پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3

توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است. 

بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)

لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.

 و اما سوال این قسمت:

چه  الگوهای تکرار شونده ای را می توانی در خواب های خود پیدا کنی؟

بعنوان مثال فرد می تواند بگوید:

من خواب می بینم در حال فرار هستم. یک بار از دست یک حیوان وحشی، یک بار از یک آدم یا یک موقعیت که می خواهد مرا به دردسر بیاندازد و … 

من خواب می بینم باید در زمان مقرر در جایی باشم اما دیر می رسم.

من خواب می بینم امتحان مهمی دارم اما برایش آماده نیستم و این خواب به شیوه های مختلف تکرار می شود.

من خواب می بینم یک جای جدید را در خانه کشف کردم. یک بار اتاق جدید؛ یک بار در مخفی و…

من خواب می بینم در یک تله یا باتلاق گیر افتاده ام و به شدت برای بیرون آمدن تقلا می کنم تا اینکه از خواب بیدار می شوم.

من خواب می بینم راهم را گم کرده ام و تقلا می کنم تا راه برگشت را پیدا کنم و این الگو به شیوه های مختلف در خواب های من تکرار می شود

و…

به این سوال فکر کنید و در بخش نظرات این قسمت، پاسخ های خود را بنویسید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3
    205MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3
    12MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

660 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 10
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    «شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است ؛ روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است»

    «نو گل نازنین من تا تو نگاه می‌کنی؛ لطف بهار عارفان در تو نگاه کردن است»

    «بوسهٔ تو به کام من کوهنورد تشنه را ؛ کوزهٔ آب زندگی توشهٔ راه کردن است»

    (غزل 23 سید محمدحسین بهجت تبریزی)

    سلام و درود و رحمت و برکت رب العالمین به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته گرانقدر، و همچنین همه دوستان نازنینم توی سایت.

    یه سنت شکنی کردم و اینبار رفتم سراغ اشعار شهریار، امروز صبح وقتی میخواستم برای فایل کامنت بنویسم خیلی اتفاقی این غزل از شهریار رو دیدم و حسم گفت اینو بنویس. اینکه تا پایان کامنت از حافظ براتون نگم رو تضمین نمیکنم. بریم ببینیم در مورد چه موضوعاتی قراره صحبت کنیم.

    خیلی فکر کردم اون آیاتی از قرآن که در مورد خواب هست رو پیدا کنم ولی چیزی یادم نیومد که سرچ کنم و البته منم خیلی تقلا نکردم. وگرنه میشد گوگل رو سرچ کرد. ولی هدایت شدم به این آیه از سوره عنکبوت و چون در مورد حضرت عشق، ابراهیم نبی علیه السلام بود گفتم بنویسمش توی کامنت که توحید همه چیز میشه، حتی طناب نجات اون لحظه ای که کارد به استخوان رسیده باشه. کدوم یکی از ما توی شرایط مرگ و زندگی قرار گرفته. آره احتمالاً خطر رو تجربه کردیم، ولی ابراهیم نبی توی شرایطی بود که احتمال مرگ 100% بود ولی ایمان ابراهیم به رب العالمین هم 100% بود. (من شخصاً معتقدم ابراهیم با آمادگی صد در صد منتظر بوده به قیمت جانش پای آرمان توحید بمونه. با خودش گفته اگه قرار بر سوختنه، اکی من تسلیمم خدایا. و حتی از پلن‌ بعدی خدا هم خبر نداشته، ولی ایمان کامل داشته به خداوند)

    «فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»

    ﭘﺲ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﻮم ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻴﺪ ﻳﺎ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻴﺪﺵ. ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﺗﺶ ﺭﻫﺎﻳﻲ ﺑﺨﺸﻴﺪ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺮﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻛﻪ اهل ایمانند(٢4)

    خدا داره مورد ما حرف میزنه. تقریباً همه مردم جامعه ما ماجرای ابراهیم رو‌ شنیدن. ولی مطمئنم بچه های استاد عباس منش هستن که ذره بین دستشون میگیرن و تحلیل کرانه دقت میکنن به موضوع. آقا توحید همه چیزه، به خودم میگم، برای خودم می‌نویسم تا این باور توی ذهنم جا بگیره که توحید همه چیزه، همه چیز همه چیز همه چیز …

    استاد عباس منش عزیز در مورد یه الگوی تکرار شونده برای خوابها صحبت کردن. حقیقتش من الگویی داشتم که چندبار تکرار شده ولی اینکه مکرر پشت سر هم نبوده، تنوعشون زیاده ، الان اگه براتون تعریف کنم قش قش می‌خندین به این ذهن رنگارنگ حمید که آخه پسر تو از هر چی دستت رسیده ریختی اون تو . چه توقعی داری از ذهنت؟ یه وقتایی به چیزی فکر میکنم ذهنم جواب که نمی‌ده هیچ، ازم سوال هم می‌پرسه که آخه چرا منو تو این موقعیت قرار میدی حمید ؟!(صرفاً جهت خنده)

    #خواب نیروی دریایی رو زیاد میبینم، نگهبان موتورخونه هستم و میام میبینم نصف موتورخانه توی آب غرق شده(آب گرفتگی یه حادثه شایع در نیروی های دریایی همه دنیاست) و همیشه در گذشته استرسش رو داشتم، از راه پله میام بالا میگم اصلا به من چه که داره غرق میشه، من اینجا چیکار میکنم، من کلی سال پیش از نیروی دریایی رفتم بیرون. بارها خواب دیدم با ناوچه رفتیم دریا. وسط دریا میگم من اینجا چیکار میکنم ، من که رفته بودم.

    # یه الگوی دیگه که بارها تکرار شده، خواب دویدن بود، خواب دیدم یه عده دور و برم هستن که منو معطل کردن، و من هی بهشون میگم من باید این مسیر رو بدووم ، چرا اینقدر منو صدا میزنید، بذارید به کارم برسم ، و همش میخوام یه مسیری رو با سرعت بدووم. ولی همیشه اون موقعی که میخوام شروع به دویدن کنم بیدار میشم (یاد شروع فیلم آواتار افتادم)

    #الگوی دیگه تکرار شونده دیدن خواب جنگنده های نظامیه توی آسمون که دارن پرواز میکنن …. (خب چیه ؟ چیکارشون کنم؟ خودشون میان، خخخ) دیروز همسر داشت با چرخ خیاطی کار میکرد و بهش گیرر داده بود که این چرخه فلان مشکل رو داره، گفتم فلانی 50 سال اف چهارده برای ایران پرواز کرد یه نقص جدی توی موتورش داشت که اگه خلبان حواسش نباشه تو حین پرواز جفت موتورش با هم از کار می‌افته و سقوط می‌کنه. ولی با وجود این نقص فنی بزرگ سالها پرواز کرد، باید یاد بگیری با این چرخ خیاطی چطوری تعامل کنی که اون نقص باعث خرابی پارچه نشه. هر باری که چرخت رو عوض می‌کنی چرخ بعدی یه ایراد فنی دیگه داره. حتی بهترین شاهکارهای دست بشر هم نقص فنی دارن مثل اف چهارده… دیشب خواب دیدم یه اف چهارده داره توی آسمون پرواز می‌کنه… میگم خدایا اینجایی که من هستم اف چهارده نداره. اگه توی بوشهرم که بوشهر فقط فانتوم داره. اگه آمریکا هستم که توی آمریکا هم اف چهارده بازنشسته شده. یه جای خیلی سرسبز و پر از جنگل و درخت بود ولی میدیدم یه اف چهارده توی آسمون داره پرواز می‌کنه. بارها خواب دیدم اف 18 توی آسمونه، یا اف 22 میگم خدایا ایران که اینا رو نداره، پس من الان کجام ؟ احتمالا آمریکا بودم خودم خبر نداشتم.

    #خواب فرار کردن از بین حیوان وحشی رو چندبار دیدم ولی به اندازه گزینه بعدی برام ترسناک نبوده…

    #چندبار خواب دیدم توی مدرسه هستم و رفتم نشستم سر کلاس، یه مشت بچه مدرسه ای دور و برم هستن و من قراره با اینها همکلاسی باشم. هر چی میگم آقااااا من الان اینجا چیکار میکنم ؟ بذارید برم دنبال زندگیم ، بهم میگن تو دیپلم نداری، چندتا از درس ها ناقصه. خلاصه این یکی یکی از اون ترسناک هاست.

    # وووووو برسیم به گزینه اصلی … سوهان اعصاب ، زنگ حریق و اعزام به عملیات… بارها و بارها و بارها رفتیم عملیات و قبل از پیاده شدن از ماشین کشته شدیم.(روحمون شاد) یبارش با فایرتراک توی جاده می‌رفتیم برای عملیات ، جاده فرو ریخت، ما هم افتادیم توی دره، و من از بیرون داشتم این صحنه رو میدیدم و به راننده میگفتم ببین یه کمی فرمون رو داده بودی به این طرف زنده میموندیم.

    #خواب جاهای سر سبز و جنگلی زیاد دیدم، خواب طبیعت، آبشار ، آب ، رودخانه ، سرسبزی و نور …

    #خواب انگلیسی حرف زدن با بقیه رو زیاد دیدم، یکیش خواب ملاقات با دونالد ترامپ بود(خدایا خودت رحم کن) داشتم ازش می‌پرسیدم …

    Sir, are you going to be on the next Presidency competition?

    یعنی آیا توی رقابت انتخاباتی بعدی خواهی بود یا خیر ؟ آخه چرا؟ واقعاً چرا؟ از ترامپ دیگه توقع نداشتم پاشه بیاد توی خواب من (به چی میخنیدن خب، مگه تقصیر منه…)

    و البته کلی خواب چرت و پرت و غیرقابل تعریف کردن که وقتی بیدار شدم گفتم خدایااااااا آخه اینا چیه توی ذهن من میاد…

    ادامه همون خواب اف چهارده دیشبم ، توی یه جاده جنگلی بودم و باتری ماشین دچار مسئله شده بود و استارت نمی‌خورد و من میخواستم ماشین رو بندازم توی سرازیری که بتونم روشنش کنم. یادمه دائماً میگفتم خدایا بهم کمک کن، خدایا فقط تو میتونی نجاتم بدی (انگار یه عده ای داشتن منو تعقیب میکردن و من باید فرار میکردم) توی خواب داشتم خدا رو صدا میزدم که منو نجات بده. و تأکید میکردم خدایا قدرت دست توئه. بارها با موضوعات آموزشهای استاد عباس منش خواب دیدم. که دارم همون صحبت‌ها و آموزشهای استاد رو با خودم تکرار میکنم.

    آخرش هم باز یه حسی منو کشوند سمت حافظ شیرازی که میگه :

    «جمالِ شخص، نه چشم است و زلف و عارض و خال ؛ هزار نکته در این کار و بارِ دلداریست»

    «بر آستان تو مشکل توان رسید آری ؛ عروج بر فلکِ سروری به دشواریست»

    «سحر کرشمهٔ چشمت به خواب می‌دیدم ؛ زهی مراتب خوابی که بِه ز بیداریست»

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 76 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    جواد عزیز دلم ، سلام به روی ماهت. ازت خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم که لطف کردی و اینها رو برام نوشتی . خیلی قشنگ بود. الهی که همیشه همیشه حال دلت عالی عالی باشه و بهترین ها رو برای خودت خلق کنی.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام سعیده جان. انسان ارزشمند و موحد. سعیده نورانی پروردگارم.

    ازت ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنتت.

    یادمه توی درس علوم قورباغه رو تشریح میکردن . تو میخوای منو تشریح کنی ؟ خدا به خیر کنه.

    موضوع اف چهارده رو من کامل توضیح ندادم که کامنت خیلی طولانی نشه. چند وقت پیش یه مقاله توی گوگل میخوندم بعنوان اف چهارده تامکت عقاب افسانه ای با موتور های آشغال . و توضیح میداد که چرا و چطوری شد که خیلی ضرب الاجل این پرنده افسانه ای رو ساختن ولی نتونستن به موقع یه موتور خوب براش پیدا کنن، و وقتی یه موتور عالی براش ساختن دیدن هزینه تولید و تعویض حدود 1200 تا موتور اونقدری سنگین میشه که به جاش بهتره افراد رو آموزش بدن که چطوری با این موتورها کار کنن که حادثه ندن. با هزینه ای به مراتب کمتر.

    از اونجایی که آدمها همیشه طبق اصول و قواعد استاندارد کار نمیکنن و یه جاهایی هیجانات درونی شون بر مقررات غلبه می‌کنه باز هم تعدادی از خلبان ها تو حین مانور موتور هاشون از کار می‌افتاد یا منفجر میشد. کلیپ هاش توی یوتیوب هست.

    همه اینا فقط ترسیم اون باور بود که استاد عباس منش عزیز هم توی آموزشها بیان میکنه، توی دوره عزت نفس من اینو از استاد عباس منش شنیدم که هیچ چیز پرفکت و بی نقصی وجود نداره و هر بار بهتر از قبل میشه. و این خاصیت جهان مادیه.

    درسته خیلی تفاوت وجود داره بین یه چرخ خیاطی سردوز با یه هواپیمای جنگنده ولی قانون تلاش برای بهبود و تکامل همیشه یکیه.

    واقعاً با اون قسمت از کامنتت موافقم که وقتایی واقعاً دلم میخواد این مغز رو کنترل شده ببرم توی حالت PowerSaveMode تا کمی آرامش داشته باشم. هر چند خلقت خداوند همیشه در بهترین حالت ممکن هست.

    ممنونم ازت بخاطر تحمل کردن پرحرفی های کودک درون حمید امیری.

    در پناه هدایت‌های سراسر نور رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و میلیاردر و سلامت و موفق باشی سعیده نورانی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود به شما خانم زارع گرانقدر. ممنونم از پاسخ شما. تصور میکردم اون قسمت ملاقات با دونالد ترامپ از همه ماجرا خنده دار تر از بقیه خواب ها باشه.

    وااااای چه استرسی می‌گرفتم از اون خواب مدرسه.

    ممنونم از دعای خیر شما. الهی که همیشه حال دلتون عالی و مثبت باشه.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود به رضوان خداوند، امیدوارم همیشه سلامت و موفق و شادکام باشی.

    چقدر خندیدم به این قسمت کامنتت (یکدفعه داشتم خواب میدیدم که دارم خفه میشم با حالت خفگی از خواب بیدار شدم دیدیم تا دست همسرم افتاد بود روی گلویم.) و البته چیز خوبی هم یادم دادی، برم امتحان کنم ، خخخخخ

    ببین این موضوعی که پرسیده بودی تپو ، طرفای ما بهش میگن حش یا همون بختک که ظاهراً می‌افته روی افراد و قصد داره خفه شون کنه و افراد اون رو به اشکال مختلفی دیدن.

    ولی اصل ماجرا چیزی دیگه است. یه مقاله میخوندم که به صورت علمی این پدیده رو تحلیل کرده بود. از اونجایی که بعضی از افراد موقع خواب دچار مسئله تنگی نفس میشن، مخصوصاً توی حالتی که روی کمر خوابیدن وزن دستها باعث فشار به قفسه سینه میشه. و تنفس رو سخت‌تر می‌کنه. از طرفی آروم آروم سطح اکسیژن خون میاد پایین. بعضی افراد خوروپوف میکنن، اونها هم در معرض این اتفاق هستن. استاد توی فایلهای آگاهی دوره قانون سلامتی میگفتن خوروپوف بخاطر تغذیه است و با اصلاح تغذیه برطرف میشه. کاهش آروم آروم سطح اکسیژن ، ذهن انسان رو وارد فاز هوشیاری می‌کنه که یه اتفاقی مسیر اکسیژن رو مسدود کرده برای نجات خودت یه کاری بکن. یکی از راه های افزایش سطح اکسیژن افزایش ضربان قلب هست. این افزایش سطح ضربان ذهن رو به هوشیاری نزدیک می‌کنه. از طرفی انسان توی عمیق ترین لحظات خواب ، خواب و رویا نمیبینه، خواب و رویا زمانی دیده میشه که ذهن به هوشیاری نزدیکه.

    همه مون دیدیم وقتی تو عمق خواب بودیم با چک و لگددو آلارم گوشی هم بیدار نشدیم. ولی وقتی داریم خواب میبینیم با ویز ویز یه مگس هم بیدار میشیم، یا مثل من با قوقولی‌قوقو خروس همسایه یا فانتوم های پایگاه هوایی بوشهر.

    فردی که تغذیه اش درست نیست یا یه تنش عصبی توی طول روز داشته و الان موقع خواب مشکل تنفسی پیدا کرده با کاهش اکسیژن خونش ذهنش به هوشیاری نزدیک میشه و شروع می‌کنه به خواب و رویا دیدن. و توی این حالت ذهنش ممکنه هر تصویری رو براش خلق کنه. ولی نهایتاً با نفس عمیق و وارد شدن به هوشیاری این مسئله حل میشه.

    همسر من در گذشته زیاد اینجوری میشد، وقتی یه چیزی ناراحتش می‌کنه. اوایل که کلا فکر میکرد یه موجود فیزیکیه مثلا روح یا جن (یا شاید هم خودم) کلی براش توضیح دادم تا قانع شد که این پدیده چی هست. یه مدت می‌گفت میترسم بخوابم باز این بیاد سراغم. و این حالت براش میومد. بعدها که فهمید چیه ترس اینو داشت که توی این حالت خفه بشه و بمیره و من براش توضیح دادم که این پدیده چون به هوشیاری منتهی میشه، باعث مرگ نمیشه. چون اون شخص توی اون لحظه به هوشیاری خیلی نزدیکه، با کوچکترین شوکی از سمت شما بیدار میشه و موضوع حل میشه.

    اینم کل قصه بختک. امیدوارم از این به بعد راحتتر باهاش کنار بیاید.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. خواب پارادایس و استاد عباس منش رو ببینی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام جواد عزیز.

    بقول بوشهریا «دورت گشتما»

    ببین من واقعاً یادم نمیاد خوابها رنگی بودن یا سیاه و سفید.

    ولی اون اف چهارده ای که داشت پرواز میکرد شعله آتیشش رنگ داشت، چراغهای ناوبری اطراف بدنه اش داشت چشمک میزد قرمز بودن. جاده جنگلی داشتم رانندگی میکردم سبزی درخت‌ها رو یادمه.

    ولی بقیه جزییات رو یادم نیست.

    خب البته غالب خواب‌هایی که ما میبینیم ریشه در افکار روزمره مون دارن. من خودم واقعاً از وقتی توی سایت فعال هستم خیلی خوابهای آرام تری رو تجربه کردم.

    یبار یادمه خواب استاد عباس منش رو هم دیدم ولی الان جزییاتش رو یادم نیست.

    یبار خواب دیدم رفتم یه جایی یه شخص بزرگی نشسته بود و کلی مرید دور و برش بودن و کلی راه رو رفتم و با کلی زحمت تونستم برسم محضر این بزرگ، وقتی رسیدم توصیه اش به من این بود «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه ؛ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» هیچوقت نفهمیدم حکمت این خواب چی بود و چرا این بیت شعر از حافظ بهم گفته شد.

    خیلی ممنونم ازت جواد جان

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»

    ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻛﻮﻋﻨﺪ ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ.(55 مائده)

    سلام و درود به انسان ارزشمند و نورانی پروردگارم ، سعیده نورانی و موحد. انسان بی نظیر و تحسین برانگیز.

    سعیده عزیزم 555 روزه شدن پروفایلت رو بهت تبریک میگم. البته وقتی کامنت بدستت برسه شده 556. مخصوصاً از پروفایلت با عدد 555 اسکرین شات گرفتم. (دلم خواست گرفتم، اعتراض وارد نیست، خخخخ)

    همیشه 55 و 555 برام نماد نعمت‌ها و ثروت‌ها و پول بود و هر وقت مکرر عدد 55 رو میدیدم میگفتم بزودی پول میاد به حسابم. صبح یه ماشین از جلوم رد شد سه رقم آخرش 555 بود، عصر رفتم پیاده روی برگشتم سوار ماشین شدم دیدم سه رفتم آخر صفحه کیلومتر 555 . توی مسیر برگشت یه ون بزرگ رو دیدم 555 روی پلاکش بود، و بعدش یه سواری دیگه رو دیدم اونم 555 داشت.

    خلاصه 555 بارون شدیم حسابی . در همین راستا منم رفتم سراغ آیه 55 از پنجمین سوره قرآن که برای هدایت قرآنی این کامنت بنویسم. نکته جالبش اینکه فردا عید غدیر ، انتخاب مولا امیرالمومنین علیه السلام بعنوان ولی و سرپرست حکومت اسلام، و بر حسب اتفاق این آیه ای که من انتخاب کردم هم آیه ای هست که در شأن حضرت علی علیه‌السلام نازل شده بود. اون ماجرای معروفی که شخصی میاد توی مسجد و درخواست کمک میکنه حضرت علی داشته نماز میخونده و در حالت رکوع انگشترش رو به شخص نیازمند میده و مدتی بعد این آیه نازل میشه.

    «ای که می پرسی ز من کان ماه را منزل کجاست؟ ؛ منزل او در دلست، اما ندانم دل کجاست»

    «ناصحا، عقل از مقیمان سر کویش مخواه ؛ ما همه دیوانه ایم، این جا کسی عاقل کجاست؟» (هلالی)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود به شما خانم شعبانی بزرگوار خواهر عزیز و گرانقدر.

    الهی که حال دلتون عالی و مثبت باشه و در بهترین شرایط باشید. توی کامنتتون نوشته بودین از آمل زیبا. کنجکاو شدم برم آمل رو سرچ کنم و واقعا چرا فقط نوشتین زیبا، تصاویر شهر آمل شگفت انگیز بود، بشدت دلم خواست بیام و از نزدیک آمل زیبا و شگفت انگیز و دیدنی و رویایی رو ببینم.

    چقدر جالب بود که نکات ریز خوابها رو اینجوری دقیق ارتباط دادین با پاشنه های آشیل، از اونجایی که خوابها بازتاب افکار و باورهای ذهنی ما هستن پس می‌تونه یه نشانه خوبی باشه که ترس‌ها در واقع پاشنه های آشیل مون هستن. از لطف شما سپاسگزارم و ممنونم از دعای خیرتون.

    راستی یه خاطره از لهجه زیبای مازندرانی براتون بگم، عسلویه یه همکار داریم اهل قائمشهر، یه روز من و یکی از دوستان برای تمرین داشتیم انگلیسی حرف می‌زدیم این همکار مون اومد گفت یه کلمه بهتون میگم اگه تونستین ترجمه اش کنید معلومه انگلیسی تون خیلی خوبه. اگه گفتین (تیسابلینگ) یعنی چی ؟ گفتم این کلمه انگلیسی نیست، ولی به احتمال خیلی زیاد مازندرانی باشه. خودش زد زیر خنده. بعداً معنیشو برامون گفت. یه وقتایی هم پسر عموش میاد پیشش کلا مازندرانی حرف میزنند، منم گوش میدم و ذوق میکنم. گویش بسیار زیباییه.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود به شما خانم شهسواری ، خواهر بزرگوار و گرانقدر.

    از کامنت ارزشمند تون بسیار ممنون و سپاسگزارم.

    الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی و توحیدی و مثبت باشه.

    از اونجایی که خواب های ما بازتاب افکار و باورهای روزمره ما هستن، به لطف الهی از وقتی توی سایت استاد عباس منش هستم جنس خوابها هم عوض شده و بیشتر صحنه های سرسبزی و آرامش و جنگل و طبیعت رو میبینم.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود محمد عزیز . خوبی برادر.

    از لطف و محبت شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. خدا رو شکر میکنم که کامنت من برات نکات مثبت داشته. بقول استاد عباس منش پاشنه های آشیل رو هر چقدر کار کنیم بازم به تلاش بیشتر نیازه.

    بسیار بسیار تحسینت میکنم محمد جان و از درگاه خداوند برات بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. الهی که همیشه همیشه در پناه رب العالمین در بهترین زمان و مکان و شرایط، متنعم و ثروتمند باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: