو می‌دونیم وقتی می‌دونیم تا وقتی فرکانس‌هامون تغییر نکنه نتایج تغییر نمی‌کنه دیگه همه این‌ها حل شده است ما باید روی شخصیتمون کار کنیم روی باورهامون کار کنیم ما باید خیلی روی خودمون کار کنیم

    من بهتون گفتم من هر روز دارم روی خودم کار می‌کنم اصلاً مثل ورزشِ

    مثل غذا خوردنِ

    مگه میشه آدم بگه یه روزی من یه دیگ غذا می‌خورم تا یه ماه دیگه غذا نخورم مگه میشه یکی بگه یه ماه ورزش می‌کنم که دیگه تا آخر عمرم ورزش نکنم

    شما دیدید همین فوتبالیست‌های خیلی مطرح کشورمون رو ورزشکارهای خیلی مطرحمون که الان دوران

    بازنشستگی شونه که تا 5 سال پیش داشتن فوتبال بازی می‌کردن در سطح حرفه‌ای حالا چه داخل ایران چه خارج ایران

    بعد 5 سال 6 سال گذشته مربی شدن یا دیگه فوتبال بازی نمی‌کنن نگاه می‌کنی می‌بینی قشنگ 5 برابر وزنش رفته بالاتر با اینکه شاید 20 سال ورزش کرده ولی این باعث نمی‌شه که دیگه وزنش بالا نره یا اندامش همون اندام بمونه

    چون باید هر روز اون اتفاق بیفته تا نتیجه ماندگاری باشه

    هر روز اون ورزش‌ها اون تمرین‌ها اون فعالیت‌ها باشه هر روز باید روی افکارمون کار بشه هر روز باید باورهامون بهتر و بهتر بشه و باید روی خودمون کار کنیم این علف‌های هرز رو بکشیم بیرون تا این باغچه تمیز بمونه تا این درخت‌هایی که کاشتیم تا این بذرهایی که کاشتیم جوانه بزنه و تبدیل بشه به درخت و میوه بده هر روز باید روش کار بشه

    من دیروز داشتم به یکی از دوستان می‌گفتم یه چند تا درخت کاشتم اونور، درخت میوه

    بعد یه سری هم سبزی کاشتم یعنی بادمجون و گوجه و اسفناج و پیاز و خیار بعد این دوستمون اومد گفت چه جالب اینو سه هفته پیش کاشتی الان داره میوه میده ببین آدم سه هفته صبر کنه نتایج به وجود میاد

    بعد یه لحظه این الهام بهم اومد گفتم که ببین این چیزی که داری میگی درسته سه هفته چهار هفته کار می‌کنی روی صیفیجات بهت میوه میده ولی اینا چند ماه دیگه کلاً از بین میرن اگر می‌خوای سال بعد میوه داشته باشی باید کلاً از اول بکاری

    اما درخت اینجوری نیست درخت وقتی می‌کاری شاید چند سال طول بکشه تا میوه بده اما دیگه سال بعد برای اینکه میوه بگیری نیاز نیست که دوباره از اول درخت رو بکاری ولی همون درخت رو وقتی من کاشتم هر چند روز یه بار بهش آب می‌دادم یه جایی هم کاشتم بغل دریاچه که خودشون هم از رطوبت دریاچه استفاده کنن ریشه‌ها

    اما بازم بهشون آب میدیم تا اینکه یه چند روزی خیلی سر بهشون نزدم بعد رفتم بهشون سر زدم دیدم یه سری کرم‌هایی اومدن روی برگ‌ها دارن برگ‌ها رو می‌خورن و یکی دو تا از درخت‌ها تقریباً نصف برگ‌هاشون خورده شده و خب رفتم یه سمی خریدم که سمپاشی کنم برگ‌ها رو

    بعد به خودم گفتم ببین اینجوری نیست که من یه درخت میوه رو بکارم کود بریزم آب بریزم برم تا 5 سال بعد بیام میوه‌هاش رو بچینم

    فقط در عرض چند هفته اگه بهش نمی‌رسیدم کل برگ‌هاش رو خورده بودن و این درخت خشک شده بود قبل از اینکه به میوه برسه

    قبل از اینکه به اولین میوه‌اش برسه

    فقط در عرض چند هفته

    این به این معناست که طبیعت داره به ما آموزش میده که اگر می‌خوای یه چیزی نتیجه بده باید همیشه روش کار کنی وگرنه از بین میره

    این نیست که ما یه روز روی خودمون کار کنیم یه روز یه فایلی رو گوش کنیم یه روز یه باوری رو فکر کنیم تغییر دادیم بعد دیگه تا ابد نتایج بیاد.

    نه اینجوری نیست باید روی خودمون کار کنیم باید همیشه روی خودمون کار کنیم اگر می‌خواهیم نتایج همیشگی باشه دوستانی که روی برنامه من کار کردن و بعد نتایج به وجود اومد و رها کردن فکر کردن خب همه چی خوب شد

    چقدر من کامنت دارم از شما توی قسمت نظرات که گفتید من روانشناسی ثروت 1 رو گرفتم به یه عالمه نتیجه رسیدم درآمدم اینقدر برابر شد کسب و کارم اینقدر تغییر کرد اینقدر فوق العاده شد بعد دیگه ولش کردم یکی دو سال کاری نداشتم

    نه سر می‌زدم نه روی خودم کار می‌کردم نه روی باورهام نه مطالعه‌ای درگیر کار بودم بعد همینجوری هرچی که به دست آورده بودم

    افزایش چند برابری درآمد

    و شرکت خیلی سودده

    اینا همش از بین رفت دوباره شدم صفر تازه فهمیدم که استاد چی میگه که ادامه بدید این بذر رو باید روش کار کرد

    خیلی دوست داشتم که اینو با شما به اشتراک بذارم خیلی خیلی زیاد و خیلی خوشحالم که توی این چند روزه‌ای که ما از فروش روانشناسی ثروت شروع کردیم روانشناسی ثروت 3 خیلی خوشحالم که تعداد بسیار بسیار زیادی از دوستان تهیه‌اش کردن دوره‌ای که هر چقدر تعداد زیادی تهیه‌اش می‌کنن من انگیزه‌هام بیشتر می‌شه

    یعنی آدم احساس می‌کنه که روی تعداد خیلی خیلی زیادی از افراد داره تاثیر میذاره و اینقدر این دوره فوق العاده‌ای هست

    اینقدر خوشحالم و اینقدر ذوق دارم کامنت‌های بچه‌ها رو که توی این دوره شرکت کردن بخونم و اینقدر مطمئنم که این دوره کسب و کار شما رو در تمام ابعاد تغییر میده که حد و حساب نداره فقط اون خواهشی که اول داشتم باید به مدت حداقل یک سال با من باشید و وقتی نتیجه گرفتید دیگه ادامه بدید یعنی بعد از یک سال هم ادامه بدید

    یعنی دیگه رها نکنید چون باورهای اکثریت جامعه خیلی ایراد داره یعنی به محض اینکه رها می‌کنید شبیه اکثریت میشی و نتایجت هم شبیه اکثریت میشه خیلی دوست دارم که هی اینو به یاد بیارید این درخت میوه رو به یاد بیاریم این درخت میوه

    این سمی که من گرفتم نوشته بود که هر ده روز یک بار باید این تکرار بشه این سمپاشیه

    یعنی اینجوری هم نیست که من یه بار سمپاشی کردم دیگه نیازی نباشه نه به مدت چندین بار باید این اتفاق تکرار بشه اگر می‌خواهی درخت میوه داشته باشی و نکته جالب چطور این کرم‌ها هیچ کدومشون سراغ این درخت‌های هرز سراغ این درختچه‌های هرز نرفتن چرا اومدن سراغ درخت میوه‌ها

    این همه توی این جنگل پر از درخت هرزه پر از درخت‌های هرزی که اصلاً نیازی به مراقبت ندارن خودشون در میان خودشون پرورش میدن یک بار من ندیدم یه دونه از اینا کرم بزنه آفت بزنه و خشک بشه

    چرا اومدن سراغ درخت میوه

    این سوالیه که باید بهش فکر کرد

    این سوالیه که باید بهش فکر کرد و دوست دارم که همه مون روی خودمون کار کنیم روی باورهامون کار کنیم و این روند هم مثل غذا خوردن مثل نفس کشیدن بدونیم

    یعنی دقیقاً به همون شکل روی خودمون کار کنیم تا نتایج هم پایدار باشه

    اگر می‌خواهی هر روز اوضاع بهتر از دیروز باشه اگر می‌خواهید بی‌نهایت ثروت داشته باشید اگر می‌خواهی بی‌نهایت آزادی داشته باشید اگر می‌خواهید بی‌نهایت سلامتی داشته باشید باید روی این قسمت از وجودتون وقت بذارید باید روی خودتون کار کنید باید پاشنه‌های آشیلتون رو پیدا کنید و کار کنید فکر نکنید که اینا حل میشه

    میگم من خودم هنوز بعد از این همه سال کار کردن این همه سال نتیجه گرفتن هنوز روی باور فراوانی خودِ من ایراد دارم

    یعنی قشنگ می‌فهمم که این هنوز نیاز داره به خیلی کار کردن روی خودم.

    هر روز دارم روی باور فراوانی کار می‌کنم توی ذهن خودم

    اگر دقت کرده باشید ناخودآگاه خیلی موقع‌ها خیلی از فایل‌هام هم ربط پیدا می‌کنه به باور فراوانی چون پاشنه آشیلمه چون می‌دونم پاشنه آشیلِ خیلی‌هاست چون این باور کمبود واقعاً نابود کننده است واقعا نابود کننده است

    هنوز بعد از این همه سال کار کردن بعد از این همه سال کار کردن و این همه نتیجه گرفتن هنوز احساس می‌کنم که خیلی کار دارم تا این باور فراوانی بره توی وجودم که بی‌نهایت نعمت است بی‌نهایت ثروت هست نگران نباش

    بی‌نهایت

    بی‌نهایت

    بیشتر از اون چیزی که بتونی فکرش رو بکنی فرصت نعمت و موقعیت عالی هست

    نگرانش نباش

    خیلی خیلی دوست دارم که در مورد این موضوع باور فراوانی با بقیه هم صحبت کنم چون می‌دونم اگر این تغییر کنه نتایج خیلی تغییر می‌کنه آدم توی مداری قرار می‌گیره که فرصت‌های بی‌نهایت رو می‌بینه نعمت‌های بی‌نهایت رو می‌بینه همه دوستانی که توی دوره روانشناسی ثروت 3 با من هستن مطمئنم کاش که بنویسن کاشکی یه جا یادداشتش کنن 5 سال بعد ببینیم اون تعداد افراد کجان و چقدر تفاوت کردن نسبت به بقیه افراد

    5 سال وقتی که روی خودشون کار کردن فقط دوست دارم این فاصله اون وقت دیده بشه اون وقت می‌فهمید که چقدر هیچ ربطی دیگه به گذشته خودتون ندارید هیچ ربطی به دیگران هم ندارید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: