پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    دانیال گفته:
    مدت عضویت: 2386 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    ویژگی هایی افرادی که بیشتر من با آنها در ارتباط هستند :

    اکثرا آدمهای متوقعی هستند و توقع دارند که من همه جوره در ارتباط 100 خودم رو بزارم و خود طرف 0

    مثلا خودش اصلا زنگ نمیزنه و احوالپرسی نمیکنه و وقتی بهش زنگ میزنی کاملا طلبکارانه میگه چرا از من سراغی نمیگیری یا حال منو نمیپرسی

    یا دنبال اینکه از من سواستفاده کنند ، حالا چه سواستفاده مالی چه سواستفاده زمانی و موقعیتی و …..

    یا کسانی هستند که همیشه نیاز دارند در هر زمینه ای به آنها کمک کنی

    یا کسانی که توجه خاصی به من ندارند و من را نادیده میگیرند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    کبری محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام خدا

    الگوهای تکرارشونده 2

    چه نوع افرادی بامن درارتباط هستندوچه شباهتهایی دارند؟

    خداروشکرآدمهایی که درارتباط هستم خیلی منومحترم میشمردندوبهم احترام میگذارندواین خیلی تکرارمیشه.

    ادمهایی که درارتباط هستند کمکم میکنندهم درزندگی هم درکارم.

    خیلی جاهاکه فکرشونمیکردم سراغم امدندوکمکم کردندوبارهااین تکرارمیشه.

    به من اهمیت میدهند وبه من توجه میکنند. اما

    آدمهای اطرافم بسیاربه محبت نیازدارند بسیاربه تاییدشدن نیازدارند،افرادی احساساتی هستند.

    به قول یکی ازدوستان چون من نیازبه تاییدشدن دارم واین فرکانس رامیفرستم یعنی فرکانس تاییدشدن رامیفرستم اتفاقاازطرف مخاطبم نه تنهاتاییدنمشم دست میزارند روی نقطه ضعفم که نمیخوام این نقطه ضعف آشکاربشه.

    توارتباط های کاری سخت ارتباط میگیرم.

    توی ارتباط های دوستانه اباافرادازخودم سن پایینتر برمیخورم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 657 روز

      اره منم. همینایی ک نوشتی کبری جان دارم

      همه بهم احترام میذارن هرچقدر ک طرف اون لحظه حوصله نداشته باشه بامن خوب رفتار میکنه

      اما اکثرا نیاز ب ترحم دارن

      یا میخان بگن مریضیم

      یا حقمون خورده شده

      یا قربانی شدیم درمقابل همسروفرزند

      ومن ازین حرفا بهم میریزم نمیدونم خودم هم احتمالا همین شخصیتو دارم که این افراد وجذب میکنم

      از غرغر افراد خوشم نمیات خودمم گاها غرغرو میشم قبلا خیلی بودم

      الان بهتر میشم یکمدت دوباره غرهم میزنم اصلا خوشم نمیات ازین شخصیت

      و هربار ک غربزنم یاد مادرم. میفتم ک ازبچگی همش غرمیزد همیشه وهنوز ک هنوزه ومن تبدیل شدم ب یک دختر غرغرو حتی دخترم گاها پرحرف میشه دخترم کوچولو بود خیلی کم حرف بود عجیب

      چقد خوشم میات از این فایلها وکامنتهاش ومکملش بنظرم دوره عزت نفس هست عالیه یکمدت با تعهد کار کنم

      موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        کبری محمدی گفته:
        مدت عضویت: 1929 روز

        سلام فاطمه جان، مرررسی که نوشتی خداوند ان شاءالله یارویاورت باشه توهمه جوانب زندگیت. آمین

        فاطمه جان من این روزهافقط دارم روی فایلهای توحیدعملی فایل ارتباط بین درک صحیح خداوندوروان شدن چرخ زندگی،کارمیکنم یعنی سعی میکنم گفته استاددراین فایل رابه تکرارتوذهنم بیارم وخداراشکرهرروزنتایجش رامیبنم.یکی ازنتیجه هاش هم همین کامنت شمابه پاسخ به سوالم که چراهمش من دارم این ارتباط هایعنی ارتباط هم محل کارم وهم محیط زندگیم تکرارمیشه ومیدانستم وایمان داشتم طبق فایل،البته امیدوارم فایلی که بالاذکرکردم هم شماگوش کرده باشید،خداوندبه سوالی که درذهنم دارم پاسخ میده. من خودم امدم یک باراین فایل راالبته هدایتی کارکردم ولی به صورت کامل ودرست کارنکردم وشماالان دست خداشدید برای من وفاطمه جان خودت میگی بایدتعهدی رواین فایلهاکارمیکنم وتوصیه من هم به شمادوست عزیزهم همینطوره بایدتمرکزلیزری گذاشت روی دوره هاواین فایل های ارزشمند.(استیکرقلب فراوان)

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    موسی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    سلام استاد خوبم

    از خداوند بابت تمام نعمت هایش سپاس گذارم

    موضوع الگوی تکرار شونده در مورد روابط

    استاد من تمام این الگوهای تکرار شونده ای که شما فرمودید را دارم

    قبل از این که این الگوهای تکرار شونده را بنویسم فکر میکردم من الگویی ندارم که تکرار بشود ومن را به چالش بکشد

    استاد که صحبت کردند من فکر کردم ودیدم تمام وجودم الگوهایی است که مثل زنجیر به پاهایم بسته نمی گذارد من پرواز کنم

    من بیشتر روابط با دوستان

    زمانی تو زندگی ام تمام دوستانی را جذب خودم کرده بودم که با ویژگی های شخصیتی خود م هماهنگ بود

    مثلا ادمهای با من روابط داشتن با چیز های کوچولو سریع احساسشان بد میشد

    مثلا زود رنج بودند سریع وبدون صبر قضاوت میکردند

    در کل از لحاظ ذهنی بیمار بودند

    من هم این ویژ گی را داشتم

    روابط عاشقانه با همسرم

    خیلی به من متکی است به شدت نیاز به پول دارد وهمیشه محتاج حقوق من است وخیلی ارزو دارد که من از لحاظ مالی رشد وپیشرفت کنم وبه استقلال مالی برسم

    این ویژ گی منفی و مثبت را من دارم خیلی متکی به کارفرما یا صاحب کار هستم وبه شدت محتاج حقوقم هستم و نگاهم به کار فرما است وخیلی ارزو دارم که ایده هایی که خداوند به من میگوید اجرا کنم وثروتمند شوم

    روابط خانوادگی

    بعضی وقتها دخترم را کنترول میکنم کجا میره با کی کار میکنه با کی رابطه داره در کل احساس بزرگ بینی واحساس پدر بودن واحساس مسئولیت در قبال این فرزند دارم

    واین الگو را در رابطه با پدرم تجربه کرده بودم وهمیشه من را نصیحت وارشاد میکرد

    روابط با دوست

    الان فقط یه دوست دارم که در ارتباط هستیم یعنی هم مدار

    این الگو را در روابطم تجربه بارها

    بعضی وقت ها خیلی احساس خلع واحساس نیاز به کمک ونیاز به توجه واحساس کنجکاوی که من چه کار میکنم و شرایطم به چه شکلی است تماس میگیرد

    خدارا شکر درون من این ویژه گی ها بود واز وقتی که با این قانون اشنا شدم درون اون شدت را میبینم اما درون خودم کمتر شده سپاس گذارم

    روابط کاری

    با هر کسی کار میکنم احساس مسئولیت درونش نمیبینم وبه حرف من توجه نمیکند و احترامی که باید بگذارد نمی گذارد

    وبیشتر کارهارا خودم به تنهایی انجام میدهم واز لحاظ فیزیکی خسته میشوم

    وطبق قانون من اگر با این ادمها کار میکنم خودم با فرکانس های قبلم انها را جذب کردم

    روابط با ریئس یا کار فرما یا صاحب کار

    بیشتر صاحب کارها وقتی که با انها صحبت میکنم

    در مورد شرایط کاری در مورد حقوق در مورد مرخصی در مورد نحوه پرداختی مبلغ وغیره

    و نمیدانم بعد از چند مدت کار کردن متوجه میشوم که خیلی بد قول وبد حساب یا خسیس یا محتاط کار است واین الگوی تکرار شونده در چند مرحله کاری را تجربه کردم

    یا اینکه به زمانی که براشان میگذارم یااینکه به توانایی هایم یااینکه به حرف هایم یا این که به کاری که انجام میدهم اهمیت چندانی نمیگذارد و توجهی به کارم نمیدهند

    وخلاصه استاد خدا میداند که چقدر الگوی تکرار شونده پیدا کنم

    استاد ممنونم که با این فایل من رابه تعمق وفکر کردن انداختی

    واز خداوند میخواهم که این الگوهای تکرار شونده را از من بر طرف کند

    واز خداوند میخواهم به من شهامت جسارت ایمان جرات قدرت بصیرت درک فهم توانایی عزت نفس خود باوری اعتماد به نفس عطا کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    به نام خدا

    در مورد این سوال من در روابط عاطفی

    معمولا افرادی رو جذب کرده بودم

    که برای من وقت نداشتن

    تولد یا روزهای مهم یادشون نبود

    اوایل توجه میکردن بعد از یه مدت بی اهمیت و کم توجهی میکردن

    خساست به خرج میدادم

    عصبی و بد دهن بودن

    همیشه دو به شک بودم که نکنه پای کسی دیگه در میونه( چنین احساسی میکردم)

    میگفتم شرایط ازدواج نداریم

    از لحاظ عاطفی و فیزیکی دور از دسترس بودن

    به طرز ناخوبی کات میکردیم

    فالو جنس مخالف تو پیج شون داشتن

    بی احترامی بهم میکردم

    و….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 1553 روز

    سلام

    به استاد بی‌نظیرم و استاد شایسته عزیز

    خب در مورد الگوی تکرار شونده در روابط

    من یک الگو در روابط کاری مرتب برام تکرار می شد اون هم نادیده گرفته شدن کارم بود تو یه جلسه مدیرمون ار از همه حتی پایین دستی من تعریف و تشکر می کرد الا از من ،یا کارها رو می انداخت گردن من به همکار هم رده من نمی داد و تا می گفتم می‌گفت بلد نیست موقع مرخصی هم اون زودتر و راحت تر مرخصی می گرفت و من با منت و ترس

    تا اینکه چندماه پیش سر همین مرخصی رفتن با مدیرمون بحثم شد و کلا روابطمون شکرآب شد. اما خوشحالم تونستم حرفم رو رک و راست بزنم اما بعد از اون نشستم و فکر کردم که یه جای کار من میلنگه من مشکلی دارم اول به این جا رسیدم که من به شدت برام مهمه که به موقع سر کارم برم و کارم رو انجام بدم و خیلی حساس هستم حتی موقعی تو خونه بودم جواب ارباب رجوع رو می دادم. اول به خودم گفتم اجازه نداری دیگه هیچ تماس کاری رو خارج از ساعت کاری جواب بدی. بعد پیدا کردم من همیشه می خوام کاری برای انجام دادن داشته باشم و بیکار نباشم خب جهان به خواسته من پاسخ می داده در صورتی همکارم همه اش دنبال راحتی هست. یه جورایی کار کردن رو مساوی با مفید بودن و ارزشمند بودن می دونستم و پشت همه اینا تایید گرفتن بود.

    که به بقیه بگم کار من مهمه ها من خیلی کار می کنم و بیکار نیستم.

    از اون موقع روی خودم و احساس لیاقتم تمرکزی دارم کار می کنم و هر چه جلوتر میام بهتر خووم و ریشه رفتارام رو درک می کنم.

    فقط کافیه تمرکزت روی خودت باشه روی خودت کار کن کاری به بقیه نداشته باش اصلا اجازه نده ذهنت برای به لحظه هم به دیگران فکر کنه هر چی تمرین کنی سرعت عمل ذهنت برای این کار بیشتر میشه و خداوند هم به شدت حمایت می کنه که راه رو بهت نشون بده

    فقط بدون خودت مهمی خودت مرکز این عالم هستی و باید فقط روی خودت تمرکز کنی. خودت رو دوست داشته باشی و برات مهم نباشه بقیه چی میگن مهم اینه خودت از این کار، از این شغل ،از این مکان لذت ببری.

    تو روی خودت کنترل داری نه روی دیگران. پس از این قدرتت حداکثر استفاده رو ببر.

    تو سرمایه ات همین قدرت تمرکزت هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ونوس ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1668 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم.از خداوندم بسیار متشکرم که جواب سوال امروزم رو دریافت کردم .ای کاش بعد از پیدا کردن این الگوی تکراری بهمون یاد میدادین کع چطور باید برطرفش کنیم.از نظر من کسانی وارد زندگی من میشن که بسیار منو دوست دارن و کلی از چهره‌ی من تعریف میکنن.کسانی وارد زندگیم میشن که بهم دروغ میگن و در مواردی هم خیانت میبینم. دارم خوبی هاشونو میگم جنبه های منفی رو هم میگم .معمولا آقایون سن بالا دوست دارن که با من معاشرت داشته باشن و این خیلی برام عجیبه.ای کاش زودتر فایل بعدیتون استاد بیاد و من بتونم این الگوهایی که دوسشون ندارم رو زودتر تغییر بدم.ممنونم از اینکه برامون وقت میزارین و این فایلهای قشنگ رو برامون آماده میکنین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    سلام به استاد عزیزم که استاد تغییره

    سلام به خانم شایسته خوش صدا

    سلام به خانواده بزرگم که میخوان خودشونو گسترش بدن

    سوال:

    * چه الگوهای تکرار شونده ای درباره روابط ، در زندگی من هست ؟!

    حقیقتا بیشترین روابط من با اعضای خانواده و نزدیکانم هست

    مثلا همسرم،پسرام،مادر،پدر،مادرشوهر،برادرشوهر،خواهر،خواهرزاده

    و یک الگویی خیلی برام تکرار میشه ، اینه که حرف هاشون و کاراشون خلاف اعتقادات من هست که باعث میشم توی بعضی مواقع احساسم بهم بریزه

    مثلا همسرم توی مسیر موفقیت با آموزش چند آدم جلو میره در صورتی که من معتقدم فقط باید با یک نفر جلو رفت

    پسرم به قلیان و مشروب و یا هر دوستی رغبت نشون میده که من معتقدم مسیر نادرسیه و آسیب میزنه

    یکی دیگه پسرم وقتشو توی فضای مجازی میگذرونه و من معتقدم این فضا ورودی نا مناسبه و نشتی انرژی داره

    مادرشوهرم زیادی خودشو برای پسراش میزاره و دلسوزی میکنه و من معتقدم این رفتار باعث پایین امدن سطح لیاقت مادرشوهرم میشه و زمانی که کاری نتونه بکنه با بی توجهی بچه هاش روبرو میشه

    مادرم به شدت از همه انتظار داره و من معتقدم هر کسی باید خودش برای خودش کاری بکنه بدون انتظار

    بعضی از خواهرهام یا خواهرزاده هام غیبت میکننو حرف نامناسب میزنن و در مورد منفی ها و محدودیت ها حرف میزنن و من معتقدم دارن فرکانس نا مناسب میفرستن و نباید این رفتار و گفتار رو داشته باشن

    و زمانی که من کنارشون باشم و این رفتارها رو ببینم ناراحت میشم و بهمم میریزه حتی توی بعضی موارد مثل پسرام عصبانی هم میشم

    و من این الگوها برام تکرار میشه و با ادمهایی روبرو میشم که خلاف اعتقادات من رفتار میکنن

    ولی اینو هم بگم یه سری الگوهای خوب هم تکرار میشه برام

    مثلا ادمها روم حساب میکنن بهم اعتماد دارن دوست دارن کنارم باشن بهم احترام میزارن هیچکسی ازم انتظاری نداره اگه ازم درخواستی کنن و نه بگم مشکلی پیش نمیاد به نظراتم احترام میزارن منو خوش قول و کار درست میدونن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سمیرا سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    به نام خدای خوبم

    سلام به استاد عزیز و مریم جان پر مهر و دوستان خوبم در سایت

    خیلی مبحث جالبی بود ممنونم ازتون استاد جان

    برای من در کل زندگیم تا همین سه چهار سال پیش اینجوری بوده که همیشه آدم هایی در زندگیم بودن که از حمایت خانواده برخوردار نبودن، اوضاع مالی خوبی نداشتن، به شدت به حمایت و توجه نیاز داشتن و از نظر روحی در شرایط بدی بودن و به شدت وابسته تا جایی که من تقریباً تمام وقت و انرژیم و باید برای حال خوبشون میزاشتم و از هدف هام و کارهای زندگیم به شدت دور افتادم و حتی مدت های زیادی تحت تاثیر مشکلات اونها افسرده بودم و جالبتر اینکه همه این آدم ها نسبت به من قدر نشناس و طلبکار بودن و با وجود سرویس های که از من گرفتن نسبت به من بی مهر بودن، تا اینکه بالاخره به خودم اومدم و بعد از اینکه از سمت اون آدم ها بعد از بهتر شدن اوضاعشون رها شدم فهمیدم که مشکل از منه که زندگی خودم و اهدافم رو رها کردم به خاطر دیگران و سهم خودم رو ازین اتفاقات و آدم های مشابه دیدم و رها کردم همه کس رو و سعی کردم راه درست رو پیدا کنم البته که از نظر خودم خیلی دیر به این نتیجه رسیدم و به قول شما بعد از چک و لگد های جهان اینو فهمیدم ولی الان حالم خیلی خوبه و احساس آزادی میکنم و خدا رو شکر تمرکزم و فقط روی خودم و خواسته هام گذاشتم . حتی یادآوری این سالهای هدر رفته هم برای من آزار دهنده هست ولی خدارو شکر میکنم به خاطر این آگاهی چرا که هیچوقت دیر نیست سپاسگزارم ازتون برای این فایل عالی، مطمئنم در بهترین زمان هدایت میشم برای خرید دوره عالی کشف قوانین چرا که الان در حال کار کردن روی دوره بی نظیر دوازده قدم هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Sakine Bagheri گفته:
    مدت عضویت: 2279 روز

    با سلام، خدمت استاد عزیز و مریم خانم عزیزدل همه‌ی ما، زهرا هستم اولین بار هست که کامنت میذارم.

    الگویی که من در ارتباط با افرادی که با من در ارتباط هستند و تکرار میشه، افرادی هستند که خیلی به کمک من احتیاج دارند، همیشه خودشون هم میگن وای تو فرشته نجات مایی، خدا تو رو فرستاد که به من کمک کنی، و کلا خودم کسی هستم که مستقلم و متکی به خودم و کم پیش میاد از کسی درخواست کمک کنم، ولی همه ی کیانی که باهاشون در ا تباط بودم خیلی نیازمند کمک بودند بخصوص کمک فکری حل کردن مشکلات…. و یه ویژگی دیگه اینکه همیشه تنهان

    و آدمای بی کس و رنج کشیده ای هستند، و ناگفته نماند من هم از اینکه دارم بهشون کمک میکنم خوشم میاد، ولی الان که فکر میکنم میبینم ای کاش با یه آدم شاد و مستقل و ‌….. در ارتباط باشم من از اون یه چیزی یاد بگیرم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    راضیه راضیه گفته:
    مدت عضویت: 3439 روز

    به نام خدا با سلام به استاد عزیزم.و.دوستان بی نظیرم…

    یکی از الگوهاییی که توی روابط تجربه کردم این که توی همه روابط تقریبا چه کاری ، چه دوستی و….. این که معمولا خیلی ادمهای خوبی هستن ، خیلی صادق ، درست و عالین و.به من اهمیت میدن . ولی یهو یک.اتفاقی می افته که یا ان رابطه کلا سرد میشه یا خیلی کم رنگ میشه و دیگه مثل قبلش نیست و خودم فکر می کنم برمیگرده به احساس لیاقت خودم لایق نمی دونم لابق این همه محبت و یک چیزدیگه بحث قربانی بودن که با این که زیاد روش.کار کردم ولی هنوز هست هنوز میبینم لذت میبرم از قرربانی شدن خودم برای خودم نه این که بخوام واسه کسب هم تعریف کنم…

    یک.الگوی دیگه که کشف کردم این که وقتی توی کلاسی شرکت می کنم باز هم.کلاس های من خیلی ادمهای خوبی هستن ولی خیلی منفعلن یعنی اصلا نمیان فعال.باشیم مثلا یک ارتباط طولانی تر تجربه کنیم انفاق نمی افته ، چون من خیلی دوست داشتم مثلا کارهای مشترک کنیم بهم کمک کنیم از هم سوالاتمون بپرسیم وـــــ ولی اتفاق نمی افته.

    متشکرم استاد از فایلهای خوبی که میذارین و.کمک.می کنین که .بیشتر فکر کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: