توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
- من انجام کارهای ضروریام را مرتب به تعویق میاندازم
- من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام میدهم
- من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار میکنم
- من همیشه غذای نامناسب میخورم با اینکه هر بار از این کار ضربه میخورم
- من جایی که باید حرفم را بزنم و نظراتم را بیان کنم،همیشه سکوت میکنم با اینکه بارها از این اشتباه ضربه خوردهام
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7194MB24 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 723MB24 دقیقه
به نام خدا زیبایی که نگاه او برای ما کافیست..
چه قدر جالبه که تکرار میتونه عجب شگفتی هایی ایجاد کنه و اگر با عشق و آرامش و بدون قضاوت بتونیم تکرار رو بپذیریم شاید خیلی از ماسئل ما حل بشه
محتوای ابتدایی این فایل شاید با 6 سری قبلی مو نزنه ولی وقتی من دوباره گوشش میدم می بینم نه کلمات یکیه ولی برداشت هعی کامل تر میشه!
امروز وقتی داشتم به سوال فکر میکردم بیشترین چیزی که تو ذهنم خیلی بولد شد ، در بین تمام تکرار های غلط فراموش کردن قانون و اصلی بود که فراموشش کردیم
امروز بعد از اینکه یکی از فایل های استاد رو دو بار گوش دادم دقیق تر پی بردم که همه ما حتی پیامبران هم خطا های در فراموشی قانون داشتن
یکی از حالب ترین الگو هارو میشه در سوره یوسف آیه 42 پیدا کرد که فک کنم 35 میلیارد بار تو تلوزیون ایران همه دیدنش :))))
وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ
آن گاه از رفیقی که اهل نجاتش یافت درخواست کرد که مرا نزد خواجه خود یاد کن (باشد که چون بیتقصیرم بیند از زندانم برهاند) اما شیطان از خاطر آن یار زندانی برد که یوسف را نزد خواجهاش یاد کند، بدین سبب در زندان چندین سال محبوس بماند
چند نکته جالب هست که بعد از فکر کردم بهش رسیدم در دل این آیه!
یک :
منطق همیشه در ذهن انسان فعاله وهمیشه وقتی ما دنبال چیزی هستیم خیلی ازش استفاده می کنیم وراه های معمول رو در نظر میگیریم!
اینجا یوسف میگه ببین حالا که این آزاد شد احتمال خیلی زیاد میره پیش اربابش پس بزار بهش بگم که به اربابش بگم من رو آزاد کنه!
ما این رفتار رو چه قدر داریم؟ خب بزار به فلانی بگم چون نماینده دفر فلانیه
بزار به اون بگم چون دوست صمیمیشه میتونه باهش حرف بزنه مشکل مارو حل کنه …
وخلاصه همین باعث شد سالیان سال در زندان بمونه یوسف
خیلی وقتی مسائل رو افراد بی ربط حل می کنن ولی ما با منطق هامون جلوی خیلی از کار هارومیگیریم
اما بخش دوم که خیلی برام جذابه:
شیطان باعث فراموشی قولی شد که اون مرد داد (ایناروس فقید :)))) )
یعنی خدا بدی نخواست برای یوسف بلکه چون یوسف متوسل شد به تفکر شیطان پاسخی از شیطان گرفت و خدا نقشی نداست!
خیلی درس جالبی داره ها که بدی از سمت شیطانه وخدا هیچ مشکلی برای ما ایجاد نمی کنه!
اما میریم سراغ بخش بعدی نتیجش چی شد؟ بیشتر زندان موند!
چه قدر ساده در یک آیه فراموش کردن انسان
عجله کردن وتوسل به شیطان
و در نتیجه دوری از نعمات رو دیدیم!
حالا میرسیم به بخش جذاب داستان در آیه 43:
وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَىٰ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ ۖ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ
پادشاه مصر (با ملازمان و دانشمندان دربار خود) گفت: من خوابی دیدم که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند و هفت خوشه سبز دیدم و هفت خوشه خشک (که خوشههای سبز را نابود کردند)، ای بزرگان ملک مرا به تعبیر این خوابم اگر علم خواب میدانید آگاه گردانید.
نکته قشنگ داستان اینه که فرض کنیم یوسف اصلا به واسطه کمک اون آدم میمود چی میشد؟ تهش این میشد که آزاد شده!
و این خوابگزاری و عزیز مصر شدن پیش نمیومد!
چی شد این وسط؟ اینکه آقا اجازه بده کار رو خدا انجام بده و تورو در قدرت تمام به خواسته هات برسونه
اگر انقدر متوسل به آدم ها ، خودمون ، ابزار و مسائل نشیم شرایط اینطوری پیش نمیره که!
درد دقیقا اینجاست! که ما خیلی رو این چیزا حساب می کنیم و باور نداریم به ارتباط قشنگمون به خدا و بزرگ ترین مشکل من همینه که این قانون به این سادگی و قشنگی رو همش فراموش می کنم!
چه قدر مثال هایی داریم ولی وقتی تضاد جدید میاد باز میگیم واااای حالا چه کار کنم
به کی زنگ بزنم؟
الان کی کمکم کنه!
میبینم دیگه خیلی ها همش می خوان یکی آرومشون کنه و بهشون بگه چه کار کنن!
یعنی 97 درصد سوالاتی که من میبنیم همینه! میترسم ….
نمیدونم …
چون نیاز داریم به یکی که گردن بگیره تصمیم گیری های مارو ولی تا وقتی نفهمیم هیچ مسی به جز منو شما در این دنیا نیست و ما مسئول داستانیم هیچ چیز در زندگی ما حل نمیشه!
خوشحالم که این تکرار ها 1 هزارم درصد ذهنم رو روشن میکنه و میتونم قدم های بعدی روبا درصد اطمینان بیشتری بردارم
در پناه سکان بان عالم پیش رو باشید
سلام به احسان عزیزم
به به
چه قدر لذت بردم مثالت قشنگ حالم رو جا آورد به عنوان کسی که به کل آبجکت های GTA یک مشت زده که یک اتفاقی بیفته میخوام بگم مثالت دقیقا درسته
اگر ما با همین تصور نگاه کنیم خیلی از شرایطمون متفاوت میشه ولی به نظرم یکی از ترمز های اصلی اینه که ما محدودیت های زیادی در خودمون میبینم اگر واقعا همونقدری که ب دکمه مثلث و مربع اعتقاد داریم که باعث یک اکشن میشه به قانون هم اعتقاد داشته باشیم خیلی عالی میشه مسائل رو حل کرد.
داشتم به این فکر می کردم چه قدر بخش های زیادی از زندگی ما به خاطر همین پیش داوری ها تبدیل به اتفاقی منفی شده!
من واقعا فهمیدم تو میتونی با روی خوب هرچیزی رو زیبا کنی ولی باز یکی از بزرگ ترین کج فهمی هایی که می بینم اینه که همه انتظار دارن بقیه خوب باشن!
در حالی که وقتی تو خوب رفتار میکنی که میدونی بقیه خوب رفتار میکنن دیگه! این خودش ایمانه مثال بزنم:
وقتی به یک نفری داش مشربی سلام می کنی که میدنی طرف می گه بعععععععع حاج احسان چطوری مشتی؟!
میدونی می خوام بگم حالا همین پیش فرض رو کپی کن رو اکثر آدم ها دو تا اتفاق جالب میفته!
1- طبق عدالت خدا اونایی که بد اخلاقن اصلا تو مسیرت نمیان
2- اونایی که این پتانسیل رو دارن اون وجهه خوبشون بر انگیخته میشه..
اما یادت باشه وقتی میبینی یک مشکلی تکرار میشه بدون یه جای کار می لنگه مثلا می بینی هر جا قرار میری طرف دیر میاد یا هرجایی میری کارت رو با تاخیر انجام میدن اونجاست که باید مثل همین سلسله فایل ها بیای سوال کنی خب کجای کار می لنگه؟!
بعد میبینی مثل علی آقایی که با شما صحبت می کنه همیشه یه تصویری تو ذهنش بوده که خدا نکنه کسی باشه که بخوام بهش کمک کنم حالا هم بود اشکال نداره!
یعنی یه ترسی که به صورت خودکار 5 خط کد به هر اتفاقی توی زندگیم اضافه می کنه و باید پیداش کرد..
ما برنامه نویسا وقتی که کد مشکل می خوره معمولا یه سری جاهای پیش فرض رو می گردیم ولی واقعا حقیقت اینه که خیلی وقت ها مشکل از چند خط کد بالا تره که باید بگردی بری حسابی توش آنالیز کنی و بررسی کنی!
پیش فرض ها خیلی ترسناکه! خیلی واقعا و انقدر مخفیه که شک نمی کنی بهش…
و واقعا باید روزی 2 3 ساعت وقت بزاری که روی هر پیش فرضت یک سوال اضافه کنی بعد اونجاست که کشف می کنی مسائل رو!
مثلا من سرعت لود سایتم رسید به 0.7 ثانیه یعنی کمتر 1 ثانیه حتی! بعد اونجا گفتم دیگه تموم شد بعد گفتم نههه این قطعا یه پیش فرضه و دیدم بعله بازم راهی هست و دیدم سایتی روی که 0.15 ثانیه لود میشه مثل فولدر!
و دارم مطالعات زیادی می کنم که چه طوری اینکارو بکنم و خدارو شکر هعی دارم موفق تر میشم!
پس شک کن به پیش فرض ها تا راه های بهبود باز بشه
خیلی دوستت دارم رفیق
سلام به یکی از دسته گل های خانواده زمانی
چه قدر دیدگاه قشنگ و موشکافانه ای نوشتی شما!
درود بر شما و خانواده ی دوست داشتینت.
وقتی اسم پایتون رو دیدم لا به لای کامنت گفتم حتما با شما به اشتراکش بزارم
نمیدونم منظورتون زبان برنامه نویسی هست ولی اگر هست شما خیلی عالی میتونی از طریق دوره های یکی از خوبای دنیا پایتون جادی یاد بگیرینش
توی سایت مکتوب خونه خیلی آموزش های قشنگی از یادگیری پایتون هست که برادرم هم توصیه کردم از طریق اون یادبگیره.
و اگر بخواین شما با این ساختار آشنا بشین اولش خیلی خوبه اصلا بفهمین کدنویسی یعنی چی!
ولی در هر صورت این دنیا بسیار بسیار شیرینه و زبان پایتون زبان شاعری برنامه نویسی و اعتقادم اینه که شما با پایتون میتونی به روح بی جان کدها جانی دوباره ببخشی من خودم که عاشق پایتونم …
خلاصه حتما پگیریش باشین خیلی راحت و سریع یادش میگیرین و به یاد من هم یه لبخند قشنگ بزنین
موفق باشید
سلام به رضوان عزیز
دوست خوبم یک راه حل ساده برای این مسئله هست که به نظرم هر چه قدر نتایجتون بزرگ تر بشه خود به خود درکش می کنین:
عارفان که جام حق نوشیده اند
رازها دانسته و پوشیده اند
هر که را اسرار کار آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
سخت ترین کار نیا مبارزه نکردنه! ما چرا می خوایم به بقیه بگیم اشتباه می کن؟ چون ما فکر می کنیم کارمون خیلی درسته!
شک نکن شما نتایجت خیلی بزرگ نشه کلا دیگه حرف نمیزنی!
کم کم دیگه تو اون جمع نیستی!
برگ تر که میشه روح دیگه نمی شنوی بقیه چی میگن!
علت اینکه فرزندان شما و خانوادتون انقدر می خوان شمارو تغییر بدن چون شما همین قدر دارین زور میزنین
فایل هارو یواشکی گوش بدین!
هرکس میاد در لب تاب با گوشی روببندین…
تا خودش تغییر کنه مطمئن باش شما نتایجم موثر نیست…
هدف از بودن در این سایت خوب بودن حاله و اگر اینطوری نیست شما بیشتر داری حالتو بد می کنی که!
اگر پسر شما اومد اینطوری گفت بگو راست میگی پسرم ولش کن خودت خوبی؟
درسات چه طوره!
این فایل ها کمک می کنه مه هر آدمی رو با هر ذهنی دوست داشته باشیم و سخت نگیریم
یه بنده خدایی برام کامنت کرده بود که التماس تفکر …
خیلی جالب بود با خودم گفتم خدایا شکرت که انقدر حالم خوبه و درک دارم که بیشتر از 15 ثانیه ناراحت نشدم!
و گفتم تو دلم برم بهش بگم رفیق یخت نگیر…
خودت خوبی؟
کجا رفتی خیلی بهت حال داد و قشنگ بود؟
جهان سخت می گیرد بر انسان های سخت کوش!
پس نکوشیم برای حل کردن مشکلات بقیه! خودمون خیلی کار داریما !
سادست ولی به قول استاد میدونم که بازم فراموش می کنیم
موفق باشید
سلام به احسان عزیزم
ممنونم که انی نکته رو گوش زد کردی
منظورم از اینکه خدا نقشی نداشت یعنی اینکه وقتی نگاه سیستمیبه جهان داشتی باشیم خدا در این موارد احساسی برخورد نمی کنه و خودش مستقیم وارد داستان نمیشه!
فارق از اینکه ایناروس چرا فراموش کرده یا نه نکردن یوسف نبی به واسطه اینکه اون اشتباه رو کرده این اتفاق براش افتاده
میخوام بگم خدا قهرنکرده و نقشی نداشته که بگه آره حالا بیا گوشت رو بپیچونم بچه ی بد
نه به واسطه این تفکر دریافت کرده
نقش چیره خدا بر عالم مشخصه ولی ما هر چه قدر بهتر درک کنیم خدا احساسی تصمیم نمیگیره خیلی واقعا شرایط ما قشنگ تر میشه و می فهمیم که گریه و زاری کاری پیش نمیبره در برابر خدا بلکه حال خوب ماست!