پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1 - صفحه 86 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-25 09:26:272024-02-14 06:20:18پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ،من توی روابط با جنس مخالف یک الگو تکرار شونده همیشه دارم ،و وقتی این الگو هر بار تو زندگی من تکرار میشه به شدت ناراحت میشم و گریه میکنم
من 25 سالمه از وقتی به درک و شناخت جنس مخالف رسیدم ،با هر کسی که خواستم آشنا بشم
اون رابطه هیچ سر انجامی نداره و خیلی زود تموم میشه
من با هر کسی که تا الان آشنا شدم از من رابطه جنسی خواستن در صورتی که این مسئله کاملا بر خلاف خواسته قلبی من هست و من دوست دارم یه رابطه سالم و هدفمند رو تجربه کنم نه رابطه ای که پر از حوس و حس های زود گذره
من از این بابت عمیقا خیلی ناراحتم ،خواهش میکنم به من کمک کنید و راهنمایی کنید .
سلام این بخاطر کمبود عزت نفس و عدم احساس لیاقت و باورهای گذشته و نگاهت به مردهاست و باید یهمدت هیچ تصمیمی برای ارتباط بادیگران نگیرید و فقط روی خودتون کار کنید و بهتره تو بخش عقل کل سوالتونا دوباره مطرح کنید جواب لازم را میکیرید
درود بر شما استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
در پاسخ به تمرین اول:
احساس اینکه دیگران به من بیتوجه باشند مرا ناراحت و رنجور میکنه. اصلا دوست ندارم وقتی دارم صحبت میکنم دیگران به حرفهای من بیتوجه باشند. یادم میاد که پدر و مادرم هم از بچگی به من میگفتند که تو( یعنی من) دوست داری وقتی حرف میزنی، دیگران به دهنت نگاه کنند.
– شاید دوست دارم که مورد توجه قرار بگیرم.
– شاید اینجوری فکر میکنم که مرکز توجه هستم و اینجوری احساس مهم بودن پیدا میکنم.
البته خوبه که کسی مورد توجه دیگران باشه ولی به نظرم این مسئله باید بهطور طبیعی انجام بشه و شخص باید خودش چیزی را برای ارائه داشته باشه و اگر اینجوری باشه، خوب انجام میشه و دیگران بهش توجه میکنند. من فکر میکنم که در بسیاری از موارد خودم کاری میکنم که دیگران بهم توجه کنند و دوست دارم بعد خاطر اینکه انگار چیزی کم دارم، میخوام که اینجوری باشه. یادم میاد که از بچگی دوست داشتم دور و برم شلوغ باشه و شاید اینجوری احساس امنیت پیدا میکردم. البته خدا را سپاس که امروزه این احساس داره جای خودش را به خواست تنهایی میده و این نه به این خاطره که دوستی ندارم، بلکه دوستای زیادی دارم ولی دلم میخواد که بیشتر وقتا تنها باشم.
به هر حال، اون خواست توجه به نظرم از کمبود عزت نفس میاد. وقتی من نفسم دارای عزت بالایی باشه، یعنی نفس قدرتمندی داشته باشم، دیگه نباید برام مهم باشه که چی میشه و دیگران بهم توجه میکنند یا نه! من باید کاری که از نظر خودم درسته را انجام بدم نه کاری که سبب جلب نظر دیگران بشه! حالا میخواد دیگران خوششان بیاید و میخواد بدشان بیاد.
یکی دیگه از الگوهای تکرار شونده یک من، دعواهایی است که بین من و همسرم اتفاق میافته. وقتی خوب نگاه میکنم میبینم که درواقع وقتی دنیای من آیینهی تمام نمای من است، پس این منم که یا همون ایرادها را دارم و به خاطر خودخواهی آنها را نمیبینم و یا اینکه به دلایلی اونا را جذب کردهام. مثلاً متوجه شدم که من آدم ایرادگیری هستم و در وحلهی اول ایراد یک انسان و یک چیز نظرم را جلب میکنه و به قولی نیمهی پر لیوان را نمیبینم و این از یک دید آرمانی و تمامیت طلبی و کامل و کمالگرایی من است که فکر میکنم همه چیز باید همیشه درست و کامل باشه و من هیچ نباید اونا را درست کنم و نقشی ندارم و همه چیز را آماده و حاضر میخوام که اینم احتمالا از حس ناتوانی در ساختن و نداشتن تجربه در ساختن چیزها و افراد پیش میاد. باید تمرین کنم تا بدانم که:
1. من خودم آدم کاملی نیستم و هیچ کس دیگری هم آدم کاملی نیست و اصلا هیچ کس و هیچ چیز کاملی در دنیا نیست و در بهترین حالت همه چیز در حال تکامل و پیشرفت و رشد هستند. بنابراین، باید درک کنم که نقص، خود عامل پیشرفت من و دیگران هست و خدای یگانه و تنها فرمانروای جهانیان را برای وجود این نقصها سپاسگزاری کنم که همین نقصها و کمبودها سبب پیشرفت و تعالی میشوند و اگر چیزی بدون کاستی باشه، خوب دیگه در این دنیا ماموریتی ندارن و کارش به پایان میرسه. خدا را شکر که البته در این چند وقته بهتر از پیش شدم. هم دعواهای بین من و همسرم کمتر شده و هم عمق اونا کمتر شده و هم اینکه من هم کمتر این مسئله را جدی میگیرم.
یکی دیگه از الگوهای تکرار شونده من اینه که چیزها را گم میکنم. البتهها خدا را شکر خیلی بهتر شدم. قدیما که خیلی وضعم بد بود و امکان نداشت که روزی پیش بیاد که این مسئله چند بار اتفاق نیفته و گاهی چنان بد بود مثلاً من اتومبیلم را گم میکردم و یادم نمیآمد که کجا گذاشتمش. در بیشتر موارد هم که چیزی را گم میکردم و میکنم، پیش از اینکه به خدا متوصل بشن و از ایشان برای پیدا کردنش یاری بگیرم، گناه را به گردن دیگران میاندازم. خوب خدا را شکر الان که خیلی بهتر شدم و حتا کمتر گناه را به کردن دیگران میاندازم ولی، این امر را نشانهی توکل ضعیفم و البته برخی از مواد غذایی میدانم که وقتی کربوهیدرات در رژیم غذایی بیشتر شود، فراموشی را افزایش میدهد.
یک الگوی تکرار شونده دیگر من هم این است که وقتی به یک مسئله برمیخورم، توان حل آنرا ندارم و یا بهتر بگویم توان حل مسئلهی من کم است. البته این مهارتی است که باید بیاموزم.
در بیشتر موارد به جای حل مسئله، از آن فرا میکنم که نشان از ضعف عزت نفس و البته باورهای محدود کننده من از خودم در توانایی حل مسائل میآید.
یک الگوی تکرار شونده دیگر من هم، این است که، از بیان ایرادهایم توسط دیگران ناراحت میشوم، بهویژه اگر آن فرد همسرم باشد.
فکر میکنم همهی اینها ریشه در باورهای نادرست و ضعف عزت نفس من داشته باشند.
خدایا پروردگارا سپاس که اینها را بیان کردم و از درگاه پر مهرت درخواست میکنم که مرا کمک کنی تا این مسائل را در زندگیام شناسایی کرده و پیوسته مرا در حل بیشتر و بیشتر آنها هدایت و راهبری کنی!!! خدایا هیچ مسئلهای بدون هدایت شما حل نمیشود و من از خودم هیچ ندارم و نمیدانم. خدایا پروردگارا سپاس بیکران دارم که مرا در مسیر هدایت قرار دادهایم.
استاد بزرگوارم و بانو شایستهی عزیز از شما و همهی همراهان برای اینکه دست خدا شدهاید برای هدایت من، سپاسگزارم!
ارادتمند شما
به نام خدای مهربونم
سلام به همه دوستان عزیزم
مدت خیلی زیادی هست که درگیر اتفاقات تکرار شونده میشم.و وقتی یاد این سلسله فایل های استاد افتادم گفتم باید برم روشون کار کنم.و یادم میرفت مدام
تا اینکه نشانه روزم شد یکی از فایل ها و گفتم باید از اول شروع کنم و باور های مخربو پیدا کنم
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟
یکی از این شرایط همین الان هست که من هر وقت میخوان روی خودم کار کنم چه از لحاظ مثبت یا چه از لحاظ منفی
یعنی مواقعی که با خودم تنها میشم و خودم رو کنکاش میکنم و میخوام با خودم تنها باشم میترسم و استرس میگیرم ولی سعی میکنم بهش توجه نکنم و ادامه بدم و از خداوند بزرگمم کمک میخوام تو این راه
یکی دیگه وقتی بی توجهی از سمت پارتنرم و فرد مورد علاقم میبینم.یا دوستام و کسایی که بهم نزدیکن
یا کارفرمایی که همش باهام خوب برخورد کرده.کلا کسایی که باهام خوب برخورد میکنن اگه ازشون بی محلی یا بی توجهی کوچیکی ببینم خیلی نگران میشم و فکر میکنم کار اشتباهی کردم
با این که نکردم.یا فکر میکنم دوست داشتنی نیستم
و این به اعتماد به نفسم و احساس لیاقتم برمیگرده
وقتی که تو یه موقعیت بزرگ تصمیم گیری قرار میگیرم
برای کار جدید.زبان جدید.شروع یه راه جدید
همیشه میگم اینده برام ترسناکه چون قابل پیش بینی نیست و نمیدونم باید چه واکنشی نشون بدم
ینی میترسم اتفاقات بد بیفته و من ندونم باید چیکار کنم
از تنها موندن هم بدم میاد.و حس دلسوزی برای خودم دارم اون موقه و کلی ناراحت میشم که بعضی مواقع بقیه رو میبینم همه دور و ورشون هستن تو شرایط سخت یا اسون
ولی موقعایی که من دوست دارم اطرافیانم و عزیز ترینام باشن کسی پیشم نیست و این احساس بدی بهم میده
ترس از دست دادن عزیزامو دارم و دلهره میگیرم با فکر کردن به این ترسه
چند مورد تکرارو عینه شناختم
یکی فاصله بین من و پارتنرمه که یه مدت مثلا 2 3 ماهه خییییلی خوبیم و خیلییی خوش میگذره بهمون و بعد به مدت مثلا تقرببا 1 ماه همه چی بهم میریزه فاصله میگیریم
و من علت و منشاشو پیدا نکردم و نمیدونم ولی میدونم مرتبا تکرار میشه بینمون و خیلی دوست دارم که حلش کنم
ولی نمیدونم چطور.چون من در رابطه با فرد مورد علاقم خیلی چیز های دل خواهمو به عینه دیدم که ساختم و لذت بردیم با هم
ولی چیزای بدشو و الگو های تکرار شونده رو نمیدونم چجوری میسازم و باور مخربم نمیدونم چیه
فکر میکنم یکیش ترس از دست دادن باشه و اعتماد به نفس نداشتن و احساس لیاقت نداشتنم
چون من باور خیانت دارم در پس ذهنم به واسطه چیز هایی که دیدم و شنیدم و این ترس در پس ذهن من هست
و به حس و تجربش نزدیک شدم و میخوام دور شم و این باورو بسازم که من ارزشمندم و لایق این هستم که فرد مورد علاقه من به من وفاداره و عشقی که من دارم دو طرفه هست و نسبت به همدیگه متعهدیم
یکی دیگه مریض شدنمه
من قبلا خیلی دکتر میرفتم و از یه جا به بعد تصمیم گرفتم دیگه دکتر نرم و باور سلامتی رو تو ذهنم بهتر و بهتر کردم
ولی باز هم در حد سرما خوردگی که چند روز از کار و زندگی میفتم بعد چند ماه برام تکرار میشه و مسیرم به دکتر میخوره
و یکی دیگه محل کارمه که اتفاقای تقریبا مشابهی تو هر کاری که عوض میکنم میبینم
مثلا این که من خیلی خوب کار میکنم و کارم دیده نمیشه ولی کسی که کمتر کار میکنه و کارش خوب نیست خیلی خوب دیده میشه و قدر دانی میشه ازش
و اینم الان یادم اومد من همیشه دوست دارم قدردانی و توجه نسبت به خودم ببینم بابت کارهایی که انجام میدم که هم حس خوب به خودم بدم هم به بقیه ولی اگه قدر دانی رو نبینم اذیت میشم
و وابستگی در رابطه عاشقانم هم برام اذیت کنندست
بعضی مواقع هم تو یک سیر یکنواخت طی میکنم و مثلا یهو اون پیشرفت رو به بالا رو ندارم و اینجور مواقع گیر میکنم و استرس میگیرم که الان باید چیکار کنم
مثلا درامدم یه حد ثابتی رسیده و بالاتر نمیره
میدونم تکامله و صبر
ولی میخوام این تکاملو جوری طی کنم که رو به بالا باشه ولی راهشو نمیدونم
و وقتی هم که ترس و استرس به سراغم میاد جلوی گرفتن الهامات و احساس خوب رو میگیره
به عبارتی کنترل استرس و ترس و اضطرابم برام سخته و وقتی که میخوام کنترلش کنم انگار بد تر میشه
خدایا برای درست کردن و تصحیح ترمز هام ازت کمک میخوام
خوشحالم که بالاخره تونستم به زبون بیارمشون و بنویسمشون و باهاشون رو به رو بشم
دوستون دارم
خدایا شکرت
سلام و درود
چه چیز هایی قویترین احساسات رو در من بوجود میآورم؟
وقتی که توی جمع ازم انتقاد میشود به شدت احساس نفرت میشم
من وقتی ببینم کسی به کسی ظلم میکند به شده خشمگین میشوم
من در هنگام کمک کردن به اطرافیانم به شدت احساس خوبی دارم
من زمانی که به مشکلات سخت. در زندگی ام می آید ناآرام میشدم اما از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم الان بهترم
از مشکلات اطرافیاتم ناراحت میشوم
من از فکر از دست دادن بعضی چیز ها در آینده میترسم
با سلام خدمت استاد عباس منش
الگوی های تکرار شونده من که به ذهنم میرسه
دیر رسیدن به قرارهایم
قول دادن و عمل نکردن
که این مورد از وقتی عضو سایت شدم کمتر و کمتر شده اما هنوز کمی تکرار میشه
رفتارهای غیر متعارف
و چیزهایی که احساساتم باهاش شدت میگیره
بی احترامی
وقتی کسی بهم بی احترامی میکنه هم از کوره در میرم و عصبانی میشم
وقتی کسی بهم دروغ میگه عصبانی میشم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام
یکی از الگو های تکراری زندگی من جذب افرادی هست که کمبود محبت شدید دارن.ادم های هستن که خیلی عصبی هستن افرادی که با کوچیکترین مسائل و کوچیکترین حرفی به شدت بحث دعوا بینمون رخ می دهد.افرادی که کلا رفتارهای مثل بحث مرافه دوست دارن عصبی خیلی عصبی هستن استرس شدید دارن.یا ادم هایی هستن که کودکی خیلی سختی گذروندن و روابط خیلی بدی با خانوادشون دارن.اهل بحث دعوا هستن بد دهن هستن. کفر میگن کلا لات لوتن .کلا نیاز به ترحم خیلی زیاد دارن.ادم هستن که احساس کافی ندارن من بهشون محبت خیلی زیاد باید کنم و اونا نه. من حرفشون باید گوش بدهمکلا ادم هایی جذب می کنم که شخصیت بی احساسی دارند .کلی مشکل مالی روحی روانی دارند و من باید دائم بهشون خوبی کنم .من بهشون محبت باید کنم.
کلا 99 درصد ادم های اطرافم از دوست رفیق پارتنر و بقیه همیشه من باید کمکشون کنم .
من دائم جذب می کنم استاد ادم هایی که به شدت عصبی هستن به شدتا .اصلا محبت نمی فهمن .زورگون
کلا افرادی جذب می کنم 1بی پولن 2 به شدت عصبی هستن و پرخاشگرن 3 اهل مشروب و قلیونن 4عواطف ندارن 5اصلا منطقی نیستن و نمیشه از در منطق باهاش وارد حرف شد6احتیاج به محبت و توحه دارن 7اهل دعوان
و علتش نمی دانم چیه.
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟
1_وفتی استاد دیگران با من شوخی می کنن خیلی حالم بد میشه و شدیدترین احساسات به وجود میاد
2_وقنی بقیه همش انتقاد می کنن ازم خیلی ناراحت عصبی میشم
3_وقتی خانوادم دیگران بیشتر از من دوست دارن
امیدوارم استاد هدایت بشم به ترمزی که این جذب افراد پرخاشگر که من ازار می دهن بفهمم از کجاست
4_وقتی دیگران خیلی تو همه چیز از من سرتر باشن.
5_وقتی تو یک جمع من تحویل نگیرن و به بقیه خیلی توجه کنن
6_وقتی تمام کارها فقط سر من ریخته شود
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
این فایل نشانه الله مهربان بود
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
درموردالگوهای تکرارشونده من درزمینه کسبوکارم هرچندوقت یک بارمحل کارم روعوض میکنم یاشغلم رووثبات شغلی ندارم وهمین امشب نشستم ونوشتم درموردکارم که واقعابایدچکارکنم
هرچندوقت یک بارادم هایی توزندگی من میان که میخوان ازم سوءاستفاده کنندوهمین توجه زیادبه این موردباعث شده این افرادبه سمت من جذب بشن
هرچندوقت وضعیت مالی من خراب میشه واینم ریشه داره ازباورهای محدودکننده من
ودرمورداتفاقات=
من هنوزحرف مردم برام مهمه واگه کسی منوسرزنش کنه به شدت ناراحت میشم
اگه کسی به خانواده ام توهین کندبه شدت ناراحت میشم
اگه خودم که اشتباهی میکنم هنوزخودموسرزنش میکنم البته ازقبل بهترشدم به کمک اموزش های استادعزیزم
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
سلام به استاد عزیزم
خدایاشکرت که به این فایل هدایت شدم
تاحالا اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم واقعیت اینکه برای منم داره تکرار میشه یکسری اتفاق ها
مثلا من یه وقت هایی به شدت احساس تنهایی میکنم بااینکه همسرم و بچم کنارم هستند و خانواده خوبی دارم ولی از جمع دور شدم یا اینکه همسرم باعث شده من از زندگیم لذت نبرم و بلد نیستم تفریح کنم و بهم خوش بگذره
ارتباطم باهمسرم بهم میریزه و اون رو مقصر تنهایی خودم میدونم گاهی عاشق تنهاییم هستم گاهی به شدت اذیت میشم
در فرکانس و باور تنهایی هستم و انگار واقعی خودمو اونجور که باید دوست ندارم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداونـدی که بخشنـده و مهربــان است
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان و همفرکانسیهای باعشق
===========================
خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب که از طریق استاد عزیزم به من میرسونی
خدایا شکرت برای این سایت زیبا و مطالب عالی.
خدایا شکرت برای تک تک اعضای این خانواده صمیمی و توحیدی
این فایل هم مثل همه فایلهایی که تا الان گوش دادم عالی و فوق العاده بود.
درمورد الگوهای تکرار شونده
که اگر ما به اون آگاه باشیم و متوجه باشیم که توی یه فرکانسی هستیم که داره این شرایط را برای ما بوجود میاره، اونوقت میتونیم دنبال ایراد هایی که در باورها مون هست بگردیم.
در واقع 90%ماجرا برمیگردد به اینکه ما بپذیریم که یه ایرادی هست و اون ایراد هم قطعا از باورهای خودمون هست
(( پذیرش مسئولیت زندگی))
الگوهای تکرار شونده من اینه که هرماه خرج های غیرمترقبه را تجربه میکنم،
و الان که دارم فکر میکنم میبینم این داستان چندین سال هست که با منه و بقول استاد هرجا که میرم مثل دم بهم چسبیده، و همراهم هست .
فرقی نداره که ورودی مالیم چقدر هست چون کارمند هستم دیگه از بیستم برج به بعد به سختی میفتم، و این که حسابم خالی میشه خب در پی اون احساس بد، و 100%اتفاقهای بد بیشتر هم گریبانگیر من میشه.
استاد از شما بسیار سپاسگزارم که این مطالب ارزشمند را رایگان و با عشق، با ما به اشتراک میذارید و کمک میکنید که بتونیم مسیر درست زندگی را پیدا کنیم.
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشید وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت.
بنام یزدان پاک
و درود به استاد عباس منش و همه همراهان
استاد عزیز یکبار دیگه از اینکه اینقدر صادقانه و با نیتی پاک (صرف نظر از جنبه درآمد زایی) که البته این فایلها رایگان هستند ، بسیار سپاسگزارم . اول از خداوند بزرگ که حضرتعالی را بر سر راه من قرار داد و بعد از شخص جنابعالی
– بنده در ارتباطات احساس میکنم بیشتر از خیلیها نیاز به دیده شدن و بعبارتی نیاز به محبت دارم
— چندین سال قبل چند بار مورد سوءاستفاده مالی قرار کرفتم ولی پس از آن این سوءاستفاده ها کم و کمتر شدند
– چند مورد سرمایه گذاری در جاهای مختلف داشتم که ضرر کردم ،خوشبختانه مبلغشون خیلی کم بودند
– رودست خوردن از آشناها بشدت ناراحتم میکنه و بهمین علت سریع حذفشون میکنم
– خب منهم از انتقاد بالاخص نادرست ناراحت و استرس میگیرم ولی چنانچه سازنده باشند سعی به اصلاح شدن خواهم داشت
– صحبت کردن در جمع چنانچه برای اولین بار باشه خیلی نگران تپق زدن هستم ولی درصورتیکه برای بار دوم سوم باشه تقریبا راحت صحبت میکنم
– در تصمیمات بزرگ فکرم بشدت مشغول و درگیر میشه و سعی در بهترین تصمیم گیری و همچنین مشورت با آدمهای صالح
– در چلنج ها بشدت درگیر و دنبال خلاص شدن هستم
– در طرد شدنها بشدت بهم میریزم و سعی میکنم طرفهای مقابل رو بسرعت حذفشون کنم
– تو تشکر نکردن افراد درکمک کردنهام زیاد مشکل ندارم ولی بی احترامی برام قابل قبول نیست
پاینده باشید