پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    من توی این سلسله فایلهای الگوهای تکرار شونده که چند وقت پیش گوش کردم

    وبهش عمیقأ فکر کردم واینجا نوشتم که الگوی تکرار شونده زندگی من گم کردن اشیا هرچند وقت یک باربود

    میخام بگم من مدتهاست که دیگه چیزی رو گم نکردم وجا نذاشتم چون پیدا کردم دلیلشو

    بی‌توجهی عدم توجه وتمرکز من به اطرافم باعث شده بود این اتفاق مدام تکرار بشه

    ازوقتی که فهمیدم حواسمو بیشتر جمع کنم وتوجه کنم این چرخه معیوب رو حداقل به تعویق انداختم نمیگم صددرصد خوب شدم ولی همین که تونستم پیدا کنم وروش کارکنم ،خیییلی خوشحالم استاد عاشقتم

    من سر این موضوع خیلی اختلاف توزندگیم داشتم باهمسرم وهمش میگفتم شانس ندارم ونمیتونستم بفهمم ازکجا وچرا من باید این تجربه رو مدام تکرار کنم که با سوالاتی که اینجا جواب دادم وفکر کردن وکامنت دوستان تونستم راه حل مشکلمو پیدا کنم

    برای همه دوستان گلم بهترینها رو ارزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 264 روز

    بنام خداوند بشخنده مهربان بنام خداوند هدایت گر درونم من خدایا شکرت بعد از سه سال که با این قوانین اشنا شدم ولی همیشه اتفاقاتی در زندگیم می افتد که همش دلیلوشو عوامل بیرونی می دونستم بعتی چیزی بر خلاف قوانین همش میگفتم خدایا من که دارم سپاسگزاری میکنم من که توانایی های درون خودم می بینم یک سریع الگوی تکرار شونده در ذهن تکرار نی شود که فقط با واکنش نشون دادن وبا وخیلی اشغال های زیادی رو در ذهنم داشته بودم که اصلن به شخصیت درونی هم خوانایی نداشتن ودلیل گردن عوانل بیروی بیدازم خدایا شکرت الگوهای تکرار شونده ترس الگوهای تکرار شوتد شرک هر چنر وقت یک بار ماشین خراب می شود هر چتد یک بار فکرعای عجیب غریب الکی می کردم وهیچ وقت نیومدم با حساحسیت بالا وباکرهای درست درونی این فکر ها تعغیر بدم وهمیشه عیب از قوانین می دونستم هر چند ناگفته نمونه از طریق همین قوانین دستاوردی های درونی به دست اوروم واگاهی به دست اکروم از طریق قران که سال مردم از ناگاهی از خداوند چطور شرک ورزیدن خیلی از چیزهای که بچگی تا الان به من گفتن به عدم اگاهی وشرک بوده خدایا شکرت ولی از بابت از خداوند سپاسگزارم که ته دلم روشن که هیچ چی عوامل بیرونی توان وقدرت این ندار که بخواد جلکی تعغیر من بگیره واین من که باید الگوهای ذهنیم رو تعغیر بدم ودیگه اشغال زیز مبل نزارم می دونم چه الگوهی باعث قطع ارتباط با اون انرژی منبع می شود می دونم که بدون هیچ شک وترید با توانایی های درون ایمان داشته باشم واولین چیری که هم پذیرفته خداووند هیچ شرطی برای تعغیر من نزاشته به محض اینکه بخوام تعغیر کنم انرژی منبع درونی همراهی میکنه بودن هیج شرطی این من بودم که شرطی بزرگ شدم خدایا من الان اینم تو از تمام شرایط من خبر دتری از روح وجسم ومی خوام اون چیزی کخ تو افریدا ای باشم خودت یارک یاور من باش،قول می دم به خودم به

    ا جدیدت فایل ها رو گوش کنم بدون واکنش نشون به عوامل بیروی برعکس خیلی اتفاقات زندگی با خاطر این بود که من متمرکز بودم رکی چیزی نمی خواستم واولش اگاهی نداشتم وخیلی واکنش نشون می دادم وبه این خاطر این اتقاقات بیشتر ی

    بیشتر می شود والی الان خداوند یکتا درونی خودم می خوام کمک کنه من باکراای تععیر کنه توجه بزارم روی چیری که می خوام روی نعمت ها روی سلامتی روی احساحس خوب روی رشد وپیشرفت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Ss گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    من هم با اینکه میدونم چقدر از سکوتم در جایی که باید حرف میزدم و از حقم دفاع میکردم ، ضربه خوردم اما همچنان این اشتباه و ادامه میدم و به نظر و حرف خودم اهمیت نمیدم و سکوت میکنم ،

    خودم رو ضعیف نشون میدم و با کسانی برخورد میکنم که حالت کنترل گری دارند و می خوان من و کنترل و مدیریت کنن ،

    خیلی مشتاق و امیدوارم که تغییر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2168 روز

    به نام خالق هدایتگرم

    سلام استاد عزیزم

    جواب سوال هفتم

    تکرار یک اشتباه:

    این مورد چیزی که هم خودم هم عشقم خیلی جلوی چشممون

    که منننن چرا یسری مواردو بااینکه میدونم باعث تنش تو رابطمون میشه بازهممم تکرار میکنم

    یعنی کارهایی که من دیدم برای پارتنرم مهم اصلا حرف زدیم و برای خودمم ارزش مهمی بوده بعد کاری میکنم از همون جنس

    هربار اشتباهی میکنم که اعتماد از رابطمون میره

    هربار به حرف هایی که میزنم تو رابطمون عمل نمیکنم

    هربار پای تصمیم گیری که میرسه کلا هنگ میکنم و خراب میکنم

    هربار اعتماد میکنم به هر ادمی

    هربار دردو دل میکنم

    هربار رازهامو میگم

    هربار عصبی میشم

    هربار از کوره در میرم

    هربار بها دادن برای خواسته هام و انجام نمیدم

    هربار چشم میگم و عمل نمیکنم

    هربار یه موضوعی و مثلا میفهمم اشتباه میزارم کنار باز تکرارش میکنم

    این موضوع واقعا واقعا ازارم میده

    هم منو هم عشقمو

    اصلا بهمم ریخته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    در پی توحید گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    به نام خدا

    سلام

    1 بله وقت زیادی صرف برنامه ریزی و ذخیره ی پیام های اینترنتی ومرورشون میکنم با این که می دونم اگه بخواهم به همه جا برسم به هیچ جا نمیرسم

    2 طبق موردی که استاد گفتن، دوری میکنم از یادگیری چیز هایی که در شروع سخته و ازشون سرم نمیشه مگه اینکه یادگرفتنش اجباری باشه ومیدونم که این پاشنه ی اشیلم هست

    3طبق مثال استاد، عصبانیت من در بعضی شرایط خیلی بالاست البته از قبل خیلی بهتر شدم ولی در خیالاتم وافکارم در مواردی خیلی اصبانی میشوم ومیدونم که این اصلا جالب نیست و وسط کار در رویا به خودم میام وبا این منطق که این حس اسیب زاست خشم را کنترل وقطع میکنم ولی خب این فرایند تکرار دارد.

    4 گوش دادن بعضی فیلم های هیجانی با اینکه میدنم تاثیر خوبی نداره اما مدام بهشون تمایل دارن مثل فیلم های کره ای

    5 کمی احمالکاری دارم وکار های مهمی را عقب میندازم مثلا ورزش کردن، درست کردن اسناد و…

    6 توقع از دیگران، با اینکه از توقع اسیب دیدم اما همچنان از کسانی که بهشون علاقه دارم در افکارم توقع صداقت و مهربانی ومثبت اندیشی دارم.

    7 این مورد خیلی مهمه، مرور پیوسته ی برنامه های بلند مدت که موجب عدم ایجاد شرایط مطلوب و مناسب و کم شدن رغبت می شود. با فساد ذهنی یعنی لذت بردن بدون در نظر گرفتن سختی ان پروسه در ذهن از فرایندی که اتفاق نیفتاده است این مشکل را در بر دارد. و این میل در وجودم هست که موجب تکرار میشود میل به خیال وتصور فساد الود. و من از تنها قدرت کیهان فقر به هماهنگی جهان وارتباط درست با خودش را با اشتیاق در خواست میکنم که بتوانم درست تجسم کنم نه تجسم یا بهتره بگم تصور معکوس،یعنی فکری که بیشتر نشتی انرژی داره تا اعمال انرژی.

    8مدیریت نادرست امور مالی از ویژگی های بارز پدرم هست که من هم این ویژگی را دارم البته نه به اندازه ی اون. همیشه سر بزنگاه که تصمیم خوبی را مد نظر دارد بدون سرمایه است و اصلا انسان اینده نگری نیست.

    9 در مورد حرف زدن وحرف نزدن در جای مخصوص ودفاع از حق وحقوق من خودم را اماده تر کردم وشرایط حرف زدن را میشناسم و درک میکنم اما پدرمواصلا در این مورد خوب نیست وهمیشه احساساتی عمل میکنه البته خدا شکر بهتر از قبل هست.

    10 در مورد خواب هم اشتباه تکراری دارن دوست دارم و به این نتیجه رسیدم که قبل از ساعت12 شب بخوابم ولی هیشه ساعت خوابم بعد از 12 هست

    11 در مورد خوراک مطمهنم که نباید بعد از غذا چای بنوشم ولی این تعهدم همیشه یادم میرفت تا الان دیگه حواسم را جمع میکنم؛همچنین فهمیدم برای حیکلی شدن باید صبحانه غذای پختنی بخورم والگوی مصرفم را تغییر بدن که تا الان خوراکم را تنظیم نکردم.

    12 این مورد خیلی مهمه: در ذهنم انسان های مخاطب اعمال وزندگی خود قرار میدهم با اینکه میدونم این مانع بزرگی برای عزتنفس هست وباید شدت مخاطبیت افراد را در ذهنم کم کنم وافراد را در ذهنم مخاطب قرار ندم اما… و به وضوع نتایج نامطلوب این سبک برام شروشن شده وتشخیص میدم اثار این فکر هارا؛ اما با اینکه از قبل خیلی بهتر شدم نتونستم این میل یا عادت را ترک کنم.

    شاید دلیل عدم رسیدن به مقبولیت هست که ذهن داره در فضای کاملا ذهنی وغیر واقعی با این روش دنبال مقبولیت میگرده که در ان من کمالگرایانه دنبال نشان دادن اقتدار ورسیدن به رویا های خودم هستم که این رویا ها موجب شدن صلح بین دنیای درون و بیرون خچه دار بشه؛ البته این سبک می تونست خوبی هایی داشته باشه با توجه به اموزه های استاد برای توحیدی بودن تکامل همیشگی لازمه اما در ذهن باید همیشه بهترین حالت را از خود متصور شد تا خورد خورد وارام ارام در عمل به ان نقطه نزدیک کنیم،اما نمیدنم چرا ؟این تنظیم فکر و عمل اولاش خوب بود وبعدا کنترش از دستم خارج شد به طوری صلح بیرون و درون خشه دار شد و خیلی رویا پردازی، کلی نگری ، کمالگرایی واحمال کاری اومد سراغم؟! شاید به خواطر اینکه اون اوایط خیالات من ارامش محور بودن تا هیجان محور، و تجسم مانند بودن واینکه مخطبیت افراد در افکارم کم بود شاید و…

    البته افکار وتجسمات وتصورات به من هم لذت وهم انگیزه میده(همچنین ازشون نکته هم ببیرون میکشم) وهمچنین من با هدفمندی این رویه را برای اصلاح عقایدم تکرار میکنم وصد البته که این افکار فقط هدف نیست میل هم هست اما مشکل اینجاست که از مدریت درست ذهن خارج شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 3496 روز

    با سلام بهمه عزیز ان

    در مورد این سوال با این که می دونم من نمی تونم کسی رو درست کنم باز یادم میر میام با هاش صحبت میکنم خوش حال که تونستم باری از دوش فردی بردارم وخودمو تو فرکانس بد اون طرف قرار میدم یا در مورد کاری که هنوز انجام ندادم با خواهرام یا دوستان صحبت می کنم وانرژ اونا رو من تاثیر میزاره با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حامد سرفچگانی گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    من کلا چند ساله مسئلم همینه و خوبم میدونم مسئلم گجاست. همیشه کارهارو لحظه آخری انجام میدم .کلی هم استرس میگیرم ولی اصلا انگار پام نمیره که برم اولش سریع انجام بدم. از بچهگی اینطور بودم سر درس ها .الانم کارهام اینطور میشه. و همه جا هم دیر میرسم و معروف شدم.

    سوالم اینجاست چیکار کنم این مسئله رو؟

    شناختم خیلی خوبه از خودم دنبال راه حلم.

    لطفا پیشنهاد و کمک کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 620 روز

    به نام خداوند جان

    سلام به همه دوستان

    در این مرحله با قرار گرفتن در یکسری موقعیت ها فهمیدم که هنوز باید بیشتر کار کنم چون برخی رفتارها داره تکرار میشه و ریشه بزرگی تو ذهنم پیدا کرده و اینو وقتی متوجه میشم که میرم تو رینگ.

    * اولی: تا مسئله ای پیش میاد ذهن من خودکار میره توی حالت ناامیدی و توجه کردم دیدم انگار روی این حالت تنظیم شده و داره ناخوداگاه عمل میکنه و انگار یه شخص جدا از من شده.

    مورد دوم: خریدهای احساسی هست که انگار کنترلش دست من نیست یعنی ذهنم هرجا تخفیف ببینه منو میبره به سمت خرید کردن و این فقط برای خریدهای تخفیف دار صادق هست و دوست داره تند تند خرید کنه و فرصت تخفیف رو از دست نده . که این از باور کمبود و عدم خودباوریم هست و این اعمال اتفاق میوفته و باعث میشه نتونم پول رو مدیریت کنم . طوری که چهار ماه برای خودم تمرین گذاشتم و خرجی نداشتم اما با یه تخفیف همه چی بهم ریخت و میلیونی هزینه کردم و ناراحت شدم ولی خوب شد که حداقل بهتر خودم رو فهمیدم.

    *سوم:هنوزم ذهنم میل شدید داره که بره روی منبر و سخرانی کنه و با اینکه برنامه گذاشتم و خوب عمل کردم ولی همچنان گاهی این عادت تکراری رو داره و دوست داره زیپ رو باز کنه و مشاوره بده.

    چهارم:چیزی که هنوز نتونستم در موردش کار خاصی انجام بدم و منو درگیر میکنه احساس وابستگی به عوامل بیرونی مثل پول هست یعنی وقتی پول دارم خوبم ولی پولم کم میشه احساس غم و اندوه شدید میکنم و نتونستم این وابستگی به پول و عوامل بیرونی رو کم کنم .

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    میم کیانی گفته:
    مدت عضویت: 1865 روز

    من همیشه میترسم ینی همیشه ترسیدم سر بزنگاه درست همون جا که صد خودمو گذاشتم خواستم نتیجه ش ببینیم اما از برداشتن اون قدم آخر ترسیدم

    من همونم که همیشه از خیلی سال ها قبلترش میدونستم باید تغییر کنم میدونستم باید این کارو کنم اما همیشه ترسیدم از انجام دادنش

    همیشه جهان هلم داده تا اون کاره بشه اره من همونم که اگه یه چن وقت قبل ترش خودم اون تغییر رو ایجاد میکردم اوووووه منجر به چه پیشرفت های بزرگی که نمیشد..من میترکوندم اما من همیشه در انزوا و تنهایی خودم داشتم با این ترس عرض اندام کردن خودم کلنجار میرفتم…

    من همون که خیلی ساله میدونم باید از حرف زدن تو جمع نترسم و بزن ب دلش اما وقتش که میشه پا پس میکشم من همونم که خیلی وقته فهمیدم ثبات سم ه درد،آزاره برای روح من اما همیشه ترسیدم از تغییر..

    من همونم که همه ب توانایی هاش ایمان دارن اما ترس خودش همیشه باعث شده خط بزنه خودشو که نه نه من کافی ؛من کافی،من کامل نیستم ..اگه این بشه چی اگه این نشه چی …

    من

    من

    پر از ترسم

    پر از تردید

    پر از شک و دو دلی

    پر از بی ایمانی

    پر از شرک…خدای من.

    راستی

    چقد

    این جمله اول این سری فایل ها کی هی تکرار میشه رو دوست دارم

    چقد سلول سلول بدن منو بیدار میکنه

    چقد ب من امید میده نشاط ..زندگی..

    فکر کن؛

    تموم اتفاقات زندگیمون رو با افکار و باور ها و کانون توجهمون خلق میکنیم هیچ عامل بیرونی رو زندگی ما تاثیر نداره..

    این جمله حجت رو تمام کرد بر من..

    وای خدای من..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1110 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام استاد عزیزم

    من متاسفانه رو دور دور شدن از خواستهدها افتادم با اینکه قدوم دوم هستم و همزمان کشف قوانین رو هم دارم کار میکنم ولی نمیدونم چرا بیشتر دارم دور میشم،قبلا ورودی مالی عالی داشتم ولی الان یو یو شده،الان روابطم با همسرم با اینکه چند ماهی میشه قعر هستم ولی دوسه رو ارتباط دارم بعد قط میشه دوباره چند روز دیگه درحد اسمس!اصلا نمیتونم درک کنم و از خداوند با تمام وجود طلب هدایت رو دارم ،اگر کسی میتونه به من راهنمایی بده سپاسگزارم ،کار اشتباهی ک من انجام میدم زود عصبی شدن هست یعنی سریع واکنش نشون میدم این خصلت همش کم و زیاد میشه کلا ثبات ندارم با اینکه میخوام تغییر کنم و هدفم ازین دوره ها تغیر خودم هست ولی نمیدونم دلیل این عقبگرد چیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: