توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
چه ترس هایی دارید که هنوز نتوانسته اید بر آنها غلبه کنید و همچنان از مواجه شدن با آنها فرار می کنید؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
- من از طرد شدن در رابطه می ترسم
- من از شکست خوردن می ترسم.
- من از ناشناخته ها می ترسم
- من از تنها ماندن می ترسم
- من از انتقاد شنیدن می ترسم
- من از تغییر می ترسم
- و…
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 8182MB22 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 821MB22 دقیقه
سلام استاد عزیزم
ترس هایی که برای من تکرار میشن و من فرار میکنم
اینو نمی دونم دقیقا درست باشه یا نه . من از سوسک و زنبور میترسم ولی اگه بیاد تو خونم سریع میکشمشون بعضی وقتا مثل همین دیشب خوابشون رو میبینم . از سگ هم بشدت میترسم ولی دوسدارم این ترس رو ازبین ببرم . وقتی میریم روستا یه عالمه سگ میبینم سگ های نگهبان که تقریبا وحشی هستن و سگ های ولگرد و سگ های همسایه . همیشه بخوام یه مسیر کوتاه از خونه تا دسشویی برم باید یکی از اهالی خونه بیاد مواظبم باشه ولی من میگم نمیخواد با خودم چوب میبرم . ولی خداروشکر تابحال سگ بهم حمله نکرده . ولی زنبور قبلا حسابی منو نیش زده برای همونم میترسم . سوسک هم چون خونمون ویلایی و قدیمی زیاد داره . و ما هر چند وقت سم میزنیم. و کلا نسبت به تابستون حساسم دوسدارم زودتر تموم بشه که شر این جانوران موزی هم کم بشه .
ازینکه تو چشمای گربه نگاه کنم میترسم چون تا صبح هم نگا کنم اونم نگاه میکنه یجور بدی . ولی تازگی فهمیدم اون حیوونی هم از روی ترس نگاه میکنه که من بهش حمله نکنم .
ترس دیگه ای که دارم و همیشه ازش فرار میکنم اینه که ب بیرون و تنها باشم و کسی بخواد ازم دزدی کنه یا مزاحم بشه و همیشه با همسرم یا کسی میرم . البته تابحال همچین اتفاقی نیوفتاده . مزاحمت هم برای دوران مجردی بوده ولی نه در اون حد که چیزی بشه .
قبلا از زلزله و طوفان و بارون و آتیش هم میترسیدم و وقتی بارون میآمد حس نا امنی داشتم ولی جدیدا فهمیدم همه اینا در طبیعت لازمه . و مرگ هم بالاخره جزوی از مسیر انسان . و الان خیلی بارون دوسدارم .
از فضای بسته میترسم از شلوغی و خفگی از غرق شدن
از اینکه کسی باهام تند برخورد کنه
از شکست هم میترسم و خیلی سخت دست به کاری میزنم . ولی اینم دارم تمرین میکنم که از بین ببرم.
از گم شدن بچم میترسم و یکبار گم شد وقتی توی مسافرت بودیم و الحمدالله من با استفاده از آموزش های استاد خودم رو آروم کردم و زود پیداش کردم . با اینکه فوقالعاده شلوغ بود تو باغ فین کاشان .
از چیز های جدید و ناشناخته هم میترسم حتی ارتباط های جدید . همیشه سعی میکنم وارد همچین شرایطی نشم و فرار کنم ولی از وقتی با استاد آشنا شدم فهمیدم عاشق سفر و مهاجرت هستم .
من از آدم هایی که تو خیابون ها ولگرد هستن و سر و وضع نا زیبا دارن هم میترسم . بعضیها شون هم معتادن بعضی گدایی میکنند. بعضیها حالت دیوانگی دارن . احساس میکنم اینا چیزی برای از دست دادن ندارن و هرکاری ازشون بر میاد . بعضیها شون تقریبا شبیه زامبی شدن . و این ترس از همون بچگی بود که میگفتن سر ظهر نرو بیرون بچه دزد میاد میندازدت تو گونی میمیبردت.
مطمئن هستم هزارتا ترس های ریز و درشت دیگه هست که الان یادم نمیاد. ولی مهم اینه بر اونها پیروز بشم .
فعلا خدانگهدار