پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی

    استاد من دقیقا چندوقتیه تووی همین شرایط الگوی تکرار شونده هستم،واقعا خسته شدم به خدا گفتم دیگه نمیخوام دوباره توو اون شرایط قرار بگیرم ازش کمک خواستم،چون فکرشم برام آزاردهنده ست چه برسه به اینکه بخوام دوباره اون احساسات بد رو تجربه کنم

    و خداوند با این فایلها جواب دعای منو داد،من تا اولین فایل نمیدونستم که یه باورهای تکراری داره تووی ذهن من تکرار میشه،با اینکه این چندروز دارم فایلهارو گوش میدم اما هنوز خوب درک نکردم این فایلها رو گفتم شاید با نوشتن الگوهای خودم و خوندن کامنتهای دوستان کمک کنم به درک بهتری از این فایلها برسم و عمل کنم تا آروم آروم از مدار این الگوهای تکراری خارج بشم

    و اما سوال:چه نوع افرادی رو من تووی ارتباطاتم جذب میکنم؟؟

    تووی روابط عاطفی دارم فکر میکنم و برمیگردم به 15سال پیش تا به الان،همیشه آدم‌هایی رو جذب میکنم که به من پیشنهاد رابطه جنسی رو میدن و این خیلی برای من همیشه دردناک بوده که چی توو ذهن من میگذره که من همچین آدمایی رو جذب میکنم اما تا به الان به نتیجه ی درستی نرسیدمه

    تووی روابط عاطفی آدمایی رو جذب میکنم که کمبود محبت دارند،به خواسته های من اگه به نفع خودشون باشه توجه می‌کنند اگه نباشه بی اهمیت ازش میگذرند،همیشه با گرمی خاصی سراغ من میان اما خیلی سرد ازم جدا میشن میگن ایراد از اخلاق توء اما من تهش به اخلاق خودم که توجه میکنم میبینم جز صداقت و وفاداری چیزی ندارم

    از لحاظ عاطفی من مردهایی جذب میکنم که اگه بحثی بین من یا یه دختر دیگه پیش بیاد همیشه طرف اون دختر رو میگیرند انگار نه انگار منی وجود دارم،همیشه مقصر و اون آدم بد من میشم

    از لحاظ عاطفی مردهایی که آرزوشون بوده با من باشند با چندسال تلاش وقتی من قبولشون میکنم یه مدت بعد ازم سرد میشن و این خیلی برای من ناراحت کننده ست

    کلا تووی خونواده م خداروشکر از وقتی این قوانین رو شناختم با کارکردن روی خودم چرخه ی زندگیم کاملا برگشته،خونواده م بی نهایت روم حساب می‌کنند

    از بابت دوست همجنس با خودم کلا دوست خاصی ندارم جز یک نفر که اونم چندین ماهه آگاهانه ازش فاصله گرفتم چون تنهایی با خودم حالم بهتره

    استاد عزیزم امیدوارم که تووی فایل بعدی جوابی برای الکوهای تکراری منم باشه

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    نسیم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    سلام سلام به همه دوستان گل و استادای عزیز و دوست داشتنی

    من بعد از اینکه یه کامنت بلند بالا برای این فایل نوشتم و در حین نوشتنش خیلی چیزا در مورد خودم، ذهنم کشف کردم، و بعد از اینکه کامنت سید علی خوشدل عزیز رو خوندم که چقدددددر زیبا نوشته بود از نحوه ی کار کردن رو خودش و لیست کردن موارد مورد دلخواهش و اینا و بعد اون جذب زیباش و رابطه و ازدواج قشنگش… چند روزه میخوام منم بشینم یه لیست بنویسم از ویژگیهایی که دوست دارم و میخوام پارتنرم و شریک عاطفیم/زندگیم داشته باشه. همیشه وقتی فکر میکردم یا اگه جایی گذری حرفی از روابط مورد دلخواه میشد، چند موردی بود که به صورت بولد به ذهنم میومد اما هیچوقت لیست ننوشته بودم و فکر میکردم سخت باشه و تعدادش زیاد نشه

    ولی امروز که بالاخره موفق شدم و نشستم نوشتم، همینجوری قطاری پشت هم 28 مورد نوشتم، بعد که نگاش کردم دیدم عه اینو اینو اینو ننوشتم و شد 36 تا…

    موقع نوشتنشون هم خیلی حس خوبی داشتم، به قول محمدرضا یکتای مقدم انگار داشتم سفارش میدادم به کائنات من همچین چیزی میخوام، و بعدا هم که خوندم همه شو عاشق اون آقاهه شدم:)))

    اما خب فقط نوشتن و وضوح خواسته نیست، هم مدار شدن با خواسته هم هست، که اینو باز از کامنت سید علی عزیز یاد گرفتم، که گفت سعی کردم تو مواردی که نوشتم اول خودم شبیه و مطابق اون چیزی شم که از طرفم میخوام

    منم چند روزه، قبل از نوشتن لیست شروع کردم خودم رو مطابق و شبیه خصوصیاتی که میخوام پارتنرم داشته باشه بکنم

    البته تو خیلیاش خب خودم کلا اونجوری هستم که دوست دارم اونم باشه، ولی مثلا من همینجوری تند تند به ذهنم میومد و مینوشتم و یه جا نوشتم که دوست دارم خیلی اهل طبیعت و گردش باشه و باهم بریم پیاده روی و گاهی بدویم و اینا… خب طبیعت و گردش و اینا که کلا عاشقشم و از هیچ فرصتی دریغ نمیکنم برای رفتن به طیعت در اون حدی که میتونم همون موقع، حتی در حد پارک رفتن باشه (که خب اینجا لامصب خیابونای معمولیش هم قشنگه و طبیعته، مخصوصا محله ی ما) ولی مثلا با اینکه ایده دویدن رو دوست دارم ولی خودم معمولا نمیرم بدوم، پارسال اتفاقا یه مدت شروع کرده بودم، زمان هم میگرفتم که هی ذره ذره بهتر کنم ولی از وقتی کالجم شروع شد و بعدم سرکار و اینا، پیاده روی رو حتما میرم گاهی هرروز گاهی یه روز درمیون، ولی دویدن نه، خیلی وقته نرفتم. به عنوان مثال این همون موقع برام چراغ زد که خب تو اینجوری دوست داری خودتم باید اینجوری باشی،

    یا اینکه مثلا خیلی برای من مهمه که با نزاکت باشه طرفم و مرتب و منظم (البته در حد نرمال، نه اونجوری شدید و نظامی طور که بعضیا هستن و آدم کنارشون اصلا احساس راحتی نداره، نه شلخته و بی نظم و مخصوصا بی نزاکت، نزاکت برای من خیلی مهمه)

    بعد نشستم فکر کردم دیدم خب تو موارد ملاحظه و آداب و نزاکت من واقعا ملاحظه میکنم و چیزایی که باید رعایت کنم و حواسم باشه معمولا هست، اما تو نظم و ترتیب، با اینکه خیلی وقتا مشغول ارگنایز کردن و ری ارگنایز کردن وسائلم و کمدم و اینا هستم، ولی خیلی هم همیشه دور و ورم مرتب کامل و کاملا آراسته نیست، مثلا تختم همیشه و بلا استثنا مرتبه، وسائلم معمولا تو کمد یا باکس یا هرجا که باید باشه هست، ولی یه سری وسائل اضافی همیشه روی میزم هست، که میتونه یه جای دیگه باشه، یه جای جدا براش بذارم که هم دم دست باشه، هم جاش اونجا باشه هم اینجوری رو میز نباشه که شکل نا مرتبی بده، یا اون یکی دو تیکه لباسی که همیشه روی صندلی هست:))) یا باز یه سری وسائل که جاش روی میز عسلی بین مبلا نیست…خلاصه نشستم همونموقع اتاقمو دور و برم رو نظاره کردم گفتم خب مثلا الان اگه من با یکی تو رابطه بودم و اون پیشم بود اینجا اینجوری نبود، همین پریروز بود درواقع که شنبه هم بود و روز تعطیل ما، منم خوراک جابجایی وسائل و ارگنایز کردن و این کارا، خلاصه همون موقع پا شدم این سه مورد رو رفع کردم و درست کردم و فعلا تا الان دو روزه که پاکم:)))

    یا مثال دیدم تو ذهنم هی این ترسو دارم که خب اوقات تنهاییم چی، اینکه الان هروقت وقت پیدا میکنم میام تو این بهشت و نفسی تازه میکنم چی، اونموقع همش یکی دیگه هم باهام و تو زندگیم هست… ولی بلافاصله گفتم خب نکته همینه که یکی تو همین مدار و فرکانس رو جذب کنم که اصلا با هم بشینیم پای سایت و کامنتها، و اینم شد یکی از خواسته های لیستم

    مطمئنم که همینجوری پیش برم هی قدم به قدم یه چیزایی برام روشن و واضح میشه و به قول معروف پرده ها از جلوی چشمم کنار میره و هم خودم و ترمزهامو بهتر میشناسم، هم بهتر و راحتتر رفعشون میکنم. بعد در درجه اول خودم انسان بهتر و کاملتر و موفق تری میشم با احساس رضایت از خود بیشتر و عزت نفس بیشتر و هم اینکه لاجرم طبق قانون جذب و فرکانس، آدم هم مدار خودم رو جذب میکنم.

    بازم خدا رو هزاران بار شکر برای این سایت و این آگاهیها و این استاد و این دوستان گل

    واقعا من از صمیم قلب اول از استاد و مریم جان بعد از آقا رضا عطار روشن و سید علی خوشدل عزیز سپاسگزارم تا همیشه

    اون فایلای آقا رضا و این کامنتای سید علی عزیز، عجیب میچسبه بعد از فایلای استاد و قشنگ تاثیر فایلا رو چندبرابر میکنه، مصداق میاره براشون و باورپذیر میکنه

    خدایا شکرت

    شب و روز همه دوستان به خیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فاطمه رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1379 روز

    به نام خدایی که مارا به ساده ترین شکل ممکن در مسیر خواسته هایمان قرار میدهد

    یک دنیا از خداوند و استاد عزیزم سپاسگزارم که من را دراین مسیر زیبا هدایت میکنند

    با تضادی که بهش برخورده بودم و اتفاقا درحوزه روابط بود هدایت شدم تا بیام و الگوهای مخربم رو شناسایی کنم

    چقدر سوالات استاد باعث شد به دنیای درون خودم رجوع کنم و باگ های مخفی و ترمزهام رو شناسایی کنم

    منم همیشه آدمی بودم که میگفتم نه من که این باورهای منفی رو ندارم اما دیدم انگار بله

    درسته من به ظاهر صحبت از قانون میکنم و در عمل الگوها و برنامه هایی روی ذهنم نصب شده که نمیزاره خواسته های من به صورت طبیعی وارد زندگیم بشن

    در بحث الگوهای روابط خیلی فکر کردم و همچنین دوره ارزشمند عزت نفس و عشق و مودت در روابط هم خیلی بهم کمک کرد و چقدر کامنت های دوستان عزیزم بهم کمک کرد و ازشون دارم تجربه کسب میکنم

    متوجه شدم افرادی که من در ارتباط با اونها هستم:

    افرادی هستند که خیلی مهربان و با محبت هستند و توجه بسیار دارن

    انگار یجورایی شخصیت های حمایتگر رو من همیشه به خودم جذب میکنم، افرادی که در عین احترام گزاشتن در درون خودشون میل به حمایتگری شدید دارن

    و اما با ویژگی هایی که تونستم درموردشون بنویسم متوجه شدم که افراد به طرز عجیبی در این موارد مشابه هم هستن:

    خیلی محافظه کار هستن

    مغرور هستن و فقط زمانی که تو باهاشون صحبت میکنی باهات صحبت میکنند

    اکثرا نیاز مالی دارن و باورهاشون به شدت فقر آمیز هست

    نیاز به توجه بسیار دارن انگار که من یک آدم واقعی بعداز کلی مشکلاتشون هستم و دوست دارن با من درد و دل کنند و انگار خودشون رو دوست داشتنی نمیبینن

    به خواسته های فرد مقابلشون کم توجه هستن و اولویت اونها کار هست

    احساس مالکیت دارن و دوست دارن شخصیت کنترل گر باشن

    دوست ندارن عصبانی باشن ولی در موارد زیادی عصبی هستند

    درمورد مسائل دوست دارن احساس گناه و احساس قربانی شدن به طرف مقابل بدن و خودشون رو بی گناه جلوه بدن

    با پیدا کردن الگوها تونستم تا جایی که میتونم از افراد مشابه فاصله بگیرم و سعی کنم وقت بیشتری رو اختصاص بدم تاروی خودم کار کنم و از این بابت خوشحالم که دارم از بدنه جامعه خودمو جدا میکنم تا آگاهانه روی خودم کار کنم

    فیلم ها،شبکه های اجتماعی و مسائل منفی رو کاملا حذف کردم و واقعا از خداوند خواستم تا خودش من رو هدایت کنه تا در مسیر درست قرار بگیرم و به مکان وزمان درست هدایت بشم

    درپناه خالقی باشید که قدرت خلق زندگی رو به ما داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    سلام درود فراوان به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز سلام. استاد ممنون وسپاسگزارم بابت این فایل های سلسله مراتبی که به صورت هدیه برامون قرار می دید .

    سوال این جلسه:

    الگوهای مشابه یا ویژگی های مشترک را در رفتار یا شخصیت آدمهایی پیدا کنی که با آنها در ارتباط هستی؟

    1)در روابط دوستی افرادی بودند که اکثر به خاطر تنهایی خودشون با من بودند توی دوستی هایی که نسبت فامیلی باهم داشتیم.

    2)در دوران تحصیل هم دوستانی که به خاطر درس و کارشون دوستی شون با من حفظ می کردند و در تماس بودند وقتی اون ترم یا اون سال تحصیلی تمام میشد با اینکه کلی باهم بودیم طی تحصیل انگاری تاریخ انقضاء داشتند با اتمام اون درس دوستی ماهم تموم میشد و من هم پذیرفتم که دوستی هام مقطعی هستند.

    حالا ویژگی های مشترکی که این دوستام باهم داشتن با اینکه کلی خاطر داشتیم باهم همشون بشدت پنهان کار به قولی موزیانه عمل کردند بامن دروغگو بدقول ،زود حرف شون عوض میشد با توجه به هرشرایط که پیش می آمد،فقط کافی بود یکم اوضاع شرایط مطابق میل ما پیش نمی رفت با شرایط نظرشون عوض میشد،همیشه همه کارهایی که می خواستیم انجام بدیم با کلی ذوق شوق مشوق شروع می کردیم همون یکی دوجلسه اول از زیر کار درمی رفتن کامل کارشون می انداختن سر من کار گروهی بود اما من تکی انجام می دادم به اسم گروه تموم میشد،مسولیت پذیر نبودند متعهد وفادار نبودند نسبت به تعهدوکاری که ابتدا تعریف و تقسیم می کردیم با نظر هم. حتی شوه بود قسمت های سختی کار برای انجامش با من بود باز فرار می کردند اون قسمت خودشون انجام نمی دادند شونه خالی کن ماهر بودند بی رد خور طی دوران تحصیل چه دانشگاه چه قبل دانشگاه همه دوستام این ویژگی بارز بود درشون

    اهل سوء استفاده کردند از مهربانی من بودند

    چه از لحاظ اینکه از لحاظ علمی بلد بودم کارشون گردن من می انداختن چه از لحاظ مالی بارها شده بود برای انجام کار گروه نیاز به وسایل بود یا تاکسی سوارمی شدیم کل هزینه ها از من می رفت،یا بارها شده بود به بهانه ای مختلف برام بخر من پولش می دم … متاسفم برای خودم که حتی یادآوریش حالمو از این دوستام بهم می زنه.خداروشکررر همشون کات شد اما هربار کات کات ابدی میشدن در یه مقطع دیگه با دوستان دیگه باهمین ویژگی ها رفتار ها با اسم شخصیت دیگه برام تکرار شد.

    ثبات شخصیتی نداشتن. خودرای بودند که حرف حرف خودشون ونظر و خواسته خودشون تحمیل می کردند.

    با اون شدت ذوق اطمینان که حرف می زدند به محض جلب نظر من ،یه آدم دروغگو پنهکار مزخرف تبدیل میشدند بحث و دلخوری ها همیشه برام خاطر گذاشتن.

    اهمیت ندادن به من که بعنوان دوست شون هستم ویا درک نکردن من فقط خواسته خودشون دیدن عمل کردن رفتار کردند،اینم خیلی ناراحتم می کرد همیشه می گفتم صبوری می کنم این مقطع یا این دوره هم تموم میشه من از دست این ادم خلاص میشم و دیگه دوستیم باهاش تموم می کنم. اون دوستی ها همشون سرهمین مسائل تموم میشد اما دوستان جدید با همین ویژگی ها وارد زندگیم میشدن.

    هنوز هنوز با اینکه این دوستی ها تموم شده با نوشتن شون ویادآوری شون حالم می گیره و گرفت احساسم بدمی کنه یه خود سرزنشی که چرا من نتونستم با قاطعیت رفتار کنم….

    و یه دسته آدم هایی توی فامیل که همیشه اون حالت عصبانی کردند منو برانگیخته می کنند وباعث میشن من هم بدون هیچ رو درباسی و بدون هیچ ملاحظه ای پاسخ شون بدم. اون وجه دلخوری وعصبانی کردند منو برانگیخته می کردند حالا با انتقاد کردند یا ایراد گرفتن یا با فضولی که اجازه می دن در حریم من دخالت کنن کارشون از کنجکاوی های بی مورد گذشته بیشتر می تونم بگم فضولی کردند چیزی که بهشون هیچ ربطی نداره دخالت می کنند اظهار نظر توی جمع می کنند در مورد من یا حکم دادند.

    مثلا سر اینکه چرا من ازدواج نمی کنم چرا به درخواست فلانی که فامیل بود جواب رد دادم و چرا هایی که جواب دادن بهشون بیشتر آزارم می ده.

    به نظر من متاهل بودن و مجرد بودند یه نوع انتخاب که شخص انتخاب می کنه برای زندگی کردن خودش ، یه انتخاب شخصی اما همیشه ادم هایی توی فامیل و دوست آشنا بودند که تا با دیدن من منتظرند جواب چراهاشون از من بگیرند هیچ ربطی به اونها نداره، اینم خیلی آزارم می ده منم بدون هیچ ملاحظه ای جوابی در خور شخصیت رفتارشون می دم همین جواب پس دادن من باعث بحث توی خونه سرزنش های مادرم میشه چرا جواب فلانی دادی و….

    و یکی از رفتارهایی همیشه از مادرم دیدم خود سرزنشی و با حال خوب می اد ادای مامان های مهربون در می اره حرف می کشه از من اخرش به دعوا بحث قهر سبب میشه، بارها سر این که رفتاری دارم حتی مادر خودم می دونه سر یکسری مسایل من حساسم درست بدون هیچ ملاحظه و اهمیتی حرفشو می زنه بدون هیچ درکی بدون هیچ اهمیتی نظر خودش تحمیل می کنه اخرشم دعوا بحث جدال این الگو رفتاری هم خسته ام کرده. بارها توبه می کنم وقتی مادرم باهم مهربون شد خام رفتارهاش حرفهاش نشم که اخرش دعوا بحث نشه اما باز تکرارر میشه اینم واقعااا آزادم داده خیلی حالم بد می کنه.

    استاد چقدر پیدا کردن این الگو ها حال احساس مو بد می کنه همیشه متوجه شدم خیلی وقت قبل اینکه با قانون وشما آشنا بشم متوجه این الگوهای تکرار شونده افراد رفتارهاشون وجه مشترک ها شون شدم اما هیچ وقت نتونستم علت شون پیدا کنم‌.

    وقتی با قانون آشنا شدم متوجه شدم چون دختری فوق العاده حساس احساسی هستم فرکانس ارسال میشه تکرار میشه اما توی این چند فایل متوجه باور ها شدم اما نمی دونم چه باوری دارم که باعث این تجربه های تلخ برام شده از خدا می خوام هدایتم کنه بتونم این باورها رو ریشه یابی کنم و حلشون کنم تا از شر این ویژگی های ادم ها خلاص بشم.

    درپناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فرانه پناهی گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    ب نام خداوند بخشنده مهربان خداوندی ک خودش گفته اجابت میکنم دعا دعاکننده ای ک از من درخواست کند و ب من ایمان داشته باشد

    سلام خدمت شما استاد عزیز و مریم عزیزم

    راجب همین صحبتی ک پرسیدید حرف هایی واسه گفتن دارم و می‌خواهم راجبش صحبت کنم

    من پرستارم و پرستاری با علاقه انتخاب کردم و 5سال از این شغلی ک دارم میگذره

    ودر طول این 5سال هر موقع بخش جدیدی رفتم خداروشکر مسئول بخش ها خیلی باهام خوب بودن و بهم احترام میزاشتن و ب برنامه های درخواستی ک داشتم اهمیت میدادن در طول این 5سال یبار مسئول بخشی داشتم ک ی طوری باهام خوب نبود و واقعا برام قابل قبول نبود بعد از ی ماه عوض شد مسئول بخش دیگه اومد ک خیلی باهام خوب بود.

    و موضوع بعدی ..دوستانی دارم وقتی از موضوعی نارحتن یا دلشون گرفته یا مشکلی دارن برای درددل کردن بهم پیام میدن باهام حرف میزنن در واقع منم خودم همینطورم وقتی نارحتی یا دلتنگی دارم باهاشون حرف میزنم در واقع انگار همدیگرو جذب کردیم ..

    موضوع بعدی راجب خودم و شوهرم هست خیلی از ویژیگی هایی شبیه ب هم داریم ….

    دوتامون احساساتی تصمیم میگیریم

    دوتامون ولخرجیم

    دوتامون مهربون و دلسوزهستیم

    دوتامون شوخ هستیم

    دوتامون دوس داریم ب بقیه کمک کنیم

    دوتامون ب خانواده هامون اهمیت میدیم

    ………

    استاد عزیز منو شوهرم از وقتی با شما آشنا شدیم و از وقتی کانون توجه و ورودی های ذهن درک کردیم داریم سعی خودمونو میکنیم ک هواسمون ب ورودی ها و کانون توجه باشد

    با تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    ذبیح الله کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    سلام به دوستان هم فرکانس

    الگوهای که هموش تکرار من می‌شود

    من در رابطه به خودم بگم

    من افراد جذب خودم که سنشون از من بالاتر هستن

    یان هموش جدا شد از همسرشون

    بچه داره

    برای خودم این عجیب بود چرا هموش این

    افراد جذب من

    یا درباره انفرادی هستن که هموش غز میزنن

    که یا همه شون از من انتطار داره که در باره مثله

    زندگی یا دیگا مثله کمکشون کنم

    بازهم از استاد عزیز ممنون فایل بی نظیر آماده

    میکنید برام

    واقعا ازتون و مریم خانم عزیز ساسپگذاریم میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    زهرا وهابزاده گفته:
    مدت عضویت: 2091 روز

    سلام به همه دوستان عزیز

    از اولین اشناییم با استاد توی 15 سالگی، 4.5 سال می گذره و این اولین کامنت من برای سایت هست و از این بابت خیلی خوشحالم و خدارو شکر می کنم.

    من روز پنجشنبه کنکور دارم و از طرفی خیلی روی نشانه ها کار کردم و می دونم خیلی خوب به این سمت هدایت شدم. نشونه هارو دیدم و الان اینجام و دارم مینویسم.

    من 2ساعت قبل با دوستم که اتفاقا خیلی وابسته ش بودم دعوام شد و اصلا حال خوبی نداشتم. از یه طرف می دونستم باید روی ارامشم کار کنم چون پنجشنبه روز خاصی برای منه. بهم الهام شد و گفتم میرم سایت استاد و اولین فایلی که دیدم رو گوش میدم چون میدونم جوابم توی همون فایله. چون قبلا هم از این هدایت ها خیلی زیاد داشتم وخیلی با این نشونه ها و الهام راحت شدم و واقعا برام باورپذیر شده. اتفاقا این فایل، همون فایل بود و بعد از گوش دادن قسمت 1 و 2 تمایل قلبی زیادی پیدا کردم که کامنت بزارم و واقعا الان حالم خوبه

    الگو های تکرار شونده رو من خیلی زیاد توی روابط دوستیم میبینم و متوجه شدم بیشترش از ترسه. ترس از دست دادن واقعا برای من مشکلات زیادی رو به وجود اورده و همین ترس باعث میشه من خیلی سریع وابسته بشم و خیلی زیاد به طرف مقابلم محبت کنم. و باور عجیبی که به تازگی متوجه ش شدم اینه که من خیلی عمیق تمایل دارم توی روابطم قوی باشم. منظورم اینه که همیشه ناخوداگاه دوست داشتم وقتی روابطم خراب میشه خیلی سریع خودمو جمع و جور کنم وقوی باشم. نه اینکه قوی باشم، تمرکزم روی قوی بودن بعد از یه رابطه مثلا دوستیه. انگار که زجر کشیدن، شکست، ناراحتی و بعد قوی بودن رو انتخاب کنم. خیلی وحشتناکه ولی گاهی باور هایی رو داریم که واقعا خودمون از شنیدنشون تعجب می کنیم.

    من خیلی زیاد به نشونه ها اعتقاد دارم و واقعا انگار نشونه بازی می کنم چون خیلی سریع نشونه هامو پیدا می کنم و همین الانشم کلی نشونه دیدم.

    عادت جدیدی که برا خودم ایجاد کردم اینه که هر وقت با کسی به مشکل میخورم میشینم کلی ازش خوبی مینویسم و میشمرم ببینم چند تا خوبی برای اون ادم نوشتم. واقعا زیادن و انقدر حالم خوب میشه که میگم واو من با چه ادم خوبی ارتباط دارم و ناخوداگاه اون مشکل هم توی ذهنم حل میشه و کمرنگ میشه. همین دوستم خیلی خوبی های زیادی داره و واقعا خیلی جاها بهم کمک کرده و خیلی چیزهارو ازش یاد گرفتم. و اتفاقا اون هم مثل من ترس هایی رو داشت از روابط،که به من گفته بود و من گفتم وای خدا چرا ادم باید اینجوری روابطش بهم بریزه؟ و الان میبینم که هردومون همون ترس های خودمون رو تجربه کردیم. و من همون طوری بودم که اون ازش ترس داشت و منم میخواستم نباشم (امروز فهمیدم انتخاب کردم اونطور باشم چون سعی کردم نباشم)

    براش واقعا ارزو های خوب دارم و امیدوارم بهترین موقعیت ها و روابط و دوستی ها رو تجربه کنه.

    و استاد یه چیزی که خیلی دلم میخواست درموردش بنویسم این بود که من از 12 قدم هم استفاده می کنم و یه مدتی که خیلی دقیق تمرینات رو انجام میدادم، رابطه م با همین دوستم خیلی خوب شده بود و خودش یه بار گفت که نمی دونم چی شده و چرا این مدت باهات مهربون تر شدم و بیشتر باهات راحتم و احساس خوبی دارم. زندگی واقعا سراسر معجزه س. خداروبابت تموم نعمت هاش شکر می کنم.

    واقعا الان احساس ارامش دارم و خیلی خوشحالم چون با اینکه این ناراحتی ممکنه داشته باشه ولی باور دارم می تونه برا هر دوی ما تجربه عالی باشه.

    به عنوان اولین کامنت از اشتراک گذاشتن حرفام واقعا احساس خوبی دارم.

    ممنون از وقتی که گذاشتین و تا اخر خوندین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    آیدا گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    استاد عزیزم و مریم جانم سلام

    سلام به دوستای عزیزم که چقدر زیاد با خوندن کامنت هاتون می آموزم

    من آیدا حدود سه ساله که عضو سایت هستم و محصولات فوق العاده ای تهیه کردم از دوره دوازده قدم گرفته که تحولی عظیم تو زندگیم ایجاد کرد و تا این آخرین دوره هایی که تهیه کردم کشف قوانین زندگی و حل مسائل که هر کدوم بی نظیر هستن ولی باید بگم اونطوری که باید روی کشف قوانین تمرکزی کار نکردم با اینکه پاشنه آشیل من تو زندگیم الگو تکرار شونده بود که تو کامنت قبلیم در موردش گفتم ولی نمیدونم چرا انگار یه مقاومتی مانع میشد برای کار کردن روی درست کردن باورها در اون مورد و اون نجوا همش میگفت که این الگو تکرار شونده چه ربطی به باور داره تو مریض میشی هر چند وقت یکبار و فقط باید یه دکتر خیلی خوب پیدا کنی که خوبت کنه مگه با تغییر باور مثلا کمردرد و معده درد خوب میشه اخه ، ولی الان میدونم که اره با تغییر باورهام همه چی درست میشه الان دیگه به این نتیجه رسیدم مقاومت کنار بزارم و با این آپدیت فوق العاده کشف قوانین زندگی ،دوره ای که برای منه برای حل بزرگ‌ترین مسئله ی زندگیمه و با فایل های بی نظیر که الان استاد در مورد این دوره روی سایت قرار دادن دیگه به خودم تعهد دادم که روی این مسئله ام تمرکزی کار کنم ،هر چند میدونم تغییر باورها اونم در مورد پاشنه اشیل راحت نیست و زمانبر خواهد بود ولی با بودن تو این مسیر و متعهد بودنم به انجام آموزش ها مطمئنا روز به روز همه چی بهتر و بهتر میشه و گذاشتن این کامنت ها بعد از سه سال فکر میکنم یک نشانه برای انجام به این تعهد باشه

    استاد عزیزم و مریم جان بسیار از شما سپاس گزارم برای پرسیدن این سوالات که واقعا ادم خودشو بهتر میشناسه وقتی این سوالات از خودم میپرسم یهو به نتیجه ای میرسم که میگم ا… این دیگه کجای ذهن من بود و این همون کد مخربی بود که برنامه خواسته های منو متوقف میکرد و نمیشد اونچه که میخواستم

    و اما سوال در مورد الگو های تکرار شونده در روابط

    من چند سال گذشته تو رابطه با جنس مخالف آدم هایی سر راه زندگیم قرار میگرفتن که از نظر مالی بسیار ضعیف بودن ولی اخلاق فوق العاده خوبی داشتن وقتی با این افراد آشنا میشدم میگفتم اخه چرا واقعا طرف از نظر مالی اینقدر پایینه ولی خب اخلاقش خیلی خوبه حدود سه سال پیش که با استاد عزیزم آشنا شدم و فهمیدم که فقط و فقط باورهای ما هستن که شرایط زندگیمونو برامون خلق میکنن شروع کردم به گشتن تو باورام و مچ خودمو دقیقا جای درست گرفتم و اونم این بود که من در زمان نوجوانی تایم زیادی رو پیش خالم میگذروندم و اون همیشه بهم میگفت پسرای پولدار همه عیاش ،سواستفاده گر و خیانتکارن از بین پسرای پولدار هیچوقت همسر خوب پیدا نمیشه وقتی مچ خودمو اونجا گرفتم یهو به خودم اومدم که دقیقا این باوره که داره کارو خراب میکنه که نمیزاره پسرای ثروتمند وارد زندگی من بشن و بعد کلی الگو برای خودم آوردم از دوستانم که ازدواج کردن با افراد پولدار و چقدر هم همسرشون انسان های فوق العاده و وفادار هستن

    و روی این موضوع کار کردم و سعی کردم این باور برای خودم تقویت کنم که یه پسر هم میتونه پولدار باشه هم اخلاقش خوب باشه و هم وفادار باشه

    و اما الگو تکرار شونده دیگه ای که این اواخر دیدم تو آدم هایی که تو مسیر زندگیم قرار میگرفتن این بود که به طور عجیبی برام مواردی پیش اومده که اون فرد تقریبا اون ویژگی هایی که من دوست دارم دارن ولی اصلا تمایل به ازدواج ندارن بعد همش میگفتم بابا مگه میشه اخه این همونی که من دوست دارم با همون ویژگی ولی چرا اینجوریه که اینقدر سفت و محکم قسم خورده تو زندگیش ازدواج نکنه و باز نشستم فکر کردم که چرا اینجوری شده باز چه کد مخربی دارم که دیدم واویلااااا من کلی باورهای نامناسب در مورد ازدواج دارم با اینکه تو ظاهر خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی باورهای مخربم نمیزاشت و چندتا از اون باورها مثل این که

    بعد ازدواج همه چی عادی میشه و دیگه هیچ شور و هیجان و عشقی نیست و

    یا اینکه بلاخره همه ی رابطه ها به جدایی ختم میشه و این خیلی برام پررنگ بود و تو ناخودآگاهم خیلی ازش استفاده میکردم وقتی میدیدم دو نفری با هم هستن میگفتم پس کی اینا جدا میشن با اینکه اطرافم همه زندگی ها خداروشکر موفق بوده و همه با عشق مدت زمان زیادی کنار هم هستن ولی نمیدونم چرا این باور دارم ولی به هر حال به این کد مخرب رسیدم که اصلا اکثر اوقات برام خیلی عجیب بوده وقتی دو نفر میدیدم که هنوز بعد چند سال باهم هستن ، ببخشید که اینو میگم استاد ولی قبل از اینکه مچ خودمو برای این باورهای مخرب بگیرم حتی با خودم میگفتم استاد و مریم چقدر طولانی کنار هم هستن پس کی از هم جدا میشن‍️‍️‍️

    و چقدر این باورهای مخرب چقدر این کدهای خراب میتونه زندگی ادمو تحت تاثیر قرار بده و دقیقا لحظه ی آخر که فکر میکنی همه چی درسته میبینی آدمی تو مسیر زندگیت اومده که همون ویژگی هایی که دوست داری رو داره ولی اون کد مخرب اجرا میشه و تمام سیستم متوقف میشه برای رسیدن به خواسته و اون ادم با تمام ویژگی های دلخواهت ،نمیخواد که ازدواج کنه

    خلاصه که بعد از کشف قوانین زندگی به کد های مخرب زیادی رسیدم هم تو روابط و هم تو پاشنه اشیلم الگو تکرار شونده ام ،بیماری

    و الان دیگه وقته تغییره باورهاست باید بنیادی باورهامون تغییر بدم اگه میخوام به خواسته هام برسم

    از خدای مهربانم بسیار سپاس گزارم که منو تو مسیر رسیدن به خواسته هام قرار داد مطمئنم که اگه تو این مسیر بمونم روی خودم و باورهام کار کنم به خواسته هام میرسم من به این ایمان دارم و امیدوارم همونطوری که ایمان دارم عمل کنم چون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    استاد عزیزم بسیار از شما سپاس گزارم هر چی بگم واقعا کمه با این آموزش های فوق العادتون که چقدر هم فوق العاده و واضح برامون همه چیزو توضیح میدین امیدوارم لیاقت شاگردی استاد فوق العاده ای چون شمارو داشته باشم باورهامو تغییر بدم پاشنه اشیلمو حل کنم و به همه خواسته هام برسم و اینجوری لایق بودنمو ثابت کنم

    و مریم جانم شما الگو تمام عیار من هستین امیدوارم روزی مثل شما صلح با خود فوق العاده ای داشته باشم مثل شما با عزت نفس عالی باشم و مثل شما خیلی زیاد روی باورهام کار کنم و ثابت قدم باشم تو این مسیر بی نظیر و مثل شما به زندگی فوق العاده ای هدایت بشم

    امیدوارم همیشه سلامت و شاد و موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 818 روز

    به نام خدا

    ردپای 62

    سلام استاد جان و دوستای خوبم

    چند ده خط نوشتم و پاک کردم ،حتی نوشتن درباره اش هم برام سخته

    تا یادم میاد همیشه تموم کننده روابط بودم ،چون روابط مانع اولویت هام میدونستم

    مهم نیس رابطه با کی باشه با چه نسبتی

    اصولا افراد تا یه سطحی صمیمی میکنم و بعد از اون روابط جوری پیش میبرم که جدی تر نشه ! و بعضا عقب نشینی میکردم

    یا الگو تکرار شونده دیگه ،جذب آدمهای مثل خودم !مثلا افراد جویای تغییر که بعضا چالش های انسانی مانع ادامه مسیرشان میشه

    چیزی که قبلا بودم با کوچیک ترین چالش بیخیال میشدم

    یا آدم هایی که با سرعت خلاف جهت رود شنا میکنن ،به ظاهر واقعا پرتلاش اما بی ثمر

    یه موضوع جالب و نگران کننده ای که بعد از آشنایی با سایت بهتر شد ،در رابطه با آقایون بود

    به طرز عجیبی من مدام مرد هایی میدیدم یا می‌شنیدم از بقیه که بیکارن یا حقوق کمی دارن و از خانم هاشون پول میگرفتن یا علنا میگفتن که تو برو سر کار برای ما پول بیار ،اگه تو سر کار میرفتی وضع ما این نبود حتی دیدم به مادرشون هم میگن برو سرکار به من پول بده!!!!

    یا تا یکم تو تنگنا میفتادن دستشون جلو بقیه دراز میکردن و به راحتی پول قرض میگرفتن و الکی خرجش میکردن

    این عجیب ترین چیزی بود که بهش برخوردم و خلاف چیزی بود که بزرگ شده بودم

    و یدفعه شاید 5،6 نفر دیدم که اینطوری زندگی میگذرونن

    واقعا شانس آوردم وارد سایت شدم تا استاد الگو خوبی به عنوان یک مرد قرار بدم

    چون کم کم داشت اثر سو میذاشت که نکنه همه مردا اینطوری باشن!!!

    برام باور نکردنی بود که حالا فرقی نداره یک مرد یا یک زن خودش بندازه رو دوش اون یکی تازه طلبکارم باشه

    حتی تو ذهنش همچین جمله ای بگذره یا بخواد برای راحتی خودش دیگران به زحمت بندازه و آنقدر راحت عزتش زیرپا بذاره

    اما آمدم تو سایت و یه رابطه بی‌نظیر دیدم که نه تنها دو نفر مستقل و همراه همن بلکه روابط عاشقانه دارن و هر دو تلاش میکنن

    هیچ کدوم عزت نفسشون لگد مال نمیکنن و به جاش در راستا بهبود هم دیگه و خودشون تلاش میکنن و کاملا همسو همن

    وقت میگذرونن با هم دیگه ،با نرمی حرف میزنن مسافرت میرن …

    واقعا باورهای خوبی از روابط شما آموختم

    الگو تکرار شونده دیگه از روابط برای من صمیمیت سریع و بعد فارغ شدن سریع !

    مثلا من خیلی دوست داشتم در گذشته که یه دفعه حسابی صمیمی میشدیم و بعد انگار نه انگار که دوست بودیم!!کامل روابط رو به خاموشی می‌رفت

    تو این ردپا قصد داشتم بیشتر الگو هارو به یاد بیارم و اصلا آگاه بشم چه الگوهای مخربی داشتم!

    باز هم استاد و سوالات شاهکارش ….

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    زهرا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خداوندی که من را انسان آفرید

    سلامممممم به بهترین و خاص ترین استاد دنیااااااا امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه

    هرآنچه که درزندگی ما اتفاق میوفته خودمون اون رو به وجود میاریم چه خوب چه بد

    چه خواسته چه ناخواسته ، نه هیچ عامل بیرونی دیگه

    هرچیزی ‌که بیرون از ما هست روی زندگی ما هیچ تاثیری نداره

    واکنش های ما هم به اون اتفاقات باعث میشه که اون اتفاقات کمتر بشه یا بیشتر بشه

    چه الگوهای تکرار شونده ای درباره روابط، در زندگی شما هست؟

    استاد جانم این سوال باعث شد من یاد یه الگوی تکرار شونده دیگه توی رابطه م بیوفتم

    من توی رابطه با داداشم قبلا خیلی قهر میکردیم

    یعنی امروز آشتی میکردیم دوباره پس فردا باهم قهر میکردیم

    من وقتی شروع کردم به تغییر باورهام به صورت بنیادی فاصله بین قهر ها کم تر شد

    یعنی شد مثلا هفته یبار و الان که دیگه رسیده به چند ماهی یبار

    مثلا شده چهار ماه شده ما باهم آشتی هستیم

    و این باز هم باید کمترو کمتر بشه

    و من برای این باهاش قهر میکردم که بهم بی احترامی می‌کرد

    و من پیش خودم گفتم ببین زهرا اگر اون بی احترامی میکنه یعنی تو فرکانسش رو فرستادی ، توهم بهش بی‌احترامی کردی

    یا برای اینکه یک ماه باهاش حرف نمیزدم چون میگفتم این آدم، باورهاش پوچه

    بعد به این پی بردم که خب باشه باورهاش پوچ باشه ، مگه قراره من بخاطر باورهای طرف باهاش حرف نزنم؟؟؟؟

    باورهای اون روی زندگی خودش تاثیر داره باورهای منم روی زندگی خودم

    درمورد اون موضوعاتی که باهم ، هم فکر هستیم حرف میزنیم تمام

    استاد جانم ازتون توصیف نشدنیییییییییییییییییییییی سپاسگزارم برای آماده کردن این فایل های ناب

    و همچنین از شایسته جونممممممممم

    عاشقتونمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: