قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت»

این فایل را بارها و بارها تماشا کنید تا تغییری در باورهایتان در مورد ثروت ایجاد کند.

از اینکه نظرات خود را به ما اعلام می کنید سپاسگذاریم

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت»
    36MB
    18 دقیقه
  • فایل تصویری قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت»
    95MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت»
    22MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

724 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین شاطری» در این صفحه: 2
  1. -
    حسین شاطری گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد علم و آگاهی و دوستان هم فرکانسی

    خداروشکر میکنم که یبار دیگه خداوند من را با این نشانه هدایت کرد بسمت آگاهی های ناب و ارزشمندتر از زیباترین الماس، استاد عزیزم ممنونم که بازهم دستی شدی از دستان خداوند که مارو بسمت خوشبختی هدایت کنی، خداروشکر بخاطر این همه آگاهی و خداروشکر میکنم که لایق شنیدن این همه اطلاعات هستم.

    ایمان و اعتقاد به فراوانی میتونه زندگیت رو زیرورو کنه:

    یه زمانی بود که توی رادیو، تلویزیون و رسانه های خبری هر روز اعلام میکردن که: هموطنای عزیز لطفا در مصرف آب صرفه جویی کنید آب کمه و احتمال قحطی هستش انگاری زمان حضرت یوسف که ۷ سال قحطی و ۷ سال فراوانی نعمت داشته باشیم 😅😅😂😂 والا به خدا، اینقدر با این تبلیغاتشون واقعا من یکی باور کرده بودم که واقعا آب کمه و باید رعایت کنیم، تازه بهمون تو مدرسه آموزش میدادن که چطور با یه لیوان آب چطور میتونیم هم وضو بگیریم هم طهارت کنیم😅😅😅 چه عاشقایی بودیم ما که یک لحظه تفکر نمیکردیم که خدا به این بزرگی وقتی هیچ گونه وسیله بازی مثل کامپیوتر، سگا، آتاری و… نبود رو آفرید به توسط دستانش چطور ممکنه قحطی آب بیاد؟؟؟ جهان هرروز درحال پیشرفت بود ما در حال پسترفت چرا چون ( خودمو میگم ) فکر نمیکردم هرکی که یکم بیشتر از خودم میدونست میگفتم فلانی راست میگه و ازهمه جالبتر این بود که چهارتا حرف هم از خودم میزاشتم روش و به یکی دیگه میگفتم…. و اینجوری شد که توی من باور کمبود فراوانی پدیدار شد و با این باور بزرگ شدیم، طوری بود که توی سنین دبستانی ام پدرم میگفت که باید مدادت برسه به یک بند انگشت و دیگه قابل تراش کردن نباشه اونوقت به ما یک مداد نو میداد یا اینکه تمام صفحات دفترمون رو باید پر میکردیم و دیگه جای نوشتن نداشتیم اونوقت حق برداشت یه دفتر نو رو داشتیم🤪🤪 آقا حالا حساب کن تو اون بازه زمانی تو اگه یه ورق از دفترت میکندی چه بلایی سرت میومد پدر میشد شمشیر زن یک دست ( لینچان ) تو هم میشدی قاتل بروسی حالا هی از پدر زدن و از تو کتک خوردن 🤣🤣 والا بخدا ما اینجوری بزرگ شدیم شما رو دیگه نمیدونم 😎😎😁😁

    آقا نگم براتون از صف های نون بربری 😂😂 وااآاااااایییی خدایا همه کاری میکردی که که یه نفر بری جلو که مبادا نون تموم بشه و تو بدون نون بمونی 🤣🤣🤣 جالبیش اینجا بود کلی تقلا میکردی و تلاش آخر سر هم جایگاهت هیچ تغییری نمیکرد و آخرش هم بهت نون که میرسید یجور میخندیدی به نفر آخر که انگار جام جهانی رو گرفتی و با لبخندت به نفر آخر میگفتی بمون تا حالت جا بیاد 😜😂🤣 ما یه همچین کره ای بودیم 😉😅😂 چقدر هم میومدیم با آب و تاب هم برای خانواده میگفتیم، داشتیم بخاطر کمبود باور فراوانی، طرف اومد زرنگ بازی دربیاره بره اول صف که یدونه بگیره یه فس کتک مفصل خورده و نونم بهش نرسیده، خداروشکر ما از این دسته نبودیم 🤣🤣🤣 متاسفانه همه اینا از بی فکری خودمون بوده نسبت به اتفاقات و حرف های اطرافمون.

    یه موقعی یه فرصتی سراغ آدم میاد یا شانس یبار دم خونه آدم رو میزنه:

    من خودم از جمله اینگونه نادر در جامعه بودم 😂😅🤣 همیشه به همه میگفتم آقا شانس دم خونه آدم رو میزنه و دیگه سراغمون نمیاد، یادمه با برادرم میخاستیم ماشین بخریم پولی بدستمون رسیده بود که بهم گفتیم از این پولا یبار بیشتر بدستمون نمیاد پس بریم ماشین رو بزنیم تو گوشش خداروشکر بخاطر این باور کمبود ما ماشین رو خریدیم ولی خیلی راحت ماشین رو با همون قیمت خریدمون فروختیم بازهم خداروشکر ضرر نکردیم🤣😅😂 این جمله اونموقعمون بودش، حرص و طمع این بلا رو هم به سرمون میاره میگی فرصت یباره دیگه نیس مقدمات بدبختی خودت رو میچینی و جهان هم براحتی ازت میگیره.

    من یه مدت بازاریاب فروش کامپیوتر بودم سال ۷۹-۸۰

    و هرکی از فامیالا رو میدیدم یجوری میچسبیدم بهش که اگه به این نفروشم دیگه بدبخت میشم دیگه مشتری ندارم دیگه شانس سراغم نمیاد و….. خداروشکر تو اون شغل با اون باورهای نابم 😁😁 موفق نشدم،

    ترس بزرگترین اسلحه شیطان:

    یادمه اون موقع ها با شیطان همدست بودم🤪🤪 لامصب زمانی که میخاستم معاملاتم را به سرانجام برسونم میومد ترس مینداخت تو ذهنم که اگه فلان حرف رو نزنی این معامله انجام نمیشه بی وجدان یکاری میکرد که تا صبح خواب به چشمام نیاد خداروشکر اون حرف هارو میزدم و قراردادم بهم میخورد🤠🤠🤠 یکی نبود بگه پسر خوب چرا میترسی مگه شیطان تو رو آفریده که میترسی خلاصه شرمنده قانون رو نمیدونستم به یکتا بودن خدا ایمان نداشتم آره وقتی به یگانگی الله یکتا ایمان نداشته باشی هر کی و هر چیزی که دوست داشته باشه به ذهنت راه پیدا میکنه و تو رو سست عنصر میکنه و میشی یه موجود نحیف و پست.

    اگر بقیه دارن ثروتمند میشن یعنی اینکه از فقیران میکنن و خودشون ثروتمند میشن:

    ای بنازم این آگاهیت رو استاد، آره درسته تا تقی به توقی میخورد میگفتم این بچه پولدارا حق ما رو میخورن هیچکاری نمیتونیم بکنیم ( آخه حقی نبوده از تو که بخوان بخورن ) اینا از زیر مالیات دادن فرار میکنن و ما باید بدیم چرا؟؟؟ چون دولت زورشون به اینا نمیرسه یا به دولت هم باج میدن که باهاشون کاری نداشته باشه، ماشین های آنچنانی که میدیدیم با دوستانمون فحشی بود که به این بندخداها میدادیم که اینا حق مارو خوردن، دزدی کردن مانمیتونیم دزدی کنیم🤣🤣😅🤪🤪 زمان شاه کلی ملک و املاک بزور از مردم گرفتن و الان فروختن و وضعشون عالی شده حالا خیلی باحاله همیشه تو یه همچین جمع هایی یکی هست که تو فامیلای نزدیکشون یه نفر حقشون رو خورده و الان اون طرف با شاه هم فالوده نمیخوره چون وضعش توپه و الان این بنده خدا هشتش گرو نهش، با این حرف ما دیگه میترکوندیم و رکورد فحش تو یک ثانیه رو تو گینس جابجا میکردیم 😝😜🥶🥶🤭🤭 والا بخدا اینقدر ذهن چموش و داغونی داشتیم، یه مثل بزنم یادمه که ما با ماشین پراید بودیم نزدیک چراغ قرمز یه آقای نیازمندی بود که همه ما بهش پول کمک کردیم و اونجا بغر ما هم یه ماشین شاستی بلن بود که هیچ پولی ندادش و ما بهش گفتیم داداش ازت چیزی کم نمیشه که به این بنده خدا بدیااااااا طرف کلا دایورت بود رو خط خدابیامورز حافظ شیرازی، با این کارش ما خیلی ناراحت شدیم که چرا وقتی دستت به دهنت میرسه کمک نمیکنی چرا آخه؟؟؟؟ خداروشکر الان دلیل اون کار طرف رو فهمیدم خداروشکر که کتک نخوردیم🤭🤭🤭

    چرا ما تو معاملاتمون عجله میکنیم؟؟؟ چون فکر میکنیم دیگه آخرین فرصت و مقدار محدودی ثروت وجود داره:

    پارسال تو املاک برای یه نفر دیگه کار میکردم و یادمه این فایل استاد رو دیدم و کمی ازش استفاده میکردم چطوری؟؟؟ اینجور بود که مشتری میومد و یه کیس خیلی خوبی رو بهش پیشنهاد میدادم میگفت آقا همین الان زنگ بزن مالک بیاد تمومش کنیم و از طریق املاک دیگه ای بفروش نرسه… جالب بود بجای اینکه من عجله، طمع و حرص بزنم اون مشتری اینکار رو میکرد و من میشستم براش توضیح میدادم که آقا یا خانم این درست نیست و…. اونایی که گوش میکردن اون ملک رو پایین تراز قیمتی که گذاشته بود میخریدن و امان از این حرص وطمع همچین ضایت میکنه نگو و نپرس و اونایی که گوش نمیکردن ملک رو با قیمت بالاتری میخریدن یا کلا ملکی گیرشون نمیومد و سر از پا درازتر برمیگشتن و ضایع میشدن بخاطر حرص و طمعشون، من یاد گرفتم که عجله، حرص و طمع تو رو فقط جلوی خداوند یکتا و بنده های خدا ضایع و کنفت میکنه و تمام تلاشم رو کردم که هیچگاه این شیطنت ها رو انجام ندم 😉😉😉 خداروشکر چقدر آگاهی دریافت کردم از این فایل، استاد حرف های شما رو باید با طلا بنویسن بخدا خیلی ارزشمنده یعنی کسی که توانایی خرید محصولات شمارو نداشته باشه با این فایل های رایگان میتونه زندگیشو مثل کتلت زیرورو کنه، خدایا هزاران بار شکرت زبونم دستانم ذهنم قدرت شکرگزاری از این همه نعمت را نداره خدایا تو این قدرت رو به من بده که شبانه روز ۲۴ ساعته شکرگزار تو باشم، استاد عاشقتم ممنونم بابت این همه آگاهی ماشالله و آفرین و شما رو همیشه تحسین میکنم.

    برای رفع این گونه باروهای اشتباه و زیگیل 🤭 باید باخوت تکرار کنی نعمت های خداوند بی انتهاس هرچقدر جلوتر بری بیشتر میشه و…. بشرطی که ایمان داشته باشی:

    بله اینجوریاس که منم بخاطر اینکه این زیگیل سیمان قورت داده رو بتونم از پای دربیارم شروع کردم به تمرین این ها: ۱. باور کردم که خدا هست ۲. ایمان آوردم که نعمت های خدا بی انتهاس و تمومی نداره ۳. باخودم تکرار میکردم که نعمت های خدا زیاده بی انتهاس، هرچی جلوتر میرم فرصت ها بیشتر میشه و ….. ۴. تمریناتم رو باور کردم و درک کردم فقط ادا درنیاوردم ۵. خودم رو سپردم به خدا و رها کردم خودم رو و باور داشتم این سیمان سخت رو درستش میکنم و این زیگیل ذهن رو جراحیش میکنم و از مغزم میندازمش بیرون.

    باید جاهایی برید برای خرید یا خوردن که خیلی شلوغ و مشتری ها صف میکشن:

    آقا ما این کار رو داریم انجام میدیم، همسرم، برادرش و من، ما برای اینکه جودیت ثروت، پول فراوانی و … را به ذهنمون ثابت کنیم میرم به مراکز تجاری و تفریحی های خیلی بزرگ و شروع میکنیم به شمارش اجناس، قیمت ها و حتی میشینیم محاسبه میکنیم که این ملک تجاری چقدر هزینه اش شده تا تکمیل بشه اینجوری برای خودمون و ذهنمو ثابت میشه فراوانی و ثروت خداروشکر خداروشکر که خیلی تاثیر خیلی خوبی توی ذهنمون گذاشته و توی فروشمون هم تاثیر گذاشته، خداروشکر.

    وقتی که باورهایت عوض میشه ما در موقعیت هایی قرار میگیریم ما نشانه ها و آدم هایی را میبینیم که مارو به ثروت میرسونه:

    دقیقا درسته از زمانی که باور کردم فراوانی و ثروت و …. بی انتهاس آدم های اطرافم عوض شدن کسانی آمدن که باورهای فراوانی اشون درسته، موقعیت هایی که برای من ایجاد میشه که هم راستا با باورهایم هستش و درصد معاملاتم بیشتر شده و دریافتی های مالی ام بیشتر از قبل شده، حتی پیشنهاد هایی که بهم میشه بهتر از قبل، یا همینیکه الان دارم کامنت مینویسم تلفنم زنگ خورد و یه مشتری ۱۰۰٪ بود و برای بازدید یه زمانی رو مشخص کردیم خداروشکر، این نکته ریز داره و نشون میده با تغییر باورهایت نشانه هارو میبینی، حتما نباید یه کار گنده اتفاق بی افتد برامون تا مسیر رو ادامه بدیم و اگه اون اتفاق کوچک بود هیچ اتفاقی نیوفتاده…..

    اگه باور داشته باشی اوضاع رکود و خیلی خراب یا پول دست مردم نیس و…. تو توی اون مدار هستی:

    یه زمانی توی این مدار بودم یادمه توی کابینت سازی با برادرم کار میکردم و ذهنامون خیلی داغون بودش تا قیمت ها بالا پایین میشد دیگه هیچ کس رو نمیشناختیم و شروع به بدوبیراه گفتن میکردیم آخ الان mdf گرون شده یراق آلات گرون شده دیگه مشتری توان خرید نداره هر روز بالا داره میره قیمت ها بدبخت شدیم باید جمع کنیم بریم خونه دیگه توی بانک هم نمیتونیم پول بذاریم و سود بگیریم. بازهم تو اون زمان ما یه مشتری داشتیم که اومد گفت من تو دبیرخونه ریاست جمهوری هستم قیمت دلار خفن میر بالا برید تمام وسایلتون رو بفروشید دلار بخرید ۳برابر سود میکنید و ….. ولی ما چون باورمون کمبود فراوانی بود نتونستیم درک کنیم ( این موضوع برای سال ۹۰ بود ) فکر کنم دلار شد ۶هزارتومن و ما ۱۰۰۰ دستی زدیم توسرمون که ای وایییی چرا ما گوش نکردیم و …… آقا الان پول زیر پای فیل نیس، پول علف خرس نیس، پول براحتی بدست میاد، الان بدون بازدید ما واحد میفروشیم الان زمان عشق و حال و استفاده از قانون، الان زمانیکه سوار بر شانه های خدا بشی و بذاری خدا هدایتت کنه، الان دیگه زمان عشق بازی با خدا.

    تو مدار منفی که باشی هیچ ایده جدید بهت داده نمیشه، هیچ آدمی پیدا نمیشه کمکت کنه که شرایطی رو ایجاد کنهدتا تو به ثروتمند بشی چون تو مداری هستی براین پایه است که ثروت وجود نداره!!!؟؟:

    زمانی که ماشین گرفتیم چون پولش یه شانس بود یا فرصتی بود که دیگه شاید بدست نیاد البته با اون باور قدیمی دارم میگم! با برادرم یک روز درمیان میرفتیم آژانس محلمون کار کنیم چه روزگار خاک برسری بود لامصب😂😅🤪، واقعا راست میگی استاد تو اون زمان هیچ ایده جدیدی جز باماشین کار کردن بهم گفته نمیشد، تو یه جمعی بودیم که باورهاشون ترکیده بود و فقط دهنشون باز میشد موج منفی اشون نابودمون میکرد خب ماهم همرنگ جماعت بودیم 👻👻🤭🥴🥴 هیچ آدمی نبود که راهکاری بده یا کمک کنه شرایطی رو بسازیم تا به مدار ثروت و فراوانی برسیم، موجی از منفی های جهان توی بیشتر تاکسی سرویس ها هستش که اگه سالم هم باشی اونجا بری روانی میشی والابخدا 😂😃😄

    ولی وقتی باور کنی و توجه کنی به زیبایی ها، ثروتها و آدم هایی که ثروتمند هستند به تو نشانه هایش را نشان میدهد:

    تو همون موقع هایی که توی تکسی سرویس بودم ناخودآگاه از قانون توجه به زیبایی ها استفاده میکردم مثلا تا یجایی فضای سبز میدیدم میگفتم خدا چقدر تمیزن چقدر زیبا هستن، یا وقتی هوا ابری میشد ( هوا دونفره میشد من سینگل بودم 😄😅😉😁 ) و باران رحمت الهی از آسمون جاری میشد من کلی ذوق میکردم و لذت میبردم و شاکر خدا بودم یا اینکه ماشین زیبا و گرون قیمت میدیدم ذوق میکردم و میگفتم میخرمت خیلی زود و صاحبشو رو تحسین میکردم یه موقع هایی خودم هم باورم نمیشد بخودم میگفتم حسین تو تا همین چند وقت پیش داشتی زمان و زمین رو فحش میدادی که اینا چطور پولدار شدن و اون ماشین ها رو میگرفتن الان هرازگاهی تحسینشون میکنی؟؟؟!!! خل شدی یا ردی دادی 🤯🤯🤯🤯🙄🙄 واقعا خودم هم مونده بودم چرا اینجوری شدم ولی الان خودم میفهمم که من از اول انسانی بودم که تحسین کننده افراد بودم و از زیبایی های جهان لذت میبردم طی مسیر زندگی بدون تفکر تغییر باور داده بودم و به این شیوه کمبود فراوانی، حرص، طمع و ترس رسیده بودم خلاصه الان همچی دست خودمونه، خودمون رقم میزنم، اون چیزی که تو ذهن مردم عادی رویاس ما میتونیم خلقش کنیم چون قانون تغییر ناپذیر خدا رو بلدیم……

    اگر تمام دریا ها مرکب شوند و تمام درختان قلم شوند نمی توانیم نعمت هایی که خدا داده رو بشماریم:

    آقا ما تو شکرگزاریش کم آوردیم چه برسه به شمارش نعمت های خدا. زبان، ذهن، جسم، عقل، هوش، روان و همه چی آدم کم میاره، داد میزنن آقا ما کم آوردیم برای شکرگزاری، آدم توی شکرگزاری به حدی میرسه که انگار رسیدی به یه بن بست، استاد چطور میشه نعمتهای خدا رو بشماریم، وقتی از ته قلبت داری شکرگزاری میکنی وقتی دریچه های قلبت باز میشن توی شکرگزاری تو از خود بیخود میشی دیگه حالت دست خودت نیس چطور این همه نعمتی که توی جسم ما داده رو میتونی بشماری وقتی شروع کنی به شمردن از نعمت هایی که فقط به تو داده خسته میشی کم میاری، الله اکبر الله اکبر الله اکبر هزاران بار الله اکبر، نعمت های خدای مهربانی که با این همه بدی هایی که ما انسان ها درحق خودمون و خدا انجام میدیم و از ما روی برنمیداره خودش جای شکر داره بخداااااا، قابل شماره نیس…..

    خداروشکر میکنم بخاطر این همه آگاهی های ناب، خداروشکر میکنم که سوار براین جنگنده 🛫 ( آقا شما فکر کنید این جنگندس 👉👉😁 ) if22 آگاهی و اطلاعات شدم، خداروشکر میکنم بخاطر وجودیت استاد عزیزم بخاطر اطلاعات نابش، عاشقتم استاد❤

    ای معبود من ای رب من، ای خدایی که با هربار بدی من به خودم و به تو از من روی برنمیداری من بی تو هیچ هستم، ای پروردگار عالمیان ای معبود آسمان و زمین من فقیر تو هستم، ای خدایی که نمیشه نعمت هایی که به ما دادی را شمرد ما را به راه کسانی که ایمان آوردن هدایت کن نه به راه کسانی که گمراه شدن و به آنها غضب کرد❤

    ❤ درپناه الله یکتا ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
  2. -
    حسین شاطری گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    سلام فاطمه خانم دوست عزیزم

    اول از همه من از شما تشکر میکنم که با کامنتتون باعث شُدید که من یبار دیگه کامنت خودمو بخونم و برام یه یادآوری بشه که اون زمان چه جهاد اکبری انجام دادم و چقدر خوب پیشرفتم و الان فراموش کردم اون مسیر زیبایی که تو جاده آسفالتی بودمو سوت-زنان داشتم از طبیعت اطرافم لذت میبردم و زندگی میکردم و چقدر درآمدم عالی شده بود چقدر به خدای خودم به خدای خوبی ها به خدای بخشنده و مهربان نزدیکتر بودم، خدایا شکرت که الان متوجه این میشم که استاد میگه بیایید کامنت بذارید از خودتون یه ردپایی بذارید به این دلیله که یه زمانی فراموش کردید که از چه مسیری به درجات عالی رسیدید با نشانه های خداوند هدایت میشیم به کامنت خودمون و دوباره مسیرو پیدا کنیم، آخ آخ آخ آخ که چه کردی چه کردی خدا، فاطمه خانم از کامنتتون سپاسگزارم از اینکه دستی شُدید که من دوباره به مسیر خودم بازگردم سپاسگزارم ️️

    یه قسمتی از کامنتتون خیلی بهم چسبید و منو یاد قدیم خودم انداخت؛ تو دوران بچگیام، خوب همونطور که شما هم مثل بنده دهه شصتی هستید میدونید تا دفترمون تموم نمیشد بهمون دفتر نمیدادن، یادمه پدرم میگفت چرا یه خط فاصله میدندازی تو باید اونا هم پُرکنی و اینجوری جلوی اسراف کردن رو میگیری خُب منم چون پدرم گفتن و بزرگتر و الگو بودن میگفتم چشم و این روند تا به همین چندروز پیش ادامه داشت و من تو تمام دفاترم هیچ جای سفیدی نبود و همه جاهاش مینوشتم حتی دفتر شکرگزاریم حتی دفاتر آموزهای استاد ( وااااای که چقدر بد این نوع تفکر و زندگی کردن ) تا تقریبا بیست روز پیش خودم خسته شدم از توهم توهم نوشتن و اسراف نکردن و به خودم اومدم گفتم پسر این خودِ خودِ خودِ کمبوده تو حتی توی نوشتن هم داری این باور رو یدک میکشی… با خودم عهد بستم گفتم یه دفتر شکرگزاری میخرم و شروع میکنم به شکرگزاری کردن بزرگ مینویسم و یک خط هم فاصله میدم ذهنم شروع کرد به حرص خوردن که اسراف میشه دفترت و خودکارت زود تموم میشه دیگه پول نداری بخری مگه پول داری که اینکار رو انجام بدی و من گفتم ببین خودتو بکشی هم من این باورکمبود رو درستش میکنم و بهت ثابت میکنم اینجور اسراف کردنها خیلی حال میده و خدا هم بهم بیشتر میبخشه… خب خداروشکر الان چندین روز هست که با دفتر جدید شکرگزاریم دارم خیلی حال میکنم هم بزرگ مینویسم و هم یه خط فاصله میذارم و چقدر دفترم خوشگل و جذاب شده تازه دارم متوجه میشم چه خواسته هایی مینویسم و چه شکرگزاری ها رو مینویسم خلاصه که خیلی خوب شده و دفترم بهم حس خوبی میده….

    استاد خیلیییییییییییییی ازت سپاسگزارم همچنین خانم شایسته عزیزم

    فاطمه خانم سپاسگزارم از کامنتتون خیلی بهم چسبید

    ای معبود من ای رب من، ای خدایی که با هربار بدی من به خودم و به تو از من روی برنمیداری من بی تو هیچ هستم، ای پروردگار عالمیان ای معبود آسمان و زمین من فقیر تو هستم، ای خدایی که نمیشه نعمت هایی که به ما دادی را شمرد ما را به راه کسانی که ایمان آوردن هدایت کن نه به راه کسانی که گمراه شدن و به آنها غضب کرد

    دوستتون دارم در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: