پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحید حمزه پور گفته:
    مدت عضویت: 1120 روز

    به نام خدا

    با سلام خدمت همه عباسمنشی های عزیز

    اگر بخوام الگو های اشتباه که تکرار میکنم رو نام ببرم اولین و مهم ترینش خوابه که من همیشه میخوام زود بخوابم و میدونم دیر خوابیدنم بهم ضربه میزنه اما باز هم تا دیر وقت بیدارم و با گوشی ور میرم

    دومین این که چت کردن های بیهوده که همیشه میخوام کمش کنم اما باز هم با این که میدونم داره بهم ضربه میزنه و عزت نفسمو کم میکنه باز این اشتباه رو تکرار میکنم

    سومین هم فضای مجازیه البته که اینستاگرام رو حذف کردم اما باز هم توی بقیش فعال تر شدم انگار من همون چنساعت در روز رو باید تو فضای مجازی باشم با اینکه هیچ سودی تا الان برام نداشته هی تکرارش میکنم

    یا علی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 1460 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام خدمت استاد عزیزو مریم بانوی گرامی

    سلام خدمت دوستان همفرکانسی

    درمورد سوالی که مطرح کردید من تو زندگیم اشتباهات زیادی داشتم که همیشه تکرار میشن و من درسشو نمیگیرم

    من تو مسیر رسالت شغلیم خیلی دچار اشتباه شدم درست موقعی که شغلی پیدا میکنم بعد یه مدت انسانی وارد زندگیم میشه که بهم پیشنها شغل جدیدی میده که باید اول توی اون کار مهارت کسب کنم و بعد اون شغل میشه یه منبع عالی درامد و من از اونجایی که میخوام سریع ثروتمند بشم شغل قبلیو ول میکنم و میرم دنبال اون پیشنهاد کاری و بعد یه مدت میبینم یا علاقه ندارم یا اونجوری که میگن نیست و باز اون مهارتو رها میکنم و باز میگردم دنبال یه شغل مناسب باز همون اتفاقات به طرق مختلف تکرار میشه

    مورد دوم شاید خنده دار باشه در مورد حیوانات هستش چندسالی هست که هر چندماه یکبار یه حیوون بی زبون مهمون خونه ما میشه و ما از اونجایی که ن شرایطشو داریم نه حوصله نگهداری از اون حیوون باز نگهش میداریم چون هیچکس پیدا نمیشه که بخواد از اون مراقبت کنه اجبارا مدتی شاید بگم یکسال دوسال مهمون ماست و ما به هرسختی صاحبی براش پیدا میکنیم میره و باز به صورت ناخواسته دوباره یه حیوون دیگه جاشو میگیره یه مدت خوکچه هندی یه مدت لاکپشت یه مدت سگ خونگی یه مدت جوجه مرغ یه مدت مرغ مینا وووو….

    تو روابطم من اشتباهات زیادی داشتم هیچوقت نتونستم آدم مناسب خودم رو پیدا کنم همیشه دچار روابط اشتباه شدم و این باعث شده اعتمادمو نسبت به آدما از دست بدم و میدونم مشکل از باورهای خودمه هیچ دوستی ندارم تو خانواده ارتباط خوب و صمیمانه ای باهم نداریم خیلی دوریم ازهم

    همیشه کارهامو به تعویق میندازم میذارم دیقه 90 انجام میدم یا فقط شروع میکنم و به نتیجه نمیرسونم و این خیلی ضرر به من زده هم از نظر مالی هم از نظر وقت و انرژی که حدر میره

    نمیتونم در مورد پولی که میاد سمتم تصمیم درست بگیرم و مدیریت کنم حتی اگه مقدار کمی باشه و همیشه دچار بی پولیم ولی خدا لطفشو ازم دریغ نکرده هیچوقت

    وخیلی مسآئل دیگه که فعلا این چند مورد خیلی بولد هست توزندگیم عمری باشه باز در رابطه بااین موضوع کامنت میذارم

    کاش استاد بتونن درمورد رفعشون هم راهنماییون کنن هرچند تو همه فایلهاشون درمورد قوانین جهان هستی صحبت میکنن و من باید اون مطلبو و راه حلو دریافت کنم

    مرسی از استاد عزیز و همه دوستان ک وقت میذارن و کامنت منو میخونن

    برای همتون ارزوی سلامتی شادی ارامش و ثروت بی پایان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهربانو گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    سلام به استاد عزیزم و‌مربم خانم دوست داشتنی

    چه اشتباهی که تکرار میشه ؟

    صداقت زیباترین چیزی ممکنه ، کارهای اشتباهی که خودم از تکرارش واقعا ناراحت میشم زود عصبی شدن چند روز روی خودم کار میکنم آروم میشم تشویق میشم ولی باز میرم سر خونه اصلی ، توی اصلاح ماندگار نیستم دومین موضوع تنبلی در کارهای خودمه ، مثلاً ب خودم قول میدم درس بخونم چند ماه عالیم بعد یهو مثل بر میگردم تنبلی درس ول میکنم ، می‌خوام ورزنم ثابت روی 57 کیلو باشه اما نسبت به کیک ،بستنی اصلا نمی تونم خودم کنترل کنم ی روز میخورم ی روز نمی تونم جلوی خودم بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    محجوبه گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    سلام سلام

    رد پای 22

    سلام به استاد عزیزم

    چه اشتباهاتی رو تکرار میکنید؟

    خوب که فکر میکنم میبینم خیلی از اشتباهات رو هی تکرار میکنم باز دفعه بعد میگم دیگه تکرار نمیکنم ولی باز تکرار میکنم مثل همون 4 تا مثال اول که زدین

    من انجام کارهای ضروری‌ام را مرتب به تعویق

    می اندازم.در 80 درصد مواقع اینکارو میکنم نمیدونم چرا فک میکنم شاید ضروری نباشه یا شایدم بی مسئولیتم یا شایدم فکر میکنم تا اخرین لحظه شاید یه راه حل اسونترم باشه.

    مثلا خونه هام خیلی کثیف شده احتیاج به تمیز کاری اساسی داره خوب این یک کار ضروریه ولی هر روز میگم الان فلان کار واجب تره اینا وقت منو میگیره.البته شایدم درست میگم شایدم نه ولی میدونم که بالخره باید انجام بشه چون از طرفی تو خونه حس بدی بهم میده هر موقع پرده ها رو میبینم که یکم سیاه شدن حس بدی میگیرم.

    من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام می‌دهم.

    ینی کارامو میزارم دقیقه 90 البته جدیدا بهتر شدم ولی هنوز جای کار دارم خیلی هم جای کار دارم چون یه تلقی بهتر شدم.

    مثلا قراره یک بسته رو به دست کسی برسونم میگه 2 روز وقت داری بیاری منم میزارم دقیقا لحظه اخره اخر به دستش میرسونم که طرف گاهی عصبانی میشه.

    من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار می‌کنم.در مدیریت پول اشتباه میکنم ینی چی ینی اینکه بعضی وقتا ورودیم خوبه ها ولی خروجیم داغونه نمیتونم پولو نگه دارم تا یکم زیاد میشه سریع خرجش میکنم.گاهی نمیدونم چیکار کنم با خودم میگم اگه خرج نکنم پس باور کمبود دارم و از اونور که خرج میکنم پولم زود تموم میشه.

    تمرین جلسات روانشناسی ثروت رو هم انجام دادم پوله جمع میشه ولی باز یه آن میگم حالا اینو بخرم اونو بخرم به فلانی قرض بدم باز جمع میکنم.

    من همیشه غذای نامناسب می‌خورم با اینکه هر بار از این کار ضربه می‌خورم.البته الان بهتر شدم ولی در کل همون یه کوچولو رو هم میخورم هر چند خیلی بهتر شدم دیگه نمیشینم 5 تا شیرینی نون خامه ای بخورم ولی به هر حال 1 دونه شو یا نصفشو شاید بخورم.

    اشتباه بعدی زود عصبانی شدن یا تند صحبت کردنمه.از یه کار کوچیک بقیه یا اشتباه کوچیکشون زود عصبانی میشم مخصوصا بچه ها زود داد میزنم البته الان خیلی بهترم.ولی خوب گاهی انجام میدم.کلا تهمت یا حرف زور تو کتم نمیره.

    من از هیچ کس هیچ کینه ای ندارم ولی یه نفر هست خیلی از من کینه داره.و کلا با من مشکل داره.ولی من اصلا ازش کینه ندارم.گاهی که نجواها میاد به کارهای بدش فکر میکنم یکهو میبینم 20 دقه اس دارم بهش فکر میکنم کنترل ذهن در موردش برام خیلی سخته. از ته دل نمیگم دوستش دارم ولی هیچ مشکلی هم باهاش ندارم.نمیددنم چه جوری فرکانس خوب بفرستم واقعا از ته دل میخام فرکانس خوب بفرستم یک سال بیشتره ولی نمیتونم ذهنمو کنترل کنم.نجواها رو کنترل کنم و مرتب میان.

    غرورم غرورم اجازه نمیده خیلی از کارهاییکه برا روابط با بچه هام هست رو انجام بدم.البته بگم بازم خیلی بهتر شدم و دارم روش گار میکنمو امیدوارم بهتر میشم.

    از همه اینا که بگذریم این روزهامو خیلی دوس دارم.هر روز دارم میبینم از روز قبل بهتر شدم.

    از همه لحاظ فقط تو عصبانیت یکم کند پیش میرم.

    امروز از 10 تا خاسته تو ستاره قطبیم 8 تاش تیک خورد.الهی صدهزار مرتبه شکرت.

    دارم یاد میگیرم که چه طور این تمرینو انجام بدم.

    ار دیروز تا الان شاید 20 تا زن موفق رو دیدم که چه کارهای سختی رو انجام میدن.

    دیگه این سیمانای ذهنم داره میشکنه که کار یدی فقط مختص مرداست یا زنها باید فقط تو خونه باشن کار خونه بکنن.این پترنها رو از کجا پیدا کردم؟از اونجاییکه وقتی 3 تا زن مکانیک ماشین رو دیدم کلی تعجب کرده بودم با خودم میگفتم چه جوری با ناخن کاشت شده داره ماشین اچارکشی میکنه و دستاشو اونقدر سیاه میکنه.

    اینجا بود که فهمیدم زن و مرد برای خدا فرقی ندارن.پس اگر یک مرد میتونه کار سنگین به زعم ما انجام بده پس یک زنم میتونه کار سنگین انجام بده البته سنگین به نطر ما نه به نظر اون دختریکه عشق میکنه اچار کشی میکنه عشق میکنه دستاش سیاهه عشق میکنه لباساش روغنیه و بو عرق میگیره.

    فهمیدم ته ذهنم یک پترن یک مقاومتی دارم که اگه بخام برم در مغازه با همسرم کار کنم نکنه همکاری نکنه بگه تو زنی نباید بیای اینجا نکنه اجازه نده سایت مغازه دستم باشه که چون من زنم از کار یدکی چیزی سر در نمیارم.

    ولی در عین ناباوری اول سایت رو داد دستم بعد پیج رو داد دستم و الان خودم هر محتوایی میزارم اصلا بهم کار نداره.و حالا نتیجه چی شد خدا جور کرد انبار بزرگ تری برا مغازه جور کرد و قرار شده وقتی نقل مکان کردن برم کنارش تو انبار باهم کار کنیم.

    من شاید حتی تا همین پارسال به عقلم نمیگنجید که همسرم بزاره باهاش کار کنم الان میفهمم دلیلش خودم بودم چون خودم مقاومت داشتم و باور داشتم که نمیزاره اجازه نمیده ولی از یه جایی به بعد گفتم فقط خدا .گفتم خدایا تو که کار خیاطی رو برام کنسل کردی حتما یه حکمتی داشته.پس خودتم یه کار جدید برام درست کن.

    و این شد که همسرم خودش پیشنهاد کار داد.

    باورتون میشه؟خودش پیشنهاد داد.

    اینه وقتی استاد میگه چرخ زندگیتون راحت میچرخه.اولا متوجه نمیشدم ولی الان دیگه خوب میفهمم استاد چی میگه.

    این روزا عشق میکنم کار میکنم چیز یاد میگیرم و خدا هم باز یارم بود دستشو برام فرستاد تو کار سئو سایت یه استادی برام فرستاده فرشته.هر موقع هر سوالی میپرسم جواب میده.اونجا هم حتی مقاومت داشتم نکنه زیاد سوال بپرسم خسته بشه حوصله جواب دادن نداشته باشه یا مزاحمش بشم کلا اینکه کارمو از کسی بپرسم مقاومت دارم.

    که یه بار برگشت گفت تو هر سوالی داشتی هرچی بود ازم بپرس من جوابتو میدم.به قول خودش میگفت دانشجوهاییکه اینقد پیگیر یادگیری هستن رو دوست دارم.

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت.چقددر شبا رو دوست دارم تنهاییامو دوس دارم.دوس دارم ساعتها تنها باشم روی خودم کار کنم روی کارم کار کنم.این لحطات بهترین لحطات عمر منه.یکی این لحظات رو دوس دارم و یکی دیگه لحطات سفر رو دوس دارم.تو این لحظه ها نمیفهمم زمان چه جوری میگذره فقط دوس دارم نگذره زود تموم نشه ادامه داشته باشه.خدایا شکرت به خاطر همه لحظات دوست داشتنیم.الهی شکرت…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سمیه درویش گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    سلام بر استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز

    نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم چقد نیاز داشتم به این حرفها وصحبتها مثل همیشه سر وقت حرفهای استاد به دادم رسید وباعث شد بفهمم مشکل کارم کجاست

    ممنونم استاد جان امیدوارم در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فریبا رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    سلام امروز این فایل نشانه همسرم بود

    بعد از یک الگو تکرار شونده که بعد از 257 روز تولدم در سایت رسیده به ی4 ماه یکبار دیشب اتفاق افتاد

    انهم سر مسایل خیلی کوچک ولی عمیق که از همه چیز ادعای پشیمانی میکیم که با هم هستیم

    وبعد شب جدا میخوابیم و صبح دوباره با هم درسها رو ادامه میدیم وکارهای روزانه

    قبلا خیلی زیاد بود ولی داریم کار میکنیم اینه{ البته بگم زندگی ما برای خیلی ها الگوست بخاطر محبت و هم دلی که تاکنون با هم داشتیم

    هرچند سالی ی بار دوست داریم تحولات بزرگی به زندگیمان بدهیم مثل مهاجرت وکلا هر دو تنوع طلب هستیم در کار در محیط زندگی و..

    هرچند وقت ی بار دوست دارم حتمن ی مسافرت برم واگر نشه سیستم زندگی واعصابم به میریزه

    قبل ازدواجم کار میکردم هر دو سه سالی ی بار شغل عوض میکردم والان گرایش وعلاقه ام رو هنوز نتونستم بفهمم چی هست و مدت چند ساله بیکارم وهیچ کاری نمکیم که رضایتم جلب شه وقتی کاری میخوام شروع کنم زده میشم و رها مینکم

    در ارتباطاتم خیلی سخت میگیرم و هر رابطه چه دوستانه وچه عاطفی به یک دلیلی که برای خودم منطقی اش میکنم میدارم کنار و یا دوری میکنم روابط رو خیلی اسان وراحت میگدارم کنار

    هر چند ماه ی بار مثلا سه یا 4 ماه انقدر همه چیز میخورم که تمام بدنم علایم حیاتی اش به مشکل میخوره چون از خوردن لذت میبرم ویک مدت سه ماه نمیخورم و دوباره از اول

    وتقریبا همه ان الگوهای تکرار شونده که استاد در فایل فرمودن رو هم داریم هر دو

    و صد البته درصد انها از وقتی که با هم شروع کردیم از 100 درصد رسیده به 50 درصد از نظر خودمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    زهرا راستروان گفته:
    مدت عضویت: 914 روز

    سلام خدمت همه ی دوستای عزیز و دو استاد مهربان.

    واقعا یکی از الگوهای تکرار شونده که هرگز یادم نمیره یکی از اقوام سببی بود که غالبا هربار با من صحبت می کرد حرفاش در خاتمه من رو آزار میداد صدها بار پیش آمد و بعد با خودم تصمیم گرفتم از همون ابتدای صحبت ،حواسم رو جمع کنم تا صحبتهام اصلا ذره ای طولانی نشه و یه جور سریع و مودبانه پاشم از اون فضا برم دیگه دچار درگیری ذهنی نشم. خداروشکر خیلی نتیجه داد. همچنین بعضی آدم ها با اینکه نسبت نزدیک دارن اصلا در فرکانس ما نیستن و نباید بهشون چیزی رو اثبات کرد چون نتیجه اش افسرده شدن خودمون میشه پس بهتره همچنان فاصله تعادلی و کم حرفی رو با خیلی ها در نظر داشته باشیم.

    باید یادمون باشه به بهانه احترام به آدم هایی که از ما بزرگترن و صله رحم با سببی و نسبی و …. هرگز اجازه ندیم هیچ کس ما رو تبدیل به یه آدم ضعیف و درمانده کنه. میگن صله رحم میتونه در حد یه سلامم باشه.

    از آدم هایی که صداقت ندارن یا زیاد سیاست به خرج میدن و زرنگ بازی مخفیانه درمیارن واقعا باید فاصله گرفت چون مجبور میشی جلوشون آنقدر محافظه کارانه برخورد کنی تا ازت سوءاستفاده نشه که اون وقت یهو میبینی انگار زندگی خیلی برات شیرین نیست و انگار دیگه اون مدل آرامش رو که یه خانم میتونه در کنار دوستای خیلی صمیمی یا معمولا مادریا خواهر داشته باشه رو نداری.

    من یکی از مسائلی که دارم اینه که خیلی خلاقیت هنری بالایی دارم ولی اغلب کارهای هنریم رو ده درصد انتها رو نیمه کاره میزارم .

    انگار مانعی هست شاید یه چیزی ته ذهنم میگه نه نمیشه و پولسازی راحت نیست .مثلا پدرم بچه بودم گاهی میگفت باماشین نرفتم و خواستم پول جمع کنم و ….. یا وقتی میگفتم یکی توی اینستا از فروش عروسک خیلی پول درمیاره و رشته ی غیرمرتبط با عروسک داشته باور نمی‌کرد.

    یکی از چیزای دیگه اینکه تو ذهنم همش این بود درس بخون تا خوشبخت شی اما تنها راه خوشبختی لذت بردن از مسیریه که درست انتخابش کردیم .برای ثروتمند بودن و خوشبخت بودن هیچ نیازی نیست پزشک یا معلم باشیم و من دوست دارم تولیدکننده ی موفقی باشم و از خلق اثر لذت فراوان می برم چه گیره مو چه عروسک و هرچیز که اسمش هنر باشد.

    من از لذت هایم بیشترین ثروت را می‌سازم.

    من برای کارهایم ارزش قائل هستم حتی اگر بعضی ها به دیده کم ارزشی نگاه می کنند.

    همه چیز در جهان ارزشمندو لازم است. چه بخواهیم و چه نخواهیم.

    خداوند ما را بیهوده نیافرید ما ارزشمند و ارزش ساز هستیم.

    ارزش های ما با لذت های حلال ما همسویی دارد.

    پولسازی آسان است.

    پول به یقین ارزشمند و مورد توجه خداوند است.

    خداوند ثروتمندترین است.

    خداوند راستگو ترین و دلسوزترین و مهربان ترین است و نه هیچ فردی.

    و رسانه ها هم که واقعا بعضی چیزا رو یه جور دیگه نشون دادن مثل همون قاچاقچی بودن پولدارا و ….

    چقدر ریز ریز باید پاکسازی کرد گاهی بعضی قسمتای ذهن رو هم باید کلنگ زد و یه فروپاشی اساسی انجام داد. سخته ولی میشه.

    این جا باید روی باور احساس لیاقت کار کرد.

    خدایا به همه ی ما که به دنبال بهبود دنیا و اخرت هستیم بهترین هدایت ها و روشن ترین و کوتاه ترین راه ها رو نشان بده و سرافرازمون کن. خدایا شکرت.

    خدایایاریمان کن آنقدر از خودمان شخصیت زیبایی بسازیم که فقط با شخصیت های زیبا و باصفا در مسیرهای طولانی هم گام و همراه شویم.

    سربلند و شادو پر روزی باشید.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم، راحب الگوهای تکرار شونده باید بگم من مدام وسیله گم میکنم، هرازگاهی دعوام میشه با خانواده همسرم نمیدونم چرا مدام این الگو تکرار میشه بااینکه تمام حواسم جمع میکنم چیزی گم نکنم ولی مدام تکرار میشه، امیدوارم بتونم پیدا کنم باید دوره کشف قوانین زندگی رو بخرم امروز کامنتها رو بخونم تا پیدا کنم دلیلشو، ولی خوب میدونم شانس نیست من تو مدار منفی قرار میگیرم که این اتفاق ها برام میفته، ممنون استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    امیررضا شیخ شعاعی گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و باحال و خفنم و خانم شایسته مهربان و دوستان هدایتی و عزیز سایت

    «تکرار اشتباه»

    ؟چه اشتباهاتی رو زیاد تکرار میکنی؟

    استاد من تقریبا روابطم با جنس مخالف که داشتم همیشه تحت الشعاع باورهایی بوده که داشتم همیشه باور بر این اساس که هر رابطه من آخرش با خداحافظی و سرد شدن یا خیانت تموم میشه

    استاد این باور واقعاااااااا تخریب کننده بود و به طور یقین و قطع همیشههههه این اتفاقات افتاده یا رابطه ای بوده که من سردی طرف مقابل رو دیدم همون موقع کات کردم یا متوجه شدم بغیر از من فرد با یه نفر بوده. پس بخاطر همین باورهای تکراری من همیشه در روابطم ضربه خوردم و نتایجم از روابط تقریبا یکسان بوده.

    و استاد جوابهای که خودم در این مورد برای خودم متوجه شدم که چرا اول این باورها شکل گرفت؟ و دوم چرا این روابط تکرار میشن؟؟؟؟؟؟

    «جواب خودم»

    1- من در فضای مجازی مخصوصا instagram همیشه در اکسپلور متاسفانه ویدیو هایی رو میبینم که دم از خیانت دم از نامردی میزنن و مثلا میگه که تو قلبمو شکوندی امید دارم خدا قلبتو بشکونه و……

    من با اینکه قانون رو میدونم که هرچی بیشتر اینارو نگار کنم کانون توجهم میره به سمتش ولی متاسفانههههه نگاه میکنم و به خودم میگم فقط دارم نگاه میکنم اتفاقی نمیفته ولی قانون اینطور کار نمیکنه.

    شاید الان فردی شدم که در روابط بدبین هستم، و فکر میکنم که فرد درست نیست یا اگر هست در زندگی من نمیاد.

    کم کم دارم روی خودم کار میکنم، و از حق نگذریم سرعت رشدم در این مورد مهم خیلی کمه . باید بیشتر براش وقت بذارم.

    دوست دارم تجربیات دوستانمو بخونم

    یا از تجربیاتشون برام بگن.

    من مطمئنم به یاری الله روابط فوق العاده ای رو تجربه خواهم کرد اول باید مدار و باور خودم رو برای رابطه ای که دوست دارم سوییچ کنم، و بعدش اتفاقات خوب یکی پس از دیگری برام اتفاق میفتن. از تجربیاتم مثبت و خفن و باحالم در ادامه توی همین فایل در کامنتا میگم.

    فایل خیلی خفنی بود استاد برای بار چهارم باز هم برای من آموزنده بود و مفید و یادگیری بیشتر و خودشناسی بیشتر خودم.

    ممنونم ازتون استاد عزیز

    ممنوننم از دوستانم بخاطر کامنتای باحال

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    ساناز نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 320 روز

    سلام وقت بخیر

    من حدود 10 ساله بدنسازی کار میکنم روزی نشده که ورزش نکنم چون حالم بعدش خوبه اما رژیم رو چندوقت یکبار ول میکنم و برمیگردم به حالت قبل این موضوع خیلی حالمو بد کرده راجب اینکه چطور این باور رو از بین ببریم بگید ممنون میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدی وجدی گفته:
      مدت عضویت: 501 روز

      سلام میکنم به استاد عزیزم و همه‌ی دوستان

      این تجربه‌ی منه برای یکی از برطرف کردن الگوهای تکرار شونده که تونستم به لطف خدا حلش کنم

      اون زمان که تونستم این مشکل رو برطرف کنم هیچ اطلاعی از اهرم رنج و لذت استاد عباسمنش نداشتم اما به صورت ناخودآگاه ازش استفاده کردم

      .

      یادمه حدود 6 الی 7 سال سیگار مصرف میکردم تصمیم به ترک میگرفتم اما بعد یکی دو روز یا یک ماه دوباره میرفتم سراغش الان به لطف خدای بزرگ حدود 2 ساله که لب به سیگارنزدم وبه هبچ وجه وسوسه نمیشم ایناروگفتم که بگم فقط و فقط با یک روش میشه این مشکل رو حل کرد و اونم تعین کردن یک هدف بزرگ و مهم برای خودته وقتی میخواستم سیگار رو ترک کنم بدنسازی هم انجام میدادم و علاقه شدیدی به فعالیت مدلینگ و مدل شدن داشتم و وقتی هدف گذاشتم که به یک مدل موفق تبدیل بشم مصرف سیگار مثل یک دیوار جلوی مسیر من بود یه جورایی مصرف سیگار من رو از هدفتم دور میکرد و مصرف نکردن سیگار من رو به هدفم نزدیکتر میکرد ولی هدفم بزرگتر از اون دیوار بود اوایل سخت بود وقتی وسوسه میشدم هدفم رو به خودم یادآوری میکردم یعنی به صورت ناخور آگاه از اهرم رنگ و لذت استفاده میکردم و رنج انجام دادن اون کار رو با لذت انجام ندادنش توی ذهنم مقایسه میکردم میگفتم اگه سیگار بکشی قیافت داغون میشه دندونات زرد میشه و نمیتونی یک مدل موفق بشی و اون وسوسه از ذهنم میپرید الانم شما باید یک هدف بزرگ برای خودت بزاری هدفی که واقعا میخوای بهش برسی و رسیدن بهش خیلی برات مهمه وقتی هدفت بزرگ باشه دیگه اصلا به خودت اجازه نمیدی رژیمت رو بشکونی و یه جورایی دیگه وسوسه نمیشی که غذاهای نا سالم بخوری مثلا باید بیای به خودت بگی اگه رژیم رو رعایت کنم توی 5 سال آینده چه موفقیت هایی نسیبم میشه و چه پیشرفت هایی میکنم و در مقابل بگی اگه رژیمم رو رعایت نکنم در 5 سال آینده چه بلاهایی سرم میاد و هر روز به خودت یادآوری کنی تا جای اهرم رنج و لذت توی ذهنت درست بشه موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: