توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
- من انجام کارهای ضروریام را مرتب به تعویق میاندازم
- من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام میدهم
- من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار میکنم
- من همیشه غذای نامناسب میخورم با اینکه هر بار از این کار ضربه میخورم
- من جایی که باید حرفم را بزنم و نظراتم را بیان کنم،همیشه سکوت میکنم با اینکه بارها از این اشتباه ضربه خوردهام
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7194MB24 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 723MB24 دقیقه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿٧٣﴾
ای مردم! [برای شما و معبودانتان] مَثَلی زده شده است؛ پس به آن گوش فرا دهید، یقیناً کسانی که به جای خدا می پرستید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند اگر چه برای آفریدن آن گرد آیند و اگر مگس، چیزی را از آنان برباید، نمی توانند آن را از او بازگیرند، هم پرستش کنندگان و هم معبودان ناتوانند. (73)
مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿٧4﴾
خدا را آن گونه که سزاوار اوست نشناختند، بی تردید خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است. (74)
سلام و سرسلامتی و عشق و نور از نیمه ی بهبودگرای سعیده به دوستان توحیدی غار حرا
دیروز که به قدم های عملی در راستای هجرت صغریِ سعیده گذشت و وقت نشد به صلات درسایت …دیشبم که کشیک …
از شیفت که اومدم گفتم قبل بیهوش شدن یسر بیام توی غار ببینم چه خبره …
دیدم باز بچه های توحیدی گل کاشتند توی بحث جدید …
الحمدالله قدرت انرژی دستام به نجواهای ذهنی و خستگی و خواب آلودگی چربید و من دارم مینویسم …
خداوکیلی …حضرت عباسی…؟؟؟
کجای دنیا دیدید..تو یک سایت…که حتی تو پست های آموزشی خودشناسی هم بچه ها از الله و قرآن و توحید بگن ….؟
من هروقت توی نشانه ی روزانه م هدایت میشم به سریال ها …و کامنتا هارو میخونم …میبینم چقدر الان کیفیت کامنت ها و لایک ها و پاسخ ها بالاتر رفته و اصلا قابل مقایسه نیست با فایل های قدیمی …
چرا این اتفاق افتاد؟شاگردهای بهتری برای استاد اومدن؟قبلی ها خیلی فعال نبودند؟آگاهی ها بیشتر شدند؟
نه ….همه ی این اتفاقات پیرامون فرکانس های استاد میگرده ….چون استاد همیشه در حال بهبود دادن شخصیت خودشه …آدم های بهتری هم به سمتش هدایت میشند …
حق این استاده که سیدعلی خوشدل …حمید امیری…اسدالله زرگوشی…احسان مقدم …رضوان یوسفی….تموم نازنین هایی که اکثر اوقات تو تاپ کامنت ها میبینیمشون والبته اونایی که جزو 3تا نیستن اما وقتی میخونی واقعا لذت میبری از خط به خطش…بیان از قدرت نوشتار و الهاماتشون استفاده کنند و حتی توی یک فایل آموزشی کوتاه …اینطوری نور الله رو گسترش بدن …
خداست که داره همه ی این کار هارو پیرامون فرکانس های استاد انجام میده …
ی جایی تو قدم نه استاد با یک اشتیاقی میگه
بچه ها میرسید به حرف من …میرسید به حرف من …همه چیز توحیده …همه چیز …
استاد من هنوز یک جوجه ی توحیدی هم نیستم …ولی رسیدم به حرفتون …خیلی زود …
اینکه دیشب بخش پر از بیمارهای کاردار بود و توی برنامه به اصطلاح اشتباهی بجای 3 تا پرستار،4تا پرستار تعریف شده بود و من راحت از پس همه ی کارها براومدم و اصلا سخت نگذشت …کار چه انرژی بود غیر از توحید …؟
اینکه سر برنامه ی کاری ماه جدید،دعوا و درگیری بود بین پرسنل ..کار به گریه و جروبحث کشید…بعد من امروز میرم به هدنرسم میگم احتمالا برنامه انتقالی من تا آخر این ماه طول میکشه و شما برام این ماهم کشیک بزار،بهم میگه هرچقدر دلت میخواد برو مرخصی و بعد برام smsکن چه روز هایی دوست داری بیای شیفت کارچه انرژی میتونه باشه غیر ازتوحید؟
اینکه من تو هر اتاقی میرم واسه کارهای اداری،بهم لبخند میزنند،کارهایی برام انجام میدن بدون اینکه حتی من درخواست کنم درحالیکه میبینم مراجعه کننده قبلی با دعوا و درگیری از اتاق اومده بیرون اعتبارش با کیه غیر از خداوند
بخدا که شیرین ترین کار دنیا حرف زدن از توحیده …
کاش خداوند بهم این توان رو بده تا بیشتر و بیشتر ازش بگم …
وقتی میخواستم بنویسم،از قرآن هدایت خواستم و دوباره آیه بینظیر 73 حج ….
که چقدر قشنگ توحید رو با یک مثال میخواد به منِ انسان بفهمونه …
انسانِ فراموشکارِ ناسپاس …
من اگر روزی هزار بار بگم خدایا هر خیری که میرسه از شماست و هر شری که میرسه از خودمه …بازکمه …باز کمه….
برسم به سوال استادجانم و سخن کوتاه کنم که سلول های خاکستری مغزم دارند ارور میدن هر لحظه امکان بیهوشی شما پشت صفحه ی لپتاپ میباشد
چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار میکنید؟ یعنی با اینکه فهمیدهاید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام میدهید؟
اعتراف میکنم …همیشه دقیقه نودی …شب امتحانی …حالا باشه وقت هست …بعدا انجام میدم…اشتباهی که همیشه تکرارش میکنم …بارها و بارها چوبشو خوردم …سختیشو کشیدم …بارها شده موقعیت های خوب رو سر این دقیقه نودی بودن از دست دادم
اما باز همووون آاااش و همووون کاااسه …
استاد عاشقتم بینهایت …بینهایت …بینهایت…
واقعا بینظیری…بینظیر….
بچه ها بوس به کله ی همتون ….
دوستون دارم
سعیده …سعیده …سعیده ی نازنین من …سعیده ی زیبای من …
همنام من …که شدی رفیق قلبم …
دور سر شما و این احساس ناب توحیدیت خودم میگردم رفیییق قشششنگم
دور اون قلب توحیدیت …
توحید …توحید …
توحید نگو جان بگو …توحید نگو عشق بگو …
این همه نور و عشق و آگاهی و دلبری کجا بود که تا الان ندیدیمش….؟
نمیدونی سعیده نمیدونی…
لذت بخش ترین لحظات زندگی این روز های من ،تنهایی هامه…نوشتن برای خداست …قرآن خوندنه …سجده ی شکر زدن برای این رب ….
رب…؟
همین دوتا حرف چرا انقدر انرژی داره …؟
این چه عشقیه سعیده که قلب منو …تموم تنم رو به لرزه درمیاره….؟
خدایا …خدایا…
تو که مدیریت این کهکشان دستته و اصلنم این کار برات سخت نیست …
نکنه یک ثانیه نگاهت رو ازم بگیری …
نزاری ی لحظه حواسمون جای دیگه پرت شه…
نیاد اون روز که نگاهمون جز به شما …ثانیه ای جای دیگه باشه …
سعیده …سعیده …
من عاشقتم
مرسی که برام مینویسی
روحم به پرواز درمیاد از خوندن کامنتت
تو نور پروردگارم رو برام میاری رفیق
همیشه برام بنویس ….
بزار مست عشق خدا بشم
مرسی که هستی مرسی ….
حمیدِ حنیف عزیزم ،سلام بروی ماهت…
سلام من رو
از وسط قشنگی های جاده هراز …
از کوه های پوشیده از درخت های سبز
ازآسمون ابری پفکی …
از خنکی کولر ماشین پدر …
از قلب پر از عشق الله
از حال عالیِ عالی
میشنوی
ازت سپاسگزارممممم که برام مینویسی ..
همهی نقطه های آبی ارزشمندن…
اما بعضی از نقطه های آبی میان که چند درجه قلبت رو روشن کنند …
میان که نور و عشق الله رو با خودشون بیارن…
ممنونم ازت حمید ابراهیم نشان
(نامبرده درحال تلاش برای ثبت برند دوم از شماست:) )
حمید عزیزم
این روزها هرچقدر بیشتر تو توحید حل میشم، بیشتر به کوچیکی و ضعیفی و ناتوانی خودم میرسم …
و از قدرت پرورگار عالم به لرزه درمیام …
سی سال زمان خیلی زیاده تا به یادم میومد روزی که ..
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ
و پروردگار تو از پشت بنىآدم فرزندانشان را بیرون آورد. و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آرى، گواهى مىدهیم. تا در روز قیامت نگویید که ما از آن بىخبر بودیم.
چقدر طول کشید تا این ذهن به روح وصل بشه و به یادش بیاره روزی رو که شهادت داد به پروردگار
تا وقتی رفت روی زمین یادش بمونه فرمانروا و خالق کیه…
سی سال خیلی زیاده خیلی …
ولی باز آگاهانه به خودم میگم خداروصدهزار مرتبه شکر ….که اگر خدا هدایتمون نمیکرد …سی سال که سهله …سیصد سال دیگه هم تو تاریکی ها مونده بودیم ….
خداروشکر که قبل مرگ …قبل از قیامت …قبل از برگشتن به اصلمون …آگاه شدیم که از کجا اومدیم …
جان که از عالم علوی است، یقین میدانم
رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش، پر و بالی بزنم
کیست در گوش که او میشنود آوازم؟
یا کدامست سخن می نهد اندر دهنم؟
کیست در دیده که از دیده برون مینگرد؟
یا چه جانست، نگویی، که منش پیرهنم؟
به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دم آرام نگیرم، نفسی دم نزنم
می وصلم بچشان، تا در زندان ابد
از سرعربده مستانه به هم در شکنم :))))
حمید جانم …این روز ها عجیب احساس خوشبختی میکنم …عمیقا …عمیقا ….
مگه نه اینکه احساس خوب=اتفاقات خوب؟
این احساس عمیق خوشبختی برام همه کار میکنه همه کار ….
دعا میکنم همیشه پر از عشق و نور الله باشی پسر توحیدی سایتی که مدیریتش با الله …
دعا میکنم بزودی همتون رو ببینم
دعا میکنم خداوند بزودی من رو با انسان های توحیدی هم نشین کنه…
و از انسان های غیر هم مدار دور و دورتر کنه …
غرق خیرو برکت و نور الله باشی …سوار بر جریان هدایت …
قلب فراوانِ فراوانِ فراوان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ
امّا پروردگارت نسبت به آنها که از روی جهالت، بدی کردهاند، سپس توبه کرده و در مقام جبران برآمدهاند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است.
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿١٢٠﴾
بدون تردید، ابراهیم [به تنهایی] یک امت بود، برای خدا از روی فروتنی فرمانبردار و [یکتاپرستی] حق گرا بود واز مشرکان نبود. (120)
شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ ۚ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿١٢١﴾
سپاس گزار نعمت های او بود، خدا او را برگزید وبه راهی راست راهنمایی اش کرد. (121)
وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً ۖ وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿١٢٢﴾
و به او در دنیا [زندگی نیکویی] دادیم، و بی تردید در آخرت از شایستگان است. (122)
سلام به حمید حنیف عزیزم ،بنده ی موحد الله
تلگرافت در بهترین زمان و مکان دریافت شد!
کشف قوانین زندگی چه ها که با زندگی ما نکرد !
یک کد ساده !که اونم الهام خداوند بود و من ی روزی گفتم کامنت های سایت مثل تلگرافند ،دیر میرسند اما در بهترین زمان و مکان میان…
چه برنامه ای رو داره اجرا میکنه برام…
هربار که احتیاج به کنترل ذهن دارم ،یک نقطهی آبی به دادم میرسه …
و اینبار از دست بی نظیر سایت !
سپاس گزارم ازت بی نهایت …
صدای من از بین نماز مغرب و عشا،به وقت تهران میشنوی…
امروز دفاع ارشد داداشم به خوبی و خوشی برگزار شد به لطف الله
و من در حال تمیز کاری خونه ی داداشم و جمع و جور کردن وسایل و برگشت به شمال بودم،در حالیکه به اسما الحسنی گوش میدادم ،احساسم گفت برو توی سایت که خدا برات پیغام داره …
و اینگونه نقطه ی آبی شما ،در بهترین زمان و مکان ،به روح الهی من نشست :)
ولی اول نماز مغرب رو خوندم و اجازه دادم که بعد از هدایت قرآنی ،با قلبم برات بنویسم
هدایت قرانیم رو برات اول کامنت نوشتم …
نمیدونی چقدر ازین آیه ها قلبم روشن شد …چقدر احساس بهتری پیدا کردم ….
حالم این روز ها عالیه ،اما پروسه ی جدا شدن از انسان های غیر هم مدار ،به خودی خود راه نجوای شیطان رو باز میکنه
که چطور ؟به چه طریق ؟بعدش چی میشه ؟مردم چی میگن ؟ من هم انسان ضعیف و محدود ….
گاها در برابر نجوای شیطان مچاله میشم …
اما به لطف الله نمیتونه بهم تسلط پیدا کنه
خیلی وقت ها ،گوش دادن به اسماالحسنی میتونه منو از نجواها دور کنه و گاها برام سوال بود این تواشیح چه فرکانسی داره که اینجوری روح آدم رو جلا میده …؟
و باورت میشه تو هدایت قرآنی نماز عصرم خداوند بهم جواب داد ؟
وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها
میدونی ؟
انگار بهم گفت سعیده،وقتایی که بی دلیل از روی دوش من میای پایین و میگی خودم بلدم راه برم….
وقتایی که فکر میکنی ازم دور شدی و نجوای شیطان میخواد تورو از بندگی مطلق من دربیاره …
من رو به اسم های خوبم بخون …
اینجوری راه ورود نور من باز میشه….
اینجوری یک سپر دفاعی داری در برابر شیطان و دارو دسته ش که قسم خورده کاری کنه تو حالت خوب نباشه !که شکرگزار نباشی !که لذت نبری از زندگیت ….
ولی من رب تو ام …منم فرمانروا …
تو بندگی منو میکنی …منم نمیزارم بهت تسلط پیدا کنه …
من رو به اسم های خوبم بخون سعیده….
امروز صبح …
خیلی خیلی فکرم درگیر بود …
باز داشتم با ذهن منطقیم،دو دوتا چهارتا میکردم !
که به لطف خدا ،دوازده قدم ،واستاد باز نجاتم داد…
قدم هشت …جلسه پنج …
چند دقیقه آخر ….
تمرکزت رو از روی مسئله ی حاد حال حاضرت بردار….باید بتونی ذهنت رو کنترل کنی!و اگر بتونی ذهنت رو از روی اون مشکل برداری!خود به خود حل میشه!آی ملت!آی زن!آی مرد!طبیعیش اینکه همه چیز خود به خود حل شه!طبیعیش اینه!خوشبختی طبیعیه!عشق طبیعیه !سلامتی طبیعیه!
خداوند میلیارد ها دست داره برای اینکه مشکلت رو حل کنه،حدس و گمان هم نزنید چه جوری!ذهن محدودتون قد نمیده!تمرکزت رو از روی مشکل بردار…بزار خداوند کارها رو برات انجام بده…جات که رودخونه نیست قربونت برم:)جات اقیانوسه:)
یعنی حمیدجان بازهم میرسیم به حرف استاد شایسته …
این مرد،بینظیره!این مرد،بینظیره!
خدارو صدهزار مرتبه شکر برای تموم هدایت هاش ….
برای معجزه ای به اسم قرآن …
برای هدایت ما به این سایت و این استاد بینظیر …
فکر کنم باز ازین کامنت طولانی ها شد:)
الهی که ثمره و سود و منفعتی هم برات توش باشه …
در پناه فرمانروا…رب…قدرت مطلق
بر بلندای هدایت باشی بنده ی خوب خدا
قلب فراوان