توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
- من انجام کارهای ضروریام را مرتب به تعویق میاندازم
- من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام میدهم
- من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار میکنم
- من همیشه غذای نامناسب میخورم با اینکه هر بار از این کار ضربه میخورم
- من جایی که باید حرفم را بزنم و نظراتم را بیان کنم،همیشه سکوت میکنم با اینکه بارها از این اشتباه ضربه خوردهام
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7194MB24 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 723MB24 دقیقه
سلام
وقتی این قسمت کادرمیاد که دیدگاه خود را ارسال کنید
همیشه میگذرم ازش؛چون حس جالبی ندارم
باخودم میگم آخه کامنت های من کجا؛کامنت علی خوشدل کجا!!!؟
و البته که واقعا هم همینطوره
دوستانی که مثل علی آقا عالی مینویسن ومشخصه که خیلی عالی هم درک کردن رو سایت بهم ایمیل میزنه تا مطلع بشم
نمیدونم الگو تکرار شونده تا اسمش میاد فقط وفقط هربار یاد دعواهای خودم و همسرم میفتم
امروز باز یکی از روزهای ناجالب بود برام
باخدای خودم یک هفتست عهد کردم تا چهل روز حالمو خیلی خوب نگه دارم وبعدش هرچی که از نظر خودش بهترینه رویهم بده(فقط این قسمت توش خوبم؛چون واقعا باقلبم درک کردم که راه نذارم جلوی پاش،خودش بهترین واسونترین مسیر رو برام انتخاب میکنه)
من نزدیک یه ساله توسایت هستم و متاسفانه هیچ دوره ای جز کتاب ها نتونستم بخرم
(چون ایمیلم تغییر کرد تاریخ عضویت هم کم تر شد)
از عزت نفس زیر صفر الان شدم مدرس برنامه نویسی کودکان ونوجوانان تو بهترین آموزشگاه شهر
از صفر تا الانشو فقط فقط فقط خدا پشتیبانم بوده وبس _هیچ حامی نداشتم
از هر جهت تونستم شخصیتم و بهبود ببخشم(بسیار بسیار از نظر روحی داغون بودم درحدی که باوجود دو بچه رسیدم به آستانه افسردگی)که دیگه گفتم خدایا خودم و سپردم دستت و نجاتم بده و آشناشدم باسایت بی نظیر استاد
خداروهزاران با شکرت
واما امان از بحث وجدل ها….داغونم کرده
هرچقدر تمرین کردم،رونکات مثبت همسرم تمرکز کردم؛انتقاد پذیر شدم،صبور شدم هرکاری کردم اما بازهم متاسفانه بعداز تموم شدن هرجلسه من یه دعواداریم(موضوعش فرق میکنه ولی هست….)
فقط هم بخاطر اینکه ایشون ته ذهنش این هست که من اگه پیشرفت کنم دیگه نمیتونه رومن تسلط داشته باشه….هرچقدر سعی کردم بفهمونم که نه اینجوری نیست ولی نمیشه
من اصلا نمیخام ازاین مسیر کناره گیری کنم
چون بابدترین حالت ممکن بامن برخورد میکرد وازاونجایی که فقط قدرت رودادم به خدا وترسم ازبین رفت دیگه نتونستم اون آدم ضعیف قبلی باشم
یه جورایی بعضی روزها مثل امروز حالم زیاد خوب نیست،من همراهی و همدلی میخام_ایشون فقط سنگ لای چرخ انداختن بلدن
لطفاً کسی که زاویه قشنگ و متفاوتی داره کمکم کنه