پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 6

توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است. 

بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)

لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.

و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “

سوال:

در روابط خودت با دیگران – خصوصا روابط عاطفی – شما چه نقشی را بازی می کنید؟

بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:

  • من نقش مراقب را بازی می کنم. مثلا من همیشه مراقب هستم تا فرد به دردسر  نیفتد؛
  • من در روابط همیشه دنبال صلح هستم و اگر بحثی پیش بیاید، من راهی پیدا می کنم برای تمام کردن بحث و صلح دوباره؛
  • من در رواوبطم نقش قربانی را دارم و احساس می کنم به من ظلم می شود؛
  • من در روابطم ناجی هستم و همیشه سعی می کنم اگر فرد مشکلی دارد به او کمک کنم تا مشکل خود را حل کند

و…

نکته: توضیحات استاد عباس منش پیرامون این سوال را در فایل صوتی یا تصویری بشنوید تا بتوانید درک بهتری از این مفهوم پیدا کنید.

سپس پاسخ خود به این سوال را در بخش نظرات این قسمت بنویسید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 6
    205MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 6
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

524 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علیرضا طاهرزاده اصفهانی» در این صفحه: 2
  1. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    سلام استاد عزیزم.

    خداروشکر چند روز پیش از طریق کامنت دوست عزیزم روژینا خانم هدایت شدم به این فایل بی‌نظیر.

    موضوعی که مدت های زیادی بود ذهن مرا در گیر خودش کرده بود.

    اول اینکه در روابط عاطفی، خانوادگی، دوستانه و … من به این موضوع رسیدم که:

    ” من دارم شرک می‌ورزم به خدا”

    چرا؟ چون دارم به عوامل بیرونی قدرت می‌دهم که این اشخاص در زندگی من اثر گذار بودند که من مثلا فلان و بهمان.

    خلاصه چند روز پیش یه سری اهرم ها را دارم سعی میکنم تو ذهنم تغییر بدهم.

    یکی از این اهرم ها این بود، من چون زن دارم نمیتونم رشد کنم و برم سمت خواسته‌ام.

    اینو با این اهرم دارم عوض میکنم:

    “من چون زن دارم باید رشد کنم و باید برم سمت خواسته‌ام”

    همین یه موضع انرژی منو افزایش داد برای رسیدن به خواسته‌ام، تازه رابطه‌ام با همسرم بهتر شده.

    خب در مورد اولین نکته استاد باید بگم من قبل از دوره های عزت نفس و احساس لیاقت بسیار زیاد نقش مراقب و حامی و حمایتگر را بازی می‌کردم.

    یادمه همسرم هیچ خریدی برای خونه نمیکرد. وقتی میدید من یادم میره یکی از خرید ها را تازه بسیار برآشفته میشد و خیلی زیاد به من انتقاد می‌کرد.

    من اومدم و گفتم ببین من 24 ساعت وقت دارم و میخوام 1 سوم این وقت برای خودم باشه. یعنی 8 ساعت.

    8 ساعت کار، 8 ساعت خواب و 8 ساعت خودم.

    اون 8 ساعت خودم را به دو قسمت خودم و همسرم تقسیم کردم و 4 ساعت خودم و 4 ساعت با همسرم شد. حالا ثابت نیست، تا 2 ساعت تلورانس داره.

    8 ساعت کار را هم کم کردم و 2 ساعتشو گذاشتم واسه خودم.

    8 ساعت خواب را هم کم کردم و 2 الی 3 ساعتشو گذاشتم برای خودم و همسرم.

    پس الان شد.

    6 ساعت کار

    6 ساعت خودم

    6 ساعت با همسرم

    6 ساعت خواب.

    خیلی هم عالی.

    حالا اینو گفتم که بگم چقدر تغییر داشتم تو این مسیر. یکی از بزرگترین تغییرات همین بود.

    بعدی اش این بود که من پولو دیگه زدم به حساب همسرم، گفتم ببین خودت هرچی میخوای بخر. من نمیدونم. این نباشه که حتی کوچک ترین موارد مورد نیاز خودت و یا خونه را من بخواهم بخرم. برو از خونه بیرون و خرید کن و حال و هوا عوض کن.

    اینو یادم اومد. از طرفی مسئول حال خوب و اینترتیمنت و سرگرمی هم من بودم. اینم برداشتم تا حدودی. گفتم ببین خودت باید تلاش کنی و از یه روزی به بعد ایشان خودشو سرگرم یه سری کارها میکنه، تمیزکاری، یوگا، غذا پختن و …

    اینم خیلی تاثیر گذار بود.

    اینا کد هایی هست که درست شده.

    استاد در مورد صلح باید بگم هنوز همینطور هستم.

    بسیار صلح طلب بودم، حالا حتی اگر این صلح طلبی به ضرر خودم بود. مثلا حتی اگر از لحاظ مالی ضرر میکردم باز هم میگفتم اشکال نداره، من آدم جنگجویی نیستم و غیره.

    الان قضیه یکم فرق میکنه. من هنوز صلح طلب هستم اما با کسی که احترام نگه میداره.

    از اعراض کردن خیلی زیاد سعی میکنم استفاده کنم ولی اگر کسی بخواهد زیاده خواهی کنه، خیلی محترمانه بهش پاسخ می‌دهم.

    خداروشکر بینهایت خداروشکر.

    احساس قربانی شدن:

    این را هم داشتم و شاید بعضی جاها هنوز دارم.

    آگاهانه سعی میکنم وقتی تضادی رُخ میدهد بگم حتما باید یه نکته ای بیاموزم. ازش درس میگیرم و رد میشوم. اما در شرایطی که خیلی دیگه اوضاع ناجوره، شاید اون اولش نتونم کاری بکنم، ولی بعدش سعی میکنم آگاهانه از نکاتی که آموختم استفاده کنم.

    ناجی:

    اینو دیگه خوب فهمیدم. من خدا نیستم. خیلی افراد بودند توی این 1 سال و نیم میخواستم هدایتشان کنم و نجاتشان بدهم. ولی هرچی گذشت بیشتر فهمیدم، من خدا نیستم. من ناجی نیستم. من بتونم خودمو راضی نگه دارم، من خیلی تلاش کنم بتونم از زندگی خودم لذت ببرم. مسئولیت هیچ کس با من نیست.

    صحبت جدی:

    همیشه تلاشم اینه مسائل را حل کنم. شاید شده باشه بعضی موارد از نظر من تمام شده باشه، از نظر بقیه خیر. ولی من سعی میکنم راه خودمو برم.

    خوشحالی حال دیگران:

    نه اینجوری نیستم.

    انتقاد و قضاوت دیگران:

    اینو توضیح دادم. تلاشم اینه بهتر بشم. تمرینی هم که دارم اینه، به محض شروع به انتقاد از دیگران، وقتی میفهمم سریعا مسیر را عوض میکنم و شروع میکنم در مورد نکات مثبت اون فرد صحبت میکنم.

    بهم کمک کرده که وجه مثبت افراد را دریافت کنم.

    کمالگرایی در روابط:

    اینجوری نیستم.

    گذشت از خودم در روابط:

    خیلی اینجوری بودم، توضیح دادم. الان خداروشکر اینطور نیستم. حتی در مقابل با همسرم.

    خداروشکر. بینهایت خداروشکر.

    فکر کنم اگر پارسال به همین سوالات پاسخ میدادم، یا توی همش افتضاح بودم، یا حتی نمیتونستم جواب بدهم به این موضوعات.

    خداروشکر بخاطر این مسیر عالی که توش هستم. چقدر خدایی تغییر کردم. بینهایت خداروشکر.

    عاشقتونم استاد عزیزم. بینهایت ازتون سپاسگزارم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    سلام استاد عزیزم.

    به لطف رب العالمین امروز هدایت شدم به این فایل بینظیر.

    سوالات عالی شما در مورد الگو های تکرار شونده که میتونه با یکم تمرکز یه تبدیل بشه به یه آزمون.

    خیلی عالیه استاد.

    استاد من خیلی توی ارتباطات خودم با دیگران دو نقش را داشتم.

    1. نقش حامی.

    من به شدت احساس می‌کردم باید حامی بقیه باشم. با هر کسی وارد رابطه دوستی میشدم یا رابطه عاطفی تقریبا سعی می‌کردم تا اونجا که میشه مشکلات و مسائل اون فرد را حل کنم. بر میگرده به یکی از جلسه های دوره احساس لیاقت.

    در حقیقت من احساس لیاقتم را گره زده بودم به این موضوع.

    خداروصدها هزار مرتبه شکر و سپاس.

    الان خیلی بهتر از قبلم شده ام. اما هنوز جا دارم برای کار کردن روی شخصیتم و بهبود اون.

    استاد خیلی ازتون ممنونم. به عنوان برادر کوچکتر دستتون را میبوسم. خیلی خدا میدونه بودن تو این سایت بهم کمک کرد خودم را بشناسم. چقدر من راحت تر شدم و چقدر بیشتر از زندگی ام لذت میبرم فقط به این دلیل که اینقدر واس خودم ارزش قائلم که اجازه می‌دهم بقیه راه خودشون را بروند و مسیری که باید را طی کنند.

    خداروشکر. بینهایت خداروشکر.

    2. نقش قربانی.

    خب همونطوری که استاد گفتم من از شخصیت حمایتگر خیلی قوی ای برخوردار بودم و توش موفق هم بودم و تقریبا توی هر کاری برای بقیه و خودم میرفتم به محض ورود من کارها به قشنگی و به سادگی حل میشد. (این نکته مثبت خودم را برداشتم و هنوز ادامه می‌دهم. چطور از این راحت تر؟ چطور از این کار را انجام بدهم که به راحت ترین روش ممکن انجام بشود؟)

    خلاصه استاد من همیشه انتظار داشتم. و از جهتی اگر کسی هم میگفت پس چرا فلان کارو نکردی؟!

    خوب میذاشتم بگه و بعد با یه سیس خاصی میگفتم انجام دادم. شوما در جریان نیستید.

    همیشه این انتظار را داشتم همونجوری که من خودم را وقف دیگران میکنم، اونها هم همین کارو واسم بکنند، و همیشه سر خورده میشدم. همیشه ضایع میشدم.

    مثلا یادمه سر موضوع ماشین با داداشم بحثم شد، خیلی قشنگ پدرم برگشت به من. منی که بارها شده بود از بردن و استفاده ماشین گذشت کرده بودم. خیلی خیلی خیلی مثال دارم. حتی همین الان احساس نازیبایی دارم مینویسم.

    خداروشکر که تو این مسیر عالی قرار گرفتم. الان اصلا کاری نمیکنم برای کسی که بخوام بگم اون وظیفه داره یا نداره.

    نه اینکه بی احترامی کنم ولی خیلی راحت ایگنور میکنم. میگم نه من الان نمیتونم. الان وقتش را ندارم. الان زمان مناسبی برای این کار نیست. یادمه چند شب پیش پدرم گفت بشین یه نقشه بکش. گفتم الان وقت استراحت منه، ایشان خیلی ناراحت شدند و اعتراض کردند اما من از زمان استراحت استفاده کردم برای خودم و وقت گذرانی با همسرم.

    این خیلی واسم خیلی عالیه. خدارو میلیارد ها میلیارد بار شکر و سپاس.

    3. استاد در بعضی از موارد واقعا من بدنبال صلحم و اصلا وقتی با یه تضادی بر میخورم کشش نمی‌دهم.

    استاد الان مرز بین اون جایی که باید اعراض کنم و اونجایی که باید بدنبال حل مسئله باشم را تقریبا میفهمم. دارم کار میکنم و از مسیر لذت میبرم.

    اگر موضوعی با شخصی واسم پیش بیاد سعی میکنم با ادب و احترام حلش کنم. یا بعضی اوقات سریع و خشن. موضوع اینه که داره هر روز به نفع من پیش می‌رود.

    هرچی از نتایج این خودشناسی های دوره احساس لیاقت و 12 قدم و عزت نفس و کلا دوره های شما بگم کمه. این همون نعمتی است که خداوند به من داده که اگر تمام دریاها مرکب شوند و تمام درختان قلم بازهم نمیتوان شکر نعمت هایی که خدا داده را گفت. خداروشکر بینهایت. به اندازه بینهایتی خودش شکر و سپاس.

    استاد عزیزم. ممنونم ازتون.

    این هدایت من بود به این فایل و دقیقا وقتی بود که من یه الگوی تکرار شونده در خودم شناختم. همسو و هم راستا با این جلسه بود.

    برم بشینم دفتر ها پر کنم.

    عاشقتونم اساتید عزیزم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: