توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
- من انجام کارهای ضروریام را مرتب به تعویق میاندازم
- من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام میدهم
- من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار میکنم
- من همیشه غذای نامناسب میخورم با اینکه هر بار از این کار ضربه میخورم
- من جایی که باید حرفم را بزنم و نظراتم را بیان کنم،همیشه سکوت میکنم با اینکه بارها از این اشتباه ضربه خوردهام
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7194MB24 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 723MB24 دقیقه
سلام استاد بینظیرم
اشتباه پرتکرار من اینه که بارها متعهد میشم که روی دوره های که خریدم تمرکز بزارم و کار کنم اما یه مدت که کار میکنم از مسیر خارج میشم اهداف روزانه من رها میشه
این باورها رو دارم که برای کار کردن روی دوره ها اصلا کسی نباید مزاحم من بشه و دوست دارم تنها باشم چون باور دارم که دیگران منو از مسیرم دور میکنند با این باور هر بار یه اتفاقی می افته که من از مسیر دور میشم
مثلا یه نفر از دنیا میره و من باید برخلاف میل خودم برم توی مراسمات شرکت کنم
هرماه برام مهمان میاد مهمان هایی که چند روز میمانند یا گاهی به مدت یکماه مهمان داشتم و باعث میشه که من وقت نکنم روی خودم کار کنم و از مسیر دور بشم و احساسم کمی بد میشه با خودم حرص میخورم و از حضور مهمان لذت نمیبرم چون منو از اهداف خودم دور کردند و وقتم رو گرفتند و بعد از اینکه مهمان میره و دوباره وقت دارم باز باید کلی انرژی بزارم که دوباره بتونم به مسیر بیام ولی باز یه مدت کوتاه توی مسیرم دوباره مهمان میاد
باورام اینه
چون شمال زندگی میکنم مهمان برام زیاد میاد
چون انسان مهمان نوازی هستم و مهمان بهش خیلی خوش میگذره و خونه من راحت هستند مهمان مدت بیشتری خونه من میمانه
تابستان و عید سال فصل مهمان داری های منه(که الان تبدیل شده به کل سال خخخخ)
اگر من مهمان داشته باشم از مسیرم دور میشم و احساس من بد میشه و اتفاقات نا جالبی برام رخ میده
طبق این باورها همین موارد رو هم جذب میکنم
چه جالب فهمیدم ایراد کجاست باید باورام روتغییر بدم
من در هر شرایطی در مسیر هستم حتی وقتی مهمان دارم راحت روی دوره ها کار میکنم و کسی به من کاری نداره
من انسان متعهد ی هستم و در هر شرایطی تعهدم یادم میمونه
مهمان برای من خیلی خیلی کم میاد. اکثر اوقات خودم تصمیم میگیرم مهمان دعوت کنم
من آزاد ی مکانی و آزادی زمانی دارم و در هر دو مورد هم خودم تصمیم میگیرم
سلام دوست عزیز
منم این مشکل آپارتمان نشینی رو توی وسعت بزرگتری داشتم و مدام به خودم میگفتم اینجا جای من نیست و زمین داشتم که میخواستم خونه بسازم اما پول نداشتم
یه جایی که دیگه این تضاد آپارتمان نشینی فریاد میزد که از اینجا برو
اونوقت دیگه توکل کردم
با همون دست خالی رفتم کارای شهرداری رو انجام دادم به امید اینکه شاید تا ده سال آینده بتونم خونه رو بسازم
از خونه آپارتمانی بلند شدم رفتم مستاجر ی و خونه رو یه مدت اجاره دادم تا اینطور به آرامش برسم که رسیدم
بعد خونه رو فروختم و زدم توکار ساخت و ساز خونه ی جدید که البته بازم پولم خیلی کم بود اونم برای ساخت خونه دوبلکس با زیر بنا 130متر و پارکینگ کامل طبقه همکف یعنی سه طبقه باید میساختم اما ایمان خودم رو نشون دادم و مدام از خدا هدایت خواستم و خدا هدایتم کرد و روی باورامو کار میکردم پول جور شد
و خونه ای که قرار بود بعد از ده سال استارت ساختش رو بزنم در مدت زمان یکسال و نه ماه ساختم و الان دارم زندگی میکنم
به نظر من اول باید برای ذهنت واضح کنی که دقیقا چی میخوایی چون ذهنت تا تصویر ی از هدفت نداشته باشه هیچ جذبی برات رخ نمیده ممکنه حتی خودت دقیقا ندونی که چی میخوایی
بعد از اینکه واضح شد
بهش توجه کن و به ایده ها عمل کن
دوست داشتم تجربه خودم رو باهات به اشتراک بزارم چون اون تضاد شما رو من خوب لمس کردم اما از دلش خواسته ی خودمو واضح کردم و شما رو درک میکنم
سلام دوست عزیزم
فهیمه جان به نظر منم خدا خواسته هدایت کنه که حتما زمین بخری و منصرف نشی مو به تنم سیخ میشه وقتی هدایت خدا رو میبینم منم زمانی که تصمیم به ساخت زمین گرفتم خدا از بی نهایت راهها منو هدایت کرد و هربار خودم آگاهانه از طریق نشونه سایت هم هدایت خواستم و خدا خیلی زیبا هدایت کرد باورت میشه تمام آیتم های که برای ساخت خونه داشتم و ذهنم نجوا میکرد که پول نداری بی خیال شو ولی من با توکل همه ایده هامو اجرا کردم و مدام با خودم این باورها رو تکرار میکردم
خداوند از بی نهایت راهها هزینه ساخت و ساز خونه رو برام جور میکنه
خداوند منو به سمت زیباترین ایده ها برای ساخت خونه هدایت میکنه
خونه ی من سرشار از تمیزی سرشار از زیبایی و سرشار از نظم هست
این باورا برا من کار کرد خدا پول رو جور کرد خدا منو هدایت کرد والان خونه من از هر گوشه که نگاه میکنی سرشار از تمیزی سرشار از زیبایی و سرشار از نظم هست مدام ذوق میکنم میگم خدای من
من توی این خونه هر طرف که سرم رو میچرخونم زیبایی میبینم و مدام سپاس گزاری میکنم
سعی کن همیشه نگاهت به زیبایی ها باشه من معجزه شو دیدم و هنوز دارم ادامه میدم
سعی کن خودت رو لایق بهترین ها کنی و بهترین آیتم ها رو توی ساخت خونت اجرا کنی
من کنترل ذهنم زیاد انجام میدادم یادمه با تضادهایی هم برخورد کردم اما احساس خودم رو خراب نکردم و در نهایت اون تضاد به نفع من تموم شد
توکل کن و ایمان داشته باش که میتونی خدا جواب ایمان آورندگان رو با پاداش میده
برات آرزوی بهترین ها رو دارم