پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1

آیا شما هر چند وقت یکبار درگیر مسائل تکرار شونده هستی؟
بعنوان مثال:
آیا هرچند وقت یکبار رابطه شما به مشکل می خورد و پس از کلی دردسر برای رفع آن موضوع، چند وقت بعد دوباره درگیر همان مسئله از زاویه ی دیگری می شوی؟
آیا هرچند وقت یکبار، درگیر آدمهایی می شوی که به شدت نیاز به توجه شما دارند و مسئولیت حل مسائل آنها به عهده ی شما می افتد؟
آیا هرچند وقت یکبار درگیر هزینه های غیر مترقبه می شوی؟
آیا هرچند وقت یکبار، ورشکست می شوی؟
آیا هر چند وقت یکبار بدهکار می شوی؟
آیا هرچند وقت یکبار شغل خود را از دست می دهی و بیکار می شوی؟
آیا هرچند وقت یکبار درگیر بیماری می شوی؟
این الگوی تکراری از مسائل تکرار شونده یک پیام است که می گوید:
شما درباره آن موضوع باورهای محدودکننده ای داری و آن باورها ذهن شما را به گونه ای برنامه نویسی کرده و شما را در مداری قرار داده که مرتبا از این مشکل به مشکل بعدی برخورد کنی و به این شکل درگیر چرخه ای از مسائل تکرار شونده بمانی.
به این معنا که تا زمانی ریشه ی این مسئله را نشناسی و حل نکنی، همچنان در مدار آن مشکلات می مانی و دوباره درگیر اساس آن مشکل از زاویه ی دیگری می شوی.

برای به شناخت رسیدن درباره منشأ این مسائل تکرار شونده، در این فایل استاد عباس منش سوالاتی طراحی کرده است که به عنوان قدم اول، لازم است به این سوالات فکر کنی و جواب ها را در بخش نظرات این قسمت بنویسی.

زیرا فکر کردن و پاسخ دادن به این سوالات به شما کمک می کند تا بفهمی چه فکر و چه باوری در ذهن شما در حال اجراست که مرتباط شما را درگیر این الگوهای تکرار شونده از مسائل کرده است:


سوال اول:

چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟

بعنوان مثال:

  • وقتی فردی از من انتقاد می کند یا مرا مسخره می کند، به شدت عصبانی می شوم؛ا
  • وقتی شاهد برخورد نامناسب فردی با یک فرد دیگر هستم، به شدت احساساتم درگیر می شود؛
  • وقتی مجبور می شوم که تصمیم بزرگی برای زندگی ام بگیرم بسیار مضطرب و نگران می شوم؛

نکته مهم: برای درک بهتر مفهوم سوال و پاسخ دقیق تر به سوالات، اول فایل صوتی و تصویری را ببینید


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1
    264MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1
    13MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1286 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مونا ترحمی» در این صفحه: 4
  1. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان ارزشمندم

    این کامنت دوم من هست

    تو کامنت اولم اومدم به سوالات پاسخ دادم و با خوندن کامنت های بچه ها یه ایده ای گرفتم

    بیام از الگوهای تکرار شونده مثبت تو زندگیم بنویسم تا به خودم ثابت بشه من در مدار این اتفاقات مثبت هستم و بیام آگاهانه بیشتر و بیشتر روش تمرکز کنم تا از این جنس اتفاقات بیشتر برام رخ بده و باورهام بیشتر تقویت بشه

    اتفاق مشابهی که یه مدت هست همیشه داره برامون تکرار میشه اینه که

    وقتی کاری برای مشتری انجام میدیم یه مبلغی اضافه تر پرداخت میکنه یا بهمون کادو میده

    و میگه این هدیه من به شما

    این الگو بارها و بارها داره برامون تکرار میشه

    اولین بار وقتی این اتفاق افتاد که

    وقتی کار و برای مشتری مون انجام دادیم فرداش با همسرم تماس گرفت و گفت اگه تشریف دارین میخوام براتون یه هدیه بفرستم

    و دیدیم که یکی از دوستانش و فرستاده دو تا پاکت بهمون داد

    تو هر پاکت 500 هزار تومن پول نقد بود و گفت از طرف آقای فلانی گفتن یکی برای خودتون و یکی برای خانومتون

    یعنی انقدر من و همسرم از این اتفاق خوشحال شدیم و انقدر راجبش حرف زدیم که ببین طرف چقدر برامون ارزش قائل شده که یه نفر و فرستاده تا بهمون هدیه بده

    دقیقا اسم هدیه رو آورد

    انقدر ما راجب این موضوع صحبت کردیم انقدر بهش قدرت دادیم انقدر سپاسگزاری کردیم

    الان میتونم بگم تقریبا هر مشتری که براش کار انجام میدیم بدون اینکه ما کار اضافه ای براش انجام بدیم بهمون یه مبلغی اضافه تر میده یا بهمون هدیه میده

    یا چند وقت پیش مشتری یه ظرف پذیرایی چوبی بهمون هدیه داد

    یا یه مشتری به همسرم یه عینک دودی اصل مارک جورجیو آرمانی هدیه داد

    یعنی ما قبلا این باور و میساختیم که مشتری هامون خوش حساب باشن چون قبلا نبودن

    الان نه تنها خوش حسابن بلکه خودشون میگن دوست داریم بهتون هدیه بدیم به عنوان تشکر

    الگوی بعدی که همیشه داره برام تکرار میشه

    وقتی اسنپ میگیرم راننده ها هم خیلی خوش اخلاقن هم هم فرکانسی خودمون هستن

    و خیلی وقتا شده طرف از بچه های سایت بوده

    قبلا همیشه راننده ها غر میزدن و از مشکلات و گرونی میگفتن

    الان خیلی خیلی کم شاید میتونم بگم اصلا این چند وقته راننده بداخلاق یا کسی که غر بزنه و شاکی باشه باهاش برخورد نکردم اتفاقا طرف هم فرکانس خودم بوده

    الگوی بعدی که مدام داره تکرار میشه اینه که تعداد افرادی که توسط ما به سایت استاد هدایت میشن هرروز داره بیشتر میشه

    من و همسرم نزدیک 4 ساله عضو سایت هستیم و طبق گفته استاد سعی کردیم راجب این مسائل با کسی صحبت کنیم و نخوایم کسی و تغییر بدیم و تمرکزمون و بزاریم رو خودمون

    ولی تقریبا از عید تا الان دارم میبینم که افراد خودشون دارن تحت تاثیر ما قرار میگیرن

    خودشون میپرسن میگن چطوری انقدر حالتون خوبه ؟

    یا اصلا بحث یه جوری پیش میره میفهمن ما از شاگردان استاد هستیم و مشتاقانه میان تو سایت ثبت نام میکنن

    این الگو مدام داره تکرار میشه

    دوستانمون دارن هدایت میشن به سایت

    این نشون میده ما تغییر بنیادین کردیم

    چون این الگو اصلا نبود که کسی از سمت ما هدایت بشه به سایت ولی الان انقدر تغییر کردیم که افراد میفهمن و میان میپرسن و میبینن این تغییر و

    و چون میبینن ما تغییر کردیم و نتیجه گرفتیم راحت میان تو سایت بدون مقاومت

    استاد عاشقتونم

    الگوی بعدی اینه که هرروز دارم توسط افراد مختلف تحسین میشم

    یعنی افراد به کلام میارن که چقدر زیبایی چقدر انرژیت خوبه چقدر رابطه ات با همسرت خوبه

    و……

    استاد میدونین ما تازه اسباب کشی کردیم

    یعنی همسایه هامون عاشقمون شدن

    باورم نمیشه تو این مدت کم انقدر زود باهم دوست شدیم

    همش دارن تحسینمون میکنن میگن چقدر انرژی تون خوبه چقدر خوشحالیم اومدین تو این ساختمون

    کلا این الگو داره خیلی خیلی برام تکرار میشه آدم هایی که باهاشون برخورد میکنن هم فرکانس خودم هستن و تعجبی هم نداره چون قانون اینه

    من در مدار درستم و آدم های هم مدار خودم و جذب میکنم

    الگوی بعدی اینه که پول خیلی راحت و آسان داره میاد سمت من

    مشتری هایی که چند سال ازشون خبری نبود و من خودم و میکشتم بیا حسابت و واریز کن بیا کارت و پیگیری کن و نمیومدن

    خودشون پیداشون میشه خودشون پولشون و واریز میکنن

    اصلا بعضی ها رو من یادم رفته بود

    یه مشتری بود چند سال کاراش آماده بود پیگیری نمیکرد و یه مبلغی هم بدهکار بود

    من هرسری بهش میگفتم انقدر حسابتون مونده واریز کنید تا کار و ارسال کنم میگفت نه شما اشتباه میکنید من بدهکار نیستم

    بهش فاکتور نشون میدادم میگفت نه اشتباه کردین شما و اصلا تو کتش نمیرفت

    دیروز بعد از سه سال زنگ زده و ذهنم گفت الان باز میخواد همون روند و همون صحبت ها تکرار بشه

    ولی یه لحظه گفتم نه و تو ذهنم ساختم الان همون چیزی و که من میگم قبول میکنه

    بهش گفتم عزیز من شما انقدر حسابتون مونده اگه میخوای فاکتور هم بفرستم

    گفت نه این چه حرفیه نیازی به فاکتور نیست حرف شما درسته ببخشید تا الان هم من اشتباه میکردم شماره کارت بدین همین الان براتون واریز میکنم

    این الگو خیلی داره تکرار میشه که راحت پول میاد تو حسابم یعنی کار فیزیکی خیلی کم انجام میدم ولی سود کارم عالیه

    این اتفاق و این روند هم دقیقا از سال جدید شروع شده برام

    این داره بهم ثابت میکنه پول درآوردن آسان ترین کار دنیاست

    الگوی دیگه ای که داره تکرار میشه

    مشتری ها خیلی راحت دارن جذب میشن

    یعنی اصلا نیازی نیست ما وقت بزاریم کار و توضیح بدیم به مشتری

    مثلا یه نفر دیگه مارو معرفی کرده خودش کلی تعریف کرده خودش گفته برو پیششون خیالت راحت باشه و طرف میگه اصلا نمیخوام کار ببینم و با اطمینان کامل میاد پیشمون

    و اصلا ما تایم نمیزاریم مشتری رو راضی کنیم طرف از قبل اوکی شده و با اطمینان میاد

    خیلی خیلی موارد دیگه ای هم هست ولی این موارد تو ذهنم بود و نوشتم

    استاد جون راستی اینم بهتون بگم امروز داشتم با دوست خوبم عاطفه نوری عزیز صحبت میکردم و بهش گفتم من هرکی از دوستانم رو میبینم داره دوره کشف قوانین رو میخره خدارو شکر

    بهم گفت مونا فکر کنم استاد با هر دم و بازدمش پول میاد تو حسابش

    گفتم چه باور قشنگی منم بیام بسازم

    دوست دارم با هر دم و بازدمم پول به حسابم واریز بشه

    استاد و خانوم شایسته عاشقتونم

    یه جوابی که همین الان خدا هدایتم کرد و به ذهنم اومد در رابطه با این سوال که چه زمانی احساسات منفی من برانگیخته میشه ؟

    زمانی که احساس پوچی و بی ارزشی میکنم

    زمانی که احساس کنم هدفی تو زندگیم ندارم

    زمانی که احساس میکنم راکد موندم و حرکت نمیکنم

    وقتی این احساس میاد سراغم وقتی ذهنم اینطوری نجوا میکنه که تو مفید نیستی تو بی هدف شدی

    خیلی احساسم بد میشه و کنترل ذهنم سخت میشه

    خدایا شکرت که بهم آگاهی میدی تا بیام بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی

    سلام به همه دوستان خوبم که ازشون کلی درس یاد میگیرم

    استاد و خانوم شایسته عزیز ازتون سپاسگزارم که کیفیت فایل های دانلودی انقدر عالیه

    ازتون سپاسگزارم که فایل ها رو با فاصله قرار میدین چون ما فرصت میکنیم آگاهی های فایل و درک کنیم و بهشون فکر کنیم

    و بیایم کامنت بزاریم و بتونیم کامنت های بچه ها رو بخونیم

    استاد دوست دارم این موضوع رو هم بهتون بگم که با همون دو تا فایل

    چرا با وجود تلاش فراوان به خواسته هایم نرسیدم و خوندن کامنت های بینظیر دوستانم

    من تونستم یه سری از ترمز هام رو پیدا کنم و بیام باورهای مناسب دربارشون بسازم و همش با خودم تکرار کنم

    و بیام آگاهانه تر رو خودم کار کنم

    و خدا رو شکر میکنم که چند روز به من فرصت داد که تنها باشم و از این تنهایی و خلوت خودم استفاده کنم و بیام ترمزهام رو پیدا کنم

    از همون لحظه که ترمزهام و باورهای اشتباهم رو پیدا کردم

    جهان برام نشانه ها رو فرستاد و واکنش نشان داد

    یکی از ترمزهام که تو کامنت های قبلیم نوشتم

    احساس عدم لیاقت بود

    از همون موقع که این ترمز و پیداش کردم و دارم روش کار میکنم

    جدا از اینکه همش دارم تحسین میشم توسط افراد مختلف و اونا با تایید و تحسینشون بهم احساس ارزشمندی میدن

    موجودی حسابم در عرض چند روز 40 برابر بیشتر شده و پول هرروز آسان تر و راحت تر میاد سمت من

    چون من این پاشنه آشیل رو داشتم

    که من توانایی ثروت ساختن ندارم و من همیشه باید وابسته به همسرم باشم

    اصلا یه اتفاقاتی داره میفته که جهان داره بهم ثابت میکنه من ارزشمند هستم

    و جهان داره بهم نشانه میده که

    من هم توانایی پول ساختن دارم

    البته که منم این چند وقته دارم رو خودم کار میکنم

    مثلا یکی از کارها این بود که بر ترسم غلبه کنم و در نبود همسرم برم کار و انجام بدم

    کارهایی که همیشه مسئولیتش با همسرم بوده و الان در نبود همسرم من بتونم انجام بدم

    و نزاشتم ذهنم اذیتم کنه و بگه نمیتونی

    نزاشتم بهم استرس وارد کنه

    گفتم میتونم و انجامش میدم من تنها نیستم و خداوند همراه منه و هدایتم میکنه

    رفتم کار و انجام دادم

    وقتی کار تموم شد

    اولا که مشتری مون کلییی تشکر کرد و گفت حتما شما رو به همه معرفی میکنیم

    و یه مبلغی بیشتر پرداخت کرد به عنوان تشکر با اینکه ما حسابی نداشتیم با هم و از قبل تسویه حساب کرده بود

    اصلا همینکه طرف بدهکار نیست ولی میاد با عشق یه مبلغی اضافه پرداخت میکنه یعنی کار من ارزشمند بوده دیگه

    و چقدر همسرم سپاسگزاری کرد ازم و تحسینم کرد

    و هم اینکه وقتی من عزت نفسم و نشون دادم همسرم هم راحت تر تونست بهم اعتماد کنه

    و گفتم خیالت راحت همه چیز عالی پیش میره همسرم هم خیالش راحت بود و حتی یه بارم بهم زنگ نزد بپرسه

    اوضاع خوبه ؟ و تونست بره به کار خودش برسه

    و بهم گفت میدونستم همه چیز خوب پیش میره و خیالم راحت بود

    در صورتی که پارسال تو همین موقعیت مشابه قرار گرفتم ولی نتونستم به ترسم غلبه کنم

    و راجب این سوال که

    چه الگویی تو زندگیت داره تکرار میشه ؟

    اگه قبلا بود خیلی خیلی موارد زیادی رو مینوشتم

    تو همه زمینه ها مخصوصا روابط

    ولی واقعا از وقتی دارم با استاد کار میکنم یه سری الگوها دیگه تکرار نمیشه

    مثل بحث های شدید با همسرم که هرچند وقت یک بار بود و به قول استاد منم فکرمیکردم عیب نداره دعوا نمک زندگیه

    بعدشم قهر کنم و گریه کنم و احساس قربانی داشته باشم

    ولی با دوره عشق و مودت در روابط من یه آدم دیگه ای شدم و خیلی تغییر کردم و الان مدت هاست که همیشه رابطه مون عالی بوده و هرروز داره عالی تر میشه

    من از اون شخصیت دختر لوس و بی اعتماد به نفس که اصلا با خودش در صلح نبود اومدم بیرون

    و انقدر رابطه مون عالی شده که یادم نمیاد آخرین بار کی بوده که با همسرم بحث کرده باشم

    یا مثلا هر چند وقت یکبار برای خانواده من یا همسرم یه مشکلی پیش میومد و مجبور بودیم درگیر حل مسائل اونا باشیم و این موضوع هم درست کردم و دیگه تکرار نشد خدارو شکر

    اینم پاشنه آشیلم بود که خیلی روش کار کردم و بازم باید کار کنم که برای کاری که به من مربوط نیست

    خودم و نندازم وسط

    خیلی مسائل دیگه بود که حل شده و به لطف الله و آموزشهای استاد دیگه تکرار نمیشه

    ولی اون چیزی که هنوز مشکل منه و داره تو زندگیم تکرار میشه اینه که

    یه مدت درآمدم خوب میشه و حسابم پر میشه و دوباره خالی میشه دوباره درآمدم کم میشه

    این الگو هر چند وقت یکبار داره تکرار میشه برای من

    و تو کامنت قبلیم گفتم که همین احساس عدم لیاقت یکی از ترمزهایی بود که باعث میشد پول با من دوست نباشه

    و اینم میدونم خیلی چیزای دیگه هست باید درست بشه تا پازل کامل بشه

    سوال دوم

    چه اتفاقی شدید ترین احساسات شما را برانگیخته میکند؟

    در رابطه با این سوال هم اگه قبلا بود کلی مینوشتم

    مثل اینکه کسی مسخره ام کنه

    یا همسرم ازم کوچک ترین انتقادی کنه

    یا کسی ازم انتقاد کنه

    اگه کسی از همسرم انتقاد کنه و…………..

    و خیلی خیلی موارد زیاد که با کوچک ترین مسئله ای من واکنش نشون میدادم

    ولی واقعا اینا هم در من حل شده و این موارد احساسات منفی من رو برانگیخته نمیکنن

    چون من هر لحظه سعی میکنم با خودم در صلح باشم

    اتفاقا همین چند روز پیش دقیقا توسط یه نفر که انتظار نداشتم مسخره شدم

    که بهم گفت چقدر لاغری و…. دقیقا با حالت مسخره کردن

    اونم توسط کسی که ازش انتظار نداشتم

    ولی واقعا برام مهم نبود و لبخند زدم و جوابی ندادم

    و به خودم گفتم مهم اینه خودم خودم و دوست دارم

    به خودم گفتم اینجا باید نشون بدی تغییر کردی

    اینجا باید نشون بدی که با خودت در صلح هستی

    آیا میتونی احساسات و کنترل کنی ؟ آیا میتونی راجبش با همسرت حرف نزنی؟

    آیا میتونی بگی اشکال نداره فلان موقع هم این آدم تحسینم کرده ؟

    و اون روز فهمیدم من خیلی تغییر کردم اگه قبلا بود حتما بهم میریختم

    حتما ناراحت میشدم عصبانی میشدم

    ولی واقعا این تو ذهنم بود که خوب لاغر باشم مگه مهمه ؟ مهم اینه خودم اینطوری دوست دارم

    من واقعا آدمی بودم اگه مشتری مثلا میگفت کارم این ایراد و داره هم خودم ناراحت میشدم و اعتماد به نفسم و از دست میدادم و هم از دست مشتری عصبانی میشدم وبا مشتری بحثم میشد

    ولی از استاد یاد گرفتم اگه الان انتقادی هم میشه میگم این یه مسئله هست باید حلش کنم

    شاید کار من ایراد داره باید درستش کنم تا پیشرفت کنم

    از مسائل فرار نکنم

    وقتی فکر کردم دیدم ولی هنوز یه سری مسائل هست که احساسات منفی من و برانگیخته میکنه

    یکی اینکه برای کسانی که دوستشون دارم یه مسئله ای پیش میاد

    خیلی ناراحت میشم یا همش میخوام یه کاری براشون کنم

    البته تو این مورد هم بهتر شدم چون الان یه مثال یادم اومد

    چند روز پیش یکی از عزیزان من بهم زنگ زد و یه مشکل مالی براش پیش اومده بود و واقعا از دست من کمکی برنمیومد فقط بهش گفتم خدا بزرگه درست میشه

    و بعدش هم اصلا یادم رفت دیگه بهش زنگ بزنم ببینم چی شد

    اگه قبلا بود یا میخواستم یه جوری مشکلش رو حل کنم یا اگه نمیتونستم صد بار میگفتم ببخشید کاری از دست من برنمیاد

    بعدش هم صد بار بهش زنگ بزنم که اون بفهمه من حواسم بهش هست

    ولی همین الان یادم افتاد که من اصلا یادم رفت دیگه به اون طرف زنگ هم بزنم

    این نشون میده من دارم تغییر میکنم

    یکی دیگه از موارد هم اینه که اگه یکی از نزدیکانم ازم یه درخواستی کنه و من نتونم انجام بدم یا اصلا آگاهانه بگم نه

    خیلی ذهنم درگیر میشه

    خیلی همش میگم الان چه فکری راجب من میکنه ؟

    و نمیتونم ذهنم و کنترل کنم و در نتیجه میرم تو احساس بد

    حالا الگوی تکرار شونده برای من بحث درآمدم بود و برانگیخته شدن احساس بدم در زمینه روابط بود

    و میدونم اینا بهم ارتباط داره

    میدونم برای رسیدن به موفقیت مالی من باید همه چیز و درست کرده باشم

    به قول استاد باید همه تیکه های پازل رو بچینم تا پازل کامل بشه و جایزه رو بگیرم

    استاد جان ازت سپاسگزارم

    خدا هدایتم کنه و بهم آگاهی بده بازم بیام بنویسم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به نازیلای عزیزم

    ممنون برای کامنتی که نوشتی

    نازیلا جان دقیقا این مشکل که نوشتی مشکل من و همسرم هم بود

    واقعا اذیت میشدیم از اینکه هرروز اطرافیانمون میگفتن چرا بچه دار نمیشین

    یعنی کاملا میفهمم چی میگی چون برای ما هم بود

    و من مثل شما عصبانی میشدم همش با خودم گفت و گوی درونی داشتم همش با همسرم راجبش حرف میزدیم

    مخصوصا وقتی میگفتن حتما مشکل دارین که بچه دار نمیشین

    ما هم دقیقا 7 ساله ازدواج کردیم و فعلا دوست نداریم بچه دار بشیم ولی خوب حرفهای جامعه و باورهای محدودشون هست

    کاری که من کردم اولا سعی کردم تمرکزم رو از رو این موضوع بردارم

    چون هرچی بیشتر حرص میخوردم بیشتر دربارش حرف میزدم و بیشتر میخواستم اونا رو قانع کنم که بابا خودمون الان دوست نداریم

    اوضاع بدتر میشد

    به قول استاد جان با هرچه بجنگی اونو ماندگار تر میکنی

    سعی کردم با خودم گفت و گوی درونی نداشته باشم و همچنین آگاهانه با همسرم راجبش حرف نزنیم

    سعی کردم تمرکزم رو بزارم رو کارم

    سعی کردم این باور و بسازم که حرف دیگران برام مهم نباشه

    بزار فکر کنن من مشکل دارم

    من که خودم میدونم مشکلی ندارم همین کافیه و واقعا اومدم تمرکزم رو گذاشتم رو کارم

    اتفاقی که افتاد ما هدایت شدیم به جایی که محل زندگیمون از اطرافیانمون دور شد

    دیگه خیلی کم همدیگه رو میبینیم

    و حتی وقتی میبینمشون دیگه خیلی صحبتی راجب بچه نمیشه

    یه روز از خودم پرسیدم چرا این روند داره همیشه تکرار میشه ؟ چرا انقدر اصرار میکنن برای بچه دار شدن؟ چرا این مسئله داره حال منوم بد میکنه ؟

    جواب مشخص بود چون من داشتم روش تمرکز میکردم و بهش قدرت میدادم

    چون وقتی اونا میگفتن منم احساس قربانی بودن میگرفتم

    و اومدم رو این اصل تمرکز کردم که من نمیتونم کسی رو تغییر بدم

    من تسلطی رو رفتار اونا ندارم

    ولی رو خودم تسلط دارم

    میتونم ذهنم و کنترل کنم میتونم راجبش حرف نزنم میتونم بهش قدرت ندم

    میتونم با خودم به صلح برسم و حرف دیگران برام مهم نباشه

    میتونم به جای اینکه با خودم گفتگوی درونی درباره این موضوع داشته باشم بیام گفتگوی درونی داشته باشم راجب خواسته هام

    عاشقتم عزیزم

    در پناه الله یکتا در کنار عزیزانت همیشه در بهترین حال باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام سعیده جان

    چقدر خوشحال شدم دوره عشق و مودت رو خریدی

    اولش وقتی داشتم کامنتت رو میخوندم

    گفتم راه حل دوره عشق و مودت هست

    بعد دیدم خودت نوشتی دوره رو خریدی خوشحال شدم

    بهت تبریک میگم

    منتظر اتفاقات قشنگ و تجربه های عالی در روابط باش

    از همه مهم تر اینه که با خودت به صلح میرسی و این خیلی زیباست

    این به صلح رسیدن با خود بهترین تجربه دنیاست

    و وقتی من با خودم در صلح باشم همه جهان با من هماهنگ میشن

    اصلا من با دوره عشق و مودت دیدم چقدر ایراد و ترمز تو روابط دارم که همینا نمیزاره من از نظر مالی پیشرفت کنم و باید اول این مسائل تو زندگی من حل میشد

    خیلی برات خوشحالم عزیزم حتما که خبرهای خوب ازت میشنویم

    در پناه خدا باشی عزیز دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: