قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت» - صفحه 1

724 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز رفیع گفته:
    مدت عضویت: 4026 روز

    استاد عزیز واقعا فوق العاده بود مثل همیشه .من می خواستم در اینجا از نتایجی که از آموخته هایم در دوره های شما برای کسانی که به این صفحه مراجعه میکنند بنویسم و دیدم شاید به اندازه ی یک کتاب شود اما تصمیم گرفتم مختصری را بگویم تا هم دوستان بدانند چقدر این قوانین درست جواب میدهند و هم فرصتی باشد تا از استاد بزرگ وعزیز که باعث تولد دوبار ه ی من شد تشکر کرده باشم .من اولین بار پاییز 1388 در دوره های استاد شرکت نمودم وقبل از آن فقط چند جلسه از دوره ی قبلی را رفته بودم که تصمیم گرفتم یک دوره کامل را شرکت کنم و اینکه توانستم شرکت در دورهها را به همراه همسرم جذب کنم خودش داستانی دارد که فوق العاده بود و زمانی که تماس گرفتم که شروع کلاسها را بپرسم وهزینه آنرا به من گفتند این دوره رایگان برگزار می گرددو این شروع تحول زندگی من بود و بعد زمانی که وارد سالن شدم از همان لحظه اول تصمیم گرفتم که در خودم تغییر ایجاد کنم و باورهایم را تغییر دهم و متفاوت باشم و هر جلوتر میرفتم مصمم تر میشدم در تمامی جلسات با شنیدن صحبتهای استاد بی اختیار اشکهایم جاری میشد و جلسه ای نبود که من گریه نکنم من در آن 21 روز واقعا در دنیای فوق العادهای سیر میکردم و تمام تمرین هایی که استاد میگفتند را همان شب دقیقا همان شب مو به مو انجام میدادم هر کتابی را که میگفتند مهمان روز میخریدم و میخواندم و هر سی دی که میگفتند گوش میکردم و هر روز معجزاتی برایم رخ میداد در زمان شروع دوره من در شرایط روحی خوبی نبودم و یکی از زانوهای پایم هم مشکل پیدا کرده بود و چند ماهی بود که تحت درمان بودم که خدارا شکر توانستم با آگاهیهایی که در خصوص خود شفادهی یاد گرفتم آن را به لطف و یاری پروردگار درمان نمایم و بعد از هشت ماه که نمی توانستم زانویم را خم کنم در همان سالن هنگام دعا به درگاه پروردگار سجده کنم و زانو هایم را روی زمین بگذارم. من از آن زمان کتاب خوان شدم و روزی که استاد گفتند کتاب اعتماد به نفس باربارادی آنجلس را خیلی هم کم حجم بود تا فردا بخوانید و تمام کنید با اینکه کتاب بسیار نازکی بود چون تا آن موقع خیلی طول میکشید تا یک کتاب بخوانم وآخر هم نصفه و نیمه می گذاشتم واقعا به سختی چون به خودم قول داده بودم تمام تمرینات را انجام دهم خواندم و یادم هست حتی صفحه های آخر را درماشین که میرفتیم کلاس خواندم و وقتی رسیدیم هنوز دو صفحه مانده بود که خیلی ناراحت بودم اما جلوی در گفتند هنوز کلاس قبلی خانم تیموری تمام نشده و باید چند دقیقه منتظر بمانید و من توانستم در آن چند دقیقه کتاب را تمام کنم و همان اتفاق باعث شد بعد از آن من کتاب های بسیاری را خیلی سریع بخوانم و کتابخانه ام کم کم پر شد از کتابهای فوق العادهای که هر کدامشان درسهای فراوانی به من آموختند.پس از آن دوره آنقدر دوست داشتم در جریان این مباحث باشم که دوره بعد را هم شرکت کردم و پس از آن در دوره توانگری استاد شرکت نمودم و همینطور درکارگاههایی که استاد میگذاشتند، دورههای چند جلسه ای و جلسات نقد فیلم .خلاصه سعی میکردم فاصله نگیرم چون احساس میکردم این آگاهیها همه ی زندگی ست و در این راه است که میتوانم در تمام جنبه های زندگی ام موفق شوم و در طی این پنج سال تا همین الان که دارخم اینها را برای شما عزیزان مینویسم نتایج و موفقیتهای فوق العادهای از نظر آرامش ذهن ،کار،تحصیل،شخصیتی و….. به دست آورم که اگر بتوانم باز هم تجربه هایم را برایتان بیان خواهم کرد.در انتها میخواهم بگویم تولد دوباره ی من از ایجا شروع شد: خودشناسی برابر است با خداشناسی (همانی که به طور کلیشه ای همیشه در مدرسه به ما می گفتند) و شناختن خدای واقعی رسیدن به همه چیز و سعادت واقعی است . در اینجا از خداوند قدرتمندم سپاسگزارم و از استاد عزیز که تمام درسهایش را به وضوح و عملی در زندگی خودش دیده ام نهایت تشکر وسپاس را دارم.به امید روزهایی بهتر وبهتر برای همه ی مردم دنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 190 رای:
    • -
      نجیب رضایی گفته:
      مدت عضویت: 2972 روز

      سلام دوست عزیزم موفق باشی هرجا که هستی ازخداوند آروزوی بیشتیری براتون دارم و یک سوال داشتم که چطور میشه خاریج از ایران کتابهای اوستاد را یا محصولاتش را خریداری کرد بنده خودم تو آلمانم و نمدونم چه کار کنم که محصولاتو بیخرم خیلی خیلی ممنون میشم اگه راهنمای بیفرماید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا گفته:
      مدت عضویت: 1938 روز

      دوست عزیزم عالی بود با اینکه ۶ سال از تاریخی که شما دیدگاهتون رو نوشتید میگذره ولی انگار همین الان و شرح حال منو مینویسید.واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.هر جا هستیدسالم شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      عطیه گفته:
      مدت عضویت: 2005 روز

      سلام دوست عزیز ممنون برای به اشتراک‌گذاری تجربیات و رشداتون چون باعث ایمان بیشتر کسایی مثل من که تازه تصمیم به تغیر گرفتن میشه و هدچقدر این آموزه هارو باور کنیم همینقدر اثرگذاره به اندازه باورامون

      تعهدی که شما داشتید به من یادآوری کرد که شرط اصلی رشد تعهده و هرروز و هرهفته و هرماه و.. برای خودم تعهداتی بذارم تا بهشون عمل کنم و انجام اون تعهد برام واجبترین کار زندگیم‌باشه حتی قبل از غذا خوردن حتی مثل نفس کشیدن

      نکته دومی که اشاره کردید اینکه نباید فاصله بگیریم دقیقا درسته ما وقتی یه ظرفی رو گذاشته باشیم توی دکور یا اصلا استفادم بکنیم اما نشوریمش چی میشه؟خاک میشینه و کثیف میشه دقیقا ذهن از همه چیز مهمتره و نیاز به پالایش داره هررررررروز

      و چقدر قشنگ در مورد ایمان واقعی صحبت کردید و اینکه فقط حرف نزنیم بلکه واقعا عمل کنیم و حسش کنیم من هم توی این مدتی که تصمیم به تغییر گرفتم به شدت باورای توحیدیم و به همون نسبت نتایج شگفت انگیز توی همه جنبه های زندگیم رخ میده و همونطور که اشاره‌کردید تنها سعادت حقیقی توحید و خداپرستی هست چون خمه چیزو در بر داره ثروت،سلامتی،روابط و دوستای خوب،رابطه عاشقانه عالی،برکت،خوشی و در کل سعادت واقعیه.

      اومدم از اولین فایل مربوط به ثروت شروع کردم نظرلت دوستان رو تک تک بخونم و نت بردارم و سه تا نکته اساسی رو به‌من‌یادآوری کردید واقعا متشکرم از‌شما دوست گرامی سعادتمند باشید.و مرسی از استاد و گروهشون که این امکان تبادل رو برقرار کردن از صمیم قلبم براتون آرامش حقیقی میخوام آرامش خدایی❤❤❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      فاطمه قانعی گفته:
      مدت عضویت: 975 روز

      سلام دوست عزیز روزتون بخیر

      نمی‌دونم هنوز هم در سایت هستین یا نه ،من امروز این کامنت شما رو خوندم و خیلی خیلی لذت بردم الان که برای شما مینویسم چشمانم پر از اشک شده . واقعا چه سعادتی داشتید شما که در دوره‌های حضوری استاد شرکت کردید و استاد رو و حرف هاشون رو با گوشت و پوست و استخوان از نزدیک لمس کردید ،از اینکه شما از فاصله چند متری روبروی استاد بودین و عشق استاد رو دریافت کردین واقعا دمتون گرم که توی اون دوره ها موندین و ادامه دادین ،به امید روزی که منم یا همه ما بتونیم استاد رو از نزدیک ببینیم و سپاسگزارش باشیم .

      واقعا از نتایج تون لذت بردم امیدوارم هر جا که هستین ثروتمند و سعادتمند باشین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علی بازداران گفته:
    مدت عضویت: 4004 روز

    مطلب خیلی مهمی بود.با سپاس از شما خیلی استفاده کردم.

    به نظر من همونطور که جسم ممکنه در اثر تحرک نکردن دچار آرتروز بشه ذهن و باور ما هم ممکنه این بلا سرش بیاد.

    از این ویدئو کاملا میشه این موضوع رو متوجه شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    مرتضی عیوضی گفته:
    مدت عضویت: 4007 روز

    سلام جناب آقای استاد عباس منش

    من مرتضی 30 شدر مورد صحبت های شما و مزامین اعتماد به نفس تفکر کرده و به تازگی تمرینات شما را شروع کرده ام .

    قبل از اینکه با شما و سایت گرانقدر گروه شما آشنا شوم به صورت فکری تصمیماتی را که شما در بهبود اعتماد بنفس بیان داشتید را می نوشتم اما از انجام آنها عاجز بودم چون غول نگرش منفی و نگرانی بر تمام زندگی من سایه افکنده بود و هم اکنون هم همین طور است .

    شاید باورتان نشودآیه ای از قرآن خوانده بودم :(امید دارم خداوند مرا به راه راست هدایت کند) استمداد از خدا می طلبیدم و واقعا هم احساس می کردم که پروردگار دانا بر امورم نظاره می کند و مرا در مسیر درست قرار می دهد مثلا با هدایت من به سمت خرید کتابهایی مانند گفتگو با خدا،قانون توانگری و…و همین طور هدایت به سایت ارزشمند شما.

    من از بیماری تشنج به فراوانی استرس و اضظراب رسیده ام و به همین خاطر با مشکلات گوناگون شغلی و عاطفی روبرو هستم چنانچه حتی باعث شد حتی دختری که دوستش داشتم به خاطر مخفی نگه داشتن این بیماری از نظرش طی سالیان بسیار از من رنجیده خطر شده و با ترحم مرا ترک کرده .

    سوال من از شما استاد ارجمند این است :

    خانواده ام قید بودن مرا زده اند و مانند مرده ای متحرک مرا می بینند و گاهی به تظاهر می گویند فلان کار را نکن و یا به فلان جا نرو برای تو خطرناک است و ممکن است آبروی ما برود.با تمام تمحیداتی که از سلامتی خودم به آنها دادم باز نمی دانم چرا بصورت غیر منتظره واکنش معکوس و منفی نشان می دهند و من همان طور که گفتید از ارسال فرکانس های منفی پرهیز می کنم حتی برای آن دختری که دوستش دارم آرزوی خیرو نیکی می کنم اما هجوم افکاری از قبیل تنهایی از سمت او باز مرا آزار می دهد.

    در کتاب شفای زندگی مطالعه ای داشتم که می گفت نشانه اینگونه استرس ها و هیجانات سقوطی ، ریشه در دوران کودکی و رفتار نامناسب والدین دارد و من با تمام وجود تنها کاری که توانستم بکنم این بود که خودم و دیگران را به نیکی ببخشم چون فکر می کنم بیرون کشیدن و دور انداختن آن افکار و عکس العمل های ناهنجار نیاز به متخصص عالی دارد یا سالیان طولانی زمان می برد تا این غده های سرطانی را شناخته و آنها را تبدیل به تجسم خلاق کنم .

    از طرفی خانواده ام که رکن اصلی واقعییت های من هستند بلکه نه خودم بایدحقیقت و واقعیت را بپذیرم باعث عقب گرد و یادآوری صحنه های تلخ زندگی ام می شوند .

    آنها را چگونه می توانم تغییر بدهم که بارها با هر شیوه خواستم افکار منفی و ناامیدکننده را از ذهنشان پاک کنم که تاثیر یک در صد نشان داده .

    من می توانم ذهن حساس خودم را از دختری که دوست داشتم آسوده کنم اما خانواده ام را چطور که هر لحظه پیش روی من هستند؟؟

    مقوله ای هست که می گوید اگر بتوانی خودت را تغییر بدهی و به زیباترین شکل خواست پروردگار بی همتا خلق کنی موفق شده ای انسانی نمونه باشی اما این چیزی نیست در برابر عظمتی که از تغییر دیگران و دعوت به شادی که رسالت همه ما انسانهاست …

    خداوندا مرا یاری ده تا بتوانم با بندگان و یاری کنندگان مهربانت همراه شوم و دستان ایمانم را به سمت تو بلند کرده و با قدرت تمام به اعتمادت ساجدانه شکر و سپاس تو را گویم .

    استاد منتظر راهنمایی های گرانقدر شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      علی ناشناس گفته:
      مدت عضویت: 3895 روز

      من درکت میکنم مجتبی جان

      ولی همین که اهل مطالعه هستی خودش عالیه ، نا امید نشو

      چرخ برهم زنم گر غیر مرادم گردد… من نه انم که زبونی کشم از چرخ فلک

      مطما باش یه روزی به اروزهات میرسی ، به تلاشت ادامه بده

      همه ما همدردیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سیدمحمد لایق گفته:
      مدت عضویت: 2276 روز

      سلام مرتضی عزیز ،کامنت شما مربوط میشه ب۵سال پیش اما من دوست دارم کامنتی روبرای شما بزارم

      اول از همه بهت تبریک میگم که ۵سال پیش در این فرکانس قرارگرفتی و عضو سایت شدی و امیدوارم همچنان ادامه داده باشی

      حقیقت ماجرا این است که ما نمیتوانیم و نیازی هم نیست که کسی بجزخودمان راتغییر دهیم ما فقط میتوانیم خودمان راتغییر دهیم و حقیقت این است که وقتی خودمان راتغییر میدهیم جهان ما تغییر میکنید

      شرایط تغییر میکنند وقتی که ما تغییر میکنیم پس کار درست اینه که تمام تمرکزمون روی تعییر باورهامون باشه تا جهان خودش مابقی کارهارو واسمون انجام بده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    حمیدرضا رابط اسحاقی گفته:
    مدت عضویت: 4017 روز

    سلام…با تشکر از تلاش بی دریغ شما جناب عباس منش و اینکه اینقدر سخاوتمندانه و عاشقانه تلاش میکنید تا کیفیت زندگی همنوعان بهتر بشه…چند وقتی هست که بسته های آموزشی شما رو تهیه کردم و به همراه خانواده شب و روز از آنها استفاده میکنیم…در خانه ما مدام صحبت شما و گفته های شماست.

    اگر ناراحت نمیشوید میخواستم بدونم لوکیشن فیلمبرداری که در آن این کلیپ رو تهیه کردید کجای مازندران هست..؟؟ جای فوق العاده زیبا و آرامش بخشی هست و بمن احساس خیلی خوبی میده…حسن انتخاب شما هم قابل تقدیر هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: