پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2

توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است. 

بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)

لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.

سوال:

چه الگوهای تکرار شونده ای درباره روابط، در زندگی شما هست؟

برای پاسخ دقیق تر به سوال، به این جوانب فکر کن که: آیا می توانی یک سری الگوهای مشابه یا ویژگی های مشترک را در رفتار یا شخصیت آدمهایی پیدا کنی که با آنها در ارتباط هستی؟

خواه روابط عاشقانه؛ روابط خانوادگی؛ روابط دوستی؛ روابط اجتماعی یا روابط کاری و… . بعنوان مثال:

  •  آیا می توانی بگویی آدمهایی که من با آنها وارد رابطه می شوم اکثرا خیلی مغرور هستند؛
  • یا اکثرا خیلی ضعیف هستند،
  • یا اکثرا نیاز به حمایت دارند؛ خواه حمایت مالی یا حمایت برای حل مسائل شان
  • یا اکثرا پول لازم هستند؛
  • یا اکثرا محافظه کار یا خسیس هستند؛
  • یا خصوصیات مثبتی مثل: اکثرا صادق هستند؛ مهربان هستند؛ سخاوتمند هستند؛ اصول مشخصی دارند؛ اوضاع مالی خوبی دارند و…

برای درک بهتر سوال، یک مثال می زنیم:

بعنوان مثال، ممکن است جواب شما این باشد که :

من اغلب با افرادی که در ارتباط هستم، متوجه می شوم آنها خیلی به من اهمیت نمی دهند؛

خیلی به من و خواسته های من توجهی ندارند؛

نظرات من برای آنها اهمیت چندانی ندارد و این الگو معمولا برای من تکرار می شود. خواه در روابط ام با پدر و مادرم یا همسرم یا فرزندم یا رئیس و همکارانم و…

یا در زندگی مشترک ما، همیشه خواسته های همسرم مد نظر است و نظرات من آنچنان اهمیت ندارد. همانگونه که در زندگی با پدر و مادرم، همیشه خواسته های خواهر و برادرهایم مهم تر از خواسته ها و نظرات من بود؛

بعنوان مثال: معمولا مادرم همیشه غذای مورد علاقه سایر خواهر و برادرهایم را درست می کرد و…

این الگو و این اشتراک را در بین همکارانم هم می توانم ببینم که در یک کلام به من توجه نمی کنند یا من در روابط ام احترام کافی دریافت نمی کنم و این من را آزار می دهد.

نکته:

هدف از سوال این است که با تامل در این سوال، یک سری شباهت های غیر قابل انکار را  در ویژگی های شخصیتی یا رفتاری افرادی بشناسی که با آنها در ارتباط هستی تا از این طریق بتوانی باورهای بنیادین خود را درباره روابط بشناسی و اگر از جنس آن روابط راضی نیستی، تغییر روابط خود را از تغییر باورهای بنیادین خود درباره روابط شروع کنی


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2
    205MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2
    11MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا حسینی» در این صفحه: 7
  1. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام خدای مهربان و سلام به استادان ارزشمندم که همواره فایل هایی رو میذارن و ما رو به نحوی هدایت میکنن که بهتر و عمیق تر تفکر کنیم و اون پاشنههای آشیل مخفی رو پیدا کنیم و چه لجحظه ای هست اون لحظه درک ضعف ها و اون لحظه که با شوق و ذوق به خودمون میگیم: اهاااااا، پس قضیه از این قراره ….. اکی

    در مورد این الگوهای تکرار شونده در زندگی، هر بار یسری چیزا توی ذهنممیاد و چقدر درکم رو بالاتر میبره

    چقدر کامنتهایی که از دوستانم در قسمت اول خوندم، برام جال فکر شد و باید بگم بعضی هاش در مورد خودم هم صادق بود

    اما حالا اینجا میخوام یه الگوی تکرار شونده دیگه در روابط رو بنویسم که الان دارم بهتر درکش میکنم و چقدر تا حالا از این مورد، احسس افتخار میکردم و خودم رو انسان خوبی می دونستم اما حالا واقعا درک میکنم که این نتنها باعث افتخار نبوده بلکه فقط یه باری روی دوش من بوده و چقدر زندگی من رو سخت تر کرده و باعث شده مثل اون فردی بشم که یه گاری به خودش بسته و داره توی سر بالایی با بدبختی اونو میکشه و بالا نمیره که هیچ، خود اون فرد رو هم داغون میکنه، یعنی واقعا شونه ها رو خورد میکنه

    حالا اون الگوی تکراری من در روابط چیه؟؟؟

    با افتخار خدمتتون عرض کنم که من انسانی هستم که دوست دارم، تمایل دارم و افتخار میکردم که همیشه باید همه رو راضی میکردم

    حالا به هر قیمتی

    یعنی خودم اصلا در اولویت نبودما و فقط اینکه فلانی، حالا همسرم باشه، یه عضو از خانواده همسرم باشه، یا یه عضو از خانوادم باشه یا دانشجوهام باشن یا همکارام یا هر کس دیگه، باید اونا راضی میشدند و حالا دیگه من هیچی، باید همه مدل جان فشانی میکردم که اونا راضی بشن

    الان چند موردش رو که بنویم میبینید که چطور این افتخار سالهای سال من، من رو اذیت کرده و هنوز هم ادامه داره، یعنی دقیقا امروز طبق یسری اتفاقات متوجه این مورد شدم و انرژی که از من گرفته و نه تنها همه راضی نشدن بلکه یه جاهایی طلبکار هم شدن

    اول از خانواده خودم، از مامانم بگم

    این قضیه مامانم سر دراز دارد و دوباره به یه قضیه دیگه برمیگرده که همانا احساس قربانی شدن هست

    خدمتتون بگم که من بچه آخر خانواده و عزیز دردونه خونمون بودم و هستم

    در 25 سالگی با یه فرد غریبه از یه شهر غریب و با فرهنگی کاملامتفاوت از خودم ازدواج کردم که خانوادم هم راضی نبودن اما به هر طریق به خواسته من احترام گذاشتن و من ازدواج کردم

    از اونجایی که من اون موقع هیچ چیزی از قوانین نمیدونستم و پر از ایراد بودم و بسیار هم در روابط با جنس مخالف بی تجربه، همیشه احساس گناه داشتم که من چرا خانوادم رو رها کردم و به یه شهر غریب اومدم و مامانم همیشه گریه میکنه و ناراحته از دوری من

    یعنی نمیدونید که من چه سالهایی رو از زندگیم به خاطر همین احساس گناه تباه کردم و چقدر الگوهای تکراری ناخواسته در روابط در زندگی من اتفاق افتاد و از اونجا که من میخواستم این قضیه احساس گناه رو یه جوری پاکش کنم و مامانم رو حداقل راضی کنم، کلا شدم سنگ صبور مادرم

    خودم هیچی از زندگیم رو تعریف نمیکردما اما هر بار که میومدم و یام شهرمون پیش خانوادم، مامانم هر چی صحبت و درددل از این چند ماه که من نبودم رو داره، باید با من در میان بذاره و همش این نظر رو داره که من با خواهرت نمیتونم این حرفا رو بزنم اما تو فرق داری و من از اون احساس گناه و از اون احساسی که باید مامانم رو از خودم راضی نگ دارم کلا میشم و میشدم گوش ، که ایشون صحبت کنه و در حالی که شاید حال من خیلی خوب بود، با اون حرفا کامل حسم تغییر میکرد

    یعنی امروز که مامانم شروع کرد به صحبت، گفتم وای بر من ….. من چه کردم با زندگی و حس و حال خودم که بعد از 14 سال زندگی، هنوز این احساسات و باورها در من هست و من هنوز باید ساعتها و روزها سنگ صبور مادر باشم و حکایت های این چند ماهه بعد از عید به این طرف رو از ایشون بشنوم و دل به دل اسشون بدم

    یا مثلا توی دانشگاه، سعی میکنم کارهای دانشجوها رو به نحو احسن انجام بدم، حتی شده به نحوی که از ساعات استراحت خودم بزنم و کار اضافی برای خودم درست کنم

    دانشجو میخواد زودتر از موعد فارغ التحصیل بشه، من درس اضافه ارائه میدم تا مشکلش حل بشه

    دانشجو تداخل کلاسی داره، جوری برنامه رو بچینم تا تداخلش حل بشه

    دانشجو ریدینگ داره، براش جوری جفت و جور کنم تا راحت ترین امتحان رو بده و سختی خاصی نکشه و ……

    در آخر کار هم اگه یه مویی بره لای درز یکی از این وارد، همون دانشجو که تا دیرز هزار بار تشکر میکرد، میاد و کلا ارث پدرش رو از من طلب میکنه

    یعنی میخوام بگم اینکه من فقط میخوام همه راضی باشن و من خودم در اولویت آخر باشم، شده برای من دردسر و تا حالا اصلا هیچ توجهی بهش نکردم

    امرئز سر همین قضیه دود 30 دقیقه داشتم با دانشجوها تلفنی صحبت میکردم و اینو بهشون ثابت میکردم که مقصر خود شما هستید

    یعنی فکر کنید چه اوضاعی هست

    منی که همه تلاشم رو کردم که بهترین نتیجه بدست بیاد، به خاطر باورهای خودم، داره چه الگوهایی برام تکرار میشه

    من باید ، باید ،باید همه رو راضی کنم حتی اگر خودم ضربه بخورم، خودم اذیت بشم، خودم حسم بد بشه، خودم تایم استراحتم هدر بره ووووووو

    یعنی امروز چقدر دقیق این مورد رو درک کردم و میدونم دوباره این راضی کردن بقیه داره از کجا نشات میگیره….. از اینکه من، به حرف بقیه در مورد خودم، بسیار اهمیت میدم

    من عزت نفسمو هنوز خوب روش کار نکردم

    با اینکه بعد از این دوره خیلی تغییرات مثبتی کردم اما حالا که عمیق تر فکر میکنم ( با این فایلهای جدید و کامنتهای جدید) متوجه میشم که نه، هنوز ب بسم الله هستم

    عزت نفس رو هر چی روش کار کنیم باز هم کمه

    روی مشخص کردن اولویت های زندگی، دوست داشتن خود بدون دلیل و شرط، روی احساس ارزشمندی حتی اگر هیچ کاری برای بقیه انجام ندی ، باید خیلی کار کنم

    یعنی باید بارها و بارها این دوره عزت نفس دوره بشه، مرر بشه، در موردش فکر بشه و بعد باورهای مخرب و خلاف اون رو بکشیم بیرون و اساسی و از ریشه حلش کنیم

    باید خیلی بیشترو بهتر کار کنم

    ممنونماستادان ارزشمندم بابت این فایلها که باعث خودشناسی عمیق ماها میشه

    اصلا از خودافشایی ترسی ندارم

    خدا رو شکر با همین دوره عزت نفس خیلی راحت تونستم روی خیلی از ترس هام پا بذارم و راحت، ضعف هام رو بشناسمو بیانشون کنم و میخوام خود بهتری رو بسازمو امید دارم که قطعا برای من و ماها، خواهد شد

    سپاس از همراهی شما نازنینام

    دنیا دنیا عشق و سلامتی و حال خوب و آرامش در کنار دنیا دنیا ثروت رو برای هممون آرزودارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام الله هدایتگرم و سلام به شما سید علی دوست داشتنی

    امروز نحوه آشنایی شما رو با استاد عباسمنش خوندم و همچنین در کامنتتون نحوه آشنایی شما رو با عزیز دلتون…

    چقدر لذت بردم از تک تک کلمات و جملاتی که نوشتید

    چقدر درس گرفتم اونجا که نوشتید : من از نداشتن رابطه رنج نمی بردم به همین خاطر وارد یه رابطه عالی شدم.

    دقیقا همینه

    شما خواسته داشتید، اونم یه خواسته عالی با یه دختر عالی که در مدار شما باشه اما حالتون خوب بود، به این خواسته نچسبیدید و به زیبایی، خودتون رو همرنگ خواستتون کردید

    همینکه استاد میگن که بچه ها، شما اگه یه خواسته دارید، باید هم مدار اون خواسته بشید، شما باید باورهاتون و رفتاهاتون در مسیر اون خواسته باشه و در عین حال بهش نچسبید

    خیلی زیبا بود این جمله شما و جمله استادم و چقدر ارزشمنده که من اگهدنبال بهبود رابطم با همسرم هستم، اول باید خودم همونی باشم که میخوام همسرم باشه و رها باشم و باورهام رو درست کنم

    سپاسگذارم از شما بنده مخلص و پاک خداوند که همواره با نظراتتون یه دنیا درک و آگاهی رو به اشتراک میذارید و کمک میکنید که هر کدوممون هر اندازه درک میکنیم و عمل میکنیم، نتیجه بگیریم

    شما در واقع مثل اون دستیار اساتید دانشگاه هستید که باعث میشید شاگردها، درس های استاد رو بهتر درک کنن و بتونن تمرینها رو در عمل هم پیاده کنن

    باز هم سپاسگذارم

    امیدوارم همواره زندگی پر از عشق واقعی رو تجربه کنید

    با عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام خدای مهربانم و سلام به شما دوست ارزشمندم

    ممنونم و سپاسگذار بابت آگاهی هایی که دائما در کامنتهاتون به اشتراک میذارید

    چقدر زیبا و آگاهانه، مثال های بد شانسی و خوش سانسی رو زدید و چقدر ماها داریم رئزانه در زندگی هامون این حالت ها و این مدل رفتارها رو میبینیم

    برای خود من سالهای سال هر اتفاقی که خواسته من نبود و اتفاق می افتاد رو از بد شانسی میدونستم و هر اتفاق خوب رو خیلی از خوش شلنسی نمیدونستم و میگفتم این دیگه حق من بود . یعنی حداقل یه جاهایی احساس لیاقت میکردم اما ناآگاهانه اما از اونجائیکه قوانین ، مو لای درزش نمیره، و من انسانی بودم ( الان خیلی کمتر) که بسیار احساس قربانی شدن داشتم (و این رو از دوره عزت نفس متوجه شدم)، این بد شانسی در خیلی جاها برای من رخ داد و مخصوصا در روابط و اون هم ازدواج…

    یعنی باید بگم من در روابط با افراد سر کار و یا افراد خانواده و دوستان، بسیار موفق و روابط بسیار عالی و همه عاشق من بودند و الان هم بیشتر هستند، اما در رابطه زناشویی این اتفاق آنطور که فکر میکردم نشد چون اون حس بد شانسی و اون احساس قربانی بودنه که قصش سر دراز دارد، سالهای سال من رو بشدت آزار داد و میدهد البته کمتر از قبل

    و چقدر زیبا شما همه این موارد رو برامون نوشتید و چقدر این چند فایل اخیر استاد، باعث شده که ماها خیلی متفاوت تر از قبل فکر کنیم و عمیق تر وارد باورها و الگوهای تکراری زندگیمون بشیم تا بتونیم بهتر باور کنیم و بهتر از قبل هم بسازیم

    ممنونم که نوشتید و باعث شدید باز هم من، عمیق تر به ناخواسته هایم در رابطه ام فکر کنم

    آرزوی سلامتی حال عالی، عشق بدون وابستگی و شادی بی انتها رو برای هممون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام دویت عزیز

    ممنونم بابت اشتراک تجربه هاتون

    چه جالب اساره کردید به اون شاگردها و پرداخت هزینه ها

    جالبه این قضیه در مورد شوهر خواهر من هم که یه دبیر فیزیک بسبار قوی هیت هم قادقه

    تون طرف هزار برنامه میریزه و از ایشون تابم کلاس میکیره اما تا بیاد پولس رو پرداخت کنه، حسابی اذیت میکنه یا اصلا پرداختس رو کامل انجام نمیده و من متوجه شدم که ایشون احساس لیاقت درخودش نمبینه که پولش به موقع براش پرداخت بشه

    اما جالبه من خودم خیلی وقتا که دانشجوهام درخوایت کلاس میکنن با اصلا قبول نمیکنم یا میگم فقط چند جلیه مختصر در تایمای بیکارم در دانشگاه و میگم هزینه هم نمیخواد و اونا خودشون برام کادو میخرن و با رضایت متمل برام میارن

    یا مثلا قراره توی مرداد یسری کلاس نکته و تست برای آزمون ایتخدامی براشون بذارم و همین اول میخوان هزینه رو پرداخت کنن و من خودم خیلی اصراری ندارم

    به نظرم ما باید اول کار خودمون رو لایق اون مبلغ بدونیم و البته بهش وابسته هم نباشیم و یه چیز مهمتر اینکه وقتی عاشق اون کار باشی، انگار هزینش مهم نیست و این باعث میشه خود به خود پولش هم بیاد

    ممنونم دوست خوبم که نوشتی و باعث شدی روی این قضیه فکر کنم

    برای هممون موفقیت های بی شمار و روزافزون رو آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام الله هدایتگرم

    سلام سارا جان

    چقدر عالی نوشتی و به چه نکته جالبی توجه و تاکید کردی

    اینکه طرف مقابل شما اگه آقا باشه، سخته براتون حتی احوالپرسی تا وقتی که اون فرد شما رو بشناسه و دیگه حس کنید تون فرد میدونه شما چه خانمی هستید

    جالبه که خود من هم اینطوری هستم

    یعنی با همکاران آقا سعی میکنم با یه حجاب و یه دوری، رفتار داشته باشم مگر اینکه اون همکار، کاملا من رو بسناسه ، همسرمو بشناسه و بدونه که رفتار من با ایشون، چه جنبه ای داره

    شما باور دارید که این از روی عدم اعتماد ما به خودمون هست؟؟؟ نمیدونم

    دوست دارم در این مورد بیشتر بنویسیم و این نقطه ضعف رو بازتر کنیم تا ببینیم به کدوم ضعف شخصیتی ما بر میگرده چون من هم سر کارم با آقایون بسیار زیادی همکار هستم و گرچه برخورد درستی دارم اما گاهی انگار اذیت میشم یا نگران نظر بقیه هستم که چی فکر میکنن

    حتی گاهی اگه دلم بخواد با دانشجوهام شوخی کنم و حس خوبی بهشون بدم، یه کم خودداری میکنم

    ممنونم از کامنتت دوست خوبم

    همواره شادی سلامتی آرامش و عشق بی انتها رو برای هممون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام یکتای هدایتگرم و سلام سارا حان

    ممنونم و سپاسگذار که باز هم برام نوشتی

    باید بگم با اینکه من همواره نسبت به ابنکه نکنه با یه شوخی، همکارام یه فکر خاص نسبت به من داشته باشن، اما هیچ زمان هیچ رفتاری که نشون دعنده چنبن موردی باشه رو از هیچ همکار، یا آشنا ندیدم و احساس میکنم همه اینا به درونمون بر میگرده

    اینکه من در درونم باور دارم و میدونم یه شوخی یا صحبت گرم با یه همکار آقا، قطعا به معنای انگیزه و علاقه برای رابطه داستن نیست

    من از نظرم ما خانمها همانطور که دوستهای دختر و خانم داریم میتونیم دوستهای آقا و پسر دلشته باشیم بدون قصد و منظوری که خیلیا تصور دارن اما متاسفانه من به شخصه اینقدر در دوران مجردی این رو شنیدم که دختر باید سنگین و عاقل باشه، دختر نباید به مرد نگاه کنه و از این مدل صحبت ها، که همیشه یه ترس در وجودم لوده که حتی به سختی با آقایون حتی سلام ساده داشته باشم و فکر میکنم الان دارم روی اون ترسا پا میذارم و به خودم ثابت میکنم که میتونی پاک باشی اما با آقایون هم بگی و بخندی

    و یه‌مورد دیگه در مورد تجربه شما بگم که من هیچ زمان نیبت به همسرم شک نداشتم، یعنی کلا در این وادیا نبودم و باور دارم همانژور که من یه خانم پاک و وفادار برای همسرم هستم ایشون هم لاجرم به انسان پاک برای من هیت حتی اگه با خانمها بگه و بخنده و دقیقا هم تجربه هام همینطور بوده و همسرم بسیار انسان صادق و وقاداری هست

    اما جاری من همواره نظرش این هست و لود که به مردها نباید اعتماد کرد و دقیقا نتیجه این باور رو دید و همسرش ناباورانه با ایشون خیانت کرد

    واقعا همه چیز باوره

    واقعا باید باورها و ته ذهنمون رو شخم بزنیم و ببینیم اون ته چیه و هر روز بهترش کنیم

    سپاس از شما دوست ارزشمندم بابت پاسخ های عالی

    برای هممون بهترینها رو آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام یکتای هدایتگرم و سلامی دوباره به دوست ارزشمندم

    احساس میگم این روزا با این فایلای استاد عزیزمون، کلا هممون یه مدل دیگه فعال شدیم توی سایت و بسیار انگیزه و اشتیاق عالی داریم که دقیق تر خودمون رو موشکافی کنیم، کامنت دوستانمون رو بخونیم و جواب بدیم و جواب های عالی هم بگیریم و خدا میدونه این جریان مثبت، چه نتایج دقیق، ماندگار و اصولی برای هممون خواهد داشت ، من کاملا به این جریان مثبت ایمان دارم

    این خیلی عالیه که شما خوب تدریس میکنید و عاشق کارتون هستید اما یه چیز خیلی مهم که وجود داره این هست که آیا نسبت به ثروت و ساختن ثروت هم باورهای خوبی دارید؟؟

    باید بگم ماها اکثرا نسبت به ثروت و ثروت ساختن خیلی باورهای محدود کننده داریم

    نمیدونم که آیا قدم ها رو دارید یا نه، اما اگه دارید حتما در قدم 1 به نظرم جلسه 2 هست که استاد میرن و از یه نمایشگاه فیلم تهیه میکنن و بعد در مورد باورهای ثروت ساز صحبت میکنن و من خودم احساس میکنم اون فایلا خیلی برای من تاثیر داشت

    کلا تا دیدمون و باورمون نسبت به ثروت تغییر درست و اصولی نکنه، حتی اگه به کارمون عشق بورزیم و ب عشق انجامش بدیم، اما نمیتونیم ثروت کسب کنیم

    یعنی یه جورایی کاستی داریم در این زمینه، مخصوصا ماها که به دلیل شیعه بودن و حلال و حرامی و خیلی باورهای دیگه که 99% اونها ایراد دارن و داشتن، یه باورایی در ما شکل گرفته که اگر بریم ته وجودمون؛ میبینیم نسبت به ثروت خیلی توی ذهنمون محدودیت ساختیم

    یه مورد خیلی مهم و قویش اینه که ماها ثروت ساختن رو سخت میدونیم، یا اینکه از علاقمون نمیتونیم ثروت بسازیم، یا اینکه این شغل من مثل فلان شغل، پتانسیل ثروت سازی نداره، یا اینکه ثروتمند شدن قلب رو سنگ میکنه و آدمای ثروتمند خیلی بد اخلاق و بد برخورد و مغرور هستن و خیلی باورهای دیگه که سالهای سال شنیدیم و حالا نباید انتظار داشته باشیم که با یه مدت کار کردن، همشون رو حذف کنیم

    اینا پاشنه های آشیلمون هستن و باید مدام بهتر بشن و شاید هیچوقت کامل حذف نشن

    من یادمه استاد در یه فایل دقیقا میگفتند که خودشون هم یه تایمی، فکر میکردن از کارشون نمیتونن ثروت بسازن و تغییر اون باور باعث جریانی از ثروت های بی انتها در زندگیشون شده که هممون شاهدش هستیم

    و یه باور دیگه که من خودمم دارم اما واقعا خیلی کمتر از قبل هست، باور کمبوده

    اینکه بترسیم خرج کنیم که پول کم نیاریم

    اینکه ارزون تر بخریم

    اینکه چرا مثلا 2 تا مانتو بخرم

    یا اینکه بقیه رو در اولویت قرار بدیم و حس کنیم ما خودمون لایق خرج کردن های خوب نیستیم و خیلی باورهای دیگه

    واقعا در مورد ثروت و باورهاش میشه ساعتها نوشت

    من بعد از دوره عزت نفس خیلی در این زمینه بهتر شدم

    من قبلا زمانیکه برای خودم میرفتم خرید، باید حتما برای همسرم هم کلی خرید میکردم و این باعث میشد نتونم همه چیزهای که خودم دوست دارم رو بخرم و جالب این هست که خیلی مواقع هم همسرم با اینکه من خریدهای گرونی براش انجام داده بودم، خیی راضی هم نبود… یعنی اینجوری داغون بودم

    مثلا رفتم ترکیه و ایشون نبود و چقدر خرید کردم و یه کفش مارک فوق العاده براش خریدم و دیگه نتونستم برای خودم بخرم و جالبه وقتی برگشتم ایشون از این کفش اصلا خوشش نیومدو حتی در یه تایمی میخواست اونو کادو بده به دوستش که خیلی از اون کفش خوشش میومد …

    اما حالا….

    میرم برا یخودم همه چیز و حتی از یه چیز چند تا میخرم و اصلا برای ایشون خرید خاصی نمیکنم و جالبه بگم که قبلا اگه برای خودم میخریدم و برای ایشون نه، انگار احساس گناه میکردم اما الان با عشق و با عزت نفس و احساس لیاقت بالا برای خودم خریدهای عالی میکنم و کاری ندارم که ایشون هم هست و باید براش خرید کنم، هر موقع دلم خواست، مثلا یه تیشرت میخرم اما باید بگم که از پارسال که تولدشون بود و براشون خرید کردم، دیگه هیچ خریدی براشون نکردم و بسیار هم حس خوبی دارم و جریان درآمدم هم از پارسال تا حالا خیلی بهتر شده و تا پایان امسال با روندی که دارم، خیلی خیلی هم بهتر میشه

    آهههههههه، خیلی نوشتم

    اما احساس میکنم همه اینا هینت هست برامون تا عمیق تر به رفتارهامون توجه کنیم و بفهمیم هر رفتار از چه باری نشات گرفته

    نمیگم آسونه اما باید تلاش کنیم و باید متفاوت باور و عمل کنیم تا متفاوت هم نتیجه بگیریم

    دوست نازنینم برای هممون کلی آرزوهای خوشکل دارم، کلی سلامتی عالی، آرامش بی انتها، شادی های بی دلیل و ساده و جریان دائمی ثروت رو آرزو دارم

    با عشق: زهرا سادات حسینی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: