توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
چه ترس هایی دارید که هنوز نتوانسته اید بر آنها غلبه کنید و همچنان از مواجه شدن با آنها فرار می کنید؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
- من از طرد شدن در رابطه می ترسم
- من از شکست خوردن می ترسم.
- من از ناشناخته ها می ترسم
- من از تنها ماندن می ترسم
- من از انتقاد شنیدن می ترسم
- من از تغییر می ترسم
- و…
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 8182MB22 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 821MB22 دقیقه
ب نام خدای هدایتگرم
سلام و هزاران درود ب استاد الهیم و بانوی ایشون
سلام برهمه هم کلاسیام
چقدر هدایت خوبه ، چ حس امنیتی داره ، واقعا خداروهزاران مرتبه شکر ک هر ثانیه هدایتم میکنه
چند روزه تو فکرم افتاده مهاجرت کنم ، اولش فکر میکردم برم عمان بعد خدا از زبان خواهرم گفت هنوز تکاملتو طی نکردی اول برو تهران بعد تصمیم بگیر
منم گفتم چشم بعد خدا هدایتم کرد ب کامنتی ک دختری بدون پول زیاد اومده رفته تهران و موفق شده ( همش این جمله استاد میاد تو ذهنم ک درهایی از رحمت و برکت ب روتون باز میشه اگر شجاع باشید )
جالبه قبلا زورم میومد از خواب بیدار بشم الان ب لطف الله یک هفتس ساعت 5 صبح با خواهرم بیدار میشم میرم پیاده روی و سه روزه دارم ب روش قانون سلامتی زندگی میکنم
و هر وقت میخوام بی اراده بشم حسی بهم میگه قراره درهایی از رحمت و برکت ب روت باز بشه
این صدا اینقدر بلنده ک منی ک فکر میکردم هیچ اراده ای ندارم الان با اراده دارم پیش میرم انگار حس میکنم پیش نیاز اینکه برم تهران اینه ک اول شجاعتم رو ب خدا ثابت کنم
و امروز این فایل توی نشانه امروزم اومد ، اول مبهوت موندم و بعد رفتم فایلو گوش دادم
خدای من از زبان استاد داره میگه ترسهات چیه
اومدم کامنت خوندم و بیشتر در خودم جستجو کردم
دیدم وای خدای من ، چقدر من پر ترسم
هر روز ذهنم میگه یاسمن اصلا چرا میخوای بری ؟! مشهد خونه دارین کار داری ، میای خونه فرات آمادس
با این فایل فهمیدم من از تنهایی میترسم از اینکه برم تهران تو خوابگاه زندگی کنم میترسم از بی پولی میترسم
من از بی پولی از بچگی میترسیدم هنوزم این ترس هست از تموم شدن موجودی کارتم میترسم از اینکه با خانواده برم بیرون پول نداشته باشم میترسم از آینده میترسم از اینکه هنوز زیاد نمیدونم ب چ کاری علاقه دارم ک باهاش پول زیاد بسازم میترسم از اینکه بگن موفق نشد میترسم از موفق نشدن میترسم از اینکه الگوی کسی نباشم میترسم
اینکه نتونم ناجی خانواده باشم میترسم
از اینکه بخوام کسی رو وارد زندگیم کنم میترسم
حتی گاهی از اینکه ب اصطلاح بی حجابم میترسم
ب قول یکی از بچه های سایت فقط ادای غیر مذهبیارو در میارم ولی درونم پر باورهای مذهبی غلطه
استاد ممنونم ک گفتین بنویس الان دیدم چقدر ترسها دارم ک خودمم واسم سواله ولی دنبالش نرفتم
هنوز اینقدر مدارم بالا نرفته ک بتونم تجزیه تحلیل کنم هر چند توی این یک سالی ک هدایت شدم ب سایت خیییییلی بهتر شدم دستاوردهای خیلی خوبی ب لطف الله داشتم ولی هنوز ب خودباوری نرسیدم هنوز اونطور ک باید خدارو نشناختم درکش نکردم
ولی دارم میبینم با وجود این ترسها خدا چقدر تا الان تو زندگیم پررنگ بوده خداروهزاران مرتبه شکر
یه صدایی ته قلبم میگه یاسمن آینده خییییلی درخشانه نگران نباش همینطور لاک پشتی قدم بردار چون دستت تو دست خداست
خدا جوووونم شکرتتتتتتت
سلام الهه جانم از خداوند بزرگ میخوام برات عالی ترین ها اتفاق بیفته
ممنون بابت کامنتت ک هم درد رو نوشتی هم دوارو
چون منم دقیقا مشکل شمارو دارم دقیقا خیلی ها برای خاستگاری کلی اصرار میکردن اما بعدش ک اجازه میدادیم دیگه پیداشون نمیشد در حدی بود ک همه میگفتن تو طلسم شدی و این حرفا
الان میفهمم من خودم باورهایی دارم ک اجازه نمیده کسی سمتم بیاد ، باورهایی مثل : ازدواج آزادی آدمو میگیره ، اگه هم فرکانسم نباشه چی؟! بعدش آدم باید بچه بیاره من بچه نمیخوام ، من دوس ندارم اسم کسی بیاد تو شناسنامم ک باز مجبور باشم چندین سال وقت و انرژی بزارم تا پاکش کنم ،من حوصله بد بودن فامیل شوهر و حرفاشونو ندارم
و آخرش میگفتم خدایا اگه مورد مناسب من نیست پس اصلا نیاد نه وقت منو بگیره نه وقت خودشو
و جهان هم چون من از قبل فرکانس تماما منفی میفرستادم میگفت چشم هر چی تو بخوای ، و من فکر میکردم عه چون ب صلاحم نبوده خدا ردش کرده
ممنونم الهه جان ک صادقانه کامنت گذاشتی و بهم کمک کردی
خداروهزاران مرتبه شکر بابت اینکه هدایتمون کرد
از خدا میخوام همسر عالی سراغت بیاد