پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 43 (به ترتیب امتیاز)

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگین رویایی گفته:
    مدت عضویت: 1026 روز

    سلام و درود فراوان

    خوشحالم که فایل قسمت 2 رو تونستم ببینم

    در ادامه میخوام به این سوا جواب بدم

    من انسان هایی رو جذب میکنم که مسئولیت پذیر نیستن اصلا و این منو آزار میده هرکاری براشون میکنم اما بازم میبینم کاری که بهشون میسپرم رو درست انجام نمیدن و خودم باید آخر انجام بدم

    انسان های رو جذب میکنم که باورهای مذهبی دارن یا اینطور بگم متعصب هستن

    انسان های شاد و فوق العاده و ثروتمند رو جذب نمیکنم

    انسان هایی که جذب میکنم از لحاظ مالی و اجتماعی از خودم پایین تر هستن

    انسان های قدرتمند رو جذب نمیکنم

    انسان های شکست خورده رو جذب میکنم

    خعلی سپاسگزارم ازتون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا زهرایی گفته:
    مدت عضویت: 721 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و دوستان.

    من هرجا میرم سرکار اولش همه چی خوبه تا چندماه. کم کم همه علیه من میشن و در نهایت هم طوری برخورد میکنن که یا خودم استعفا بدم و یا اخراج میشم. درصورتیکه تحصیلات عالیه دارم و کلی گواهینامه های معتبر و بسیار مسئولیت پذیر هستم و کاری. اما در بچه گی هم همین حس رو داشتم که همه بچه ها باهمن و من تنهام. و باید به زور خودمو توی گروهشون جا بدم. الانم هرجا میرم سرکار احساس میکنم همه علیه من میشن. بااینکه کاملا اجتماعی و اهل معاشرت هستم اما نمیدونم کجای کارم اشتباهه که این الگوی تکراری برای من اتفاق میفته به طوریکه دیگه میترسم برم سرکار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مژگان اکرامی گفته:
    مدت عضویت: 769 روز

    سلام به استاد عزیزم بار چندم هست که به این فایل گوش میدم

    سوال چه الگوهایی تکرار شونده ای در روابط در زندگی من وجود دارد؟

    الان که دارم فکر میکنم در کل دوران زندگیم هیچ مردی که از نظر مالی و جایگاه موفقیتی بالا باشه به من جذب نشده با اینکه من بسیار زیبا هستم و همه زیبایی من را بهم میگند حتی خانم ها . و‌ میبینم که اااا من با همین الگو ازدواج کردم همسر من با یه ماشین وانت درب داغون و لباس های تنش ( فقط همین دوتارا داشت که به خواستگاری من اومد با اینکه میشه گفت دو‌پله از نظر مالی بالاتر از ایشون هم بودیم یجورایی و‌جالب اینجاست هیچ کس ازش هیچی نخواست معمولا از پسر تو شهر ما ‌مخصوصا تو خانواده ما خونه و‌ماشین اینارا میخواند حتما) و هنوز هم از نظر مالی تو این سیکل گیر افتادم . با اینکه خیلی تلاش میکنم از نظر مالی موفق بشوم اما هنوز اتفاق نیوفتاده یا اینکه درامد خودم به دو سال رو به رشد(البته با کار فیزیکی سخت) و الان هم رو به افول ( چون من دیگه اون کار فیزیک سخت را نمیخوام و‌حجم کار را کم کردم)

    خب نتیجه اول اینکه من از نظر باوری در سطح پایین مالی هستم که اول همچین همسری جذب کردم

    و دقیقا سر همین موضوع مالی با همسرم چند وقت یکبار به مشکل برمیخورم که چطوریه که همه اقایون اطراف ما پیشرفت میکنند اما تو‌نه

    ( خب یه بخشی از این به من برمیگرده دیگه.چقدر من جای کار داره باورهام وقتی بهش فکر میکنم)

    در دوستان من یه دوست بیست و‌چند ساله دارم‌که به شدت روی نکات منفی و‌اخبار بیماری زوم هستش و من وقتی مدارم میاد پایین با این دوستم رفت و آمدم زیاد میشه ‌‌من از این به بعد باید آگاه باشم و اینو‌نشونه از مدار خودم قرار بدم

    دوتا سه تا دیگه از دوستام هستند که شخصیت خیلی مستقلی دارند من باید به اونا توجه

    کنم

    در مورد کار

    در طول شیش سال کاریم همش کسایی به من پیشنهاد کار میدند یا با کسایی کار کردم که میخواهند من با پول کم واسشون کار کنم ( در تکامل قیمتا بیشتر شده اما باز هم نسبت به کسایی که با من یه سابقه کاری دارند خیلی کمتره جوری که بعضی وقتا با افراد که دوسال سابقه کار دارند هم تراز مبشه )

    یه دوستی هم همسرم داره که این اقا به طور متناوب و حتی هفته ای یکبار با یه خانم حدید دوست میشه ‌‌ و هربار میخواد من و‌همسرم را به دوستش معرفی کنه تا حایی که من اسم های این دختر ها را یادم میره .

    یه نکته بگم برای اقایون اینجا به نظر من که یه خانوم هستم اصلا اقایونی که با خانم های زیادی وارد رابطه میشند جذاب نیستند چون ثبات ندارند چون به نظر من به روح و‌جسم خودشون اخترام نمیذارند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1125 روز

    سلام استاد من در مورد روابط در رابطه عاطفی قبلی موضوع بسیار حساس بودم و در مورد شخصی که قبلاً پارتنرم با او بوده به شدت احساس می‌کردم که هنوز به اون شخص احساس علاقه دارد و به او حسادت می‌کردم همین افکار منفی و بیمارگونه و احساس بی‌ارزشی و بی‌لیاقتی در مورد عشق باعث مشکلات روحی من و رفتارهای نادرست در رابطم با آن شخص می‌شد که باعث خسته شدن شخص از حرف‌های تکراری و و تمرکز من در گذشته او می‌شد این الگو در ازدواجم هم تکرار شد و حالا می‌فهمم که باورهای عدم لیاقت من و گوش دادن آهنگ‌های نامناسب باعث باورهای نامناسب در رابطه من شده که منجر به شکست من می‌شود حالا به دنبال راهکاری برای تغییر این باورها هستم راهکار درمان این افکار بیماری‌ها عشق خود و تمرکز بر روی روابط زیبا است اما یک پروسه بسیار زمانبر و من بسیار پاشنه‌های آشیل در این مسئله دارم چه راهکارهایی را در این مورد شما پیشنهاد می‌دهید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فریبا رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی

    1 .افرادی که نیاز شدید به کمک دارند

    2.افرادی که بیشتر تو روابط باهاشون به مشکل می خوریم یعنی سادگی وخاکی بودن ما انتظار آنها را بالا میبرد و ما در نهایت تصمیم میگیریم رابطه رو یا کم کنیم یا قطع کنیم

    3.در کار نیز بیشتر مورد سو استفاده قرار میگیریم هم از نظر نوع رفتار و هم از نظر مالی و خیلی راحت طرف کاریمون به خودشون این اجازه رو میدهدکه ضرر به ما برسد ولی به خودشون نه و ما هم اغلب

    ساکت میمانیم و یا اگر هم چیزی بگویم دیگه کار از کار گذشته است وزود خودمون را راضی میکنیم که ولش کن .(مثلا فکر نکند که ما نیاز داریم یا مهم است برامون )

    4 افرادی که با رابطه داشتن ما به هیچ وجه دوست ندارند رابطه شون رو قطع کنند(چون ما معمولا اعتراض به هیچی نداریم و کمتر از خودمون دفاع میکنیم و رودربایستی زیاد داریم

    بیشتر به نظرات دیگران اهمیت میدهیم )

    و اینها مواردبیشتر در همه جهات زندگیمان هستند، چنین افرادی هستن و این الگوها زیاد تکرار شونده است برایمان

    اینکه می گویم ما منظورم من و همسر هستیم که هر دو مشترکات داریم در این روابط چه قبل از اشنایمان و چه در زندگی مشترکمان

    و تقریبا 6 ماه است در این مسیر قرار گرفته ایم خدار و سپاس که داریم تغییر میکنیم افراد با دیدن ما تعجب میکنن ولی ما تصمیم جدی به تغییر گرفتیم و خودمون از نوع رابطه های که داریم می سازیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمان بالاتر میرود و احساس ارزشمندی رو در خودمون و رابطه هایمان میبینیم خوشحال و راضی هستیم

    سپاس از خدای بی نهایت مهربانم و سپاس از دستان شیرینش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رها آزادی گفته:
    مدت عضویت: 2213 روز

    سلام استاد عزیزم

    این چهارمین کامنتی هست که میزارم برای الگوهای تکرار شونده امید دارم که به جوابهام برسم با کمک دوستانم

    من الگوی تکرار شوندم اینه که همیشه یکی تو زندگیم هست که به یه موفقیتی میرسه یا یه چیزی داره که من ندارم و من حسرتشو میخورم

    خیلی تلاش کردم این حالت رو دیگه تجربه نکنم اما با یه سرعتی تکرار میشه و کانون توجه من روی دیگرونه روی خودم نیست 100 درصد توجه من روی نداشته ها کمبود ها و حس شدید حسرت به دیگرانه ….

    توی این زمینه انگار هیچ جمله ای هیچ دوره ای هیچی اثر گزار نیست …

    خیلی دلم میخواد داشته هامو ببینم خودمو اصلا ببینم توانایی هام بخدا من چیزی کم ندارم اما داشتهام راضیم نمیکنه …من 100 درصدی هر چیزی رو میخوام بالاترین حدشو…

    تا وقتی از اطرافیانم بالاتر باشم حالم خوبه و میترکونم ، خلاقم و مثبتم روابطم عالیه سرحالو و پرانرژیم وایییییی وقتی کسی رو بالاتر از خودم میبینم دیگه پخش بر زمین میشم …چند نفر هم نقطه ضعف منو فهمیدن جلوی من خودشونو دست بالا میگیرن و از خودشون تعریف میکنن قشنگ میفهمم دارن دروغ میگن (یه چیزی تو قلب من هست نادیده ها رو میبینه نگفته ها رو میدونه راستو دروغو واضح تشخیص میده و من خیلی وجودشو حس میکنم) اما باز انگار باور میکنم و مقایسه میکنم با زندگیم …

    خصوصا این اواخر …توجه من کلا نه روی زندگیمه

    نه روی خودم نه روی داشته هام کلا 6 دونگ حواس و تمرکز و توجهم روی اطرافیانمه

    یک نفر هست که از همه بیشتر منو میتونه از پا در بیاره

    انقدر هم بهش توجه کردم

    به طرز چشمگیری که همه اقوام و آشنایانمون میگن این چطوری انقدر موفق شده یعنی عین بمب صدا کرده …

    عزت نفس

    باور لیاقت

    انقدر درمونده شدم که نمیتونم بلند شم

    تنم شل شده سرم پایینه بیحالم

    مادرم از مرگ میگه ، میگه تهش هممون میمیریم 2 روز دنیا رو حال کن ولش کن…

    یا ظاهر زندگی دیگرانو با طن زندگی خودت مقایسه نکن

    یا یه عالمه از این حرفا که هیچکدوم روی من اثر نداره یه باوری هست تو مغزم اون همه ی اینها رو چرتو پرت میدونه دیدید فردی که متعصبه مثلا روی دین و مذهب مثلا بری بهش بگی بابا چیزی به نام دین وجود نداره بخدا یزره سر به سرش بزاری چاقو ور میداره میکنه تو شیکمت انقدر شستوشوی مغزی دادنش ….باور منم همینجوریه میگه آخه بفهم تا مادامی که توجهت رو دیگرانه خوب لامصب اونا تو زندگیت پررنگ تر میشن طبق قانون نقششون پر رنگ تر میشه داری به ناخواستت توجه میکنی

    خره نمیفهمه تازه به محض اینکه میخوام حمله کنم به این باور به طرز عجیبی یه اتفاقی میوفته تا دوباره شل بشم و دست از تلاش برای نابودی این باور بر دارم …یعنی هر چی قوی تر میرم سمت این باور که نابودش کنم محکم تر و قوی تر پرتم میکنه یه وری …نمیتونم بلند شم دیگه

    خود کم‌بینی یه بیماریه قشنگ سرطانه

    پارسال رفتم به جنگ این باورم دوره عزت نفسم گوش دادم دیگه گفتم شروع میکنم کمکم

    یعنی انگار ضمیر نا خود آگاهم دفاع میکنه از خودش و استقامت نشون میده

    میگفتم ببین خدا فلا جا هواتو داشت ببین خدادبهت عزت داد ببین اونجا کارت راه افتاد …

    چشمام بی حال شدن و یه چیزی تو ذهنم گفت

    بشین بابا (یه فوش خاصی هست که ذهنم بهم میگه که اینجا نمیشه گفت) زر نزن واقعیت زندگیه تو اینه تو از همه کمتر و پایینتری خیر ندیدی از پولهای شوهرت فقط منتش سرته چیزی دست تو رو نگرفت تو یه بازنده ای بازنده بازنده ….

    سکوت میکنم نه حرفی میزنم نه حقمو میگیرم

    فقط گریه گریه

    من احساس میکنم همه اینجور احساسات رو دارن بلاخره من از فضا نیومدم که منم آدمم مثل بقیه

    اما من واکنش احساسی شدیدتر و در زمان طولانی تری دارم

    مردم دیگه هم مثل من همین احساسها رو تجربه میکنن اما میخوابن پامیشن یادشون میره و میرن به زندگیشون میرسن

    حالا من زندگی میکنم با اون اتفاق سالها…سالها…و با تکرارش یه باور مخرب جدید میسازم یا باورهای قبلی رو محکم تر میکنم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      RahaRahimi گفته:
      مدت عضویت: 2907 روز

      سلام خداقوت

      عاشقتم هم خانواده ی عزیزم

      اووووو مگه جنگ جهانیی شده چه خبرههه

      یه مسئله هست دیگه حل میشه عزیز من

      چه قد سخت میگیریی

      در وهله اول بزار یادآوری کنم

      وقتی میخوای یه چایی بزاری دم بکشه اولین کلمه ای که به ذهنت میاد زمان هست

      گاهی برای بعضی تغیر ها زمان های زیادی نیاز هست حتی 1 یا چند سال

      مگه شخصیت شما و باور های شما یه شبه شکل گرفته که 1 شبه هم تغیر کنه (حالا شاید بگی من 1 سال درگیر اینم نه عزیزم خیلی بیشتر بیشتر نیاز به زمان هست ازلکی سخت نگیر به خودت )

      دلیلش اینه که یه سری باور های ریشه ای هست که اینقدر درون ذهن خودت منطقی هستن

      که اصلا فکر نمکینی

      این طرز فکر دقیقا این همه مشکل و آسیب درست کرده

      و برعکس به داشتن این طزر فکر افتخارم میکنیی

      اما مسائل شما

      میدونم بر طبق قانون شما به قسمت هایی از حرف های من گوش میدین

      که دوست دارین اونا بشنوین و شاید به همشون گوش ندین

      اما من میگم

      در وهله اول شما عاشق خودت نیستی

      به خاطر رنگ پوست دماغ چشم دهان حالت چهره قد زیبایی و هر چیزی دیگری عاشق نیستی

      عاشق یعنی اینکه وقتی میری جلو آیینه

      قربون صدقه خودت بری عشق بازی کنی با خودت

      وو چچوننن عاشق خودت نیستی

      با خودت بی احترامی میکنی (خره : اخ که بمیرم برای رها کوچولو که فراموش کرده چه قد دوست داشتنی هست

      چه قد زیبا هست

      چه قد قابل احترامه

      چه قد با ارزش حتی اگر هزار بار اشتباه کنه

      حتی اگر بازم قضاوت کنه

      حتی اگر بازم اشتباه کنه

      حتیییی اگر هزار بار تصمیم بگیره این کارو نکنه اما باز میکنه

      بابااااا فرعونن کیه فرعون قاتل 12000 هزار کودک مظلوم هست

      اون بود که دستور داد 12000 هزار کودک بی گناه بکشنن

      موسی میخواد بره پیشش فرعون خدا بهش میگه

      یا موسی فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ

      و با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا بترسد

      اینکه قاتله خدا داره بهش میگه اینجوری برخورد کن

      بد شما

      سر یه اشتباه کوچک که برای همه ممکنه بیوفته به خودت میگی ……

      امان از شخصیت کمال گرایییی

      امانننن از وقتی ما نمتیونیم خودمون راحت ببخشیم

      مشکل اول شما

      گفتی عزت نفس دیدن فایل یکی از جلسات صرفا همینه دیگه

      خودتو راحت ببخش

      حتی اگر هزار بار خطا کردی

      مسئله دوم :

      چرا خودمون با دیگران مقایسه میکنیم

      ببخشید اصن چرا اینو بگم

      بیخیالمسئله های بدی به نظرم اول همون قدم اول بردارین

      با خودت آشتی کن

      خودت دوست داشته باش و عاشق خودت باشه

      به زمان

      به زمان

      به زمان مناسب

      خداوند رحمان قدم های بعدی خدمتت عرض میکنه

      که باور های ریشه ای برات شناسایی میکنه و مسئله شما حل میشه

      در پناه الله یه عالمه احساس خوشبختی درونی و بی دلیل

      و احساس سلامتی

      برات آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رها آزادی گفته:
        مدت عضویت: 2213 روز

        سلام ممنونم از وقتی که برام گزاشتید ….من یه مدت طولانی ایه که دونبال روانشناسیم که قانون جذبی باشه و باهاش بتونم حرف بزنم

        من مسائل اساسی دارم که باید

        ریشه ای حل بشه و تا حل نشه من کلا نمیتونم یه زندگی سالم رو تجربه کنم من پیش هر روانشناسی رفتم حرفاش با قانون فرق داشت …

        من روحم حرفی که غیر قانون باشه نمیپذیره

        من نیاز دارم حرف بزنم

        من واقعا نیاز به کمک دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          RahaRahimi گفته:
          مدت عضویت: 2907 روز

          سلام مجدد خدمت رها جانم عاشقتم که

          یادش بخیر یادش یخیر

          اینکه من میام توی سایت و دقیقا پیام شمارو دیدم

          و اینکه خداوند رحمان و مهربان و رب العالمین چه قد قشنگ هوای بندگاشو داره

          این صحبت هایی که شما میکننین

          منم خیلی وقت پیش دقیقا درگیر موضوعات اساسی بودم و همیشه دنبال راه حل بودم

          اما جالبی این مسیر اینه که

          هرچه قدر تو این مسیر من دست و پا زدم

          هرچه قدر این راه و اون راه رفتم نتوسم به احساس خوشخبتی بدون دلیل برسیم

          و ته این مسیر به این رسیدم که فقط باید در هر شرایطی که هسی

          هر چه قد هم دلیل منطقی برای احساس بد داری

          هر چه قد دلیل داری

          بازم باید کنترل ذهن کنو حالتو خوب کنی

          و راه ها بهت گفته میشه و هدایت ها به سمتت میاد و راهنماییت میکنه

          خداوند درهارو برات باز میکنه

          پس سفارش میکنم که

          ازلکی دست و پا نزن

          رها باش

          رها باش و ارام خداوند رب العامین

          قطعا هواسش به شما هست

          یه عالمه عشق و احساس خوشبختی بدون دلیل از رب العالین ( انکسی که هر ثانیه هواسش به شماست )

          آرزومندم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم بانو گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    به نام خدای عشق و معجزه و ثروت و مهربانی

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به استاد مهربانم

    سلام به ابراهیم زمان

    شکر بر نام خداوندی که آغوشش امن و امان است

    شکر بر نام خداوندی که هم با تو هم با من هم با همگان است

    شکر بر نام خداوندی که زندگیم را سر و سامان است

    شکر بر نام خداوندی که خالقی نیکو بر جهان است

    شکر بر نام خداوندی که مارا روزی رسان است

    شکر بر نام خداوندی که نورش روشنگر دیدگان است

    استاد عزیزم روزی هزار بار خداروشکر میکنم بخاطر شما و آموزش هاتون.بخاطر وجود نازنین تون .خدارو شکر میکنم بخاطر خانم شایسته عزیزم که یه الگو عالیه برای ما خانم ها

    خداروشکر بخاطر کامنت های بچه های این سایت .

    استاد عزیزم من خیلی دوست داشتم کامنت بنویسم ولی انگار نمی‌تونستم .ولی امروز که برای چندمین بار این فایل و گوش کردم .یهو دیدم دارم می‌نویسم دستام می‌لرزه و اشک میریزم و بهترین حس دنیا رو دارم تجربه میکنم .

    استاد عزیزم در مورد الگو های تکرار شونده من وقتی رو حرفاتون فکر کردم و دقت کردم تو روابطم دیدم من با هر کسی که رابطه دارم یا از همون اول یا بعد یه مدت حسادت خیلی شدیدی رو تو اطرافیانم حس میکنم .حتی توی نزدیکترین اعضای خانوادم .قبل از اینکه با شما و آموزش هاتون آشنا بشم .با خودم فکر میکردم که شاید بخاطر اینکه که من زیبا هستم شاید دوستام بهم حسادت می کنن یا شاید من دارم تو زندگیم موفق میشم .یا اینکه آدم شادی هستم یا …هزار تا یای دیگه

    الان که این سه تا فایل جدید و عالی شما رو گوش کردم و به رفتارهای خودمم دقت کردم دیدم من وقتی میرم یه لباس میخرم یا قبل که می‌خریدم چون الان دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم اینطوری فکر نکنم .همش به این فکر میکردم که لباسم یه مدلی باشه که از لباس همه دوستام یا فامیل بهتر باشه که منو دیدن حسرت بخورن یا اینکه آرایشگاه میرفتم که مثلاً ناخنم و درست کنم یا اینکه موهامو رنگ کنم به جوری باشه که هر کی منو دید بگه ووووو چقدر زیباست یا چقدر از ما بهتره .بعد دیدم من ناخواسته خودم آدمهای حسود و به زندگیم دارم دعوت میکنم .تازه از این مدل رفتارهای آدم های اطرافم هم خیلی ناراحت میشدم یا حرص میخورم یا بهشون توجه میکردم .نمیگم الان صد در صد بهتر شدم چون باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم .

    استاد عزیزم من با عشق و علاقه خیلی زیادی حرفاتون و گوش میکنم و به آموزش هاتون تا اونجایی که تونستم درک کنم و بفهمم عمل کردم .هر روز و شب با صدای شما میخوابم و با صدای شما بیدار میشم .

    عاشقانه دوستتون دارم .

    عاشقانه مریم عزیزم و دوست دارم

    عاشقانه بچه های سایت و دوست دارم .

    استاد عزیزم با تو می‌دونم که دیگه نمی‌رم رو به تباهی

    دیگه راه و اشتباهی نمی رم سمت سیاهی

    استاد عزیزم این اولین کامنت منه امیدوارم کامنت های بعدیم بهتر و بهتر باشه

    خیلی دوستتون دارم .شما و مریم عزیزم و به خدای بزرگ و مهربان میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا رضی گفته:
    مدت عضویت: 2750 روز

    سلام استادعزیز و خانم شایسته پرتلاش و فوق العاده ام

    استاد جان الگوهای تکرار شونده ایی من تجربه کردم و تو روابطم ب کرات تکرار میشه اینکه

    آدمی با من وارد رابطه عاشقانه میشه

    .اکثرا آدمایی تنها و گوشه گیری هستت

    از وقتی با من دقیقا آشنا میشن ی سری مشکلات مالی براشون پیش میاد ک دستوبالشون ب شدت خالی میشه این مورد خیلی خیلی برام تکرار میشه .

    ادم هایی هستن ک با خانوادشون رابطه صمیمی ندارن.

    ادم های کم معاشرتی هستن.

    ی چیزدیگه هم اینکه شغلشون .یا تاسیساته یا تعمیر کاره.یامعماره و….

    بدقول هستن

    ب شدت سریع وابسته میشن

    نیاز دارن من همیشه بهشون توجه کنم

    حالا این ویژگی مثبت هم دارن همه آدمایی من باهاشون تو رابطه بودم آدمایی بودن ک خیلی بهم اعتماد داشتن..ادم های وسواسی و شکاک نبودن.محدودم نمیکردن.یعنی ن اینکه من بخوام اینجوری باشن.خودشون اینجوری بودن و…

    ب طور کلی آدمای اطرافم اکثرا بی پولن.یا حتی اگه دارن هم طوریه نمیتونن از پولشون استفاده درست کنن

    اکثرا بهشون خیانت میشه

    بهم اعتماد دارن

    پر توقع هستن

    همش میخوان طوری باشی ک اونا میخوان.

    همش پول لازم هستن

    همه از اعتمادشون سواستفاده شده

    با جنس مخالفشون سرجنگ دارن

    اکثرا روابطی ک میبینم پر از تنش و بی احترامیه

    یا دارن بهم باج میدن

    رابطه زناشویی ب شدت داغونی دارن و…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    کامران گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    با نام خداوند مهربان و وهاب

    با سلام خدمت استاد مهربان و خانوم شایسته و دوستان مهربان

    من در ارتباط عاطفی بسیار بسیار وابسته هستم و من خیلی خیلی محبت میکنم و خیلی عالی رفتار میکنم ولی طرف مقابل من احساس میکنم که این اهمیت و محبت منو نمیبینه و دقیقا بعد از ی بحث و درگیری دقیقا همین جمله رو بهم میگه تو اصلا بهم محبت نمیکنی

    و این پاشنه رو میدونم که من بسیار ذهنم درگیره نکنه بهم خیانت کنه نکنه کسی دیگه ای وارد زندگیم بشه و خیلی کنترل گر هستم و تا موبایل طرف مقابل من پیام یا زنگ میخوره من شدیدا احساسم بد میشه و خیال میکنم که ی نفری دیگه هم بهش تماس یا پیام داده و کنجکاو میشم و همین کنجکاوی باعث بحث و ناراحتی میشه

    در الگو افراد افرادی سمت من میان که خیلی شوخی های زننده ای میکنن و خیلی ادم های نا امید و خیلی ادم های اهل شکایت و مسخره کردن هستن

    یا افرادی میان که همشون از لحاظ مالی یا در حد خودم یا ضعیف تر از خودم هستن

    و الگویی که تکرار زیاد میشه اینه که در رابطه عاطفی در خانه یک اتفاق بسیار زیاد اتفاق میفته مثل گم کردن مدارک فردی و همیشه مدارکمون اون لحظه که میخوایم نیستش و الان که دارم مینویسم به ذهنم امد خوب چرا من تا الان برای این مشگل کاری انجام ندادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهدیه الوندی مهر گفته:
    مدت عضویت: 1040 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیزی که این کامنت رو می خونند

    حقیقتا نمی‌دونم باید چی بگم

    این فایل رو از قسمت نشانه ی امروز من به دستم رسید و چند هفته ای هست که خیلی توی روابط مختلفم با افراد مختلف دوچار مشکل شدم و ذهنم رو خیلی درگیر کرده

    یجورایی یک بخشی از اعتماد بنفسم رو از روابط خوبم با دیگران میگیرم که البته این موضوع رو برای مدتی طولانی انکار میکردم

    اخیرا حتی با اعضای خانوادم هم نزدیک ترین و مهم ترین آدم های زندگیم هم به مشکل خوردم در ارتباطم

    و چیزی که بینشون تکرار میشه

    اینه که من رو نمیفهمن

    یعنی من دارم پر شور و حرارت راجب یه موضوعی که از نظر خودم خیلی مهم و حیاتیه صحبت میکنم و طرف مقابلم انگار یک چیزه کاملا متفاوتی میشنوه.

    راجب دوستام این بینشون تکرار میشه که یه تایم کوتاه یا طولانی خیلی خوب و دوست داشتنی داریم و بنظرم میاد که چقدر خوب چه انسان خوبی چه ارتباط خوبی و بعد یکهو بومممم، همه چیز رنگ می‌بازه و تغییر می‌کنه حالا یا اون شخص در نظر من دیگه مناسب نمیاد و کم کم ویژگی های منفی و غیر قابل تحملی در اون پیدا میکنم یا اون شخص فاصله میگیره و بدون هیچ توضیح مشخصی دور میشه.

    و واقعا نمیدونم چه باوری اون پشت کار می‌کنه

    با اینکه افراد زیادی تو زندگیم هستن که دوستم دارند و بهم اهمیت میدن اما روابط مفید و پایدار و صمیمی ندارم و در یکجور تنهایی وسط جمع به سر میبرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: