توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
وقتی با شرایط استرس زا یا چالش برانگیز مواجه می شوی، معمولا چه واکنشی نشان می دهی؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
- من وقتی با شرایط استرس زا مواجه می شوم، خیلی سریع گریه ام میگیرد و اشکم جاری می شود؛
- من در این مواقع معمولا به دنبال مقصر می گردم. مثلا پدرم، مادرم، همسرم، دولت و … تا بتوانم تقصیر را به گردن آنها بیاندازم؛
- من وقتی با چالش مواجه می شوم، عصبانی می شوم، داد و بیداد می کنم و هر آنچه دم دستم باشد را می شکنم؛
- من در مواقع برخورد با شرایط استرس زا، شروع به غذا خوردن می کنم. انگار با خوردن، خودم را آرام می کنم؛
- من وقتی با چالشی مواجه می شوم، سعی می کنم از آن موقعیت فرار کنم یا آنجا را ترک کنم.
- من در این مواقع، متعهد می شوم که مسئله را حل کنم؛
نکته: توضیحات استاد عباس منش پیرامون این سوال را در فایل صوتی یا تصویری بشنوید تا بتوانید درک بهتری از این مفهوم پیدا کنید.
سپس پاسخ خود به این سوال را در بخش نظرات این قسمت بنویسید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4225MB23 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 411MB23 دقیقه
سلام بر حمید حنیف
حمید جان ممنون که اینقدر دیتیل وار مینویسی و رتیل وار میفتی بجون ذهنت
هی ذهنت از اینور خودشو میزنه به اونور و بالعکس و نمیزاری در بره
آره من هم همینجوریم
البته ته داستان رو پیدا کردم تا حدودی، که برمیگرده به داستان معروف عزت نفس
اولا من ترس دارم که بقول شما افراد ثالثی شبیه همون موارد شما هم مطلع بشن و قضیه بترکه
و چون نگرانم معمولا به طرق مختلف این اتفاق میفته
اما حضرت علی فکر کنم میگن
اگه شجاع نیستی ادای شجاعا رو دربیار
و من خودم رو یه نفری معرفی میکنم که از پس هر چالشی بر میام و البته کردیتشو میدم به خداوند
معمولا میگم شما اصلا خودتون رو قاطی نکنین من از پسش بر میام
بعد میرم اون پشت میگم خدایا دمت گرم ما رو ضایع نکن من حالا یه چیزی گفتم خدا هم میخنده میگه برو میدونم
دو تا دلیل داره
شایدم 3 تا
اولا من از سرزنش شدن فراریم چون خودم هم دارم مثل همه ملت بعد از هر اتفاقی خودم رو توی ذهنم سرزنش میکنم احتمالا که نه یقینا بقیه هم همین کار رو با من میکنند بقول استاد رگ گردنم میزنه بیرون و …
که مساله مهمش برمیگرده به همون عزت نفس معروف
و دوما اینکه این افراد ثالث با خودشون میگن اگه این بیفته تو هچل بدبختی هاش برای منه یعنی در خیلی از موارد عملا دلسوزی در کار نیست ظاهرشه باطنش همین هست که گفتم
و من راهی که پیدا کردم همینه که اولا و ثانیا و ثالثا به هیچکس نگم. درد دل که اصلا
در مرحله بعد اگه بفهمند بگم من کلا توی این مورد با شما کاری ندارم خودم حلش میکنم و برم توی نقطه تسلیم به اون بالاییه و اون خودش از بینهایت دستش و ایده اش براحتی کار من رو اوکی میکنه
بعضی اوقات بعضی مشکلات و چالشها هستند که چاره اش فقط زمانه
و این رو بعدا میفهمیم بر اساس اون “عسی ان تکرهوا “.
و اینکه اونهایی که از مدار ما توی این مورد پایینترن نتونن صبر کنن کاملا منطقیه
به هر حال ایده من همینه چون فهمیدم نمیشه کسی رو قانع کنم
و بر اساس جمله که دیگران لزوما مخالف ما نیستند بلکه منافع خودشون رو در نظر میگیرند که البته از طرف خود ما هم همینطور است ، سخت در اشتباهید اگه فکر کنین افراد نزدیک که براشفته میشن از دلسوزیه
یه عده هم هستند در اطرافیان که همون ذره امیدت رو هم فوت میکنن خاموش بشه
همون شخصیت فیلم گالیور من میدونم کارمون تمومه
که البته ساکت کردنشون با توجه به گفتگوهای ذهنی خودمون که همین رو میگه و همین کار رو میکنه اصلا کار ساده ای نیست
اما من توی اینجور موارد از اونا اعراض میکنم به هر روشی که شده و به ذهنمم با فکت بقول استاد در 12 قدم میگم ببین قبلا توی این مورد این و این و این پیش اومده و خیلی راحت هم حل شده و اصلا اون اتفاق ناخواسته هم رخ نداده چجوری میگی این دفعه نمیشه و اینقدر با کلامم براش مثال میارم میارم تا خفش کنم یا حد اقل بیهوشش کنم
البته اگه یه نفر دوباره خانم شهریاری قصه نشه و سی پی آر نکنه که اگه این اتفاق هم بیفته دوباره میفتم به جون ذهنم و با فکت میگم نترس بدتر از این رو رد کردی لاینحل ترش رو حل کردی این که چیزی نیست اون زمان هم فکر میکردی این دیگه اخرت مشکله اما دیدی نبود و تموم شد و رفت
البته که سوره ضحی و انشراح هم خیلی کمکم میکنه خیلی
وقتی داره فرمول رو میگه
و در اصل این دو تا یک سوره هستند .
همه مشکلات میدونی از کجا میاد ؟ از اینکه ذهنمون منطقی فکر میکنه
بقول استاد اصلا منطقی نیست که وقتی دارند بچه ها رو میکشند بری بندازیش توی آب
وقتی دارن دنبالت میکنن بری به سمت رودخانه
وقتی میخان بکشنت بری داخل غار همون نزدیکی مگه قایم موشک بازی میکنی خب میان میگیرنت اما خدا با یه عنکبوت کوچولو و یه کبوتر ساده احتمالا از این یا کریم هم که ما خراسانی ها بهشون میگیم موسی کو تقی (کمی استیکر خنده برای یکنواخت نبودن کامنت) که اگه ده دقیقه دستتو نگه داری میاد کف دستت لونه میسازه تخم هم میزاره، میاد و دم غارشون رو پلمپ میکنه
ما همه چی رو میخایم خودمون حل کنیم
خدا میگه بابا دست و پا نزن آروم باش من برات حل میکنمش ولی اون ایمانه نیست
و برای حسن ختام مثل خودت
منم میگم
پناه میبرم به خداوند از شر شیطان رانده شده
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسم به روز نزدیک هنگام ظهر
قسم به شب وقتی دیگه تاریک میشه
خدا تو رو فراموش نکرده و از یاد نبرده
و آخرش برات بهتره از اول داستان ، همه چی به نفعت تموم میشه
و بزودی خدا اینقدر بهت میده که خودت بگی دمت گرم
یادت نمیاد تو یه بچه یتیم بودی ما سرپرستیت کردیم؟
و گمراه بودی راه رو بهت نشون دادیم و هدایتت کردیم تو مسیر؟
بعد دیدیم عیالواری بی نیازت کردیم ؟
پس تو هم اگه یتیمی رو دیدی از خودت نرون نگو این کیه شاید مثل خودت شد
و سائل رو هم از خودت دور نکن
همیشه هم بشین با خودت نعمتهای خدا رو یاداوری کن
آیا سینه تو رو گشاده نکردیم؟
تو رو بلند آوازه نکردیم؟
اون بار سنگینی که داشت کمرتو خورد میکرد از پشتت بر نداشتیم؟
آره اینا رو گفتم که بدونی توی هر سختی آسونیه
واقعا هم همینجوریه با هر سختی یه آسونی میاد
پس یه هدف رو که زدی دیدی مشکل بود نرو بشین
برو دنبال هدف بعدی
و با شوق بیا پیش من من همیشه همینجا پیشت هستم
راست گفته خداوند بزرگ و بلند مرتبه
موفق باشید