توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
چه ترس هایی دارید که هنوز نتوانسته اید بر آنها غلبه کنید و همچنان از مواجه شدن با آنها فرار می کنید؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
- من از طرد شدن در رابطه می ترسم
- من از شکست خوردن می ترسم.
- من از ناشناخته ها می ترسم
- من از تنها ماندن می ترسم
- من از انتقاد شنیدن می ترسم
- من از تغییر می ترسم
- و…
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 8182MB22 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 821MB22 دقیقه
سلام به همه ی عزیزان بخصوص استاد و مریم خانم
خب چند وقته دارم دوره ی عزت نفس رو کار میکنم و خیلی از ترساهام رو از بین بردم شاید در ظاهر، زندگیم تفاوت بزرگ و چشم گیری نکرده باشه، اما من حس میکنم که دارم راحتتر زندگی میکنم، دیگه نمیترسم و وقتی شب همسرم سر کاره خودم تنها خونه میمونم و مجبور نیستم برم خونه بابام یا خانواده ی همسرم، خودم میرم روی چهارپایه و بالای کمد رو مرتب میکنم یا هر وسیله ای رو بخوام میارم، به نبودن جای پارک ماشین فکر نمیکنم چون به راحتی پارک دوبل میکنم و دیگه نمیترسم، و ترسی که خیلی ذهنم رو درگیر کرده شنا کردنه، من حدود شش ساله که استخر نرفته بودم، چند سال پیش تو عمیق شنا میکردم اما نه با راحتی کامل، چون کنار لبه استخر شنا میکردم و شیرجه میزدم، میگفتم نمیتونم کامل عرض استخر رو شنا کنم چون ریه ام ضعیفه و نفس کم میارم، و وقتی یه نفر بهم گفت تو میترسی!!! خییلی برام درد داشت اون موقع حرفی نزدم ولی بهم برخورد، اما الان هی یه چیزی میگه برو شنا کن برو شنا کن، رفتم استخر و خداروشکر دیدم شنا کردن یادم نرفته! اما نتونستم برم تو عمیق سعی کردم تو ذهنم تجسم کنم اما تو ذهنم هم ترس داشتم مدام خودم رو میدیدم که دارم دست و پا میزنم تو عقل کل سرچ کردم که فهمیدم باید به تجسم ادامه بدم تو عمقی که برام راحتتره و اول ترس رو تو تجسم و تو ذهنم از بین ببرم. بعد شروع کردم به نوشتن.
به ذهنم اومد که :
#مامان و بابا، منو خواهرم رو فرستاده بودن کلاس شنا (فک کنم سال 76 یا 77 بود و در تمااام این سالها این ترس باهام مونده و مدام تکرار شده تو زندگیم) اما هی به من که کوچیکتر از خواهرم بودم میگفتند تو عمیق نری هااا با اینکه مربی همراهمون بود! ولی میگفتن یاد هم نگرفتی مهم نیست، اما به خواهرم چیزی نمیگفتن، حس ناتوانی میکنم از این حرف، خیلی تو ذهنم مونده، چهار دوره کلاس آموزشی رفتم ولی هنوز نمیتونم به راحتی تو عمیق برم.
#یه فیلم دیدم حتی نمیدونم اسمش چی بود و انگار فقط همین صحنه رو دیدم چون اصلا ماجراش یادم نیست، مهاجرای غیر قانونی به استرالیا رو انداختن تو اقیانوس، و اون صحنه که بازیگر وسط آب مونده بود تو ذهنم مونده.(همینه که استاد میگن سعی کنید اصلا فیلم و سریال نبینید)
خیلی جالب و خوب بود که حالا که من میخوام ترسم رو از بین ببرم استاد این سوال رو پرسیدن، استاد ازتون ممنونم.