توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
در روابط خودت با دیگران – خصوصا روابط عاطفی – شما چه نقشی را بازی می کنید؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
- من نقش مراقب را بازی می کنم. مثلا من همیشه مراقب هستم تا فرد به دردسر نیفتد؛
- من در روابط همیشه دنبال صلح هستم و اگر بحثی پیش بیاید، من راهی پیدا می کنم برای تمام کردن بحث و صلح دوباره؛
- من در رواوبطم نقش قربانی را دارم و احساس می کنم به من ظلم می شود؛
- من در روابطم ناجی هستم و همیشه سعی می کنم اگر فرد مشکلی دارد به او کمک کنم تا مشکل خود را حل کند
و…
نکته: توضیحات استاد عباس منش پیرامون این سوال را در فایل صوتی یا تصویری بشنوید تا بتوانید درک بهتری از این مفهوم پیدا کنید.
سپس پاسخ خود به این سوال را در بخش نظرات این قسمت بنویسید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 6205MB22 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 621MB22 دقیقه
سلام
امیدوارم عالی باشید.
نقش من در روابط عاطفی – در روابط با دیگران و دوستان و کاری ؟
در روابط عاطفی:
این الگو را زیاد دیدم که همیشه احساس می کنم آدم باهوشی هستم و حواسم خیلی جمع هست چون این باور از کودکی در من شکل گرفته شده که عقل و منطق ارجحیت داره به احساسات و چون توی فیلما و شنیده ها دیده بودم آدمها مخصوصا دخترها در سن های کم عاشق میشدن و با اصرار و گریه پای عشقشون می موندن و به زور ازدواج هایی میکردن که با هیچی طرف حاضر بودن بسازن ولی بعد مدتی پشیمان و برمی گشتن و گاهی تا مرز بچه دار شدن و حرفهایی مثل اینکه خودت خواستی پس بساز و بسوز و به توصیه های همیشه اشتباه بزرگترها بچه دار میشدن و بعد آواره و افسرده میشدن.
من از کودکی انگار با خودم عهد کردم من با عشق نمی خوام ازدواج کنم چون آدم چشماش کور میشه و تو دام میوفته و با منطق و عقل انتخاب کردم.
و دقیقاااااا دنیا یه آدم بسییییار آرام که نمی تونه ابراز احساست کنه گذاشت تو دامنم
به مرور منم سرد شدم و بعدها فکر می کردم این سردی از طبع و مزاج و …. منه و پذیرفته بودم
چون من خودم هم ابراز احساسات بلد نبودم فقط از طرف مقابلم بسیار انتظار داشتم حالا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
چون من یه زنم و مرد باید و وظیفه اشه ابراز عشق و محبت کنه این وظیفه اونه نه من
و کم کم تبدیل شدم به یه آدم ناراضی از همه چی . بسیار ایرادگیر . بسیار منتقد و چشمام اصلاااا مثبت و خوصیات خوب را نمیدیدو کم کم این عادت تبدیل شد به عموم آدما که اصلااااا نکات مثبتی نمیدیدم و فقط ایرادات و قضاوت و به ظاهر من دارم نقطه ضعفش و میگم که اصلاح بشه.
کسی نبود نقطه ظعف خودم و بگه
در کل متوجه شدم در روابط اول خیلی شاد برای قانع کردن خودم که من خیلی بلدم
نکات مثبت طرف برام بولد میشه ولی نه نکات مثبت واقعی در اصل اونهایی که من دوست دارم به زور مثبت بدونم و به مرور زمان می بینم همون نقاط مثبت دقیقاااا نقطه ضعف طرف هست
مثلا طرف به دید من بسیار باهوش و منظم و حواس جمع و مرتب و شیک و با کلاس و مسولیت پذیر میاد ولی بعدها می فهمم این آدم بسیار وسواس فکری و وسواس تمیزی داره که در قالب ظاهر با دیگران این شکلی نشان داده میشه
این موارد برام تکرار نشدن ولی اینکه در برخوردای اول افراد را یه جورایی پرفکت می بینم البه که به سختی هم متر میکنم آدما رو تازه بعد از کلی متر کردن اونی که پرفکته در آدما میشه …..
در دوستی وقتی بررسی کردم قبلا:
دوستان من همیشه الگو افرادی بودن که یا جدا شدن و یا رابطه های صمیمی نداشتن
و من نقش مشاور را داشتم چون اونها فکر میکردن من خیلی توی زندگی درست و اصولی رفتار کرده ام
اینم نقاب من بوده که هیچ وقت از مسایلم به کسی چیزی نمی گفتم که البته این یه نقطه مثبت که الان بسیار اصولی تر پیش میبرمش
من خیلی روی روابطم تامل کردم و الان می بینم همه اون آدما خود به خود از دور من دور شدن و من اصلا ارتباطی ندارم و اصلا برام سخت نبود نبودنشون چون آدم وابسته ای نبودم از ابتدا که البته اون سرد و بیتفاوت بودنم هم خیلی کمک کرد در این مسیر
الان بسییییییار زیاد با خودم حالم خوبه با خودم تنهایی رستوران میرم و خرید میرم و ورزش میرم و پیاده روی میرم و تمام کارهام اصلا احساس نیاز به همراه ندارم
و در ضمن انقدر غرق حال خودم هستم که رفتار آدما برام دیگه جلب توجه نمیکنه و فقط مثل شکارچی دنبال نکات مثبت و روابط مثبت و زیبایی و شکرگزاری هستم و تاثیرش را هم دارم میبینم
در کل چون از اول اهل تعارف بازی هم نبودم الان خیلی راحت تر درخواست میکنم و اوکی هستم اگه کسی کاری انجام میده برام و درگیرش نمیشم .
توی این مرحله از زندگیم به شدت تمرکز کردم روی رها بودن و متوجه شدم زمانهایی که خیلی فوکس کردم که رها باشم و لذت ببرم خیلی خوب مسایل پیش رفته و این تمرین این سری منه برای اینکه رها بودن و تسلیم بودن را وارد شخصیتم کنم برام خیلی خیلی خیلی مهمه که این اصل بشه پایه اصلی زندگیم و امید و ایمان و توکل را در خودم عمق بدم به شکل عملی نه حرفی و خیلی خیلی خیلی فوکس روی توحید دارم .
توکل به رب جهان تنها قدرت مطلق جهان که نیرو و قدرت و آگاهی درکش و عمل کردن بهش را بهم بده.
سپاسگذازم استاد نازنینم